احساس خودارزشمندی چیست؟!
احساس ارزشمندی به چه معناست؟
به بیان ساده، احساس ارزشمندی میزان اهمیتی است که برای خود قائل هستیم: دورنمایی احساسی از خودمان که مشخص میکند در مقایسه با دیگران چه احساسی درباره خودمان داریم و دلیل آن چیست. احساس ارزشمندی بخشی بنیادی از وجود ماست و برداشت ما از خودمان را شکل میدهد. هرآنچه دربارهشان فکر میکنیم، هر احساسی که داریم و حتی چگونگی رفتار ما محصول ارزشی است که خودمان به خودمان میدهیم. احساس ارزشمندی موضوع حساسی است.
همهٔ ما تصویری از کسی را که میخواهیم باشیم، در ذهنمان داریم. گاهی این تصویر با خود واقعی ما یکسان نیست. داشتن اهداف مختلف و جاهطلبی خوب است؛ اما هرگز نباید بگذاریم رؤیاهایمان باعث شوند خود واقعیمان را کتمان کنیم. انکارِ خود دشمن احساس ارزشمندی است. میل به انکار است که خودآگاهی را دشوار میکند. بسیاری افراد نمیخواهند از تصورشان درباره خودشان فاصله بگیرند. آنها نمیخواهند خود واقعیشان را بپذیرند.
ارزشدادن به خود چیز بدی نیست. این کار باعث میشود ضعفهایمان را بپذیریم و بر تواناییهایمان تمرکز کنیم. گاهی ما از خیلی از ویژگیهای مثبت خودمان آگاه نیستیم. خودآگاهی کمک میکند آنها را کشف کنیم. در مسیر ارزشدادن به خود، میتوانیم بهترین دوست خودمان باشیم یا بدترین دشمنمان. با تعویق خودآگاهی، درواقع، رهایی و بهبود را به تأخیر میاندازیم. احساس ارزشمندی وقتی حاصل میشود که بدانیم که هستیم و چه ویژگیهای مثبتی داریم.
به بیان ساده، احساس ارزشمندی میزان اهمیتی است که برای خود قائل هستیم: دورنمایی احساسی از خودمان که مشخص میکند در مقایسه با دیگران چه احساسی درباره خودمان داریم و دلیل آن چیست. احساس ارزشمندی بخشی بنیادی از وجود ماست و برداشت ما از خودمان را شکل میدهد. هرآنچه دربارهشان فکر میکنیم، هر احساسی که داریم و حتی چگونگی رفتار ما محصول ارزشی است که خودمان به خودمان میدهیم. احساس ارزشمندی موضوع حساسی است.
همهٔ ما تصویری از کسی را که میخواهیم باشیم، در ذهنمان داریم. گاهی این تصویر با خود واقعی ما یکسان نیست. داشتن اهداف مختلف و جاهطلبی خوب است؛ اما هرگز نباید بگذاریم رؤیاهایمان باعث شوند خود واقعیمان را کتمان کنیم. انکارِ خود دشمن احساس ارزشمندی است. میل به انکار است که خودآگاهی را دشوار میکند. بسیاری افراد نمیخواهند از تصورشان درباره خودشان فاصله بگیرند. آنها نمیخواهند خود واقعیشان را بپذیرند.
ارزشدادن به خود چیز بدی نیست. این کار باعث میشود ضعفهایمان را بپذیریم و بر تواناییهایمان تمرکز کنیم. گاهی ما از خیلی از ویژگیهای مثبت خودمان آگاه نیستیم. خودآگاهی کمک میکند آنها را کشف کنیم. در مسیر ارزشدادن به خود، میتوانیم بهترین دوست خودمان باشیم یا بدترین دشمنمان. با تعویق خودآگاهی، درواقع، رهایی و بهبود را به تأخیر میاندازیم. احساس ارزشمندی وقتی حاصل میشود که بدانیم که هستیم و چه ویژگیهای مثبتی داریم.
نظریه احساس ارزشمندی
بسیاری از آدمها فقط وقتی احساس ارزشمندی میکنند که به موفقیت خاصی میرسند.
این نظریه این مسئله را مطرح میکند که اولویت اصلی انسانها در زندگی پذیرفتن و قبول کردن خود میباشد. این پذیرش از طریق دستیابی به موفقیت به دست میآید که در نتیجه رقابت با دیگران ایجاد میگردد. به عبارت دیگر میتوان گفت رقابت با دیگران به ما کمک میکند تا بتوانیم هنگام رسیدن به اهداف خود احساس کنیم که به موفقیت چشمگیری دست یافتهایم و در نتیجه خودمان را پذیرفته و به خود افتخار کنیم. این احساسات مثبت در نهایت میزان خود ارزشمندی را در ما تعیین میکنند.
بر مبنای نظریهٔ احساس ارزشمندی (self-worth theory)، انسان با دستیابی به اهداف خود در زندگی، خودش را به رسمیت میشناسد. توانمندی(توانایی)، قاطعیت(تلاش)، عملکرد و عزتنفس عناصر این نظریه هستند.
2 فاکتور توانمندی و قاطعیت در تعامل با یکدیگر میزان عملکرد فرد را تا حد بسیاری پیش بینی کرده و سپس این 3 عامل در کنار یکدیگر میزان خود ارزشمندی را تعیین میکنند. این نظریه در درک احساس ارزشمندی کمک بسیاری به مخاطبان روانشناسی کرده است.
در حقیقت تنها عملکرد ما در برابر دیگران نیست که میزان ارزشمندی ما را شکل میدهد بلکه عوامل درون فردی بسیاری میتوانند در این زمینه نقش داشته باشند. در واقع ارزشمندی نباید صرفاً به رفتار و عملکرد ما نسبت به دیگران گره بخورد بلکه لازم است ما به طور ذاتی برای شخصیت انسانی خود ارزش قائل باشیم و در جهت رشد آن تلاش کنیم.
این ۴ عنصر در ترکیب با یکدیگر مشخص میکنند ما چه نگاهی به خودمان داریم. هرچند دستاوردها و موفقیتها باارزشاند، آیا این اندازه اهمیتدادن به آنها درست است؟ آیا بهتر از دیگران بودن، تنها چیزی است که باعث میشود به خودمان ارزش بدهیم؟ چه چیزی واقعا حس ارزشمندی را به ما القا میکند؟
بسیاری از افراد در طول زندگی خود دچار احساس بیارزشی میشوند. یکی از دلایل مهمی که دچار احساس بیارزشی میشویم این است که دروغهایی که میشنویم را باور میکنیم. چه این دروغها را از دیگران بشنویم و چه خودمان در ذهنمان این دروغها را با خود تکرار کنیم. افرادی که احساس بیارزشی میکنند نمیتوانند ارزش، قدرت، توانایی و زیباییهای وجود خود را ببینند.
افرادی که احساس ارزشمندی پایینی را در خود شکل دادهاند اغلب تنها به یک بعد خاص از زندگی خود وابسته هستند و در صورت نداشتن عملکرد خوب و نرسیدن به موفقیت در آن زمینه احساس شکست کرده و نا امید میشوند. برای مثال بسیاری از افراد تمام ارزشمندی خود را در گروی داشتن یک ارتباط عاطفی صمیمانه و عاشقانه میدانند. به همین خاطر هنگامی که در رابطه عاطفی شکست میخورند، احساس پوچی شدیدی میکنند و دست خوش تنشهای روانی بسیاری میشوند. مشابه این امر را در رابطه با شغل نیز شاهد هستیم.
بسیاری از افراد تمام هویت و اعتماد به نفس خود را پیرامون شغلشان تعریف میکنند و به این ترتیب خود ارزشمندی محدود و ضعیفی را پرورش میدهند. این مسئله باعث میشود که آسیبپذیری بالاتری نسبت به دیگران داشته باشند و هنگام روبهرو شدن با مشکلات شغلی فشارهای روانی زیادی را متحمل شوند.
اگر احساس بیارزشی میکنید و این احساس در زندگی روزمره شما اختلال ایجاد کرده و باعث میشود نتوانید آنچه واقعا هستید را ببینید و از تواناییهای خود استفاده کنید، میتوانید با کمک گرفتن از روانشناس و یا شروع مسیر خودشناسی، رشد و تغییر احساس ارزشمندی را در خود افزایش دهید.
اهمیت احساس ارزشمندی
1- خود ارزشمندی باعث می شود که خود واقعی تان باشید
2- به ما کمک می کند تا از توانایی های بالقوه خود استفاده کنیم و آنها را به فعلیت برسانیم
3- به ایجاد روابط سالم کمک می کند
4- موجب رضایتمندی از زندگی می شود
5- احساس ارزشمندی موجب گشودگی نسبت به تجربه می شود
6- عادت های خوبی در خود ایجاد می کنید.
تشخیص
بهترین معیار تشخیص میزان این احساس، شدت مقایسه خود با دیگران است. معمولا افرادی که دچار کمبود یا فقدان احساس خود ارزشمندی هستند، دائما خود را با دیگران مقایسه میکنند، خود را نسبت به دیگران پایینتر میدانند و معتقدند توانایی مبارزه با مشکلات را ندارند و نمیتوانند خود را در آینده تغییر دهند.
احساس ارزشمندی از کجا منشا می گیرد؟
احساس ارزشمندی افراد از چیزهای مختلفی حاصل می شود. با این حال احساس ارزشمندی درونی ما از همان دوران کودکی شکل می گیرد. تعامل کودک با مادر و پدر در اوایل کودکی، می تواند بر احساس ارزشمندی او تأثیر بگذارد. کودکانی که مورد عشق و محبت قرار گیرند، با این طرز فکر بزرگ می شوند که بسیار شایسته و لایق هستند. اما کودکانی که مورد آزار و غفلت دیگران واقع شوند، با این طرز فکر بزرگ می شوند که لیاقت عشق و توجه را ندارند. در حین بزرگ شدن و با گذشت زمان، احساس ارزشمندی را از تعاملات خود با دیگران می گیریم. به عنوان مثال شخصی که دوستان خوبی دارد و با دیگران روابط مثبتی دارد، احتمالاً احساس ارزشمندی عمیقی دارد. چنین افرادی معتقدند که محبوب و ارزشمند هستند. عکس این اتفاق زمانی می افتد که کسی درگیر روابط مخرب شود. به عنوان مثال هر چه یک زن، بمدت طولانی تری در یک رابطه توهین آمیز بماند، به میزان بیشتری احساس ارزشمندی خود را از دست می دهد. اگر بطور مداوم به یک زن گفته شود که بی لیاقت، زشت و احمق است، آن را باور می کند و ارزش درونی خود را از دست می دهد. همه ما بعنوان یک انسان، دوست داریم از سوی دیگران مورد عشق، احترام و خوش رفتاری قرار بگیریم. وقتی اطرافیان و محیط اطراف این موارد مثبت را به ما القا کنند، به خودباوری می رسیم.
ما زمانی احساس ارزشمندی می کنیم که در محیطی که این حس را به ما القا کنند، رشد و پرورش پیدا کنیم. علاوه بر این باید توجه داشته باشید که احساس ارزشمندی باید درونی باشد و نباید تنها متکی به انسان ها و محیط اطراف مان باشد. اگر همه حس ارزشمندی بر فاکتورهای بیرونی بنا شود، به این فکر کنید که ممکن است یک روز شغل، خانه، دوستان و خانواده مان را از دست دهیم، در این زمان چه اتفاقی می افتد؟ اگر چنین باشد، احساس عزت نفس و ارزشمندی ما متزلزل خواهد بود و ممکن است به یکباره همه چیز را از دست بدهیم. بنابراین بهترین راه این است که یاد بگیریم نه بر اساس وقایع و متعلقات خارجی بلکه به طور ذاتی، برای خود ارزش قائل شویم. پس حس ارزشمندی خود را از درون تقویت کنید نه از خارج. این بدان معنی است که بر آنچه در زندگیمان اتفاق می افتد کنترل داشته باشیم و یاد بگیریم که ارزش ما توسط چیزهایی که داریم تعیین نمی شود. به این ترتیب ما به توانایی ها، نگرش ها و نقاط قوت درونی خود اعتقاد بیشتری پیدا می کنیم و به راحتی می توانیم از موقعیت های سخت زندگی عبور کنیم.
احساس بی ارزشی از کجا ناشی می شود؟
احساس بی ارزش بودن در میان انسان ها بسیار متداول است و این یکی از دلایل مراجعه ی آنها به روانشناس است. احساس بی ارزش بودن به دلایل مختلفی اتفاق می افتد. اول از همه باید بدانید که هیچ کس با احساس بی ارزش بودن متولد نمی شود و بعبارت دیگر هیچ فردی از بدو تولد، احساس بی کفایتی نمی کند. عزت نفس پایین، علت ایجاد کننده این مشکل است. عزت نفس پایین در طول زندگی فرد حاصل می شود چون همانگونه که در بالا هم اشاره کردیم، همه ی کودکان در بدو تولد یکسان هستند و این غیر ممکن است که نوزادی مدفوع یا ادرار نکند چون احساس می کند لیاقت راحتی را ندارد. به راحتی می توان گفت که احساس بی ارزشی، از محیط و تعاملات ما حاصل می شود. کودکانی که بطور مداوم مورد تحقیر و آزار قرار می گیرند، این باور در آنها شکل می گیرد که لیاقت چیزهای خوب را ندارند و نمی توانند به جایی برسند. کودکان و نوجوانانی که بدلیل درک نکردن دروس، نمره های پایینی می گیرند، دایما مورد سرزنش والدین و معلمان قرار می گیرند و این باور در آنها شکل می گیرد که احمق هستند و به این ترتیب عزت نفس شان از بین می رود. بنابراین چنین باوری در آنها شکل می گیرد که به اندازه کافی خوب نیستند و هرگز موفق نخواهند شد. باور چنین دانش آموزانی این است که “من یک احمق هستم و هیچ وقت نمی توانم درس هایم را بفهمم.
چگونه احساس ارزشمندی را در خود افزایش دهیم؟
اولین قدم برای آنکه بتوانید میزان احساس ارزشمندی را در خود افزایش دهید این است که بتوانید دست از مقایسه خود با دیگران بردارید و تنها به دنبال مقایسه خود با خودتان در طول زمان باشید. در حقیقت لازم است که بتوانید نوعی ندای درونی در خود ایجاد کنید که دائماً به شما هشدار بدهد تنها کسی که همیشه باید از او سبقت بگیرید خودتان هستید. این امر به شما کمک میکند که در طول زمان همواره رو به پیشرفت باشید و احساس رضایتمندی بیشتری را نیز تجربه کنید. البته ممکن است ندای درونیتان سرشار از افکاری منفی و مخرب باشد که دائماً شما را زیر سؤال ببرد و اعتماد به نفس شما را تخریب کند. این افکار که به صورت خودآیند و خودکار در ذهن حرکت میکنند، اگر به موقع شناسایی شوند و با افکار مناسبی جایگزین گردند به مرور زمان عملکرد شما نیز افزایش خواهد یافت و مهمتر از هر چیز احساس شما نسبت به زندگی نیز تغییر خواهد کرد.
همچین برای اینکه بتوانید احساس ارزشمندی را در خود تقویت کنید لازم است که شفقت و مهربانی بیشتری با خود داشته باشید و به پذیرش بالاتری نسبت به ویژگیهای خود دست یابید. افزایش مهارتهایی نظیر خودآگاهی به شما کمک میکند که در ابتدا به شناخت دقیقتری از خود دست یابید و سپس در جهت افزایش پذیرش نسبت به آن گام بردارید. مراجعه به روانشناسان، شرکت در کارگاههای خودیاری و مطالعه کتابهایی که در این زمینه تألیف شده میتوانند در این زمینه به شما یاری برسانند. همچنین میتوانید با دریافت مشاوره تلفنی نیز احساس ارزشمندی را در خود افزایش دهید.
بسیاری از آدمها فقط وقتی احساس ارزشمندی میکنند که به موفقیت خاصی میرسند.
این نظریه این مسئله را مطرح میکند که اولویت اصلی انسانها در زندگی پذیرفتن و قبول کردن خود میباشد. این پذیرش از طریق دستیابی به موفقیت به دست میآید که در نتیجه رقابت با دیگران ایجاد میگردد. به عبارت دیگر میتوان گفت رقابت با دیگران به ما کمک میکند تا بتوانیم هنگام رسیدن به اهداف خود احساس کنیم که به موفقیت چشمگیری دست یافتهایم و در نتیجه خودمان را پذیرفته و به خود افتخار کنیم. این احساسات مثبت در نهایت میزان خود ارزشمندی را در ما تعیین میکنند.
بر مبنای نظریهٔ احساس ارزشمندی (self-worth theory)، انسان با دستیابی به اهداف خود در زندگی، خودش را به رسمیت میشناسد. توانمندی(توانایی)، قاطعیت(تلاش)، عملکرد و عزتنفس عناصر این نظریه هستند.
2 فاکتور توانمندی و قاطعیت در تعامل با یکدیگر میزان عملکرد فرد را تا حد بسیاری پیش بینی کرده و سپس این 3 عامل در کنار یکدیگر میزان خود ارزشمندی را تعیین میکنند. این نظریه در درک احساس ارزشمندی کمک بسیاری به مخاطبان روانشناسی کرده است.
در حقیقت تنها عملکرد ما در برابر دیگران نیست که میزان ارزشمندی ما را شکل میدهد بلکه عوامل درون فردی بسیاری میتوانند در این زمینه نقش داشته باشند. در واقع ارزشمندی نباید صرفاً به رفتار و عملکرد ما نسبت به دیگران گره بخورد بلکه لازم است ما به طور ذاتی برای شخصیت انسانی خود ارزش قائل باشیم و در جهت رشد آن تلاش کنیم.
این ۴ عنصر در ترکیب با یکدیگر مشخص میکنند ما چه نگاهی به خودمان داریم. هرچند دستاوردها و موفقیتها باارزشاند، آیا این اندازه اهمیتدادن به آنها درست است؟ آیا بهتر از دیگران بودن، تنها چیزی است که باعث میشود به خودمان ارزش بدهیم؟ چه چیزی واقعا حس ارزشمندی را به ما القا میکند؟
بسیاری از افراد در طول زندگی خود دچار احساس بیارزشی میشوند. یکی از دلایل مهمی که دچار احساس بیارزشی میشویم این است که دروغهایی که میشنویم را باور میکنیم. چه این دروغها را از دیگران بشنویم و چه خودمان در ذهنمان این دروغها را با خود تکرار کنیم. افرادی که احساس بیارزشی میکنند نمیتوانند ارزش، قدرت، توانایی و زیباییهای وجود خود را ببینند.
افرادی که احساس ارزشمندی پایینی را در خود شکل دادهاند اغلب تنها به یک بعد خاص از زندگی خود وابسته هستند و در صورت نداشتن عملکرد خوب و نرسیدن به موفقیت در آن زمینه احساس شکست کرده و نا امید میشوند. برای مثال بسیاری از افراد تمام ارزشمندی خود را در گروی داشتن یک ارتباط عاطفی صمیمانه و عاشقانه میدانند. به همین خاطر هنگامی که در رابطه عاطفی شکست میخورند، احساس پوچی شدیدی میکنند و دست خوش تنشهای روانی بسیاری میشوند. مشابه این امر را در رابطه با شغل نیز شاهد هستیم.
بسیاری از افراد تمام هویت و اعتماد به نفس خود را پیرامون شغلشان تعریف میکنند و به این ترتیب خود ارزشمندی محدود و ضعیفی را پرورش میدهند. این مسئله باعث میشود که آسیبپذیری بالاتری نسبت به دیگران داشته باشند و هنگام روبهرو شدن با مشکلات شغلی فشارهای روانی زیادی را متحمل شوند.
اگر احساس بیارزشی میکنید و این احساس در زندگی روزمره شما اختلال ایجاد کرده و باعث میشود نتوانید آنچه واقعا هستید را ببینید و از تواناییهای خود استفاده کنید، میتوانید با کمک گرفتن از روانشناس و یا شروع مسیر خودشناسی، رشد و تغییر احساس ارزشمندی را در خود افزایش دهید.
اهمیت احساس ارزشمندی
1- خود ارزشمندی باعث می شود که خود واقعی تان باشید
2- به ما کمک می کند تا از توانایی های بالقوه خود استفاده کنیم و آنها را به فعلیت برسانیم
3- به ایجاد روابط سالم کمک می کند
4- موجب رضایتمندی از زندگی می شود
5- احساس ارزشمندی موجب گشودگی نسبت به تجربه می شود
6- عادت های خوبی در خود ایجاد می کنید.
تشخیص
بهترین معیار تشخیص میزان این احساس، شدت مقایسه خود با دیگران است. معمولا افرادی که دچار کمبود یا فقدان احساس خود ارزشمندی هستند، دائما خود را با دیگران مقایسه میکنند، خود را نسبت به دیگران پایینتر میدانند و معتقدند توانایی مبارزه با مشکلات را ندارند و نمیتوانند خود را در آینده تغییر دهند.
احساس ارزشمندی از کجا منشا می گیرد؟
احساس ارزشمندی افراد از چیزهای مختلفی حاصل می شود. با این حال احساس ارزشمندی درونی ما از همان دوران کودکی شکل می گیرد. تعامل کودک با مادر و پدر در اوایل کودکی، می تواند بر احساس ارزشمندی او تأثیر بگذارد. کودکانی که مورد عشق و محبت قرار گیرند، با این طرز فکر بزرگ می شوند که بسیار شایسته و لایق هستند. اما کودکانی که مورد آزار و غفلت دیگران واقع شوند، با این طرز فکر بزرگ می شوند که لیاقت عشق و توجه را ندارند. در حین بزرگ شدن و با گذشت زمان، احساس ارزشمندی را از تعاملات خود با دیگران می گیریم. به عنوان مثال شخصی که دوستان خوبی دارد و با دیگران روابط مثبتی دارد، احتمالاً احساس ارزشمندی عمیقی دارد. چنین افرادی معتقدند که محبوب و ارزشمند هستند. عکس این اتفاق زمانی می افتد که کسی درگیر روابط مخرب شود. به عنوان مثال هر چه یک زن، بمدت طولانی تری در یک رابطه توهین آمیز بماند، به میزان بیشتری احساس ارزشمندی خود را از دست می دهد. اگر بطور مداوم به یک زن گفته شود که بی لیاقت، زشت و احمق است، آن را باور می کند و ارزش درونی خود را از دست می دهد. همه ما بعنوان یک انسان، دوست داریم از سوی دیگران مورد عشق، احترام و خوش رفتاری قرار بگیریم. وقتی اطرافیان و محیط اطراف این موارد مثبت را به ما القا کنند، به خودباوری می رسیم.
ما زمانی احساس ارزشمندی می کنیم که در محیطی که این حس را به ما القا کنند، رشد و پرورش پیدا کنیم. علاوه بر این باید توجه داشته باشید که احساس ارزشمندی باید درونی باشد و نباید تنها متکی به انسان ها و محیط اطراف مان باشد. اگر همه حس ارزشمندی بر فاکتورهای بیرونی بنا شود، به این فکر کنید که ممکن است یک روز شغل، خانه، دوستان و خانواده مان را از دست دهیم، در این زمان چه اتفاقی می افتد؟ اگر چنین باشد، احساس عزت نفس و ارزشمندی ما متزلزل خواهد بود و ممکن است به یکباره همه چیز را از دست بدهیم. بنابراین بهترین راه این است که یاد بگیریم نه بر اساس وقایع و متعلقات خارجی بلکه به طور ذاتی، برای خود ارزش قائل شویم. پس حس ارزشمندی خود را از درون تقویت کنید نه از خارج. این بدان معنی است که بر آنچه در زندگیمان اتفاق می افتد کنترل داشته باشیم و یاد بگیریم که ارزش ما توسط چیزهایی که داریم تعیین نمی شود. به این ترتیب ما به توانایی ها، نگرش ها و نقاط قوت درونی خود اعتقاد بیشتری پیدا می کنیم و به راحتی می توانیم از موقعیت های سخت زندگی عبور کنیم.
احساس بی ارزشی از کجا ناشی می شود؟
احساس بی ارزش بودن در میان انسان ها بسیار متداول است و این یکی از دلایل مراجعه ی آنها به روانشناس است. احساس بی ارزش بودن به دلایل مختلفی اتفاق می افتد. اول از همه باید بدانید که هیچ کس با احساس بی ارزش بودن متولد نمی شود و بعبارت دیگر هیچ فردی از بدو تولد، احساس بی کفایتی نمی کند. عزت نفس پایین، علت ایجاد کننده این مشکل است. عزت نفس پایین در طول زندگی فرد حاصل می شود چون همانگونه که در بالا هم اشاره کردیم، همه ی کودکان در بدو تولد یکسان هستند و این غیر ممکن است که نوزادی مدفوع یا ادرار نکند چون احساس می کند لیاقت راحتی را ندارد. به راحتی می توان گفت که احساس بی ارزشی، از محیط و تعاملات ما حاصل می شود. کودکانی که بطور مداوم مورد تحقیر و آزار قرار می گیرند، این باور در آنها شکل می گیرد که لیاقت چیزهای خوب را ندارند و نمی توانند به جایی برسند. کودکان و نوجوانانی که بدلیل درک نکردن دروس، نمره های پایینی می گیرند، دایما مورد سرزنش والدین و معلمان قرار می گیرند و این باور در آنها شکل می گیرد که احمق هستند و به این ترتیب عزت نفس شان از بین می رود. بنابراین چنین باوری در آنها شکل می گیرد که به اندازه کافی خوب نیستند و هرگز موفق نخواهند شد. باور چنین دانش آموزانی این است که “من یک احمق هستم و هیچ وقت نمی توانم درس هایم را بفهمم.
چگونه احساس ارزشمندی را در خود افزایش دهیم؟
اولین قدم برای آنکه بتوانید میزان احساس ارزشمندی را در خود افزایش دهید این است که بتوانید دست از مقایسه خود با دیگران بردارید و تنها به دنبال مقایسه خود با خودتان در طول زمان باشید. در حقیقت لازم است که بتوانید نوعی ندای درونی در خود ایجاد کنید که دائماً به شما هشدار بدهد تنها کسی که همیشه باید از او سبقت بگیرید خودتان هستید. این امر به شما کمک میکند که در طول زمان همواره رو به پیشرفت باشید و احساس رضایتمندی بیشتری را نیز تجربه کنید. البته ممکن است ندای درونیتان سرشار از افکاری منفی و مخرب باشد که دائماً شما را زیر سؤال ببرد و اعتماد به نفس شما را تخریب کند. این افکار که به صورت خودآیند و خودکار در ذهن حرکت میکنند، اگر به موقع شناسایی شوند و با افکار مناسبی جایگزین گردند به مرور زمان عملکرد شما نیز افزایش خواهد یافت و مهمتر از هر چیز احساس شما نسبت به زندگی نیز تغییر خواهد کرد.
همچین برای اینکه بتوانید احساس ارزشمندی را در خود تقویت کنید لازم است که شفقت و مهربانی بیشتری با خود داشته باشید و به پذیرش بالاتری نسبت به ویژگیهای خود دست یابید. افزایش مهارتهایی نظیر خودآگاهی به شما کمک میکند که در ابتدا به شناخت دقیقتری از خود دست یابید و سپس در جهت افزایش پذیرش نسبت به آن گام بردارید. مراجعه به روانشناسان، شرکت در کارگاههای خودیاری و مطالعه کتابهایی که در این زمینه تألیف شده میتوانند در این زمینه به شما یاری برسانند. همچنین میتوانید با دریافت مشاوره تلفنی نیز احساس ارزشمندی را در خود افزایش دهید.
هر روز جملات مثبتی در مورد خود تکرار کنید
با تکرار کردن جملات انرژی بخش و مثبت، احساس ارزشمندی در شما تقویت می شود.
وقتی اعتماد بنفس تان کم می شود و یا احساس بی ارزشی می کنید، جملات زیر را با خود تکرار کنید:
من عالی هستم
من پرانرژی و شاد هستم
من قوی هستم
من لایق بهترین ها هستم
من خودم را باور دارم
می توانم به اهدافم برسم
من انسان منحصربفردی هستم
من خودم را دوست دارم
زندگی ام را دوست دارم
دیگر آدم سابق نیستم
آینده خوبی برای خودم می سازم
من یک انسان دوست داشتنی هستم
می خواهم تجربیات جدیدی کسب کنم
مهارت های جدیدی که برای پیشرفت کردن نیاز دارم را یاد می گیرم
من مسئول ساخت زندگی خود هستم
فقط به چیزهای مثبت فکر می کنم
می توانم چیزهایی که نمی دانم را یاد بگیرم
هنوز به جایی که می خواهم نرسیده ام اما به زودی خواهم رسید
من بابت همه نعمات از خدا متشکرم
علاوه بر اینها چندین راه ساده وجود دارد که با پیش گرفتن آنها، میتوانید خودتان به خودتان کمک کنید تا احساس ارزشمندی را در خود بالا ببرید:
۱. این را بدانید که دیگران تعیین کننده ارزش درونی شما نیستند
ما توقع داریم که اطرافیانمان و همه افرادی که ما را میشناسند، ارزش واقعی ما را بدانند. اما چطور میتوانیم از دیگران توقع داشته باشیم ارزش درونی ما را معتبر شمرند، زمانی که خودشان ارزش خود را نمیدانند؟ علاوه بر این زمانی که خودمان برای خود ارزش قائل نباشیم و خود را ارزشمند ندانیم، از دریافت اعتباری که دیگران برای ارزش درونی ما قائل هستند، اجتناب میکنیم و هرچقدر دیگران تکرار کنند که «تو ارزشمندی» ما این را از آنها نخواهیم پذیرفت. جهان آیینه ماست و همان چیزی را به ما میدهد، که خود را لایق آن میدانیم. اگر میخواهید که دنیا با شما همانند انسانی ارزشمند رفتار کند، باید اول خودتان همانگونه رفتار کنید و ارزش حقیقی خود را به عنوان یک انسان، بشناسید.
۲. هیچگاه نمیتوانید ارزش درونی خود را بیرون از خود بیابید
ما در دنیایی زندگی میکنیم که از کودکی به ما آموخته، نوع بودن ما به آنچه میگوییم و آنچه انجام میدهیم، بستگی دارد و ارزش درونی ما را افکار و احساسمان تعیین می کند؛ در حالیکه حقیقت این نیست. اگر باور ندارید، نگاهی به اطراف خود بیاندازید. اطراف شما احتمالا پر است از انسانهایی که کارهای ارزشمند بسیاری انجام دادهاند و داراییهای زیادی دارند، اما اگر از آنها بپرسید که احساسشان به خودشان چیست احتمالا خواهند گفت که احساس میکنند کافی و ارزشمند نیستند. هرگز در دنیای بیرون، به دنبال ارزش درونی خود نباشید. برای پی بردن به ارزش حقیقیتان، باید به درون سفر کنید. با سفر به درون میتوانید هر آنچه به آن نیاز دارید و هرآنچه واقعا هستید را پیدا کنید.
۳. در انتخاب افرادی که با آنان وقت میگذرانید، دقت کنید
افرادی که با آنها معاشرت میکنیم تاثیر به سزایی در اینکه ما چه احساسی به خود داریم و خود را چگونه میبینیم و میشناسیم، دارند. متاسفانه دوستان و خانواده ما بسیاری از اوقات، شک و تردید و احساس ناامنی ما نسبت به خودمان را تقویت میکنند. البته ممکن است که آنها این کار را به صورت ناخودآگاه انجام دهند؛ اما به هر حال باعث میشوند احساس بیارزشی کنیم و دوست داشتن خود برایمان سختتر شود. در انتخاب افرادی که با آنها وقت میگذرانید، دقت کنید. افرادی را برای دوستی و معاشرت انتخاب کنید که شما را بالا میبرند و کمک میکنند احساس بهتری به خودتان داشته باشید. سعی کنید همیشه به اینکه در کنار افراد مختلف، چه احساساتی را تجربه میکنید، توجه کنید. به هیچکس اجازه ندهید باعث شود به احساس ارزشمندی شما نسبت به خودتان، لطمه وارد کند.
۴. هر چیزی که از فکرتان میگذرد را باور نکنید
همه افکارتان را باور نکنید. بسیاری از افکار ما، باعث تقویت شک و تردید و احساس ناامنی ما نسبت به خودمان و دنیا میشوند. این باور نادرست که شما انسان ارزشمندی نیستید، ممکن است از برخی افکارتان سرچشمه بگیرد. به افکاری که به ذهنتان خطور میکند، شک کنید. شما انسان ارزشمندی هستید. شما با وجود همه افکار، احساسات، خطاها و نقصهایتان کافی هستید. این جملات را گاه و بیگاه با خود تکرار کنید. آنقدر تکرار کنید تا حقیقت آنها را باور کنید.
۵. اگر احساس بیارزشی میکنی، مدتی فاصله بگیر و دوباره برگرد
فاصله گرفتن از هیاهو و پیچیدگیهای این دنیا برای مدتی کوتاه، میتواند به ما کمک کند که در آرامش با خودمان وقت بگذرانیم و خودمان را پیدا کنیم. برای این کار میتوانیم مدتی تلفن همراهمان را خاموش کنیم، از اطرافیان فاصله بگیریم و فقط برای مدتی کوتاه بنشینیم و با خود تنها باشیم. در مدتی که از دنیا فاصله گرفتهایم، میتوانیم خود را پیدا کنیم و به ارزش و اعتبار درونی خود بیاندیشیم. با تنها بودن و گذراندن زمانی فقط و فقط با خودمان، میتوانیم بفهمیم که واقعا که هستیم و برای هر آنچه که هستیم ارزشمندیم؛ نه برای آنچه که دنیا از ما توقع دارد که باشیم.
۶. آنچه میخواهی از دیگران بشنوی را خودت به خود بگو
به جای آنکه منتظر بنشینی تا دیگران احساس ارزشمندی تو را تقویت کنند و به تو بگویند که ارزشمند هستی، خودت این کار را برای خودت بکن. به خودت چیزهایی را بگو که عمیقا میدانی درست هستند و درموردت صدق میکنند. به خودت بگو که ارزشمند هستی، قوی هستی، کافی هستی، زیبا و دوست داشتنی هستی و لایق این هستی که دوست داشته شوی. هر آنچه نیاز داری از دیگران بشنوی تا باور کنی را به خودت بگو و این را بدان که کلمات بسیار تاثیرگذار و کمککننده هستد.
۷. با خودت مهربان و ملایم رفتار کن
دنیایی که در آن زندگی میکنیم به خودی خود، سختگیر و خشن هست. دیگر نیازی نیست که خودمان فشار و سختیهای زندگی در این دنیا را برای خودمان بیشتر کنیم. با خودتان مهربان باشید. خود را به خاطر اشتباهات و نقصهایی که دارید ببخشید و یاد بگیرید که از نیاز ترسناک بشر برای کامل و بینقص بودن، فاصله بگیرید. به این فکر کنید که همین امروز برای اینکه از احساس بیارزشی، حداقل یک قدم به سمت احساس ارزشمندی برداری، چه کار میتوانی بکنی؟
تفاوت خود ارزشمندی با اعتماد به نفس چیست؟
خود ارزشمندی و اعتماد به نفس مفاهیم بسیار نزدیک به هم میباشند که تفاوتهای ظریفی با یکدیگر دارند. برای مثال اعتماد به نفس به معنای نگرش کلی در مورد خود نیست بلکه میزان احساس کارایی ما در زمینههای خاص را نشان میدهد. برای مثال ممکن است شما به طور کلی احساس ارزشمندی مناسبی را در خود پرورش داده باشید اما در زمینه ورزشی اعتماد زیادی به تواناییهای خود نداشته باشید و اعتماد به نفس پایینی را در این باره احساس کنید. همه انسانها به طور طبیعی متناسب با ضعفهای خود ممکن است در برخی زمینهها کمبود اعتماد به نفس را احساس کنند و در حقیقت میتوان گفت احساس ارزشمندی مفهومی فراگیرتر و کلیتر نسبت به خود ارزشمندی است.
حس ارزشمندی و خودشیفتگی
احساس ارزشمندی را با خودشیفتگی اشتباه نگیرید. یک فرد با اعتماد به نفس، به خود اعتماد دارد اما به فکر رقابت با دیگران نیست و فکر نمی کند که از دیگران بهتر است.
از طرف دیگر، یک فرد خودشیفته بسیار به خود اهمیت می دهد و معتقد است که در همه زمینه ها، از همه بهتر است. او احساس برتری می کند و بطور مداوم خود را با دیگران مقایسه می کند. شاید تعجب برانگیز باشد اما برخی از افراد خودشیفته عزت نفس پایینی دارند و سعی می کنند با استفاده از مکانیسم های دفاعی و پنهان کردن خود پشت ماسک های دروغین، آن را از دیگران مخفی کنند.
برگرفته از:
- هنر فردی
-موسسه حامی هنر زندگی
-چطور
- مرکز پندار جوان: مقاله ای با ترجمه نغمه صیامی
-