جمعه ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ - 19 Apr 2024
تاریخ انتشار :
چهارشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۶ / ۰۹:۰۷
کد مطلب: 41044
۲
۱
بررسی پرونده‌هاي همسركشي در ایران

ازدواج هایی که به خيانت و قتل منتهی می شود

ازدواج هایی که به خيانت و قتل منتهی می شود

به گزارش میگنا، جوان نوشت: نظر به اهميت موضوع با دكتر ولي‌الله حسيني، معاون قضايي دادگستري تهران و سرپرست مجتمع قضايي شهيد محلاتي در اين باره گفت‌وگو كرده‌ايم. قاضي حسيني در مدت 20 سال قضاوت به پرونده‌هاي قتل بسياري در كسوت بازپرس ويژه قتل پايتخت و قاضي ارشد در محاكم كيفري استان تهران رسيدگي كرده است.


براي ورود به بحث آيا آماري از پرونده‌هاي شكل گرفته با موضوع همسركشي موجود است؟


آمار دقيقي نمي‌توان گفت، چون هر سال متفاوت است، زيرا هر اتفاق اجتماعي در تعداد اين دسته از پرونده‌ها تأثيرگذار است. به هر حال بخشي از قتل‌هايي كه در كشور اتفاق مي‌افتد، متأسفانه مربوط به همسركشي است كه گاهي از جانب مرد اتفاق مي‌افتد و گاهي از جانب زن.


به نظر شما زن و مرد با چه انگيزه‌اي مرتكب چنين قتل‌هايي مي‌شوند؟


اين انگيزه در زن و مرد متفاوت است. در خانم‌ها اولين مورد به قوانين طلاق برمي‌گردد. خانم‌هايي كه در زندگي دچار اختلافات شديد با شوهرانشان مي‌شوند و امكان جدايي از طريق قانوني امكان‌پذير نيست، زن براي گرفتن انتقام يا جبران و خلاصي از رنجي كه در آن گرفتار شده‌است، دست به خودكشي مي‌زند يا شوهرش را به قتل مي‌رساند. آنها اگر خودشان هم نتوانند مرتكب قتل شوند، از برادر يا پدرانشان كمك مي‌گيرند. دومين مورد خيانت است. دسته‌اي از دختران به خاطر مخالفت خانواده با فرد مورد علاقه، با فرد ديگري به اجبار ازدواج مي‌كنند. بعدها با برقراري رابطه كه به علاقه شديد منجر مي‌شود، تصميم مي‌گيرند او را كه مانع است، از سر راه بردارند. در ادامه مشكلات مالي و اقتصادي نيز مؤثر است كه گاهي به خاطر درآمد پايين و گاهي به خاطر ارث يا منفعت بيشتر ديده مي‌شود. موارد ديگر از جمله به «كينه» مي‌توان اشاره كرد. زن در زندگي آن قدر تحقير مي‌شود كه از نظر روحي و رواني تصميم به قتل شوهر مي‌گيرد.

در مردان هم انگيزه‌هاي مختلفي وجود دارد و مهم‌ترين آنها خيانت همسر است. در اين مورد مرد فكر مي‌كند كه زن مهدور‌الدم است و قانون اجازه قتل او را داده‌است، اما قانون تنها در شرايط خاص زن را مهدورالدم مي‌داند. ديگر عامل، تعصبات قومي و مذهبي در مردان است كه عامل قتل همسران مي‌شود. اين انگيزه در مردان كشور ما بيشتر ديده مي‌شود. مورد ديگر كه در بسياري از قتل‌ها ديده مي‌شود، سوءظن و بدبيني مردها است. اين خصلت در بعضي از مردان وجود دارد و كلاً افراد بدبيني هستند، اما بعضي از مردان با رفتارهايي كه در همسرانشان مشاهده مي‌كنند، دچار سوءظن مي‌شوند كه در هر دو حالت قبل از اثبات و يقين دست به قتل مي‌زنند. گاهي خود مرد روابط پنهان دارد كه برايش دردسرساز شده است. به همين دليل براي خلاصي از منجلابي كه در آن گير كرده‌است، تصميم به قتل همسرش مي‌گيرد. اعتياد و موادمخدر نيز از دلايلي است كه منجر به قتل همسران مي‌شود. البته اين انگيزه مشترك در زن و مرد وجود دارد، اما در مردان بيشتر است. عوامل فرهنگي و خانوادگي نيز مي‌تواند دخيل باشد.


آيا طلاق مي‌تواند در كاهش اين دسته از قتل‌ها نقش داشته باشد؟

متأسفانه بايد بگويم بله، وقتي امكان زندگي سالم بين دو نفر وجود نداشته باشد، طلاق آخرين راه‌حل است. در يك منظر نبايد آنقدر تلاش كنيم تا طلاقي رخ ندهد ولو آن زوج داراي فرزند باشد. اين جدايي اگر با طلاق شكل نگيرد، در بعضي موارد شاهد قتل يكي از زوجين خواهيم بود.


اين نوع پرونده‌ها در روند رسيدگي معمولاً به رضايت ختم مي‌شود. آيا فرد بعد از برگشت به خانواده و جامعه دچار مشكل نخواهد شد؟


قصاص با اينكه حكم ديني است، اما گذشت بهتر است. در ماجراي اين پرونده‌ها گاهي متهم پدر يا مادر يك يا چند فرزند است به همين دليل اولياي‌دم بيشتر به خاطر فرزندان آنها اعلام گذشت مي‌كنند، چون اعدام خودش مشكل بزرگ‌تري ايجاد مي‌كند. اين فرد در بازگشت به خانواده و اجتماع بسته به رويكردها و سطح فرهنگي اجتماعي و خانواده يا دچار مشكل مي‌شود يا زندگي آرامي را دنبال مي‌كند. از طرفي ممكن است خود فرد دچار مشكلات روحي و رواني شود كه در زندگي او مؤثر است.


در جامعه‌اي كه بحث تحكيم بنيان خانواده مطرح است، چرا بايد شاهد اين قبيل پرونده‌ها باشيم؟


اصلاح كانون خانواده با شعار درست نمي‌شود. در حوزه علوم انساني اظهار‌نظر سخت است و تجربيات بي‌اهميت نيست و بايد كار شود. بايد طيف وسيعي از جامعه‌شناس‌ها، جرم‌شناس‌ها، روانشناسان و قضات و وكلا در اين مورد تحقيق كنند تا ريشه‌اي اين مشكلات برطرف شود،اما عوامل متعددي از جمله بيكاري، اعتياد، ازدواج‌هاي غلط (خيلي سنتي يا خيلي باز در اينترنت)، آشنا نبودن زن و مرد به حقوقشان، رضايت نداشتن جنسي شريك زندگي، مراجعه نكردن به روانشناس و روانپزشك مي‌تواند زندگي زوج‌ها را به خطر بيندازد.


چقدر فضاي مجازي و گسترش آن را در بروز اين قتل‌ها مقصر مي‌دانيد؟


اگر مشكلات پايه‌اي مثل اقتصاد و روابط كه اشاره شد، حل شود اين‌گونه فضاها تأثير كمتري خواهند داشت. تا زماني كه اين قبيل مشكلات در خانواده‌ها باشد، حتي صحبت و ديدارهاي عادي نيز باعث بروز چنين اتفاقاتي خواهند شد. فضاي مجازي هم در واقع نوع پيشرفته‌تر از همين صحبت‌هاي عادي است. محدود كردن، بستن و سختگيري همسران نسبت به يكديگر، مشكلي را حل نمي‌كند، بلكه در جايي خود باعث مشكل خواهد شد. البته حفظ حيا و قوانين در استفاده از اين فضا تأثير دارد كه بايد فرهنگ آن آموزش داده شود. در واقع بايد به فكر آموزش باشيم تا بستن و محدود كردن آن. مي‌توان با آموزش صحيح از همين فضاي مجازي استفاده كرد و به خانواده‌ها آگاهي داد تا موجب تحكيم خانواده شود. در واقع به عنوان فرصت استفاده شود نه تهديد.


يكي از علت‌هايي كه باعث مي‌شود زنان از طلاق منصرف شوند، نوع نگاه جامعه و حمايت نكردن خانواده‌ از آنهاست. نظر شما در اين مورد چيست؟


در اين اوضاع اقتصادي و فرهنگي جامعه خانواده چقدر مي‌تواند حمايت ‌كند؟! گاهي خانواده‌ها از همان ابتدا با ازدواج مخالف هستند، اما جوان‌ها بدون توجه به اين مخالفت‌ها زندگي را شروع مي‌كنند كه بعضاً به طلاق منجر مي‌شود. اين قبيل زوج‌ها بعد از طلاق به سختي روي برگشت دارند يا خود خانواده‌ها آنها را قبول نمي‌كنند و اين برمي‌گردد به فرهنگ خانواده‌ها كه بايد اصلاح شود. اما نگاه جامعه به اين قبيل افراد خوشبختانه با مدرنيته شدن زندگي در كلانشهرها موضوعيت خودش را از دست داده يا كمرنگ شده است و يك زن مطلقه به‌ راحتي مي‌تواند تنها زندگي ‌كند. البته زن‌هايي كه شاغلند يا آنها كه مهريه دارند، جدي‌تر مي‌توانند تصميم بگيرند. البته در قانون اساسي ما بايد دولت به زنان بي‌سرپرست رسيدگي كند كه متأسفانه اين تكليف از سوي دولت روي زمين گذاشته شده است.
حال اگر اين قبيل مشكلات حل شود، اما مشكلات دروني شخص است كه باعث مي‌شود نگاهش به جامعه تغيير كند. بنابراين بعد از طلاق نبايد از ازدواج دوم در صورت موقعيت مناسب فرار كرد. ترس يكي از عواملي است كه ميل براي ازدواج دوم را كمتر مي‌كند.


براي جلوگيري از بروز اين قبيل قتل‌ها چه پيشنهاداتي داريد؟


حل و فصل مشكلات خانوادگي و سرعت بخشيدن به پرونده‌ها، اصلاح قوانين طلاق براي زنان، حل مشكلاتي مثل اعتياد، بيكاري به صورت ريشه‌اي، مراجعه به روانشناسان برجسته و زبده، آموزش شيوه‌‌هاي زندگي براي دختران و پسران و تداوم اين آموزش‌ها كه خيلي مهم است. اين آموزش‌ها قبل از شروع زندگي انجام مي‌گيرد، اما دختر و پسر بعد از گذشت مدتي از زندگي مشترك دچار مشكلاتي مي‌شوند كه بايد اين آموزش‌ها كنار اين مشكلات تداوم پيدا كند تا زندگي آنها در تنگنا قرار نگيرد. در خانواده‌اي كه مرد تا ساعت‌ها كار مي‌كند و جمعه‌ها را براي استراحت انتخاب مي‌كند، آن خانواده از محبت خارج مي‌شود و از آن مرد يا پدر رويي از صفا و خوشي نمي‌بيند. اين باعث فاصله و ايجاد شكاف مي‌شود كه خود منجر به بي‌تفاوتي و سرانجام اختلاف خانوادگي مي‌شود و خانواده از بيرون خانه به دنبال محبت مي‌گردد.
ازدواج و نوع انتخاب جوان‌ها خيلي مهم است. آنها اگر با عشق و علاقه انتخاب نكنند در ادامه زندگي به مشكل برمي‌خورند. ازدواج جوان‌ها به صورت كاملاً سنتي و بدون عشق و علاقه منتهي به خيانت مي‌شود و اين خيانت يا به طلاق يا به قتل مي‌انجامد.

 
 
نام شما

آدرس ايميل شما
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود
  • نظرات پس از تأیید مدير حداكثر ظرف 24 ساعت آينده منتشر می‌شود

کامبیز
Iran, Islamic Republic of
یکی از دلایل از هم پاشیدن زندگی ها ،همین زنهای مطلقه هستندکه با فریب پسران مجرد وحتی مردان متاهل برایخود شوهر می یابند و زندگی خود را برخرابه ها ی زندگی دیگران برپامی کنند
۱۰ شگرد رسانه‌ای برای اثرگذاری بر باورهای مخاطب
پنج اقدامی که والدین باید در مواجهه با کودکان کابوس زده انجام دهند!
«آلیس در سرزمین عجایب»؛ اختلال روانی عجیب
سندروم مسأله با پدر / آسیب‌های بی‌مهری پدران به دختران
روانشناسی که دنیای سرمایه گذاری را ۱۸۰ درجه تغییر داد
چرا گاهی نمی‌توان بخشید و فراموش کرد؟!
مغز چطور خاطرات ماندگار می‌سازد؟
روانشناسی جمع‌آوری اشیا و یا کلکسیونر شدن
دربارۀ تاثیرات عجیب «ترس از پشیمانی»
چگونه با ذهن آگاهی حواس کودکان مان را جمع کنیم؟
تقاضا برای سلب اختیار تشخیص اختلال اسکیزوفرنی توسط روانشناسان بالینی!
چرا نباید برای جلب محبت یا عشق التماس کنیم؟
زبان هیچ استخوانی ندارد اما آنقدر قوی هست که بتواند قلبی را بشکند. پس مراقب حرف هایتان باشید.