هویت فرهنگی در مددکاری اجتماعی
مهرداد رامبرزینی
هویت فرهنگی در مددکاری اجتماعی یکی از بنیادیترین مفاهیمی است که به طور مستقیم بر کیفیت خدمات، شیوه ارتباط با مراجعان و موفقیت مداخلات اجتماعی تأثیر میگذارد. مددکاری اجتماعی حرفهای است که در آن ارتباط، درک متقابل و شناخت تفاوتهای فردی و اجتماعی اهمیت زیادی دارد.
زمانی که مددکار بتواند به ارزشها، باورها، زبان، آداب و هنجارهای فرهنگی گروههای مختلف احترام بگذارد و آنها را در روند مداخله اجتماعی در نظر بگیرد، احتمال دستیابی به نتایج موفقیتآمیز بسیار بیشتر خواهد شد. به همین دلیل، هویت فرهنگی در مددکاری اجتماعی نه یک موضوع جانبی، بلکه یک الزام حرفهای و اخلاقی است.
مفهوم هویت فرهنگی در مددکاری اجتماعی به مجموعهای از ارزشهای فردی و جمعی اشاره دارد که شخصیت حرفهای مددکار را شکل میدهد.
به گزارش میگنا رسانه سلامت روان ایران این هویت شامل خودآگاهی، شناخت گذشته، تجربههای زیسته، باورهای اجتماعی، زبان و حتی برداشت فرد از عدالت اجتماعی است. مددکار اجتماعی هرچقدر شناخت دقیقتری از هویت فرهنگی خود داشته باشد، راحتتر میتواند پیشداوریهای شخصی را مدیریت کند و با مراجعان با روحیه احترام و پذیرش برخورد نماید. در حرفهای که انسانها با مشکلات و آسیبهای روحی، خانوادگی و اجتماعی مواجه میشوند، مهم است که مددکار بدون قضاوت و با آگاهی فرهنگی وارد ارتباط شود.
یکی از مهمترین ابعاد هویت فرهنگی در مددکاری اجتماعی، خودآگاهی فرهنگی است.
خودآگاهی یعنی مددکار بداند چه باورهایی دارد، چه پیشفرضهایی نسبت به دیگران در ذهن او شکل گرفته، چه تعصبات پنهانی ممکن است بر رفتار او اثر بگذارد و چگونه این عوامل بر تصمیمگیری حرفهای او اثر میگذارند. اگر مددکار بتواند این مؤلفهها را شناسایی کند، مدیریت آنها سادهتر خواهد شد و این امر باعث ارتباط سالمتر با مراجع میشود. از این جهت، خودآگاهی فرهنگی نهتنها یک ویژگی شخصی، بلکه یک مهارت حرفهای و قابل آموزش است که باید در ساختار آموزشی و اخلاقی مددکاری اجتماعی وجود داشته باشد.
نقش هویت فرهنگی در مددکاری اجتماعی زمانی برجستهتر میشود که مددکار با گروههای مختلف قومی، مذهبی یا زبانی روبهرو است.
بسیاری از مراجعان دارای زمینههای فرهنگی متفاوت هستند و اگر مددکار درک درستی از هنجارها و ارزشهای آنان نداشته باشد، احتمال ایجاد سوءتفاهم یا مقاومت در مداخلات درمانی افزایش مییابد. برای نمونه، یک مداخله خانوادگی در جامعه شهری با نوع همان مداخله در یک جامعه سنتی یا روستایی کاملاً متفاوت است، زیرا ساختار خانوادهها، روابط عاطفی، نقشهای جنسیتی و نحوه تصمیمگیری در فرهنگها با یکدیگر تفاوت دارند. مددکاری که به هویت فرهنگی خود و مراجعان آگاه باشد، میتواند مداخلهای متناسب و قابل پذیرش ارائه دهد.
هویت فرهنگی در مددکاری اجتماعی همچنین بر فرآیند اعتمادسازی تأثیر مستقیم دارد.
بسیاری از مراجعهکنندگان زمانی احساس امنیت و پذیرش میکنند که مددکار اجتماعی بتواند زبان و فرهنگ آنان را بفهمد یا حداقل به آن احترام بگذارد. اگر مددکار با نگاه برتری فرهنگی یا پیشداوری وارد جلسه شود، مراجع احساس تهدید، محدودیت یا تحقیر خواهد کرد و این امر روند کمکرسانی را مختل میکند. اما زمانی که مددکار نشانههایی از درک همدلانه نسبت به زمینه فرهنگی مراجع نشان میدهد، اعتماد تقویت شده و مراجع راحتتر مشکلات خود را بیان میکند.
هویت فرهنگی در مددکاری اجتماعی محدود به شناخت باورها و ارزشها نیست، هویت فرهنگی در مددکاری اجتماعی شامل توانایی تطبیق شیوههای کاری و مداخله با ساختار فرهنگی جامعه نیز هست.
برای مثال، در برخی خانوادهها تصمیمگیری جمعی ارزش زیادی دارد و مددکار نمیتواند یک نسخه فردمحور برای مراجع بنویسد. همین تفاوتها نشان میدهد که یک مددکار مؤثر، کسی است که مداخله را با فرهنگ هماهنگ میکند نه اینکه تلاش کند فرهنگ را مطابق مداخله تغییر دهد.
یکی از بزرگترین مشکلات در نبود هویت فرهنگی در مددکاری اجتماعی، بروز تبعیض ناخواسته است. بسیاری از مددکاران ممکن است به صورت ناخودآگاه ارزشها یا سبک زندگی گروه خاصی را "بهتر" یا "منطقیتر" بدانند و همین موضوع باعث نادیده گرفتن شرایط واقعی مراجع میشود.
رویکردهای علمی امروز تأکید میکنند که مددکار باید نسبت به نظام فرهنگی خود نیز نگاه انتقادی داشته باشد، زیرا هویت فرهنگی هر فرد میتواند هم بر قدرت ارتباطات اجتماعی تأثیر مثبت داشته باشد و هم محدودیتهایی ایجاد کند. به همین دلیل، در بسیاری از دانشگاهها و سازمانهای اجتماعی دنیا، آموزش هویت فرهنگی و حساسیت بینفرهنگی یکی از الزامات دورههای مددکاری است.
هویت فرهنگی در مددکاری اجتماعی همچنین بر پایداری و موفقیت بلندمدت خدمات اجتماعی اثر میگذارد. وقتی برنامههای اجتماعی بدون توجه به فرهنگ محلی اجرا شوند، معمولاً عمر کوتاهی دارند زیرا جامعه پذیرای آنها نخواهد بود. اما هنگامی که مددکار اجتماعی بتواند نیازها و ارزشهای فرهنگی افراد را در طراحی برنامههای حمایتی در نظر بگیرد، نتیجه بسیار ماندگارتر و اثربخشتر خواهد بود. این ویژگی در حوزههایی مانند حمایت از کودکان، زنان، سالمندان، معلولان و خانوادهها اهمیت دوچندان دارد زیرا این گروهها نسبت به قضاوت فرهنگی حساستر هستند.
از منظر اخلاق حرفهای نیز هویت فرهنگی در مددکاری اجتماعی جایگاه مهمی دارد. اصول اخلاقی در مددکاری مانند حفظ کرامت انسانی، احترام به تفاوتها، عدالت اجتماعی و حمایت از آزادی انتخاب، همگی با مفهوم هویت فرهنگی ارتباط مستقیم دارند. مددکار نمیتواند از کمک به مراجعان سخن بگوید اما ارزشهای آنان را نادیده بگیرد. احترام به فرهنگ مراجع یعنی احترام به هویت انسانی او و این همان پایه اخلاقی مددکاری اجتماعی است.
در کنار این مسائل حرفهای، هویت فرهنگی موجب رشد فردی مددکار نیز میشود. زمانی که مددکار در تعامل با جامعههای مختلف قرار میگیرد، ذهن او بازتر، نگاهش عمیقتر و توانایی حل مسئلهاش قویتر میشود.
او از حالت نگاه تکبعدی خارج شده و میآموزد که هر مسئله از دل یک تاریخ، یک ساختار اجتماعی و یک تجربه زندگی بیرون میآید. بنابراین هویت فرهنگی در مددکاری اجتماعی مانند یک ابزار شناختی قدرتمند عمل میکند که موجب بلوغ حرفهای و انسانی مددکار میشود.
یکی دیگر از جنبههای مهم هویت فرهنگی در مددکاری اجتماعی، نقش آن در کاهش آسیبهای ناشی از مهاجرت، حاشیهنشینی و نابرابری اجتماعی است.
بسیاری از گروههای اقلیتی، مهاجران یا افرادی که در مناطق محروم زندگی میکنند، به دلیل تفاوتهای فرهنگی یا زبانی در دریافت خدمات با مانع روبهرو میشوند.
مددکارانی که از هویت فرهنگی آگاه هستند میتوانند این موانع را کاهش دهند. آنها پلی میان مراجع و ساختارهای حمایتی ایجاد میکنند و اجازه نمیدهند اختلاف فرهنگی به مانع اجتماعی تبدیل شود.
با توجه به تحولات جهانی و افزایش ارتباطات بین فرهنگی، اهمیت هویت فرهنگی در مددکاری اجتماعی هر روز بیشتر میشود. حتی در جوامعی که از نظر ظاهری یکدست به نظر میرسند، تفاوتهای فرهنگی بسیاری در پشتِ سبک زندگی، ارزشها و روابط اجتماعی وجود دارد.
به همین دلیل، آموزش این حوزه باید دائمی باشد، نه یک مرحله محدود در دوره آموزشی دانشگاه. دورههای بازآموزی، کارگاههای تخصصی، فعالیتهای میدانی و ارتباط با سازمانهای اجتماعی فرهنگی، همه ابزارهایی هستند که میتوانند هویت فرهنگی مددکاران را غنیتر کنند.
هویت فرهنگی در مددکاری اجتماعی یک فرآیند ایستا و ثابت نیست. هویت، در طول زمان و در تعامل با جامعه و تجربه تغییر میکند. مددکاران نیز باید خود را برای این تغییر آماده کنند. هر دیدار با یک مراجع، هر ورود به یک جامعه جدید و حتی هر مطالعه علمی، بخشی از این توسعه هویتی است.
مددکارانی که نسبت به فرهنگ خود و دیگران آگاه هستند، برداشتی انسانیتر، عادلانهتر و واقعبینتر از زندگی خواهند داشت و این ویژگی همان چیزی است که به مددکاری اجتماعی روح و ارزش واقعی میبخشد.
هویت فرهنگی در مددکاری اجتماعی در حقیقت پلی میان حرفه، جامعه و انسانیت است.
زمانی که مددکاران این پل را بشناسند و به درستی از آن استفاده کنند، نه تنها کیفیت مداخلات افزایش مییابد، بلکه امید، اعتماد و کرامت انسانی در میان افراد و خانوادهها تقویت میشود.
به همین دلیل، تقویت آگاهی فرهنگی باید به عنوان یک اصل مهم در آموزش و عمل مددکاری اجتماعی در نظر گرفته شود. نتیجه این رویکرد، ارائه خدمات مؤثرتر، انسانیتر و سازگار با واقعیتهای اجتماعی خواهد بود، چیزی که هدف نهایی این حرفه است: کمک به انسانها در مسیری که با احترام، فهم و پذیرش همراه باشد.
زمانی که مددکار بتواند به ارزشها، باورها، زبان، آداب و هنجارهای فرهنگی گروههای مختلف احترام بگذارد و آنها را در روند مداخله اجتماعی در نظر بگیرد، احتمال دستیابی به نتایج موفقیتآمیز بسیار بیشتر خواهد شد. به همین دلیل، هویت فرهنگی در مددکاری اجتماعی نه یک موضوع جانبی، بلکه یک الزام حرفهای و اخلاقی است.
مفهوم هویت فرهنگی در مددکاری اجتماعی به مجموعهای از ارزشهای فردی و جمعی اشاره دارد که شخصیت حرفهای مددکار را شکل میدهد.
به گزارش میگنا رسانه سلامت روان ایران این هویت شامل خودآگاهی، شناخت گذشته، تجربههای زیسته، باورهای اجتماعی، زبان و حتی برداشت فرد از عدالت اجتماعی است. مددکار اجتماعی هرچقدر شناخت دقیقتری از هویت فرهنگی خود داشته باشد، راحتتر میتواند پیشداوریهای شخصی را مدیریت کند و با مراجعان با روحیه احترام و پذیرش برخورد نماید. در حرفهای که انسانها با مشکلات و آسیبهای روحی، خانوادگی و اجتماعی مواجه میشوند، مهم است که مددکار بدون قضاوت و با آگاهی فرهنگی وارد ارتباط شود.
یکی از مهمترین ابعاد هویت فرهنگی در مددکاری اجتماعی، خودآگاهی فرهنگی است.
خودآگاهی یعنی مددکار بداند چه باورهایی دارد، چه پیشفرضهایی نسبت به دیگران در ذهن او شکل گرفته، چه تعصبات پنهانی ممکن است بر رفتار او اثر بگذارد و چگونه این عوامل بر تصمیمگیری حرفهای او اثر میگذارند. اگر مددکار بتواند این مؤلفهها را شناسایی کند، مدیریت آنها سادهتر خواهد شد و این امر باعث ارتباط سالمتر با مراجع میشود. از این جهت، خودآگاهی فرهنگی نهتنها یک ویژگی شخصی، بلکه یک مهارت حرفهای و قابل آموزش است که باید در ساختار آموزشی و اخلاقی مددکاری اجتماعی وجود داشته باشد.
نقش هویت فرهنگی در مددکاری اجتماعی زمانی برجستهتر میشود که مددکار با گروههای مختلف قومی، مذهبی یا زبانی روبهرو است.
بسیاری از مراجعان دارای زمینههای فرهنگی متفاوت هستند و اگر مددکار درک درستی از هنجارها و ارزشهای آنان نداشته باشد، احتمال ایجاد سوءتفاهم یا مقاومت در مداخلات درمانی افزایش مییابد. برای نمونه، یک مداخله خانوادگی در جامعه شهری با نوع همان مداخله در یک جامعه سنتی یا روستایی کاملاً متفاوت است، زیرا ساختار خانوادهها، روابط عاطفی، نقشهای جنسیتی و نحوه تصمیمگیری در فرهنگها با یکدیگر تفاوت دارند. مددکاری که به هویت فرهنگی خود و مراجعان آگاه باشد، میتواند مداخلهای متناسب و قابل پذیرش ارائه دهد.
هویت فرهنگی در مددکاری اجتماعی همچنین بر فرآیند اعتمادسازی تأثیر مستقیم دارد.
بسیاری از مراجعهکنندگان زمانی احساس امنیت و پذیرش میکنند که مددکار اجتماعی بتواند زبان و فرهنگ آنان را بفهمد یا حداقل به آن احترام بگذارد. اگر مددکار با نگاه برتری فرهنگی یا پیشداوری وارد جلسه شود، مراجع احساس تهدید، محدودیت یا تحقیر خواهد کرد و این امر روند کمکرسانی را مختل میکند. اما زمانی که مددکار نشانههایی از درک همدلانه نسبت به زمینه فرهنگی مراجع نشان میدهد، اعتماد تقویت شده و مراجع راحتتر مشکلات خود را بیان میکند.
هویت فرهنگی در مددکاری اجتماعی محدود به شناخت باورها و ارزشها نیست، هویت فرهنگی در مددکاری اجتماعی شامل توانایی تطبیق شیوههای کاری و مداخله با ساختار فرهنگی جامعه نیز هست.
برای مثال، در برخی خانوادهها تصمیمگیری جمعی ارزش زیادی دارد و مددکار نمیتواند یک نسخه فردمحور برای مراجع بنویسد. همین تفاوتها نشان میدهد که یک مددکار مؤثر، کسی است که مداخله را با فرهنگ هماهنگ میکند نه اینکه تلاش کند فرهنگ را مطابق مداخله تغییر دهد.
یکی از بزرگترین مشکلات در نبود هویت فرهنگی در مددکاری اجتماعی، بروز تبعیض ناخواسته است. بسیاری از مددکاران ممکن است به صورت ناخودآگاه ارزشها یا سبک زندگی گروه خاصی را "بهتر" یا "منطقیتر" بدانند و همین موضوع باعث نادیده گرفتن شرایط واقعی مراجع میشود.
رویکردهای علمی امروز تأکید میکنند که مددکار باید نسبت به نظام فرهنگی خود نیز نگاه انتقادی داشته باشد، زیرا هویت فرهنگی هر فرد میتواند هم بر قدرت ارتباطات اجتماعی تأثیر مثبت داشته باشد و هم محدودیتهایی ایجاد کند. به همین دلیل، در بسیاری از دانشگاهها و سازمانهای اجتماعی دنیا، آموزش هویت فرهنگی و حساسیت بینفرهنگی یکی از الزامات دورههای مددکاری است.
هویت فرهنگی در مددکاری اجتماعی همچنین بر پایداری و موفقیت بلندمدت خدمات اجتماعی اثر میگذارد. وقتی برنامههای اجتماعی بدون توجه به فرهنگ محلی اجرا شوند، معمولاً عمر کوتاهی دارند زیرا جامعه پذیرای آنها نخواهد بود. اما هنگامی که مددکار اجتماعی بتواند نیازها و ارزشهای فرهنگی افراد را در طراحی برنامههای حمایتی در نظر بگیرد، نتیجه بسیار ماندگارتر و اثربخشتر خواهد بود. این ویژگی در حوزههایی مانند حمایت از کودکان، زنان، سالمندان، معلولان و خانوادهها اهمیت دوچندان دارد زیرا این گروهها نسبت به قضاوت فرهنگی حساستر هستند.
از منظر اخلاق حرفهای نیز هویت فرهنگی در مددکاری اجتماعی جایگاه مهمی دارد. اصول اخلاقی در مددکاری مانند حفظ کرامت انسانی، احترام به تفاوتها، عدالت اجتماعی و حمایت از آزادی انتخاب، همگی با مفهوم هویت فرهنگی ارتباط مستقیم دارند. مددکار نمیتواند از کمک به مراجعان سخن بگوید اما ارزشهای آنان را نادیده بگیرد. احترام به فرهنگ مراجع یعنی احترام به هویت انسانی او و این همان پایه اخلاقی مددکاری اجتماعی است.
در کنار این مسائل حرفهای، هویت فرهنگی موجب رشد فردی مددکار نیز میشود. زمانی که مددکار در تعامل با جامعههای مختلف قرار میگیرد، ذهن او بازتر، نگاهش عمیقتر و توانایی حل مسئلهاش قویتر میشود.
او از حالت نگاه تکبعدی خارج شده و میآموزد که هر مسئله از دل یک تاریخ، یک ساختار اجتماعی و یک تجربه زندگی بیرون میآید. بنابراین هویت فرهنگی در مددکاری اجتماعی مانند یک ابزار شناختی قدرتمند عمل میکند که موجب بلوغ حرفهای و انسانی مددکار میشود.
یکی دیگر از جنبههای مهم هویت فرهنگی در مددکاری اجتماعی، نقش آن در کاهش آسیبهای ناشی از مهاجرت، حاشیهنشینی و نابرابری اجتماعی است.
بسیاری از گروههای اقلیتی، مهاجران یا افرادی که در مناطق محروم زندگی میکنند، به دلیل تفاوتهای فرهنگی یا زبانی در دریافت خدمات با مانع روبهرو میشوند.
مددکارانی که از هویت فرهنگی آگاه هستند میتوانند این موانع را کاهش دهند. آنها پلی میان مراجع و ساختارهای حمایتی ایجاد میکنند و اجازه نمیدهند اختلاف فرهنگی به مانع اجتماعی تبدیل شود.
با توجه به تحولات جهانی و افزایش ارتباطات بین فرهنگی، اهمیت هویت فرهنگی در مددکاری اجتماعی هر روز بیشتر میشود. حتی در جوامعی که از نظر ظاهری یکدست به نظر میرسند، تفاوتهای فرهنگی بسیاری در پشتِ سبک زندگی، ارزشها و روابط اجتماعی وجود دارد.
به همین دلیل، آموزش این حوزه باید دائمی باشد، نه یک مرحله محدود در دوره آموزشی دانشگاه. دورههای بازآموزی، کارگاههای تخصصی، فعالیتهای میدانی و ارتباط با سازمانهای اجتماعی فرهنگی، همه ابزارهایی هستند که میتوانند هویت فرهنگی مددکاران را غنیتر کنند.
هویت فرهنگی در مددکاری اجتماعی یک فرآیند ایستا و ثابت نیست. هویت، در طول زمان و در تعامل با جامعه و تجربه تغییر میکند. مددکاران نیز باید خود را برای این تغییر آماده کنند. هر دیدار با یک مراجع، هر ورود به یک جامعه جدید و حتی هر مطالعه علمی، بخشی از این توسعه هویتی است.
مددکارانی که نسبت به فرهنگ خود و دیگران آگاه هستند، برداشتی انسانیتر، عادلانهتر و واقعبینتر از زندگی خواهند داشت و این ویژگی همان چیزی است که به مددکاری اجتماعی روح و ارزش واقعی میبخشد.
هویت فرهنگی در مددکاری اجتماعی در حقیقت پلی میان حرفه، جامعه و انسانیت است.
زمانی که مددکاران این پل را بشناسند و به درستی از آن استفاده کنند، نه تنها کیفیت مداخلات افزایش مییابد، بلکه امید، اعتماد و کرامت انسانی در میان افراد و خانوادهها تقویت میشود.
به همین دلیل، تقویت آگاهی فرهنگی باید به عنوان یک اصل مهم در آموزش و عمل مددکاری اجتماعی در نظر گرفته شود. نتیجه این رویکرد، ارائه خدمات مؤثرتر، انسانیتر و سازگار با واقعیتهای اجتماعی خواهد بود، چیزی که هدف نهایی این حرفه است: کمک به انسانها در مسیری که با احترام، فهم و پذیرش همراه باشد.



























