تاثیر قصه بر زندگی و آینده کودک
میگنا: خیلی از والدین می پرسند، قصه گویی چه تاثیری در زندگی کودکمان دارد؟ قصه زندگی را از نو آغاز می کند. خیالپردازی را غیر مستقیم یاد می دهد. در ذهن کودک سوال ایجاد می کند و به کودک یاد می دهد حوادث را بهم بچسباند. باعث می شود خدا را پیدا کند و واقعیت ها را کشف کند. کدو قل قله زن، علی مردان خان، خروس زری و… همه از بخشی از خاطرات مشترک کودکی ما در دوران بزرگسالی هستند. خاطراتی که هنوز هم در گوشه های ذهن مان دنبال تصویرهای آشنای آن ها می گردیم و این یعنی باور مسلم تاثیرگذاری قصه و قدرت وصف نشدنی آن، همان قدرتی که دنیای کودکی مان را به بزرگسالی پیوند می زند!
-
از چه زمانی می توانیم برای کودکمان قصه بگوییم؟
شاید با خودتان بگویید که از چه زمانی می توانید برای کودکتان قصه بگویید. از زمانی که کودک توانایی توجه کردن به حرف های شما را پیدا می کند، زمان قصه گویی شروع می شود. بنابراین از همان نوزادی هم می توان قصه گفتن را شروع کرد، صد البته نباید توقع داشته باشید که نوزاد شما متوجه کنه مفاهیم قصه شود، در این زمان همین ارتباط مهم است. کودک زمانی که بزرگ تر می شود و یکی دوسالی از زندگی اش می گذرد، توجه بیشتری به قصه نشان می دهد، با این حال علاقه ای به یک جا ماندن و گوش سپردن فراوان ندارد؛ چرا که کنجکاوی در جهان اطرافش و کشف آن، ذهنش را مشغول کرده است. پس نه او می نشیند که شما یک ساعت برایش قصه تعریف کنید و نه شما این کار را بکنید که نتیجه ای جز فراری دادن او از دنیای قصه گویی و مطالعه ندارد. پس به قصه های کوتاه یا حتی خیلی کوتاه روی بیاورید. پس از چهارسالگی می توانید به او این اجازه را بدهید که از میان کتاب ها دست به انتخاب بزند و کتاب مورد علاقه اش را بخرد.
-
تأثیر قصه در رفتارهای کودکان
قصه ها، بهترین راه برای گفت وگو با کودکان در مورد سوء رفتارهای شان است. واضح است که منظور ما نصیحت و سرزنش به شکل مستقیم نیست. قصه ها حکم شربت شیرینی را دارند که با آن می توان تلخی دارو را به راحتی تحمل پذیر کرد. رفتارهای کودک ترسو و خجالتی، کودک پرخاشگر و قلدر و… را می توانید با قصه ها درمان کنید البته با این شرط که رفتارها را زود تشخیص بدهید و دست به کار شوید.
ممکن است با خودتان فکر کنید که چطور ممکن است یک داستان ساده جلوی پرخاشگری کودک را بگیرد یا بر ترس و خجالت کودکی دیگر فائق آید. حسی که کودک پس از شنیدن یک داستان خوب دارد، مانند احساسی است که ما پس از تماشای یک فیلم خوب پیدا می کنیم. مخاطب هنگام تماشای فیلم با یک یا چند شخصیت همانندسازی یا همذات پنداری می کند. کودک نیز به همین شکل، هنگام گوش سپردن به قصه، خود را به جای شخصیت های داستان می گذارد یا به آنها احساس نزدیکی می کند.
-
از چه زمانی می توانیم برای کودکمان قصه بگوییم؟
شاید با خودتان بگویید که از چه زمانی می توانید برای کودکتان قصه بگویید. از زمانی که کودک توانایی توجه کردن به حرف های شما را پیدا می کند، زمان قصه گویی شروع می شود. بنابراین از همان نوزادی هم می توان قصه گفتن را شروع کرد، صد البته نباید توقع داشته باشید که نوزاد شما متوجه کنه مفاهیم قصه شود، در این زمان همین ارتباط مهم است. کودک زمانی که بزرگ تر می شود و یکی دوسالی از زندگی اش می گذرد، توجه بیشتری به قصه نشان می دهد، با این حال علاقه ای به یک جا ماندن و گوش سپردن فراوان ندارد؛ چرا که کنجکاوی در جهان اطرافش و کشف آن، ذهنش را مشغول کرده است. پس نه او می نشیند که شما یک ساعت برایش قصه تعریف کنید و نه شما این کار را بکنید که نتیجه ای جز فراری دادن او از دنیای قصه گویی و مطالعه ندارد. پس به قصه های کوتاه یا حتی خیلی کوتاه روی بیاورید. پس از چهارسالگی می توانید به او این اجازه را بدهید که از میان کتاب ها دست به انتخاب بزند و کتاب مورد علاقه اش را بخرد.
-
تأثیر قصه در رفتارهای کودکان
قصه ها، بهترین راه برای گفت وگو با کودکان در مورد سوء رفتارهای شان است. واضح است که منظور ما نصیحت و سرزنش به شکل مستقیم نیست. قصه ها حکم شربت شیرینی را دارند که با آن می توان تلخی دارو را به راحتی تحمل پذیر کرد. رفتارهای کودک ترسو و خجالتی، کودک پرخاشگر و قلدر و… را می توانید با قصه ها درمان کنید البته با این شرط که رفتارها را زود تشخیص بدهید و دست به کار شوید.
ممکن است با خودتان فکر کنید که چطور ممکن است یک داستان ساده جلوی پرخاشگری کودک را بگیرد یا بر ترس و خجالت کودکی دیگر فائق آید. حسی که کودک پس از شنیدن یک داستان خوب دارد، مانند احساسی است که ما پس از تماشای یک فیلم خوب پیدا می کنیم. مخاطب هنگام تماشای فیلم با یک یا چند شخصیت همانندسازی یا همذات پنداری می کند. کودک نیز به همین شکل، هنگام گوش سپردن به قصه، خود را به جای شخصیت های داستان می گذارد یا به آنها احساس نزدیکی می کند.
اختلالهای رفتاری طبقهای از رفتار کودک است. کودکانی که رفتارشان به این طبقه تعلق دارد از میزان شرارت و شیطنتی که ویژگی گروه سنی آنهاست پا را فراتر میگذارند. آنها بهطور جدی حقوق مسلم دیگران را زیر پا میگذارند و یا قوانین عمده اجتماعی را خدشهدار میکنند.
گاهی بسیاری از کودکان از نظر هیجانی نیز با مشکل روبهرو میشوند و در معرض افسرده شدن قرار میگیرند. اختلالات هیجانی رفتاری به شرایطی اطلاق میشود که در آن پاسخهای هیجانی و رفتاری در مدرسه با هیجانهای فرهنگی، سنتی، و قومی تفاوت داشته باشد؛ بهطوریکه در عملکرد تحصیلی فرد، مراقبت از خود، روابط اجتماعی، سازگاری فردی، رفتار در کلاس و سازگاری در محیط کار نیز تأثیر منفی داشته باشد. اغلب کودکان با اختلالات رفتاری احساسات منفی دارند و با دیگران بدرفتاری میکنند. در بیشتر موارد، معلمان و هم کلاسیها آنها را طرد میکنند، در نتیجه فرصتهای آموزشی آنان کاهش مییابد. بهرغم مشکلات فراوانی که این کودکان با آن مواجهاند، بیشتر آنها تا سالها پس از ورود به مدرسه شناسایی نمیشوند مگر اینکه اختلالات رفتاری و مشکلات تحصیلی آنان تشدید شود.
بسیاری از بزرگسالان تحمل رفتارهای کودکان با اختلالات رفتاری را ندارند و به تنبیه آنان نیز متوسل میشوند. این کودکان در مقایسه با همسالان بهنجار خود در جنبههای مهم زندگی محدودیت دارند و در تعاملات اجتماعی با مشکلات جدی مواجهاند. ناتوانیهای این کودکان از رفتارهای آنها ناشی میشود. قصهدرمانی در سالهای اخیر بهصورت یکی از فنون بازیدرمانی مطرح شده است. استفاده از قصهدرمانی بهمثابه یک فن درمانی فقط به درمان مشکلات روانشناختی کودکان منجر نمیشود. در قصهدرمانی فرض بر این است که تغییر در زبان و ادبیات قصههای زندگی فرصتهای جدیدی برای رفتار و روابط با دیگران ایجاد می کند.
کودکان از طریق داستانها و افسانهها با حقایق و تجربههای زندگی آشنا میشوند. تأثیرپذیری از شخصیتهای قصه، تقویت قدرت فهم و بیان، پرورش خلاقیت، آموزش زبان و افزایش گنجینه واژگان کودکان نیز از دیگر تأثیرهای آموزشی و تربیتی داستانسرایی بهشمار میروند. در واقع داستان خلاقیت گستردهای است که با آن هر فردی میتواند عقاید بهظاهر نامعقول را بازیابی و آنها را جایگزین و استفاده سازنده از آنها را مطرح کند.
داستانسرایی بهمثابه تدبیری مداخلهای برای آموزش میتواند دانشآموزان را به کشف معنای منحصر به فرد بودن خود ترغیب کند و توانایی آنها را برای برقراری ارتباط واقعی بین افکار و احساسات افزایش دهد. مهارتهای کلامی میتواند توانایی دانشآموزان را برای حل و فصل اختلاف بین فردی بهصورت آرام و توأم با بحث و گفتوگو افزون سازد. بیان داستان و نیز گوش فرا دادن به آن دانشآموزان را به بهرهگیری از تخیلاتشان تشویق میکند. این تخیل قوی میتواند اعتماد به نفس و انگیزش شخصی را در دانشآموزان افزایش دهد، زیرا آنان خود را برای نیل به امیال و آرزوهایشان شایسته و توانا تصور میکنند.
-
چگونه داستان را خوب ترسیم کنیم؟
قصه گویی آنگونه که ما فکر می کنیم هم کار ساده و راحتی نیست. البته اینکه متن داستان را ساده و بدون هیچ فعالیت و خلاقیت خاصی از روی کتاب برای کودک در حال خوابمان بخوانیم و در میان سطور آن خمیازه بکشیم هم شیوه ای از شیوه های قصه گویی است. اما برای اینکه قصه گوی بهتری باشید و تأثیر عمیق تری روی شنونده تان بگذارید باید به این نکات دقت کنید:
یک قصه گوی خوب در ابتدای امر باید در انتخاب قصه دقت کند. با توجه به سن و سال مخاطب، روحیه و شرایء استعداد و ذهن و فهم او و با توجه به شرایط محیطی و نیاز کودک دست به انتخاب قصه هایی بزند که آموزه های مورد نظر را به کودک انتقال دهد. در عین حال قصه هایی را انتخاب کنید که با آن راحتید و خودتان هم آن را دوست دارید. ضمن اینکه بهتر است داستان هایی با پایان خوش را برای کودکتان انتخاب کنید؛ داستان هایی که در آنها خوبی بر بدی غلبه می کند، شخصیت خوب داستان پیروز می شود و مشکلات و سختی ها برطرف می شوند و شخصیت شرور و بد به سزای عملش می رسد یا متنبه می شود. شما به عنوان یک قصه گو باید قصه را مانند یک تابلوی نقاشی در برابر کودک ترسیم کنید.
قصهها میتواند از نظر تربیت اجتماعی، عاطفی و اخلاقی نیز موثر واقع شوند و بسیاری از مقررات، هنجارهای اجتماعی و دستورالعملهای زندگی را منتقل کنند. چگونگی روبرو شدن با مشکلها، حل آنها و بسیاری از الگوهای رفتاری در گروهها و طبقههای مختلف اجتماعی و سنی در داستانها بیان میشود. اگر والدین یا درمانگران قادر به فهم افکار سری کودک یا شناسایی احساسهای پنهان او باشند، هر اندازه تفسیرهای انجام شده نیز درست باشند، باز این فرصت از کودک گرفته میشود که خود از طریق شنیدن پی در پی داستان و تفکر درباره آن به احساس رویارویی موفقیتآمیز با مشکل خود دست یابد. بههمین دلیل است که رویکردهای داستانی به رواندرمانی تأکید دارد و قصهها در چگونگی رفتار و واقعیتهای کودکان نقش موثری ایفا مینماید. قصهها به کودکان راهحلهایی ارائه میدهند که غیرمنتظره و شگفتانگیز و در عین حال شدنی و مثبت هستند. تلاش پژوهشگران و درمان گران منجر به استفاده از ادبیات و قصه و قصهدرمانی شده است.
برخی از مسائل کودکان با مشکلات عاطفی و رفتاری از ضعف آگاهی و بهره نبردن از مهارتهای اجتماعی، الگوی کلامی صحیح، رفتارهای جامعهپسندانه، مهارتهای ارتباطی و دوستیابی، مسئولیتپذیری، و غیره ناشی میشود؛ پس آموزش این مهارتها به این کودکان ممکن است تا حدودی از بروز این مشکلات پیشگیری کند. درمانگران و روانشناسان کودک میتوانند جدیت بیشتری برای استفاده از قصه در مداخلههای درمانی کودکان و نوجوانان نشان دهند و والدین و معلمان بهتر است استفاده گستردهتر از قصههای هدفدار را در برنامههای آموزشی و تربیتی کودکان بگنجانند به خصوص که این امر در سنت تربیتی فرهنگ ما جایگاه خاص خود را هم دارد.
در اینجا چند نمونه از راهبردهای مهارتهای اجتماعی را ذکر میکنیم که مربیان میتوانند برای آموزش آنها از داستان استفاده کنند و برای اینکه کودک مطالب را بهتر درک کند از سوالهای نیمه سازمان یافته نیز کمک بگیرند. این راهبردها به کودکان پرخاشگر کمک میکند تا تمایلات و رفتارهای پرخاشگرانه خود را مهار کنند.
- پیوستن به فعالیتهای دیگر
- ابراز خشم با لحن آرام
- ترک صحنه
- نپذیرفتن تقاضاهای دیگران به شیوهای مودبانه
- یادآوری سودمندی و مزایای رفتار مناسب
- نادیده انگاشتن رفتار نامطلوب دیگران
- استفاده از جملههای تلفیقی
- همدلی کردن
-
چه قصه ای برای چه کودکی؟
تحقیقات روان شناسان کودک نشان می دهد قصه گویی، بلند قصه گفتن هنگام خواب و نظم و ترتیب داشتن قصه گویی در دوران ٢ تا ٧ سالگی همه از عوامل موثر و زمینه ساز زنده کردن فرهنگ مطالعه در کودکان است. استمرار قصه گویی در این دوران در آینده از این کودکان خوانندگانی خوب و ماهر می سازد. مدت زمان قصه گویی، اگر به صورت همیشگی و منظم باشد می تواند از ۵ تا ١٠ دقیقه شروع شود. این زمان را می توان با بالارفتن سن بچه ها و افزایش دامنه لغات شان آرام آرام افزایش داد.
از ۴ سالگی و گاهی کمی زود تر می توانید گاهی از بچه ها بخواهید که آن ها برای شما قصه بگویند و هنگام قصه گویی با آن ها همراهی کنید. در حقیقت از ٣ تا ۴ سالگی بچه ها معمولا این آمادگی را دارند تا بخشی از اتفاقاتی را که برای شان افتاده تبدیل به قصه کنند یا قصه های ساده ای را که شنیده اند بازگو کنند.
در ۵ یا ۶ سالگی بچه ها از نظر ذهنی برای شنیدن افسانه ها آمادگی دارند. بنابراین می توانید قبل از خواب یک یا دو افسانه کوتاه برایشان بگویید. از ۶ سالگی به بعد بچه ها توانایی شنیدن قصه های بلند و قسمت به قسمت را دارند چون حالا دیگر ذهن آن ها می تواند بین قسمت های مختلف داستان ارتباط برقرار کند. البته قصه های بلندی را که برای قصه گویی انتخاب می کنید باید طوری باشد که هر شب قسمتی از آن به صورت منطقی تمام شود و مقدمات ماجرای بعدی هم در همان شب گفته شود. پس از همین حالا دست به کار شوید و فارغ از تاثیرگذاری قصه در ادا کردن کلمات، تکوین شخصیت، قدرت تخیل، افزایش اعتماد به نفس و…. برای کودکان تان قصه بگویید، قصه هایی که قرار است در روزهای نه چندان دور آینده، تنها فصل مشترک آن ها با دنیای عجیب و دوست داشتنی کودکی شان باشد.
-
منبع: تبیان و بيتوته