برای بازماندگان
تروما، این نگرانی پیش میآید که آیا تجربیات آنها مانع از رشد روانی آنها می شود و یا اینکه جرقهای در راستای رشدشان؟
نتایج تحقیقات بطرز فزایندهای بر نتایج ضربههای روانی که شامل: اضطراب، افسردگی، مشکلات تنظیم هیجانی و اختلال استرس پس از سانحه است اشاره میکنند. در عین حال تحقیقاتی نیز وجود دارند که توجه خود را بر رشد افراد پس از آسیبهایی مانند سوگ، بیماری و یا روابط سمی معطوف کردهاند.
اینطور گمان میشود که
رشدِ پس از آسیب (PTG) باعث تقویت توانایی فرد، روابطی مستحکم، و بدست آوردن موقعیتهایی جدید میشود که تا قبل از آسیب رسیدن به آن برای او ممکن نبوده است. اگرچه رشدِ پس از آسیب پایان خوشی دارد اما پروسهای مشکل است. فرصت رشد همراه با کشمکشهای احساسی و تلاشی آگاهانه برای رفع نتایج منفی آسیب و تغییر باورهای فرد درباره دنیاست همراه است.
اما افراد پس از تجربه رویدادهای آسیبزای متوالی چگونه دگرگون میشوند؟ این سوالی است که بوسیله روانپزشکی به نام مت بروک و همکارانش در دانشگاه متروپولیتن منچستر در انگلیس مطرح شد. برای رسیدن به پاسخ این پرسش 26 فرد که تجربه رشد پس از آسیب را داشته اند در این تحقیق شرکت کردند. همگی این افراد از اهالی شمال غرب انگلستان بودند و همه آنها تجربه بیش از یک آسیب را داشتند.
پژوهشگران چه چیزی را یافتند؟
تجزیه و تحلیل دو موضوع کلی و هفت موضوع فرعی را نشان داد که در زیر گزارش شده است:
*موضوع یک: پیامدهای ضربه
1.مدیریت آسیب های آینده: از بین شرکت کنندگانی که از نظرشان آسیب به رشد آنها در جهت مثبت کمک کرده، احساس میکردند که برای وقایع آسیبزایی که ممکن است پیش بیاید آمادگی بیشتری دارند در مقابل نیز پنج نفر از شرکت کنندگان اذعان کردند که رویداد آسیبزا باعث شده تا آنها مشکل بتوانند از پس رویدادهای بعدی برآیند، آنها فشار این رویداد را تا حدی پر فشار توصیف کردند که در نهایت موجب کنار گذاشتن روشی که پیش تر خود و جهان را میدیدند شده است.
2.تغییرات هویت: طبق گزارش ها نیمی از شرکت کنندگان اظهار کردند تجربیات آسیبزای آنها تا حدی بخشی از داستان زندگی آنها شد، بعلاوه تقریبا یک سوم شرکت کنندگان سعی در بازنگری در خود و پیدا کردن هویتی جدید داشتند از مثال های این تغییرات میتوان به تغییر اسم و یا ظاهرشان اشاره کرد. رویداد آسیبزا موجب انگیزه ای در آنان شده تا بجنگند و شروعی دوباره داشته باشند اگرچه پنج تن از شرکت کنندگان احساس میکردند که تنها سایهای از فردی که در گذشته بودند هستند و حتی خودشان را از یاد بردهاند.
3.به وجود آمدن تغییرات مثبت و منفی همزمان: تمامی 24 شرکت کننده در این بررسی تغییرات مثبت و منفی بعد از واقعه آسیبزا با نشانی همیشگی از اضطراب را گزارش کردند. مساله دیگری که شرکت کنندگان به آن اشاره کردند بدست آوردن چشم اندازی متعادل که شامل خلاقیت، شفقت، قدردانی و پذیرش بیشتر در مسائل بود.
*موضوع دوم: پردازش آسیب
4.افکار مربوط به آسیب: برخی از شرکت کنندگان تفکر درباره رویداد آسیبزا را مانند سدی برای رشد خود میدانستند در حالی که برخی دیگر آنرا بارقع ای در مسیر رشد خود به حساب میآوردند. پانزده نفر از شرکت کنندگان درگیر بازتاب از آن واقعه بر روی تجربیات زندگیشان بودند. اگرچه که این رویداد ها باعث شد تا انها دوران سختی را پشت سر بگذارند باعث این نیز شده تا تفکرات آنها عمیقتر شوند تا بهتر متوجه اتفاقی که برایشان افتاده بشوند.
5.ادراکات را کنترل کنید: پس از ضربه های روانی بازماندگان تصورات متفاوتی در مورد کنترل احساس می کردند که بر زندگی خود دارند. تقریبا دو سوم از آنها بیان کردند آسیبی را که دیگران مسبب آن بودند به آنها احساس ناتوانی داده است . از نظر آنها مسائلی مانند پیدا کردن کنترل بیشتر پس از واقعه و حمایتگری بیشتر از برون دادهای مثبت آسیب بوده است. همچنین بیشتر این افراد پس از گذر از آسیب احساس استقلال بیشتری میکردند که به پیدایش هدفی جدید در زندگی به آنها کمک کرده است.
6.چالشهای معنوی: اکثریت شرکت کنندگان در مورد اعتقادات معنوی و مذهبی خود و نحوه تاثیر آنها بر تصورات خود از رشد خود تامل کردند . بسیاری از شرکت کنندگان احساس می کردند که دین در رشد آنها کمکی نمی کند، برخی حتی احساس می کردند که خدا اجازه داده است که این ضربه رخ دهد! و این مانع رشد آنها مکی شود. در مقابل گروه کوچکتری از شرکت کنندگان احساس کردند که ضربه آنها را تشویق می کند تا سایر سیستم های اعتقادی را کشف کنند، که مثبت بود،
7.خود افشایی و حمایت اجتماعی: همه شرکت کنندگان بر اهمیت حمایت اجتماعی در رشدشان اذعان داشتند. اشاره آنها به دو عامل اساسی بود: اولین عامل واکنش هایی بود که آنها هنگام افشای ضربه دریافت کردند. عامل دوم مزایا و معایب دریافت حمایت از دیگران بود.
همانطور که یکی از شرکت کنندگان در این مورد گفت: من احساس میکنم تجربیات آسیب زای من به دلیل شبکه حمایتی باورنکردنی من مورد توجه قرار گرفت. بدون آنها، من نمی توانستم با آنچه زندگی به من می اندازد و همچنان ادامه می دهد کنار بیایم.
شبکه حمایتی اطرافم باعث شد تا بتوانم با در مواجهه با ضربه و استرس کنار بیایم بدون آنها هرگز نمیتوانستم با مشکلات زندگی کنار بیایم او ادامه میدهد من همیشه میدانم که هنگام سختی بدنبال تسلی و کم کردن استرس بوسیله حمایت اجتماعی بروم.
منبع:
سایکولوژی تو دی
مترجم: س. عزیزاللهی