روایتی کوتاه از یک زندگی شگفت انگیز
به بهانه درگذشت یکی از بزرگان روانشناسی مثبت میهای چیکسنت میهای
زهره قربانی
میهای چیکسنت میهای (Mihaly Csikszentmihalyi) روانشناس مشهور مجارستانی چهارشنبه 21 اکتبر 2021 در سن 87 سالگی در گذشت.
او علاوه بر اینکه یکی ازپژوهشگران برجسته در حوزه روانشناسی مثبت بود بیشتر به خاطر پردازش نظریه غرقگی (flow) در دهه 1970 در جهان شناخته شده است.
او غرقگی را به عنوان نوعی حالت ذهنی که هنگامی که فرد کاملا در یک فعالیت غرق میشود، رخ میدهد؛ تعریف کرده است.
میهای چیکسنت میهای در 29 سپتامبر 1934 در شهر فیومه ایتالیا چشم به جهان گشود. پدر او آلفرد چیکسنت میهای (سفیر مجارستان در ایتالیا) و مادرش ادیث ینکویچ دی یزنیکز بود. او که پس از جنگ جهانی دوم به همراه خانوادهاش به پناهندگی ایتالیا در آمده بود در دبیرستانی دولتی تحصیل کرد و به روانشناسی علاقمند شد.
میهای درباره دلیل علاقمندیاش به روانشناسی چنین گفته است:
"من در کودکی، با تجربه جنگ جهانی دوم، خراب شدن و درهمشکستن آسودگی دنیای اطراف خود را دیدم.
با شگفتی دیدم که برخی بزرگسالانی که موفق بودند و اعتماد به نفس بالایی داشتند، ناتوان شدند و روحیهی خود را باختند.
بدون پول و شغل و موقعیت اجتماعی، به پوستههای خالی و از درون تهی تبدیل شدند.اما عدهی کمی بودند که همچنان توانستند خودشان را جمع کنند و با وجود آشوبی که در اطرافشان وجود داشت، ادامه دهند.
آرامش آنها، کمک میکرد تا دیگران هم امید خود را از دست ندهند.این افراد، مردان و زنانی نبودند که چنین انتظاری از آنها برود: آنها الزاماً احترام و جایگاه اجتماعی بالایی نداشتند؛ همچنین تحصیلکردهتر و ماهرتر از دیگران نبودند.
این تجربه من را بر آن داشت که با خود فکر کنم: این افراد، قدرت خود را از کجا به دست میآورند؟"
میهای فکر میکرد روانشناسی میتواند به او کمک کند تا به پاسخ سوالهایش برسد. به همین دلیل در سال1956 به امریکا رفت تا علاقه اش را دنبال کند. او در دانشگاه شیکاگو مشغول به تحصیل شد و رساله دکترایش را به راهنمایی جاکوب دبلیو.گتزلس درباره خلاقیت هنرمندانه نوشت.
میهای به مدت شش سال در کالج لیک فارست به تدریس پرداخت و سپس در سال 1971 به دانشگاه شیکاگو بازگشت و عضو هیات علمی دانشکده روانشناسی شد.
او به مدت سه دهه در این دانشگاه به تدریس پرداخت و سپس به دانشگاه تحصیلات تکمیلی کلرمونت رفت. چیکسنت میهای در سال 2000 مرکز پژوهش کیفیت زندگی را در این دانشگاه تاسیس کرد و تا زمان بازنشستگی در آن به تدریس پرداخت.
چیکسنت میهای به خاطر سالها پژوهش درباره مفهوم غرقگی (حالت تجربه بهینه که در آن مهارتهای فرد با چالشهای موقعیت، تناسب دارد) و همچنین نقشی که به عنوان بنیانگذار گرایش جدید روانشناسی مثبت داشت، در دنیا شناخته شده است.
به علاوه استفاده خلاقانه او از دستگاههای پیج و و پرسشنامه ها برای تولید بانک اطلاعاتی بر اساس خودگزارشی های افراد از تجارب معمولشان، در حوزه روش جمع آوری اطلاعات شیوه ای نوین به شمار میرود.
علاقه میهای به موضوعاتی مانند خلاقیت، انگیزه، شادکامی و رضایت و سالها پژوهش درباره این مفاهیم باعث شکل گرفتن اساس نظری روانشناسی مثبت و همکاری او با مارتین سلیگمن در نگارش مقاله تاثیرگذار معرفی روانشناسی مثبت در نشریه روانشناس امریکایی (2000) بود.
چیکسنت میهای به دلیل فعالیتهای ارزشمندش در زمینه روانشناسی مثبت در سال 2009 برنده جایزه توانمندیهای کلیفتون شد و در سال 2011 نیز جایزه سیچنی به او تعلق گرفت.
میهای در شیکاگو با ایزابلا سلگا که دانشجوی تحصیلات تکمیلی تاریخ روسیه بود، آشنا شد. این دو در سال 1961 با هم ازدواج کردند. ایزابلا هنگام مرگ میهای در حالیکه شصت سال از زندگی مشترکشان میگذشت، در کنار او بود. دو فرزند آنها، مارک و کریستوفر که مانند پدرشان در دانشگاه تدریس میکنند، مدرس دانشگاه برکلی و کرنل هستند.
میهای از شوخ طبعی فوق العاده ای برخوردار بود و مخصوصا اظهارنظرهای خنده دار و کنایه آمیزش که با چهرهای بیتفاوت بیان میکرد بین آشنایانش معروف بود.
ذات مهربان و سرشت متواضع او موجب شگفتی و تحسین کسانی که او را برای اولین بار ملاقات میکردند میشد و احتمالا در محبوبیت او در بین دانشجویان، همکاران و دوستانش نقش داشت. زندگی میهای چیکسنت میهای یکی از بنیانگذاران روانشناسی مثبت تجلی سه حیطه اصلی روانشناسی مثبت (صفات مثبت، هیجانات مثبت و سازمانهای مثبت) بود.
دکتر زهره قربانی- مدرس و پژوهشگر روانشناسی مثبت
او علاوه بر اینکه یکی ازپژوهشگران برجسته در حوزه روانشناسی مثبت بود بیشتر به خاطر پردازش نظریه غرقگی (flow) در دهه 1970 در جهان شناخته شده است.
او غرقگی را به عنوان نوعی حالت ذهنی که هنگامی که فرد کاملا در یک فعالیت غرق میشود، رخ میدهد؛ تعریف کرده است.
میهای چیکسنت میهای در 29 سپتامبر 1934 در شهر فیومه ایتالیا چشم به جهان گشود. پدر او آلفرد چیکسنت میهای (سفیر مجارستان در ایتالیا) و مادرش ادیث ینکویچ دی یزنیکز بود. او که پس از جنگ جهانی دوم به همراه خانوادهاش به پناهندگی ایتالیا در آمده بود در دبیرستانی دولتی تحصیل کرد و به روانشناسی علاقمند شد.
میهای درباره دلیل علاقمندیاش به روانشناسی چنین گفته است:
"من در کودکی، با تجربه جنگ جهانی دوم، خراب شدن و درهمشکستن آسودگی دنیای اطراف خود را دیدم.
با شگفتی دیدم که برخی بزرگسالانی که موفق بودند و اعتماد به نفس بالایی داشتند، ناتوان شدند و روحیهی خود را باختند.
بدون پول و شغل و موقعیت اجتماعی، به پوستههای خالی و از درون تهی تبدیل شدند.اما عدهی کمی بودند که همچنان توانستند خودشان را جمع کنند و با وجود آشوبی که در اطرافشان وجود داشت، ادامه دهند.
آرامش آنها، کمک میکرد تا دیگران هم امید خود را از دست ندهند.این افراد، مردان و زنانی نبودند که چنین انتظاری از آنها برود: آنها الزاماً احترام و جایگاه اجتماعی بالایی نداشتند؛ همچنین تحصیلکردهتر و ماهرتر از دیگران نبودند.
این تجربه من را بر آن داشت که با خود فکر کنم: این افراد، قدرت خود را از کجا به دست میآورند؟"
میهای فکر میکرد روانشناسی میتواند به او کمک کند تا به پاسخ سوالهایش برسد. به همین دلیل در سال1956 به امریکا رفت تا علاقه اش را دنبال کند. او در دانشگاه شیکاگو مشغول به تحصیل شد و رساله دکترایش را به راهنمایی جاکوب دبلیو.گتزلس درباره خلاقیت هنرمندانه نوشت.
میهای به مدت شش سال در کالج لیک فارست به تدریس پرداخت و سپس در سال 1971 به دانشگاه شیکاگو بازگشت و عضو هیات علمی دانشکده روانشناسی شد.
او به مدت سه دهه در این دانشگاه به تدریس پرداخت و سپس به دانشگاه تحصیلات تکمیلی کلرمونت رفت. چیکسنت میهای در سال 2000 مرکز پژوهش کیفیت زندگی را در این دانشگاه تاسیس کرد و تا زمان بازنشستگی در آن به تدریس پرداخت.
چیکسنت میهای به خاطر سالها پژوهش درباره مفهوم غرقگی (حالت تجربه بهینه که در آن مهارتهای فرد با چالشهای موقعیت، تناسب دارد) و همچنین نقشی که به عنوان بنیانگذار گرایش جدید روانشناسی مثبت داشت، در دنیا شناخته شده است.
به علاوه استفاده خلاقانه او از دستگاههای پیج و و پرسشنامه ها برای تولید بانک اطلاعاتی بر اساس خودگزارشی های افراد از تجارب معمولشان، در حوزه روش جمع آوری اطلاعات شیوه ای نوین به شمار میرود.
علاقه میهای به موضوعاتی مانند خلاقیت، انگیزه، شادکامی و رضایت و سالها پژوهش درباره این مفاهیم باعث شکل گرفتن اساس نظری روانشناسی مثبت و همکاری او با مارتین سلیگمن در نگارش مقاله تاثیرگذار معرفی روانشناسی مثبت در نشریه روانشناس امریکایی (2000) بود.
چیکسنت میهای به دلیل فعالیتهای ارزشمندش در زمینه روانشناسی مثبت در سال 2009 برنده جایزه توانمندیهای کلیفتون شد و در سال 2011 نیز جایزه سیچنی به او تعلق گرفت.
میهای در شیکاگو با ایزابلا سلگا که دانشجوی تحصیلات تکمیلی تاریخ روسیه بود، آشنا شد. این دو در سال 1961 با هم ازدواج کردند. ایزابلا هنگام مرگ میهای در حالیکه شصت سال از زندگی مشترکشان میگذشت، در کنار او بود. دو فرزند آنها، مارک و کریستوفر که مانند پدرشان در دانشگاه تدریس میکنند، مدرس دانشگاه برکلی و کرنل هستند.
میهای از شوخ طبعی فوق العاده ای برخوردار بود و مخصوصا اظهارنظرهای خنده دار و کنایه آمیزش که با چهرهای بیتفاوت بیان میکرد بین آشنایانش معروف بود.
ذات مهربان و سرشت متواضع او موجب شگفتی و تحسین کسانی که او را برای اولین بار ملاقات میکردند میشد و احتمالا در محبوبیت او در بین دانشجویان، همکاران و دوستانش نقش داشت. زندگی میهای چیکسنت میهای یکی از بنیانگذاران روانشناسی مثبت تجلی سه حیطه اصلی روانشناسی مثبت (صفات مثبت، هیجانات مثبت و سازمانهای مثبت) بود.
دکتر زهره قربانی- مدرس و پژوهشگر روانشناسی مثبت