ميگنا : پايگاه خبری روانشناسی و بهداشت روان 16 مهر 1390 ساعت 9:58 https://www.migna.ir/news/5265/7-مصداق-آسیب-اجتماعی-دانشجویان-مسئولان-فرهنگی-واقعیت-نمی-بینند -------------------------------------------------- عنوان : 7 مصداق آسیب اجتماعی دانشجویان/ مسئولان فرهنگی واقعیت را نمی‌بینند -------------------------------------------------- متن : مدیر کل امور فرهنگی دانشگاه آزاد در گفتگوی تفصیلی خود به 8 مورد از مصادیق بروز آسیبهای اجتماعی در دانشجویان کشور اشاره و تاکید کرد دانشگاههای کشور زمینه بروز انواع جرم نیستند و نمی توان این مصادیق را تنها در دانشگاهها جستجو کرد. خبرگزاری مهر : آقای دکتر عزیزی، از منظر شما به عنوان یکی از مسئولان فرهنگی کشور، ارائه تعریف جامعی از آسیبهای اجتماعی که گریبانگیر دانشجویان می شود، شامل چه مواردی است؟ علیرضا صالحی: انواعی از آسیبهایی که در قبال زندگی اجتماعی و در بخشهای مختلف اجتماع و جامعه دیده می شود وجود دارد که ممکن است یکی از این بخشها دانشگاه، خانه، محله و یا محیط کار باشد که همه در واقع جامعه به شمار می آیند. بنابراین ممکن است به سراغ انسان بیاید، آرامش او را تحت تاثیر قرار دهد و او را نه تنها از فضائل انسانی دور کند بلکه زمینه بزه و ناهنجاریهای اخلاقی و رفتاری را در جوان ما به همراه داشته باشد. زندگی اجتماعی از گذشته تا امروز همواره با مسائل، مشکلات، بزهکاریها، ناهنجاریها و آسیبها همراه بوده و نمی توان گفت این جریان فقط متعلق به امروز است. در گذشته های دور هم مشکلات و آسیبهای اجتماعی وجود داشته و امروزه هم است. اما چیزی که امروز بیشتر از همیشه دغدغه های مسئولان فرهنگی را برانگیخته این است که آسیبها از نظر ماهوی، شکل و ظاهر تغییر یافته است. - با توجه به صحبتهای جنابعالی در خصوص ارائه این تعریف از آسیبهای اجتماعی تاکنون برای دفع آسیبهای اجتماعی برداشته شده؟ * الان همه در این زمینه دارند کاری انجام می دهند، من احساسم این است که بسیاری از مسئولان فرهنگی جامعه ما با واقعیتهای اجتماعی زیاد مانوس نیستند و خیلی اوقات که تصمیمی هم در حوزه فعالیت فرهنگی می گیرند برمبنای واقعیتهای اجتماعی نیست، یعنی به زبان دیگر اگر بخواهم بگویم این است که هیچ نوع اولویت بندی برای امور فرهنگی نداریم. وقتی می گویم یک هزار و 700 مصداق برای جرم داریم، ما باید برای تک تک این مصادیق راه حل داشته باشیم که برخی از آنها متوجه دانشجویان ما است. نخستین کار هم این است که باید ابتدا این مصداقها را شناسایی و برای آن برنامه ریزی کرد، سپس اولویت بندی در این زمینه انجام شود و بر مبنای آنها کارهای فرهنگیمان را رقم بزنیم. من احساس می کنم ارتباطی که بتواند این زمینه ها را فراهم کند بین دستگاههای مختلف کشور وجود ندارد. ما در قوه قضائیه از جرائمی که گریبانگیر دانشجویان است اطلاعی نداریم، از اطلاعاتی که نیروی انتظامی در اختیار دارد هم ما کاملاً بی اطلاع هستیم. گاهی اوقات بعضی دوستان فکر می کنند اگر آمار، اطلاعات و واقعیتهای جامعه را بیان کنند زمینه بروز بزه بیشتر می شود اما واقعاً اینطور نیست. ما که نمی خواهیم این آمار به صورت عمومی بیان شود باید حداقل برای کسانی که درگیر این مسائل هستند و برای کسانی که در حوزه فرهنگی برنامه ریزی می کنند، طرح شود، زیرا ما با چشم بسته نمی توانیم برنامه ریزی کنیم. به نظر می رسد اگر قرار باشد در حوزه کنترل آسیبهای اجتماعی به ویژه در حوزه دانش، دانشگاه و دانشجو بخواهیم کاری انجام دهیم نیاز به اطلاعات داریم، نیاز به این داریم که ارتباط تنگاتنگی با مراجعی مثل قوه قضائیه، نیروی انتظامی و سایر دستگاههای قضایی و انتظامی داشته باشیم و آنها به ما اطلاعات دهند. این یک نکته است که ما به عنوان یک خلاء و آسیب جدی با آن روبرو هستیم. من تاکید می کنم چشمها را باید باز کرد. آسیبهای اجتماعی که جوانان ما را در معرض خطر قرار می دهد بسیار خطرناکتر از آن چیزی است که فکر می کنیم و تا زمانیکه این آسیبها را نشناسیم و با این مقوله آشنایی پیدا نکنیم نمی توانیم برای آن برنامه ریزی کنیم. - آقای دکتر عزیزی، با توجه به تاکیدات جنابعالی بر مصادیق انواع جرم و بزه در دانشجویان و جوانان کشور که در سطح جامعه و دانشگاه وجود دارد همچنین در این راستا که تاکنون راه حل مناسبی برای کاهش این جرائم در کشور اندیشیده نشده است، لطفاً به تعریف برخی مصادیق ارائه شده در این زمینه بپردازید. * به نظرم نخستین مورد این مصادیق می تواند مواد مخدر و قرصهای روانگردان باشد. یکی از کارشناسان در اجلاسی می گفت تاکنون یک هزار و 300 مورد قرصهای روانگردان یافت شده است و بین جوانان و دانشجویان توزیع می شود. البته این آمار مربوط به چند وقت گذشته است و چه بسا این رقم تاکنون افزایش هم یافته باشد. یک موضوع دیگر، گرایشهای فکری به سمت فرقه های منحرف، ضاله، کاذب و مواردی از قبیل شیطان پرستی است که واقعاً جوانان ما را تهدید می کند و باید فکری در این رابطه کرد. هر چند هزینه های هنگفتی در این زمینه می شود اما یک عده دارند تلاش می کنند جوانان ما را از ارزشهای معنوی جدا کنند و به دام شیطان بیندازند که متاسفانه امروز در جامعه بشری شیطان پرستی که همیشه انسانها از آن ترس داشتند تبدیل به یک ارزش شده است و در این عرصه ها کارکرد خود را نشان می دهد. بیکاری یکی  دیگر از مسائلی است که جوانان ما را دچار مشکل کرده است. این موضوع امروز یک بحث جدی است و منشا بروز بسیاری از مشکلات اخلاقی، رفتاری بیکاری است که هنوز با وجود همه حرفهایی که در حوزه کنترل بیکاری زده می شود جامعه نتوانسته آنطور که باید و شاید زمینه اشتغال را برای نسل جوان دانشجو فراهم کند. البته در کنار بحث بیکاری باید بگویم ممکن است یک دانشجوی تحصیلکرده کار هم پیدا کند اما باید این کار منزلت اجتماعی و اعتبار او را برایش فراهم کند، یعنی باید از کار خود احساس رضایت داشته باشد. من فکر می کنم دانشجویان از روی ناچاری دست به کاری می زنند که واقعاً در حد اعتبار و منزلت اجتماعی آنان نیست. ورود به شبکه های اجتماعی ناهنجار یکی از خطرهایی است که جوانان ما را تهدید می کند و باید برای آن برنامه ریزی کرد و این شبکه ها فقط گلد کوئست نیست. ورود به جرائم رایانه ای از دیگر مصادیق بروز آسیبهای اجتماعی است که شاید بتوان گفت جوانان دانشجوی ما در این زمینه ها توانایی و استعداد دارند و اگر زمینه های کار مثبت را در این این مقوله فراهم نکنیم جوانان ما به آن وارد می شوند. از سوی دیگر، هر سال در حوزه طلاق رشد داریم و اگر سامانه ای برای ازدواج و مراحل آن نتوان در جامعه نهادینه کرد ازدواج نه تنها مشکلی از مشکلات جوانان حل نمی کند بلکه مشکلات دیگری هم برای آنان در آینده رقم خواهد زد. رشد طلاق در جامعه یک هشدار جدی است. مهاجرت نخبگان و دانشجویان یکی دیگر از دغدغه ها در سالهای اخیر بوده است، با همه کارهایی که تاکنون انجام شده فکر می کنم هنوز یک درصد آن زمینه ها فراهم نشده است و نخبگان ما دغدغه های خود را دارند. با 50 میلیون وام مشکلات یک نخبه حل نمی شود، با واگذار کردن یک خانه 40 متری اگر احساس کنیم همه مشکلات یک نخبه را حل کرده ایم اشتباه می کنیم. - به نظر شما تاکنون در کدام دانشگاههای کشور اعم از دولتی یا غیردولتی این آسیبهای اجتماعی بیشتر احصا شده است؟ * اصلاً بحث بیش و کم نیست. اینگونه مباحث را نباید دانشگاه به دانشگاه تعریف کرد بلکه این موارد مباحث اجتماعی است ممکن است در یک دانشگاهی کمتر یا بیشتر باشد ولی این موارد با توجه به شرایط روزگار ما و دنیای ارتباطات و نقل و انتقال سریع اطلاعات دیگر مختص دانشگاه و دانشجو نیست. فکر می کنم همه دانشگاهها و همه کسانی که یک نهاد دانشگاهی را مدیریت می کنند حتماً به صورت کم وبیش با این آسیبها مواجه می شوند. بخشی از این آسیبها ممکن است درون دانشگاه اتفاق افتد اما بیشتر آسیبها مربوط به زمینه هایی است که بیرون از دانشگاه ممکن است پدید آید. - پس اگر نتوان دانشگاه را تنها جایگاه بروز این آسیبها تلقی کرد، خواستگاه بروز این جرائم در کجا نهادینه شده است؟ * زمینه های این جرائم بیشتر در محیطهای خارج از دانشگاه فراهم می شود و بخش عمده آن را نمی توان به دانشگاهها نسبت داد. بنابراین من تکرار می کنم جدا کردن دانشگاهها از فضای کلی جامعه یک خطای کلی است که ما هنوز آن را تکرار می کنیم. دانشگاه تحت تاثیر مسائل اجتماعی است البته با ظرفیتهایی که در اختیار دارد می تواند ناهنجاریهای اجتماعی را زمانی که دانشجو وارد دانشگاه می شود تا حد زیادی کنترل کند. اما باید بدانیم دانشگاه منشا بروز یک جرم نیست، دانشگاههای ما جرم تولید نمی کنند بلکه زمینه جرائم و این نابسامانیها در شرایط کلی اجتماعی رقم می خورد و گاهی ممکن است خودش را در دانشگاه، خانواده، محیط کار و یا محله نشان می دهد. بنابراین نباید این تفکر را داشته باشیم و بگوییم دانشگاه یک چیز است و جامعه یک چیز دیگر. هر اتفاقی که مثلاً برای یک دانشجو رخ می دهد نباید عامل آن را دانشگاه دانست. دانشجو تحت تاثیر فضای کلی اجتماعی و جامعه ای که در آن زندگی می کند به یک سری باورها می رسد و خیلی رفتارها را از خود نشان می دهد که تجلی آن در دانشگاه، خانواده ورزشگاه، خیابان یا کوچه و محله می تواند باشد.