ميگنا : پايگاه خبری روانشناسی و بهداشت روان 17 تير 1399 ساعت 6:52 https://www.migna.ir/news/50919/وقتی-کار-هووی-زندگی-مشترک -------------------------------------------------- عنوان : وقتی کار، هووی زندگی مشترک شد تکتم جاوید -------------------------------------------------- زمانی که زن و شوهر با هم همکار هستند، به سختی می‌توانند از هویت و شخصیت مستقل خود مراقبت کنند. متن : سرگذشت یکم اولین بار مرد رؤیاهایش را در جلسه عمومی ملاقات با مدیرکل دید. تغییر پست و همکاری در یک گروه باعث شد بیشتر به هم نزدیک شوند و بعد از یک سال هم خواستگاری و ازدواج نتیجه آن همکاری شد. روز‌های عقد و ابتدای ازدواج شیرین و تجربه دلپذیری بود. هر لحظه کنار هم بودند. با هم می‌رفتند و با هم می‌آمدند و یک لحظه تنها نبودند. کارکردن در یک محیط باعث می‌شد موضوعات مشترک زیادی برای حرف زدن داشته باشند، اما اوضاع به این خوبی ادامه پیدا نکرد.   حالا ۱۳ سالی می‌شود که با هم همکارند و ۳ فرزند هم دارند، اما در یک بخش مشترک کار نمی‌کنند، زیرا اختلاف نظر‌های خانه روی تصمیمات کاری شان تأثیر گذاشت و تغییرات پست و سمت کاری روی روابط شخصی. مدت هاست هر کس با خودرو خودش به محل کار می‌رود و برمی گردد. همکاران صمیمی دیگری دارند و نظرات هریک با دیگری به کلی متفاوت است. حتی یکی از آن‌ها قرار باشد توصیه‌هایی به یک دختر جوان بکند، به طور حتم، ازدواج نکردن با همکار اولین آن هاست. آدم‌ها باید جدا از هویت بیرونی، فردیت خود را هم حفظ کنند، اما زمانی که زن و شوهر با هم همکار هستند، به سختی می‌توانند از هویت و شخصیت مستقل خود مراقبت کنند. زوج همکار اغلب تنش‌ها و اختلاف نظر‌های بیشتری با هم دارند و این درگیری‌ها به شدت بر کیفیت روابط مشترکشان تأثیر می‌گذارد. سرگذشت دوم دیگران می‌گویند عاشق کارش است. ویزیت بیماران در مطب و عمل‌های جراحی پشت سر هم که هیچ، به جای این همکار مریض و آن همکار گرفتار هم شیفت می‌ماند. خوشحال است که خبره کار شده است و خیلی‌ها فقط طبابت او را قبول دارند. در حال دیدن بیمار، رفت و آمد بچه‌ها را کنترل می‌کند، برای نهار و شام فردا به کارگر خانه برنامه می‌دهد و در راه برگشت، وسایل مهمانی فرداشب را تهیه می‌کند. پر از جنب و جوش و فعالیت است و به قول اطرافیان، همه کاری از دستش برمی آید. اما درون زندگی اش جای چیزی خالی است. لابه لای همه این مسئولیت‌ها و شلوغی‌ها یک نفر جا مانده است. بانوی خانه خسته و پرمشغله که ۷ روز هفته برایش کم است و همیشه باید از زمان کاری برای کار دیگر بزند، ناخودآگاه اصل اول زندگی و همسرداری را از خاطر خواهدبرد. در چنین زندگی مشترکی، رابطه زناشویی و طرف مقابل به تدریج از دایره مسایل پراهمیت ذهنی و فرد اول بودن خارج، و به حلقه آدم‌های دیگر وارد می‌شود. مشغله‌های متعدد اجازه نمی‌دهد زمانی برای نشستن کنار همسر خود بگذارید. گاهی فقط بنشینید و باهم از نگرانی‌ها و دغدغه هایتان بگویید. به احتمال زیاد تنها صحبت‌های زن و شوهر‌های پرمشغله و پرمسئولیت، گذراندن کار‌های روزمره زندگی، توافق بر سر خریدن ملک و تغییر خودرو و مسائلی از این دست است. لحظات تنهایی و با هم بودن هم باز به حل و فصل مناقشه‌های ذهنی خواهد گذشت. تصویر آخر این‌ها برش‌هایی کوچک از زندگی‌های مشترک اطراف ماست که به طلاق فکر نمی‌کنند، اما کیفیت به قول خودشان روز‌های اول را ندارند. این یعنی در معرض طلاق عاطفی اند. تقابل کار و زندگی زناشویی در صورتی که هدایت شده نباشد، یعنی همسران دست کم مهارت روابط بین فردی، مقابله با اضطراب، و حل مسئله را نیاموخته باشند، تعارض‌های زیادی برای زوج‌ها و فرزندان آن‌ها به دنبال خواهد داشت که گاهی جبران ناپذیر است.   تکتم جاوید - کارشناس ارشد روانشناسی