سه شنبه ۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 23 Apr 2024
تاریخ انتشار :
يکشنبه ۲۴ فروردين ۱۳۹۳ / ۰۹:۰۲
کد مطلب: 23783
۱

رفتار با پسري که ندارد نشان از پدر

رفتار با پسري که ندارد نشان از پدر
سئوال: در بچگي چون در يک خانواده پر جمعيت و ضعيف بزرگ شدم، به خاطر سختگيري هاي بسيار شديد پدرم مجبور بودم از 12 سالگي روزي ۱۰ ساعت کار کنم به طوري که دستانم هميشه ترک خورده بود. خواستم در بزرگسالي کاري کنم که براي تنها فرزند پسرم تمامي شرايط رفاه و آسايش را فراهم کنم اما چه سود؟! با تمام امکاناتي که برايش فراهم کردم هر آن چه کار شر هست مانند دزدي، ارتباط با افراد ناباب و بي ادب را بدون هيچ گونه خجالتي انجام مي دهد. بي حيايي را به حد اعلا رسانده است نمي دانم با او چه کنم؟

شايد شنيدن اين جملات از پدري که سال ها زحمت کشيده است تا فرزندش سختي هايي را که او متحمل شده، تجربه نکند بسيار سخت باشد. اما نمي توان از اين واقعيت در امر تربيت فرزند به سادگي گذشت که: «هر آن چه بکاري، همان را درو مي کني»!!
جالب است بدانيد که بسياري از اوقات همين حمايت افراطي از کودک و نوجوان که ممکن است هر پدر و مادري با افتخار از آن صحبت کنند، زمينه نارسايي هاي رفتاري بعدي را چه در کودک و چه در نوجوان و جوان فراهم آورد.

 

کامل ترين سبک فرزندپروري

يکي از انواع نارسايي هاي رفتاري در نوجوان و جوان، کمبود اعتماد به نفس، داشتن انتظارات و خواسته هاي غيرمنطقي از والدين، پرخاشگري و بد دهني به مقام والاي آن ها و ترجيح دوستان ناباب بر خانواده و کانون گرم آن است. در مجموع خانواده هايي که در تربيت فرزندانشان يا به محبت و حمايت صرف متوسل شده اند و يا از تنبيه و قاطعيت مطلق استفاده کرده اند در ارتباط و تعامل با فرزندانشان به چالش برخورد خواهند کرد. در نتيجه تلفيقي از محبت به همراه قاطعيت مي تواند کامل ترين سبک فرزندپروري باشد. با اين حال توجه به راهکارهايي که در ادامه مي خوانيد مي تواند به شما کمک کند.

 

1) حمايت عاطفي از فرزندتان را بدون نصيحت و يا سرزنش کردن ادامه دهيد: اين يک باور اشتباه است که والدين فکر مي کنند حمايت عاطفي بدين معني است که بايد طوري از فرزندشان مراقبت کنند که هيچ مشکلي بر سر راهش قرار نگيرد. عده اي هم تصور مي کنند بايد همه رفتارهاي نوجوان و جوان خود را زير نظر بگيرند تا مبادا او به دام رفقاي ناباب، اعتياد، ارتباط هاي ناسالم اجتماعي و بزه کاري بيفتد. لازم است بدانيد توجه بيش از اندازه و پيگيري وسواس گونه رفتارهاي نوجوان نه تنها به معني حمايت عاطفي نيست بلکه بيشتر به «دخالت» شباهت دارد در حالي که ما به دنبال نوعي «نظارت» بر کار نوجوانان هستيم؛ بنابراين دلسوزي، علاقه و محبت تان را به پسرتان نشان داده، با دقت به درد دل او گوش کنيد و به طريقي منطقي نشان دهيد که نگران حال او هستيد اما از تنبيه، سرزنش و نصيحت کردن فرزندتان به شدت اجتناب کنيد.

2) قاطعيت خود را در مقابل او حفظ کنيد: عده اي مفهوم قاطعيت را با زورگويي و سلطه گري يکسان مي دانند. در حالي که قاطعيت به استواري و ثبات در نظر، گفتار و رفتار اطلاق مي شود به گونه اي که تصميم شما با دليلي خاص انجام شود، ادامه يابد و به راحتي تغيير نکند. در خانواده هايي که والدين عضوي قاطع و محکم هستند چيزي به اسم «قانون» وجود دارد که فرزندان عموما به آن احترام مي گذارند و از آن تخطي نمي کنند. در چنين خانواده هايي اگر چه فرزندان داراي آزادي هاي مورد نياز هستند اما در چارچوب قانون به آزادي هاي خود جامه عمل مي پوشانند. مثلا فرزند ما به ارتباط با دوستانش نياز دارد اما «قانون» تعيين شده اين است که «فرزندان بايد مثلاً حداکثر ساعت 9 شب در منزل حاضر باشند». در نتيجه بايد «قوانين منطقي» تعيين و با قاطعيت از آن ها حمايت کنيد.

3) با او وقت مشترک بگذاريد و به رشد اعتماد به نفسش کمک کنيد: آنچه بيش از همه مسائل حائز اهميت است گرايش فرزند شما به سمت دوستان ناباب و رفتارهاي ناپسند اجتماعي نظير دزدي است اما يک سوال: «چرا فرزند شما فضاي بيرون از منزل و خانواده را به فضاي گرم خانه و خانواده ترجيح مي دهد»؟ يقينا فرزندتان با افراد بيرون از منزل و خانواده احساس «شادماني»، «آرامش» و «استقلال» بيشتري مي کند. هرچند که ما مي دانيم اين احساس ها واقعي نيست و کاذب است ولي به منظور اين که رابطه او را با دوستان ناباب کاهش دهيد بايد با ارزش ها، سلايق، علايق، ترجيحات و تفريحات شخصي فرزندتان بيشتر آشنا شويد. دست از داوري قضاوت گونه افکار و عقايد او برداريد و چنانچه روش زندگي او تا حدودي با باورهاي شما همخواني ندارد، به جاي آن که او را با نصيحت، تنبيه، سرزنش و بيدار کردن عذاب وجدان به سمت ارزش هاي خود هدايت کنيد اتفاقا تلاش کنيد تا اندکي به او نزديک شويد. صبور باشيد و به ياد داشته باشيد که اندکي همدلي با فرزند او را نرم مي کند و از مقاومتش در مراحل بعدي مي کاهد. بدانيد که نمي توانيد او را به انجام کاري مجبور کنيد، اما با جلب اعتماد او مي توانيد به طور مستقيم و غيرمستقيم بر تصميم گيري هايش نظارت داشته باشيد و با هم فکري و مشورت راهنمايي اش کنيد.

4) به پاره اي از رفتارهاي او بي اعتنايي کرده و از بگومگو کردن خودداري کنيد: توصيه مي شود شما به عنوان پدر تا حد ممکن مرزها و حرمت ها را نگه داريد و زياد با فرزندتان وارد بحث و جدل نشويد زيرا در اين صورت همين اندک حرمت هم به زودي از بين خواهد رفت. اندکي دست از کنترل او برداريد و سعي کنيد با آرامش به فضاي او نزديک شويد. فعلاً او را همان گونه که هست، بپذيريد. تا رفته رفته آن فرزندي شود که شما دوست داريد بيش از اندازه خود را متوجه او نشان ندهيد و با بي اعتنايي از کنار تعدادي از رفتارهايش بگذريد.

5) براي او حقوق ماهيانه در نظر بگيريد و از او بخواهيد نيازهايش را از همان منبع تامين کند: تعدادي از خانواده ها به اشتباه تصور مي کنند بخش زيادي از مسئوليت آن ها در قبال فرزند جوان شان برطرف کردن نيازهاي مالي او است. اين دسته از افراد با ناديده گرفتن نيازهاي معنوي، ريشه اي و شخصيتي فرزندانشان فقط به نيازهاي مالي آنان اهميت مي دهند. محبت مالي و اشباع بي رويه موجب اختلال در عملکرد خانواده مي شود. نوجواني که شرايط دشوار زندگي را تجربه نکرده است با کوچک ترين اعتراض يا انتقادي واکنش تند و نامناسبي از خود بروز مي دهد و با ايجاد شرايط پرخاشگري موجب هتک حرمت و بي احترامي به والدين خود مي شود. حقوق ماهيانه ثابتي براي فرزندتان در نظر بگيريد و از او بخواهيد مايحتاج خود را از همان منبع تامين کند تا اندکي با شرايط استقلال مالي آشنا شود و بيش از اين روي والدين فشار وارد نسازد.

6) ارتباط خود و همسرتان را در حضور فرزندان اصلاح کنيد:
تفاوت هاي نظام تربيتي پدر و مادر فرصتي را فراهم مي سازد تا نوجوان با حمايت هاي افراطي يکي از والدين، زياده طلب شود و براي برآورده شدن نيازهايش دست به هر کاري بزند به طوري که در صورت تأمين نشدن کوچک ترين خواسته اش چنان آشوبي در خانه به پا مي کند که حتي خود والدين هم گاهي از داشتن چنين فرزندي پشيمان مي شوند.

7) در حضور جمع از رفتارهاي ناشايست او گلايه نکنيد و او را با افراد ديگر مورد مقايسه قرار ندهيد:
تعدادي از خانواده ها براي موعظه کردن فرزندشان از بزرگان فاميل کمک مي گيرند و در نتيجه درباره ايرادات رفتاري فرزندشان با آن ها درددل مي کنند. با انجام چنين حرکتي نه تنها اعتماد فرزندتان را از خود سلب مي کنيد بلکه «امنيت رواني» او را در جمع آشنايان نيز به خطر مي اندازيد و در واقع او را بي اعتبار مي کنيد. همچنين تعدادي از خانواده ها با مقايسه کردن فرزندشان با ديگر نوجوانان و جوانان فاميل و به رخ کشيدن آن ها مستقيما به «هويت» او حمله مي کنند.

8) به مشاور خانواده مراجعه کنيد:

يک روانشناس و مشاور خانواده مي تواند با ذهني عاري از هر گونه سوگيري همدلانه شنونده درد دل هاي فرزندتان باشد و او را در مسيري قرار دهد که به رشد اعتماد به نفسش کمک کند و به شيوه اي اصولي او را براي تجربه يک زندگي سالم هدايت کند.

 

 
مليحه شهرستاني، کارشناس ارشد مشاوره خانواده
خراسان
نام شما

آدرس ايميل شما
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود
  • نظرات پس از تأیید مدير حداكثر ظرف 24 ساعت آينده منتشر می‌شود

ایجاد هر خاطره جدید به مغز آسیب می‌زند!
مطالعه نشانگر عصبی بالقوه برای آسیب اجتماعی در اختلالات روانی را نشان می دهد!
۱۰ شگرد رسانه‌ای برای اثرگذاری بر باورهای مخاطب
پنج اقدامی که والدین باید در مواجهه با کودکان کابوس زده انجام دهند!
«آلیس در سرزمین عجایب»؛ اختلال روانی عجیب
سندروم مسأله با پدر / آسیب‌های بی‌مهری پدران به دختران
روانشناسی که دنیای سرمایه گذاری را ۱۸۰ درجه تغییر داد
چرا گاهی نمی‌توان بخشید و فراموش کرد؟!
مغز چطور خاطرات ماندگار می‌سازد؟
روانشناسی جمع‌آوری اشیا و یا کلکسیونر شدن
دربارۀ تاثیرات عجیب «ترس از پشیمانی»
چگونه با ذهن آگاهی حواس کودکان مان را جمع کنیم؟
نبود اضطراب مسئله ساز است،کمی اضطراب ارزش انطباقی دارد و اضطراب فراوان خرابی به بار می آورد.