ميگنا : پايگاه خبری روانشناسی و بهداشت روان 13 بهمن 1401 ساعت 20:19 https://www.migna.ir/news/61158/طلاق-تمامی-جوانب-جمعیتی-اثر-گذار -------------------------------------------------- خانواده طلاق پديده اى است که بر تمامى جوانب جمعيت در يك جامعه اثر دارد عنوان : طلاق بر تمامی جوانب جمعیتی اثر گذار است رضا عبدی روانشناس و نویسنده -------------------------------------------------- طلاق بر تمامی جوانب جمعیتی اثر گذار است این مطلب را رضا عبدی روانشناس و نویسنده در یادداشتی اختصاصی برای میگنا نوشت و در ادامه اضافه کرد که ازدواج و تشکیل خانواده مهم ترین بخش از زندگی افراد است که امروزه تحت تاثیر عوامل مختلف بی ثبات تر از هر زمان دیگر شده است متن : طلاق بر تمامی جوانب جمعیتی اثر گذار است این مطلب را رضا عبدی روانشناس و نویسنده در یادداشتی اختصاصی برای میگنا نوشت و در ادامه اضافه کرد که ازدواج و تشکیل خانواده مهم ترین بخش از زندگی افراد است که امروزه تحت تاثیر عوامل مختلف بی ثبات تر از هر زمان دیگر شده است. افزایش میزان طلاق بعد جهانی داشته و علاوه بر جوامع غربی، در سایر جوامع نیز از شتابی چشمگیر برخوردار بوده است. نرخ طلاق در سالیان اخیر رو به افزایش بوده است به همین دلیل یکی از چالش‌های موجود در جامعه دسترسی به منابع و اطلاعاتی در این زمینه است که به پیشگیری از طلاق کمک می‌کند. طلاق، تعادل عاطفی و روانی اعضای خانواده را مختل می‌کند .   طلاق يك پديده روانى است، زيرا به تعادل روانى نه تنها دو انسان، بلكه فرزندان، دوستان، بستگان و نزديكان آنها اثر مى گذارد (کریمی، 1395).  طلاق پديده‌اى اقتصادى است؛ به اين معنا كه هم مى تواند «مقدار درآمد» واحد اقتصادى را بر پاى دارد و هم به اين معنا كه يك عامل اقتصادى موجب از هم گسيختگى خانواده می‌شود. گذشته از اين «فقر»، و به طور كلى «خانواده طلاق» پديده اى است که بر تمامى جوانب جمعيت در يك جامعه اثر دارد؛ زيرا از طرفى تنها واحد مشروع و اساسى توليد مثل يعنى خانواده را ناکارآمد می‌کند و از طرف ديگر بر كيفيت جمعيت اثر دارد چون موجب می‌شود فرزندانى محروم از نعمت خانواده تحويل جامعه گردند كه به احتمال زياد فاقد شرايط لازم در راه احراز مقام شهروندى يك جامعه‌اند(نوروزی، 1395). طلاق پدیده ای تاثیر گذار بر خانواده است، چرا که خانواده کوچکترین واحد اجتماعی است که ثبات یا ناپایداری‌اش بر اعضای خانواده و جامعه اثر می‌گذارد و فروپاشی آن اثرات عمیقی بر فرزندان دارد. این کودکان بیشتر در معرض آسیب‌های اجتماعی قرار می‌گیرند و باعث می‌شوند در آسیب‌های اجتماعی رد پایی از فرزندان طلاق به چشم بخورد(حامد، 1394). طلاق يك پديده فرهنگى است و از ديدگاهى ديگر يك پديده ارتباطى؛ بدينسان در جامعه اى كه فاقد ارتباطات سالم، درست و طبيعى است، پيوند زناشويى نيز استثناء نيست. پس توجه به طلاق نه تنها از ديدگاه فرد به عنوان انسان و فرزندانش مهم است، بلكه از ديدگاه جامعه، فرهنگ، اقتصاد و حتى جمعيت قابل اعتناست.  پژوهش در باب طلاق مى تواند با كشف و تعميق شناخت پديده طلاق، زمينه شناخت علمى و گسترده آن را فراهم كند و به ارتقاى فرهنگ جامعه در زمينه فرهنگ زناشويى و همچنين براى تدوين برنامه‌هاى اجتماعى مناسب در جهت سالم سازى كانون خانواده و جلوگيرى از پيامدها و آثار زيانبار طلاق يارى رساند. آمار طلاق در كشور روز به روز رو به افزايش است و اين معضل بزرگ اجتماعى در هيچ زمانى مانند عصر حاضر، خطر انحلال كانون خانواده و آثار سوء ناشى از آن را به دنبال نداشته است. چرا كه اگر جامعه اى بسوى افزايش طلاق پيش برود، حتماً در آستانه بحران قرار مى گيرد (مشكى و همكاران، 1390). اما چگونه است زوجى كه روزى با عشق و تمايل فراوان با يكديگر ازدواج كرده اند، در زندگى مشترك به نقطه اى مى رسند كه جدايى از هم را تنها علاج مشكل خود مى يابند؟ شرايط نامساعد ازدواج و تشكيل زندگى براساس موارد غيرمعقول و غيرمنطقى، از آغاز طلاق را در بطن خود دارد. به نحوى كه وقوع آن از همان ابتدا قابل پيش بينى است، حتى اگر به عللى زندگى زناشويى تداوم يابد و به انحلال خانواده منتهى نشود، مصداق اصطلاح سوختن و ساختن خواهد بود، از اين رو شناخت علل و عوامل طلاق مى تواند در برنامه ريزى جهت مشاوره‌هاى قبل از ازدواج و پيشگيرى از طلاق به كار گرفته شود، طلاق با تمام كم و كاستى‌هايش، مهمترين تهديد عليه بنيان خانواده به شمار مى رود و شناخت عوامل مؤثر و متأثر از آن از اولويت‌هاى بهداشت روان به شمار مى‌رود. طلاق اگرچه به چاره‌سازى يك ازدواج اشتباه يا حفظ بقاياى يك خانواده از هم پاشيده، پا به ميان مى‌گذارد؛ اما چون طوفانى آشيانه كودكان را در هم مى‌كوبد، قامت زن را مى‌شكند و مرد را به زانو در مى آورد، موضوع طلاق در زمره غم‌انگيزترين پديده‌هاى اجتماعى است و طبق مطالعات صورت گرفته در ایران، آمار طلاق در حال افزايش است. اين پديده در جامعه امروز به عنوان يكي از آسيب‌هاي اجتماعي مطرح مي شود كه ريشه در تغيير و تحولات گوناگون فرهنگي، اجتماعي، زيستي و... دارد كه با پيچيده تر شدن زندگي امروز، سطح آن نيز شدت يافته است.  با توجه به اين كه طلاق در گذشته نزد مردم، به عنوان يك امر مذموم و قبيح و در عين حال وحشت‌آور تلقي مي‌شده؛ ولي امروزه مي‌بينيم كه طلاق، ابزار رايجي شده كه به مدد آن، افراد خود را از وضعيت موجود رها مي‌كنند. به طوري كه نسل امروز ما نسبت به گذشته از پديده طلاق، وحشت و استرسي به خود راه نمي‌دهد و اين امر خيلي راحت در حال جا افتادن در جامعه است، اما چيزى كه انسان را دل چركين مى‌كند اين است كه طلاق چيزي است مقابل پيوند انساني و اجتماعي؛ و به نوعی باعث ويران شدن خانواده مي‌شود.