جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ - 29 Mar 2024
تاریخ انتشار :
سه شنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۵ / ۰۲:۰۲
کد مطلب: 39401
۱
۴

دلیل نگرانی اساتید روان شناسی دانشگاهها از انتقال رشته روان شناسی بالینی به وزارت بهداشت چیست؟!

دلیل نگرانی اساتید روان شناسی دانشگاهها از انتقال رشته روان شناسی بالینی به وزارت بهداشت چیست؟!
میگنا: موضوع انتقال "رشته‌های مرتبط با سلامت" از وزارت علوم به وزارت بهداشت با دستور رییس جمهور در بهار امسال خبر داغ محافل دانشگاهی و رسانه ای بود. خبری که با وجود گذشت چند ماه از آب و تاب آن کاسته نشد و می توان گفت نقطه ثقل آن انتقال رشته روانشناسی بالینی بود که با مخالف های زیادی از سوی صاحبنظران این رشته مواجه شد. در این راستا اساتید و دانشجویان رشته روانشناسی دانشگاه‌های بزرگ تهران روز گذشته در اعتراض به این انتقال ضمن خودداری از شرکت در کلاس‌ها، در محوطه دانشکده‌ها تجمع کردند. خبرنگار ایسنا در گفت‌وگو برخی صاحبنظران دلیل نگرانی و اعتراض دانشگاهیان را جویا شد.

دکتر محمد علی مظاهری رئیس دانشکده روانشناسی و علوم تریبتی دانشگاه شهید بهشتی ضمن انتقاد از انتقال رشته روانشناسی بالینی به وزارت بهداشت، اظهار کرد: اساتید و دانشجویان گروه‌های روانشناسی دانشگاه‌ها، پژوهشکده‌های خانواده و علوم شناختی دانشگاه‌های معتبر به شیوه‌های مختلفی از جمله حاضر نشدن در سر کلاس‌ها و تجمع اعتراض خود را به انتقال رشته روانشناسی بالینی به وزارت بهداشت اعلام کردند.در واقع انتقال این رشته به وزارت بهداشت نوعی تجزیه علم روانشناسی است و این تصمیم بیانگر نهایت ناآشنایی مسئولان با علم روانشناسی و بر هم زدن یکپارچگی این علم است.

وی در ادامه تصریح کرد: کسانی که برای انتقال رشته روانشناسی بالینی از وزارت علوم به وزارت بهداشت تصمیم گیری کرده‌اند، گویا در خصوص این علم هیچ شناخت و تخصصی ندارند. این در حالی است که ما در دانشگاه‌های خوب کشور دپارتمان‌های متخلف روانشناسی  داریم  که برای این انتقال هیچ مشاوره ای از آنها گرفته نشده است.

دکتر مظاهری همچنین با بیان اینکه وزارت بهداشت در اداره سلامت کشور موفق عمل نکرده است، گفت: اگر وزارت بهداشت علاقه مند به تامین سلامت کشور است پاسخگوی وضعیت نابسامان سلامت مردم باشد. چرا باید در مورد سلامت روان جامعه تا این حد حساس شده باشد. چرا در حالی که وزارت بهداشت می‌توانست در تمام سال‌های گذشته رشته روانشناسی بالینی را گسترش دهد، فقط یک درصد روانشناسان کشور در این وزارت خانه تربیت شده‌اند. بنابراین اگر معتقد هستیم توانمندی و امکانات لازم برای توسعه رشته روانشناسی بالینی در وزارت بهداشت وجود ندارد چرا تا کنون بی توجهی زیادی به این رشته شده است.

وی همچنین با تاکید بر اینکه تصمیم وزارت بهداشت برای انتقال رشته روانشناسی بالینی به این وزارت‌خانه خیرخواهانه نیست، خاطرنشان کرد: وزارت بهداشت دو سال پیش با مصوبه دولت تمام خدمات روان شناسی را از شمول بیمه‌ها خارج کرد و اگر مسئولان این وزارت‌خانه به علم روانشناسان معتقد هستند چرا باید چنین تصمیمی برای این گروه گرفته شود. بنابراین معتقد هستیم وزارت بهداشت با تصمیم خود دنبال ذبح رشته روانشناسی است و عملا هیچ اعتقادی به روانشناسان و خدماتی که در حوزه سلامت روان ارائه می‌دهند، ندارد و پافشاری این وزارتخانه برای انتقال این رشته یک موضوع کاملا صنفی است.

رئیس دانشکده روانشناسی و علوم تریبتی دانشگاه شهید بهشتی با اشاره به اینکه ما روانشناسان به رفتار غیرتخصصی دولت در زمینه انتقال رشته روانشناسی بالینی معترض هستیم، افزود: از حدود دو سال پیش وزارت بهداشت دنبال انتقال این رشته بود. نامه نگاری‌های آن‌ها در این زمینه، بهار سال جاری انجام شد و رییس جمهور ابتدا حکم انتقال این رشته را به وزارت بهداشت اعلام کرد اما به دلیل اعتراضاتی که صورت گرفت کمیسیون ویژه‌ای برای پیگیری این موضع تشکیل دادند.

به گفته وی، این کمیته جلسات مشترکی بین مسئولان دو وزارتخانه برگزار کرد و این در جلسات تصمیم به انتقال رشته روان‌شناسی بالینی به وزارت بهداشت گرفته شد که البته این تصمیم هنوز اجرا نشده و گویا رئیس کارگروه روانشناسی بالینی در اعتراض به این موضوع استعفاء کرده است.

رئیس دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه شهید بهشتی در ادامه یادآور شد: موضوع انتقال رشته روانشناسی بالینی به وزارت بهداشت ضمن اینکه اقدامی کاملا غیرعلمی است بلکه حتی به علم روان شناسی هم آسیب می‌رساند و سلامت روان کشور را  نیز به خطر خواهد انداخت. در واقع تمام سیستم با این موضوع دچار اختلال می شود.

وی همچنین اظهارکرد: وزارت بهداشت با انتقال رشته روان‌شناسی بالینی به زیرمجموعه خود، وارد یک مسئله صنفی شده است. چرا که در بخش‌هایی از فعالیت روان پزشکان و روان شناسان نوعی همپوشانی ایجاد شده و روان پزشکان معتقد هستند روانشناسان حق کار جداگانه‌ای ندارند، به همین دلیل بعد از سال‌ها خدمات روانشناسان را از شمول بیمه خارج کردند و تلاش دارند روانشناس‌ها زیرنظر روانپزشک‌ها آموزش ببیند و این تصمیم در مصوبه سازمان بیمه‌ها نیز اجرایی شد. این در حالی است که خدماتی که روانشناسان ارائه می‌دهند در کریکولوم آموزشی روانپزشکان تعریف نشده است.

همچنین دکتر آزاد فلاح مدیرگروه روانشناسی دانشگاه تربیت مدرس اظهار کرد: اعتراض دانشجویان و اساتید دانشگاه‌های مختلف نه فقط به موضوع انتقال رشته روانشناسی بالینی از وزارت علوم به بهداشت است. بلکه این دانشگاهیان به طرح چنین بحثی نیز معترض هستند. چرا که اگر قرار باشد تصمیمی در خصوص رشته روانشناسی بالینی گرفته شود، این تصمیم باید در دپارتمان‌های علمی و تخصصی این رشته صورت بگیرد و رفتار فعلی مسئولان در این خصوص نوعی نقض علم و اهداف آن به‌شمار می‌رود، مثل این می‌ماند که علمای فیزیک (کاربردی و بنیادی) توسط یک حکم دولتی مورد قضاوت قرار بگیرند.

مدیر گروه روان شناسی دانشگاه تربیت مدرس یادآور شد: کمیته‌ای که به منظور تصمیم‌گیری برای انتقال رشته روان شناسی بالینی تشکیل شده است یک جایگاه حقوقی دارد و الگوی آموزشی فعلی رشته روان شناسی در کشور ما همان الگوی رایج جهانی است، صاحب آن فرد، کشور یا دانشگاه خاصی نیست و برخوردهای فعلی مسئولان در خصوص روانشناسی بالینی کشور ما را در مقایسه با نهادهای علمی همتا، بی‌اعتبار خواهد کرد.

دکتر آزاد فلاح تصریح کرد: این روش علوم است که تعیین می‌کند یک رشته در کجا باید قرار بگیرد. اگر به شیوه فعلی در خصوص جایگاه علم تصمیم‌گیری شود آن وقت باید گفت بسیاری از رشته‌ها ماهیت این را دارند از وزارت بهداشت به وزارت علوم منتقل شوند.

مدیر گروه روانشناسی دانشگاه تربیت مدرس ادامه داد: متاسفانه وزارت بهداشت هر موضوعی که به کلینیک مربوط می‌شود را به حوزه خود ربط می‌دهد. این در حالی است که کلینیک بیشتر معطوف به ساختمان است و باید رویکرد علمی در این زمینه داشته باشیم و این نادرست است که ما در ارزیابی‌های خود آن را به درمانگاه محدود کنیم. معتقدم حتی نظرسنجی در خصوص امکان انتقال رشته روانشناسی بالینی به بهداشت نیز اشتباه است و نباید این موضوع توسط همکاران ما صورت بگیرد.

تاثیر گذاری قدرت و ضعف وزرا در آینده روانشناسی بالینی

دکتر عباس رحیمی‌نژاد مدیر گروه روانشناسی دانشگاه تهران با اعلام این مطلب اظهار کرد: وزارت علوم یک وزارتخانه آکادمیک است که برای توسعه علم و تربیت نیروی انسانی با جهت‌گیری آکادمیک و دانشگاهی تاسیس شده است. اگر قرار باشد هر گرایشی از رشته‌های این وزارتخانه به جهت ملاحظات صنفی به وزارتخانه دیگر منتقل شود باید وزارت علوم منحل شود، چرا که در این صورت رشته‌های هنری باید به وزارت ارشاد، رشته‌های اقتصادی به وزارت اقتصاد و همچنین هر رشته به وزارتخانه مرتبط به خود انتقال یابد. در حالی که این رویکرد در همه کشورهای دنیا پذیرفته شده نیست و در کشور ما نیز به دلیل قدرت یک وزیر و ضعف وزیری دیگر این جابه‌جایی‌ها صورت می‌گیرد.  

وی همچنین تاکید کرد: متاسفانه از حدود ۱۰ تا ۱۵ سال پیش آموزش پزشکی در حالی از وزارت علوم به بهداشت منتقل شد که این کار در هیچ کشور دنیا سابقه نداشت و در شرایط فعلی نیز به دلایل مختلف مسئولان وزارت بهداشت فکر می‌کنند که اگر این رشته منتقل شود، مناسب‌تر است در حالی که اگر قرار باشد این وزارتخانه که متصدی امر سلامت است در این زمینه نیز تصمیم‌گیری کند، باید وزارت علوم را تعطیل کنیم.

مدیر گروه روانشناسی دانشگاه تهران با تاکید بر این‌که وزارت بهداشت جایگاه و زیرساخت لازم برای تربیت دانشجویان رشته روانشناسی بالینی را ندارد، گفت: این وزارتخانه با پافشاری که برای انتقال این رشته انجام می‌دهد فقط این هدف را دنبال می‌کند که متخصصان روانشناسی را دستیار روان‌پزشکان قرار دهند. ما معتقدیم علم و توسعه آن باید در جایگاه خود اتفاق بیفتد و وزارتخانه‌هایی که کار اجرایی دارند تمرکز خود را به وظایف خود معطوف کنند.

رحیمی‌نژاد با تاکید بر این‌که تا روشن شدن تکلیف روانشناسان بالینی به اعتراض خود ادامه می‌دهیم، ادامه داد: مشکلی که وجود دارد این است که دو مسئولی که هر دو پزشک هستند در خصوص آینده یک رشته روانشناسی تصمیم‌گیری می‌کنند.

نگران آینده خود هستیم

در ادامه سید شهرام علیزاده نماینده دانشجویان معترض روانشناسی بالینی دانشگاه شهید بهشتی تصمیم به انتقال این رشته به وزارت بهداشت را عجولانه توصیف کرد و گفت: متاسفانه تصمیم فوق از سوی افرادی گرفته شده است که ما نمی‌دانیم چه کسانی هستند و تا چه اندازه صلاحیت اظهارنظر در این مورد را دارند، ضمن این‌که برای این انتقال هیچ مشاوره‌ای نیز از مسئولان حوزه روانشناسی نگرفته‌اند.

وی با بیان این‌که ما دانشجویان رشته روانشناسی بالینی نگران آینده خود هستیم، گفت: هیچ زیرساختی برای آموزش دانشجویان روانشناسی بالینی در وزارت بهداشت وجود ندارد و ضمن این‌که این وزارتخانه رویکرد خود را به طور دقیق و منطقی در این زمینه اعلام نکرده و ما نگران آینده خود و سلامت روان جامعه هستیم.

این دانشجوی کارشناسی ارشد رشته روانشناسی بالینی، تاکید کرد: اگر وزارت بهداشت نگران سلامت روان جامعه است، چرا رشته روانشناسی بالینی را از دفترچه‌ رشته‌هایی که تحت پوشش بیمه هستند خارج کرده است، بنابراین هدف آنها رفع دغدغه سلامت جامعه نیست، فقط اهداف و مقاصد صنفی دارند.

علیزاده افزود: براساس تصمیمی که گرفته شده است گرایش‌های مختلف رشته روانشناسی از یکدیگر تجزیه خواهد شد. یعنی گرایش‌های خانواده‌ درمانی، روانشناسی سلامت و تربیت به وزارت بهداشت منتقل می‌شوند، اما تکلیف سایر گرایش‌ها در ابهام باقی می ماند.

وی در ادامه گفت: وزارت بهداشت با تصاحب رشته روانشناسی بالینی فقط دنبال این است که اختیارات روانشناسان را محدود و آنها را به روانپزشکان منتقل کند و عملکرد روانشناسان بالینی را تحت نظر روان‌پزشکان قرار بدهد. خواسته ما دانشجویان این است که اولا کسی به صورت کارشناسی پاسخ دهد که این انتقال به چه دلیلی باید انجام گیرد و اگر هم در این زمینه قرار است تصمیم‌گیری شود، چرا نظر روانشناسان و کارگروه‌های تخصصی این گروه گرفته نشده است.

عده ای دنبال تجزیه علم روانشناسی هستند

محمدرضا پوراعتماد رئیس پژوهشکده علوم شناختی ومغز دانشگاه شهید بهشتی با اعلام این مطلب اظهار کرد: رشته روانشناسی، دو بعد علمی و خدماتی دارد، یعنی کسانی که در این رشته فارغ التحصیل می‌شوند و مدرک دکتری می‌گیرند می‌توانند فعالیت‌ آکادمیک انجام بدهند و در عین حال اجازه دارند خدمات بالینی به جامعه ارائه ‌دهند. در واقع این رشته جزو یکی از قدیمی ترین رشته‌های دانشگاهای ایران است و در همه دنیا روانشناسی به همین شیوه که در کشور ما وجود دارد، تدریس می‌شود.

وی در ادامه تصریح کرد: ماهیت علم چیزی نیست که ما تصمیم اجرایی برای آن بگیریم عده‌ای دنبال این هستندکه علم را تجزیه کرده و از حالت یکپارچگی خارج کنند. اساسا امکانات لازم نظیر اعضای هیات علمی (کسانی که ph.d و دکترای روانشناسی داشته باشند) همچنین سایر زیرساخت‌های دیگر برای ارائه رشته روانشناسی بالینی در وزارت بهداشت وجود ندارد تا بتواند از  طریق تربیت دانشجو نیاز کشور را برطرف سازد.

دکتر پوراعتماد تاکید کرد: از لحاظ اجرایی نیز انتقال رشته روانشناسی بالینی به وزارت بهداشت امکان پذیر نیست چرا که تصور می‌کنیم حدود ۹۷ درصد روانشناسان بالینی و دانشجویان این رشته در وزارت علوم و دانشگاه‌های تابعه آن مستقر هستند. با توجه به اینکه عملکرد وزارت بهداشت در بخش‌هایی از سلامت نظیر اعتیاد، خانواده و غیره موفق نبوده است چگونه می‌تواند در تربیت دانشجویان روانشناسی بالینی توفیق داشته باشد.

رئیس پژوهشکده علوم شناختی ومغز دانشگاه شهید بهشتی اظهار کرد: وزارت بهداشت نتوانسته است تعداد روانپزشکان مورد نیاز کشور را تامین کند. ما در جامعه به ۸ تا ۱۰ هزار روانپزشک نیاز داریم این در حالی است که حدود ۱۲۰۰ تا ۱۲۵۰ فارغ التحصیل رشته روانپزشکی در کشور وجود دارد. که از این تعداد ۴۷ درصد آنها در تهران مستقر هستند. بنابراین وزارت بهداشت وظیفه اصلی خود در این حوزه را انجام نداده است حتی عدالت را نیز در ارائه خدمات روانپزشکی رعایت ننموده به همین دلیل از نظر علمی صلاحیت اداره رشته روانشناسی بالینی را نخواهد داشت.

وی یادآور شد: وزارت بهداشت از لحاظ اجرایی نیز صلاحیت اداره رشته روانشناسی بالینی را ندارد. چون هیات دولت سال ۹۴ مصوبه‌ای تصویب کرد که بر اساس آن روانشناسان از ارائه خدمات  روان درمانی منع شدند و این خدمات در اختیار روانپزشکان قرار می گیرد. تصمیمی که در هیچ یک از کشورهای دنیا سابقه نداشته است. این در حالی است که یک فارغ التحصیل کارشناسی ارشد رشته روانشناسی بالینی از دانشگاه معتبر داخلی می‌تواند در کشور دیگر فعالیت بالینی انجام دهد امری که در داخل کشور از انجام آن محروم است. بنابر این وزارت بهداشت با چه منطقی می‌خواهد در این زمینه عدالت را رعایت کند.

دکتر پوراعتماد افزود: وزارت بهداشت نه از دیدگاه علمی و اجرایی صلاحیت دراختیار گرفتن رشته روانشناسی بالینی را ندارد. با انتقال این رشته بخش اعظم آموزش که در حال حاضر در اختیار وزارت علوم قرار دارد از بین می رود چرا که روانشناسانی که در وزارت بهداشت آموزش می‌بینید بخش حرفه‌ای را درست آموزش نمی‌بینند. این در حالی است روانشناسان بالینی از نظر کار با بیماران نیازمند خدمات روانی درمانی یا نیازمندان خدمات سرپایی روان درمانی به خوبی آموزش دیده‌اند.

رئیس پژوهشکده علوم شناختی ومغز دانشگاه شهید بهشتی گفت: بر اساس آمار های موجود ۲۵ تا ۳۰ درصد افراد جامعه به خدمات روانشناسان بالینی در سطح پیشگیری نیازمند هستند و  تنها ۲ یا ۳ درصد نیازمند خدمات ویژه و یک درصد نیازمند تخت‌های بیمارستانی هستند. بنابر این نمی‌شود به خاطر این یک درصد، ۲۹ درصد از بیماران دیگر را که به خدمات در سطح پیشگیری نیاز دارند را نادیده بگیریم.

دکتر پوراعتماد یادآورشد: در همه کشورهای دنیا مسئولین حوزه بهداشت و درمان برای تامین خواسته‌های بیمارانی که نیازمند تخت‌های بیمارستانی هستند و به خدمات روانشناسان بالینی احتیاج دارند نیروهایی در سطح دکترای حرفه‌ای روانشاس بالینی تربیت می‌کنند یعنی افراد بعد از دوره کارشناسی حدود دوسال در بیمارستان‌ها آموزش می‌بینند. وزارت بهداشت هم می‌تواند نیازهای یک درصد این بیماران را از طریق آموزش دوره‌های حرفه‌ای رفع کند واحتیاجی به انتقال رشته روانشناسی بالینی به این مجموعه نیست.

وی با تاکید بر این که ما روانشناسان بالینی زیر بار اصرار وزارت بهداشت برای انتقال از وزارت علوم به این وزارت خانه نمی‌رویم افزود: وزارت بهداشت عملکرد خوبی در تامین سلامت جامعه نداشته است که نمونه بارز آن برنامه ریزی برای مقابله با اعتیاد است که می‌توانست در این زمینه اقدامات کاربردی زیادی انجام دهد لذا چگونه می‌تواند در حوزه آموزش روانشناسی بالینی موفق باشد بنابر این وزارت بهداشت اگر می‌خواهد نیازهای جامعه را در حوزه روانشناسی برطرف کند بهتر است از نظر خدمات و کارهای علمی اقدمات مشترکی را با وزارت علوم شروع کند.

رئیس پژوهشکده علوم شناختی ومغز دانشگاه شهید بهشتی در پایان خاطر نشان کرد: موضوع فقط انتقال رشته روانشناسی بالینی به وزارت بهداشت نیست رشته‌های خانواده درمانی، توانبخشی شناختی و روانشناسی بالینی کودک نیز منتقل خواهند شد. اگر وزارت بهداشت دراین رشته‌ها احساس خطر می کند چرا با وجود داشتن مجوز راه اندازی این رشته‌ها، تا کنون نیرو تربیت نکرده است. اما وزارت علوم باتاسیس پژوهشکده تحصیلات تکمیلی خانواده و توانبخشی شناختی نشان داده است که برای تامین سلامت جامعه بسیار هوشیارانه عمل می‌کند. این موارد نمونه‌های خوبی برای اثبات این موضوع است که وزارت علوم حتی در حوزه سلامت نیز آینده‌نگرتر از وزارت بهداشت وارد شده است.

نگرانی‌های صاحبنظران و دانشجویان رشته روانشناسی بالینی در حالی اتفاق افتاده است که چندی پیش دکتر علی فتحی آشتیانی، رئیس کارگروه روانشناسی شورای تحول علوم انسانی، تصمیم کارگروه انتقال رشته روانشناسی بالینی از وزارت علوم به وزارت بهداشت را غیرمنطقی و نابجا توصیف کرده و خواستار جلوگیری از ابلاغ این تصمیم شد. در این همین زمینه قائم مقام معاونت آموزشی وزارت بهداشت نیز در گفت‌وگو با ایسنا تاکید کرده بود که هنوز هیچ ابلاغیه رسمی در این خصوص به وزارت بهداشت اعلام نشده است اما در صورت انتقال، وزارت بهداشت برنامه ریزی های مناسبی در این راستا صورت خواهد داد.

حال باید منتظر شد و دید آینده رشته روانشناسی بالینی در دست کدام یک از دو وزارتخانه(علوم و بهداشت) قرار می گیرد و اینکه آیا در جریان این انتقال صدای اعتراض کارشناسان و نظرات صاحبنظران این عرصه توسط مسئولان و دست اندرکاران امر شنیده می‌شود.
کانال روان شناسی میگنا @

 

نام شما

آدرس ايميل شما
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود
  • نظرات پس از تأیید مدير حداكثر ظرف 24 ساعت آينده منتشر می‌شود

امیر
Iran, Islamic Republic of
در تحلیل این به اصطلاح حرکتِ خودجوش اعتراضی!!! باید گفت؛
1. تا آنجا که مربوط به اساتیدِ رشته روانشناسیست، دو حالت دارد؛ یکی اساتیدی غیربالینی مخصوصا رشته عمومی هستند که از قِبلِ مجاورت با رشته روانشناسی بالینی دارند نان می خورند. آن هم نانِ چرب کرده به انواع مداخلات درمانی و اجرت مطب و کارگاه و دوره گذاری که قطعا جزو وظایف و تخصصشان نیست ولی در کل چیز خوبیست، البته برای آنها نه برای جامعه و بیماران.
گروه دوم همان تک و توک اساتید روانشناس بالینیِ عمدتا وزارت علومی هستند که منافعی چون مناصب مدیرگروه و هیت علمی و روابطی هم در سازمان نظام روانشناسی دارند که بعید می دانم با وجود اساتید آپ دیت و ماهر به درمان و کارکشتهِ روانشناس بالینی حاضر در بیمارستانها و درمانگاههای دانشگاههای علوم پزشکی، این آقایانِ وزارت علومی شانسی برای رقابت جهت مناصب اجرایی و آکادمیک داشته باشند.
با این اوصاف، اعتراض مبتنی بر منفعت شخصی در پوشش داستانِ وا مصیبتای تجزیه و ترکیبِ علم قابل درک است.
2. اما در تحلیل این تجمعِ گروهِ دانشجویان معترض که عمدتا مریدان کلاس همین اساتیدند و در سیل این جریان در سمتی موافق شنا می کنند ولی نادانسته دارند تیشه به ریشه خود می زنند. نقل قول می کنم از چند اثر علمی:
عامل سرایت موجب پیدایش ویژگیهای گروه یا تجمع می شود. سرایت را باید نوعی هیپنوتیزم این افراد دانست.هر احساس و کرداری اینجا قابل سرایت است. تا حدی که هر کس تمایلات و تفکر شخصی خود را فدای تمایلات و متامع آن تجمع می کند. مطمعنا این رفتار عجیب خلافِ طبیعت انسانیست و او تنها در مقام فرد حل شده در تجمع اینگونه در این حرکت جمعی تحلیل می رود (لوبن، 1920/1985). در تجمع، هیپنوتیزم غرایز مبتنی بر انسجام گروهی را منتشر و مشترک می کند و آرمان من را با ابژه (یعنی اشخاصِ در راس تجمع) جایگزین می نماید. ضمنا در خودِ تجمع هم همانندسازی با سایرین و کل جمع انجام می پذیرد (فروید، 1975/1921).
الهام
Iran, Islamic Republic of
با سلام، انتقال رشته روانشناسی بالینی به وزارت بهداشت به نظر من تبعات بسیار ناخوشایندی خواهد داشت، از دست رفتن استقلال رشته روانشناسی و قرار گرفتن در نظام پزشک محور وزارت بهداشت هویت شغلی یک روانشناس را زیر سوال می برد و ما را تبدیل به گماشته گانی می کند که باید تابع امر پزشکانی باشیم که علایم فیزیولوژیک اختلالهای روانی را مرتفع می کنند و ویزیتشان را می گیرند و هیچ وقتی برای گوش دادن به رنجهایی یک بیمار ندارند، پس باید در زیر دستشان یک روانشناس داشته باشند تا پازل درمانشان را کامل کنند، دوستان اگر این انتقال صورت بگیرد شاید در کوتاه مدت خوشحال باشید ولی در دراز مدت، رضایت شغلی خود را از دست خواهید داد، چون هویت شغلی خود را از دست خواهید داد.
اگر به رشته های پیراپزشکی نگاهی بندازید متوجه می شود که چطور به مرور استقلال و هویت خود را از دست داده و حتی ریاستشان در وزارت خانه، نه تحصیلکرده آن رشته بلکه یک پزشک است. حتی بعضی از این رشته ها مقاطع دکتری شان حذف شده است،چون پزشکان هیچ تحصیلکرده ای را در سطح و اندازه خود نمی بینند و حاضر به کاهش درآمدشان به واسطه رجوع مراجعان به متخصصان دیگر رشته ها نیستند.
وانگهی اگر روانشناسی به دلیل مرتبط بودن با حوزه سلامت و بهداشت باید زیر مجموعه وزارت بهداشت قرار گیرد خیلی از دیگر رشته ها مثل : رشته های ورزشی، رشته های علوم اجتماعی و ارتباطات، علوم حوزوی، مالی و اقتصادی، بسیاری از رشته های مهندسی و اصولا تمام رشته ها به مرور زمان باید زیر مجموعه وزارت بهداشت و پزشکان قرار بگیرند.
امیر
Romania
با عرض احترام
نمیدانم بر چه اساسی پیش بینی مبنی بر تبعات ناخوش آیند را می فرمایید (احتمالا منظورتان ناخوشایندی برای بیمارانِ اسیرِ کم مهارتی روانشناسان بالینی که در طول تحصیل یک بیمار هم ندیده اند نیست).
تا جایی به استقلال مربوط میشود نمیدانم آیا می توان انقیادِ روانشناسی بالینی توسط روانشناسان عمومی که درکمال تعجب امروزه و در این گوشه دنیا در حال مداخلاتِ درمانی هستند را بعنوان استقلال روانشناسی بالینی در نظر داشت؟!
اگر کمی از چارچوب جهانی مداخلات و اماکن درمان بیماریهای روانی مطلع باشید که همین استاندارد در ایران و جهان جاریست، قاعدتا باید بدانید که روانشناسی بالینی در همین وزارت بهداشت ایران هم جزو رشته های پیراپزشکی و پرستاری (پرستاری و روانپرستاری) نیست (پیراپزشکیها شاملند بر: فیزیوتراپی، کاردرمانی، گفتار درمانی و اتاق عمل،هوشبری،علوم آزمایشگاهی،رادیولوژی یا پرتو نگاری هسته ای).
درمانگاههای روانشناسی وزارت بهداشت طبق استاندارد سلامت جهانی در حال حاضر تعریف و اجرا میشوند. رییس درمانگاه یک دکتر روانشناس بالینی است و بس. حتی در بخشهای بستری روان درمانی هم سلسله مراتبِ روانشناسان بالینی مبتنی بر ریاست گروه بالینی که یک دکتر روانشناس بالینی هست می باشد. ( این هم سیستمی بین المللی هست)
فرمودید "اگر روانشناسی به دلیل مرتبط بودن با حوزه سلامت و بهداشت باید زیر مجموعه وزارت بهداشت قرار گیرد خیلی از دیگر رشته ها باید تحت پوشش آن قرار گیرند"
بنده تعجب می کنم از این فرمایش، این تقسیم بندی علوم و مشاغل مبتنی بر سیستمی جهانی، کارامد و استاندارد است. با یک مراجعه چند دقیقه ای به پایگاه های آکادمیک و یا درمانی حوزه روان در اقصی نقاط مناطق پیشرفته یا در حال توسعه دنیا به راحتی میوانید متوجه شوید که رشته روانشناسی بالینی و سلامت جزو علوم درمان و سلامت هستند و بقیه رشته های روانشناسی جزو علوم انسانی. این رشته ها هم توسط جامعه علمی و درمانی جهان در طی سالیان سال ایجاد شده و تقسیم بندیی علمی و حرفه ای و بین المللیست!!!!
الهام
Iran, Islamic Republic of
با سلام، انتقال رشته روانشناسی بالینی به وزارت بهداشت به نظر من تبعات بسیار ناخوشایندی خواهد داشت، از دست رفتن استقلال رشته روانشناسی و قرار گرفتن در نظام پزشک محور وزارت بهداشت هویت شغلی یک روانشناس را زیر سوال می برد و ما را تبدیل به گماشته گانی می کند که باید تابع امر پزشکانی باشیم که علایم فیزیولوژیک اختلالهای روانی را مرتفع می کنند و ویزیتشان را می گیرند و هیچ وقتی برای گوش دادن به رنجهایی یک بیمار ندارند، پس باید در زیر دستشان یک روانشناس داشته باشند تا پازل درمانشان را کامل کنند، دوستان اگر این انتقال صورت بگیرد شاید در کوتاه مدت خوشحال باشید ولی در دراز مدت، رضایت شغلی خود را از دست خواهید داد، چون هویت شغلی خود را از دست خواهید داد.
اگر به رشته های پیراپزشکی نگاهی بندازید متوجه می شود که چطور به مرور استقلال و هویت خود را از دست داده و حتی ریاستشان در وزارت خانه، نه تحصیلکرده آن رشته بلکه یک پزشک است. حتی بعضی از این رشته ها مقاطع دکتری شان حذف شده است،چون پزشکان هیچ تحصیلکرده ای را در سطح و اندازه خود نمی بینند و حاضر به کاهش درآمدشان به واسطه رجوع مراجعان به متخصصان دیگر رشته ها نیستند.
وانگهی اگر روانشناسی به دلیل مرتبط بودن با حوزه سلامت و بهداشت باید زیر مجموعه وزارت بهداشت قرار گیرد خیلی از دیگر رشته ها مثل : رشته های ورزشی، رشته های علوم اجتماعی و ارتباطات، علوم حوزوی، مالی و اقتصادی، بسیاری از رشته های مهندسی و اصولا تمام رشته ها به مرور زمان باید زیر مجموعه وزارت بهداشت و پزشکان قرار بگیرند.
دربارۀ تاثیرات عجیب «ترس از پشیمانی»
چگونه با ذهن آگاهی حواس کودکان مان را جمع کنیم؟
تقاضا برای سلب اختیار تشخیص اختلال اسکیزوفرنی توسط روانشناسان بالینی!
چرا نباید برای جلب محبت یا عشق التماس کنیم؟
ویژگی‌های یک اردو مطالعاتی خوب چیست؟
چطور از فکر کردن بیش از حد به یک موضوع جلوگیری کنیم؟
نوجوانان آمریکایی بدون تلفن همراه احساس بهتری دارند
من با دروغ گفتن و آه وناله پول درمیارم
افراد کمال‌گرا چه ویژگی‌هایی دارند؟
كودكان را قرباني حرف مردم نكنيد
خودبیمارانگاری از خود بیماری مرگبارتر است!
راه‌ درمان تب بالای تمایل به عمل‌های زیبایی چیست؟
اعتماد به نفس ضرورتاً تضمین کننده موفقیت نیست ولی عدم اعتماد به نفس مطمئناً باعث شکست می‌شود./ آلبرت بندورا