چهارشنبه ۲۹ فروردين ۱۴۰۳ - 17 Apr 2024
تاریخ انتشار :
جمعه ۱۵ اسفند ۱۳۹۹ / ۱۷:۰۳
کد مطلب: 52587
۶
۱

نظریه خانواده درمانی راهبردی(استراتژیک)جی هی لی

نظریه خانواده درمانی راهبردی(استراتژیک)جی هی لی
جی هی لی یکی از افراد مهم در ایجاد نظریه خانوادگی سیستمیک و خانواده درمانی راهبردی یا استراتژیک است. زیرا خانواده درمانی استراتژیک صاحبنظران سرشناسی مانند: پاول واتسلاویک، جان ویکلند و کلومدنز دارد. در این میان جی هی لی برجسته است.

او با سه نفری که بیشترین تاثیر را بر روی تکامل خانواده درمانی داشتند کارکرد: میلتون اریکسون،گریگوری بیتسو،سالوادور مینوچین.

جی هی لی مدافع خانواده درمانی در زمینه های تخصصی و عمومی بوده است. او با میلتون اریکسون، گریگری بیتسون، و سالوادور مینوچین فعالیت کرده است. هیلی در 1952 کارش را با گریگوری بیتسون شروع کرد. هیلی پیشقدم در تشخیص الگوهای ارتباطی در خانواده های اسکیزوفرنیک بود.

هی لی به مطالعه فرایند ارتباط خواب درمانی میلتون اریکسون علاقه مند شد. هی لی هیپنوتیزم را در 1953 از اریکسون آموخت. هی لی خیلی از مفاهیم نظریه اریکسون با بسیاری از مفاهیم خودش در ارتباط با عمل درمان ترکیب کرد.
او در سال ۱۹۷۴ به منطقه واشنگتن دی سی نقل مکان کرد تا انجمن خانواده درمانی واشنگتن را در چوی چیس به همراه کلومادانز که بعدها همسرش شد ایجاد کند. جی هی لی مولف دو کتاب مشهور با نام: روان درمانی خانواده (1976) و دیگری ترک خانه (1980) منتشر کرد.
از هی لی به عنوان کسی که از مهارت های کافی برای شکستن قدرت و استراتژیست نظامی برخوردار است و این مهارت ها را به فنون درمانی قابل توجهی تبدیل کرده است، یاد می شود (1990).
در مجموع، جی هی لی مبدع با تجربه ای است که جدال و تغییر را ایجاد کرد. هی لی یک فرد عملگرا بود و ۲۲ کتاب به ۱۶ زبان ترجمه نموده و بیش از ۱۰۰ مقاله را منتشر ساخت. جی هی لی در سال ۱۹۹۵ در کالیفرنیا بازنشته شد و در خانه اش در سان دیه گو فوت کرد.


نظریه جی هی لی و کلومادانس
جی هی لی نظریه پرداز اصلی خانواده درمانی استراتژیک است. او درمقام بنیانگذار،گروه بیتسون وگروه ام .آر.آی. راتحت تاثیر قرار داد. وی تاکید فردی اریکسون را تعدیل و اصلاح کرد و آن را درکار با خانواده ها به کار برد.

مشخصات نظریه جی هی لی و کلومادانس
انسان ها در طول زندگی الزاما با یکدیگرارتباط برقرار می کنند. به نظرهی لی ، رفتار همان ارتباط است.ارتباط در سطوح مختلف انجام می شود. سکوت هم سطحی از ارتباط است. هی لی روابط میان فردی بین انسانها را بر اساس آرایش قدرت تحلیل می کند.ارتباط گاه به صورت استعاری انجام می شود. به عنوان مثال زنی که دوست دارد شوهرش در خانه بماند، اگر او خانه را ترک کند به حملات اضطرابی دچار می شود. هر چند که این دچار شدن عمدی نیست ولی با این کار شوهرش را مجبور به ماندن در خانه می کند.

مطالبی که در زمینه  نظریات هی لی و مادانس قابل طرح است به شرح زیرهستند:
نوع رفتار بیمارگونه، به اندازه هدف آن رفتار، اهمیت ندارد. دستکاری رفتار به طور مستقیم صورت می گیرد و درمانگر باید در نظام خانوادگی مخرب طوری مداخله کند که در آن تغییر ایجاد کند. یک درمانگر با خانواده دیدار می کند و عده ای دیگر آنها را از پشت آینه یک طرفه مشاهده می کنند سپس تمام گروه با مشورت یکدیگر، راهبرد خاصی راطرح ریزی و ابلاغ می کنند.(آینه یک طرفه)
تعیین راهبردی که هم مراجع آن را بپذیرد و هم موثر باشد به مهارت زیادی نیاز داردکه ازاهمیت بسیار برخوردار است. راهبرد ساماندهی مجدد انواعی دارد که یک نمونه معکوس کردن است و دیگری رفع نشانه های فرد مشکل دار.
در درمان خانواده می توان از فنون تجدید نظرو مداخلات متناقض استفاده کرد. این رویکردها مستقیم هستند و بر ساختار سلسله مراتب خانواده تاکیددارند و اکثر مشکلات خانوادگی هم ناشی از آشفتگی سلسله مراتب است.

 
خصوصیات خانواده درمانی راهبردی یا استراتژیک
درمان های استراتژیک سیستمی، متمرکز بر راه حل، روش مدار و کوتاه مدت اند. این درمان ها مرهون کار میلتون اریکسون هستندکه بر همه آنها تاثیرگذاشته است. هدف وی در درمان ایجاد تغییر بود. میلتون اریکسون برای حل هر مشکل خاص، از منابع خود مراجعان و طراحان استراتژی حاضر استفاده می کرد با مراجعانش کار می کرد تا به آنها کمک کند برای کمک به خود فعال شوند ز طریق دستورا لعمل ها و پیشنهاد های غیر مستقیم، مراجعان رافعال می کرد

نخستین تاکید عمده خانواده درمانی استراتژیک، انعطاف پذیری آن به عنوان ابزار مهم کار با انواع خانواده های مراجعه کننده است. کاربرد این رویکرد در درمان خانواده ها و اعضایشان که رفتارهای ناکار سازی از قبیل بهم تنیدگی، اختلالات خوردن و سوء مصرف مواد نشان می دهند موفقیت آمیز بوده است.

دومین تاکید خانواده درمانی استراتژیک این است که اکثراً درمانگرانی که خارج از این رویکرد عمل می کنند، اکنون قویاً معتقدند که تغییر واقعی در سطح فردی و دوتایی ممکن است و همیشه نیاز نیست که کل سیستم در تغییر مرتبه پایین تر درگیر شوند. تغییر اساسی را می توان بدون درگیر شدن کل سیستم در جلسات درمان ایجاد کرد. بنابراین فرصت ها برای کسب نتایج مطلوب افزایش پیدا می کند.
سومین تاکید خانواده درمانی استراتژیک، تمرکز روی نوآوری و خلاقیت است.
چهارمین تاکید خانواده درمانی استراتژیک سهولت استفاده از آن همراه با سایر درمانها به ویژه مکاتب خانواده درمانی ساختی و رفتاری است .

دلیل دیگری که درمان استراتژیک غالبا با سایر رویکردها ترکیب می شود یکی از مروجان همکار آن یعنی جی هی لی است که در زمینه ساختی در کلینیک راهنمایی کودک در فیلادلفیا کار می کند دلیل دیگر تمرکز خانواده درمانی رفتاری بر تعریف، تصریح و تغییر دادن الگوهای تعاملی خاص به روشی موازی با رویکرد استراتژیک است.

یک جنبه از خانواده درمانی راهبردی یا استراتژیک که آن را از سایر رویکرد متفاوت می سازد تمرکز آن بر یک مشکل است. این کیفیت که به ویژه در نخستین گروه MRI آشکاراست در اوایل تکامل خانواده درمانی استراتژیک آن را از سایر روشهای خانواده درمانی جدا کرد.

در اصل این رویکرد به خانواده کمک می کند که در برخورد با مشکل معلوم به سرعت و با کارآرمدی منابع اش را تنظیم کند.

بعضی از مدل های خانواده درمانی استراتژیک از قبیل آنهایی که هی لی توصیه می کند بر فنون قدرتمند و خبره بودن درمانگر تاکید می کند . جملگی بر خلاقیت درمانگر در یافتن راه حل برای خانواده تاکید می ورزد. ( گلادینگ ، 1382 ،281 -283 ).

اصول خانواده درمانی استراتژیک
درمانگر استرتژیک در درمان به نکات زیر توجه دارد:
1- قواعد و آدابی که در خانواده حاکم است، اعم ازقواعد پیدا و پنهان(بچه دربرابر حرف پدر نباید اعتراض کند- خانواده درالگوی عملکردی خود باقی می ماند، مگر اینکه مشاور برای عمل به صورت دیگر با آنها درگیر شود.(بیدار شدن،خوردن نهار در ساعات مشخص)
2- رفتار متقابل: عکس العمل اعضای خانواده به رفتار دیگران به همان صورتی است که دیگران با آنهارفتار می کنند.
3- روابط قرینه ومکمل: روابط درون خانواده اعم از روابط برابر(قرینه) یا روابط نابرابر(مکمل) 
4- علیت حلقوی: منظور این است که عکس العمل خانواده به عکس العمل سایر افراد و اعضای خانواده بستگی دارد و رفتار پدیده ای بین فردی است.


خانواده سالم از نظر رویکرد استراتژیک
از نظر درمانگر استراتژیک، خانواده موقعی از سلامت کافی برخوردار است که شرایط زیر را داشته باشد:
1 - انعطاف پذیر: در روابط اعضا با یکدیگر و در روابط باخارج از خانواده.اعضا نباید بایکدیگر رابطه ای خشک و بی روح داشته باشند و والدین نفوذپذیر، باید فرصت روابط آزاد را به فرزندان و اعضای خانواده بدهند.

2- اشتغال به حل مسائل: منظور آن است که در صورت بروز مشکل خانواده بتواند با همفکری و مشورت مشکل را حل کند.
3- عبور طبیعی از مراحل زندگی: گذشت از مراحل مختلف زندگی بدون بحران و استرس نشانگر سلامت خانواده است. مانند گذر اعضای خانواده از دوران کودکی به نوجوانی، بلوغ، جوانی و.... و تامین نیازهای هر دوره یک گذر طبیعی است.
4- وجود اصول حاکم بر سلسله مراتب خانواده: اگر هر فرد یا هر مافوق و مادون به صورت درست و اصولی به نقش، وظایف و مسئولیت خوددر قبال سایر اعضا عمل کند آرامش و تعادل بر خانواده حاکم می شود.


روشهای درمان استراتژیک
تناقض،استعاره،تمثیل،عادات،شوخ طبعی،پذیرش،تعدد راه حل،فرافکنی،توصیه درمان پایان ناپذیر،چارچوب بندی مجدد.

چارچوب بندی مجدد: در این روش به رفتارها، نتیجه تعامل ها ،روابط و دیگر ویژگی های موجود در خانواده معنی جدیدی داده می شود.به طور مثال: زهرا خانمی است که در نظافت ونظم خانه حالت وسواسی دارد احمد شوهرش از این وضعیت خسته شده است و با اینکه زهرا را دوست داشت و زهرا او را دوست داشت خانه را ترک کرده است و گفته تا زهرا اخلاقش را عوض نکند به خانه باز نمی گردد. زهرا که از قهر همسرش بی نهایت افسرده شده بود آرزویش این بوده همسرش به خانه برگردد و هرکار که دلش می خواهد انجام دهد.دیگر برایش مهم نبودکه شوهرش باکفش وارد خانه می شود یا وسائل خانه را جابه جا می کند .به عبارت دیگرزهرا به رفتار های قبلی شوهرش درچارچوبی جدید می نگرد.

تناقض: در این روش درمانگر به مراجع می گوید که مخالف آنچه برای رسیدن به موفقیت، منطقی به نظر می رسدعمل کند. به طور مثال دانش آموزی که به علت ظرفیت محدود هوشی خود هرچه کوشش می کند، در کنکور دانشگاه موفق نمی شود. بالاخره مشاور او را به انصراف از ورود به دانشگاه و ورود به کلاس های آموزش شغلی که مورد علاقه و متناسب با ظرفیت هوشی اوست راهنمایی می کند.

استعاره: استعاره وسیله ای است برای بیان ایده ها،نظرهاو اطلاعات در قالب داستان، ضرب المثل ،حکایت، قیاس، تشابهات، کنایه، تصورات، رویا، نقاشی و مجسمه سازی ...
تمثیل: در یکی از انواع تمثیل درمانگر از بیمار مبتلابه اضطراب می خواهد که در مورد شرایطی که او را مضطرب می کند از کمترین تا بیشترین اظهار نظر کند.

به عنوان مثال: در مورد بیماری که از تاریکی می ترسد، درمانگر صحنه هایی را که میزان تاریکی در آن ها متفاوت است به او عرضه می کند و او میزان اضطراب خود را به صورت کمی بیان می دارد. روش دیگر عکس این حالت است. بیمار با بیان تمثیل، وضعیت خود را توصیف می کند و درمانگر پاسخ کمی می دهد.پاسخ های کمی به صورت سر تکان دادن، به زبان آوردن جملات و کلمات تایید کننده، یا نشان دادن حالات بی تفاوت ارائه می شوند

عادات: رفتار های زیاد ی در زندگی وجود دارند که به صورت عادت در آمده اند. از جمله آنها می توان به آداب و رسوم جشن ها( عروسی ، تولد؛و....)، سنت ها و رسوم خانواده ( دیدن فامیل،وقت شام،و...) اشاره کرد. درمانگر استراتژیک از این عادات در درمان روانی استفاده زیادی می کند. اصلاح و تغییر عادات درجهت موردنظر می تواند به ایجاد تغییر خانواده کمک کند.

توصیه درمان پایان ناپذیر: در زمانی که مشکل مزمن شده و تغیییر سریع محتمل نباشد درمانگر به خانواده اظهار می دارد که درمان سریع ممکن نیست و خانواده باید تا زمان نامشخصی برای درمان مراجعه کند. دراین نوع درمان نوعی تناقض دیده می شود.

شوخ طبعی: استفاده از این روش زمانی لازم است که با یک خانواده جدی روبه رو شویم. در شوخی باید همه جوانب را در نظر گرفت. اولا درمانگر باید شوخ طبع باشد. ثانیا خانواده و ظرفیت پذیرش شوخی در آن باید مورد توجه قراربگیرد. درصورتی که تمام شرایط جمع باشد، شوخی و لطیفه گویی می تواند به برقراری و حفظ رابطه کمک کند.

پذیرش: ایجاد رابطه حسنه روش غیر مستقیمی است که سبب می شود اعضای خانواده احساس کنند که درمانگر آنها را درک کرده و مشکلات آنها را از دریچه ی دید آنها دریافت کرده است. این رابطه موجب می شود مراجع بیشتر همکاری کندومشاوردر درمان موفق تر باشد.

تعدد راه حل: به مراجع باید تفهیم گردد که برای حل هرمشکل یک راه حل وجود ندارد.چنانچه از راه حلی به هدف نرسید، بایدبرای پیدا کردن راه حل دیگری تلاش کند ودرنظرداشته باشد که برای یافتن راه حل مناسب، آزمایش و خطا مقرون به صرفه نیست. بهتراست به کمک مشاور، باتوجه به نوع مشکل، راه مناسبی ابداع گردد.

فرافکنی: در این روش از اعضای خانواده خواسته می شود موقعیتی راکه از آن ناراضی هستندرا تجسم کنندوخود را جای شخصی قرار دهندکه موجب ناراحتی آنها می شود. به طور مثال: درخواست فرزند از پدر برای خرید ماشین نوعی از این موارد است. اگر فرزند خود را جای پدر قرار دهد و میزان درآمد او را بفهمد، از درخواست خود منصرف خواهد شد.


فنون درمانی خارج از جلسه درمان
خانواده درمانگران استراتژیک دراغلب موارد، دستوراتی برای تغییر رفتار درخانواده صادر می کنندکه موفقیت در آنها به انگیزه خانواده و پذیرش درمانگر از سوی خانواده بستگی دارد. چون اغلب شیوه های مستقیم نا موفق اند روش هایی که استراتژیست ها به کار می برند روشهایی غیر مستقیم هستند که اغلب متناقض اند دستورات متناقض یا تجویزی است یا توصیفی :در دستورات متناقض تجویزی از مراجع خواسته می شود رفتار خود را در بین جلسات درمان کنترل نکندو به جای آن، رفتار خود را باتوجه به مشکلی که دارد در هر روز یادداشت در دستور متناقض توصیفی با دادن معنای مثبت یا ضمنی به رفتار، چارچوب بندی مجدد انجام می شود و درمانگر اجرای آن را از مراجع می خواهددستور متناقض براین اساس است که از مراجع خواسته می شود تغییر نکند، حال آنکه هدف تغییر است به طور مثال دختر نوجوانی که در خانه می ماند و به مدرسه نمی رود زمانی که درمانگر به او دستور می دهد که در خانه بماند،متوجه می شود که در خانه ماندن کار عبثی است و دیگربه دستور درمانگرعمل نمی کند.

این همان چیزی است که درمانگر می خواهد. درمانگر در شیوه ی رفتار متناقض، خانواده رادرشرایطی قرار یدهدکه تحمل ادامه ی رفتار مشکل دار برای او سخت شود . در این مورد ،چه رفتار را ادامه دهد و چه از ادامه ی آن سر باز زند رفتار علامت دار حذف خواهد شد.


در شکل دیگری که محک تجربه نامیده می شود، درمانگر ابتدا با مراجع توافق میکند که باید به هرچه او به وی دستور می دهد عمل کند. پس از پذیرش این مطلب، درمانگر استراتژیست مقرر می کند که هر زمان مراجع رفتار علامت داری را انجام داد باید به اجرای کاری بپردازدکه دوست ندارد. مثلا اگر در مقابل کاری زود عصبانی می شود ، پس از هربار عصبانیت چهاردست و پا روی زمین صد متر راه برود در طراحی دستورات متناقض باید رفتار مشکل دار به صورت یک رفتار مثبت ارائه شود(به جای خشم، برچسب عشق و به جای رنج برچسب ایثار) چارچوب بندی شود تجویز ادامه رفتار تا جایی که تعادل خانواده به هم نخورد مهار رفتار به صورت آهسته و پیوسته تا از خطر بازگشت مجدد آن جلوگیری کند درمانگر میتواند کار درمان را با دادن تکلیف خارج از جلسه مشاوره ادامه دهد. در ارائه تکلیف توجه به موارد زیر ضروری است ارائه عادات جدید یا تغییر عادات قبلی. عادتی ساختن مجموعه وظایف به عنوان بخشی از یک طرح درمان استراتژیک توجه به اهدافی نظیرحمایت از توانمندی، افزایش مهارت ها، متمایز کردن نقش ها، برقراری سلسله مراتب و ایجاد عادات برای کمک به افراد به منظور گذشتن از یک مرحله رشدی به مرحله دیگر

ارائه تکلیف و شرایط آن : برای مثال، درمانگر از خانواده می خواهد که طی یک هفته، درمنزل فهرستی از مسئولیت های اعضای خانواده را تهیه کنند. (شستن ظرف،لباس، نظافت خانه،و...) و درمورد اجرای آن به توافق برسند. خانواده باید به بهترین وجه،توافق کردن با یکدیگر را بیاموزند و روش های مناسب درمذاکره و گفتگو با یکدیگر را یادبگیرند.


تکنیک های نمایشی و استعاره های خانواده
اساس این تکنیک هابر شوخی و بازی و تخیل قراردارد. به طورمثال دانش آموزی که تیک دارد و مثلا پایش را زیاد تکان می دهد گفته می شود که وانمود کند تیک دارد و پایش را با اراده تکان دهد و از والدین او خواسته می شود که برای رفع مشکل به او کمک کنند. در خانواده هایی که سلسله مراتب مبهمی دارند به کودک نقش ریاست خانواده داده می شود و از والدین خواسته می شود که نقش پایین را بپذیرند و تحمل کنند. چون نظم سلسله مراتب به هم می خورد والدین مجددا ریاست را به عهده می گیرند و سلسله مراتب براساس مسئولیت و ریاست والدین شکل می گیرد و نظام سلسله مراتب از حالت ابهام خارج می شود.


فنون درمانی رویکرد استراتژیک
تغییر در شیوه های عمل اعضای خانواده باید مقدم برتغییر ادراکات و احساسات جدید آنها باشد. بسیاری از مشکلات خود به خود حل می شوند بدون اینکه لازم باشد برای حل آنها اقدامی بکنیم.

خانواده درمانگر استراتژیک از فنون مختلفی استفاده میکند که در اینجا از 6 فن مورد استفاده آنها یاد می کنیم:
باز تعبیر: عبارت از آن است که مشکل به صورتی متفاوت از آنچه مطرح است معمولا صورت مثبت تعبیر گردد و به طرزی ارائه شود که گویی مشکلی وجود ندارد مثلاً افسردگی تحت عنوان بی مسئولیتی یا یکدندگی عنوان شود.
دستور العمل ها: دستور العمل هایی که در درمان استراتژیک می توان ارائه کرد متفاوت اند از جمله،پیام های غیر کلامی نظیرسکوت، آهنگ صدا حالات بدن، و...یا پیشنهادهایی مستقیم و غیر مستقیم نظیرموارد زیر:
-سریع پیش بروید. -شما ممکن است نخواهید سریع تغییر کنید. -خودتان را مجبور کنید تمام شب بیدار بمانید. - کند حرکت کنید.

رهنمود متناقض: این فن به خانواده و اعضایش اجازه می دهد به آنچه انجام می دهند ادامه دهند. رهنمود متناقض شکل های متفاوتی داردو ازجمله می توان از محدود سازی، تجویز کردن و باز تعریف نام برد.
محدود سازی: به اعضای خانواده گفته می شود که از انجام هر چیزی غیر از آنچه انجام میدهند دست بکشند.
تجویزکردن: به اعضای خانواده دستور داده می شود رفتار ناکارساز مشکل زایی را انجام دهند.
باز تعریف عبارت است از تعریف مجدد مشکل با مضامین مثبت.(ترس کودک ازمدرسه را جلب توجه والدین تعریف می کنند.)
تجربیات شاق: هدف آن است که مراجعان از حفظ نشانه های مرضی که پر زحمت است دست بکشند. در این روش درمانگر به خانواده ای که در صدد حذف یک نشانه مرضی است دستور انجام یک تجربه شاق را می دهد. تجربیات شاق رفتار های خنثی یا سازنده ای هستند که افراد باید قبل از آنکه مجددا در رفتارهایی که در صدد حذف یا اصلاح آنها هستند، گرفتار شوند، به انجام آنها بپردازند.( برای افرادی که دوستشان نداردهدیه بخرد) در نتیجه، ممکن است مراجع از نشانه های مرضی دست بردارد تا از انجام تکلیف رهایی یابد. وانمود کردن: درمانگر از اعضای خانواده می خواهد وانمود کنند که با یکدیگر درگیر شده اند. افراد با عمل کردن به گونه ای که خیلی درگیر شده اند، با انجام کارهایی که قبلا غیرارادی بود و اکنون تحت کنترل است،تغییر می کنند.
موضع گیری: عبارت است از پذیرش و مبالغه در باره آنچه اعضای خانواده اظهار میدارند. اگر این فن به درستی هدایت شود به اعضای خانواده کمک می کند که متوجه بیهودگی آنچه انجام می هند بشوند.در نتیجه، آنها برای انجام سایر روش ها آزاد می شوند.

نقش خانواده درمانگر استراتژیک
اولین وظیفه درمانگر آن است که مشکل موجود را به گونه ای تعریف کند که بتواند حل کند. در مانگر استراتژیک ،استراتژی هایی برای حل مشکلات خانواده طراحی می کند. در درمان استراتژِیک نیز مانند خانواده درمانی های سیستمی و متمرکز بر راه حل، تاکید روی فرایند است تا محتوا. روش هایی به کار می رود تا با شکستن دور معیوب،تعامل و روابط سالمی برقرار شود که در آنها، راه هایی عملی به جای روش های تکراری ارتباط در پیش گرفته شوند و به این ترتیب، تغییر به وجود آید.

حل کردن مشکلات خانواده متضمن مراحل زیادی است که عبارتند از :
1 - تعریف مشخص ودقیق مشکل
2- بررسی همه راه حل هایی که سابقا در مورد مشکل به کار می رفته اند
3 - تعریف عینی و روشن ازتغییر موردنظر
4 - تدوین واجرای استراتژی تغییر. درمانگر استراتژیک تلاش می کنند با تعیین تکلیف خانگی، تغییر در خانواده را ترغیب کنند. همچنین در مواقع خاصی از مداخلات ساختی استفاده می کنند.


نمونه هایی از مداخلات ساختی عبارتند از:
تلاش برای نامتعادل ساختن سیستم خانواده از طریق ملحق شدن به یک یا چند عضو در مورد یک نقطه تعارض بر انگیز، تقویت مرزهای خانواده، حمایت از اعضا برای دست یافتن به یک هدف خاص.

مشخصات موکد خانواده درمانی استراتژیک
انعطاف پذیری با انواع خانواده های مراجعه کننده. همیشه نیاز نیست که کل اعضای سیستم در تغییر مراتب پایین تر درگیر شوند. ممکن است تغییر واقعی درسطح فردی و دوتایی صورت گیرد.
تاکید وتمرکزروی نو آوری وخلاقیت میلتون اریکسون.هدف درمان تغییرادراک وتعامل خانواده است.
به سهولت همراه شدن با سایررویکردها به خصوص مکاتب خانواده درمانی ساختی و رفتاری


مقایسه رویکرد استراتژیک باسایر رویکردها
شاخصه هایی که رویکرد استراتژیک را از سایر رویکردها متمایز می سازند عبارتند از:
1- تمرکز بر یک مشکل
2-انعطاف پذیری
3- دیدگاه مناقشه انگیز هی لی که اصل وجود اسکیزوفرنی را انکار می کند
4-نیاز به داشتن مهارت لازم برای اجرای مهارت ها، ازجمله مهارت رهنمود متناقض.
5-محدودیت زمان درمان.
6- تکیه برفنون قدرتمند و پیداکردن روش های جدید به جای جمع آوری اطلاعات.


مراحل مصاحبه اولیه از نظر جی هی لی
1-مرحله اجتماعی
2-مرحله تشخیص مشکل
3-ارتباط متقابل بین اعضای خانواده
4- تعیین هدف

1-مرحله اجتماعی:برقرای رابطه صمیمانه -بررسی الگوهای ارتباطی خانواده و پیوند بین اعضاء فرضیه سازی های مقدماتی در مورد شیوه کار کردن.
2-مرحله تشخیص مشکل: نخست با افراد بی تفاوت خانواده در مورد مشکل به بحث می نشینیم و در آخر با فرد مورد نظر(مراجع)صحبت می کنیم. با این روش: همه در بحث شرکت می کنند.بدون مقصر شناخته شدن مراجع، مشکل خانواده ،مورد توجه قرار می گیرد.
3-ارتباط متقابل بین اعضای خانواده: همه باید در بحث شرکت کنند:
-ارتباط متقابل بین اعضاءخانواده
-شرکت نکردن در مانگر در تعامل بین افراد. هدایت خانواده توسط درمانگر به بحث اختلاف نظر های موجود در خانواده.
4- تعیین هدف: هدف درمان به طور دقیق، عینی و بر حسب ملاک های رفتار تعریف و مشخص می شود. در تعیین تکالیف باید موضوع دستور و راهنمایی و تفاوت آنها مشخص گردد.


به نظر هی لی: راهنمایی: یعنی به دیگران بگوییم چه کار بکنند.( اجبار در کار نیست)
دستور دادن: یعنی رفتاری را به عنوان تکلیف برای فرد در نظر بگیرندکه او باید انجام بدهد.( اجباری است)

رهنمود های زیادی را می توان در روان درمانی استراتژیک ارائه داد که شامل:
پیام های غیر کلامی(مثل سکوت،آهنگ صدا و وضع اندامی)
پیشنهاد های مستقیم و غیرمستقیم (مثل سریع برو و ممکن است نخواهید خیلی سریع تغییر کنید) رفتارهای محول شده(مثل وقتی فکر می کنی خوابت نمی برد خودت را مجبور کن تا تمام شب را بیدار باشی)


 
منبع: خانواده درمانی، ساموئل گلادینگ، فرشاد بهاری
 
نام شما

آدرس ايميل شما
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود
  • نظرات پس از تأیید مدير حداكثر ظرف 24 ساعت آينده منتشر می‌شود

دکتر غفوری
Denmark
عالی و‌ بی نظیر
«آلیس در سرزمین عجایب»؛ اختلال روانی عجیب
سندروم مسأله با پدر / آسیب‌های بی‌مهری پدران به دختران
روانشناسی که دنیای سرمایه گذاری را ۱۸۰ درجه تغییر داد
چرا گاهی نمی‌توان بخشید و فراموش کرد؟!
مغز چطور خاطرات ماندگار می‌سازد؟
روانشناسی جمع‌آوری اشیا و یا کلکسیونر شدن
دربارۀ تاثیرات عجیب «ترس از پشیمانی»
چگونه با ذهن آگاهی حواس کودکان مان را جمع کنیم؟
تقاضا برای سلب اختیار تشخیص اختلال اسکیزوفرنی توسط روانشناسان بالینی!
چرا نباید برای جلب محبت یا عشق التماس کنیم؟
ویژگی‌های یک اردو مطالعاتی خوب چیست؟
چطور از فکر کردن بیش از حد به یک موضوع جلوگیری کنیم؟
با خودت صادق باش و نگران آنچه دیگران درباره ات فکر می کنند نباش . تعریفی را که آنها از تو دارند نپذیر ، خود ، خودت را تعریف کن