ميگنا : پايگاه خبری روانشناسی و بهداشت روان 2 بهمن 1400 ساعت 12:52 https://www.migna.ir/news/57193/تأثیر-سرطان-سینه-رضایت-جنسی-زنان -------------------------------------------------- عنوان : تأثیر سرطان سینه بر رضایت جنسی زنان سیده فاطمه رضایی -------------------------------------------------- در انکولوژی روانی اجتماعی، مردان و زنان پس از تشخیص سرطان، واکنش متفاوتی نشان می‌دهند. زنان بیشتر از مردان احساسات خود را ابراز می‌کنند. آن‌ها بیشتر تمایل دارند که از اعضای خانواده یا دوستان حمایت و کمک کنند، در حالی که مردان بیشتر به همسران سالم وابسته هستند. متن : تشخیص و درمان سرطان سینه، منجر به تغییر عملکرد جنسی، تصویر خود منفی و مشکلات ارتباطی می‌گردد و بدین طریق اثرات مهمی بر بهزیستی افراد می‌گذارد. همچنین ریزش مو، افزایش وزن، خستگی، محدودیت حرکت شانه، درد، عفونت شدید زخم، تغییر حس پوست در ناحیه جراحی شده و خشکی پوست از دیگر آثار جسمانی درمان سرطان سینه است. زمانی که زنی مبتلا به سرطان سینه تشخیص داده می‌شود، تغییراتی در جنبه های مختلف زندگی او رخ می‌دهد. بدن با روشهای هجومی و اثرات جانبی درمان روبه رو می‌گردد، ذهن می‌فهمد که چه اتفاقی برای بدن افتاده است و احساسات برای سازگاری با این بیماری کشنده برانگیخته می‌گردد. بعد از چندین دهه، افزایشی در نرخ بقای زنان مبتلا دیده شده است. در نتیجه افزایش بقای مبتلایان، نگرانی‌ها درباره عملکرد اجتماعی، هیجانی و شناختی هم بیشتر شده است. جراحی‌های سینه، منجر به بدشکلی آن و یا برداشتن یک یا هر دو سینه می‌گردد. روش‌های جراحی روی ابعاد گوناگونی از کارکرد روانی اجتماعی زن همچون هویت، اعتماد، خلق، تمایلات جنسی، رضایت از خود و کیفیت زندگی اثر می‌گذارد. مشکلات تصویر بدن همراه با استرس، افسردگی، کناره گیری از روابط اجتماعی و اضطراب عدم پذیرش از سوی همسر می‌باشد. ترس از عدم پذیرش و جذابیت از دید همسر و افراد مهم زندگی، نگرانی مهم و عمده زنان دچار مشکلات تصویر بدنی است. آن‌ها خود را با پیش از ابتلا به بیماری و درمانهای آن مقایسه می‌کنند و در نتیجه احساس ناکامی، افسردگی و اضطراب آنها افزایش می‌یابد. درمان‌های روانشناختی مانند آموزش درمانی عقلانی- هیجانی و تاب آوری می‌تواند بر بهبود تصویر بدنی زنان مبتلا به سرطان سینه کاربرد داشته باشد. یافته‌های مولر و رابینسورت (1989) نشان داده است که پنج نوع فرایند شناخت، شامل: 1-توجه انتخابی 2-اسنادها 3-انتظارات 4-فرضیات 5-معیارها یعنی باورهایی که هر فرد درباره ازدواج و روابط صمیمانه در ذهن دارد، با رضایت جنسی مرتبط است (از باوکوم و همکاران، 1989) و اصولاً شناخت و رفتار، دو مولفه‌ی اساسی تعاملات متقابل به ویژه تعاملات زناشویی هستند. برخی از افراد، انتظارات، باورها و تصورات خیالی مربوط به نقش خود و همسرشان را در پیوند زناشویی دخالت می‌دهند که متاسفانه بسیاری از این انتظارات، غیرواقع بینانه است؛ از این رو سبب گسترش ناامیدی، بی اعتمادی و پرخاشگری می‌شود. در همین رابطه، خطاهای شناختی، عنصر مزاحمی است که در بسیاری از تعاملات زناشویی وارد می‌شود. انتزاع انتخابی، شخصی سازی، استنباط دلبخواهی، تفکر همه یا هیچ، تعمیم مفرط، فاجعه سازی و... از جمله خطاهایی است که ممکن است یک یا هر دو زوج آنها را مبنای رابطه‌ی زناشویی خویش قرار دهند. سیده فاطمه رضایی