ميگنا : پايگاه خبری روانشناسی و بهداشت روان 31 ارديبهشت 1391 ساعت 9:11 https://www.migna.ir/news/11192/خويشتن-داري-هسته-اصلي-اعتماد-نفس -------------------------------------------------- عنوان : خويشتن داري، هسته اصلي اعتماد به نفس است -------------------------------------------------- متن : پرورش فضيلت هاي اخلاقي يکي از اساسي ترين راه هاي رسيدن انسان به کمال است. براي دستيابي به چنين هدفي بايد راهي به درازاي عمر رفت اما پايه هاي اصلي آن از دوران کودکي گذاشته مي شود؛ دوراني که در آن شاکله شخصيت شکل مي گيرد و تمام زندگي فرد به نوعي تحت تاثير اولين تجربيات وي در اين دوران خواهد بود. به همين دليل است که نقش والدين در تربيت و پرورش فرزند سالم و پاي بند به اصول اخلاقي بسيار پررنگ و اساسي است. به گفته کارشناسان ۳ فضيلت اخلاقي اساسي که پايه تمام باورها و فضايل انساني است، بايد از دوران کودکي آموزش داده شود. همدلي، وجدان و خويشتن داري ۳ رکن اصلي رشد اخلاقي انسان است. در اين ميان شايد پرداختن به خويشتن داري و آموزش آن بسيار ضروري به نظر برسد. زيرا بسياري از والدين از سعه صدر نداشتن فرزندانشان شکايت مي کنند، در صورتي که در واقع بايد خود را سرزنش کنند زيرا خويشتن داري را از دوران کودکي به وي نياموخته اند. خويشتن داري يعني چه خويشتن داري يک مکانيسم دروني مداخله گر است که باعث مي شود فرد افکار، عقايد يا تمايلات نادرست يا زيان آور خود را که به ذهن مي رسد به عمل تبديل نکند. اين فضيلت به فرد ياد مي دهد رفتارهايش را تنظيم کند و خود را با واقعيت تطبيق دهد نه واقعيت را با خود. خويشتن داري، هسته اصلي اعتماد به نفس است و با اين فضيلت است که مسئوليت  پذيري معنا پيدا مي کند. در حال حاضر که تنوع و تکثر در جامعه بيداد مي کند و فرد با انتخاب هاي متعددي رو به روست، آموزش مهارت خويشتن داري و رشد آن در کودکان اهميت بسيار زيادي دارد. مسعود هنربخش، کارشناس ارشد روان شناسي باليني و کارشناس مسئول دفتر پيش گيري از آسيب هاي اجتماعي سازمان بهزيستي با بيان اين مقدمه به خراسان، مي گويد: براي روشن تر شدن موضوع بهتر است به تحقيقي اشاره کنم که در اين باره انجام شده است. به تعدادي کودک يک عدد شکلات داده و گفته مي شود هر کس بتواند اين شکلات را ۳ ساعت نگه دارد، يک شکلات ديگر دريافت مي کند. بيشتر بچه ها شکلات را با کمي مقاومت خوردند و تعداد کمي توانستند ۳ ساعت مقاومت کنند. در مطالعه طولي انجام شده روي اين کودکان مشخص شد، کودکاني که شکلات را نخوردند توانستند در دوره نوجواني در مقابل وسوسه هاي گروه همسن و سال خود مقاومت بيشتري کنند. بنابراين رشد مهارت خويشتن داري در دوران کودکي ارتباط مستقيمي با سلامت بيشتر در دوره نوجواني دارد. همه ما معمولا با افراد بزرگسالي رو به رو شده ايم که کم تحمل و کم صبر بوده اند؛ اين مشکل در واقع ريشه در دوران کودکي آن ها دارد. واقعيت اين است که نقص در شيوه فرزندپروري، فشارهاي رواني والدين، پرکاري، ناتواني در کنترل فرزندان، بدرفتاري از ناحيه والدين، آسيب رساندن به بچه ها، استفاده از اينترنت، تلويزيون، فيلم ها و کارتون هاي نامناسب، بازي هاي رايانه اي و نبود الگوي مناسب در محيط خانواده، از مهم ترين دلايلي است که باعث مي شود خويشتن داري در افراد نهادينه نشود. آموزش خويشتن داري در اولين گام بايد والدين سرمشق خوبي براي کودکان باشند و آن را اولويت قرار دهند. کودکان همواره نظاره گر دقيق رفتار والدين هستند و بدون توجه به آن چه مي گويند از رفتار آن ها مي آموزند. بنابراين خويشتن داري بايد در رفتارهاي والدين منعکس شود. از طرفي کودک بايد در مواجهه با والدين «نه» بشنود، محدوديت را تجربه کند و ياد بگيرد خواسته اش را بنا به دلايلي به تعويق بيندازد. اگر کودک اين تجربه ها را از سر نگذراند، خويشتن دار بار نمي آيد. کودک بايد بداند، به تعويق انداختن خواسته اش نشانه خويشتن داري است؛ والدين مي توانند در تعريف خويشتن داري بگويند: «گاهي به جاي کارهايي که بايد انجام بدهي کارهايي را که دلت مي خواهد انجام مي دهي اين کار يعني نداشتن خويشتن داري». اين مهارت در عين سادگي نيازمند قدرت و شجاعت است. مي توان به راحتي فهميد که براي يک کودک خوردن شيريني قبل از شام، چشم پوشي از تماشاي تلويزيون قبل از خواب، داد نزدن به هنگام عصبانيت، دعوا نکردن با خواهر و برادر کوچک تر دشوار است. والدين با درخواست انجام اين کارها و توضيح مفهوم خويشتن داري مي توانند بلافاصله پس از يک رفتار مثبت به وي بگويند: «آفرين که تلويزيون تماشا نکردي!  دعوا نکردي، داد نزدي و ... خويشتن داري به خرج دادي» با اين کار در واقع کودک ياد مي گيرد که قبل از انجام هر کاري فکر کند و کم کم اين شعار در خانواده نهادينه مي شود که «هميشه اول فکر کنيم، بعد عمل کنيم». تقويت خويشتن داري در گام بعدي لازم است کودک را تشويق کنيم که خودانگيخته عمل کند. هنربخش با بيان اين که در سال هاي اوليه زندگي، کودک براي خوب بودن يا کار خوب انجام دادن جايزه مي گيرد، تصريح مي کند: کودک در اين مرحله در واقع از پاداش بيروني نفع مي برد اما نبايد در اين مرحله باقي بماند و بايد کم کم به پاداش دروني برسد، در غير اين صورت سيستم مهار دروني وي مختل مي شود. اين اتفاق از سال هاي اول دبستان آغاز مي شود و کودک ارتباط بين احساس، فکر و رفتار خود را مي يابد. يکي از بهترين  راه هاي تقويت مهار دروني، تاکيد بر تلاش کودک است نه تاکيد بر نتيجه اي که به دست آورده است. هر قدر کودک بتواند به خودش تکيه کند، عزت نفس بيشتري پيدا مي کند و قدرت اراده بيشتري خواهد داشت. همچنين مي توان به جاي ضمير «من» از «تو» استفاده کرد. با نسبت دادن رفتار کودک به خودش با ضمير «تو» او مي فهمد که مسئول رفتار خود است. گفت وگو و مکالمه با کودکان نقش مهمي در تربيت و سير رشد کودک دارد. سپس به کودک گفت وگوي دروني را آموزش دهيم. اين که ياد بگيرد پس از انجام کار خوب به خودش احسنت بگويد. تحسين غيرواقعي، غيرصادقانه و غيرضروري از سوي والدين تاثير مثبتي نخواهد داشت اما تحسين واقعي که طي آن کودک احساس تسلط بر خود و رفتارش دارد، باعث افزايش اعتماد به نفس وي مي شود. لازم است تا حد ممکن تحسين دقيق، واضح و واقعي باشد. بايد رفتار مثبت کودک را تشريح کنيم و بگوييم «تو خويشتن داري به خرج دادي». کودک تمجيد و تملق را به خوبي مي فهمد بنابراين والدين بايد هوشيارانه از اين شيوه استفاده کنند. همچنين نکته کليدي اين است که رفتار درست را تشويق کنند نه خود او را. او به اين ترتيب در مي يابد که معيار خوبي و درستي چيست. اين کارشناس ارشد روان شناسي باليني از توقف، تفکر و عملکرد درست به عنوان ۳ بخش اساسي خويشتن داري که در رفتارهاي والدين قابل انعکاس است، ياد مي کند و مي گويد: کودک طي اين فرآيند ياد مي گيرد که قبل از انجام هر کاري کمي صبر کند، سپس درباره آن فکر کند. اين کار ممکن است با چند سوال همراه باشد. اين سيستم در ابتدا بيروني است و والدين به کودک در اين فرآيند کمک مي کنند اما کم کم به سيستم دروني تبديل مي شود. همچنين کودک را بايد تشويق کرد که در صورت ارتکاب عمل اشتباه، درباره آن فکر کند. رفتار نادرست و درست را پيدا کند و با بينشي که نسبت به درست يا نادرست بودن کارش پيدا کرده است، از تکرار آن خودداري کند. اين اتفاق زماني مي افتد که بين والدين و کودک، ارتباط خوب و موثري برقرار باشد. ارتباط صحيح و موثر زماني برقرار مي شود که والدين به وظيفه خطير خود در مراحل آموزش و رشد اين مهارت در کودک واقف باشند، خويشتن دار باشند، از ميزان رفتارهاي خارج از کنترل خود آگاه باشند، براي آموزش صحيح اين مهارت قانون وضع کنند، تا حد ممکن براي تلاش و کوشش کودک پاداش مادي در نظر نگيرند و بدانند که منزل بهترين مکان براي آموزش کودک و آزمون و خطاست. کودکان نياز دارند در ارتباط با ما اين مهارت ها را تمرين کنند و والدين بايد مسئوليت پرورش و تربيت کودکان را آگاهانه و با تمام دشواري هاي آن بپذيرند.     خراسان / شماره انتشار 18123