ميگنا : پايگاه خبری روانشناسی و بهداشت روان 4 مهر 1400 ساعت 15:42 https://www.migna.ir/news/55229/خودافشایی-هیجانی-emotional-self-disclosure -------------------------------------------------- عنوان : خودافشایی هیجانی Emotional Self-Disclosure -------------------------------------------------- خودافشایی(Self-disclosure) یک فرایند ارتباطی است که در آن فرد اطلاعاتی در مورد خودش را به دیگری می‌گوید. این اطلاعات می‌تواند توصیفی یا ارزش گذارانه باشد و می‌تواند شامل افکار، احساسات، آرمان‌ها، اهداف، شکست‌ها، موفقیت‌ها، ترس‌ها و رؤیاها و همچنین چیزهایی که فرد دوست دارد و چیزهایی که از آنها بیزار است، باشد. متن : افزون بر گوش دادن، همدلی و پرسش، افشای خود یکی دیگر از مهارت های ارتباط مؤثر است که در برقراری ارتباط نقشی ویژه دارد. در افشای خود ما اطلاعاتی را به دیگران می دهیم که آنان نمی دانند و از این راه، با تشویق دیگران برای بیان اطلاعات بهره می بریم. دو روان شناس به نام های جوزف لافت و هری انگرام برای موضوع «افشای خود» پنجره ای را به نام جو - هری" ترسیم کرده اند (جو - هری ترکیبی است از بخش نخست نام های این دو روان شناس است). در این نمودار، برای شخص چهار بعد در نظر گرفته شده است: ١. جنبه هایی که هم فرد و هم دیگران از وجود آنها باخبرند؛ ٢. جنبه هایی که خود فرد از آنها بی خبر است و دیگران از آن باخبرند، مثل اطوارها و عادات ناخوشایند؛ ٣. جنبه هایی که خود فرد از آنها آگاه است، اما برای دیگران فاششان نمی کند، مثل مسائل خصوصی، افکار و احساسات؛ ۴. جنبه هایی که هم شخص و هم دیگران از آنها بی خبرند. خودافشایی موجب می شود اندازه بخش یک افزایش یابد و دیگر بخش ها کوچک تر شوند. به عبارت دیگر، با تشویق مراجعان به خودافشایی، نه تنها موجب می شویم اطلاعات آنان درباره خودشان افزایش یابد، بلکه ما نیز درباره آنان اطلاعات بیشتری به دست می آوریم و آنان را بهتر درک خواهیم کرد.   ویژگی های مورد نیاز در خودافشایی ۱. پذیرش: ما با کسانی که پذیرش افزون تری دارند بیشتر خودافشایی می کنیم. پژوهشگران دریافته اند که وقتی ما دیدگاه های مخاطب را می پذیریم، او نیز بیشترخود افشایی می کند. ٢. اعتماد: بنا بر پژوهش ها، رابطه مثبتی بین اعتماد و خودافشایی وجود دارد؛ زیرا اگر شخص افشاگر به رازداری شنونده اطمینان داشته باشد و بداند وی از افشاهای او علیه خودش استفاده نمی کند، بیشتر خودافشایی خواهد کرد. ۳. رفتارهای غیر کلامی: مانند بیشتر مهارت های ارتباط مؤثر، خودافشایی می تواند کلامی و غیر کلامی باشد. پژوهشگران دریافته اند کسانی که گفتار و ظاهر مناسبی دارند، دیگران را به خودافشایی بیشتری وا می دارند.     به دلیل نقش بسیار مهمی که هیجان ها در زندگی انسان ها دارند، ابراز و افشای آن ها می تواند سودمندی های زیادی را برای افراد به ارمغان آورد. انسانها در سراسر زندگی خود هیجانهای زیاد مثبت و منفی چون خشم،آرامش،حسادت،اضطراب و ترس را تجربه می کنند . هیجان ها نقش بسیار مهمی در زندگی انسانها دارند؛ به زندگی رنگ و بو می بخشند و در مواردی مثل تنظیم روابط از کارکردهای مثبت و سازنده ای برخوردارند. در عین حال، تجاربی مثل سوء استفاده جنسی موجب می شوند که هیجانهای منفی با شدت زیاد تجربه شوند. افراد نمی توانند برای همیشه از این هیجانها اجتناب کنند و لازم است برای داشتن زندگی سالم بتوانند هیجانهای منفی را مدیریت کنند که مولفه ابراز هیجان یا خودافشاگری بخش تعیین کننده آن است. خودافشاگری جریانی تدریجی است که طی آن افراد معمولا در تمایل با دیگران، افکار و احساسات خود را آشکار می سازند. فرایند خودافشایی به روش هایی اشاره دارد که توسط آنها افراد جزییات مربوط به زندگی شان را برای دیگران فاش می کنند و اطلاعاتی درباره خود به دیگران می دهند، بنابراین وقتی افشا روی می دهد که فرد اطلاعاتی را آگاهانه به گونه عمدی درباره خود به فرد دیگری می دهد که او به طور کلی از آنها بی خبر است. خودافشایی هیجانی به این معنی است که یک فرد عمیق ترین تجارب هیجانی خود را به صورت گفتاری یا نوشتاری برای دیگران یا خود بیان نماید(پنه بیکر و چینگ، 2007). به عبارت دیگر خودافشایی هیجانی فرایند فاش سازی، در نتیجه ارتباط از طریق پیغام های خودافشاء کننده تعریف می شود(ویلز و گرونر،1967؛ به نقل از برومند،1392). عواملی که می توانند بر خودافشایی تاثیر بگذارند پژوهشگران یافته اند که چند عامل مختلف می توانند بر خودافشایی تاثیر بگذارند. شخصیت کلی می تواند نقش مهمی داشته باشد. افرادی که ذاتا برون گرا هستند و تشکیل رابطه با دیگران برایشان راحت تر است، بیش از دیگران در مراحل اولیه یک رابطه خودافشایی می کنند. افرادی که ذاتا درون گرا یا محتاط هستند، دیرتر دیگران را می شناسند، که این امر اغلب تحت تاثیر تمایل آنها به عقب نشینی و افشا نکردن مسائل مربوط به خودشان است. این افراد معمولا تنها برای افرادی خودافشایی می کنند که به خوبی می شناسند، اما عدم خودافشایی آنها اغلب باعث می شود که شناختن آنها برای دیگران سخت تر باشد. خلق و خو یک عامل دیگر است که می تواند بر تصمیم افراد درمورد اینکه چه مقدار اطلاعات شخصی را با دیگران در میان بگذارند، تاثیر بگذارد. پژوهشگران یافته اند که افرادی که در خلق و خوی خوبی قرار دارند، بیشتر از آنهایی که خلق و خویشان بد است خودافشایی می کنند. چرا؟ چون داشتن خلق و خوی خوب باعث می شود افراد خوشبین تر و مطمئن تر شوند، درحالیکه خلق و خوی بد باعث می شود افراد احساس احتیاط و محدودیت بیشتری کنند. افراد تنها نیز نسبت به افرادی که تنها نیستند، کمتر خودافشایی می کنند. متاسفانه این عدم خودافشایی باعث می شود شناختن آنهایی که از تنهایی رنج می برند برای دیگران سخت تر شود، که درنتیجه همین امر احساسات انزوای فرد را تشدید خواهد کرد. پژوهشگران همچنین یافته اند که گاهی شرایطی که در آن افراد احساس اضطراب یا ترس از چیزی دارند باعث می شود میزان خودافشایی در افراد بیشتر شود؛ اغلب بعنوان راهی برای دریافت حمایت و تسکین دادن این ترس ها. اینکه ما چطور خودمان را با دیگران مقایسه می کنیم نیز می تواند بر میزان خودافشایی ما تاثیر بگذارد. برطبق فرایند مقایسه اجتماعی، افراد تمایل دارند که بر این اساس خودشان را مورد قضاوت قرار دهند که چقدر درمقایسه با دیگران شایستگی دارند. اگر احساس می کنید که به اندازه دیگران خوب هستید، در آنصورت بیشتر تمایل دارید که مهارتها، دانش، توانایی ها و استعدادهای خود را افشا کنید. اگر احساس می کنید که دیگران در این حیطه‌ها از شما برتر هستند، درآنصورت کمتر تمایل پیدا می کنید که این جنبه های خود را برای آنها آشکار کنید. پژوهشگران همچنین کشف کرده اند که نگرانی درمورد خودافشایی یکی از رایج ترین دلایل برای این است که افراد در حین نیاز به دنبال درمان نمی روند. روشن است که درمان نیازمند میزان زیادی خودافشایی است، و مراجعینِ درمان اغلب نیاز دارند که مقداری از خصوصی ترین و ناراحت کننده ترین جزئیات مربوط به خودشان را با درمانگر در میان بگذارند. برای آنهایی که خودافشایی برایشان راحت نیست، این می تواند یک تکلیف دلهره‌آور باشد که باعث می شود در مواقعی که واقعا به کمک نیاز دارند، به سمت دریافت آن نروند. خودافشایی فرایند ارتباطی بسیار پیچیده است که تاثیری قوی بر نحوه شکل گیری، پیشرفت و دوامِ روابط با دیگران می گذارند. خودافشایی یک نوع افشای هدفمندِ اطلاعات شخصی به فردی دیگر است. همیشه نیاز نیست که خودافشایی عمیق صورت بگیرد تا بتواند مفید یا معنادار باشد. خودافشایی تصنعی، که اغلب به شکل "صحبت‌های کوچک" انجام می شود، یک نکته کلیدی در شروع روابط است که بعد از آن افراد به سوی سطوح شخصی‌تر و خصوصی‌تر خودافشایی پیش می روند. خودافشایی موفق به انواع عوامل بستگی دارد، ازجمله به نوع رابطه ای که افراد دارند، محیطی که این اطلاعات در آن به اشتراک گذاشته می شوند، و سطح صمیمیت کنونی با افراد درگیر در رابطه. گفتن رشته یا زادگاهتان به یک همکلاسی در طول هفته اول دانشگاه، خطر نسبتا کمی دارد اما می تواند باعث آغاز یک دوستی شود که فراتر از کلاس تداوم پیدا می کند. اگر تمایل دارید که سریعا اطلاعات زیادی را با دیگران در میان بگذارید، در آن صورت سطح بالایی از خودافشایی دارید. اگر درمورد این چیزها بیشتر محافظه کار هستید، در آنصورت خودافشایی کمی دارید. اما این خودافشایی چیزی بیش از این است که چقدر تمایل دارید درمورد خودتان به دیگران بگویید؛ خودافشایی همچنین دربردارنده یک پایة اساسی برای صمیمیت بوده و قطعا برای انواع روابط اجتماعی حیاتی است. خودافشاگری از ویژگی های بسیار با اهمیت کارکرد روانی به شمار می آید و نشانه سلامت شخصی است. هرچه روابط نزدیک‌تر می‌شوند، خودافشایی نیز بیشتر می‌شود پس، افراد چطور تعیین می کنند که چه چیزهایی را چه موقع درمورد خود افشا کنند؟   برطبق نظریه نفوذ اجتماعی (Social Penetration Theory)، فرایند شناختِ یک شخص دیگر مستلزمِ یک نوع افشای دوطرفة اطلاعات شخصی است. این خودافشایی دوطرفه بر نحوه رشد رابطه تاثیر می گذارد؛ ازجمله اینکه رابطه چقدر سریع شکل می گیرد و رابطه چقدر نزدیک می شود. در مراحل اولیه یک تعامل یا ارتباط، افراد تمایل دارند که درمورد اینکه چقدر برای دیگران خودافشایی می کنند محتاط باشند. چه در مراحل اولیة یک دوستی، یک شراکت کاری، و یا در آغاز یک رابطه عاشقانه باشید، احتمالا درمورد به اشتراک گذاشتن احساسات، امیدها، تفکرات، رویاها، ترس ها، و خاطرات خود محتاط تر خواهید بود. با نزدیک‌تر شدن رابطه، و با افشای بیشتر و بیشتر خود برای شخص دیگرف سطح خودافشایی شما نیز بیشتر خواهد شد. وقتی فرد دیگر برای خودافشایی پیشقدم می شود، افراد بیشتر تمایل به خودافشایی پیدا می کنند وقتی کسی چیزی عمیقا شخصی را به شما می گوید، آیا شما نیز احساس می کنید که باید جزئیات مشابهی درمورد زندگی خود با او در میان بگذارید؟ این همان چیزی است که به آن قاعدة عمل متقابل (reciprocity) می گویند و باعث می‌شود ما احساس فشار کنیم که با افرادی که چیزی درمورد زندگی و احساسات خود برای ما آشکار کرده اند، چیزهای مشابهی را در میان بگذاریم. اگر کسی به شما بگوید که پس از خواندن یک کتاب چه احساسی به او دست داده است، بعد از آن شما نیز احتمالا احساس می کنید که نیاز دارید جبران کرده و بگویید آن کتاب چه احساسی به شما داده است. اگر کسی یک تجربه دردناک را درمورد گذشته نزدیک خود با شما در میان بگذارد، در آنصورت ممکن است شما نیاز احساس نیاز کنید که یک مشکل مشابه که در زندگی به آن برخورده اید را برای او تعریف کنید. چرا در چنین شرایطی احساس نیاز می کنیم که عمل متقابل انجام دهیم؟ وقتی کسی چیزی صمیمی و خصوصی را با ما درمیان می گذارد، این کار او باعث ایجاد یک نوع عدم تعادل می شود. ناگهان شما چیزهای زیادی درمورد این شخص می فهمید، اما او به همان اندازه درمورد شما نمی داند. برای اینکه این نابرابری ادراک شده را خنثی کنید، ممکن است شما نیز تصمیم بگیرید چیزی را با او درمیان بگذارید که کمک می کند سطح اطلاعات افشا شده بین شما و فرد دیگر به توازن برسد. از دیدگاه فرایند شناختی صحبت درباره افکار و احساسات پرتنش، با یک فرد مطمئن و متخصص، احساس غصه و تنش را کاهش می دهد. ارزش درمانی افشاء، در بسیاری از زمینه های روانشناختی دیده می شود. شواهدی گویای این است که افشا و بیان کردن تجارب و احساس های دردناک موجب تغییرات زیستی می شود. مطالعات گسترده نشان داده اند افشا و لمس واقعی احساسات و هیجان ها، موجب هماهنگی دو نیمکره مغز، برقراری پیوند بین فرایندهای شناختی و هیجانی، بهبود عملکرد سیستم ایمنی،اعصاب خودمختار و سلامت جسمانی و روانی می شود. براساس پژوهش های صورت گرفته، افشاء نه تنها در درمان بسیاری از اختلالات، بلکه در کاهش شدت آثار منفی آنها موثر است. همچنین خودافشاگری موجب تماس اجتماعی صمیمانه و حمایت کننده، افزایش عزت نفس،کاهش استرس و سازگاری با محیط می شود. برعکس،عدم افشا آثار منفی زیادی دارد.  به عنوان مثال، یکی از متغیرهایی که ممکن است موجب تاخیر در دریافت مراقبت های پزشکی و روان شناختی افراد شود، عدم افشاسازی disclosure است. با وجود اهمیت درمانی افشای هیجان و آثار مثبت زیستی و روان شناختی متعدد آن، پژوهش ها نشان می دهند که بسیاری از افرادی که دچار حالات منفی می شوند به افشاسازی فوری نمی پردازند و ممکن است تا سال ها آن را بیان نکنند و این امر موجب افزایش پریشانی روانشناختی آنها می شود. عواملی بر میزان افشا اثر گذاشته و گاهی مانع پیشبرد آن می شود عوامل جمعیت شناختی چون جنسیت و سن، عوامل فرهنگی-اجتماعی، واکنش منفی اطرافیان،نگرانی،شرم و احساس گناه،خودانتقادگری و سرزنش از جمله عواملی است که موجب تاخیر در افشا می شود. چهار نوع خودافشایی از جمله هیجانی،ارزیابی،اطلاعاتی و ابزاری وجود دارد که در این میان، خودافشایی هیجانی از اهمیت روانشناختی بالاتری برخوردتار بوده و به این معنی است که یک فرد عمیق ترین تجارب هیجانی خود را به صورت گفتاری یا نوشتاری برای دیگران یا خود بیان نماید.  خودافشایی هیجانی به عنوان یکی از فرایندهای تغییر در درمان تاریخچه ای طولانی دارد. این مفهوم برای اولین بار تحت عنوان پالایش روانی در نوشته های ارسطو مطرح شده است و او باور داشت که یکی از بهترین روش ها برای تسکین آلام، بر انگیختن هیجانات از طریق صحنه های نمایشی است.(پروچسکا،2003) با وجود اهمیت سازه خودافشایی، ابزارهای پژوهشی و بالینی زیادی در این خصوص طراحی نشده است. در عین حال ابزارهای چندی وجود دارند که دامنه وسیعی از پژوهش ها را به خود جلب کرده اند. یکی از این ابزارها،پرسشنامه خودافشایی زناشویی   Marial Self Dischosure Questionnaire = MSDQ است که در حوزه اختصاصی زوج مورد استفاده قرار می گیرد. منابع: - علوم انسانی - خودشکوفا -کتاب «دست در دست ارتباط (مهارت های ارتباط موثر)