پنجشنبه ۹ فروردين ۱۴۰۳ - 28 Mar 2024
تاریخ انتشار :
دوشنبه ۲۷ شهريور ۱۳۹۱ / ۰۶:۲۵
کد مطلب: 14017
۰
۱

افسردگی مردان بعد از زایمان!

شنیدن این موضوع كه خانمی بعد از زایمان دچار افسردگی شده عجیب نیست اما در رابطه با آقایان چطور؟ تعجب نكنید، این موضوع حقیقت دارد. آمار نشان می‌دهد حدود 4 درصد از مردان نیز بعد از زایمان همسرشان دچار افسردگی می‌شوند. وظایف جدید، از دست دادن توجه كامل همسر به خود و پدر شدن مسائل آسانی نیستند كه بتوان به سادگی با آن‌ها كنار آمد.     روایت مستندی از زندگی جان هایمن، نویسنده‌ای که بعد از تولد پسرش افسرده شد

تولد اولین فرزند جان هایمن برخلاف انتظارش باعث خوشحالی او نشد.
هایمن که مدرس نویسندگی در کالج بود، به جای اینکه آن‌طور که فکر می‌کرد هر دقیقه وقت‌اش را با کودک‌اش بگذراند، با گرفتن ساعات تدریس بیشتر، خودش را از خانه دور نگه می‌داشت.


هایمن 51 ساله به یاد می‌آورد: «نمی‌دانستم نقش من در این وضعیت چیست؟!» برعکس، زن‌اش فورا با پسرشان، جیک، که اکنون یک نوجوان است، پیوند عاطفی برقرار کرد. هایمن می‌گوید: «زن‌ام، بتسی، عاشق بچه‌مان شده بود اما من چنین محبتی را در خودم حس نمی‌کردم. فکر می‌کردم آدم شکست‌خورده‌ای هستم. فکر می‌کردم باید این موضوع را پنهان نگه دارم و مجبورم با آن کنار بیایم.»
اما هایمن شکست نخورده بود. او دچار افسردگی شده بود. افسردگی پس از زایمان که برای مدت‌ها تصور می‌شد، بیماری‌ای است که برخی از مادران تازه را گرفتار می‌کند، ممکن است مردان را هم مبتلا کند اما به گفته کارشناسان بهداشت روانی این حقیقت اغلب نادیده گرفته می‌شد.

  تازه‌های تحقیق (الف)

یک بررسی جدید نشان می‌دهد تنها مادرها نیستند که دچار افسردگی پس از زایمان می‌شوند.
شمار زیادی از پدرها هم ممکن است پیش یا پس از تولد کودک‌شان به افسردگی دچار شوند. به گزارش خبرگزاری فرانسه براساس یک بررسی جدید در آمریکا حدود 10 درصد پدرها پیش یا پس از تولد کودک‌شان دچار افسردگی می‌شوند و پدرهای آمریکایی با احتمال بیشتری نسبت به پدرها در سایر کشورها ممکن است پیش یا پس از زایمان همسرشان احساس غم و اندوه کنند. این بررسی که به سرپرستی جیمز پالسن از دانشکده ویرجینای شرقی انجام شد، نشان داد که افسردگی ناشی از بچه‌دار شدن در میان پدرها در طول 3 تا 6 ماه پس از به دنیا آمدن نوزاد به اوج می‌رسد، به‌طوری که 6/25 درصد از پدرها درجاتی از افسردگی را تجربه کرده‌اند. 14درصد پدرهای آمریکایی پیش یا پس از بچه‌دار شدن احساس افسردگی می‌کردند، در حالی که این رقم در سطح بین‌المللی 2/8 درصد بود. این پژوهشگران همچنین دریافتند که پدرهایی که در 12 ماه گذشته دچار حمله افسردگی شده بودند، با احتمال دو برابر بیشتر نسبت به 8/4 درصد مردان در جمعیت عادی ممکن است دچار افسردگی پس از بچه‌دار شدن شوند. مادران با احتمالا دو برابر بیشتر ممکن است دچار افسردگی پس از بچه‌دارشدن شوند. نتیجه این بررسی نشان داد که حدود 24 درصد از زنان دچار افسردگی مربوط به بارداری یا بچه‌دار شدن می‌شوند. براساس این بررسی در مورد مادران نیز مانند پدران، افسردگی ناشی از بچه‌دار شدن در 3 تا 6 ماه پس از تولد بچه به اوج می‌رسید، به طوری که در این موقع تا 42 درصد مادران احساس افسردگی را گزارش کردند. اغلب اگر مادر دچار افسردگی ناشی از بچه‌دار شدن شود، پدر هم این‌گونه خواهد بود و افسردگی پدر مانند افسردگی مادر می‌تواند اثرات قابل‌توجه عاطفی، رفتاری و رشدی بر کودک داشته باشد. این بررسی خواستار آن می‌شود تلاش‌هایی به عمل آید تا تشخیص زودرس و ارجاع پدران دچار افسردگی پیش یا پس از بچه‌دار شدن انجام شود، به خصوص در پرتو شواهد فزاینده در مورد اینکه افسردگی پدری ممکن است اثرات تاثیرگذار عاطفی، رفتاری و رشدی بر کودکان داشته باشد. این پژوهشگران همچنین می‌گویند که پیشگیری و درمان افسردگی باید به جای فرد بر زوج و خانواده متمرکز باشد. (ب) براساس پژوهشی که در آمریکا انجام شده است، مردان نیز همانند زنان که دچار افسردگی پس از زایمان می شوند، به این بیماری مبتلا می شوند.

براساس نتایج این تحقیق، ده درصد مردان دچار افسردگی بعد از زایمان همسران خود می شوند.

نتایج این تحقیق نشان می دهد افسردگی پس از زایمان زنان و به دنبال آن در بین بیست و پنج درصد مردان حتی ممکن است سه تا شش ماه پس از زایمان همسرشان ادامه داشته باشد.

علت این امر آن است که اکنون نقش مراقبتی پدران از نوزادان نسبت به گذشته به مراتب بیشتر شده است و فشارهای روانی که این امر متوجه آنان می کنند ، افسردگی را نیز در پی خواهد داشت.
آمارها این موضوع را تأیید می‌کنند

حدود 10 درصد از مردانی که تازه پدر شده‌اند و حدود 14 درصد زنانی که تازه مادر شده‌اند، به افسردگی مبتلا می‌شوند. اما اغلب مردان و همسران‌شان متوجه بروز این عارضه نمی‌شوند. علایم این بیماری در مرد و زن مشابه است، اما علت آن ممکن است متفاوت باشد. به گفته کارشناسان احتمالا در زنان تغییرات هورمونی در ایجاد افسردگی پس از زایمان نقش دارد، اما در مردان ممکن است تغییرات ناگهانی و غیرمنتظره در سبک زندگی آغازگر افسردگی هنگام پدرشدن باشد. پس از تولد نوزاد، تغییراتی در ساختار خانواده ایجاد می‌شود. ممکن است حمایت افتصادی از مراقبت از کودک بر مرد فشار آورد. مرد ممکن است توجه همیشگی همسرش را که به آن عادت داشته است، از دست بدهد و البته خواب او هم به علت گریه‌های شبانه نوزاد به هم ریزد.   (ج) آقایان مراقب افسردگی پس از زایمان باشید
یان نیکولسن رئیس مرکز تحقیقاتی مربوط به والدین در ملبورن استرالیا می گوید :« چیزی که سبب شگفتی ما شد این بود که دریافتیم مردان به اندازه زنان دچار افسردگی می شوند. ما پیشتر به این موضوع توجه نداشتیم. »

به گزارش باشگاه خبرنگاران ؛ او می گوید: مردان پس از پدر شدن دچار اضطراب، ‌نگرانی ، احساس استرس و ناتوانی ، افسردگی و نا امیدی می شوند.نیکولسن و همکارانش اطلاعات مربوط به سلامت روان مادران و پدران پنج هزار کودک را تا رسیدن کودکان به سن پنج سالگی بررسی کردند. در این تحقیق مشخص شد در نخستین سال زندگی کودک ، 9/7 درصد از پدران و 9/4 درصد از مادران دچارافسردگی شده بودند.   پدران و افسردگي


در سال‌هاي اخير دو مطالعه همگروهي ملي بزرگ در مورد پدران و افسردگي منتشر شده که نشان داده‌اند پدران با ميزان‌هايي که در مقايسه با افسردگي مادران قابل ملاحظه است، دچار افسردگي پس از زايمان همسرانشان مي‌شوند. در اولين مطالعه، رامچانداني (Ramchandani) و همکاران از مقياس افسردگي پس از زايمان ادينبورگ (1)(EPDS)و نمره آستانه 12 استفاده کردند(2) و بدين ترتيب از جمعيت مورد مطالعه آنها 10 مادران و 4 پدران، 8 هفته پس از تولد کودک در دسته افسرده قرار گرفتند. البته متي (Matthey) و همکاران در تنها مطالعه‌اي که EPDS را در پدران رواسازي نمود، متوجه شدند که نمره مرزي بهينه براي مردان 2 عدد کمتر از مادران است. از آنجا که در مطالعه رامچانداني از نمره آستانه EPDS يکساني براي مادران و پدران استفاده شده بود، اين مشاهده حاکي از آن است که ممکن است درصد پدران افسرده کمتر از حد واقعي برآورد شده باشد.


در دومين مطالعه همگروهي ملي بزرگ توسط پائولسون (Paulson) و همکاران از مقياس افسردگي مرکز مطالعات همه‌گيرشناختي(3) (CES-D) (جدول 3) استفاده شد و بدين ترتيب در جمعيت مطالعه آنها 9 ماه پس از تولد کودک، 14 از مادران و 10 از پدران دچار علايم افسردگي متوسط يا شديد بودند.(4) در يک فرابررسي که جديدا توسط پاولسون بر روي مجموع 43 مطالعه و 28.004 فرد انجام شد و 2 مطالعه فوق‌الذکر را نيز شامل مي‌گشت، مشخص شد که بروز افسردگي پيش‌ و پس از زايمان در پدران 4/10 است.


اختلالات روان‌پزشکي در والدين با افزايش خطر پيامدهاي سوء اجتماعي، عاطفي و تکاملي براي شيرخواران و کودکان همراه است. از آنجا که پدران در مقايسه با مادران وقت کمتري را با فرزندان خود سپري مي‌کنند، اين فرض وجود داشته است که تاثيرات ناشي از بيماري پدر بر اين پيامدها چندان مهم نيست. در نتيجه بيشتر پژوهش‌ها معطوف به مادران بوده و پدران نسبتا کمتر از حد مد نظر قرار گرفته‌اند. با ظهور مقالات حاکي از تاثير بسيار بيشتر پدران بر سلامت کودکان نسبت به تصورات قبلي ما، اين روند تغيير کرده است. براي مثال، رامچانداني و همکاران نشان دادند که در فرزندان پدراني که 8 هفته پس از زايمان افسرده بودند، خطر مشکلات رفتاري و عاطفي در 5/3 سالگي 2 برابر است. اين يافته پس از کنترل از نظر افسردگي پس از زايمان در مادران و افسردگي با شروع ديرتر در پدران، مشاهده گشت. رامچانداني و همکاران در مطالعه‌اي جداگانه با پيگيري همين گروه پدران و فرزندان متوجه شدند که افسردگي در پدران در دوره پس از زايمان با 66 افزايش احتمال هرگونه تشخيص روان‌پزشکي و تقريبا 2 برابر شدن احتمال رفتار مخالفت‌جويانه و اختلال سلوک (conduct) در فرزندان تا 7 سالگي همراه است.


پائولسون و همکاران متوجه شدند که افسردگي هر يک از والدين تاثيري منفي بر فعاليت‌هاي تکاملي والد - فرزندي مهم مثل کتاب خواندن، بازي کردن، آواز خواندن و قصه گفتن مي‌گذارد. به علاوه، افسردگي مادران و پدران با اجراي رهنمود‌هاي رايجي که پزشکان به والدين مي‌دهند (مثل تغذيه با شير مادر، قرار دادن شيرخوار به پشت خود براي خوابيدن و نخواباندن شيرخوار همراه با بطري در دهان) تداخل مي‌کرد. همچنين اين مطالعه حاکي از آن بود که يک والد افسرده ممکن است تاثيري منفي بر تعامل مناسب وي با فرزندش بگذارد؛ بر عکس، يک والد سالم ممکن است آثار ناشي از يک والد افسرده را «جبران کند»؛ و در صورتي که هر دو والد افسرده باشند، آثار منفي وارد بر فرزندان به طور فزاينده‌اي تشديد مي‌شود. اين مشاهدات با نتايج حاصل از چند مطالعه ديگر با طراحي مشابه همخواني دارند.


سرانجام پائولسون و همکاران با بررسي داده‌هاي 24 ماهه مطالعه همگروهي خود، افسردگي والدين را با فراواني کتاب خواندن والد براي فرزند و تکامل زبان بياني فرزندان مقايسه نمودند. متغير دوم به اين دليل انتخاب شد که پيش‌بيني‌کننده مهارت‌هاي خواندن شفاهي، آمادگي در مدرسه و تحصيلات دانشگاهي فرزند در آينده است. مشاهده شد که افسردگي فراواني کتاب خواندن مادر براي فرزند و پدر براي فرزند- هر دو- را کاهش مي‌دهد ولي تنها افسردگي پدران تکامل زبان بياني فرزندان را کاهش مي‌دهد. اين گونه استدلال شد که چون مادران زماني بيشتري را صرف فعاليت‌هاي خواندني با فرزندان خود مي‌کنند، کاهش زمان کتاب خواندن توسط آنها ممکن است براي تاثير گذاشتن بر تکامل زبان فرزندانشان کافي نباشد. بر عکس، کاهش زمان کمتري که پدران صرف کتاب خواندن با فرزندان خود مي‌کنند، ممکن است مهم باشد. در مجموع اين يافته‌ها اين نکته را تقويت مي‌کنند که پدر و مادر در تکامل عاطفي و رفتاري فرزندان خود هم به صورت کيفي و هم به صورت کمي مکمل يکديگر هستند.


علت افسردگي در پدران


چند عامل ممکن است در ايجاد افسردگي در پدران نقش داشته باشند. غالبا اين عوامل براي همسر يا فرد ارايه‌کننده مراقبت‌هاي سلامت نسبتا پنهان هستند زيرا پدران خدمات پزشکي مستقيمي در ارتباط با بارداري يا زايمان دريافت نمي‌کنند و عمدتا به زنان يا رابطه مادر با جنين يا شيرخوار توجه مي‌شود. با وجود اين، مردان در دوره حول‌وحوش زايمان دچار تغيير و عدم اطمينان قابل ملاحظه‌اي مي‌شوند و ممکن است به ميزاني مشابه و بنا بر بسياري از دلايل مشابه با همسران خود دچار تنش فيزيکي و روان‌شناختي شوند. براي مثال بي‌خوابي، حمايت اجتماعي نامناسب، مشکلات مالي، تعارضات زناشويي، عوارض مامايي يا نوزادي يا ديگر وقايع استرس‌زاي توام زندگي ممکن است طي اين دوره آسيب‌پذيري، پدر و مادر را يکسان تحت تاثير قرار دهند.


سابقه قبلي افسردگي ممکن است عامل خطرزاي مهمي براي عود افسردگي در دوره حول‌وحوش زايمان براي هر دوي والدين باشد. البته، مردان به خاطر نقش حمايتگر سنتي و قويا موکد خود، غالبا خاموش مي‌مانند و مي‌ترسند که اگر بخواهند در اين دوره زماني در مورد نيازهاي خود صحبت کنند، مورد تمسخر واقع شوند. اين اکراه در بيان احساسات افسرده ممکن است با هنجارهاي سنتي مردانگي نيز همراه باشند که عدم آسيب‌پذيري و نوعي رواقي‌مسلکي (stoicism) عاطفي را شامل مي‌شوند. مردان به راحتي احساس مي‌کنند که توسط نظام مراقبت سلامت به حاشيه رانده شده‌اند هرچند قسمت زيادي از اين مساله ناشي از عوامل غيرکلامي و غيرارادي در نظام مراقبت است. مردان غالبا ذکر مي‌نمايند که طي ويزيت‌هاي پيش از زايمان احساس بي‌اطلاعي مي‌کنند و فاقد منابع اطلاعاتي در مورد بارداري، زايمان، مراقبت از کودک و ايجاد تعادل بين مسئووليت‌هاي کاري و خانوادگي از ديدگاه پدرانه هستند.


برخي مردان، به خصوص کساني که براي اولين‌ بار پدر مي‌شوند، احساس مي‌کنند که براي اين دوره گذار به پدر شدن آماده نيستند. در 2-1 نسل اخير تغيير چشمگيري در نقش والدين رخ داده است. زنان بيشتري وارد نيروي کار شده‌اند و اکنون انتظارات اجتماعي قوي در اين مورد وجود دارد که مردان بايد نقش عادلانه‌تر و مستقيم‌تري در مراقبت از فرزندان خود داشته باشند.میگنا دات آي آر. البته بسياري از پدران مي‌گويند که الگويي براي نقش خود نداشته‌اند که بتوانند مهارت‌هاي مناسب پدر بودن را از روي آن ياد بگيرند و در دوره‌اي بزرگ شده‌اند که هنجارهاي اجتماعي به گونه‌اي بوده که مردان کمتر در تربيت بچه دخالت داشته يا اصلا دخالتي نداشته‌اند. در نتيجه برخي از مردان، به خصوص کساني که براي اولين بار پدر مي‌شوند، ممکن است فاقد اعتماد به نفس کافي و مهارت‌هاي پدر بودن باشند که اين امر مي‌تواند باعث تنش و نارضايتي قابل ملاحظه‌اي براي کل خانواده شده، به افزايش خطر افسردگي بينجامد. از سوي ديگر، براي پدراني که نان‌آور اصلي خانواده خود هستند، فرزند بار مالي اضافي بزرگي ايجاد مي‌نمايد که به نوبه خود در تلاش براي ايجاد تعادل بين نقش‌هاي غالبا انحصاري «تامين‌کننده اقتصادي بودن» و «يک پدر و همسرِ درگير و مسوول بودن» به ايجاد مشکل مي‌انجامد.


استرس پدر بودن ممکن است بر اثر حس جدا شدن از همسر نيز مساله‌ساز شود. کاهش قابل ملاحظه صميميت عاطفي و جنسي بين همسران غالبا طي بارداري و دوره پس از زايمان رخ مي‌دهد؛ به خصوص اگر شيرخوار از شير مادر تغذيه کنند. مردان وابستگي بيشتري به همسرشان به عنوان منبع اصلي صميميت دارند؛ در حالي که زنان- بر عکس- با احتمال بيشتري داراي روابط نزديک ديگري با دوستان يا اعضاي خانواده خود هستند. برخي پدران ممکن است اين تغيير رابطه را فقدان قابل توجهي بدانند و اين امر ممکن است يک عامل مستعدکننده براي افسردگي باشد.


در کل به نظر مي‌رسد مهم‌ترين عامل خطر‌زا براي افسردگي پدران در دوره پس از زايمان، افسردگي مادران باشد. افسردگي مادران ممکن است تاثير بسيار استرس‌زايي بر روابط خانوادگي داشته باشد. گودمن (Goodman) در مروري جامع روي 20 مطالعه در مورد افسردگي پدران طي اولين سال پس از زايمان دريافت که بروز افسردگي در مرداني که همسرشان دچار افسردگي پس از زايمان است، 50 ‌ـ24 است. متي و همکاران نشان دادند در پدراني که همسرشان دچار افسردگي پس از زايمان است، خطر افسردگي در هفته 6 پس از زايمان 5/2 برابر و در ماه 12 پس‌ از زايمان 2/4 برابر پدراني است که همسرشان افسرده نيست. پينيرو (Pinheiro) و همکاران دريافتند که بين شدت افسردگي مادران و شيوع افسردگي پدران يک رابطه مواجهه‌ـ پاسخ وجود دارد. هنگامي که افسردگي در مادر وجود نداشت يا خفيف يا متوسط تا شديد بود، افسردگي در پدر به ترتيب 1/7 ، 7/19 و 3/43 شيوع داشت. اين يافته‌ها قويا حاکي از آن هستند که افسردگي در يکي از زوجين تاثيري قوي بر ايجاد افسردگي در ديگري دارد.

معمولا آقایانی كه بعد از زایمان همسر و ورود او به خانه همراه نوزاد كوچكش دچار افسردگی می‌شوند، رفتارشان با قبل متفاوت است. در این مردان استرس نامعمولی وجود دارد كه باعث می‌شود با كوچك‌ترین مسئله از كوره دربروند و عصبانی شوند. البته افسردگی پدرانه همیشه خود را این‌گونه بروز نمی‌دهد. برخی پدرها در این دوران به خصوص اگر تا پیش از آن اهل بگو و بخند و شوخی بوده‌اند، كمی‌ آرام‌تر می‌شوند. به جای خنده‌های از ته دل تنها لبخندی روی لبان‌شان نقش می‌بندد و ساكت‌ترند. حتی ممكن است اشتهای‌شان را از دست بدهند و احساس خستگی و بی‌خوابی كنند. دلیل افسردگی پدرانه نداشتن اعتماد به ‌نفس و تلقین ناتوانی در نگهداری از فرزند است. به عبارت دیگر مردان مبتلا به این حالت هنوز نمی‌توانند بپذیرند پدر شده‌اند و تعهد پدرانه داشتن در قبال فرزند را نمی‌پذیرند. گروهی از آقایان حتی جرات دست زدن به فرزند را هم ندارند. آن‌ها نمی‌توانند باور ‌كنند چه اتفاقی افتاده و چون احساس می‌كنند این فرزند را دوست ندارند دائم احساس گناه دارند و خود را مقصر می‌دانند و این موضوع خود باعث تشدید افسردگی آن‌ها می‌شود.


چرا برخی پدرها افسرده می‌شوند؟


این موضوع طبیعی است. برخلاف مادر، پدر در طول بارداری همسر نمی‌تواند تغییرات را حس كند. تولد فرزند برای آن‌ها به ناگاه اتفاق می‌افتد و دچار شوك احساسی قوی می‌شوند. پدرشدن به معنی تغییر است. مردها با تولد فرزند به این نتیجه می‌رسند كه مسئول موجودی از گوشت و خون خود هستند و باید امنیت او را تامین كنند. بنابراین شروع می‌كنند به استفاده از جملات بایددار و خود را تحت فشار می‌گذارند تا بهترین باشند اما به هر حال انسان جایزالخطاست. اشتباهات و سرزنش اطرافیان باعث می‌شود احساس بی‌فایدگی کنند. از سوی دیگر متوجه این مسئله می‌شوند كه همسرشان مانند قبل به آن‌ها توجه ندارد و بیشتر توجهش به نوزاد است. این مسائل در کنار هم چرخه معیوبی می‌سازد که در نهایت سبب افسردگی پدرها می‌شود.  
چگونه خود را از شر افسردگی پدرانه رها كنیم؟


در درجه اول بهترین راه‌حل، گفت‌وگوست. با همسر، خانواده، دوستان و پزشك‌تان درباره مسئله‌ای كه دارید صحبت كنید. مطمئن باشید بسیاری از مشكلات با حرف‌زدن برطرف می‌شود. راه‌حل دوم نگهداری از فرزند است. اگر احساس می‌كنید این كار از شما برنمی‌آید، آرام‌آرام از كارهای كوچك شروع كنید. می‌توانید شیر او را آماده كنید و به مادرش بدهید تا به نوزاد بدهد. می‌توانید پوشك او را بیاورید تا مادر نوزاد را تمیز كند یا حتی همراه با همسرتان او را به حمام ببرید. به مرور زمان انجام این كارهای كوچك باعث افزایش حس پدرانه در شما می‌شود و زمانی می‌رسد كه حس می‌كنید به اندازه مادر برای فرزندتان اهمیت دارید.
علائم و نشانه‌ها

پدران افسرده نسبت به مادران افسرده با احتمال بیشتری ممکن است به رفتارهای مخرب مانند روی آوردن به مصرف الکل و مواد اعتیادآور، حملات عصبانیت، درگیر شدن با دیگران و رفتارهای خطرآفرین مانند رانندگی بی‌احتیاط یا بی‌بندوباری جنسی روی آورند. برخی نیز مانند هایمن خود را در ساعات طولانی کار غرق می‌کنند.
خلق افسرده و غمگین، از دست دادن علاقه و لذت، اضافه وزن یا کاهش وزن، پرخوابی یا کم‌خوابی، بی‌قراری، خستگی، احساسی بی‌ارزش بودن یا گناه، اختلال تمرکز و اشتغال خاطر با مرگ و خودکشی و...
افسردگی می‌تواند در طول چند روز یا چند هفته پس از زایمان شروع شود و برای یک سال یا بیشتر ادامه پیدا کند. اگر افسردگی پس از زایمان در پدر معالجه نشود، ممکن است هم برای کودک و هم برای والدین زیان‌بار باشد. کودکانی که در خانواده‌ای متولد می‌شوند که توجه کمتری از والد یا والدین افسرده‌شان دریافت می‌کنند، در معرض ابتلا به مشکلات جسمی و عاطفی هستند.
تصور می‌شود که افسردگی پدر احتمال پرخاشگری و رفتارهای مخرب در کودک را در آینده افزایش دهد (برعکس افسردگی درمادر با کاهش کلی سلامت، مشکلات یادگیری و خطر بیشتر ابتلا به افسردگی در کودک همراهی دارد). افسردگی پس از زایمان را می‌توان با روان‌درمانی، دارودرمانی یا ترکیب هر دو روش درمان کرد.توجه همسر
توجه همسر معمولا در شناسایی افسردگی در پدر جدید مهم است. در اغلب اوقات همسر فرد است که برای اولین بار متوجه افسردگی او می‌شود. به‌خصوص در مردانی که سابقه افسردگی دارند، توجه بیشتری از طرف همسر از لحاظ بروز افسردگی پس از زایمان لازم است. داشتن سابقه افسردگی یا بیماری روانی پدر را در معرض خطر بیشتر افسردگی پس از زایمان قرار می‌دهد. همچنین داشتن همسری که افسردگی پس از زایمان داشته است، این خطر را در مرد هم افزایش می‌دهد. این افزایش خطر افسردگی، حتی در مواردی که زوج متارکه کرده یا طلاق گرفته‌اند هم وجود دارد.
علايم افسردگي مردان علت تفاوت افسردگي زنان و مردان مي‌تواند هورمون‌ها، مواد شيميايي مغز يا روش‌هاي غلبه بر آن باشد. علائم و نشان افسردگي مردان شامل موارد زير مي‌باشند: رفتار خشن و ناسزا آميز، خشم نامناسب، رفتار گريزآميز، درگيري در ورزش و کار، رفتار مخاطره آميز از قبيل رانندگي بي‌ملاحظه، رابطه جنسي نامشروع، مصرف بيش از حد الکل و مواد مخدر، خطور افکار خودکشي به ذهن. تمام اينها مي‌توانند شناسايي افسردگي مردان را سخت‌تر کنند و حتي ممکن است منجر به تشخيص نادرست شوند.   گريه زياد نوزاد و دردهاي کوليکي او مي‌تواند به دليل وضعيت روحي پدر هم باشد. براساس تحقيقات دانشمندان هلندي، افسردگي مادران پس از زايمان باعث عدم مراقبت صحيح از نوزاد و ناآگاهي از نيازهاي او شده و با گريه‌هاي طولاني‌ و زياد و حتي دردهاي کوليلي نوزادان که از مشکلات شايع آنها است، ارتباط دارد. اين افسردگي باعث عدم تشخيص به موقع و رفع نياز شده و روي سير تکاملي و رشد نوزاد اثرات بدي مي‌گذارد. اما اهميت عوامل پدري و احساس او را نبايد ناديده گرفت. در کنار شرايط روحي مادر وضعيت رواني پدر در طول بارداري همسرش نيز در گريه‌هاي بعدي نوزاد آنها نقش مهمي دارد. محققان براي درک بهتر ارتباط بين گريه زياد نوزاد و افسردگي پدر نشانه‌هاي افسردگي را روي 4 هزار و چهارصد نوزاد تا دو ماهگي بررسي کردند. گريه زياد به صورت گريه بيش از سه ساعت در روز و بيش از سه روز در هفته تعريف شده بود. براساس اين تحقيقات احتمال افسردگي پدران در نوزاداني که زياد گريه مي‌کردند 30 درصد بيشتر از ساير پدراني بود که در دوران بارداري همسرشان شرايط روحي خوبي داشتند. به گفته محققان، شرايط شغلي و استرس‌هاي اقتصادي به طور غيرمستقيم و عوامل ژنتيکي مربوط به يک پدر افسرده از عوامل گريه‌هاي زياد نوزادان است. درواقع يک پدر مبتلا به افسردگي دو بار بيشتر احتمال دارد تا صاحب نوزادي شود که بيش از حد گريه مي‌کند. بنابراين تشخيص افسردگي پدر قبل از بارداري همسرش يا حتي در دوران بارداري و درمان آن، در کاهش گريه نوزاد بسيار مفيد و موثر است.اگر شما به عنوان يک مرد متاهل قرار است به تا چند ماه ديگر صاحب فرزندي شويد يا هنوز تصميم به بچه‌دار شدن نداريد اما قصد داريد تا يکي دو سال آينده بچه‌دار شويد و علايم افسردگي و بي‌حوصلگي را در خود مشاهده‌ مي‌کنيد يا حتي ‌‌بي‌احتياط رانندگي مي‌‌کنيد، هميشه عصبي هستيد و از همه چيز شاکي هستيد و در محيط کارتان با همکارانتان رابطه خوبي نداريد بدانيد که افسردگي در کمين شما است.   گردآوري : میگنا (www.migna.ir) منبع:
Veskrna L. Peripartum depression: does it occur in fathers and does it matter? Journal of Men’s Health December 2010; 7: 420- 30.


   
نام شما

آدرس ايميل شما
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود
  • نظرات پس از تأیید مدير حداكثر ظرف 24 ساعت آينده منتشر می‌شود

Iran, Islamic Republic of
شوهرم بعد از تولد فرزندم به جای کمک به من افسرده شد من رو هم افسرده کرد حالا فرزندم افسرده هست و هر چی میشه میگه من چقدر بدبختم
دربارۀ تاثیرات عجیب «ترس از پشیمانی»
چگونه با ذهن آگاهی حواس کودکان مان را جمع کنیم؟
تقاضا برای سلب اختیار تشخیص اختلال اسکیزوفرنی توسط روانشناسان بالینی!
چرا نباید برای جلب محبت یا عشق التماس کنیم؟
ویژگی‌های یک اردو مطالعاتی خوب چیست؟
چطور از فکر کردن بیش از حد به یک موضوع جلوگیری کنیم؟
نوجوانان آمریکایی بدون تلفن همراه احساس بهتری دارند
من با دروغ گفتن و آه وناله پول درمیارم
افراد کمال‌گرا چه ویژگی‌هایی دارند؟
كودكان را قرباني حرف مردم نكنيد
خودبیمارانگاری از خود بیماری مرگبارتر است!
راه‌ درمان تب بالای تمایل به عمل‌های زیبایی چیست؟
در نهان به آنان دل می بندیم ؛ که دوستمان ندارند و در آشکار از آنان که دوستمان دارند غافلیم شاید این است دلیل تنهایی ما... دکتر علی شریعتی