خشت اول گر نهند زوجين کج...
با اين حال، ادامه اين مطلب به شما کمک مي کند تا دوران عقد خوشايندتري براي خود و همسرتان بسازيد.
کوتاه آمدن به معني تسليم شدن نيست بلکه دقيقا برعکس آن است. اگر شما هم دوست داريد حرف خودتان به کرسي بنشيند چون فکر مي کنيد درست است و حرف هاي همسرتان معنايي برايتان ندارد، کمي سياستمدارانه تر به اين اختلاف نظرهايتان نگاه کنيد. اگر حق با همسرتان است، از اين که آن را بپذيريد نترسيد. حرف او را قبول کنيد يا هر دو نظرات خود را کمي تغيير دهيد تا هر دوي شما راضي شويد. نکته مهم اين است که همسرتان فکر نکند که شما همه تلاشتان را مي کنيد تا حرف خودتان را به کرسي بنشانيد. کوتاه آمدن و صلح کردن به رشد رابطه تان کمک مي کند اما بايد توجه داشته باشيد که هميشه کوتاه آمدن از طرف يک نفر ممکن است در طولاني مدت او را آدم ناکام رابطه کند.
هميشه سوءتفاهم اتفاق مي افتد. اگر يکبار همسرتان حرف شما را اشتباه متوجه شد، او را تنبيه نکنيد و آن اتفاق را فراموش کنيد. اگر بخواهيد آن موضوع را دوباره و دوباره در زمان گفت و گوهايتان وسط بکشيد، بعدها مشکلات ارتباطي برايتان پيش خواهد آمد. گاهي ممکن است يک حرف يا عمل همسرتان را اشتباه متوجه شويد يا از اين که همسرتان شما را نمي فهمد، خسته شويد. در اين حال سعي کنيد بفهميد که سوءتفاهم هاي شما مسئله چندان پيچيده اي نيست. سوءتفاهم ها را بايد کلا دور بريزيد زيرا خيلي کوچک هستند و اگر بخواهيد بزرگشان کنيد به مشکلات واقعي تبديل خواهند شد. با اين حال، تلاش کنيد در بيان گفتاري يا رفتاري منظورتان را به درستي به همسرتان منتقل کنيد تا مانع از ايجاد سوءتفاهم شويد.
هر زمان که با هم دعوا کرديد، نگران اين که کي مي برد و کي مي بازد، نباشيد. از آن مشاجره درس بگيريد، از حرف هايي که زده مي شود و از اين که مشکلتان چطور حل مي شود. وقتي از دعوايي درس مي گيريد، مي توانيد آن درس را در رابطه تان اعمال کنيد تا از بروز دوباره آن مشکل در آينده جلوگيري شود. همه اين ها خيلي خوب است اما کارتان تمام نشده است! بعدش بايد همسرتان را ببخشيد! خودتان را هم همين طور! حالا ديگر بايد از آن بگذريد. هيچ وقت از همسرتان کينه اي به دل نگيريد زيرا اين خشم و کينه تا جايي ادامه پيدا مي کند که ديگر دوست نخواهيد داشت رابطه تان را با او ادامه دهيد.
در يک رابطه خوب هر دو طرف براي رشد و تغيير تشويق مي شوند. اگر مي خواهيد کارتان را رها کنيد و درستان را ادامه دهيد، همسرتان بايد از شما حمايت کند. اگر مي خواهيد کار جديدي را امتحان کنيد يا به کاري که در گذشته مي کرديد، برگرديد بايد همسرتان پشت شما باشد. شما هم بايد او را از همين حمايت بهره مند کنيد. همسرتان را تشويق کنيد کارهاي جديدي را امتحان کند، چيزهاي تازه بياموزد و با افراد جديد آشنا شود. اگر بخواهيد همسرتان هيچ تغييري نکند و همان طور بماند که هست، زندگي تان فوق العاده خسته کننده خواهد شد.
بايد به همسرتان اعتماد کنيد. اگر به وفاداري، صداقت و محبت همسرتان اعتماد نداشته باشيد پس در رابطه خوبي نيستيد. بهترين روابط با اعتمادي عميق شروع ميشود و حتي وقتي مشکلاتي ايجاد مي شود، اين اعتماد آن قدر قوي است که آن ها را کنار هم نگه مي دارد.
اگر عاشق هم هستيد، دليل نمي شود که هميشه و در همه زمان ها کنار هم باشيد چراکه در اين صورت زماني براي تجربه کردن چيزهاي مختلف نخواهيد داشت. براي انجام کارهايتان يا رفتن به محل تحصيل از هم جدا شويد تا در پايان روز، موضوعي براي صحبت کردن با هم داشته باشيد؛ در اين صورت با انرژي بيشتري به سمت هم بازخواهيد گشت. به يکديگر فرصت بدهيد تا دلتان براي هم تنگ شود و اين کمک مي کند ارزش واقعي رابطه تان را درک کنيد.
همسرتان از شما انتظار ندارد فوق العاده باشيد و احتمالا شما هم چنين انتظاري از او نداريد. همه ما انسان هستيم و جايزالخطا. در واقع براي اين که رابطه اي بادوام و جدي داشته باشيد، بايد اجازه دهيد همسرتان از ضعف هاي شما آگاه شود. اين باعث مي شود نسبت به چيزهايي که اذيتتان مي کند حساس تر شود و کمکتان کند خودتان را در آن زمينه ها تقويت کنيد.
انتظار نداشته باشيد که همسرتان بتواند ذهن شما را بخواند. نبايد هيچ انتظاري از او داشته باشيد مگر اين که موضوع مورد نظرتان را به او منتقل کرده باشيد. حرف بزنيد چراکه همسرتان بايد نظرات شما را درباره مسائل مختلف بداند. اين به او کمک مي کند با ملاحظه در برابر شما رفتار کند.
بدترين کاري که مي توانيد در رابطه با همسرتان انجام دهيد، اين است که بازي کنيد يعني به رفتارهاي «خوبش» با محبت و ابراز علاقه پاداش ندهيد و نظرتان را درباره رفتارهاي اشتباهش به او نگوييد. گاهي ممکن است از دست او خوشحال يا عصباني باشيد، او بايد احساسات شما را بداند پس کاري نکنيد که دچار سوءتفاهم شود.