ميگنا : پايگاه خبری روانشناسی و بهداشت روان 18 تير 1390 ساعت 8:26 https://www.migna.ir/news/3921/چرا-گناهش-بيش-پولش-بيشتر -------------------------------------------------- عنوان : چرا هر كه گناهش بيش پولش بيشتر؟ -------------------------------------------------- متن : اگر گناه مهمترين عامل فقر و تنگدستي است پس چرا بسياري از افراد كه غرق در فساد و معصيتند اما از نظر مالي جزء طبقه مرفه جامعه به شمار مي آيند. سوار بر گران قيمت ترين ماشينها هستند و در مجلل ترين خانه ها سكونت دارند؟ اشاره: اگر گناه مهمترين عامل فقر و تنگدستي است پس بايد آنان كه اهل دين و دينداري نيستند غرق در فقر و فلاكت و عذاب باشند. اما آنچه كه ما مشاهده مي كنيم خلاف اين است. چه بسيارند افرادي كه غرق در فساد و معصيتند اما از نظر مالي جزء طبقه مرفه جامعه به شمار مي آيند. سوار بر گران قيمت ترين ماشينها هستند و در مجلل ترين خانه ها سكونت دارند. حال اين سوال مطرح است كه چرا آن قانون الهي در مورد اينها اجرا نمي شود؟ نه تنها اجرا نمي شود بلكه روز به روز بر مال و منالشان نيز افزوده مي گردد. همين امر سبب شده برخي توهم كنند كه گويا آنها پيش خدا عزيزترند. در پاسخ به اين عزيزان توجه آنها را به چند اصل قرآني جلب مي كنيم: اصل اول: داده و نداده خداوند ملاك توجه و يا بي توجهي او به بنده اي نيست --------------------------------------------------------------------------------------- بر اساس آيات 15 تا 17سوره مباركه فجر خداوند متعال گاهي انسان را با فراواني نعمت امتحان مي كند و گاهي با تنگدستي و كمبود نعمت و اين در حالي است كه خود انسان چيز ديگري گمان مي كند. او خيال مي كند اگر زيادتر از ديگران دارد نشان لطف ويژه خدا به اوست و به اصطلاح، خدا او را حسابي تحويل گرفته و اگر با فقر و تنگدستي مواجه شده اين نشان بي توجهي خدا به اوست و او را تحويل نگرفته است. قرآن كريم بعد از نقل اين پندار رايج بلافاصله با كلمه «كلا» خط بطلاني بر روي آن مي كشد. بنابراين اصل اول اين شد كه خداوند افراد را به شكلهاي گوناگون مورد آزمايش قرار مي دهد عده اي را با فقر و عده اي را با ثروت. نه فقر و نه ثروت، هيچكدام نشانه تقرب و عزيز بودن نزد خداوند متعال نيست؛ تنها ملاك همان تقواست كه آيه «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ» (13/حجرات) به آن اشاره دارد. پس اينكه برخي گمان كرده اند كه «مال داري» نشاني از توجه ويژه خدا به اين عده است توهمي بيش نيست. اصل دوم: گناه فقرآور است ------------------------------- سه نوع فقر وجود دارد: فقر براي ترفيع درجه، فقري كه كفاره گناهان مومن است و فقري كه عذاب و اثر سوء گناهان است. فقر نوع دوم و سوم در اثر ترك واجبات و ارتكاب گناهان بوجود مي آيد . اصل سوم: بلافاصله بعد از گناه عذاب نازل نمي شود درست است كه عذاب خدا بَغتَهً و آني نازل مي شود (95/اعراف) اما قبل از رسيدن به اين مرحله يعني مرحله نزول عذاب و برچيدن بساط گنهكاران و تبهكاران چند مرحله وجود دارد كه بايد طي شود. مراحل قبل از حكم به نزول عذاب ------------------------------------- مرحله اول: بعد از اينكه بنده اي از بندگان خدا منحرف شد و دست به گناه و تباهي زد، فورا وارد مرحله عذاب نمي شود؛ بلكه خداوند متعال به او فرصت توبه و برگشت مي دهد. (54/انعام،153/اعراف،119/نحل) مرحله دوم: اگر اصلاح نشد و از راه توبه به دامان پر مهر و رحمت الهي باز نگشت او را با سختي جسمي و مالي مانند فقر و بيماري متنبه مي كند تا به خود آيد؛ متوجه خدا شود؛ برگردد و اصلاح كند. (94/اعراف،168/اعراف،41/روم،21/سجده،48/زخرف) اما اگر بعد از تمام اين هشدارها و فرصتهاي خدادادي به خود نيامد و به راه عبوديت و بندگي برنگشت حكم عذاب او صادر مي شود. (74/توبه) مرحله سوم: نزول عذاب بلافاصله پس از اولين جرقه هاي گناه نيست. چندين مرحله طي مي شود تا آن عذاب حتمي در مورد اين گنهكار به وقوع بپيوندد. اصل چهارم: اجراي مقدمات عذاب در حد فاصل زماني بين صدور حكم تا وقوع آن ----------------------------------------------------------------------------------------- از لحظه صدور حكم عذاب تا اجرا شدن آن مقدماتي وجود دارد كه انجام مي شود. هدف از اين امور مقدماتي دردناك تر كردن آن عذاب براي اين تبهكاران است. اول: زياد كردن اموال و دارائي گنهكاران «ثُمَّ بَدَّلْنَا مَكاَنَ السَّيِّئَةِ الحَْسَنَةَ حَتىَ‏ عَفَواْ وَّ قَالُواْ قَدْ مَسَّ ءَابَاءَنَا الضَّرَّاءُ وَ السَّرَّاءُ» (95/اعراف) سپس [هنگامى كه اين مصايب، مايه بيدارى آنان نشد] به جاى آن سختيها، رفاه و فراوانى نعمت به ايشان داديم تا [از نظر مال، ثروت، جمعيت و قدرت‏] فزونى يافتند و چشمگير شدند، [ولى اين رفاه و فراوانى نعمت نه تنها در بيدار كردنشان مؤثّر نيفتاد، بلكه بر پايه همان پندار و عقايد باطل خود] گفتند: به گذشتگان ما نيز به طور طبيعى تهيدستى و سختى و رنج و بيمارى مي رسيد [ما هم مدتي مانند آنها سختي كشيديم و تمام شد و اين امور هيچ ربطى به دين داري و بي ديني ندارد] سوال بسياري از مردم دقيقا در همين مرحله شكل مي گيرد كه مي بينند عده اي با اينكه از دين و دينداري دورند اما غرق در نعمتند. چون بي خبر از كار خدايند سخت متعجب مي شوند و گمان مي برند كه چون اينها پيش خدا عزيزند در رفاه و آسايشند؛ غافل از اينكه آنچه مي بينند لطف ويژه نيست، مقدمات عذاب است. جالب اين است كه خودشان هم بعضا همين گونه توهم مي كنند و خيال مي كنند خدا تحويلشان گرفته است: «أَ يَحْسَبُونَ أَنَّما نُمِدُّهُمْ بِهِ مِنْ مالٍ وَ بَنِينَ * نُسارِعُ لَهُمْ فِي الْخَيْراتِ بَلْ لا يَشْعُرُونَ» (55-56/مومنون)؛ آيا اينان گمان مى‏كنند كه اگر مال و فرزندان [و يا هر نعمتي كه] به ايشان داديم، از اين جهت بوده كه دوستشان داشته‏ايم و يا نزد ما احترام داشتند لذا خواسته‏ايم خيرشان را زودتر به ايشان برسانيم؟ نه؛ بلكه مطلب، عكس اين است، ولى آنان حقيقت امر را درك نمى‏كنند. دوم: مهلت دادن به گنهكاران مهلت دادن به گنهكاران از قوانين الهي است تا آنها با بيشتر آلوده كردن خود، عذاب دردناك تري را بچشند. و اين همان مضمونى است كه خداى تعالى در آيات 182و 183 سوره مباركه اعراف مى‏فرمايد: «وَ الَّذِينَ كَذَّبُواْ بَِايَاتِنَا سَنَسْتَدْرِجُهُم مِّنْ حَيْثُ لَا يَعْلَمُونَ* وَ أُمْلىِ لَهُمْ إِنَّ كَيْدِى مَتِين»؛ و كسانى كه آيات ما را تكذيب كردند، به تدريج از جايى كه نمى‏دانند [به ورطه سقوط و هلاكت مى‏كشانيم تا عاقبت به عذاب دنيا و آخرت دچار شوند.] و به آنان مهلت مى‏دهيم [زيرا از سيطره قدرت ما بيرون رفتنى نيستند] يقيناً تدبير و نقشه من استوار است. (الميزان15/53) اصل پنجم: آنچه به شكل نعمت در دست گنهكاران است در حقيقت عذاب است و نقمت ------------------------------------------------------------------------------------------------- «وَ لا تُعْجِبْكَ أَمْوالُهُمْ وَ أَوْلادُهُمْ إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُعَذِّبَهُمْ بِها فِي الدُّنْيا وَ تَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَ هُمْ كافِرُونَ» (85/توبه) اموال و فرزندانشان تو را به شگفت نياورد [اين‏ها براى آنان خوشبختى نيست‏] خدا فقط مى‏خواهد آنان را در دنيا به اموال و فرزندانشان عذاب كند، و در حالى كه كافرند جانشان درآيد. گاهي عذابي سهمگين در چشم دنيا بين ما نعمت جلوه كرده و باعث اشتباه ما مي شود. شايد هم تقصيري نداشته باشيم؛ زيرا با عذاب نعمت گونه بيگانه ايم از اين رو اكثر ماها در تشخيص اين گونه عذابها دچار خطاي ديد شده و آن را نعمت و رحمتي براي خود يا ديگران مي پنداريم. خداوند متعال در اين آيه درصدد رفع آن خطاي ديد انسانهاست لذا مي فرمايد: اين رونق اقتصادي و نيروي انساني بي دين ها شما را به شگفت وا ندارد و براي شما سوال برانگيز نباشد؛ زيرا در واقع ما داريم آنها را از دو راه اقتصادى و انسانى عذاب مي كنيم. اينها كه اعتقادي به آخرت و حساب و كتاب آنجا ندارند لذا تمام همت و علاقه شان را صرف همين دو بخش مي كنند و زماني هم كه لحظه جدايي ايشان با محبوب هايشان فرا مي رسد دردشان شروع و ناله شان به هوا بلند مي شود. خواه اين جدايي در مقاطعي از همين دنيا و از سوي مال و فرزند باشد خواه هنگام مرگ و از سوي خود همين شخص باشد. خلاصه بحث: -------------- ثروت و رفاه ظاهري كساني كه سروكاري با دين و دينداري ندارند هرگز به معناي عزيز بودن آنها نزد خداوند متعال نيست. آنچه آنها دارند در واقع وسايل عذابي است كه خدا براي آنها فراهم كرده تا هم در گناه بيشتري فرو روند و هم با گرفتن ناگهاني آن همه دارايي كه ايشان به آن دل بسته اند عذابي سخت به آنها بچشاند. البته بايد دقت كرد كه اين به معناي گناهكار بودن هر ثروتمندي نيست. نويسنده:اميد پيشگر منبع: tebyan.net