کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

نگرانی‌های فرزند اول شما

23 شهريور 1395 ساعت 10:48

با تولد نوزاد جديد، محيط منزل سرشار از شادي مي‌شود. اما اين موضوع براي ديگر فرزندان خانواده چندان اتفاق خوشايندي نيست، چرا كه كوچولوي تازه متولد شده، رقيب آنهاست و روابط آنها بي‌ترديد به درگيري و مشاجره مي‌رسد كه والدين بايد اين موضوع را حتماً مد نظر داشته باشند.


چند فرزند دارید؟ فرزند دوم شما با فرزند اول چقدر تفاوت دارد؟ آیا روش تربیتی این دو یکسان بوده است؟ آیا تجربه‌هایی که درباره فرزند اول داشته‌اید درباره فرزند دوم هم به کار برده‌اید؟ یا نه آن را اصلاح کرده‌اید و یا اصلا تغییر داده‌اید؟ در تربیت کدامیک موفق‌تر بوده‌اید؟ فرزند اول یا دوم؟ اصلا تربیت کدامیک برای شما سخت‌تر بوده است و کدامیک راحت‌تر؟

آنچه مسلم است رفتار والدین با اولین فرزند خود با رفتاری که با فرزندان بعدی دارند متفاوت است. نگرش‌ها، انتظارات و مهارت‌های فرزندپروری و نیز نگرانی‌های آنان در نتیجه تجربه‌ای که با فرزند اول به دست می‌آورند تغییر می‌کند، به طور کلی والدین به اولین فرزند خود توجه بیشتری می‌کنند و با او بیشتر حرف می‌زنند در مقابل از او توقع و انتظارات بیشتری نیز دارند. از این‌روست که برخی روان‌شناسان معتقدند که فرزندان اول در مقایسه با فرزندان بعدی بسیار جویای موفقیت هستند، برونگراترند، به حمایت دیگران نیاز بیشتری دارند، بیشتر به اطاعت از مراجع قدرت و جلب نظر و تایید بزرگسالان راغبند، وجدان اخـلاقـی نـیـز در آنان بیشتر است، بیشتر مستعد گناه‌اند، همکاری و احساس مسوولیت بیشتری دارند و کمتر پرخاشگرند.

براساس یک کار تحقیقاتی، انگیزه پیشرفت در فرزندان اول بیش از بچه‌های دیگر است و آن هم به این دلیل است که بچه‌های اول به حرف پدر و مادرشان درباره خوب درس خواندن و دیگر موارد گوش می‌دهند. نکته جالب این که به ترتیب تولد از اول به آخر از میزان انگیزه پیشرفت به طرز منفی کاسته می‌شود که شاید علت این امر این باشد که والدین برای فرزندان بعدی وقت کمتری را صرف می‌کنند و بیشتر وقت و حوصله خود را برای تربیت و توجه به فرزند اول اختصاص می‌دهند.

مـایـکـل گـروس یـک کـارشـنـاس امـور تـربـیـتی استرالیایی در کتاب خود با عنوان این که چرا فرزندان اول خانواده بر دنیا حکومت می‌کنند و فرزندان آخر مـی‌تـوانـنـد دنـیـا را عوض کنند، می‌نویسد: تمام فضانوردان آمریکایی اولاد اول خانواده بوده‌اند. بیش از نیمی از تمام روسای جمهوری آمریکا و بـیـشـتـر برندگان جوایز نوبل فرزند اول خانواده بوده‌اند. به گفته وی تنها تک‌فرزندان، ویژگی‌های شبیه اولاد اول را دارند. تحقیقات نشان می‌دهد تک فرزندان اعتماد به نفس و قدرت بیان بیشتری نسبت به سایر کودکان دارند. از قوه تخیل خود بیشتر اسـتـفــاده مــی‌کـنـنـد و از عـزت نـفـس سـالـم‌تـری برخوردارند. او معتقد است که والدین باید بسته به ایـن که کودک فرزند چندم خانواده است رفتار متفاوتی با او داشته باشند.

چرا رفتارهای متقاوت
اولین فرزندان در هر خانواده از یک موقعیت برتری برخوردارند. این موقعیت تا زمان تولد دومین فرزند ادامه می‌یابد ولی با تولد فرزند دوم ناگهان محبت و توجه والدین و دیگر اطرافیان نسبت به آنان کمتر می‌شود. از آنجایی که والدین و اطرافیان الگوی رفتاری خاصی برای نحوه برخورد خود با فرزند اول در مقابل این تنزل ندارند و اغلب با رفتارهای ناشیانه خـود فـرزنـد اول را نسبت به فرزند دوم نه‌تنها بی‌علاقه می‌کنند، بلکه حسادت را در وجود او تحریک می‌کنند.بررسی‌ها نشان داده است که رفتارهای روانی ناهنجار در فرزندان اول بیشتر است که دلیل آن تنزل مرتبه فرزند اول پس از کودک دوم است. خـصـوصـا زمـانـی کـه مـادر و پدر به جنسیت فرزندشان توجه داشته باشند و فرزند دوم جنس مورد علاقه‌شان باشد.الـبـتـه هـمه پدر و مادرها چنین نیستند. برای بعضی‌ها فرزند ارشد، علی‌رغم تولدهای بعدی فرزند مورد احترام است و از چنان اعتبار و حیثیتی برخوردار است که فرزندان دیگر دارای آن احترام نیستند.
آنچه مسلم است تربیت فرزند اول بیش از تربیت سایر فرزندان مستلزم دقت و کاردانی است، به طوری که در تربیت فرزند ارشد باید خیلی دقت شود، چون شیوع اختلالات رفتاری و روانی فرزندان اول ناشی از رفتار نادرست والدین است. باید روشی به کار برد که گمان نکنند سزاوار احترام و امتیاز خاصی هستند و از سوی دیگر فکر نکنند که حقوق آنان نسبت به دیگران کمتر رعایت شده و حقی از آنان ضایع شده است.

کارشناسان می‌گویند که فرزند ارشد این تمایل را دارد که گمان کند از یک طرف والدین خصوصا مادر او را ترک کرده و به حال خود گذاشته‌اند و از سوی دیگر برادر و یا خواهر کوچکتر او را از حق خود محروم کرده‌اند. بـنـابراین رفتارهای تربیتی در فرزند اول بایدبه‌گونه‌ای باشد که فرزند فکر نکند که مادر فقط منحصر به اوست و ازطرفی فکر نکند که با آمدن فرزند دیگر فراموش شده است.
والدین نیز باید فرزند ارشد را راهنمایی کنند که نسبت به برادران و خواهران کوچکتر همانند پدر و مادر رفتار حمایتگر داشته باشد، حتی می‌توانند او را در مراقبت‌های بچه نوزاد شرکت دهند. هرگز نباید فرزند ارشد را در مقایسه با کوچکتر خود تحقیر کرد، هرچند که افراط در توجه نسبت به فرزند ارشد سبب بروز نخوت و غرور زیاد او می‌شود. والدین باید با تدبیر و مهارت فرزند ارشد را وادار کنند که کاردانی و فداکاری و محبت خود را به سود کوچکترها به کار ببرد و از به کار بردن نیروی تعرضی علیه آنها خودداری کند.
نتیجه این که فرزند ارشد با دو خطر روبه‌روست او را کمتر یا بیشتر از ارزش واقعیش گرفتن که هر دو مـوجـب اختلال رشد اجتماعی او شده و گاهی هـماهنگی و تعادل میان گروه برادران را به هم می‌زند. تقریبا همه فرزندان اول مانند تک فرزند هستند بهره‌مندی از توجه تمام و کمال والدین هم موهبت و هم مصیبت برای آنان است. از سویی اعتماد به نفس و قاطعیت در تنها فرزند پرورش می‌یابد و از سویی تنها مرکز توجه بوده و می‌تواند به توقعات زیاد غیرواقع‌بینانه‌ای منجر شود. تک‌فرزندها معمولا در کنار بزرگ‌ترها احساس راحتی می‌کنند اما آنها به واقع به دوستی و نزدیکی با بچه‌ها نیاز دارند به همین خاطر قرارهایی برای بازی با همسالان فرزند خود تـنـظـیـم کـنـیم تا بدترین وسیله مهارت‌هایی مثل مشارکت دوستی و حل مشکلات را تعریف کنید.

مقصر کیست؛ شما یا کودکتان؟
قبل از آن که کودکتان به دنیا بیاید حتما شما و همسرتان به روشی که مایل هستید او را بزرگ کنید می‌اندیشید. این مشغولیت فکری امری طبیعی است چرا که دانستن شیوه برخورد با کودک در مراحل مختلف رشد امری ضروری است لذا سعی دارید قبل از تولد یکایک شیوه‌های تربیتی روحی و جسمی نوزاد را مورد بررسی قرار دهید تا در ادامه راه دچار اشتباه نشوید. امروزه شیوه تعلیم و تربیت وارد مرحله جدیدی شده است.
پیشتر پدر و مادر بودن یک امر ساده بود. هر کس چندین بچه داشت و آنها را برحسب شعور و قوه ادراکش و براساس آداب و رسوم قدیمی بزرگ می‌کرد و بچه‌های بد تربیت بچه‌هایی بودند که نتوانسته بودند از آموزش خوبی که به آنها داده شده بود به خوبی بهره بگیرند چنانچه اگر کودکی دچار خطایی می‌شد همه کاملا معتقد بودند که این فقط تقصیر خودش است و نه هیچ‌کس دیگر. مقررات تربیتی سخت و خشن بود. اما کودک در سال‌‌های اول زندگیش موظف به رعایت آنها نبود.
نوزاد موجود کوچکی بود که احتیاج به خوردن و شستشو داشت و هیچ آموزشی برایش لازم نبود.مادران هم هر وقت که نوزاد تقاضای شیر می‌کرد به او شیر می‌دادند اگر گریه می‌کرد او را در آغوش می‌‌گرفتند و او را برای این که به خواب رود تکان می‌دادند اما با تـغـییر اصول تعلیم و تربیت مادران دریافتند که کودکشان فقط به غذا و شستشو نیاز ندارد باید تعلیم و تربیت را از گهواره آغاز کرد دیگر هر کس آزاد نیست بر طبق آنچه که درک می‌کند بچه‌اش را بزرگ کند.

برای این که آینده کودک به خطر نیفتد باید از همان آغاز تولد والدین روش منظمی را به کار گیرند. تکان دادن بچه وقتی که خوابش نمی‌آید، در آغوش گرفتنش به محض این که گریه کرد و دادن شیر به او هر وقت که خواست منع گردید. حال باید به ساعت نگاه کرد نه به کودک.
با آمدن علم روانشناسی تحولی در روش تعلیم و تربیت به وجود آمد.
فروید کشف کرد که انسان در ضـمـیــر نـاخـودآگـاهـش، خـاطـرات بـد، تـمـایـلات غیرمنطقی، نگرانی‌ها، اضطرابهایش را پنهان می‌کند که بازتاب آن در ضمیر آگاه به صورت اختلالات روانی، بیماری عصبی، وسواس و عقده خواهد بود. از نظر فروید همه اختلالات روانی افراد از تمایلات سرکوب شده دوران کودکی سرچشمه می‌گیرند.

به نـظر برخی از روانکاوان اضطراب بشر ناشی از نخستین ضربه لحظه تولد است. روش تربیتی روانکاوان اثرات خوب فراوان و نامطلوب اندکی برجای گذاشت. یکی از اثرات خوب این بود که این واقعیت را آشکار ساخت دیگر نوزاد یک حیوان کوچک نیست و از همان روز تولد نه تنها قادر است رفتارهای انعکاسی داشته باشد بلکه رفتارهای عاطفی نیز از او سر می‌زند. در واقع نوزاد از همان لحظه که اندام‌های بدنش به وجود می‌آید روانش نیز تشکیل می‌گردد.
براساس روش تربیتی روانکاوان برای این که روان کودک دچار اختلال نشود و عقده‌‌ای به وجود نیاید سعی می‌شد هر خواسته کودک فورا ارضا گردد بخصوص در سنین اولیه کودکی، یعنی به کودکتان هر وقت که خواست غذا بدهید. بگذارید کودک برای این که تمایل به پرخاشگریش را ارضاء کند اسباب‌بازی‌هایش را بـشـکند در غیر این صورت آن تمایل در ضمیر ناخودآگاه کودک پنهان می‌شود. اگر چیزی را از او دریغ کنید او دچار احساس حقارت خواهد شد با این روش تربیتی کودک اگر مرتکب خطایی می‌شد کسی او را سرزنش نمی‌کرد بلکه خانواده را مورد سرزنش قرار می‌دادند که نتوانسته بود فرزند خود را به خوبی درک کند. بدین طریق روانکاوی وارد زندگی مردم شد و همه والدین و مربیان بدون این که متوجه باشند آن را به کار می‌برند.
-
رفتار با فرزند اول وقتی فرزند دوم به دنيا می آيد

فرزند اول آيا ميدانيد كه وقتي فرزند دومتان به دنيا مي آيد، چگونه بايد فرزند اولتان را آماده ورود او كنيد؟ ابتدا بايد دقت داشته باشيد كه فرزند اولتان نيازمند دنيايي از توجه و علاقه است تا اطمينان پيدا كند كه بچه دوم و جديد جايگزين او نخواهد شد.
در اينجا به ده شيوه مفيد و سودمند اشاره مي كنيم كه با به كار بستن آنها مي توانيد به راحتي فرزند اولتان را براي ورود بچه دوم آماده سازيد.
۱- برنامه اي ترتيب دهيد كه فرزند اولتان اوقات زيادي را با پدرش تنها باشد. بايد بدانيد كه اختلاف سني خيلي كم ( كمتر از سه سال ) بين بچه ها، هميشه مي تواند باعث به وجود آمدن برخوردها و اختلافاتي بين بچه ها شود، چرا كه هر دو نياز شديد و فراواني به توجه والدين دارند. پس، در صورتي كه اختلاف سن بين فرزند اولتان با فرزند دوم كمتر از سه سال است، اطمينان حاصل نماييد كه وقت كافي در اختيار بچه اول قرار مي دهيد تا او احساس كمبود پيدا نكند. به خصوص، او نياز خواهد داشت كه اوقات زيادي را با پدرش به تنهايي به سر ببرد.
۲- كتابهاي مربوط به اطفال شيرخواره و كوچك را براي فرزندتان بخوانيد. حتي زماني كه باردار و در انتظار ورود فرزند دومتان هستيد، توجه، عشق و علاقه كامل و صددرصد شما معطوف به فرزند اولتان خواهد بود و همين به او كمك مي كند كه خودش را با آن موقعيت جديد منطبق و سازگار سازد. كتابهايي را برايش بخوانيد كه با به دنيا آمدن بچه هاي كوچك و اضافه شدن آنها به جمع خانواده مرتبط هستند و در مورد طفل داخل شكم تان با او صحبت كنيد. گرچه، ممكن است فرزند اولتان، به طور كامل صحبت هاي شما را درك نكند. ولي به اين شكل، اطلاعات لازم را كسب مي كند و در رابطه با ورود بچه جديد به خانواده توجيه و آماده مي شود.

۳- زمان تغيير دادن ها را به طور متناوب تنظيم كنيد. اگر لازم مي دانيد كه تخت يا اتاق جديدي را براي ورود فرزند دومتان تهيه كنيد، اين تغييرات را دست كم چهار تا شش هفته قبل از به دنيا آمدنش صورت دهيد. به اين ترتيب، احتمالش خيلي كم خواهد بود كه فرزند اولتان در رابطه با اين تغيير و تحولات احساس ناراحتي پيدا كند و حس حسادتش تحريك شود. به هر صورت، هر گونه تغيير و تحولي را كه لازم مي دانيد صورت دهيد وبه هيچ وجه اين تحولات نبايد همزمان با به دنيا آمدن بچه جديد انجام شود.
۴- فرزند اولتان را تشويق كنيد كه رابطه ملايم و خوبي با بچه جديد برقرار كند. به او مفهوم ملايمت در نوازش طفل شيرخواره را ياد بدهيد و قبل از به دنيا آمدن بچه دوم، اين اعمال ملايم را با او تمرين كنيد. به اين ترتيب، قبل از آن كه خواهر يا برادر بزرگ يك بچه شود، مفهوم برقراري يك ارتباط ملايم را مي فهمد.
۵- بگذاريد كه فـــــرزند اولتان يك بچه باقي بماند و دوران خوش و خاطره انگيـــز خردسالــــي اش حفظ شود. عليرغم اين حقيقت كه فرزند اولتان تبديل به خواهر يا برادر بزرگتر ميشود، او را از فعاليتهاي مختص دوران خردسالي اش محروم نكنيد و نشاط وسرخوشي مختص آن زمان را از او نگيريد.
تصور نكنيد كه با به دنيا آمدن بچه جديد، فرزند اولتان مجبور است كه به جاي خوابيدن در گهواره اش،روي يك تخت ديگر بخوابد،به خصوص اگر احساس ميكنيد كه از خوابيدن در گهواره اش،هنوز لذت ميبرد و در آن راحت است. اگر هنوز از پوشك استفاده ميكند، بگذاريد اوضاع به همان روال پيش برود و اگر به او شير ميدهيد آنرا قطع نكنيد.چرا كه او هنوز خودش يك بچه است و نيازهاي خاص خودش را دارد! انتظار اين را داشته باشيد كه او دوست داشته باشد مثل سابق در آغوش گرفته شود و از گرماي تن شما و زمزمه ها و راز و نيازهايي كه زير گوشش نجوا ميكرديد، برخوردار شود.
۶- خودتان را آماده مواجهه با بداخلاقي ها، عصبانيت ها، تندخويي ها، بي حوصلگي ها و ترشرويي هاي او كنيد. اگرفرزند اولتان نق نقوتر، بداخلاق تر و وابسته تر از هميشه به نظر رسيد، غافلگير و شوكه نشويد. او نياز دارد كه ابراز وجود كند و اطمينان يابد كه جايش در خانواده هنوز ايمن است. با گذشت زمان و ملاحظات خاص شما، فرزند اولتان به جاي حسادت نشان دادن از خودش، در رابطه با نقش جديدش در خانواده، حس تسلط و كنترل پيدا مي كند و خودش را با وضعيت جديد سازگار و منطبق مي سازد.
۷- به او يادآوري كنيد كه زماني خودش هم يك طفل شيرخواره و كوچك بود. به او عكسهاي دوران نوزادي اش و هدايايي را نشان دهيد كه وقتي تازه متولد شده بود، دريافت ميكرد و علاقه و توجهي را به يادش بيندازيد كه در آن زمان كسب مي كرد.
۸- چند اسباب بازي ويژه و مخصوص برايش بخريد. خريدن اسباب بازي هاي جديد براي فرزند اولتان هم مفيد و سودمند واقع خواهد شد. چرا كه وقتي فرزند دومتان به دنيا مي آيد و دنياي توجه و هدايا معطوف او مي شود، فرزند اولتان چيزهايي براي خودش خواهد داشت كه سرش با آنها گرم باشد وبه خواهر يا برادر كوچكش حسادت نكند.

۹- پيشاپيش فرزند اولتان را تشويق كنيد كه بعد از به دنيا آمدن بچه دوم،كمكتان كند. اين عمل به او حس توانايي، كارداني، شايستگي، لياقت و توانمندي مي بخشد. وقتي بچه جديد به دنيا مي آيد، فرزند اولتان مي تواند با آوردن پوشك براي مادرش يا تكان دادن يك اسباب بازي مقابل صورت بچه كمك سودمندي ارائه دهد.
۱۰- به او مزاياي خواهر يا برادر بزرگتر بودن را نشان دهيد. فرزند اولتان را درگير فعاليت هايي كنيد كه قادر به انجامشان است و مي تواند او را از بچه تازه متولد شده مجزا كند، و به اين ترتيب اين پيام را به او برسانيد كه چون ديگر يك طفل كوچك نيست، مي تواند كارهاي خاصي را انجام دهد. او را در آغوش بگيريد، درحالي كه برايش كتاب مي خوانيد عكس هايش را به او نشان دهيد، يك جدول يا معماي ساده را باهم حل كنيد و ديگر فعاليت هايي را با او انجام دهيد كه لازمه و متناسب با سن و رشدش هستند، به اين ترتيب، شور و شوق او از بزرگ شدنش و انجام كارهايي ادامه پيدا مي كند كه وقتي نوزاد بود قادر به انجامشان نبود، ولي حالا از توانايي انجام آن برخوردار است.
خواه بچه جديدي به جمع خانواده اضافه شود و يا فرزند نوجوانتان به قصد تشكيل زندگي يا ادامه تحصيل، جمع خانواده را ترك كند، همواره تغيير و تحولات در خانواده ها نيازمند سازگاري هاي بنيادين و ريشه اي رواني، ذهني، روحي و جسماني هستند.

پژوهشگران و محققان مسايل خانوادگي، پيدايش اين تغيير و تحولات در زندگي روزمره اعضاي خانواده را تنش زاترين حالت ممكن معرفي كرده اند. پس، اگر فرزندان نوپا و كوچك تان در خلال اين چارچوب زماني، تا حدي سير قهقرايي را طي كنند، نبايستي نگران شويد و بايد آن را امري طبيعي بدانيد كه بسيار موقتي، گذرا و زود گذر است.
به دنيا آمدن فرزند جديد احساسات خاصي را در فرزندان قبلي بوجود مي آورد. بروز نوعي حسادت در اين موقعيت مي تواند طبيعي باشد اما عملکرد شما و عدم غفلت از فرزند قبلي همهء اعضاء خانواده را در گذر از اين موقعيت ياري مي کند. نقش شما اساسي است. بيشتر بدانيد... براي کودکان اضافه شدن يک عضو جديد به خانواده ممکن است چندان خوشايند نباشد.
واقعيت اين است که اکثر کودکان در چنين موقعيتي احساس حسادت مي کنند و به راحتي اين احساس را در رفتارشان نشان مي دهند. پذيرفتن فرزند جديدي در خانواده براي کودکان سنين 1 تا 3 سال و نيمه مشکلتر است زيرا هنوز خيلي به والدينشان وابسته هستند. حتي گاهي عکس العملهاي شديدي از خود نشان مي دهند که دقت شما را مي طلبد. البته اگر حساسيتها خيلي بحراني شد بهتر است نزد مشاور برويد. اما والدين براي آماده کردن فرزند بزرگتر چه اقداماتي مي توانند به عمل آورند؟
آمادگي براي ورود عضو جديد، به حفظ آرامش طي اين دوره انتقالي کمک مي کند. خانم سارا ف. که يک پسر سه ساله و يک نوزاد دختر دارد تجربهء خود را براي ما نقل کرده است: وقتي به دخترم شير مي دادم، سامان (پسرم) از من خواست با او توپ بازي کنم. او از دست کودک جديد خيلي ناراحت شد چون احساس کرد من درخواستش را رد کرده ام، و شروع به گريه کرد. لازم بود تا کاري کنم که غصه نخورد و بين او و خواهرش کينه بوجود نيايد. به او گفتم: وقتي خواهرت شيرش را خورد مي تواني با او بازي کني. بعد توپ کوچکي را که براي دخترم خريده بودم به او دادم تا بعد از شير، به آرامي با او بازي کند. دراينجا حس کردم که از خوشحالي چشمانش برق زد و احساس يک برادر بزرگتر به او دست داد. ضمنا عکسي از اولين بازي دونفرهء آنها گرفتم و در اتاقشان قاب کردم.
در اينجا به ذکر چند نکته مي پردازيم که شما مي توانيد به کودکتان کمک کنيد فرد جديد را راحتتر بپذيرد:
۱. با هم نقش مـــــادر را بازي کنيد. براي فرزند بزرگتر عروسک يا خرس مورد علاقه اش را بخريد و او را مامان عروسک بکنيد. برايش توضيح دهيد که نوزاد جديد خيلي ظريف و حساس است. بگذاريد غذا دادن، بغل کردن و تميز کردن نوزاد را با عروسکش امتحان کند. اجراي نقش مادر باعث مي شود به هردوي شما خوش بگذرد .وقتي خوب از عهدهء کارش برآمد تشويقش کنيد.
۲. اتاق نـــــوزاد را با هـــم تــــزئين کنيد. بگذاريد فرزند بزرگتر يک نقاشي قشنگ مخصوص اين اتاق بکشد و آن را همانجا نصب کنيد. اين کار باعث مي شود احساس کند از گردونهء فعاليتهاي خانه خارج نشده و در احساس خوشحالي ورود فرزند جديد سهيم است.
۳. از او بخواهيـــد در ماجــــــرا سهيـــــم باشد. وقتي نوزاد را به منزل آورديد اجازه دهيد کودک بزرگتر به شما کمک کند و از او ياري بخواهيد. گرچه شما تلاش کرده ايد ذهن او را براي ورود فرزند جديد آماده کنيد ولي هنوز احتمال دارد از خود مقاومت نشان دهد. ممکن است دوباره مانند سالهاي قبل بچگانه حرف بزند يا شيشه شيرش را بخواهد. اين يک رفتار طبيعي است و زياد طول نخواهد کشيد. بگذاريد اين رفتار را داشته باشد و با او برخورد نکنيد. حتما او را مانند قبل بغل کنيد و نوازش نمائيد و ببوسيد و ابراز محبت به او را از قبل نيز بيشتر کنيد. اوقات خاصي را فقط به او اختصاص دهيد و با يکديگر خلوت کنيد. مي توانيد با هم بازي کنيد يا برايش اختصاصا داستان بخوانيد يا با او غذا بخوريد.

۴. با هــــم کتاب بخـــوانيد. کودکان عاشق داستان خواندن شما هستند، مخصوصا اگر ماجراي کتاب در مورد آنها باشد. با هم به سمت يک کتابفروشي يا کتابخانه قدم بزنيد و کتاب يا داستاني درمورد "برادر يا خواهر بزرگتر شدن" برايش بگيريد. از اوقاتي که تنها با هم هستيد لذت ببريد و کتاب را برايش بخوانيد.
ملاحظه مي کنيد که راههاي مختلفي براي آماده کردن فرزندان بزرگتر جهت قبول فرزند جديد وجود دارد. درک و آگاهي شما از فشارهائي که ورود فرد تازه به خانواده وارد مي کند اعضاء خانه را در گذر از اين دوره ياري خواهد کرد.

تولد فرزند دوم به منزله استرس برای فرزند اول است
فرزندان اول با تولد فرزند بعدی احساس می کنند توجه و محبت والدین را از دست داده اند، به همین دلیل این مورد برای آنها به منزله استرس می باشد.به گزارش سلامت نیوز به نقل ازمهر ، کارشناسان تربیتی معتقدند در حدود 6 تا 8 هفته اول پس از تولد عضو جدید، نیازها ، خواسته ها و حتی بهانه های فرزند اول به اوج می رسد و چنانچه والدین از این تغییرات اطلاع داشته باشند ، بهتر می توانند به هماهنگ شدن و تعادل اوضاع کمک کنند.براساس اعلام نظر کارشناسان ، البته برخی از این تغییرات عادی است اما چنانچه تغییرات عمیق در اخلاق و برنامه خواب او ایجاد شود بهتر است با متخصص مشورت نمایید.
برای فرزند اول خیلی سخت است که مطمئن شود شما او را نیز به اندازه فرزند دوم دوست دارید، زیرا او می بیند شما وقت زیادی را با فرزند دوم می گذرانید. در چنین مواردی عموما" فرزند اول احساساتی از قبیل حسادت، هیجان و نفرت را با ورود عضو جدید تجربه می کند. البته این امر در خصوص کودکان کم سن از آنجایی که نمی توانند احساسات خود را در قالب کلمات بیان کنند، با بد رفتاری و لجبازی و بهانه گیری خود را نشان می دهد.حتی ممکن است کودک در این موارد انگشت خود را بمکد و یا به خوردن شیشه بپردازد. در مورد کودکان بزرگتر از آنجایی که می خواهند ظرفیت صبر شما را بسنجند، ممکن است رفتار بدی داشته باشند، اشیاء را پرت کنند و یا اینکه از خوردن غذا خودداری کنند. این موارد ممکن است تا زمان پذیرش فرزند دومی توسط اولی ادامه یابد.

هووي فرزند اول
حسادت در بين همه خواهرها و برادرها ديده مي‌شود و اكثراً هم كار به جر و بحث و دعوا ختم مي‌شود. گاه نيز وضع از اين هم بدتر شده و به كتك زدن يكديگر مي‌رسد. اما ريشه اين مشكل چيست؟ در اغلب موارد با تولد نوزاد جديد، فرزند بزرگتر احساس مي‌كند جايگاه خود را در خانواده از دست داده است و به همين خاطر سعي مي‌كند موقعيت خود را حفظ كند. در چنين شرايطي كم‌كم ناراحتي و حسادت‌هاي او شروع مي‌شود. اما وقتي محيط منزل، صحنه دعوا، جيغ، فرياد و گريه‌هاي بچه‌ها مي‌شود، رفتار صحيح چيست؟
در بعضي خانواده‌ها به محض اينكه بچه‌ها شروع به جر و بحث مي‌كنند، والدين سعي مي‌كنند محيط خانه را به هر قيمتي كه شده آرام كنند. بعضي ديگر از والدين نيز در چنين شرايطي واسطه بين كودكان مي‌شوند و با مهرباني مشكل آنها را حل و فصل مي‌كنند. اما در واقع، اين مشاجرات مي‌تواند نتيجه مثبتي براي كودكان داشته باشد. حسادت يك احساس لازم در بين كودكان است كه رشد شخصيت و اخلاق اجتماعي آنها را شكل مي‌دهد. در خلال اين جر و بحث‌ها، كودك رفتارهاي شخصي و ظرفيت خود را مي‌شناسد.
همين حسادت‌ها هر كدام را به سمت قابليت‌ها و توانايي‌هاي مثبت هدايت مي‌كند و ثمره آن در آينده، شخصيت و توانايي‌هاي متفاوت بچه‌هاست كه خود آنها نيز به خوبي اين موضوع را درك خواهند كرد. يكي از علل مهم حسادت فرزند بزرگتر اين است كه او معمولا عهده‌دار بخشي از مسئوليت‌هاي خانواده است و بايد آرزوهاي برآورده نشده پدر و مادر را عملي كند. در حالي كه والدين تجربه بيشتري براي تربيت و پرورش فرزند كوچك‌تر كسب مي‌كنند و او چندان نگراني از آينده ندارد. او از لحاظ عاطفي به پدر و مادر نزديك‌تر است و به نظر مي‌رسد بيشتر مورد نوازش آنهاست.

همين مسئله موجب حسادت فرزند بزرگتر مي‌شود و او سعي مي‌كند براي خود قلمرو داشته باشد. پدر و مادر بايد روش‌هايي را بشناسند و ابتكار عمل داشته باشند تا فرزند بزرگتر احساس سلطه بر فرزند كوچكتر پيدا نكند. شش سال؛ فاصله سني ايده‌آل بين فرزندان؟
يكي از سؤالاتي كه اكثر والدين در مورد تولد فرزندانشان مطرح مي‌كنند فاصله سني بين فرزندان است چرا كه اين مسئله يكي از عوامل مهم در بروز حسادت بين آنهاست. اگر اختلاف سني كم باشد، بچه‌ها زودتر با هم ارتباط برقرار كرده، دوست مي‌شوند و بازي مي‌كنند. با اين حال رقابت و حسادت بين بچه‌ها را به هيچ وجه نبايد ناديده گرفت. اگر اين فاصله سني يك يا دو سال باشد، اين بحران طبيعي و موقتي است. بر عكس، تولد خواهر يا برادر جديد براي كودك سه ساله سن ورود به مهد كودك اتفاقي ناگوار و در واقع فاجعه‌اي است.

برخي از پزشكان اطفال توصيه مي‌كنند كه فاصله سني بچه‌ها 5 تا 6 سال باشد. در اين صورت پرخاشگري جاي خود را به مهرباني و محبت مي‌دهد. فرزند اول تا اين سن توانسته لذت تك فرزند بودن را در خانواده درك كند و حالا راحت‌تر مي‌پذيرد كه مادر وقت خود را به فرزند ديگر نيز اختصاص دهد. هرگز در مشاجرات بچه‌ها دخالت نكنيد!

جر و بحث بين بچه‌ها موضوع نگران كننده‌اي نيست، زيرا حسادت بخشي از رشد شخصيت و زمينه كاهش قدرت مطلق فرزندان و امري سازنده است. اين خصلت در پسران و دختران به شيوه‌هاي مختلف بروز مي‌كند. اما اگر بچه‌ها دائم با هم دعوا مي‌كنند و هيچ آتش بسي برقرار نمي‌شود، بايد با يك مشاور يا روان‌شناس مشورت كرد.
داشتن خواهر و برادر در واقع زمينه‌اي براي كودك به وجود مي‌آورد كه او را براي زندگي در اجتماع آماده مي‌كند. جايگاهي كه كودك در رابطه خواهر و برادري دارد، نيز تعيين كننده است. شما مي‌توانيد با محول كردن يك وظيفه خاص به هر يك از فرزندان، احساس حسادت و بدجنسي را وجود آنها كمرنگ كرده و از طرفي نيز به آنها كمك كنيد كه هر يك هويت و شخصيت مستقلي داشته باشند.

اين بدان معنا نيست كه در روابط بچه‌ها هيچ دخالتي نداشته باشيد، بلكه بايد راه صحيح رفتار با هر كدام را بدانيد. اگر آنها مدام با هم دعوا مي‌كنند، براي آرام كردن شرايط، مي‌بايست توانايي‌ها و استعدادهاي هر كدام را مد نظر داشته باشيد و هيچ وقت آنها را با هم مقايسه نكنيد زيرا اين تصور را در ذهن كودك ايجاد مي‌كند كه شما برادر يا خواهر او را بيشتر دوست داريد. توجه داشته باشيد خريد هديه‌هاي يكسان تنها راه حل اين مشكل نيست، بلكه بايد سعي كنيد در مشاجرات آنها دخالت نكنيد. بچه‌ها در قالب دعوا و جر و بحث با مفاهيمي مانند همياري، كمك و شراكت آشنا مي‌شوند.
اين موقعيت، بسيار مشكل است اما مطمئن باشيد نتيجه‌اي مفيد خواهد داشت. مانع از اعمال خشونت شويد درست است كه حسادت نتايج مثبتي در پي دارد اما جنبه منفي آن را نيز نبايد فراموش كرد. در واقع حسادت اين احساس را در كودك به وجود مي‌آورد كه به او خيلي علاقه نداريد. زماني كه حسادت بچه‌ها به كتك زدن يكديگر مي‌رسد، بسيار بايد دقت كنيد. اگر كودك شما منزوي شده و با محيط و اطرافيانش ارتباط برقرار نمي‌كند، در واقع زنگ خطري براي شماست. خشونت و عصبانيت، گوشه‌گيري، مشكلات خواب و تغذيه علائم اين ناراحتي محسوب مي‌شوند.
در چنين موقعيتي بيشتر به او محبت كنيد و به او اطمينان خاطر دهيد كه چه جايگاهي در خانواده دارد. مادر بايد اين نكته را به فرزندش بياموزد كه با تولد نوزاد جديد عشق و علاقه پدر و مادر بين آنها تقسيم نمي‌شود، بلكه اين مهر و محبت براي هر دوي آنهاست.
حسادت در حد پايين ايرادي ندارد اما اگر خيلي زياد شود مانع محبت و آرامش مي‌شود. و سخن آخر اينكه... براي هر كدام از فرزندتان زماني را در نظر بگيريد، به محبت و علاقه نسبت به آنها كاملا فكر كنيد و به هر كدام بگوييد كه جايگاهي در قلب شما دارند.
روان‌شناسي كودك گفتن جملاتي از اين قبيل كه «من هر دوي شما را يكسان دوست دارم» چندان مفيد و ارزشمند نمي‌داند. اين سخنان شايد براي حل و فصل دادن مشاجرات بين كودكان راه حل معقولي به نظر برسد اما با واقعيت در تضاد است. به شيوه‌هاي مستقل به امور فرزندانتان رسيدگي كنيد، به آنها شخصيت بدهيد و تفاوت‌هاي آنها را بشناسيد. دوست داشتن به روش‌هاي متفاوت به معناي بيشتر يا كمتر دوست داشتن يك فرزند نيست. تنها نكته‌اي كه والدين بايد رعايت كنند اين است كه به هر كدام از بچه‌ها را محترم بشمارند.
-

فرزندان اول موفق‌تر اما خودپسند‌ترند!
فرزندان اول خانواده معمولا باهوش تر و موفق‌تر از سایر خواهرها و برادرهایشان هستند.
محققان می‌گویند؛ فرزندان اول در خانواه موفق‌تر اما کمتر متکی هستند.
بر اساس تحقیق جدیدی که از سوی پژوهشگران فرانسه انجام گرفته، فرزندان اول به احتمال بیشتر در زندگی و کار موفق هستند اما در عوض کمتر روحیه همکاری و تعاون دارند و در مقایسه با فرزندان کوچکتر و جوانتر خانواده کمتر به دیگران متکی هستند.

این پژوهش توسط محققان انستیتو علوم تکاملی فرانسه در مونتپلیر انجام گرفته و نشان می‌دهد که فرزندان اول به طور کلی باهوش‌تر هستند و در مقایسه با سایر خواهرها و برادرانشان بیشتر رهبر و مدیر و راهنما می‌شوند اما این ویژگی باعث می‌شود که آنها بیشتر خودبین و خودپسند باشند و کمتر به دیگران اطمینان کرده و کمتر با آنها مشارکت و همکاری می‌کنند. این یافته حاصل مطالعه روی ۵۱۰ دانش آموز بوده و در مجله علمی نیوساینتیست منتشر شده است.از سویی دیگر نتایج تحقیقات قبلی نیز نشان می داد که آنها وظیفه شناس تر، جاه طلب تر و سلطه جوتر از خواهر و برادرهای کوچکتر از خود هستند .
جالب است که بدانید تقریبا همه فضانوردان مردی که به فضا رفته اند بزرگترین فرزند یا بزرگترین پسر خانواده شان بوده اند و در طول تاریخ نیز (حتی زمانی که خانواده های پرفرزند معمول بوده است) بیش از نیمی از برندگان جایزه نوبل فرزند اول بوده اند.
بد نیست بدانید برخی از شخصیت ها نظیر هیلاری کلینتون، ریچارد برانسون، جی.کی.رولینگ (نویسنده کتابهای هری پاتر)، وینستون چرچیل همچنین بعضی از ستاره های سینما از جمله: کلینت ایستوود، جان وین، سیلوستر استالونه، بروس ویلیس، و همه بازیگرانی که نقش جیمز باند را بازی کرده اند، همگی فرزند نخست خانواده بوده اند. پژوهشگران پیش از این نیز تاکید کرده بودند که فرزندان اول خانواده ها باهوش تر از سایر خواهرها و برادرهایشان هستند.
مطالعات انجام گرفته از سوی متخصصان هلندی نشان داده بود که فرزندان اول خانواده ها معمولاباهوش تر از سایر خواهرها و برادرهایشان هستند.
نتایج یک مطالعه دیگر که بر روی ۱۰۰۰ کودک صورت گرفت و طی آن میزان ضریب هوشی این کودکان از زمان نوجوانی تا سن ۱۸ سالگی ارزیابی شده است نشان داد که میزان ضریب هوشی خواهرها و برادرها تحت تاثیر ترتیبی که متولد می شوند، قرار دارد.

این تحقیق که در مجله هوش منتشر شده است نشان داد که خواهرها و برادرهای بزرگتر در اکثر موارد از ضریب هوشی بالاتری برخوردار هستند. این پژوهش، تازه ترین بررسی است که نشان می دهد، ترتیب تولد فرزندان در خانواده روی ویژگی های فردی از جمله خطر ابتلابه بیماری های سرطان و آسم، وزن و حتی طول عمر تاثیر قدرتمندی بر جای می گذارد. این دانشمندان همچنین معتقدند که ترتیب تولد فرزندان می تواند روی فاکتور چپ دست یا راست دست بودن برای نوشتن و درک و چگونگی روابط جنسی آنها در طول عمرشان تاثیر بگذارد.
منابع:
چاردیواری.جام جم
پزشكان بدون مرز
يك نوشته از : مريم سادات كاظمي


کد مطلب: 38400

آدرس مطلب :
https://www.migna.ir/article/38400/نگرانی-های-فرزند-اول

میگنا
  https://www.migna.ir