چطور با ارزشهایمان زندگی کنیم؟ +لیست ارزش های زندگی
بر این اساس در این مقاله میخواهیم روشهایی را پیدا کنیم که بیشترین بهره را از زندگی ببریم. چه زمانی که در راه رسیدن به اهدافمان تلاش میکنیم، چه زمانی که به اهدافمان رسیدهایم و چه حتی زمانی که به اهدافمان نرسیدهایم.
باورتان میشود؟ راهی عالی وجود دارد که حتی اگر به اهدافمان نرسیدیم، باز هم بتوانیم بیشترین بهره را از زندگی ببریم! این بر خلاف چیزی است که همه در این دنیای آشفته به ما گفتهاند! و خواهید دید با مطالعه این بخش چقدر کیفیت زندگی شما افزایش پیدا خواهد کرد.
خب اصلاً ارزش ها چی هستند؟
دمدستیترین تعریف ارزش، در خود لغت آن نهفته است. ارزش یعنی چیزی که برای شما ارزشمند و مهم است و اگر محقق نشوند، یک نارضایتی درونی به همراه خواهند داشت.
ارزش، باوری است که حاضرید برای محقق شدن آن، هزینه کنید، سختی بکشید و گاهی از خود، لذتها و داراییهایتان بگذرید. این گذشت و هزینه کردن است که نشان میدهد محقق شدن یک موضوع تا چه اندازه برای شما ارزشمند است.
ارزشها، تابآوری شما را در سختیها افزایش میدهند؛ چراکه میدانید در انتهای این مسیر دشوار، آنچه برای شما باارزش است رخ میدهد. ارزش، باور بنیادین شماست که با انتخاب آگاهانه آن، تعیین میکنید که چطور فکر کنید، چه احساسی داشته باشید و چه رفتاری از خودتان نشان دهید. پشت هر رفتار و فکر شما، هدفی نهفته است و این هدف، محقق شدن ارزشهای شماست.
ارزشها، چارچوب انتخابی شما برای تصمیمگیریهایتان هستند. شما بر اساس ارزشهایی که برای خودتان در نظر گرفتهاید، انتخاب میکنید که چه چیزی برایتان مطلوب و مناسب و چه چیزی نامطلوب و نامناسب است.
ارزشها به شما در اولویتبندیها کمک میکنند. این ارزشهای شما هستند که در عمق وجودتان به شما میگویند راهی که در آن قرار دارید، راه درست است یا بیراهه.
ارزش ها تمایل عمیق قلبی ما هستند برای اینکه میخواهیم چگونه انسانی باشیم و میخواهیم با افراد و دنیا چگونه ارتباط برقرار کنیم؟ ارزشها اقدامها یا کیفیت اقدامهای ما هستند.
ارزشها اصولی هستند که ما آزادانه (و نه بر اساس فشار جامعه یا فرهنگ) آنها را انتخاب میکنیم و مسیر زندگی خود را بر اساس آنها هدایت میکنیم.
ارزش های شما نمودی از خود حقیقی تان هستند، زیرا آنها زیربنای زندگی فردی و حرفه ای شما را می سازند. ارزش های شما گفتگوی ذهنی تان را تحت تاثیر قرار می دهد، گفتگویی که به شما می گوید به چه چیزهایی بها دهید، به چه چیزهایی ندهید، و چطور زمان تان را اولویت بندی کنید.
ارزش های شما آن موارد مهم در شغل و زندگی شخصی شما را می سازند.
ارزش های اساسی به شما کمک می کنند تا آنچه حقیقتا می خواهید را بشناسید، در عین اینکه به عنوان معیاری برای تعیین رضایتمندی شما از زندگی و میزان معنادار بودن زندگی تان به کار می روند. ارزش های اساسی ما، هم هویت ما را تعیین می کنند و هم به ما در پیدا کردن اهداف مان کمک می کنند.
ارزشها، معیارهایی هستند که مشخص میکنند چه چیزی در زندگی شما نقشی محوری و مهم دارد و چه چیزی خیر.
ارزشهای شما، باورها، افکار، هیجانات، رفتارها، ویژگیها و هنجارهایتان را هدایت میکند. اگر تصمیمات شما در راستای محقق شدن ارزشهایتان باشد، رضایت و آرامش خاطر شما بیشتر از زمانی است که بر خلاف ارزشهای خود عمل میکنید. بنابراین در راستای حرکت کردن به سمت تصمیماتی که مبنی بر ارزشهای شما باشند، در ابتدا بهتر است ارزشهایتان را شناسایی کنید.
وقتی در جهت ارزشها حرکت کنیم، احساس سرزندگی خواهیم کرد و حال دلمان خوب است!
آیا ارزشها همان اهداف هستند؟
وقتی در مورد هدفها صحبت میکنیم، منظورمان چیزهایی است که میخواهیم به دست بیاوریم؛ ولی زمانی که از ارزشها حرف میزنیم، منظورمان این است که میخواهیم چگونه رفتاری از خودمان بروز بدهیم.
ارزشها در مورد چگونه رفتار کردن شما صحبت میکنند، چه در زمانی که به هدفهای خود رسیدهاید و شرایط، ایدئال است و چه زمانی که به هدف خود دست پیدا نمیکنید و شرایط آنطور که میخواهید نیست.
خبر خوب این است که شما در هر لحظه میتوانید انتخاب کنید که بر اساس ارزشهایتان عمل کنید یا آنها را نادیده بگیرید. حتی اگر بیست سال باشد که یکی از ارزشهایتان را نادیده گرفته باشید، همین الآن میتوانید بر اساس آنها عمل کنید. فرض کنید فردی یکی از ارزشهایش مهربانی است؛ ولی به خاطر مشکلات شغلی و مالی سالیان سال است که با خانواده خود رفتار مهربانانه نداشته و همیشه با اعصاب خرد و چهرهای عبوس در آخر وقت به خانه میآمده است. او تصمیم میگیرد انسانی باشد که دوست داشته است باشد، یعنی به خود میگوید، بعد از سالها، امروز، فارغ از اینکه دنیا چطور است، من دوست دارم مهربان باشم و همین الآن که به خانه رفتم، با لبخند با خانوادهام ارتباط بگیرم.
ارزشها به زبان ساده یعنی از نظر شما، انجام دادن چه کاری خوب است؟ چطوری انجام دادنش مطلوب من است؟
با جواب دادن به این سؤالها یعنی من چطور میخواهم رفتار بکنم؛ آن هم با وجود اینکه دنیا چهره خشن خود را به من نشان داده است، شرایط آنطور که میخواهم نیست یا حتی در درون خودم احساسات و افکاری دارم که من را به زندگی نکردن باارزشهایم تشویق میکند.
اگر هنوز هم کمی ابهام در مورد ارزشها دارید، به مثال زیر توجه کنید:
فرض کنید شما راننده اتوبوسی هستید که مسافران مختلفی در آن حضور دارند. بعضی از این مسافران را دوست دارید و از بعضی دیگر متنفرید. بعضی از مسافران، آرام هستند و بعضی دیگر با صدای بلند حرف میزنند و حتی بعضی وقتها شما را تهدید میکنند و به شما میگویند که از کجا باید بروید.
خیلی از ما از این نوع مسافران میترسیم و به تهدیدهایشان توجه میکنیم و هرچه میخواهند برایشان فراهم میکنیم. ولی اگر کمی دقت کنیم، میبینیم آنها فقط بلوف میزنند و واقعاً هیچ کاری انجام نمیدهند و اصلاً توان آن را ندارند که از جایشان بلند شوند؛ چه برسد به اینکه برای ما مزاحمتی ایجاد کنند. مسافران این اتوبوس میتوانند احساسات، افکار، افراد و اتفاقات زندگی ما باشند که هر لحظه چیزی به ما میگویند. بعضی را دوست دارید و بعضی را هم نه!
فرض کنید یکی از ارزشهای شما صداقت است؛ یعنی میخواهید اتوبوس زندگی را به سمت صداقت برانید! یکی از مسافران که پیرزن نحیفی است، میگوید، «خدا خیرت بده مادر، صداقت جهت خوبی است من هم همانجا میروم»؛ ولی یکی دیگر از مسافران (که میتواند یکی از افکار شما یا یکی از دوستانتان باشد) فریاد میزند، «اگر بخواهی صادقانه با دیگران ارتباط بگیری در این شغل هیچ چیزی به دست نخواهی آورد! زندگی بی رحم است».
تمام مسافران این اتوبوس حرفهایی میزنند؛ ولی این شما هستید که تصمیم میگیرید اتوبوس زندگی خود را به چه سمتی هدایت کنید. اگر بخواهید به هر حرفی به جز ارزشهای خودتان توجه کنید، در یک بیابان سرگردان میشوید و هیچ وقت احساس هدفمندی و سرزندگی نخواهید داشت. ولی وقتی در جهت ارزشهای خود حرکت کنید و اتوبوس زندگی خود را به سمت ارزش ها سوق دهید، میتوانید سرزندگی را در خود حس کنید و خیلی راحت با انواع حرفها و فکرها و احساسات کنار بیایید.
مثلاً اگر بدانید ارزش شما مراقبت از خانواده است، برایتان تصمیم گرفتن در مورد اینکه در زندگی، شغل و بسیاری از اتفاقات دیگر چطور برانید، سادهتر خواهد بود. فرض کنید شغلی به شما پیشنهاد میشود که حقوقش پنجاه درصد بیشتر است؛ ولی باید هفتهای چهار روز از خانواده دور باشید و الآن وضعیت مالیتان جوری نیست که بخواهد برای خانواده خطری محسوب شود.
به همین دلیل به سادگی بر اساس ارزشهای خود تصمیم میگیرید که این پیشنهاد را قبول نکنید یا اگر وضعیت مالی نامساعد باشد، در جلسهای با اعضای خانواده تصمیم میگیرید آیا این پیشنهاد را قبول کنید یا نه و چه زمانی قصد دارید به شغل قبلی برگردید. میبینید کسی که ارزشهایش مشخص است میتواند خیلی آسانتر تکلیف خودش را مشخص کند. چون میداند که میخواهد چه جور انسانی باشد.
چرا ارزش ها اهمیت دارند؟ کاربرد آن ها چیست؟
ممکن است این حالتها برای شما هم اتفاق افتاده باشد: وقتی هدفی تعیین کرده، سخت برای رسیدن به آن تلاش میکنید اما وقتی به آن میرسید، چندان احساس رضایت ندارید؛ مدام ساعت را نگاه میکنید و کلافه منتظر پایان ساعت کاری هستید یا روزها را به امید رسیدن تعطیلات آخرهفته میشمارید؛ فقط واحدهایتان را پاس میکنید تا مدرکتان را بگیرید و از دانشگاه خلاص شوید و … . این حالتها، ناشی از بیتوجهی به ارزشهاست.
اهداف، رفتارها و تصمیمات شما باید به صورت مستقیم یا غیرمستقیم در راستای ارزشهایتان باشد؛ در غیر اینصورت، احساس ناکامی، پوچی، افسردگی، نارضایتی و خستگی، شما را از پای در میآورد. اگر شما روحیهای کنجکاو و ماجراجو داشته باشید اما به دلیل فشار خانواده یا مشکلات مالی، مجبور شوید یک شغل دولتی ثابت و معمولی پیدا کنید، این تعارض، میتواند سلامت روان شما را تهدید کرده و آرامش و رضایت درونیتان را از بین ببرد.
بنابراین شناخت ارزشها، برای انتخاب و ساخت مسیر زندگی، حیاتی و مهم است. با شناسایی ارزشهایتان میتوانید به سوالهایی مانند «چه شغلی را انتخاب کنم؟»، «باید کسبوکار خودم را به راه بیندازم؟»، «آیا باید این ترفیع درجه را قبول کنم؟»، «سنتها را دنبال کنم یا مسیر جدید خودم را بسازم؟»، «ارتباط با این فرد، برای من مطلوب است؟» و «زندگی من چطور معنادار میشود؟» پاسخ دهید. از طرفی، ارزشها، میتوانند بنیان رفتار، ادراک، تصمیمات و قضاوتهای شما باشند. بنابراین با شناخت آنها میتوانید کنترل بیشتری روی خودتان داشته باشید.
همانطور که دورکیم (Émile Durkheim) به آن معتقد است، ارزشها به ما کمک میکنند که احساس کنیم بخشی از یک چیز بزرگتر از خودمان هستیم. از طرفی ارزشهای شما، اهرمی هستند که میتوانند به شما برای انجام یک کار انگیزه بدهند. برای همین با شناخت آنها، میتوانید به شکلی کارآمد، خودتان را تقویت یا تنبیه کرده و رفتارتان را کنترل کنید. ارزشها، طنابی هستند که شما را با افراد دیگر و اجتماعات متصل میکند. بنابراین میتوانید با افراد و گروههایی ارتباط برقرار کنید که ارزشهای مشترکی با شما دارند و ارتباطات لذتبخش و هدفمندی را بسازید.
ارزش ها چه ویژگی هایی دارند؟
بر اساس دیدگاه تالکوت پارسونز (Talcott Parsons) و گی روشه (Guy Rocher)، دو جامعهشناس سرشناس، ویژگیهایی را برای ارزشها در نظر گرفتهاند. از جمله:
*ارزشها اموری ذهنی و انتزاعی هستند که تجلی عینی و رفتاری دارند. برای مثال این طور در نظر میگیریم که صداقت برای شما ارزشمند است. این، یک باور ذهنی است. این باور، باعث میشود خودتان صداقت را رعایت کنید و هرگاه کسی با شما یا دیگری صادق نبودف خشمگین شوید یا اعتراض کنید. بنابراین یک باور ذهنی، در شما منجر به یک رفتار عینی شد. صداقت شما، در راستگویی و انتظار رعایت صداقت از سمت دیگران تجلی پیدا کرد.
*در درون ارزشها، بین ارزشهای گوناگون، و بین ارزشها و دیگر عناصر نظام اجتماعی، ارتباطی تگاتنگ و سلسلهمراتبی وجود دارد. برای مثال فردی را در نظر بگیرید که مدیرعامل یک شرکت است. ارزشهای اساسی او کسب قدرت، تمایل به ایجاد تغییر، برجسته و مشهور بودن، رقابت و بلندپروازی هستند. میتوانید ارتباط بین ارزشهای او را مشاهده کنید. رقابت و برجسته و مشهور بودن میتوانند به او در کسب قدرت کمک کنند. کسب قدرت، امکان ایجاد تغییر را برای وی فراهم کرده و او با تغییر دادن پیرامون خود، بلندپروازیاش را ارضا میکند. از طرفی کسب قدرت در یک نظام اجتماعی میتواند جایگاه فرد را تثبیت کند. بنابراین ارزشهای ما هم با یکدیگر و هم با محیط اطرافمان رابطهای غیرقابل چشم پوشی دارند.
*شدت باور هر فرد به یک ارزش مشابه، متفاوت است و این، باعث ایجاد تفاوتهای فردی و گروهی میشود.
*ارزشها نسبی هستند و میتوانند بسته به زمان، مکان، موقعیت، مخاطب و … تغییر کنند. ارزشها بار عاطفی و هیجانی داشته و در آن ریشه دارند.
ارزش ها از کجا می آیند؟ (منشا شکل گیری ارزش ها)
منشا ارزشها را میتوان در منابع مختلفی مانند خانواده، دوستان و همتایان، جامعه، مدرسه، رسانه، خویشاوندان، سازمانها، دین، گذشته و تاریخ، کتابها و … ردگیری کرد. اکنون درک متغییر بودن ارزشها در طول عمر، آسانتر است. ما با گذر زمان، عضو گروههای جدید میشویم، به حوزههای جدیدی راه پیدا میکنیم و به طور همزمان، برای همگام شدن با محیط و موقعیت جدید، ارزشهای جدیدی را نیز انتخاب میکنیم.
مزایای فوق العاده شناخت ارزش های فردی
حالا که با کلیاتی از ارزش ها آشنا شدید، بگذارید بخشی از فایده های شناخت ارزش ها را با هم مرور کنیم تا بعد از آن، به چگونگی پیداکردن ارزشها بپردازیم.
قطب نمای زندگی ما
ارزش ها مثل قطب نما جهت زندگی ما را مشخص میکنند. ارزش ها هدف نیستند که بتوانیم به آنها دست پیدا کنیم. آنها جهت هستند و همیشه در حال حرکت به سمت آنها خواهیم بود. البته اگر به دلیل ناآگاهی، مدتی بدون ارزش ها زندگی کنیم، حال دلمان خوب نخواهد بود و احساس سرزندگی نخواهیم داشت. البته نمیشود گفت همیشه و هر لحظه میتوان با ارزشها زندگی کرد و همیشه احساس سرزندگی خواهیم داشت. وقتی شما میخواهید به سمت شمال (یکی از ارزشهایتان) حرکت کنید به احتمال زیاد در مسیر موانعی خواهید داشت که باعث رنجش و درد شما خواهند شد؛ ولی حتی در زمان عبور از آن رنجشها احساس سرزندگی زیادی خواهید داشت. توجه داشته باشید که هیچکس همیشه با ارزش هایش زندگی نمیکند.
بلکه مثل هر رانندهای گاهی باید مسیر را عوض کنیم و تغییراتی را صورت بدهیم؛ بنابراین زیاد هم به خودتان سخت نگیرید.
موفقیت یعنی چه؟
وقتی از موفقیت صحبت میکنیم، جامعه به ما این تعریف را ارائه میکند که کسی موفق است که به هدفهایش رسیده است. حالا اگر در این کتاب، با این تعریف به موفقیت نگاه کنیم، موفقیت یعنی زندگی کردن همراه با ارزشها!
در این صورت هیچکس به هیچ صورتی نمیتواند مانع رسیدن ما به موفقیت شود و از همه مهمتر اینکه از هر لحظه که بخواهیم میتوانیم احساس موفقیت داشته باشیم، چون اگر موفقیت را رسیدن به هدفها مشخص کنیم، زمان زیادی تا رسیدن به اهداف نیاز داریم. ولی برای زیستن با آهنگ ارزشها از همین حالا میتوانیم شروع کنیم!
زندگی آگاهانه، نتیجه زیستن با ارزش ها
هر اقدامی که میکنیم یک معنا و نیازی را در پشت خود دارد، ولی اکثر ما به نیت و قصد و معنای آن آگاه نیستیم و فراموش کردهایم که خیلی از کارها را برای چه منظوری انجام میدهیم و همه کارها به صورت خودکار و اتوماتیک صورت میگیرد. حالا تصور کنید بتوانید با ارزشهای خود تماس بیشتری داشته باشید. در این صورت آگاهی زیادی خواهید داشت و احساس سرزندگی و رضایتمندی بی شتری را تجربه میکنید.
احساس سرزندگی و زنده دلی!
وقتی احساس بی انگیزگی میکنیم و حال و انرژی برای انجام کاری نداریم، به احتمال زیاد، ارتباطمان را با ارزشهایمان از دست داده ایم.
و دهها مزایای دیگر...
خواندن این مقاله هم به شما تصویری از امیدواری و شیرینی آن می دهد:
چطور ارزش هایمان را پیدا کنیم؟
فکر میکنم به اندازه کافی در مورد ارزش ها اطلاعات به دست آوردهاید و حالا باید برویم سراغ اینکه ارزش های شما چه هستند.
راههای زیادی برای پیداکردن ارزش ها وجود دارد که ما با تمرینهای مختلف سعی میکنیم به آنها دست پیدا بکنیم.
تنوع تمرینها کمکتان میکند بتوانید آنطور که دوست دارید ارزشهای خود را پیدا کنید.
برای اینکه به چندین تمرین فوق العاده و کاربردی دسترسی پیدا کنید، میتوانید کتاب مهندسی آرزوها را تهیه کنید.
اما ما در اینجا تنها به یکی از این تمرینها اشاره میکنیم. تمرین پیدا کردن ارزش های زندگی با استفاده از لیست ارزشها:
تمرین پیداکردن ارزش ها با لیست ارزش های زندگی
یکی از سادهترین تمرینها برای پیداکردن ارزشها، نگاه کردن به لیست ارزش های زندگی است. این فهرست، بعضی از پرتعدادترین ارزش ها را به شما نشان میدهد و شما جلو هرکدام یکی از این حروف را بگذارید:
خ، م، ک
خ: برای من خیلی مهم
م: برای من مهم
ک: برای من کم اهمیت
نکته: دقت کنید هیچ کدام از ارزش ها درست یا غلط نیستند و فقط سلیقه و نظر شما مهم است.
*لیست ارزش های زندگی
1- پذیرش: پذیرفتن خود، دیگران و زندگی.
2- ماجراجویی: تجربیات نو را تجربه کردن.
3- قاطعیت: ضمن احترام به حقوق دیگران برای دریافت حقوق انسانی خود و پاسخ به نیازهای شخصی و اقدام کردن.
4- اصالت: خود واقعی بودن
5- مراقبت: مراقب خود، دیگران یا محیط زیست بودن.
6- مهربانی: بروز رفتارهای مهربانانه نسبت به خود و دیگران به خصوص در مواقع سختی.
7- هیجان: جستجوگری، ابداع فعالیتهای مهیج و تازه.
8- غمخواری و شفقت: مهربان بودن با خود و دیگران، دلسوز دیگران بودن در هنگام درد و رنج.
9- ارتباط: معطوف کردن تمام حواس به کار در حال اجرا یا شخص در حال صحبت.
10- مشارکت: همیاری و کمک، سخاوت.
11- همکاری: مشارکت با دیگران
12- شجاعت: دلیر و نترس بودن، ایستادگی در برابر ترس و اضطراب.
13- خلاقیت: خلاق و مبدع بودن در کار یا بازی.
14- کنجکاوی: علاقه مند بودن به کشف و شناسایی، تمایل شدید به فهم و یادگیری.
15- تشویق و دلگرمی: تشویق رفتارهایی که برای خود و دیگران ارزشمند است.
16- انصاف و عدالت: داشتن رفتار منصفانه نسبت به خود و دیگران. دفاع از حقوق خود و دیگران.
17- تندرستی: حفظ، نگهداری و مراقبت از سلامت خود.
18- انعطاف پذیری: سازگاری با شرایط سخت و چالش زا از روی میل.
19- آزادی: تبعیت نکردن از دیگران و آزادی عمل دادن به دیگران برای انتخاب راه و روش زندگی.
20- دوستی: برخورد گرم و صمیمی، گشوده و پذیرا بودن. کمک و یاری دادن به دیگران.
21- بخشش: بخشش داشتن نسبت به خود و دیگران، رها کردن سرزنشگری.
22- تفریح و نشاط: خندیدن، شوخ طبعی، شرکت در فعالیتها و بازیهای مفرح یا ایجاد شرایط و محیط شوخی و تفریح.
23- قدرشناسی: قدرشناسی از خود و دیگران و دنیای پیرامون.
24- صداقت: درستکار و راستگو بودن، صادق بودن با خود و دیگران.
25- پشتکار: سخت کوشی، تعهد، وفای به عهد.
26- صمیمیت: گشاده رو بودن و باز بودن در برابر دیگران. در میان گذاشتن افکار و احساسات با دیگران. نزدیکی فکری، عاطفی و فیزیکی.
27- مهربانی: محبت و توجه به دیگران. مراقبت از خود و دیگران و دنیای پیرامون.
28- عشق: دوستانه رفتار کردن و عشق ورزی به خود و دیگران.
29- ذهن آگاهی: هوشیار و کنجکاو بودن. برقراری تماس با آنچه که در لحظه میتوان تجربه کرد.
30- نظم: منظم و مرتب بودن.
31- استقامت: انجام تکالیف و وظایف با جدیت حتی با وجود ترس و مشکل.
32- احترام: رفتار محترمانه با خود و دیگران، توجه صمیمانه و رعایت حال دیگران.
33- مسئولیتپذیری: پذیرفتن مسئولیت افکار و احساسات و اعمال خود، پاسخگو بودن و داشتن رفتار مسئولانه.
34- امنیت: توجه به ایمنی خود و دیگران، پشتیبانی و حمایت.
35- لذت طلبی: به دنبال تجربههای لذت بخش بودن. ایجاد شرایط لذت بخش برای خود و دیگران.
36- تمایلات جنسی: شناخت درست تمایلات جنسی، ابراز و بیان تمایلات جنسی خود.
37- مهارت: استفاده مداوم از مهارتهای خود، ارتقای دائمی مهارتها.
38- حمایتگری: یاری کننده، در دسترس برای خود و دیگران.
39- اعتماد: مورد اعتماد بودن. وفادار به عهد، اعتماد کردن به دیگران.
البته ارزش ها به این موارد محدود نمیشوند و شما میتوانید ارزشهایی فراتر از این فهرست برای خود داشته باشید. مثلاً یکی از ارزشهای شما ارائه بیش از توقع یا Over Deliver است؛ به این معنی که اگر کسی کاری برای شما انجام میدهد، همیشه منفعت بیشتری از توقع او برایش داشته باشید؛ بنابراین ممکن است ارزشهای اصلی شما در این فهرست اصلاً قرار نگیرند.
باورتان میشود؟ راهی عالی وجود دارد که حتی اگر به اهدافمان نرسیدیم، باز هم بتوانیم بیشترین بهره را از زندگی ببریم! این بر خلاف چیزی است که همه در این دنیای آشفته به ما گفتهاند! و خواهید دید با مطالعه این بخش چقدر کیفیت زندگی شما افزایش پیدا خواهد کرد.
خب اصلاً ارزش ها چی هستند؟
دمدستیترین تعریف ارزش، در خود لغت آن نهفته است. ارزش یعنی چیزی که برای شما ارزشمند و مهم است و اگر محقق نشوند، یک نارضایتی درونی به همراه خواهند داشت.
ارزش، باوری است که حاضرید برای محقق شدن آن، هزینه کنید، سختی بکشید و گاهی از خود، لذتها و داراییهایتان بگذرید. این گذشت و هزینه کردن است که نشان میدهد محقق شدن یک موضوع تا چه اندازه برای شما ارزشمند است.
ارزشها، تابآوری شما را در سختیها افزایش میدهند؛ چراکه میدانید در انتهای این مسیر دشوار، آنچه برای شما باارزش است رخ میدهد. ارزش، باور بنیادین شماست که با انتخاب آگاهانه آن، تعیین میکنید که چطور فکر کنید، چه احساسی داشته باشید و چه رفتاری از خودتان نشان دهید. پشت هر رفتار و فکر شما، هدفی نهفته است و این هدف، محقق شدن ارزشهای شماست.
ارزشها، چارچوب انتخابی شما برای تصمیمگیریهایتان هستند. شما بر اساس ارزشهایی که برای خودتان در نظر گرفتهاید، انتخاب میکنید که چه چیزی برایتان مطلوب و مناسب و چه چیزی نامطلوب و نامناسب است.
ارزشها به شما در اولویتبندیها کمک میکنند. این ارزشهای شما هستند که در عمق وجودتان به شما میگویند راهی که در آن قرار دارید، راه درست است یا بیراهه.
ارزش ها تمایل عمیق قلبی ما هستند برای اینکه میخواهیم چگونه انسانی باشیم و میخواهیم با افراد و دنیا چگونه ارتباط برقرار کنیم؟ ارزشها اقدامها یا کیفیت اقدامهای ما هستند.
ارزشها اصولی هستند که ما آزادانه (و نه بر اساس فشار جامعه یا فرهنگ) آنها را انتخاب میکنیم و مسیر زندگی خود را بر اساس آنها هدایت میکنیم.
ارزش های شما نمودی از خود حقیقی تان هستند، زیرا آنها زیربنای زندگی فردی و حرفه ای شما را می سازند. ارزش های شما گفتگوی ذهنی تان را تحت تاثیر قرار می دهد، گفتگویی که به شما می گوید به چه چیزهایی بها دهید، به چه چیزهایی ندهید، و چطور زمان تان را اولویت بندی کنید.
ارزش های شما آن موارد مهم در شغل و زندگی شخصی شما را می سازند.
ارزش های اساسی به شما کمک می کنند تا آنچه حقیقتا می خواهید را بشناسید، در عین اینکه به عنوان معیاری برای تعیین رضایتمندی شما از زندگی و میزان معنادار بودن زندگی تان به کار می روند. ارزش های اساسی ما، هم هویت ما را تعیین می کنند و هم به ما در پیدا کردن اهداف مان کمک می کنند.
ارزشها، معیارهایی هستند که مشخص میکنند چه چیزی در زندگی شما نقشی محوری و مهم دارد و چه چیزی خیر.
ارزشهای شما، باورها، افکار، هیجانات، رفتارها، ویژگیها و هنجارهایتان را هدایت میکند. اگر تصمیمات شما در راستای محقق شدن ارزشهایتان باشد، رضایت و آرامش خاطر شما بیشتر از زمانی است که بر خلاف ارزشهای خود عمل میکنید. بنابراین در راستای حرکت کردن به سمت تصمیماتی که مبنی بر ارزشهای شما باشند، در ابتدا بهتر است ارزشهایتان را شناسایی کنید.
وقتی در جهت ارزشها حرکت کنیم، احساس سرزندگی خواهیم کرد و حال دلمان خوب است!
آیا ارزشها همان اهداف هستند؟
وقتی در مورد هدفها صحبت میکنیم، منظورمان چیزهایی است که میخواهیم به دست بیاوریم؛ ولی زمانی که از ارزشها حرف میزنیم، منظورمان این است که میخواهیم چگونه رفتاری از خودمان بروز بدهیم.
ارزشها در مورد چگونه رفتار کردن شما صحبت میکنند، چه در زمانی که به هدفهای خود رسیدهاید و شرایط، ایدئال است و چه زمانی که به هدف خود دست پیدا نمیکنید و شرایط آنطور که میخواهید نیست.
خبر خوب این است که شما در هر لحظه میتوانید انتخاب کنید که بر اساس ارزشهایتان عمل کنید یا آنها را نادیده بگیرید. حتی اگر بیست سال باشد که یکی از ارزشهایتان را نادیده گرفته باشید، همین الآن میتوانید بر اساس آنها عمل کنید. فرض کنید فردی یکی از ارزشهایش مهربانی است؛ ولی به خاطر مشکلات شغلی و مالی سالیان سال است که با خانواده خود رفتار مهربانانه نداشته و همیشه با اعصاب خرد و چهرهای عبوس در آخر وقت به خانه میآمده است. او تصمیم میگیرد انسانی باشد که دوست داشته است باشد، یعنی به خود میگوید، بعد از سالها، امروز، فارغ از اینکه دنیا چطور است، من دوست دارم مهربان باشم و همین الآن که به خانه رفتم، با لبخند با خانوادهام ارتباط بگیرم.
ارزشها به زبان ساده یعنی از نظر شما، انجام دادن چه کاری خوب است؟ چطوری انجام دادنش مطلوب من است؟
با جواب دادن به این سؤالها یعنی من چطور میخواهم رفتار بکنم؛ آن هم با وجود اینکه دنیا چهره خشن خود را به من نشان داده است، شرایط آنطور که میخواهم نیست یا حتی در درون خودم احساسات و افکاری دارم که من را به زندگی نکردن باارزشهایم تشویق میکند.
اگر هنوز هم کمی ابهام در مورد ارزشها دارید، به مثال زیر توجه کنید:
فرض کنید شما راننده اتوبوسی هستید که مسافران مختلفی در آن حضور دارند. بعضی از این مسافران را دوست دارید و از بعضی دیگر متنفرید. بعضی از مسافران، آرام هستند و بعضی دیگر با صدای بلند حرف میزنند و حتی بعضی وقتها شما را تهدید میکنند و به شما میگویند که از کجا باید بروید.
خیلی از ما از این نوع مسافران میترسیم و به تهدیدهایشان توجه میکنیم و هرچه میخواهند برایشان فراهم میکنیم. ولی اگر کمی دقت کنیم، میبینیم آنها فقط بلوف میزنند و واقعاً هیچ کاری انجام نمیدهند و اصلاً توان آن را ندارند که از جایشان بلند شوند؛ چه برسد به اینکه برای ما مزاحمتی ایجاد کنند. مسافران این اتوبوس میتوانند احساسات، افکار، افراد و اتفاقات زندگی ما باشند که هر لحظه چیزی به ما میگویند. بعضی را دوست دارید و بعضی را هم نه!
فرض کنید یکی از ارزشهای شما صداقت است؛ یعنی میخواهید اتوبوس زندگی را به سمت صداقت برانید! یکی از مسافران که پیرزن نحیفی است، میگوید، «خدا خیرت بده مادر، صداقت جهت خوبی است من هم همانجا میروم»؛ ولی یکی دیگر از مسافران (که میتواند یکی از افکار شما یا یکی از دوستانتان باشد) فریاد میزند، «اگر بخواهی صادقانه با دیگران ارتباط بگیری در این شغل هیچ چیزی به دست نخواهی آورد! زندگی بی رحم است».
تمام مسافران این اتوبوس حرفهایی میزنند؛ ولی این شما هستید که تصمیم میگیرید اتوبوس زندگی خود را به چه سمتی هدایت کنید. اگر بخواهید به هر حرفی به جز ارزشهای خودتان توجه کنید، در یک بیابان سرگردان میشوید و هیچ وقت احساس هدفمندی و سرزندگی نخواهید داشت. ولی وقتی در جهت ارزشهای خود حرکت کنید و اتوبوس زندگی خود را به سمت ارزش ها سوق دهید، میتوانید سرزندگی را در خود حس کنید و خیلی راحت با انواع حرفها و فکرها و احساسات کنار بیایید.
مثلاً اگر بدانید ارزش شما مراقبت از خانواده است، برایتان تصمیم گرفتن در مورد اینکه در زندگی، شغل و بسیاری از اتفاقات دیگر چطور برانید، سادهتر خواهد بود. فرض کنید شغلی به شما پیشنهاد میشود که حقوقش پنجاه درصد بیشتر است؛ ولی باید هفتهای چهار روز از خانواده دور باشید و الآن وضعیت مالیتان جوری نیست که بخواهد برای خانواده خطری محسوب شود.
به همین دلیل به سادگی بر اساس ارزشهای خود تصمیم میگیرید که این پیشنهاد را قبول نکنید یا اگر وضعیت مالی نامساعد باشد، در جلسهای با اعضای خانواده تصمیم میگیرید آیا این پیشنهاد را قبول کنید یا نه و چه زمانی قصد دارید به شغل قبلی برگردید. میبینید کسی که ارزشهایش مشخص است میتواند خیلی آسانتر تکلیف خودش را مشخص کند. چون میداند که میخواهد چه جور انسانی باشد.
چرا ارزش ها اهمیت دارند؟ کاربرد آن ها چیست؟
ممکن است این حالتها برای شما هم اتفاق افتاده باشد: وقتی هدفی تعیین کرده، سخت برای رسیدن به آن تلاش میکنید اما وقتی به آن میرسید، چندان احساس رضایت ندارید؛ مدام ساعت را نگاه میکنید و کلافه منتظر پایان ساعت کاری هستید یا روزها را به امید رسیدن تعطیلات آخرهفته میشمارید؛ فقط واحدهایتان را پاس میکنید تا مدرکتان را بگیرید و از دانشگاه خلاص شوید و … . این حالتها، ناشی از بیتوجهی به ارزشهاست.
اهداف، رفتارها و تصمیمات شما باید به صورت مستقیم یا غیرمستقیم در راستای ارزشهایتان باشد؛ در غیر اینصورت، احساس ناکامی، پوچی، افسردگی، نارضایتی و خستگی، شما را از پای در میآورد. اگر شما روحیهای کنجکاو و ماجراجو داشته باشید اما به دلیل فشار خانواده یا مشکلات مالی، مجبور شوید یک شغل دولتی ثابت و معمولی پیدا کنید، این تعارض، میتواند سلامت روان شما را تهدید کرده و آرامش و رضایت درونیتان را از بین ببرد.
بنابراین شناخت ارزشها، برای انتخاب و ساخت مسیر زندگی، حیاتی و مهم است. با شناسایی ارزشهایتان میتوانید به سوالهایی مانند «چه شغلی را انتخاب کنم؟»، «باید کسبوکار خودم را به راه بیندازم؟»، «آیا باید این ترفیع درجه را قبول کنم؟»، «سنتها را دنبال کنم یا مسیر جدید خودم را بسازم؟»، «ارتباط با این فرد، برای من مطلوب است؟» و «زندگی من چطور معنادار میشود؟» پاسخ دهید. از طرفی، ارزشها، میتوانند بنیان رفتار، ادراک، تصمیمات و قضاوتهای شما باشند. بنابراین با شناخت آنها میتوانید کنترل بیشتری روی خودتان داشته باشید.
همانطور که دورکیم (Émile Durkheim) به آن معتقد است، ارزشها به ما کمک میکنند که احساس کنیم بخشی از یک چیز بزرگتر از خودمان هستیم. از طرفی ارزشهای شما، اهرمی هستند که میتوانند به شما برای انجام یک کار انگیزه بدهند. برای همین با شناخت آنها، میتوانید به شکلی کارآمد، خودتان را تقویت یا تنبیه کرده و رفتارتان را کنترل کنید. ارزشها، طنابی هستند که شما را با افراد دیگر و اجتماعات متصل میکند. بنابراین میتوانید با افراد و گروههایی ارتباط برقرار کنید که ارزشهای مشترکی با شما دارند و ارتباطات لذتبخش و هدفمندی را بسازید.
ارزش ها چه ویژگی هایی دارند؟
بر اساس دیدگاه تالکوت پارسونز (Talcott Parsons) و گی روشه (Guy Rocher)، دو جامعهشناس سرشناس، ویژگیهایی را برای ارزشها در نظر گرفتهاند. از جمله:
*ارزشها اموری ذهنی و انتزاعی هستند که تجلی عینی و رفتاری دارند. برای مثال این طور در نظر میگیریم که صداقت برای شما ارزشمند است. این، یک باور ذهنی است. این باور، باعث میشود خودتان صداقت را رعایت کنید و هرگاه کسی با شما یا دیگری صادق نبودف خشمگین شوید یا اعتراض کنید. بنابراین یک باور ذهنی، در شما منجر به یک رفتار عینی شد. صداقت شما، در راستگویی و انتظار رعایت صداقت از سمت دیگران تجلی پیدا کرد.
*در درون ارزشها، بین ارزشهای گوناگون، و بین ارزشها و دیگر عناصر نظام اجتماعی، ارتباطی تگاتنگ و سلسلهمراتبی وجود دارد. برای مثال فردی را در نظر بگیرید که مدیرعامل یک شرکت است. ارزشهای اساسی او کسب قدرت، تمایل به ایجاد تغییر، برجسته و مشهور بودن، رقابت و بلندپروازی هستند. میتوانید ارتباط بین ارزشهای او را مشاهده کنید. رقابت و برجسته و مشهور بودن میتوانند به او در کسب قدرت کمک کنند. کسب قدرت، امکان ایجاد تغییر را برای وی فراهم کرده و او با تغییر دادن پیرامون خود، بلندپروازیاش را ارضا میکند. از طرفی کسب قدرت در یک نظام اجتماعی میتواند جایگاه فرد را تثبیت کند. بنابراین ارزشهای ما هم با یکدیگر و هم با محیط اطرافمان رابطهای غیرقابل چشم پوشی دارند.
*شدت باور هر فرد به یک ارزش مشابه، متفاوت است و این، باعث ایجاد تفاوتهای فردی و گروهی میشود.
*ارزشها نسبی هستند و میتوانند بسته به زمان، مکان، موقعیت، مخاطب و … تغییر کنند. ارزشها بار عاطفی و هیجانی داشته و در آن ریشه دارند.
ارزش ها از کجا می آیند؟ (منشا شکل گیری ارزش ها)
منشا ارزشها را میتوان در منابع مختلفی مانند خانواده، دوستان و همتایان، جامعه، مدرسه، رسانه، خویشاوندان، سازمانها، دین، گذشته و تاریخ، کتابها و … ردگیری کرد. اکنون درک متغییر بودن ارزشها در طول عمر، آسانتر است. ما با گذر زمان، عضو گروههای جدید میشویم، به حوزههای جدیدی راه پیدا میکنیم و به طور همزمان، برای همگام شدن با محیط و موقعیت جدید، ارزشهای جدیدی را نیز انتخاب میکنیم.
مزایای فوق العاده شناخت ارزش های فردی
حالا که با کلیاتی از ارزش ها آشنا شدید، بگذارید بخشی از فایده های شناخت ارزش ها را با هم مرور کنیم تا بعد از آن، به چگونگی پیداکردن ارزشها بپردازیم.
قطب نمای زندگی ما
ارزش ها مثل قطب نما جهت زندگی ما را مشخص میکنند. ارزش ها هدف نیستند که بتوانیم به آنها دست پیدا کنیم. آنها جهت هستند و همیشه در حال حرکت به سمت آنها خواهیم بود. البته اگر به دلیل ناآگاهی، مدتی بدون ارزش ها زندگی کنیم، حال دلمان خوب نخواهد بود و احساس سرزندگی نخواهیم داشت. البته نمیشود گفت همیشه و هر لحظه میتوان با ارزشها زندگی کرد و همیشه احساس سرزندگی خواهیم داشت. وقتی شما میخواهید به سمت شمال (یکی از ارزشهایتان) حرکت کنید به احتمال زیاد در مسیر موانعی خواهید داشت که باعث رنجش و درد شما خواهند شد؛ ولی حتی در زمان عبور از آن رنجشها احساس سرزندگی زیادی خواهید داشت. توجه داشته باشید که هیچکس همیشه با ارزش هایش زندگی نمیکند.
بلکه مثل هر رانندهای گاهی باید مسیر را عوض کنیم و تغییراتی را صورت بدهیم؛ بنابراین زیاد هم به خودتان سخت نگیرید.
موفقیت یعنی چه؟
وقتی از موفقیت صحبت میکنیم، جامعه به ما این تعریف را ارائه میکند که کسی موفق است که به هدفهایش رسیده است. حالا اگر در این کتاب، با این تعریف به موفقیت نگاه کنیم، موفقیت یعنی زندگی کردن همراه با ارزشها!
در این صورت هیچکس به هیچ صورتی نمیتواند مانع رسیدن ما به موفقیت شود و از همه مهمتر اینکه از هر لحظه که بخواهیم میتوانیم احساس موفقیت داشته باشیم، چون اگر موفقیت را رسیدن به هدفها مشخص کنیم، زمان زیادی تا رسیدن به اهداف نیاز داریم. ولی برای زیستن با آهنگ ارزشها از همین حالا میتوانیم شروع کنیم!
زندگی آگاهانه، نتیجه زیستن با ارزش ها
هر اقدامی که میکنیم یک معنا و نیازی را در پشت خود دارد، ولی اکثر ما به نیت و قصد و معنای آن آگاه نیستیم و فراموش کردهایم که خیلی از کارها را برای چه منظوری انجام میدهیم و همه کارها به صورت خودکار و اتوماتیک صورت میگیرد. حالا تصور کنید بتوانید با ارزشهای خود تماس بیشتری داشته باشید. در این صورت آگاهی زیادی خواهید داشت و احساس سرزندگی و رضایتمندی بی شتری را تجربه میکنید.
احساس سرزندگی و زنده دلی!
وقتی احساس بی انگیزگی میکنیم و حال و انرژی برای انجام کاری نداریم، به احتمال زیاد، ارتباطمان را با ارزشهایمان از دست داده ایم.
و دهها مزایای دیگر...
خواندن این مقاله هم به شما تصویری از امیدواری و شیرینی آن می دهد:
چطور ارزش هایمان را پیدا کنیم؟
فکر میکنم به اندازه کافی در مورد ارزش ها اطلاعات به دست آوردهاید و حالا باید برویم سراغ اینکه ارزش های شما چه هستند.
راههای زیادی برای پیداکردن ارزش ها وجود دارد که ما با تمرینهای مختلف سعی میکنیم به آنها دست پیدا بکنیم.
تنوع تمرینها کمکتان میکند بتوانید آنطور که دوست دارید ارزشهای خود را پیدا کنید.
برای اینکه به چندین تمرین فوق العاده و کاربردی دسترسی پیدا کنید، میتوانید کتاب مهندسی آرزوها را تهیه کنید.
اما ما در اینجا تنها به یکی از این تمرینها اشاره میکنیم. تمرین پیدا کردن ارزش های زندگی با استفاده از لیست ارزشها:
تمرین پیداکردن ارزش ها با لیست ارزش های زندگی
یکی از سادهترین تمرینها برای پیداکردن ارزشها، نگاه کردن به لیست ارزش های زندگی است. این فهرست، بعضی از پرتعدادترین ارزش ها را به شما نشان میدهد و شما جلو هرکدام یکی از این حروف را بگذارید:
خ، م، ک
خ: برای من خیلی مهم
م: برای من مهم
ک: برای من کم اهمیت
نکته: دقت کنید هیچ کدام از ارزش ها درست یا غلط نیستند و فقط سلیقه و نظر شما مهم است.
*لیست ارزش های زندگی
1- پذیرش: پذیرفتن خود، دیگران و زندگی.
2- ماجراجویی: تجربیات نو را تجربه کردن.
3- قاطعیت: ضمن احترام به حقوق دیگران برای دریافت حقوق انسانی خود و پاسخ به نیازهای شخصی و اقدام کردن.
4- اصالت: خود واقعی بودن
5- مراقبت: مراقب خود، دیگران یا محیط زیست بودن.
6- مهربانی: بروز رفتارهای مهربانانه نسبت به خود و دیگران به خصوص در مواقع سختی.
7- هیجان: جستجوگری، ابداع فعالیتهای مهیج و تازه.
8- غمخواری و شفقت: مهربان بودن با خود و دیگران، دلسوز دیگران بودن در هنگام درد و رنج.
9- ارتباط: معطوف کردن تمام حواس به کار در حال اجرا یا شخص در حال صحبت.
10- مشارکت: همیاری و کمک، سخاوت.
11- همکاری: مشارکت با دیگران
12- شجاعت: دلیر و نترس بودن، ایستادگی در برابر ترس و اضطراب.
13- خلاقیت: خلاق و مبدع بودن در کار یا بازی.
14- کنجکاوی: علاقه مند بودن به کشف و شناسایی، تمایل شدید به فهم و یادگیری.
15- تشویق و دلگرمی: تشویق رفتارهایی که برای خود و دیگران ارزشمند است.
16- انصاف و عدالت: داشتن رفتار منصفانه نسبت به خود و دیگران. دفاع از حقوق خود و دیگران.
17- تندرستی: حفظ، نگهداری و مراقبت از سلامت خود.
18- انعطاف پذیری: سازگاری با شرایط سخت و چالش زا از روی میل.
19- آزادی: تبعیت نکردن از دیگران و آزادی عمل دادن به دیگران برای انتخاب راه و روش زندگی.
20- دوستی: برخورد گرم و صمیمی، گشوده و پذیرا بودن. کمک و یاری دادن به دیگران.
21- بخشش: بخشش داشتن نسبت به خود و دیگران، رها کردن سرزنشگری.
22- تفریح و نشاط: خندیدن، شوخ طبعی، شرکت در فعالیتها و بازیهای مفرح یا ایجاد شرایط و محیط شوخی و تفریح.
23- قدرشناسی: قدرشناسی از خود و دیگران و دنیای پیرامون.
24- صداقت: درستکار و راستگو بودن، صادق بودن با خود و دیگران.
25- پشتکار: سخت کوشی، تعهد، وفای به عهد.
26- صمیمیت: گشاده رو بودن و باز بودن در برابر دیگران. در میان گذاشتن افکار و احساسات با دیگران. نزدیکی فکری، عاطفی و فیزیکی.
27- مهربانی: محبت و توجه به دیگران. مراقبت از خود و دیگران و دنیای پیرامون.
28- عشق: دوستانه رفتار کردن و عشق ورزی به خود و دیگران.
29- ذهن آگاهی: هوشیار و کنجکاو بودن. برقراری تماس با آنچه که در لحظه میتوان تجربه کرد.
30- نظم: منظم و مرتب بودن.
31- استقامت: انجام تکالیف و وظایف با جدیت حتی با وجود ترس و مشکل.
32- احترام: رفتار محترمانه با خود و دیگران، توجه صمیمانه و رعایت حال دیگران.
33- مسئولیتپذیری: پذیرفتن مسئولیت افکار و احساسات و اعمال خود، پاسخگو بودن و داشتن رفتار مسئولانه.
34- امنیت: توجه به ایمنی خود و دیگران، پشتیبانی و حمایت.
35- لذت طلبی: به دنبال تجربههای لذت بخش بودن. ایجاد شرایط لذت بخش برای خود و دیگران.
36- تمایلات جنسی: شناخت درست تمایلات جنسی، ابراز و بیان تمایلات جنسی خود.
37- مهارت: استفاده مداوم از مهارتهای خود، ارتقای دائمی مهارتها.
38- حمایتگری: یاری کننده، در دسترس برای خود و دیگران.
39- اعتماد: مورد اعتماد بودن. وفادار به عهد، اعتماد کردن به دیگران.
البته ارزش ها به این موارد محدود نمیشوند و شما میتوانید ارزشهایی فراتر از این فهرست برای خود داشته باشید. مثلاً یکی از ارزشهای شما ارائه بیش از توقع یا Over Deliver است؛ به این معنی که اگر کسی کاری برای شما انجام میدهد، همیشه منفعت بیشتری از توقع او برایش داشته باشید؛ بنابراین ممکن است ارزشهای اصلی شما در این فهرست اصلاً قرار نگیرند.
لیست ارزش های زندگی را شما ادامه دهید...
بعضی از ارزش ها را میتوانید یک کاسه کنید. مثلاً ارزشی مثل صداقت، بخشی از مسئولیتپذیری ست؛ یعنی فردی که مسئولیتپذیر است، حتماً صداقت دارد؛ بنابراین با حذف صداقت، فقط گزینه مسئولیتپذیری را نگه میدارم. چگونگی دسته بندی کردن ارزشها کاملاً به سلیقه شما ربط دارد. شاید صداقت از نظر شما حتی عمیقتر و بزرگتر از مسئولیتپذیری باشد. این کاملاً به شما ارتباط دارد. حالا که با سه حرف «خ، م، ک» این ارزشها یا ارزشهای جدید را مشخص کردید، در بین ارزشهای خیلی مهم شش تا از مهمترینها را انتخاب و مشخص کنید به ترتیب کدام یک از اهمیت بیشتری برای شما برخوردارند.
احتمالاً این شش مورد ارزش های مرکزیتان هستند.
البته نگران نباشید هر زمان که خواستید میتوانید برگردید و آنها را بازنگری کنید.
یکی از مهمترین کارهایی که برای زیستن با ارزشها باید انجام دهیم این است که به روشهای مختلف، ارزشهایمان را به خود یادآوری کنیم. میتوانید ارزشهایتان را روی کارتهایی نوشته و بالای میز کارتان قرار دهید یا به دیوار بچسبانید.
این راهکارها میتوانند یادآورنده خوبی برای شما باشد:
1- مرور ارزشها هر روز صبح و مشخص کردن برنامهای که چطور میخواهم ارزشهایم را در رفتارهایم به کار ببندم؟
2- مرور ارزشها در انتهای شب، قبل از خواب و مشخص کردن اینکه تا چه اندازه طبق ارزشهایم عمل کردهام؟
3- قرار دادن فهرست ارزشها یا علامت یادآورنده آنها جلو چشمانتان. روی در یخچال، آینه روشویی یا هر جای دیگر...
4- تعامل داشتن با دوستان فرهیختهای که زیستن با ارزشها برایشان یک ارزش است و همیشه یادآورنده ارزشها به شما خواهند بود.
احتمالاً این شش مورد ارزش های مرکزیتان هستند.
البته نگران نباشید هر زمان که خواستید میتوانید برگردید و آنها را بازنگری کنید.
انواع ارزش ها به چه شکل هستند؟
ارزشها، خود، حالتهایی ایدهآل هستند که رفتار، ابزاری برای رسیدن به آنها تلقی میشود؛ با این وجود میتوان ارزشها را به دو دسته تقسیم کرد: ارزشهای غایی و ارزشهای ابزاری. ارزشهای غایی، مطلوب فرد هستند و روی رضایت و آرمانهای ذهنی او تمرکز میکنند. ارزشهای ابزاری، وسیلهای برای محقق شدن ارزشهای غایی و در خدمت آنها هستند و بیشتر روی رفتار فرد تمرکز دارند.
برای درک بهتر تفاوت و ارتباط میان این دو دسته، جدول زیر را بررسی کنید
(هر یک از ارزشهای ابزاری ستون چپ، ارزش غایی روبهروی خود را در ستون راست محقق میکنند):
جدول انواع ارزشها
ارزش ها ثابت هستند یا متغیر؟
بعضی از ارزشها ثابت و برخی دیگر متغیر هستند. با گذر زمان، تغییر موقعیت و دیدگاه شما به مسائل، ممکن است اولویتبندی ارزشهایتان، محدوده و مرز آنها یا ماهیتشان تغییر کند. البته ارزشهای بنیادی معمولا دچار کمترین تغییر میشوند. ارزشهای بنیادین شما، ریشهای عمیقتر در شخصیتتان داشته و معمولا در سنین کمی شکل گرفتهاند. با توجه به سن کم فرد در هنگام شکلگیری ارزشهای بنیادین، منبع این ارزشها معمولا خانواده، همتایان و مدرسه است.
بنابراین لازم است که هر از گاهی درباره لیست ارزشهای خود تجدیدنظر کرده و دوباره آنها را بررسی کنید. در این بررسی مجدد، باید ارزشهای خود را شناسایی و اولویتبندی کرده و برایشان برنامهریزی کنید. پیشنهاد ما برای این زمان، حداقل سالی یک بار است. خوب است که اگر اتفاقی مهم در زندگیتان رخ داد یا به کشفی بزرگ در مورد خودتان رسیدید هم فهرستتان را دوباره ارزیابی کنید.
چطور میتوانیم ارزش های خودمان را بشناسیم؟ روش هایی برای شناسایی و کشف سلسله مراتب ارزش ها
برای شروع شناسایی ارزشهای خود و تعیین اولویتبندی آنها، میتوانید به این فکر کنید که چه چیزی باعث میشود احساس خوبی به خودتان داشته باشید؟ چه رفتاری به شما آرامش میدهد؟ چه تصمیمی سبب میشود که به خودتان افتخار کنید؟ برعکس، چه رفتاری باعث میشود از خودتان خجالت بکشید، ناامید شوید یا نسبت به خود احساس بدی پیدا کنید؟ آنچه برای شما مطلوب است، در راستای ارزشهای شماست و آنچه آرامشتان را برهم میزند، با ارزشهایتان تطابق ندارد.
شناسایی برخی ارزشها آسان و برخی دیگر کمی دشوارتر است. برای مثال اگر دروغگویی شما را خشمگین میکند، واضح است که «صداقت» یکی از ارزشهای شماست. اما زمانی که فعالیتهایی که در جهت تغییر جهان انجام میشوند، توجه شما را جلب کرده و برایتان جالب هستند، دقیقا مشخص نیست که چه ارزشی پشت این علاقه است؛ صلح، رسیدن به کمال، عدالت و برابری یا شجاعت؟.
در مرحله بعدی و برای بررسی دقیقتر، میتوانید از این سوالات برای شناخت ارزشهای خود کمک بگیرید:
اگر ارزشهایی که شناسایی کردهاید، بیشتر از این تعداد هستند، ببینید اولویتهای شما چگونه است. اگر قرار باشد از بین دو ارزش، فقط یکی از آنها محقق شود، کدام را انتخاب میکردید؟ این سوال، به شما کمک میکند که ده ارزش اساسی خود را شناسایی کرده و باقی را خط بزنید.
ارزشهایتان را اولویتبندی کنید. پرسیدن سوال مرحله قبل، میتواند راه خوبی برای اولویتبندی و مرتب کردن این ده ارزش بر اساس درجه اهمیتشان برای شما باشد.
حالا دوباره فهرست خود را ارزیابی کنید. آیا این ارزشها و محقق شدن آنها واقعا به شما کمک میکند احساس بهتری داشته باشید؟ حاضرید از این ارزشها حمایت کنید؟ حتی اگر این حمایت باعث شود در اقلیت و مقابل اکثریت قرار بگیرید؟ به سه ارزش ابتدایی لیست خودتان افتخار میکنید؟
اگر همچنان موفق به شناسایی و دستهبندی ارزشهای خود نشدهاید، میتوانید از این لینک استفاده کرده و از پرسشنامه تعیین ارزشهای فردی کمک بگیرید.
چطور می توانیم ارزش هایمان را وارد زندگی خود کنیم؟
ارزشهای شما میتواند در دو بخش اساسی از زندگی شما ظهور کند: اهداف بلندمدت و تصمیمهای بزرگتان، و زندگی روزمره شما و تصمیمات کوچک آن.
برای وارد کردن ارزشهایتان به تصمیمات مهم و بلندمدت، ابتدا به صورت کلی بررسی کنید که تا کنون چقدر بر اساس ارزشهای خود زندگی کردهاید. آیا شغلتان و مسئولیتهایی که به واسطه آن بر عهده دارید، رشتهای که در آن مشغول به تحصیل هستید، دوستان و همسری که انتخاب کردهاید، نحوهای که با دیگران و با خودتان رفتار میکنید، تفریحها و سرگرمیهایی که دارید، با ارزشهای شما همخوانی دارند؟
احتمالا جوابتان به سوال بالا منفی است. بسیاری از ما در مسیر زندگی و لابهلای پیچیدگیهای آن، خود و ارزشهایمان را فراموش میکنیم. اما تنها شناسایی این موضوع، بسیار مهم است و میتوانید دوباره به مسیر مطلوب خودتان برگردید.
برای این کار، لیست ارزشهایی که در قسمتهای قبلی تهیه کردید را بیاورید. برای هر یک از ده ارزش خود، فهرستی از فعالیتهایی بنویسید که میتواند به محقق شدن آنها کمک کند. از نوشتن کارهایی که از لحاظ اقتصادی، زمانی، اجتماعی و … منطقی نیستند، صرف نظر نکنید. ممکن است این راهکارها عملی نباشند اما به شما کمک میکنند که خلاقیتتان را پرورش داده و خارج از چهارچوب معمول فکر کنید و به راههای جدید و خلاقانهای برسید.
سپس برای انجام هر یک از این فعالیتها، برنامهریزی کنید. این کارها، اهداف شما برای روز، هفته، ماه، سال یا ده سال بعد هستند.
اگر پیش از این تمرین هم اهدافی داشتهاید، باید دوباره آنها را ارزیابی کنید. آیا این اهداف مطابق با ارزشهای شما هستند؟ اگر جواب مثبت است، میتوانید آنها را در برنامهریزی جدید خود قرار دهید. در غیر اینصورت، حذفشان کنید؛ مگر اینکه دلیل خیلی خوبی برای انجام آن داشته باشید (برای مثال ممکن است این هدف، مطابق ارزشهای شما نباشد اما نه تنها به ارزشهایتان آسیب چندانی نزد، بلکه منفعت خوبی با خود به همراه داشته باشد که به واسطه آن بتوانید در آینده راه محقق کردن ارزشهایتان را در پیش بگیرید).
بخش بعدی، وارد کردن ارزشهایتان به زندگی روزمره و تصمیمات کوچک شماست. بسیار دشوار است که بتوانید لحظه به لحظه به ارزشهایتان پایبند باشید. راحتطلبی، عادتهای قدیمی، رسیدن به لذتهای آنی و … میتوانند باعث شوند که از ارزشهای خود دور شوید. اما همچنان میتوان برای وارد کردن ارزشها به متن زندگی روزانه تلاش کرد. برای این منظور:
ممکن است موانعی بین شما و ارزشهایتان فاصله بیندازند. در زیر، بخشی از این موانع، و راهکار پیشنهادی برای مقابله با آنها را آوردهایم:
نداشتن شناخت درست از ارزش هایتان
راهکار: استفاده از راههای پیشنهادی در بخشهای قبل.
وجود تعارض میان ارزش های شما با ارزش های خانواده یا جامعهتان
راهکار: اگر آمادگی آن را دارید، برای دفاع از ارزشهایتان به میدان بروید. در غیراینصورت، سعی کنید ارزشهای خود را در بُعدی شخصیتر از زندگیتان به اجرا بگذارید تا به دیگران برخورد نکند.
وجود تعارض میان ارزش هایتان و موقعیتی که در آن هستید و محدودیت هایی که دارید
راهکار: میتوانید برای خود یک استثنا قائل شوید. برای مثال تا زمانی صداقتتان را حفظ کنید که به دیگران و خودتان آسیبی وارد نکند. در این صورت، اگر موقعیتی پیش آمد که در آن مجبور به دروغ گفتن شدید، هم به ارزشهای شما آسیب چندانی نمیرسد، هم مشکلات حل میشود و هم متوجه میشوید که احتمالا در رابطه، شرکت یا جای مناسبی نیستید که در آن به دروغگویی مجبورید و بهتر است زودتر از آنجا بیرون بیایید.
چرا همواره باید ارزش ها جلوی چشمهایتان باشد؟ارزشها، خود، حالتهایی ایدهآل هستند که رفتار، ابزاری برای رسیدن به آنها تلقی میشود؛ با این وجود میتوان ارزشها را به دو دسته تقسیم کرد: ارزشهای غایی و ارزشهای ابزاری. ارزشهای غایی، مطلوب فرد هستند و روی رضایت و آرمانهای ذهنی او تمرکز میکنند. ارزشهای ابزاری، وسیلهای برای محقق شدن ارزشهای غایی و در خدمت آنها هستند و بیشتر روی رفتار فرد تمرکز دارند.
برای درک بهتر تفاوت و ارتباط میان این دو دسته، جدول زیر را بررسی کنید
(هر یک از ارزشهای ابزاری ستون چپ، ارزش غایی روبهروی خود را در ستون راست محقق میکنند):
ارزشهای غایی (Terminal Values) | ارزشهای ابزاری (Instrumental Values) |
یک زندگی راحت و هدفمند | بلندپروازی و کار سخت |
زندگی هیجان انگیز و فعال | گشودگی ذهن و روشن فکری |
احساس پیشرفت و موفقیت | رقابت و تمایل به تاثیرگذاری |
صلح | لذت و شادی |
زیبایی | نظافت |
برابری و تساوی | شجاعت |
مراقبت از خانواده | بخشش |
شادی | صداقت |
یکپارچگی، آزادی و صلح درونی | محبت، صداقت، بخشش |
دوستی و روابط صمیمی | مسئولیت پذیری، قابل اعتماد بودن |
عشق بالغانه | استقلال |
ارزش ها ثابت هستند یا متغیر؟
بعضی از ارزشها ثابت و برخی دیگر متغیر هستند. با گذر زمان، تغییر موقعیت و دیدگاه شما به مسائل، ممکن است اولویتبندی ارزشهایتان، محدوده و مرز آنها یا ماهیتشان تغییر کند. البته ارزشهای بنیادی معمولا دچار کمترین تغییر میشوند. ارزشهای بنیادین شما، ریشهای عمیقتر در شخصیتتان داشته و معمولا در سنین کمی شکل گرفتهاند. با توجه به سن کم فرد در هنگام شکلگیری ارزشهای بنیادین، منبع این ارزشها معمولا خانواده، همتایان و مدرسه است.
بنابراین لازم است که هر از گاهی درباره لیست ارزشهای خود تجدیدنظر کرده و دوباره آنها را بررسی کنید. در این بررسی مجدد، باید ارزشهای خود را شناسایی و اولویتبندی کرده و برایشان برنامهریزی کنید. پیشنهاد ما برای این زمان، حداقل سالی یک بار است. خوب است که اگر اتفاقی مهم در زندگیتان رخ داد یا به کشفی بزرگ در مورد خودتان رسیدید هم فهرستتان را دوباره ارزیابی کنید.
چطور میتوانیم ارزش های خودمان را بشناسیم؟ روش هایی برای شناسایی و کشف سلسله مراتب ارزش ها
برای شروع شناسایی ارزشهای خود و تعیین اولویتبندی آنها، میتوانید به این فکر کنید که چه چیزی باعث میشود احساس خوبی به خودتان داشته باشید؟ چه رفتاری به شما آرامش میدهد؟ چه تصمیمی سبب میشود که به خودتان افتخار کنید؟ برعکس، چه رفتاری باعث میشود از خودتان خجالت بکشید، ناامید شوید یا نسبت به خود احساس بدی پیدا کنید؟ آنچه برای شما مطلوب است، در راستای ارزشهای شماست و آنچه آرامشتان را برهم میزند، با ارزشهایتان تطابق ندارد.
شناسایی برخی ارزشها آسان و برخی دیگر کمی دشوارتر است. برای مثال اگر دروغگویی شما را خشمگین میکند، واضح است که «صداقت» یکی از ارزشهای شماست. اما زمانی که فعالیتهایی که در جهت تغییر جهان انجام میشوند، توجه شما را جلب کرده و برایتان جالب هستند، دقیقا مشخص نیست که چه ارزشی پشت این علاقه است؛ صلح، رسیدن به کمال، عدالت و برابری یا شجاعت؟.
در مرحله بعدی و برای بررسی دقیقتر، میتوانید از این سوالات برای شناخت ارزشهای خود کمک بگیرید:
- در زندگی چه چیزی برایتان مهم است و اولویت دارد؟
اگر محدودیتهایی مانند تحصیلات، مکان زندگی، درآمد آینده، خرج و مخارج، مسئولیتها و … وجود نداشت، دوست داشتید چه شغلی داشته باشید؟
چه رفتار یا چه روایتهایی برای شما الهامبخش و خوشحالکننده هستند؟
چه رفتار یا چه اتفاقاتی باعث خشم شما میشوند؟
دوست دارید چه چیزی را درباره خودتان یا جهان اطراف خود تغییر دهید؟
به چه چیزی در مورد خودتان خیلی افتخار میکنید؟
- زمانهایی را که بیشتر از همیشه شاد بودید، به خاطر بیاورید. در آن زمانها، در حال انجام چه کاری بودید؟ آیا تنها بودید؟ چه کسانی همراه شما بودند؟ چه عواملی باعث شد در آن لحظه، خیلی خوشحال باشید؟
زمانهایی را که در آن بیشتر از همیشه احساس افتخار میکردید، شناسایی کنید. در آن لحظات، چه اتفاقی باعث شد چنین احساسی به شما دست بدهد؟ آیا دیگران هم در آن احساس شریک بودند؟ چه عوامل و چه کسانی باعث شدند این احساس را داشته باشید؟
زمانهایی را که در آن بیشتر از همیشه راضی بودید و احساس تامین شدن را داشتید، ردیابی کنید. در آن لحظات، چه نیاز و میلی در شما تامین شده بود؟ چه فعالیتی باعث شد که نیاز شما ارضا شود؟ این نیاز، چطور به زندگی شما معنا بخشید؟ چه عواملی در این احساس رضایتمندی دخیل بودند؟
بر اساس این سه مرحله، ارزشهای خودتان را شناسایی کنید. ممکن است بتوانید چندین ارزش که به یکدیگر مرتبط هستند را ردیابی کرده و به ارزش بنیادین خود برسید.
اگر ارزشهایی که شناسایی کردهاید، بیشتر از این تعداد هستند، ببینید اولویتهای شما چگونه است. اگر قرار باشد از بین دو ارزش، فقط یکی از آنها محقق شود، کدام را انتخاب میکردید؟ این سوال، به شما کمک میکند که ده ارزش اساسی خود را شناسایی کرده و باقی را خط بزنید.
ارزشهایتان را اولویتبندی کنید. پرسیدن سوال مرحله قبل، میتواند راه خوبی برای اولویتبندی و مرتب کردن این ده ارزش بر اساس درجه اهمیتشان برای شما باشد.
حالا دوباره فهرست خود را ارزیابی کنید. آیا این ارزشها و محقق شدن آنها واقعا به شما کمک میکند احساس بهتری داشته باشید؟ حاضرید از این ارزشها حمایت کنید؟ حتی اگر این حمایت باعث شود در اقلیت و مقابل اکثریت قرار بگیرید؟ به سه ارزش ابتدایی لیست خودتان افتخار میکنید؟
اگر همچنان موفق به شناسایی و دستهبندی ارزشهای خود نشدهاید، میتوانید از این لینک استفاده کرده و از پرسشنامه تعیین ارزشهای فردی کمک بگیرید.
چطور می توانیم ارزش هایمان را وارد زندگی خود کنیم؟
ارزشهای شما میتواند در دو بخش اساسی از زندگی شما ظهور کند: اهداف بلندمدت و تصمیمهای بزرگتان، و زندگی روزمره شما و تصمیمات کوچک آن.
برای وارد کردن ارزشهایتان به تصمیمات مهم و بلندمدت، ابتدا به صورت کلی بررسی کنید که تا کنون چقدر بر اساس ارزشهای خود زندگی کردهاید. آیا شغلتان و مسئولیتهایی که به واسطه آن بر عهده دارید، رشتهای که در آن مشغول به تحصیل هستید، دوستان و همسری که انتخاب کردهاید، نحوهای که با دیگران و با خودتان رفتار میکنید، تفریحها و سرگرمیهایی که دارید، با ارزشهای شما همخوانی دارند؟
احتمالا جوابتان به سوال بالا منفی است. بسیاری از ما در مسیر زندگی و لابهلای پیچیدگیهای آن، خود و ارزشهایمان را فراموش میکنیم. اما تنها شناسایی این موضوع، بسیار مهم است و میتوانید دوباره به مسیر مطلوب خودتان برگردید.
برای این کار، لیست ارزشهایی که در قسمتهای قبلی تهیه کردید را بیاورید. برای هر یک از ده ارزش خود، فهرستی از فعالیتهایی بنویسید که میتواند به محقق شدن آنها کمک کند. از نوشتن کارهایی که از لحاظ اقتصادی، زمانی، اجتماعی و … منطقی نیستند، صرف نظر نکنید. ممکن است این راهکارها عملی نباشند اما به شما کمک میکنند که خلاقیتتان را پرورش داده و خارج از چهارچوب معمول فکر کنید و به راههای جدید و خلاقانهای برسید.
سپس برای انجام هر یک از این فعالیتها، برنامهریزی کنید. این کارها، اهداف شما برای روز، هفته، ماه، سال یا ده سال بعد هستند.
اگر پیش از این تمرین هم اهدافی داشتهاید، باید دوباره آنها را ارزیابی کنید. آیا این اهداف مطابق با ارزشهای شما هستند؟ اگر جواب مثبت است، میتوانید آنها را در برنامهریزی جدید خود قرار دهید. در غیر اینصورت، حذفشان کنید؛ مگر اینکه دلیل خیلی خوبی برای انجام آن داشته باشید (برای مثال ممکن است این هدف، مطابق ارزشهای شما نباشد اما نه تنها به ارزشهایتان آسیب چندانی نزد، بلکه منفعت خوبی با خود به همراه داشته باشد که به واسطه آن بتوانید در آینده راه محقق کردن ارزشهایتان را در پیش بگیرید).
بخش بعدی، وارد کردن ارزشهایتان به زندگی روزمره و تصمیمات کوچک شماست. بسیار دشوار است که بتوانید لحظه به لحظه به ارزشهایتان پایبند باشید. راحتطلبی، عادتهای قدیمی، رسیدن به لذتهای آنی و … میتوانند باعث شوند که از ارزشهای خود دور شوید. اما همچنان میتوان برای وارد کردن ارزشها به متن زندگی روزانه تلاش کرد. برای این منظور:
- چندروز متوالی، صبحها، پس از بیدار شدن، زمانی را به مرور کردن لیست ارزشهایتان اختصاص دهید.
روزی که در راه دارید را مجسم کنید و ببینید میخواهید امروز چطور باشد تا ارزشهایتان محقق شود.
همیشه یک کپی از فهرست ارزشهای خود همراهتان داشته باشید.
این فهرست را پسزمینه تلفن همراه یا لپتاپ و کامپیوترتان قرار دهید.
در تلفن همراه خود ریمایندرهایی را تنظیم کنید تا به شما ارزشهایتان را یادآوری کنند.
هرزمان احساس کردید از ارزشهایتان فاصله گرفتهاید، آن لحظه را به خاطر بسپارید. سپس در فرصتی مناسب، آن موقعیت را تحلیل کنید. به جای کاری که در واقع انجام داده و رفتاری که نشان دادید، میتوانستید چه کاری انجام دهید که هم موقعیت را حل کرده و هم ارزشهای شما را حفظ کند؟
ممکن است موانعی بین شما و ارزشهایتان فاصله بیندازند. در زیر، بخشی از این موانع، و راهکار پیشنهادی برای مقابله با آنها را آوردهایم:
نداشتن شناخت درست از ارزش هایتان
راهکار: استفاده از راههای پیشنهادی در بخشهای قبل.
وجود تعارض میان ارزش های شما با ارزش های خانواده یا جامعهتان
راهکار: اگر آمادگی آن را دارید، برای دفاع از ارزشهایتان به میدان بروید. در غیراینصورت، سعی کنید ارزشهای خود را در بُعدی شخصیتر از زندگیتان به اجرا بگذارید تا به دیگران برخورد نکند.
وجود تعارض میان ارزش هایتان و موقعیتی که در آن هستید و محدودیت هایی که دارید
راهکار: میتوانید برای خود یک استثنا قائل شوید. برای مثال تا زمانی صداقتتان را حفظ کنید که به دیگران و خودتان آسیبی وارد نکند. در این صورت، اگر موقعیتی پیش آمد که در آن مجبور به دروغ گفتن شدید، هم به ارزشهای شما آسیب چندانی نمیرسد، هم مشکلات حل میشود و هم متوجه میشوید که احتمالا در رابطه، شرکت یا جای مناسبی نیستید که در آن به دروغگویی مجبورید و بهتر است زودتر از آنجا بیرون بیایید.
یکی از مهمترین کارهایی که برای زیستن با ارزشها باید انجام دهیم این است که به روشهای مختلف، ارزشهایمان را به خود یادآوری کنیم. میتوانید ارزشهایتان را روی کارتهایی نوشته و بالای میز کارتان قرار دهید یا به دیوار بچسبانید.
این راهکارها میتوانند یادآورنده خوبی برای شما باشد:
1- مرور ارزشها هر روز صبح و مشخص کردن برنامهای که چطور میخواهم ارزشهایم را در رفتارهایم به کار ببندم؟
2- مرور ارزشها در انتهای شب، قبل از خواب و مشخص کردن اینکه تا چه اندازه طبق ارزشهایم عمل کردهام؟
3- قرار دادن فهرست ارزشها یا علامت یادآورنده آنها جلو چشمانتان. روی در یخچال، آینه روشویی یا هر جای دیگر...
4- تعامل داشتن با دوستان فرهیختهای که زیستن با ارزشها برایشان یک ارزش است و همیشه یادآورنده ارزشها به شما خواهند بود.
جمعبندی
ارزشها، چهارچوبی هستند که به تصمیمات شما قالب میدهند. با شناخت ارزشهایتان، میتوانید به شناخت دقیقتری از خودتان برسید و تصمیماتی مطابق با ارزشهای خود داشته باشید. با انجام تمرینهایی که گفته شد میتوانید ارزشهای خود را شناسایی، سلسله مراتب آنها را مشخص کرده و آنها را وارد متن زندگیتان کنید. انتخاب و ساخت مسیرتان مطابق با ارزشهایی که دارید، باعث میشود سرشار از رضایتی عمیق و یکپارچگی درونی شوید.
منابع:
-هزار روز www.1000rooz.ir
- کتاب کاربردی «مهندسی آرزوها» به قلم «پیام بهرام پور» -بهزیستی یک با اندکی اضافات www.bishtarazyek.com