ميگنا: این بیماری یکی از وخیم‌ترین بیماری‌های روان‌شناختی محسوب می‌شود. ژنتیک، محیط اولیه، نوروبیولوژی و فرآیندهای روانی و اجتماعی از عوامل مؤثر در این بیماری عنوان شده و گفته می‌شود برخی مواد مخدر و داروها نیز باعث ایجاد یا تشدید علائم آن می‌شوند. روان‌درمانی و توانبخشی حرفه‌ای و اجتماعی در روند درمان این بیماری، تاثیرگذار است.
در موارد جدی‌تر که امکان ایجاد خطر برای شخص بیمار و دیگران وجود دارد ممکن است به بستری اجباری بیمار نیاز باشد. توهم، تکلم و تفکر آشفته به همراه اختلال در عملکرد اجتماعی و شغلی، عدم تمرکز، زوال بهداشت فردی و اختلال در خواب، از مشخصه‌های فرد مبتلا به این بیماری است.

امیررضا و امیرحسین به ترتیب ۱۳ و ۶ سال سن دارند که در یکی از محله های شهر «کاشان» با پدر و مادرشان زندگی می‌کنند.

اینطور که روانشناس آنها می‌گوید، سه سال است با خوردن قرص‌های پدر و مادرشان که هر دوی آنها هم از اسکیزوفرنی حاد رنج می‌برند به خواب رفته‌اند. تاول‌های روی دست‌های امیرحسین، بخاطر سوختگی با آب جوش است.
مادرش، زهره، می‌گوید: «کتری و قوری خراب است و مدام می‌سوزیم». ۱۳ سال، زمانی است که باید دبستان را تمام کرده باشی و میان قد کشیدنت طعم هر چیزی را یاد بگیری. اینکه دست‌ها زخمی می‌شوند و کسی باید باشد تا با دلشوره و شاید کمی تنبیه، زخم‌هات را ببندد اما این کار از دست زهره که مادر است بر نمی‌آید. او خود محتاج کمک زیادی است. حتی امیررضا روزها که پدر و مادر خسته از توهمات شبانه خوابیده‌اند، غذا درست می‌کند و ظرف‌ها را می‌شوید. مادر خانواده سابقه طولانی‌تری در ابتلا به اسکیزوفرنی دارد و بعد از آن هم ابوالفضل گرفتار شد.

او خیاط بود و به قول خودش: «هر وقت گدا می‌شدیم، کار می‌کردم» اما خانه نشان می‌دهد که سال‌هاست کسی به فکر کار و آبادانی در آن نبوده است. عجیب یا لااقل غیرقابل درک نیست؛ خانه‌ای که چهار خانه‌نشین دارد و هر چهار نفر اسکیزوفرنی دارند، مگر قرار است چه شکلی باشد؟

 

16سال است که زهره و ابوالفضل با هم ازدواج کرده‌اند و دو فرزند دارند. در حال حاضر تمام اعضای این خانواده مبتلا به اسکیزوفرنی شدید هستند

زهره قبل از ازدواجش به اسکیزوفرنی مبتلا بوده و خودش می گوید همیشه با خانواده ام جنگ داشتم

درآمد این خانواده از طریق دریافت یارانه نقدی و مستمری کمیته امداد امام خمینی (ره) است

امیررضای ۱۳ ساله در طول روز که پدر و مادر خواب هستند مجبور است آشپزی کند


حدود سه سال است که پدر و مادر امیرحسین از قرص‌هایشان به او می‌دهند تا در بهبود بیماری‌اش (اسکیزوفرنی) تاثیر داشته باشد.
امیررضا روز‌ها که پدر و مادر خسته از توهمات شبانه خوابیده‌اند کمی غذا درست می کند و ظرف ها را می شوید


زهره مدتی در بیمارستان اعصاب و روان بستری بوده و ابوالفضل هنوز به بیمارستان بدهکار است و ناچار شده شناسنامه خود را در آنجا گرو بگذارد

پدر خانواده می‌گوید؛ همه‌ مشکلاتمان از جایی شروع شد که حدود سه سال و نیم پیش من بیکار شدم

امیرحسین شش ساله است و زاهد (روانشناس) قول داده او را به مدرسه بفرستد و برایش کاپشن بخرد
ابوالفضل می‌گوید: چند وقت بود که کارم خوب پیش نمی‌رفت؛ یک خروس کشتم و طلسم کار شکسته شد. خیلی چشم دنبالمان بود!

زهره می‌گوید: گاهی که دستمان خالی است، بچه‌ها گدایی می‌کنند


زاهد، روانشناس، می‌گوید هیچ یک از اعضای این خانواده معتاد نیستند. البته ابوالفضل می‌گوید روزی دو پاکت سیگار می‌کشد
بیماران اسکیزوفرنی از زمان و مکان درست آگاهند اما افکار آشفته باعث می‌شود احساس سردرگمی کنند
 

در خانه‌ای که کسی برای تمیز ماندنش کاری نمی‌کند، رختخواب‌ها سال‌هاست جمع نشده است
یکی از علائم اسکیزوفرنی این است که علایق، انرژی و احساس بیماران در زندگی کم می‌شود و تمیز نگه داشتن لباس و خانه برایشان سخت است

امیررضا پدر را چندبار صدا می‌زند، اما این عادت همیشگیِ در روز خوابیدن، پدر را متوجه او نمی‌کند. به دلیل مصرف دارو آن‌ها بیشتر در طول روز خواب هستند

یکی دیگر از علائم اسکیزوفرنی این است که این افراد از بودن در کنار دیگران ناراحتند و چیزی برای گفتن ندارند و همواره نسبت به دیگران سوءظن دارند

ابوالفضل خیاط است و می گوید: چند وقتی است که پس از مدت‌ها بیکاری، کارهای کوچک خیاطی انجام می دهم و به همین دلیل می خواهند مستمری کمیته امدادمان را قطع کنند

در خانه‌ای که کسی برای تمیز ماندنش کاری نمی‌کند، لباس‌ها سال‌هاست جمع نشده است