پنجشنبه ۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 25 Apr 2024
تاریخ انتشار :
جمعه ۲۲ مرداد ۱۳۸۹ / ۰۹:۴۴
کد مطلب: 969
۲
۳۰

نقش استراتژیک مادر شوهر در زندگی

نقش استراتژیک مادر شوهر در زندگی
همه چیز با یک «بله» شروع می شود و دست زدن اطرافیان و صدای خنده و مبارک باد آن ها. شروع نقش های جدید دو نفر. نقش زن و شوهری و عروس و داماد خانواده ای دیگر شدن . در ابتدا همه تلاش می کنند که ارتباط شان با همسرشان خوب باشدو فراموش می کنند ....

نقش استراتژیک مادر شوهر در زندگی
همه چیز با یک «بله» شروع می شود و دست زدن اطرافیان و صدای خنده و مبارک باد آن ها. شروع نقش های جدید دو نفر. نقش زن و شوهری و عروس و داماد خانواده ای دیگر شدن . در ابتدا همه تلاش می کنند که ارتباط شان با همسرشان خوب باشدو فراموش می کنند در چه جامعه ای ،با چه فرهنگ و باید و نباید هایی روبه رو هستند. با ازدواج و پذیرفتن نقش جدید ، خانواده ی طرف مقابل از زندگی اش محو نمی شود و این هنر ما و شریک زندگی مان است که چگونه بین روابط قدیم و جدید ، تعادلی بر قرار کنیم که به هیچ کدام لطمه وارد نشود.
خیلی از خانم ها با مادر و خواهر خود هر روز مکالمه ی تلفنی نسبتا طولانی داشته و از مسائل زندگی شان تعریف می کنند و خیلی از پسرها بعد از ازدواج هنوز نسبت به خانوده ی خود احساس مسئولیت کرده و می خواهند نقش مرد خانواده ی خود (مخصوصا اگر پدر در قید حیات نباشد) را بازی کنند و تمام این ها زمانی تبدیل به یک معضل می شود که
زن و شوهر در کنار تعهد به خانواده ی خود در قبال همسر خود بی توجه هستند و یا هر کدام ازآنها به قدری انحصار طلبند که نمی توانند کس دیگری را در قلب و ذهن همسر خود تحمل کنند حتی اگر مادری باشد که او را به دنیا آورده است.

در این مقاله روی صحبت ما با دختر خانم دیروز است که امروز تصمیم گرفته است همسر کسی که دوستش دارد ، باشد و در کنار آن عروس خانواده ای که با هزار امید پسرشان را به خانه ی بخت می فرستند. کار سختی است. بخصوص اگر فرهنگ ها و انتظارات در دو خانواده با هم متفاوت باشد.

روزهای اول که به تعارفات معمول می گذرد و هر دو طرف سعی می کنند بهترین رفتار را نشان دهند اما کم کم پرده های خجالت کنار می رود و با خودمانی تر شدن ، بعضی مشکلات پیش می آید.از یک طرف مادر شوهر نمی تواند تحمل کند پسری که تا دیروز بیشتر وقتش را با او می گذرانده و محبتش را نثار او می کرده ، از امروز توجهش به سمت شخص دیگری باشد. از یک طرف تازه عروس هم نمی خواهد عشق و علاقه ی همسرش را با کسی نصف کند.
تا حدی هر دوی این احساسات طبیعی است . اما باید بعد از مدت کوتاهی طرفین به یک تحلیل منطقی برسند و گرنه داماد بیچاره به جای لذت بردن از زندگی و لحظات عاشقانه ، باید مثل شورای حل اختلاف عمل کند.
از آن جا که در این مقاله ما با عروس خانم ها روبه رو هستیم نکاتی را برای آن ها بیان می کنیم و در مقاله ی بعد با عنوان « چگونه مادر شوهری نمونه باشیم » نکاتی هم برای مادر شوهرهای تبیانی داریم.

فنون عروسی نمونه بودن
اگر دوست دارید وقت بیشتری را با همسرتان بگذرانید ، این موضوع را به او بگویید اما حرفی راجع به زمانی كه او آزادانه با مادرش می‌گذراند ، نزنید. اگر از دست خانواده ی همسر و عیب جویی های آن ها  عصبی هستید ، اصرار نداشته باشید كه شوهرتان طرف شما را بگیرد و بخاطر حرفی که به شما زده شده ، با آن ها برخورد کند.

آیا به خانواده همسرتان برمی خورد اگر از همراهی با برنامه ریزی‌های آنها خودداری كنید؟ شاید ، اما این شما هستید كه با نحوه ی صحیح بیان می توانید این رنجش را بر طرف کنید و فراموش نکنید اگر مدام خواسته های خود را نادیده بگیرید در ناخودآگاه تان همیشه آن ها را مقصر خواهید دانست و نمی توانید از صمیم قلب دوستشان داشته باشید. شما باید با تدبیر خود و شناخت خانواده ی همسرتان به راه حلی درست برسید . نمی توان برای همه ی عروس ها ومادر شوهر ها یک نسخه پیچید اما اگر مهارت های ارتباطی تان را قوی کنید موفق خواهید شد.
شما با ازداوج نقش همسری را پذیرفته اید اما این نقش به همراه خود نقش های دیگری را به همراه دارد که برای موفقیت در نقش اول نمی توان آن ها را ندیده گرفت. مگر می شود پسری را دوست داشت اما نسبت به مادر او احساس مثبت نداشت.
به عنوان یک زن ایرانی از من بپذیرید که بهترین راه ورود به قلب آقا پسرها یی که در فرهنگ ما بزرگ شده اند،ارتباطی صمیمانه با خانواده ی آن هاست .
هر کسی رگ خوابی دارد. هوشمندی یک زن به پیدا کردن این رگ خواب در همسر و خانواده ی اوست . به عنوان یک زن ایرانی از من بپذیرید که بهترین راه ورود به قلب آقا پسرها یی که در فرهنگ ما بزرگ شده اند، ارتباطی صمیمانه با خانواده ی آن هاست . شما با شکایت های وقت و بی وقت خود از مهر مادری کم نمی کنید .آن چیزی که از دست می دهید ارج و منزلت تان در نگاه همسرتان است. پس مثل بچه ها وقت خود را به چقلی هدر ندهید بلکه اندیشه کنید و خودتان زمام امور را بدست بگیرید.

مادر شوهر شما ممکن است به دلیل تفاوت سن و خواسته هایش کمی بد خلقی کند اما با محبت و سیاست می توانید محبت مادرانه ی او را برای  زندگی خود داشته باشید. نقش استراتژیک مادر شوهر در روابط تان را ندیده نگیرید . بگذارید احساس نکند در جبهه ی مقابل شماست بلکه حس کند شما هم به او ملحق شدید اگر در ابتدا این حس را به او بدهید خواهید دید که در زمانی که رابطه تان محکم و صمیمی شده است ،قادر خواهید بود چون دونفر انسان عاقل و بالغ مشکلاتتان را با هم حل کنید. در ضمن فراموش نکنید در عین صمیمیت ،باید رابطه تان را به گونه ای بسازید که حریم ها بین شما باقی بماند . این بهترین راه برای جلوگیری از تنش است .
در عین صمیمیت ،باید رابطه تان را به گونه ای بسازید که حریم ها بین شما باقی بماند . این بهترین راه برای جلوگیری از تنش است . گاهی اوقات ما جوان ها فراموش می کنیم ، زندگی مان را مدیون چه کسانی هستیم . پدر ومادر خود و پدر ومادر همسرمان . کسانی که ما دو نفر را بزرگ کردند و فوت و فن زندگی را آموختند و اکنون ما و همسرمان فرصت عاشقانه دوست داشتن همدیگر را پیدا کردیم .این به معنی حذف بقیه نیست. بزرگوارانه برای سهیم کردن زنی دیگر در قلب شوهرتان پیش قدم شوید . از او بخواهید گاهی تنها به خانه ی مادرش برود. هدیه هایی تهیه کنید که به مادرش بدهد و بدین گونه محبت شوهر شما به مادرش در تقابل با شما نخواهد بود.

رابطه عروس و مادر شوهر
قبل از آنکه دختری ازدواج کند همیشه به این مسئله می اندیشد که عروس خوبی برای خانواده شوهر خواهد شد . هنگام خواستگاری و چند روز بعد از آن رفتار تحسین برانگیزی دارد و سعی می کند احترام ها حفظ شود. اصولا در این زمان انتظارات و توقعات کمرنگ است و وی فقط پسر را می خواهد و بس ! اما به محض اینکه اوضاع جدی شد و و عقد صورت گرفت و اطمینان حاصل شد، کم کم توقعات ، انتظارات ، حرف و حدیث ، بحث و جدل و دلخوری ها شروع می شود! شاید بتوان به جرات گفت که  سرچشمه تمام اختلافات مادر شوهر و عروس بر مبنای حدسیات، سو ظن ها ، سوء تفاهمات ، افکاری مغرضانه و توقعات، انتظارات  و محبت های بیجاست ! که اگر این امور نباشد کمتر عروس و مادر شوهری مجادله می کنند.
گاهی مادر شوهر صحبتی با عروس میکند که عروس آنرا کنایه می پندارد و گاهی عروس حرفی به مادر شوهر میزند که مادر شوهر آن را مغرضانه قلمداد می کند . محبت های بیجا :مادر شوهر عاشق پسرش است و مدام سراغ پسرش را میگیرد و به او محبت می کند! به طوری که محبت به پسرش بسیار بیشتر از محبت به عروسش میشود. این امر نباید فراموش شود که مادران به فرزند پسر خود علاقه خاصی دارند و این امری طبیعی ، ذاتی و غریزیست! همانگونه که اکثر دختران باردار عاشق این هستند که فرزند پسر متولد کنند!

محبت مادر به فرزند پسرش بیشتر از روی غریزه است ، مادران همیشه نگران پسرشان هستند و این امر دست خودشان نیست و عروس باید این امر را به خود بقبولاند و حسادت نورزد زیرا مطمئنا خودش هم با فرزند پسرش همین گونه خواهد بود .پس نباید سعی کند که پسر را از مادرش جدا کند چرا که همین امر موجب دلخوری مادر پسر خواهد شد و طبیعتا مشکلات زیادی را همراه خواهد داشت. محبت های مادر به فرزند هم باعث می شود که پسر به مادرش علاقه خاصی نشان دهد و همین مسئله هم باعث حسادت همسرش می شود زیرا حسادت جز اخلاقهای ذاتی زن است و فرقی نمی کند . اکثر پسرها قدرت کافی برای راضی نگه داشتن هر دو طرف ندارند و همین امر باعث می شود که دختران یا مادران همدیگر را متهم نمایند در صورتی که متهم اصلی پسر است که نتوانسته بین علاقه به همسر و مادر خویش تعادل برقرار کند ! زیرا میخواهد احترام هر دو حفظ شود و بنابراین دست به قضاوت می زند و یا حق را به مادر خود می دهد و باعث دلخوری همسرش می شود و یا برعکس. در صورتی که تجربه ثابت کرده پسرها قدرت قضاوت صحیح را در این مقوله ندارند پس بهتر است یا دخالت نکنند و یا بدون طرفداری بیجا، سعی در ایجاد آرامش کنند و به نوعی سنگ صبور باشند و در مقابل دلخوری های همسر یا مادر فقط دلداری بدهند و سعه صدر داشته باشند که البته همچین اخلاقی به دلیل خصوصیت ذاتیشان کمتر در پسر ها دیده می شود !

پس بهتر است همسران و مادران به جای قاضی قراردادن شوهر یا پسر مسئله را بین خود حل و فصل کنند و با قانون طبیعت که  در فوق بیان کردم کنار بیایند! انتظارات و دخالت های بی مورد از عروس :عروس را به حال خود بگذارید، و نظرات شخصی خود را به او تحمیل نکنید همین اصل را همه مادران برای دختران خود هم انجام میدهند اما این مسئله با عروس متفاوت است زیرا عروس از خانواده ای دیگر است با خلق و خو ها و رفتارهای متفاوت . اگر مادر شوهر نظرات خود را به عروس تحمیل نکند و بگذارد اگر او اشتباهی هم میکند خودش نتیجه آن را ببیند خیلی بهتر است.
گاهی مادر شوهران تجربه های خود را در اختیار عروس می گذارند اما این سوءتفاوهم به وجود می آید که وی دارد دخالت می کند در این حالت مادر شوهر نیت خیر داشته اما عروس به نیت شر برداشت میکند و همین باعث دلخوری میشود . شاید عروس بعدها به تجربه مادر شوهر برسد اما همین نتیجه برای او شیرین تر از آن است که بخواهد زیر بار ارشاد مادر شوهر برود!! اکثر مادر شوهران از روی حسن نیت و دلسوزی به عروس حرفی می زنند که مطمننا باعث دلخوری عروس میشود.
پس نتیجه می گیریم مادر شوهر هیچگاه نباید برای عروس خود دلسوزی کند زیرا هیچ کس دوست ندارد کسی برایش دلسوزی کند و البته اینکه خیلی از افراد اصلا جنبه دلسوزی ندارند! موارد بسیاری در جدال عروس و مادر شوهر دخیل هستند اما منشا اکثر آنها همین مسائل است . شاید بتوان گفت خیلی از رفتارهای عروس و مادر شوهر غیر عمدیست اما طرفین آن را عمدی و سوء نیت می پندارند!
یکی از مسائلی که همیشه بین مادر شوهران و عروسها رد و بدل میشود این است که مادر شوهر به عروس میگوید تو همچون دختر من هستی !  خب این جمله اشتباه است زیرا عروس در آن خانواده بزرگ نشده که به تمام خلق و خو ها و رفتارهای مادر شوهر و خانواده اش آگاه باشد و جرات انتقاد یا پیشنهاد داشته باشد. از طرفی هم عروس باید بداند گاهی با مادر خودش هم اختلاف نظر دارد و دلخور میشود پس انتظار اینکه همیشه با مادر شوهرش خوب باشد و از وی رفتار ایده آلش را ببیند ، توقعی بی جاست. با همه این احوال عروس همیشه باید همانطور که احترام مادر خود را حفظ میکند با وجود اختلاف نظرهایش با مادر همسر خود نیز همین رویه را پیش بگیرد و صبوری کند زیرا هر چه باشد او بزرگتر است و تجربه های بیشتری دارد و مطمئنا بد عروسش را نمیخواهد مگر در مواردی که ناسازگاری به اوج خود برسد این امر را مطمئن باشید که احترام متقابل و به جا بهترین جواب را میدهد در هر شرایطی احترام را فراموش نکنید حتی اگر محبت نمی کنید!  لازمه محبت احترام است تا دیده شود و به چشم آید.

۴ گروه عروس و مادر شوهر
از آن جایی که رابطه عروس و مادر شوهر جزو پر مخاطره ترین روابط در کره زمین است، بسیاری از فلاسفه و دانشمندان مشغول بررسی و تحقیق هستند تا بتوانند به راهکارهایی علمی و عملی برای بهبود بخشیدن به این رابطه دست یابند.طبق آخرین گزارشات آن دسته از زنانی که به سمت مادر شوهری و عروسی منصوب شده اند به ۴ گروه تقسیم می شوند:
۱- مادر شوهر و عروس هایی که به هیچ عنوان از یکدیگر خوششان نمی آید، اما چون بسیار با سیاستند احساسات خود را بروز نمی دهند و فقط گاهی با حرف های کینه آمیز طرف مقابل را اذیت می کنند. این گونه افراد دل خوشی از هم ندارند و تنها زمانی از زندگی لذت می برند که یک قلمبه آبدار نثار شخص مقابل کرده باشند. این امر سبب می شود حمله کننده تا مدت ها از زندگی احساس رضایت کرده و به یک نوع خرسندی درونی دست یابد. البته این حالت کاملا موقتی است زیرا طرف مقابل بالاخره یک جواب دندان شکن آماده می کند و در یک موقعیت مناسب آن را کف دست وی می گذارد.

۲- مادر شوهرها و عروس هایی که کاری به هم ندارند و هر یک مشغول زندگی خود هستند. بانوانی که به این شکل عمل می کنند در زندگی اجتماعی زنانی موفق و قابل احترام هستند.اطرافیانشان را دچار مشکل نمی کنند و قدر آرامش خانواده خود را می دانند، ضمن آن که بی خودی حرص نمی خورند .

۳- مادر شوهرها و عروس هایی که به طور علنی و بدون هیچ گونه پرده پوشی و مخفی کاری نسبت به یکدیگر خصومت و دشمنی می ورزند. بی شک این گروه از بیکاری مزمن رنج می برند.این دسته از افراد علاوه بر این که بسیار بیکار هستند، اصولا از صفاتی چون سر زبان دار بودن، آتش پاره بودن نیز بهره مند هستند.اگر هم یکی از طرفین مبرا از این نوع خصلت ها بوده باشد، به دلیل فشارهای روانی که از طرف شخص مقابل بر وی تحمیل شده خود را به پررویی زده و مصمم می شود از پس طرف مقابل برآید.اگر از بخت بد با چنین افرادی در ارتباط هستید به نفعتان است که حرفی نزده و سکوت اختیار کنید.

۴- مادر شوهرها و عروس هایی که صادقانه یکدیگر را دوست می دارند. این گونه بانوان بسیار کم نظیر و احساساتی هستند و از آن جایی که کم پیش می آید این جور انسان هایی به پست هم بخورند، این نوع رابطه هم به ندرت ایجاد می شود.ما که ندیدیم ولی توصیه می کنیم آن ها که دیده اند محققان را در جریان قرار دهند.زیرا علم پیشرفت کرده است و شاید با آزمایش روی این افراد بتوان فرمولی یافت که با دست بردن در ژنتیک آدمی، نسل این افراد را گسترش داد.

علت دعوای عروس و مادر شوهر
حتماً شنیده‌اید كه می‌گویند مادرزنم چنین و چنان یا مادرشوهرم فلان و بهمان. به نظر می‌رسد كه مادرزن و مادرشوهر الگویی قالبی در زندگی مشترك انسان‌ها باشند. گفتیم انسان‌ها و نه ایرانی‌ها، ‌چون این مشكل ظاهراً در بسیاری از جوامع و فرهنگ‌ها به چشم می‌خورد. الگوی قالبی یا به عبارت بهتر، تصوری كه از مادرشوهر یا مادرزن در ایران وجود دارد موجودی غالب است كه طرف مقابلش، یعنی داماد و بیشتر عروس را مغلوب و مطیع خود می‌خواهد و از اینجا در ارتباطات بین عروس یا داماد و مادرشوهر یا مادرزن شكلی از روابط پیش می‌آید كه سرانجام به اختلافات بین زن و شوهر می‌انجامد. دعوا و اختلاف هم از اینجا شروع می‌شود كه عروس و داماد كلام یا رفتار (گفته‌ها و اعمال) مادر زن یا مادرشوهر را نوعی دخالت در زندگی خود می‌دانند و رفتار آنها را اهانت به خود تلقی می‌كنند.
از طرف دیگر، مادرزن یا مادرشوهر هم انتظار دارند كه عضو تازه خانواده احترام آنها را نگه دارد و جایگاهی خاص برایشان در نظر بگیرد. در حقیقت، آنها تلاش می‌كنند ائتلافی به ضرر طرف دیگر شكل دهند. اما چرا بین مادرشوهر و عروس و تاحدی كمتر، بین مادرزن و داماد اختلاف و تعارض پیش می‌آید؟
می‌دانیم كه یكی از زیباترین پیوندهای موجود در عالم هستی پیوند بین مادر و فرزند است. از سوی دیگر، مادر طی سال‌ها زندگی، نوعی احساس هویت خاص در خانه پیدا می‌كند و خانه را با ارزش‌ها و افكار و سلایق ویژه خود اداره می‌كند. او عشق فرزندان و همسرش را به خود احساس می‌كند و از سوی دیگر، عشق و محبت خود را نثار آنها می‌سازد. به این ترتیب، مادر شكلی از نظارت را برخانه و خانواده اعمال می‌كند (این موضوع به‌ویژه در جوامع شرقی، از جمله در كشور ما نمود بارزتری دارد).میگنا دات آی آر، او در خانه‌ای كه خود در ساخت و برپایی‌اش نقش داشته هویت خویش را می‌یابد و طبیعی است كه هر فردی یا شرایطی كه این نقش را با مخاطره روبه‌رو كند یا عشق و عواطف فرزندان را از او به جانب دیگری بازگرداند نوعی تهدید برای او، عواطفش، احساس ارزشمندی، هویت و در نهایت، حس نظارت او بر خانواده محسوب می‌شود. این موضوع علت اصلی روان‌شناختی رفتار مادرشوهر یا مادرزن است.

به نظر روان‌شناس‌ها، پسر برای مادر ثمره تلاش‌ها و درگیری عاطفی اوست. وقتی می‌بیند كه پسرش به سمت زن دیگری رفته، با خود می‌اندیشد كه مبادا تأثیرش را بر فرزندش از دست داده باشد. او وجوه این تأثیر را در اطاعت قبلی فرزند از خود، در مراقبتی كه فرزند از او می‌كرد و در احترامی كه به وی می‌گذاشت می‌بیند و چون احساس می‌كند كه پسرش دیگر به حد سابق از وی اطاعت نمی‌كند و برایش احترام قائل نیست یا به اندازه كافی از او حمایت و مراقبت نمی‌كند احساس می‌كند كه فرزندش دیگر از وی تأثیر نمی‌پذیرد.
از سویی، زن دیگر كه در اینجا عروس است هم نمی‌تواند بپذیرد كه شوهرش احساس امنیتی را كه انتظار دارد از او دریغ كند و انتظار دارد شوهر صددرصد عشق و محبتش را صرف او كند. پسر برای مادر ثمره تلاش‌ها و درگیری عاطفی اوست. وقتی می‌بیند كه پسرش به سمت زن دیگری رفته، با خود می‌اندیشد كه مبادا تأثیرش را بر فرزندش از دست داده باشد.
از اینجاست كه تعارض مادرشوهر و عروس بروز می‌كند. بررسی‌ها نشان می‌دهد كه حتی اگر عروسی احترام بالایی برای مادرشوهرش قائل باشد و بین آنها كمترین حد تعارض و اختلاف وجود داشته باشد، باز هم از نظر روان‌شناختی نوعی گسست بین آنها وجود خواهد داشت. این تعارض شخصی نیست، شخصیتی است. این تعارض تلاش برای حفظ موقعیت از یك سو و ایجاد موقعیتی جدید از سوی دیگر و جلب توجه شوهر (پسر) است. بعضی از روان‌شناسان اجتماعی نوعی تعارض بین نسلی را هم در این زمینه دخیل می‌دانند. افكار و رفتار نسل‌ها با یكدیگر متفاوت است و این اختلاف سلایق و خواسته‌ها به تعارض مادرشوهر و عروس می‌انجامد. اما مادرشوهر و عروس یا مادرزن و داماد در چه زمینه‌هایی با یكدیگر اختلاف دارند؟

دكتر تری‌آپتر، روان‌شناس دانشگاه كمبریج، در یك تحقیق با عده‌ای مادرشوهر و عروس و مادرزن و داماد مصاحبه كرد و سپس به تحلیل نتایج آن پرداخت. او براساس یافته‌های این بررسی، از وضعیت عروس‌ و داماد و مادرشوهر و مادرزن می‌گوید. از نظر رابطه بین مادرشوهر و عروس، عروس‌ها رابطه خود را با مادرشوهرهایشان «پرفشار»، «ناراحت‌كننده»، «سخت و دشوار» توصیف كرده‌اند. مادرشوهرها هم رابطه با عروس‌هایشان را «پرتنش»، «سخت» و «ناراحت‌كننده» دانسته‌اند.www.migna.ir تعداد كمی از مادرشوهرها عروسان خود را «دوستی خوب و نازنین» یا «خوب مثل دختر خودم» دانسته‌اند. با نگاهی اجمالی به علل ایجاد کننده این تعارضات می توان دریافت که نیاز اولیه مادر شوهر کسب احترام و حرمت در روابط درک عواطف و دلسوزی اوست و نیاز اولیه عروس یا داماد دارا بودن عرصه برای تجربه ، آزمون و خطا، یادگیری مدیریت زندگی تازه تشکیل شده و اثبات هویت و توانایی خویش است . لذا اگر طرفین با این نیاز طرف مقابل آشنا باشند و آن را به مثابه ابزار لازم برای ارتباطی موثر بدانند بسیاری از تشنجات درون خانواده از میان خواهد رفت. دختر یا پسری که قدم در خانواده همسر می گذارد باید بداند که قدرت شنیدن برخی سخنان را بالا ببرد و شنیدن آن برابر با عمل کردن قطعی آن نیست. کافی است فقط داشتن یک گوش شنوا را نمرین کنند . بر فرض که مادر همسر از روی دلسوزی و حس مادرانه نکته ای را یاد آور شود اگر با پیش زمینه منفی قبلی با این رفتار برخورد نکنیم متوجه می شویم که لازم است نیاز شخصیتی او را مورد توجه قرار دهیم و مقابله های مستقیم و بدون فکر نمی تواند برای ما راهگشا باشد . مادران نیز باید بپذیرند که قرار نیست زندگی فرزند آنها هم مثل خود آنها منظم و بدون اشکال و اشتباه باشد بلکه آنها ازدواج کرده اند تا بیاموزند ، بسازند و تکامل یابند .


منابع :
سایت دانشگاه علوم پزشکی اصفهان
تبیان
نام شما

آدرس ايميل شما
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود
  • نظرات پس از تأیید مدير حداكثر ظرف 24 ساعت آينده منتشر می‌شود

Iran, Islamic Republic of
عالی بود :-)
Iran, Islamic Republic of
مادر شوهرم اصلا تحویلم نمیگیره خیلی زشت قربون صدقه ی شوهرم میره انگار زنشه از بس مادرش این برخورد را داره بدم میاد به شوهرم ابراز احسسات کنم
سوسن
سلام عزيزم اگه دور و برتو نگاه كني تقريبا همه مادر شوهرها مثل هم هستند دليلشم اينكه به پسرشون وابسته اند من وقتي ازدواج كردم همين مشكل ا داشتم وقتي منو مي ديد قربون صدقه پسر جونش ميرفت من خيلي براش خوبي كردم كلي كادو گرفتم خيلي هم از من سواستفاده كرد مثلاچند باري كه رفتيم خريد همپاي من خريد كرد من حساب كردم ولي خم به ابروش نمي اورد الانم بچه دار شدم با درد زايمانم درد بخيه شوهرم بجاي اينكه كنارم باشه با فاميلهاشون خوش بود با اصرار 1 ساعت پيشم بود دلم خيلي گرفته گاهي و قتها به خودم مي گم كاش هي وقت ازدواج نمي كردم و تا ابد تو خانه پدرم بودم
Iran, Islamic Republic of
یکساله ازدواج کردم و از خانواده خودم و شوهرم دور هستیم حدود 13 ساعت فاصله مکانی داریمتازگیا با فامیلاشون با اصرار من اومدن مهمونی تا چند وقتی از جخالت خوبیاشون در بیاییماما مادر شوهرم بدون اینکه اطلاعی از اشتباهم داشته باشم پشت سرم با فامیلشون بدمو گفت و هم من هم شوهرم شاهد این قضیه شدیمبه روم نیووردم و بازم باهاش صحبت میکردم و احترام میذاشتم اما ایشون نه اسمم و میبرد و نه باهام پیش بقیه مهمونا حرف میزدخیلی ناراحت و افسرده شده بودمچون انتظار داشتم به جای اینکه منو پیش فامیل خراب کنه اشتباهمو بهم بگه تا اصلاحش کنمالانم که رفتن دریغ از یک تماس هرچند هنگام بدرقه همش تماس میگرفتمو وجویای حالشون میشدم اما اون نمیخواد تمومش کنه و اشتباهمو بگهبهم بگین چیکار کنم؟
ممنون از لطف شما
تشکر از راز فنون همسرداری در ارتبا ط با گذ شت وسا زگا ری با خا نواده همسر
زینب
به قول فروید مادر و پسر از با همدیگه ارضا می شن، به خصوص اگه پدرشوهر فوت کرده باشه یا با مادرشوهر رابطه خوبی نداشته باشه. من با حس مادری که گفتید موافق نیستم. اکثر مادرها، نسبت به پسرهاشون حس همسری دارند چون با احساساتشون از طریق شوهرهاشون راضی نمی شه و خب چه کسی بهتر از پسرشون ؟
زهرا
من که حالم از مادر شوهرم بهم می خوره.بازم صد رحمت به اون.پدر شوهرم بخاطر رفتن من به کلاس موسیقی گفت تو نیاز به روانپزشک داری.شوهرمم حالشونو گرفت.دلم خنک شد ولی چه فایده ؟رابطمون تو این 9 ماه ازدواج کردیم بعد از بحث کردن من با پدرش بد شده.اشتباه از خودم بود که شوهرم گفت بریم خونه جدا بگیریم بعد عروسی و من گفتم نه مثل پدر و مادر خودم هستن.
ف - ی
Iran, Islamic Republic of
به نظر من بزرگترین اشتباه ما احمقها اینه که در ابتدای کار پر از عاشقی هستیم و فکر میکنیم اونا مثل پدر و مادر خودمونن. کاش این به گوش همه دخترا می رسید که احترام و محبت به بعضی ها مثل نشون داده پارچه قرمز جلوی گاوه....
نازنین
Iran, Islamic Republic of
درک میکنم دقیقا همینه دلم میخواد گریه کنم :(
بهناز
هر چقدر برای مادرشوهر دل بسوزونی اخر باوجود خواهرشوهرنمیشه رابطه خوبی داشته باشی
من اين رو تاييد ميكنم. من در آغاز رابطه خيلي خوبي با مادرشوهرم برقرار كردم. البته به واسطه احترام و گذشته ايي كه داشتم. باهاش بيرون ميرفتم، دلم براش تنگ ميشد، بهش زنگ ميزدم فقط حالشو بپرسم. ولي اين خواهرشوهر بدطينت و عقده ايي من اين روابط رو ديد از سر حسادت و كمبودهاي رواني كه در مقابل من احساس ميكردم، رابطه را بهم زد. بدش حرفهاي مادرشوهرم شد حرفهاي عقده ايي خواهرشوهرم. مثلا: يه روز مادرشوهرم گفت دخترم رفته درس خونده تو چكار كردي. اين حرف زماني معني دارتره كه بدونيد من مدرك دكترا از دانشگاههاي برتر ايران دارم، خواهرشوهره فوق ديپلم معارف از دانشگاه ازاد يه شهر دور. از نمونه بقيه حرفهارو بخونيد كه شرمم مياد بگم. به هر حال با اين دهن لقي هاي عقده وار اختلاف در زندگي انداختن. و در حين حاملگي فشارهايي رواني كه بر من وارد كردند،بچمو از دست دادم. مادرشوهرا، خواهرشوهرا ببينيد عقده و حس حقارت، حسادت شما تا كجا پيش ميره ، چه نابوديهايي كه ايجاد نميكنه. ما كه نتونستيم پاسخي بدهيم، شما بگيد، خدا چه پاسخي برا اين آدما در اون دنيا ميگه.
سارا
Iran, Islamic Republic of
با سلام.
انتظارات و توقعات خانواده شوهرم از من زیاده
خواهش یکی راهنمایی کنه.
خواهر شوهرم به خاطر بارداری ماه های اول سختی داشت از من تقاضا داشت که برم و براش شام درست کنم یا خونشو تمیز کنم؟؟!!!! (با وجود دو خواهرو دو مادر و یک دختر 15 ساله!!!)
مادر شوهرم مهمونی داشت از من خواست که برم کمکشون و در تهیه و تدارکات غذا کمک کنم؟؟!!!!
هر وقت خونه مادر شوهرم میرم مثلا برای صرف چای نه شام... انتظار دارن پاشم و کارهاشون رو انجام بدم!!!!
و این برای من خیلی سخته چون با همچین فرهنگی اصلا بزرگ نشدم و در خانواده ما ارتباط با عروس به نحوه دیگری است .
بفرمایید با انتظارات بی جای خانواده شوهر چه کنم؟
با تشکر
Iran, Islamic Republic of
به نظر من شما باید با گفتن ماجراهایی از زندگی خودتون و چگونگی رفتار با عروس متوجه اشتباهاتشون بکنید البته اول براتون خیلی سخته ولی یواش یواش اثر میزاره امتحان کنید من اثراتشو دیدم
Iran, Islamic Republic of
ممنون از اینکاه مطالب خوبی را برای ما گذاشتید ولی می خواهم این مطلب رو بگم که درسته من هم بعضی وقتها از دست مادر شوهرم ناراحت میشم ولی دوسش دارم چون پسر خوبی رو برای رو تربیت کرده و واقعاً خیلی به من که شاغلم کمک میکنه البته این مطلب رو بگم که فکر میکنم چون ازشون دورم بخاطره اونه
دوست دارم مادر شوهر
Iran, Islamic Republic of
بابا این حرفا رو ول کنید مادر شوهر ،مادر شوهر یعنی چی مگه نمیدونید اگه شما از همسرتون جدا بشین باز پدر مادرش برای شما محرم هستن پس چی دارین میگن، مگه این دنیا چند روزه دل به دریا بزن و با اونها هم خوب باش بدیشون را نبین درسته خیلی سخته ولی شما به خاطره همسرتون این کار رو میکنید پس با هم خوش باشید و بزارید هرچی میگن بگن اگه درست بود انجامش بده اگه نبود نده زندگی رو هرچی سخت بگیری سختر میشه بخدا این حرف برام اثبات شده چند روزی تمرین کن میتونی موفق باشید
Iran, Islamic Republic of
چی میگین از جای گرم نفست در میاد؟ مادرشوهر حرص درار گیرت نیوفتاده که بتونی درک کنی
Romania
اره عزیزم موافقم.ممنونم ازت:-
مریم
Iran, Islamic Republic of
منم حرفتو قبول دارم ولی مثل یه خیابون میمونه که وقت رانندگی هر چقدر احتیاط کنی به کسی نزنی بالاخره یکی پیدا میشه بهت بزنه وقتی هم زد بالاخره آسیب میبینی ودردت میاد و این انکار ناپذیره که در مقابل دردات هیچوقت خم به ابرو نیاری بالاخره یه جا یه وقتی این دردا مثل چرکین میشه و دهن باز میکنه آره ای کاش میشد همه با دلی پاک با هم رفتار میکردن تا هیچ آینه ای کدر نشه
نازنین
Iran, Islamic Republic of
همه کار های مادر شوهرم با شوهر منه! با اینکه 5 تا پسر داره و 1 کیشون هنوز تو خونست و توانایی داره اما سر هر کاری شوهر منو میکشه ... روزی 5 بار زنگ میزنه بهش ! 4 ماه عقد کردیم منم تک فرزند بودم انتظارم توجه از شوهرمه اما اون اول مادرشو اولویت میدونه!!!دیگه دارم کم کم متنفر میشم از مادر شوهرم توووروخدا راهنمایی کنین
Romania
سلام گلکم.میخواستم بگم که بی تفاوت باش.شوهرت پسراونه قبله اینکه بیادخواستگاریت سالهاسال بااون خانواده زندگی کرده اون پدرمادرشن احترامشون واجبه.توام سعی کن شوهرتوتشویق کنی که کارای مادرشوبه خوبی انجام بده اونوقت شوهرتم میگه اره زنم دوست داره ب مادرم کمک کنم اگه بخوای اینجوری برخوردنخوری شوهرت میگه حسودی ازلج توبدنرمیکنه پس یعی کن خودت شوهرتوتشویق کنی
غریب
Romania
سلام از اول ازدواج چون راه دور بود مادر شوهرم با از دواجمان مخالف بود حتی به خواشتگاری من نمیامد در یک شهر کوچیک دور افتاده از ده زندگی میکنند ومن یکی از روستاهای بژرگ اطراف پایتخت و من ترک هستم و خانواده شوهر فارسی با لحجه شهرشان مادر شوهر من در زندگی ما بد دخالت کرد چون شوهرم پدر ندارد و کل مخارج عروسی را حتی کرایه انهایی که به جشن اماده بودن را خودش داد کل مهمانهایشان به زور سیصد نفر میشد اما به اندازه هفتصد نفر تدارک میوه شیرینی دادن و بدهیش برای ما ماند به نظر شما عاقلانست من و شوهرم دوران نامزدی وقتی باهم خلوت میکزدیم مادر شوهرم بدون در زدن وارد اتاق میشد این کار صحیح اشت یکبار پشت سر شوهرم به مادرم کلی بدگویی کرد طوری که مادرم منصرف از ازدواجمنان شد این کار مادرانست وقتی جاهازم را خانواده ام چیدن ومادر شوهرم امد حتی یک کلمه تشکر از خانواده ام نکرد برایش کاد و خریدم کارهای خانه اش را انجام دادم یکبار نشد وقتی غذا میخورد به من بگوید عروسم شما هم بفرما شش ماه با بدهی زندگی کردیم ظوری که یک قران برایمان پول نمی ماند حتی یک بار مارا شام دعوت نکرد تا حالا وارد خانه من نشده الی دوبار که مهمان داشتیم انهم به زور پسر بزرگش جلو جمع شوهر من را دعواا میکرد. انگار نه انگار که دیگر بزرگ شده هیچ از شوهرم خطایی رسر زده رفتم به مادرش میگویم فلانی برای پسرت دارد دردسر درست میکند برو بگو کاری به زندگیمان نداشته باشد به جای نصیحت میگوید تو به پسرن اعتماد نداری برادرشم پشت شوهرم ایستاده بره وقتی کاری نکن چه اشکالی دارد این عاقلاانست چند بار همین اخلاقهایشان باعث شده با همسرم که خیلس دوسش دارم بحث کنم و او مرا به شدت کتک زده و من حتی به خانواده ام چیزی نگفتم هیچ وقت ابروی خانواده شوهرم را نبردم و پولی از انها نگرفتم از من پول گرفتن از خانه من به انجا مواد غذایی بردم حتی غذا پختم بردم اما مادرشوهرم عوض نشد که نشذ روز به روز بدتر شد در همه کارهایمان حتی رفت امد من به خانه مادرم که ماهی یکبار چندروز می مانم انهم شوهرم مشکلی ندارد دخالت میکنن غربا راتحمل میکنم هیچ یک از خانوادم نزدیک ما نیستن نزدیکترین مسیر هشت ساعت است تنها هستم وشوهرم فعلا بچه دوس ندارد فضولی و دادبیداد شوهرم و بی پولی ابرویی برایم نگذاشته به طوری که کل طلاهای کادویی وانهایی که شوهرم داده بود را فروختیم بدهی دادیم لباسشوییم را که شهرم خریده بود پس دادم و لباسهای خانه پدرم را میپوشم تک توک شوهرم برایم خریده توکتک خوردنم یک ضربه به سرم خورده که چهار ماه سر درد دارم هر دکتریم رفتم خوب نمیشه وشوهرم میگه من مقصرم و طرف خانوادشه .نمیدونم چیکار کنم کمکم کنید تورو خدا خودم نایود شدم به من میگن ترک داهاتی چیکارکنم
جواد
Iran, Islamic Republic of
آفرین بر شما که فکر زندگیتون هستین . بیخود نیست که دخترای ترک اهل زندگی و خانواده دوست هستن . بنظرم شما تو یک شهر سوم زندگی کنین یعنی نه نزدیک شهر شما باشه و نه شهر شوهرتون بسیاری از مسایل حل میشه . مثلا برین کرج . ولی اونجا بمونی پیرت میکنن
غری
Romania
ممنون به خاطر پیشنهادتون من از خانواده مادرم ۹ساعت فاصله دارم نزدیک مادرشوهرمم اخه چچجوری شوهرم راضی کنم میگه غریب میشم کارگر میگه کار پیدا نمیشه میگه بدهکارم
Iran, Islamic Republic of
متاسفانه این مطلب، مطلب قابل قبولی در مورد حل مشکلات خانوادگی نیست. بهتر بود شیوه تعامل انسانی و بالغانه بر مبنای درک تفاوت موقعیت ها آموزش داده میشد، ولی متاسفانه به توجیه رفتارهایی که نتیجه وجود مشکل و عدم رضایت از زندگی در نسل قبل است، پرداخته شده و در مواردی حتی به ذاتی بودن حسادت در خانمها اشاره شده.
در کشورهای توسعه یافته که زنان دارای هویت اجتماعی مستقل بوده و در زندگی اجتماعی خود موفق اند، چنین مسایلی دیده نمیشود. این مسایل حاصل عدم توفیق در زندگی مشترک برای پدر و مادرها، نداشتن موقعیت اجتماعی و بنابراین نگاه حمایت جویانه به جای حمایتگر به فرزند پسر است.
الهه
Iran, Islamic Republic of
من عروسی هستم ک شرایط شوهر بی پولیش نقض جنسی سرکوفت خانواده من به خاطر بی پولی شوهرم رو از یک طرف دارم تحمل میکنم از طرفی مادر شوهر من مدام ایراد میگیره الان جوری شده که حتی از لباس پوشیدن من ایراد میگرفت منتظره یه ایرادی بببنه از من که بهم بگه منم نشستم باهاش حرف زوم بهش گفتم ازش ماراحتم اما با زبان نرم. گفتم ناراحتم از اینکه شش ماهه ازدواج کردم سه ماهش خونه شمام به خاطر وابستگی همسرم به ش
sa
Iran, Islamic Republic of
سلام از مادر شوهرم هيچ محبتي نديدم ولي از خهم دور زندگي ميكنيم ولي هر كار ميكنم نميتوانم بي محبتي ها و بي احترامي هايش را فراموش كنم الان كه 8 ماه از زندگي مشتركمان ميگذرد و همسرم قصد دارد اورا دعوت كند نميدانم بايد چه كنم لطفا كمكم كنيد. مرسي
ملوس
Iran, Islamic Republic of
خیلی دوس دارم بدونم مادر شوهرها چرا به پسر وابستن خوب وابسته دخترشونم باش از قصد اویزون پسرمیشن
البته پسرشون مال ما میشه ها
اکبری
Romania
باسلام. در گزینه4 عرض کنم من خانمی شاغل هستم و رابطه ام با مادرشوهرم خیلی خوبه همدیگرو خیلی دوسداریم بخاطر همینم هست زندگی خودم با آرامش کامل طی میشه. جهت اطلاع گفتم شاید خواستید آزمایشی انجام بدیدموفق باشید.
Iran, Islamic Republic of
سلا م میخواستم بدونم وظیفه عروس اینکه همه کارای خونه مادر شوهر را انجام بده ؟ من دهساله ازدواج کردم از ابتدا خونه جدا داشتیم اما پنج سال اول زندگیمونا خونه مادر شوهر بودیم وفقط شب ها موقع خواب میرفتیم خونمون ،با این حال که مادر شوهرم خالم بود اما اصلا باهاشون راحت نبودم بلاخره گذشت بعد از پنج سال که خدا بهم یه بچه داد کمکم رفت وآمدمون کمتر شد تا اینکه مستقل شدیم الانم هر کاری داشته باشه مجبورم برم کمکش آخهیکم مریض احواله جلب اینجاست که از دخترش وشوهرم اصلا توقعی نداره اما از من گلایه منده نمیدونم چی کار کنم اونقدر نفرتم زیاد شده که دلم نمخواد اونا ببینم کمکم کنی چیکار کنم هر روز کارم شده گریه میخوام بگم من با پسرش ازدواج کردم یا با شما ، شوهرم اصلا توی عالم نیست
مریم
Iran, Islamic Republic of
سلام عزیزم مادر شوهرها فقط وابسته به پسرشون نیستند بلکه به فرزندشون هستند چه پسر چه دختر فرقی نداره . اینکه با لذت میگی البته پسرشون مال خودتون میشه بهتره بگم روزی رو تصور کن از همون پسری که مال خودت شده یه پسر بچه به دنیا آوردی با زحمت بزرگش کردی با نفسش نفست بالا پایین کرد و با انگیزه و خوشحالی داشتن اون سالها شبو روز گذروندی اونوقت یکی از راه برسه ناغافل همه عشق پسرت رو متوجه خودش کنه طوری که دیگه پسرت حتی اگه ماهها هم تو رو نبینه دلشم واسه صدات تنگ نمیشه که یه زنگ خالی بهت بزنه بازم همین لذتو وقتی میگی داری ؟
چطور از مردها تعریف کنیم؟
ایجاد هر خاطره جدید به مغز آسیب می‌زند!
مطالعه نشانگر عصبی بالقوه برای آسیب اجتماعی در اختلالات روانی را نشان می دهد!
۱۰ شگرد رسانه‌ای برای اثرگذاری بر باورهای مخاطب
پنج اقدامی که والدین باید در مواجهه با کودکان کابوس زده انجام دهند!
«آلیس در سرزمین عجایب»؛ اختلال روانی عجیب
سندروم مسأله با پدر / آسیب‌های بی‌مهری پدران به دختران
روانشناسی که دنیای سرمایه گذاری را ۱۸۰ درجه تغییر داد
چرا گاهی نمی‌توان بخشید و فراموش کرد؟!
مغز چطور خاطرات ماندگار می‌سازد؟
روانشناسی جمع‌آوری اشیا و یا کلکسیونر شدن
دربارۀ تاثیرات عجیب «ترس از پشیمانی»
مردم هرگز خوشبختی خود را نمیشناسند اما خوشبختی دیگران همیشه جلو دیدگان آنهاست به داشته هاي خود عميق تَر نگاه كنيم