ميگنا : پايگاه خبری روانشناسی و بهداشت روان 9 مرداد 1400 ساعت 17:40 https://www.migna.ir/news/54232/احساس-درماندگی-شوق-شور-زندگی-فرد-کم-می-کند -------------------------------------------------- بی‌تفاوتی برخی مردم در برابر پروتکل‌های بهداشتی: عنوان : احساس درماندگی؛ شوق و شور زندگی را برای فرد کم می‌کند -------------------------------------------------- دکتر اصغرنژاد: روانشناس درباره علت بی تفاوتی برخی مردم در برابر رعایت پروتکل های بهداشتی اظهار داشت: همه ما برای مشکلاتمان اولویت در نظر می گیریم، برخی مشکلات فوری و مهم هستند و باید به آنها پرداخت ولی برخی مشکلات مهم هستند ولی فوری نیستند و برخی نه مهم و نه فوری است. آیا مساله مدیریت کرونا برای همه ما مهم و فوری است؟! آیا مساله مهمتر دیگری برای ما وجود ندارد؟! متن : دکتر اصغر اصغرنژاد در پاسخ به این سوال که شدت بیماری کرونا در پیک پنجم افزایش پیدا کرده و هم زمان رعایت پروتکل های بهداشتی از طرف مردم کاهش پیدا کرده است. بسیاری به برگزاری برخی مراسم ها و مهمانی ها ادامه می دهند و برخی دیگر از ماسک استفاده نمی کنند و مردم به سفر می روند علت این بی تفاوتی چیست؟ گفت: مردم برای انجام یک کار باید ضرورت آن را احساس کنند و اهمیت آن را درک کنند و خود را ملزم به انجام کاری بدانند. همه سیگاری ها می دانند که سیگار می تواند مشکل ایجاد کند ولی به مصرف سیگار ادامه می دهند. پدیده انکار کردن در همه ما وجود دارد، همه ما می دانیم میلیارد ها میلیارد انسان به دنیا آمده و زندگی کرده و سپس خاک شده و این خاک زیر پای ما است و مرگ این واقعیت جاری و ساری، سرنوشت محتوم همه آدم ها است ولی هیچ کدام از ما نمی پذیریم و همه انکار می کنیم و معمولا همه می گویند این چرت و پرت ها چیست؟!   یکی از عواملی که باعث می شود مردم آنطور که باید و شاید خود را ملزم به رعایت پروتکل ها نکنند؛ انکار کردن است آیا مساله مدیریت کرونا برای همه ما مهم و فوری است؟! وی افزود: بسیاری از واقعیت های جاری و ساری در زندگی ما از رگ گردن به ما نزدیک تر است ولی ما آنها را انکار می کنیم. وقتی انکار می کنیم نزدیکی خود را از تیغ آن مساله انکار می کنیم ولی مساله که یقه ما را ول نمی کند! در موضوع کرونا و رعایت پروتکل های بهداشتی و هر مساله دیگری یکی از عواملی که باعث می شود مردم آنطور که باید و شاید خود را ملزم به رعایت پروتکل ها نکنند انکار کردن است. اینکه می گویند من آدمی قوی هستم، من آدم جان سختی هستم، من آدم مقاومی هستم، من آدم توانمندی هستم و هزاران دلیل و مدرک برای خودشان می آورند تا بگویند اینطور نیست. نکته دیگر این است که آدم ها آنقدر در این مشکلات درگیر هستند و استرس دارند که این مساله در اولویت چندم آن ها قرار می گیرد. همه ما برای مشکلاتمان اولویت در نظر می گیریم، برخی مشکلات فوری و مهم هستند و باید به آنها پرداخت ولی برخی مشکلات مهم هستند ولی فوری نیستند و برخی نه مهم و نه فوری است. آیا مساله مدیریت کرونا برای همه ما مهم و فوری است؟! آیا مساله مهمتر دیگری برای ما وجود ندارد؟! خلق منفی و احساس درماندگی و ناتوانی و حس عدم کنترل بر سرنوشت وی تصریح کرد: وقتی زندگی و شرایط و وضعیت آدم ها را بررسی می کنید می بینید چیزهایی وجود دارد که از نظر فوریت و اهمیت در رتبه بالاتری قرار دارند. وقتی کسی امید به زندگی کمتری دارد و درماندگی دارد شاید حتی ناخودآگاه آرزوی مرگ کند. «بمیرم از دست شما ها راحت بشوم»؛ چند هزار بار یک مادر وقتی بچه ها او را اذیت کنند چنین نفرینی را به خودش می کند؟ وقتی در شرایط دشواری قرار گرفته که نمی تواند مدیریت کند احساس می کند ای کاش می مردم و از این وضعیت رها می شدم. اگر به صورت فعال چنین احساسی داشته باشند و اقدامی بکنند می شود خودکشی. بسیاری به صورت منفعل این کار را انجام می دهند یعنی نگاه و نگرشی که زندگی را چیزی ارزشمند و موهبتی از طرف خدا بدانند در فرد وجود ندارد. زندگی را فرصتی نمی داند که باید از آن به خوبی و به طور حداکثری بهره برداری کند و استفاده خوب و درستی داشته باشد. فرخی یزدی از شعرای آزادی خواه دوره مشروطیت می گوید: زندگی کردن من مردن تدریجی بود هر چه جان کندنم… این فرد در زندان خودکشی می کند و میمیرد. او با زبان بی زبانی می گوید من از وضعیت موجود ناراضی و ناراحت هستم و زجر و عذاب می کشم. آیا فقط فرخی یزدی چنین شرایط بدی دارد و زیستش را به این کیفیت در دو بیت شعر توضیح می دهد یا کسان دیگری هم هستند؟! عاملی که می توان آن را توجیه کرد این خلق منفی و حس بد و احساس درماندگی و ناتوانی و حس عدم کنترل بر سرنوشت است. احساس درماندگی؛ شوق و شور زندگی را برای فرد کم می کند دکتر اصغرنژاد با بیان اینکه وقتی فرد احساس می کند کنترل و سرنوشتش در اختیار خود او نیست، شرایط اجتماعی اینچنین است و هر چه تلاش کند فایده ای ندارد و شرایط روز به روز بدتر می شود، حس درماندگی دارد گفت: این یک ذهنیت و تفکر است اینکه من آدم بدشانسی هستم و شرایط به گونه ای است که من نمی توانم هیچ کاری بکنم این یک احساس درماندگی است و این احساس درماندگی شوق و شور زندگی را و ارزش حیات را برای فرد کم می کند. مساله دیگر پیوند های عاطفی و اجتماعی است. اینکه اگر من کرونا بگیرم ممکن است همسر من مریض شود ممکن است فرد را به رعایت پروتکل های بهداشتی ملزم کند. وقتی پیوند های عاطفی و اجتماعی آدم ها سست می شود و تعاملات بین فردی به شکلی تغییر می کند که از لحاظ کیفی رضایت احساس نمی شود و حس شادکامی وجود ندارد، رعایت این مسائل را کمتر می بینیم. شکل زندگی تغییر کرده است و آدم ها به دلیل مهاجرت و نبود تعلقات و احساس مسئولیت نسبت به هم و زندگی سرد و منزوی که پیوند در آن کم است این وضعیت را تشدید می کند و من آن را از دلایل موثر می دانم. البته برای ارائه پاسخ دقیق و درست باید مطالعه ای کیفی داشت. باید از صد نفر سوال کرد که آیا پروتکل های بهداشتی را رعایت می کنید یا نه؟ اگر گفت نه خیلی باید پرسید چرا؟ پاسخی که فرد دارد باید ثبت و دسته بندی و تحلیل شود و این به درک اتفاقاتی که در جامعه ما می افتد کمک خواهد کرد. هر چه جوامع از نظر اخلاقی رشد یافته تر باشند رعایت چهارچوب های بهداشتی و حقوق انسانی بیشتر خواهد بود این روانشناس درباره اینکه آیا بحث انکار و عدم رعایت پروتکل ها و ناامیدی نسبت به زندگی در بین مردم کشور ها مشترک است یا مساله ای مخصوص به جامعه ایران است؟ اظهار داشت: در بسیاری از کشورهایی که در شمال اروپا قرار دارند برخورداری مادی و رفاه وجود دارد و امکانات اقتصادی بالا است ولی خودکشی وجود دارد، چون پیوند های عاطفی و خانوادگی کمتر وجود دارد. هر چه این پیوند ها عمیقتر باشد و وابستگی ها و تعلقات بیشتر باشد مسلما این مسائل کمتر خواهد بود. در جوامع فردگرا که آمار طلاق بالای پنجاه درصد است و در جوامعی که وقتی سالمندید در خانه بمیرد همسایه ها از بوی تعفن متوجه مرگ می شوند این مسائل بیشتر است. هر چه جوامع از نظر اخلاقی رشد یافته تر باشند رعایت چهارچوب های بهداشتی و رعایت حقوق انسانی در این جوامع بیشتر خواهد بود. آدرس عوضی به مردم ندهید مردم برای تامین زندگی و سیر کردن شکم بچه های خود ناگزیر از کار کردن هستند وی در مورد اینکه با وجود بالا بودن ابتلا به کرونا بنا بر اعلام وزارت بهداشت رعایت پروتکل ها به چهل درصد رسیده است و مسئولین عموما مردم را مقصر می دانند، تصریح کرد: واقعیت این است که آدم ها ناگزیر هستند باید نحوه تعامل مردم را در اتوبوس و مترو دید. فرد اگر سوار مترو نشود نمی تواند به محل کارش برود، اگر سوار بشود در معرض آلودگی است. نباید واقعیتی را که وجود ندارد بولد کرد و واقعیتی را ندید گرفت. این برای کمتر کردن مسئولیت است. نیم ساعت در ایستگاه اتوبوس در میدان ولیعصر بنشینید و ببینید که رعایت پروتکل و فاصله اجتماعی در اتوبوس معنایی ندارد. آدم ها خسته و بی حوصله و کلافه هستند و گرما و خستگی نیز گارد فرد را پایین می آورد. مردم با اینکه مبارزه کرده اند اما بعد از خسته شدن گارد آنها باز می شود. آدرس عوضی به مردم ندهید. مردم برای کار و معیشت و تامین زندگی و سیر کردن شکم بچه های خود ناگزیر از کار کردن هستند. وقتی فرزند گرفتار و درمانده است فرد می گوید گور بابای کرونا و می گوید به هر قیمتی که شده باید معیشت فرزند را تامین کنم باید آینده او را تامین کنم و می رود.