قصه درمانی در روانشناسی
Narrative Therapy
قصه گفتن تا چه اندازه اهمیت دارد؟ شمار روزافزونی از روان درمانگران از قصه و داستان برای کمک به حل مشکلات مردم استفاده میکنند. مقدمه
قصه و قصه گویی به قدمت تاریخ بشر ریشه دارد به گونه ای که بشر زندگی خود را در چهار چوب قصه ها به تصویر کشیده است وقصه ها نیز زندگی بشر را شکل داده ، دگرگون ساخته و متحول نموده اند . قصه ها باز نمایی ما از خودمان و تجربه های مان است .
زندگی فرایند پیوسته ای از نظم بخشی و سازماندهی تجربه ها ست . هنگامی که شناخت کاملی از جهان وجود ندارد نیاز نسبت دادن معنا به تجارب احساس می شود بدین ترتیب ، تجربه ها و رویدادهای عمر طولانی هر یک از افراد به قصه تبدیل می شود . افراد هنگام بیان داستان توالی و رابطه های معنا دار را کشف می کنند و نسبت به وضعیت خود بینش عمیق تری به دست می آورند ( دوایودی ،1997). در واقع قصه ها به عنوان سازه های تخیلی و فرهنگی از نظر فردی و اجتماعی با معنا و در برگیرنده ی نکات برجسته ای هستند ( امدن 1998).
برخی اندیشمندان از جمله جروم برونر ، لکس و تیز و جکسوان قصه گویی را شیوه ای طبیعی برای ساختن جهان می دانند. در این دیدگاه ارائه درس های اخلاقی در چار چوب قصه برای سازمان دادن به یاد گیریها در زندگی مطرح شده است . بدین ترتیب که اگر قصه ها در بر گیرنده ه ی اعمال و پیامدهای آن باشند ، موجب رشد اخلاقی می شوند (تریز نبرگ ، مک گراث ، 2001) از این نظر اهمیت قصه در رشد اخلاقی توسط بسیاری از صاحب نظران مورد بحث قرار گرفته است در کتاب های مقدس انجیل و قرآن نیز یکی از رویکرد های مهم برای آموزش شیوه های درست زندگی و کشف حقایق استفاده از استعاره ها ، حکایت ها و قصه های اقوام و مردمان مختلف است(کراو فورد ، براون و کراوافورد 2004) به همین دلیل همواره یکی از عمده ترین و رایج ترین راه های انتقال تجربه و سر گرمی ، قصه گویی و گوش سپردن به قصه ها بوده است (زایپس / پرنیانی 1380)
قصه و قصهگويی از مهمترین ابزارهایی است که میتواند تخیّل کودکان شما را را پرورش دهد و او را با دنیای اطراف و محیط زندگی اش آشنا کند. در واقع قصه و داستان پلی بین کودک و جهان اطرافش است. رویدادهایی که در یک قصه اتفاق میافتد دارای نظم خاص است که مشگل کودک در این توالی مسیری برای بیان و رویارویی را پیدا می-کند و از غصه آن می کاهد و امید می دهد. قصه درمانی یکی از فنون روان درمانی است و در کنار رویکردهای روانشناسی مانند رویکرد تحلیلی، شناختی و رفتاری کودکان را با فقدان ها، هراس ها و اضطراب های آماده می سازد و به گونه ای غیر مستقیم و جذاب نیرو و امید می دهد و تغییر ایجاد می کند.
داستان یا روایت
قصه یا داستان به نوشته ای گفته می شود که فکر نویسنده ی آن در قالب حکایتی به خواننده عرضه می شود ، خواه داستان جنبه ی تخیلی و غیر واقعی داشته باشد خواه واقعیات زندگی با جامه تخیل مزین شده باشد (نور احمر ،1358).از کتاب های داستانی و قصه ها می توان برای مخاطب قرار دادن حوزه ی وسیعی از مسائل مانند : رفتارهای حمایت کننده ، ترس از تنهایی ،رازها و ارتباط ها و مانند آنها استفاده کرد . به عنوان نمونه شاید کتابی بتواند به کودک قدرت" نه گفتن" را بیاموزد (محمد اسماعیل 1381)
هدف ها و ارزش های قصه
قصه گویی فعالیتی است که از انسان ها ، انسان می سازد (موره ،1991به نقل از ماکادو ،1995 ). افراد به وسیله ی داستان هایی که می شنوند ، شکل داده می شوند (اسکرام ،1993 به نقل از ماکادو5 199) داستان گویی شیوه ی شگفت انگیزی برای بالا بردن درک رفتار های شفاهی و عملی ( محمد اسماعیل ،1383) و در بر گیرنده ی باز نمایی هایی از خود ، جهان و شخصیت های مختلفی است که افراد با آنها تعامل برقرار می کند و بدین ترتیب روابط آنها را با دیگران از پیش شکل می دهند ( دیماجیو و همکاران،2003به نقل از یوسفی لویه و متین 1385). در واقع قصه ها چارچوبی برای خود پدید آیی و نیز اموزش و بالا بردن خود فهمی و کارآیی روابط بین فردی فراهم می آورند (دن ،1998)
داستان به ویژه قصه ی خود و زندگی نامه ی خود نوشت ، فرد را یاری میدهد که تخیلات ، رویدادها و تصوراتش را در یک کلیت یکپارچه منسجم کند که به گونه ای به ارتقاء خود آگاهی فرد می انجامد (کستنبام 2003به نفل از شیبانی ، یوسفی لویه و دلاور ،1385)
بارکر ارزش های بنیادین استفاده از استعاره ها ، قصه ها یا حکایت ها را در روان درمانی از کارزیک (1980)چنین استنباط کرده است :
*طرح کردن یا نشان دادن نکات مهم ،
*کمک به افراد برای شناخت خودشان ،
*ارائه را حل هایی برای مشکلات ،
*پروراندن ایده ها و افزایش انگیزش ،
*مدیریت کردن روابط درمانی ،
*تثبیت کردن رهنمودها ،
*کاهش دادن مقاومت ،
*چارچوب دهی و سازمان دهی مجدد مشکلات ،
*بازسازی خود (Ego)،
*الگو سازی شیوه ای از ارتباط برقرار کردن ،
*یاد آوری قابلیت های فرد ،
*حساسیت زدایی از ترس های فرد ،
استفاده از قصه و حکایت برای آموزش و شناساندن حقیقت ، شیوه های درست زندگی ، اخلاقیات و روش های دستیابی به کمال و موفقیت به اندازه ی تاریخ بشر قدمت دارد . اصطلاح قصه گویی این موضوع را ممکن است به ذهن برساند که قصه بخشی از ارتباط جدی محسوب نمی شوند بلکه صرفا برای سرگرمی است . در حالی که قصه ها به ما می گویند در این جهان چگونه باشم و این فرصت را می دهد تا دیدگاه خود را نسبت به واقعیت تغییر دهیم ، به عبارت دیگر قصه ها بیا نگر باورهای افراد در باره ی خودشان است ( کراوفورد و همکاران 2004) .
قصه های کودکان در باره ی انسان ها ، جانوران ، موجودات خیالی واشیایی از قبیل ساعت ، قطار و گلدان هاست . انسان ها ، جانوران ، موجودات خیالی واشیاء در قصه های کودکان دارای شخصیت ، باور ، فکر ، احساس و رفتار هستند . هنگامی که یک قصه گفته می شود موضوع شکل می گیرد ، مسائل مختلف آشکار می شود وشخصیت ها و اشیای قصه با افکار و هیجانها و رفتارهای خاص پاسخ می دهند . هنگامی که یک کودک به قصه گوش فرا می دهد ممکن است با یک شخصیت ، با یک موضوع یا یک حادثه در قصه همانند سازی کند . در نتیجه ، همانند سازی را به زندگی خود فرا فکنی می کند . علاقه وی به افکار ، احساس ها و رفتارهای شخصیت های قصه به او اجازه می دهد تا در تجارب شخصیت های قصه سهیم باشد و باورها ، افکار وتجارب هیجانی این شخصیت ها را بر خود فرافکنی کند . در نتیجه می تواند به صورت فرافکنانه برپریشانی های هیجانی خود کار کند ( گلدارد و گلدارد / پرنیانی ، 1382 ).
کاربردهای روانشناختی داستان شمار روزافزونی از روان درمانگران از قصه و داستان برای کمک به حل مشکلات مردم استفاده میکنند. کارل یونگ در کتاب انسان و سمبلهایش مینویسد که ما اگرچه ممکن است پس زمینههای فرهنگی و مذهبی متفاوتی داشته باشیم اما همه در ضمیر خودآگاه مشترکی سهیم هستیم. او معتقد بود که انسانها از سمبلهای یکسان یا مشابهی استفاده میکنند که نماینده هر دو جنبه والا و پست حیات روانی هستند. برونوبتلهایم، مشهورترین روانشناس در این زمینه است که از داستان به عنوان روش درمانی کودکان استفاده میکرد. او مربی و درمانگر کودکان، روان پریش بود. به عقیده بتلهایم، مشکل ترین کار در آموزش کودکان مساعدت به آنان در درک معنای زندگی است تا به بلوغ روانی دست یابند. او در کتاب " برجسته اش کاربردهای افسونگری " مینویسد:صرف نظر از نقش حیاتی و مهم سرپرستان کودکان، میراث فرهنگی که به شکل افسانهها است به زندگی آنها معنا میبخشد. وی معتقد است که وقتی بچهها را در برابر ادبیات قرار میدهیم، قصهها بیشترین جاذبه را برای آنها دارند.
او چنین توضیح میدهد: موضوع این نیست که فضیلت در پایان پیروز و اخلاقیات ترویج میشوند بلکه این است که قهرمان قصه،جذاب ترین مسئله برای کودک است و او در تمام مبارزات، قهرمان خود را در نقش قهرمان قصه میبیند. به خاطر این هم ذات پنداری، کودک تصور میکند که به قهرمان داستان از آزمونها و بلایا به زحمت میافتد و با او به پیروزی دست مییابد. زیرا که فضیلت پیروز است. کودک چنین هم ذات پنداری را به تنهای انجام میدهد و چالشهای درونی و بیرونی قهرمان، اخلاقیات را بر لوح ضمیر او حک میکند. شنل قرمزی نمونه ای از داستانهای نمادین است. شنل قرمزی کوچک برای دیدن مادربزرگ به آن سوی جنگل میرود. او قلب مهربانی دارد اما زود نصایح مادر را فراموش میکند و به گرگ اعتماد کرده و تمام جزییات خانه مادربزرگش را برای او افشا میکند. گرگ هم ابتدا مادربزرگ و سپس شنل قرمزی را میخورد و اگر دوستان او کمی دیرتر رسیده بودند ممکن بود پایان غم انگیزی در داستان داشته باشیم. شنل قرمزی یاد میگیرد که دوستی چیز بسیار خوبی است اما اعتماد بی جا به هر کسی کاز راه میرسد کار بسیار نابه جایی است.
داستان شنل قرمزی ممکن است در نظر اول خیلی پیش پا افتاده به نظر بیاید، اما تمثیل بسیار خوبی برای یاد دادن این موضوع است که هر کسی شایسته دوستی نیست نباید هرگز به غریبهها اعتماد کرد. داستان و افسانه، پیامهای روانشناختی مهمی در بر دارند. آنها با آشنا کردن کودکان با آن چه در ضمیر ناخودآگاه شان میگذرد، به کودکان کمک میکنند تا بر مشکلات روانشناختی رشد فایق آیند. داستانها به کودکان میآموزند که مبارزه علیه مشکلات شدید در زندگی اجتناب ناپذیر و بخشی طبیعی در حیات بشری است و اگر انسان عقب نشیند و ثابت و استوار با سختی غیرمنتظره و اغلب ظالمانه روبرو شود، بر تمام موانع غلبه میکند و در نهایت پیروز میگردد. کودکان 2 ساله خیلی زود به شنیدن داستان یا شعرهای کودکانه علاقه نشان میدهند. داستانهای مخصوص کودکان نوپا نباید طولانی یا پیچیده باشند. ممکن است داستان تنها بازتاب کازهای روزانه، مثل تهیه غذا یا پختن آن باشد. وقتی کودکان بزرگتر میشوند میتوانید داستانهایی با حوادث و شخصیتهای بیشتری برای شان بگویید. برای مثال 3 سالهها اغلب از شنیدن داستانهای واقعی درباره کودکی خود یا بقیه اعضای خانواده خوش شان میآید. تا سن هفت سالگی، برای بچهها میتوانید قصههایی به روش آهنگین و ریتمیک بگویید که در آنها کلمات کلیدی تکرار شوند. برای این گروه سنی، اغراق در بیان و نشان دادن قصه با حرکات، بسیار مناسب است زیرا به تخیل آنها پر و بال میدهد و رابطه خوبی بین قصه گو وشنونده ایجاد میشود.
به نظر رودلف اشتاینر - مؤسس مدارس والدورف - بچههای پیش دبستانی عاشق حرکات بیانی با دست، تغییر حالت و احساس با صورت و صداهای زمینه و جلوههای صوتی هستند. برای این که شخصیتها و حوادث را برای بچهها زنده کنید میتوانید، میتوانید از این عناصر استفاده کنید. به یاد داشته باشید .میگناirکه این عناصر را در یک داستان همیشه مثل هم استفاده کنید تا بچهها آنها را یاد بگیرند و به خاطر بیاورند. تطابق یابی، عنصرمهمی در قصه گویی است که به قصهها نیروی نفوذ و تأثیر میبخشد. تطابق یابی، یک فرآیند ذهنی ناخودآگاه است. وقتی بچهها به داستان گوش میدهند به طور مداوم آن چه را میشنوند با خاطرات خود پیوند میدهند. آنها در ذهن خود جستجو میکنند تا تجربیات حاضر خود از داستان را با وقایعی از گذشته مرتبط کنند. اگر کودکی بشنود " سگی بزرگ وخشمگین " شروع به تطابق یابی در تجربیات گذشته میکند تا به این سه کلمه معنی بدهد. بنابراین، عبارت " سگی بزرگ خشمگین " در هر کودک شنونده، تصویر متفاوتی را در خاطر زنده میکند. چون کودکان منحصر به فرد هستند،تجارب شان نیز منحصر به فرد است. آنها را از خلال حواس خود تعبیر و بنا بر تجربیات گذشته شان تفسیر میکنند.
برای انجام دادن این کار، هر کودک یاد میگیرد که رشته ای از الگوها را بسازد. وقتی کودکان قصه ای را میشنوند، مدام حوادث و شخصیتهای داستان را با تجربیات خود از وقایع ارتباط میدهند. فرآیند تطابق یابی در سطحی ناهوشیار رخ میدهد. به طور مثال تا به حال به این نکته توجه کرده اید که اگر در روند قصه شما اتفاقی عادی برای یکی از قهرمانان پیش بیاید، ممکن است یکی از کودکان اتفاق مشابهی را که برای خودش پیش آمده یا شاهد آن بوده به یاد آورد و دلش بخواهد که آن را بازگو کند.این روند به طور سریع در اتاق قصه به جریان میافتد و تقریبا ً هر کدام از آنها چیزهای مشابهی را به یاد میآورند. در حقیقت شما یک جریان تطابق یابی را در طول قصه گویی خود فعال کرده اید.
رویکردهای داستانی برای درک رفتار انسان طی سال های اخیر در حوزه های مختلف روانشناسی فراگیر شده است . تغییر دادن افکار انسان به مثابه ی نمونه هایی از بسط داستان ها ، تلویحات گسترده ای را برای بسیاری از قلمرو های روانشناسی ، هم در سطح نظری و هم در سطح پژوهش در بر داشته است . برای مثال رشد هویت به صورت شاخصی از ساختن قصه ی زندگی قلمداد می شود و آسیب شناسی نمونه ای از قصه های زندگی است که از مسیر اصلی خارج شده است و روان درمانی تمرینی برای ترمیم و بازسازی قصه ی زندگی تلقی می شود (هووارد ،1991 به نقل از یوسفی لویه و متین ،1383).
قصه درمانی با فرضیه های پسامد رنیسم با فرانو گرایی همخوانی دارد پسامد رنیسم از این باور حمایت می کند که هیچ حقیقت مطلقی وجود ندارد، بلکه به نظر و دیدگاه ما بستگی دارد ( دون ، 1998 به نقل از شیبانی ،یوسفی لویه و دلاور 1385 ). در دنیای فرانوگرایی قصه و داستان فضای آزادی برای عمل کردن به حساب می آیند . به همان سادگی که داستان فرصتی برای ابتکار عمل دوباره فراهم می آورد ،قصه گو نکاتی را در می یابد که در تجربه های شخصی او ، در پیوند داستانش با داستان های دیگران و نیز در پیوند داستا نش با داستان های بزرگتری از فرهنگ و انسانیت ریشه دارد، درک اینکه همه ی ما شخصیت هایی در داستان یکدیگر هستیم و این داستان ها ما را در عمل پیش می برند(پری ،1991 به نقل از شیبانی و همکاران 1385). به همین دلیل است که رویکردهای داستانی به روان درمانی بر این نکته تاکید دارد که قصه ها در چگونگی رفتار و واقعیت های ما نقش موثری ایفا میکند (استرند ،1997 به نقل از شیبانی و همکاران 1385 ).
مروری بر ادبیات موضوع نشان می دهد که رویکردهای داستانی در روانشناسی تاکنون بر چند محور زیر متمرکز بوده اند :
1-استفاده از قصه به مثابه ی یک فن درمانی در روان درمانی فردی و خانوادگی
2- استفاده از قصه به عنوان ابزاری تشخیصی
3- استفاده از قصه در حکم روشی برای آموزش و پرورش توانایی های کودکان .
بر همین اساس برخی پژوهشگران از قصه و توانایی قصه گویی کودکان به عنوان ابزاری برای ارزیابی بالینی استفاده کرده اند .
تغییر دادن افکار انسان به مثابه ی نمونه هایی از بسط داستان ها ،تلویحات گسترده ای را برای بسیاری از قلمرو های روان شناسی ، هم در سطح نظری و هم در سطح پژوهش در بر داشته است .
قصه گویی یکی از بهترین شیوه ها در مشاوره با کودکان است ، به طوری که آنان می توانند با احساسات و افکار و رفتار هایی مقابله کنند که هنوز نمی توانند با مشاور به طور مستقیم درباره آنها صحبت کنند .
داستان کویی یکی از کارکردهای روانشناختی پایه است . همه ی افرادتجربه هایشان را به شکلی از قصه ها سازمان می دهند . تا به این ترتیب به رویدادها معنی داده و در خصوص موقعیت هایی که پیش خواهد آمد، پیش بینی کرده و فعالیت هایشان را هدایت کنند (سالواتورو همکاران 2004 به نقل از یوسفی لویه و متین 1385 ). بنابراین ، قصه ها ی شخصی بخشی از قصه ی مشترک زندگی انسان ، در یک بافت فرهنگی تلقی می شوند، از این رو روان درمانگران از این قصه ها به عنوان روش مفید در کارهای بالینی استفاده می کنند . نمونه تحقيق : تاثیر قصه درمانی بر کاهش علایم افسردگی در کودکان افسرده ● هدف:
هدف از پژوهش حاضر تعیین تاثیر قصه درمانی بر کاهش علایم افسردگی کودکان بوده است.
● روش:
بدین منظور در چهارچوب روش پژوهشی نیمه آزمایشی ۵ نفر از دانش آموزان افسرده پایه چهارم و پنجم ابتدایی در پژوهش شرکت داده شدند. طرح پژوهش از نوع پیش آزمون- پس آزمون بدون گروه کنترل بوده است. پرسشنامه علایم مرضی کودکان مورد استفاده قرار گرفت. پس از انجام پیش آزمون برنامه قصه درمانی به مدت ۲۴ جلسه ۶۰ دقیقه ای (دو بار در هفته) اجرا شد و در پایان پس آزمون انجام شد.
● یافته ها:
نتایج نشان داد که افسردگی تمام آزمودنی ها در پایان برنامه درمانی کاهش یافت. علاوه بر این قصه درمانی بر درمان اختلال های همبود شامل اختلال های اضطرابی و لجبازی و نافرمانی موثر بوده است.
● نتیجه گیری:
قصه درمانی علایم افسردگی، اضطراب و هراس را در کودکان افسرده کاهش می دهد.
میگنا - مقاله ای از دکتر مجید یوسفی لویه