ميگنا : پايگاه خبری روانشناسی و بهداشت روان 30 بهمن 1397 ساعت 22:13 https://www.migna.ir/news/46566/تحلیل-عوامل-استرس-زا-رویکرد-دینی-روانشناختی -------------------------------------------------- عنوان : تحلیل عوامل استرس زا با رویکرد دینی ـ روانشناختی -------------------------------------------------- درون انسان صحنه کارزار نیروهای متعارضی است که براساس عوامل فردی یا محیطی شکل می گیرد. مدرسه، محیط شغلی و محیط اجتماعی و فرهنگی صحنه ها و عرصه هایی است که شخص را چه بسا دچار تاثیرات منفی و تعارضات ناهنجار درونی می کند. در دین به نمونه ای جالب از این صحنه نبرد درونی اشاره شده است یعنی تعارض میان عقل و شهوت «العقل و الشهوه ضدّان» عقل و شهوت ضد یکدیگرند. متن : میگنا: یکی از مولفه های سبک زندگی اسلامی، دور بودن و فاصله گرفتن از عوامل و مولفه های استرس آفرین و اضطراب زاست. لازم و ضروری است که این عوامل را به درستی شناسایی نموده و به سمت یک زندگی با کمترین دغدغه های روانی و جسمانی و محیطی حرکت کنیم. همانطور که می دانید استرس و اضطراب ارتباط نزدیکی با هم دارند، برخی از مولفه های استرس زا به عنوان علل اضطراب هم مطرح می شوند. در حقیقت، اضطراب به عنوان یک از آثار آنی و شایع استرس به شمار می روند. مولفه های تنش آفرین را می توان در سه دسته طبقه بندی کرد: 1.مولفه های درونی و روانی 2.مولفه های زیستی و جسمانی 3.مولفه های اجتماعی ـ محیطی الف) عوامل درونی و روانی مولفه های درونی به آن دسته از عوامل تنش زا اطلاق می گردد که منشا درونی داشته علل خارجی در آن دخالتی ندارند و نحوه تاثیر آنها به برداشت و تلقی شخص از امور خارجی بستگی داشته باشد. عمده ترین عوامل درونی عبارتند از: یک) طرز نگرش استرس یا فشار روانی معلول چگونگی تفسیر یا عکس العمل نسبت ما نسبت به حوادث پیرامونی است. بیشتر تنش ها نتیجه افکار ما هستند نه آن چیزی که بر جسم یا روان ما وارد می شوند. از سوی دیگر اغلب تنش ها ممکن از ناشی از تعارضاتی باشند که ما در درون خویش در حال تجربه هستیم، گرچه به فوریت قابل شناسی نباشند. در بسیاری از موارد ممکن است اساسا عامل تنش زایی در کار نباشد ولی پندار و توهم ما از وجود یک عامل تنش آفرین، می تواند ما را دچار درگیری ها و نگرانی های درونی کند به گونه ای که گاه نمودهای بیرونی آن به روشنی قابل رؤیت می باشند. تعارضات روانی از عوامل تهدید کننده بهداشت روانی به حساب می آیند. تعارضات ممکن است میان باورهای دو مکتب، دو فرهنگ، دو مذهب یا دو نظام فکری باشند. چنان که امکان دارد بین زن و شوهر، پدر و فرزند، معلم و دانش آموز، در محیط خانواده، نهادهای اجتماعی یا فضای عمومی جامعه شکل گیرد. تعارض های روان شناختی به حالاتی عاطفی و دردناک، ناشی از تنش میان خواسته های متضاد یا یافته های متناقض اطلاق می شود. در تعارضات روانی همواره هیجانات منفی و تنش های دردآور وجود دارد و اگر فرد راهی برای برون رفت از آن نیابد باز هم ممکن است تعارضات دیگری روی دهد. منابع تعارض به ویژگی ها و خصوصیات فردی مربوط می شود. درون انسان صحنه کارزار نیروهای متعارضی است که براساس عوامل فردی یا محیطی شکل می گیرد. مدرسه، محیط شغلی و محیط اجتماعی و فرهنگی صحنه ها و عرصه هایی است که شخص را چه بسا دچار تاثیرات منفی و تعارضات ناهنجار درونی می کند. در دین به نمونه ای جالب از این صحنه نبرد درونی اشاره شده است یعنی تعارض میان عقل و شهوت «العقل و الشهوه ضدّان» عقل و شهوت ضد یکدیگرند. دو) بی هدفی ارزش و اهمیت هدف در زندگی به اندازه ای است که زندگی بی هدف به مثابه حیات بی معنا تلقی می شود. ارزش هدف، زمانی روشن تر می گردد که بدانیم تمام فعالیت های ما بعد از تبیین هدف سازماندهی خواهد شد. غالبا افرادی که هدفی برای زیستن خود دارند و متعهدانه برای نیل به آن هدف تلاش می کنند، از احساس رضایتمندی و آرامش برخوردارند چراکه بدون داشتن هدف، تلاش برای زیستن تنش زا می شود. جالب آنکه تحقق بخشی به اهداف کوتاه مدت یا میان مدت، رمز بدست آوردن عزت است که خود یکی از زمینه های مناسب جهت مقابله با علل تنش زا محسوب می شود. گفتنی است اینکه نباید نقش حمایت گری تعهد را در کاهش تنش نادیده گرفت. تعهد، یک سیستم اعتقادی است که احساس تهدید ناشی از عوامل استرس زا را به حداقل می رساند. تعهد، اعتقاد به اهمیت دار بودن، جالب بودن و معنی داری فعالیت های زندگی تعریف می شود و از لحاظ درونی عامل حمایت کننده بوده استرس زا بودن رخدادها را کاهش می دهد. شایان ذکر است که مساله هدف در دین نسبت به روان شناسی تفاوتی عمیق دارد؛ قرآن با عنایت و تاکید بر هدفمندی زیستن در این جهان به این نکته مهم اشاره می کند که اهداف دو گونه اند: اهداف محدود و اهداف ابدی. آیات قرآن ضمن اینکه نداشتن هدف برای زندگی را، پوچ انگاشتن زندگی و بی معنا بودن حیات دنیا معرفی می کند، سعی دارد از اهداف موقتی گذر کرده غایاتی ابدی پیش روی انسان گذارد. بر این اساس، به انسان پیشنهاد می دهد پیشاروی خود حیات بی پایان ببیند و برای زندگی نامتناهی برنامه ریزی کند که در این صورت زندگی دنیوی هم هدفی متعالی خواهد داشت: افحسبتم انما خلقناکم عبثا و انکم الینا لا ترجعون؛ آیا پنداشتید که شما را بیهوده آفریده ایم و اینکه شما به سوی ما بازگردانده نمی شوید؟ (مومنون/115) سه) رفتار های پرهیزی (اجتناب) رفتارهای پرهیزی بدین معناست که به هنگام رویارویی با مشکل از آن دریغ کنیم. به تعبیر دیگر به جای آنکه مانع بروز مشکل از سرچشمه آن شویم، آن را نادیده بگیریم و امیدوار باشیم که ناپدید گردد؛ البته معمولا چنین نخواهد شد.  گرچه رفتارهای اجتنابی ممکن است اضطراب فوری را کاهش دهند اما غالبا در دراز مدت منجر به فشار روانی شدیدتری خواهند شد. این رفتار معلول توهم یک عامل استرس زا در باور و گمان شخص تحریک شده می باشد. شخص پیش از مواجهه کامل با موقعیت ترس آور، رفتار اجتنابی از خود بروز می دهد. هرچند سرانجام با آن واقعیت روبرو خواهد شد. افرادی که دارای ویژگی های ذیل باشند، بیشتر از دیگران به این گونه رفتار ها مبتلا می شوند: ـ باورهای اغراق آمیز و غیرمنطقی درباره پیامدهای مواجهه با موقعیت های استرس زا؛ ـ برداشت های اسف‌بار از نشانه های بدنی و حساست نسبت به علائم کوچک جسمی؛ ـ ناتوانی بر تسلط بر خویشتن و دوری کردن از شرایط تنش آفرین؛ رفتارهای پرهیزی علاوه بر استمرار بخشیدن به تنش و سخت کردن کار درمان، هرگز مشکل را برطرف نمی کنند بلکه رفتار منطقی حکم می کند که مشکل را پذیرفت و با آن مواجهه مناسب داشت. نکته گفتنی اینکه در مواردی ندیدن مشکل به حل مشکل کمک می کند، مثلا اگر کسی خطای کوچکی مرتکب شد یا به شما توهین کرد، گاهی ندیدن آن موجب حل مشکل می شود، در این صورت بی توجهی و ندیدن، خود حل مسئله است: و منهم الذین یوذون النبی و یقولون هو اذن قل اذن خیر لکم؛ و از ایشان کسانی هستند که پیامبر(ص) را آزار می دهند و می گویند او زود باور است. (توبه/61) چهار) ارتکاب جرم انسان به هنگام ارتکاب جنایت با وجدان خویش درگیر می شود. داوری وجدان موجب می شود که فرد از درون دچار تشویق شده در معرض فشار قرار گیرد. انجام کارهایی که با روح و روان انسان منافات دارد فرد را دچار کشمکش و تنش درونی می کند؛ هر چند آن عمل برای وی عادت شود و فرد به راحتی از عهده انجام آن برآید. افرادی که به هر دلیلی دست به انجام اعمال ناپسند می زنند بعد از مدتی به بیماری های روانی و آلام درونی مبتلا می شوند. برخی از این افراد جهت رهایی از تنش های روحی عملکرد خویش را جبران کرده تا حدی خود را از فشار و کشمکش روانی نجات می دهند ولی هرگز نمی توانند خود را به صورت کامل رها سازند و تا لحظه مرگ فشار روحی را با خود همراه می کنند حتی در پاره ای موارد، فرد تحمل نیاورده دست به خودکشی می زند. اسلام بدین منظور تدبیرهای جالبی اندیشیده است؛ از یک سو با وضع قوانین کیفری جنبه پیشگیرانه را مراعات نمونه است و از سوی دیگر با طرح پدیده ای اخلاقی یعنی توبه، امکان جبران گذشته نادرست را برای بشر فراهم نمونه است تا آدمی به گفته و کردار درست خود را از وجود فزاینده فشارهای روانی مصون نگه دارد؛ البته بعد از ادای حقوق دیگران: و توبوا الی الله جمیعا ایها المومنون لعلکم تفلحون؛ ای مومنان همگی (از مرد و زن) به درگاه خدا توبه کنید امید که رستگار شوید. (نور/31) قابل ذکر این که عامل ارتکاب جرم ـ با توجه به آثار درونی که این عامل برشخص مجرد خواهد داشت و هشدار های وجدان ـ عامل درونی محسوب می شود. گرچه بر اساس تعریف جامعه شناسان، جرم پدیده اجتماعی است که در این صورت مولفه مزبور، عامل بیرونی به حساب می آید. پنج) از دست دادن اعتماد به نفس از دیگر عواملی که منجر به تنش درونی می شود، از دست دادن اعتماد به نفس است. اعتماد به نفس مفهومی تک بعدی نیست بلکه با کنار هم قرار دادن ارزش هایی چون پشت‌کار، تمرکز، تخصص، هدفمندی، جسارت و مسئولیت بدست می آید. از دست دادن اعتماد به نفس به معنای از دست دادن پشت‌کار و تمرکز خواهد بود و این امر به مثابه روی آوردن تنش و فشار روانی به انسان می باشد. شش) فقدان ایمان و معنویت ضعف یا فقدان ایمان و معنویت می تواند انسان را از نظر جسمی یا روانی دچار ضعف یا بیماری نماید. ایمان و اعتقاد، علاوه بر آثار روان ـ تنی، ثمرات شگرفی در تمامی ابعاد برای فرد معتقد دارد. به همان میزان که ایمان و عقیده باعث قدرتمندی انسان شود، بی ایمانی مایه از دست دادن فرصت ها خواهد شد؛ چراکه اگر ایمان و امید به آینده وجود نداشته باشد، قدرتی نصیب لحظه اکنون فرد نخواهد شد تحقیقی که توسط جمعی از پزشکان انجام شده نشان از تاثیر شگرف ایمان و معنویت در کاهش آلام روحی دارد: اخیرا 1200 تحقیق درباره ارتباط سلامتی و اعتقاد دینی را مرور کردیم که توسط گروه های متعدد، روی اشخاص متفاوت، از رده های مختلف اجتماعی در سراسر دنیا و به مدت یک قرن صورت گرفته اند. اکثریت این مطالعات نشان می دهد که هرچه اعتقاد دینی بالاتر باشد، سلامتی هم بیشتر است. دین باوران کمتر از خدمات بهداشتی استفاده می کنند. و خداوند فرمودند: یا ایها الذین آمنو ادخلو فی السلم کافه؛ ای کسانی که ایمان آورده اید همگی به اطاعت(خدا) درآیید. (بقره/208)