ميگنا : پايگاه خبری روانشناسی و بهداشت روان 6 آبان 1389 ساعت 19:44 https://www.migna.ir/news/1610/استفاده-هوش-بهر-انحرافی-آزمون-گودآیناف -------------------------------------------------- عنوان : استفاده از هوش بهر انحرافی در آزمون گودآیناف -------------------------------------------------- متن :   بررسی ها بر روی نقاشی کودکان در 41 کشور جهان نشان می دهد که در ساعات آزاد حدود 71% کودکان به ترسیم آدمک می پردازند و گرایش به ترسیم آدم در تمامی سنین کودکی دیده می شود و این امر در تمامی فرهنگ ها تقریباً ، یکسان به چشم می خورد و کودکان رشد یافته تر ، نقاشی های کاملتری از تصاویر انسان ارائه می دهند.    نقاشی کودکان نقاشی کودکان نوعی بازی است در تمام دوره کودکی و تا مرزهای نوجوانی ، اکثر کودکان به طور منظم به مجموعهای از فعالیتهای ترسیمی می پردازند و بدین ترتیب روابط متکثری با واقعیت ها برقرار می سازند کودکان با استفاده از شیوه های مختلف ، تصور خود را از جهان به نوعی ترسیم می کنند . این فعالیت ، همانند دیگر فعالیتهای لهوی با لذت ، اکتشاف و تجربه همراه است بدیهی نقاشی به منزله انعکاس مجموعه ساختهایی است که کودک در دسترس خود دارد( دادستان و منصور ، 1371، ص 9 ) نقاشی کودک یک پیام است آنچه که او نمی تواند به لفظ در آورد به ما انتقال می دهد بررسی و درک نقاشی اطلاعات ارزندهای در اختیار والدین ، مربیان ،مشاوران و روان شناسان قرار میدهد ، خطوط ترسیمی و نقاشی به منزله جهانی است که به موزات افزایش هوشیاری و دگرگونی های کودک ، متحول می گردد ( دادستان ، 1374، ص 1 ) . مراحل تحول نقاشی        تحقیقات بسیاری در زمینه نقاشی کودکان صورت پذیرفته است و همگی نشان می دهد که در تمامی جوامع ، نحوه ترسیم عناصر در نزد کودکان دارای مراحل یکسانی است .      کودک از یکسالگی شروع به نقاشی می کند این نقاشی ها ابتدا به صورت نقطه و خط هستند و کودک کنترلی بر روی خطوط نداردبه طوری که خطها ، بی اختیار به چپ و راست متمایل می شود  کودک با هر وسیله ای که بتواند با آن بر روی هر سطحی  ، کاغذ ، دیوار و  سایر اشیا اثر بگذارد نقطه گذاری یا خط خطی می کند (صرافان ، 1368 ، ص 15 ).       کودک از حدود یک و نیم سالگی شروع به شروع به خط خطی کردن بر روی سطوح مختلف می کند که البته این کار او بی هدف و نا هماهنگ نیست ، بلکه نشان دهنده آگاهی نسبت به الگو و افزایش هماهنگی چشم و دست است و کودک دست خود را با حرکتی موزون و منظم بر صفحه کاغذ حرکت می دهد . اما در همان حال به علائمی که بر صفحه ظاهر می شود علاقه دارد ( مخبر ، 1370 ، ص 40 ).      در حدود دوسال و نیمگی می توان شاهد ترسیم خطوط افقی ، عمودی ، نقطه چین و دایره بود ، در سه سالگی ، کودکان سراسر جهان ، به ترسیم آدمکی می پردازند که از یک دایره مرکزی و چند خط متصل به آن تشکیل شده است ( دادستان ، 1374 ، ص 3 ).      علت ساده بودن این تصاویر نا توانی در شناخت تصاویر و اناتومی بدن انسان نیست بلکه این تصاویر در ست شبیه تصویر اولیه ای است که کودک از بدنش در ذهن پدید آورده است  زیرا کودک بیشترین کارآیی بدن خود را در سر ، چشم ها ، دست ها و پاها می داند ( مخبر ، 1370 ، ص54 ) .      از پنج سالکی به بعد است که تقریبا همه کودکان می توانند به ترسیم یک درخت ، یک آدم ، یا یک خانه ، به صورت یک مجموعه ساخت یافته ، مبادرت کنند (دادستان ، 1374 ، ص 4 ) .      در شش سالگی گردن بین دوایر سر و تنه ظاهر می شود که دو خطی است دست ها و پاها دو خطی می شوند از طرف دیگر تعداد انگشتان در هر دست و پا به عدد پنج نزدیکتر می شود در هفت سالگی لباس در تن آدمک ترسیم شده ، ظاهر می شود که گرچه کامل نیست ولی گویای جنسیت آدمک است در هشت سالگی برخی اجزای آدمک از قبیل کف دست ها ، بینی ، گوش ها ، و چانه با دقت بیشتری ترسیم می شوند و در آنها نسبت اندازه ومحل بهتر رعایت می گردد.در 9 الی 10 سالگی برخی از کودکان شروع به ترسیم   نیم رخ یا حالات پویا در آدمک می نمایند ( بهرامی ، 1377 ، ص 208 ) .      از سن یازده دوازده سالگی به بعد کودک به سوی یک پویائی که خاص اوست و در کودکان مختلف متغیر است ، تحول می یابد . این رشد و پختگی ، همراه با تحول عقلی ، دستیابی یه شیوه در یافت بزرگسالان ، یعنی واقع نگری دیداری را در پی دارد و از این حد است که کودک با رسیدن به مرزهای نو جوانی ، از نقاشی به منزله یک شیوه بیان ، تا اندازهای روی گردان می شود و توجه خود را به شیوه های بیسان کلامی معطوف می کند ( دادستان ،1374 ، ص4 ) .      تنه ، آخرین قسمتی است که کودکان آن را ترسیم می کنند این گونه پویائی سازی معمولا قبل از 12 سالگی صورت نمی گیرد از این سن به بعد مهمولا دختران و پسران سعی می منند واقعیت خارجی را آن طور که می بینند ارائه کنند نه به همانگونه که آنها را می شناسند پدیدار شدن این زاویه دید باعث می شود که برخی از آنان نتوانند با ذرضایت خاطر به ترسیم آدمک ب÷ردازند و به همین جهت نیز هنگامی که به آنها پیشنهاد ترسیم آدمک می شود از انجام آن سر باز می زنند  ( بهرامی ، 1378 ، ص 14 ) . محاسبه هوش بهر IQ  در آزمون گودآیناف      گودایناف در سال 1926 ترسیم آدم در تمامی سنین کودکی استفاده نموده و نقش نقاشی را در بررسی هوش برجسته ساخته و اعتقاد داشت که ترسیم ادمک آشکارا با تحول هوش مطابقت دارد این آزمون گروهی ، یا انفرادی اجراء شده و غیر کلامی است و هدف آن سنجش هوش به کمک ترسیم است . ابزار اجرا محدود به یک مداد مشکی ، یک پاک کن و یک برگ کاغذ بی خط A4   است حداکثر زمان اجراء 15 دقیقه می باشد . در نمره گذاری این تست 511 خصوصیت در ترسیم آدمک مورد توجه قرار می گیرد برای هر مقوله یک نمره منظور می شود .      نرم هایی که در گذشته برای این تست ارائه شده بر اساس هوش بهر نسبی IQ  بوده است که از تقسیم سن عقلی بر سن زمانی ضربدر 100 بدست می آمد . واضح است که در صورت تساوی سن عقلی و سن تقویمی هوش بهر کودک دقیقاً 100 خواهد بود که شاخص کارآئی متوسط یا بهنجار است ( آناستازی ، 1967 ، ص 90 ) . اشکالات محاسبه IQ  1-  هوشبهر را فقط می توان در مورد گروهای سنی بالا بکار برد زیرا نمره سن عقلی (MA ) ( حتی اگر بسیار بالا باشد) با افزایش سن تقویمی ( CA  ) به هوش بهر کمتری منتهی خواهد شد . بنا بر این بنظر می رسد که با وجود ثبات توانائی عقلانی شخص در طول زمان ، بهره هوشی او کاهش می یابد ( فیرس ، 1987 ، ص 255 ) . 2-  هر گاه انحراف معیار ( SD  ) توزیع IQ  در سنین مختلف ثابت نباشد نمره های IQ  در سطوح سنی مختلف قابل مقایسه نخواهد بود ( آناستازی ، 1967 ، ص 91 ) . استفاده از هوشبهر انحرافی به جای هوشبهر      وکسلر برای اولین بار مفهوم هوشبهر انحرافی را مطرح کرد فرض بهره هوشی انحرافیاین است که توزیع هوش در جامعه نرمال است . بهرهخ هوشی انحرافی عبارت است از : مقایسه عملکرد فرد در آزمون هوش با عملکرد همسن های او ، بنا بر این نمره هوشی مشابه ، معنای مشابهی برای دو نفر دارد ، حتی اگر آنها اختلاف سنی فاحشی داشته باشند ( فیرس ،  1987 ، ص 256 ) . هوشبهر انحرافی از تبدیل نمرات خام به نمرات تراز شده بدست می آید ابتدا نمرات خان به نمرات استاندارد ( Z ) تبدیل شده سپس در عدد ثابت 15 ( انحراف استاندارد مقیاس وکسلر ) یا نمره 16 ( انحراف استاندارد مقیاس بینه ) شد و با عدد ثابت 100 ( میانگین مقیاس وکسلر و بینه ) جمع می شود ( بهرامی ، 1377 ، ص 86 ) .      در مقیاس وکسلر میانگین 100 و دامنه نمره ها از 145 تا 155 است   و در مقیاس بینه میانگین 100 و دامنه نمره ها از 30 تا 170 را در بر می گیرد ( هومن ،1375 ،ص187 ) . محاسبه اعتبار و روائی آزمون گودآیناف             به منظور بررسی روائی ، اعتبار و همچنین نرم یابی این آزمون ابتدا 1268 دانش آموز ( شامل 651 دختر و 617 پسر )از میان دانش آموزان دبستان های شهر تهران  با استفاده ازروش نمونه گیری چند مرحله ای ،توسط پژوهشگر ( علیرضا رجبی )  انتخاب شدند. و سپس آزمون نقاشی گودایناف به صورت گروهی بر روی آنان اجراء گردید . با توجه به این واقعیت که ضریب اعتبار تست نخستین گام در ارزشیابی تست و معمولاً تنها منبع رضایت بخش برای مقایسه آزمون ها و تجزیه و تحلیل آنهااست ضریب تست هوشی گودآیناف با استفاده از روش باز آزمائی با فاصله زمانی  14 روز محاسبه شده است .    همبستگی بین دو سری از اندازه ها ، که بر آورد مناسبی برای ضریب اعتبار است در این پژوهش 873% r =  است . این ضریب نشان می دهد که این تست از اعتبار کافی برخوردار است .اگر تست را همان گونه که متداول است به عنوان وسیلهای برای سنجش نوعی صفت مکنون در نظر بگیریم تفکیک و تمایز بین گروه های مختلف  سنی می تواندبه عنوان شاخص روائی سازه تست های هوشی به کار رود به همین منظور همبستگی بین نمرات خام و سن محاسبه شد این همبستگی 391% r =   بدست آمد که با توجه به حجم نمونه ( 1268 دانش آموز ) معنی دار بوده و می توان گفت که این تست دارای روائی تفکیکی است . نرم جدید آزمون گودآیناف بر اساس هوش بهر انحرافی ( SAS  )         از آنجا که مهمترین هدف نگارنده تهیه نرم جدید تست هوشی گودآیناف بوده است لذا تمامی مراحل استاندارد ساختن یک تست به شرح زیر انجام پذیرفت . 1-محاسبه میانگین  و انحراف استاندارد نمره ها . 2- محاسبه نمره های استاندارد Z   و تبدیل نمرهای خام به مقیاس استاندارد . 3- این نمره ها ( Z ) در عدد ثابت 15 ( انحراف استاندارد آزمون هوشی وکسلر ) ضرب شده و با عدد ثابت 100 جمع گردید تا نمرها در مقیاس هوشبهر انحرافی بدست آید .         لازم به ذکر است که با استفاده از این مقیاس ( هوش بهر انحرافی ) فقط کافی است نمره آزمون نقاشی و سن تقویمی فرد را بدست آورد و سپس با مراجعه به جدول نرم هوشبهر انحرافی را پیدا کرد و نیازی به انجام عملیات ریاضی و ...... نبوده ، در عین حال اشکالات مربوط به هوش بهر نیز با استفاده از این نرم ( هوشبهر انحرافی SAS  )  بر طرف می گردد .   جدول نرم هوشی گودآیناف بر اساس (SAS ) score scale score scale score scale 8 44.2 21 84.8 34 119.4 9  51.4 22 87.8 35 121.6 10 55.4 23  90.7  36 123.8 11 57.4 24 93.5 37 126.4 12 59.0 25 96.3 38 129.3 13 61.4 26 99.1 40 136.0 14 64.0 27 101.8 41 139.0 15 66.5 28 104.3 42 141.6 16 69.1 29 106.9 43 144.6 17 72.0 30 109.6 44 147.4 18 75.1 31 112.3 45 150.4 19 78.4 32 114.7 46 155.8 20 81.6 33 117.0 47 155 نگارنده : علیرضا رجبی کارشناس ارشد روان شناسی گرایش روانسنجی ... دانشجوی دکتری    اثر هنر نقاشي در تربيت کودک يکي از هنرهايي که مي‌تواند در تربيت کودک سهم بسزايي داشته باشد نقاشي است. نقاشي کردن فعاليتي تقريباً غريزي است که در رشد هوشي و ذهني کودکان و نوجوانان بسيار مؤثر است. بسياري از پژوهندگان بر اين عقيده‌اند که نقاشي کودک دريچه‌اي است که بر انديشه‌ها و احساسات او گشوده مي‌شود و مي‌توان از نقاشي‌هاي او در سنجش شخصيت يا تشخيص نابساماني‌هاي روان‌شناختي او استفاده کرد و در پي درمان آن‌ها برآمد.  اهميت نقاشي از اين جهت است که به حقيقت ذاتي اشيا از کلمات بسيار نزديک‌تر است و درک آن برخلاف نوشتن به کوشش و دقت زيادي نياز ندارد. به زبان ساده‌تر، شکل يک خانه هر قدر هم که بد کشيده شده باشد شباهت بيش‌تري از کلمه خانه به خانه واقعي دارد و چون کودک براي تجسم بخشيدن به اشياء در مغزش بيش‌تر از تصوير واقعي آنها استفاده مي‌کند، نقاشي مي‌تواند در برقراري ارتباط با دنياي بيرون، نقش مهمي ايفا کند، در اين کار سه بخش يعني دست، چشم و مغز فعاليت دارد. نقاشي دو گونه مورد استفاده دارد: يکي نقاشي‌هايي که توسط کودک کشيده مي‌شوند و ديگر نقاشي‌هايي که ديگران براي کودک مي‌کشند. کودک از همان سالهاي اول تولد به نقاشي علاقه‌ نشان مي‌دهد و خطوط کج و معوجي را روي کاغذ ترسيم مي‌کند. مي‌توان گفت اين امر، هم‌زمان با تقليد براي ايجاد صدا صورت مي‌گيرد. شايد صدا بهترين وسيله براي جلب توجه و تحت تأثير قرار دادن ديگران و نيز براي اعلام حضور کودک باشد ولي غالباً والدين در مقابل اولين خط خطي‌هاي کودک، آن هيجان و شادماني را که در مقابل اولين صداهاي او دارند، از خود نشان نمي‌دهند. زيرا آن خط‌خطي‌ها براي والدين به منزله بازي کودکانه تلقي مي‌شود و از نظر آنان مفهوم اجتماعي ندارد، در صورتي که کودک در دو، سه سالگي براي شکل‌هايي که مي‌کشد اسم مي‌گذارد. اين بدان معناست که او مي‌خواهد با محيط اطراف خود ارتباطي با مفهوم پيدا کند. کودک، اندکي که بزرگ‌تر شد متوجه مي‌شود کشيدن نقاشي يک وسيله بياني است که با افکار او مطابقت دارد و او را در تخيلاتش آزاد مي‌گذارد. علاوه برآن نقاشي به اوامکان مي‌دهد که انديشه‌ها و يا به عبارت ديگر تأثيرپذيري از خاطرات و فرهنگ محيطش را نشان دهد. او به کمک نقاشي دلهره‌هاي دروني‌اش را آشکار مي‌سازد و به اين طريق اثر مخرب آن‌ها را کاهش مي‌دهد. به همين جهت براي رفع بسياري از مشکلات روحي و رواني دانش‌آموزان مي‌توان از نقاشي استفاده کرد. در مجموع، هنر نقاشي با توجه به زبان تصويري و تجسمي خود، کارايي‌هاي بسياري در امر تعليم و تربيت دارد که برخي از آنها بدين شرح است: الف) کودک از طريق فعاليت نقاشي به شناخت خود و جهان نائل مي‌شود.  ب) کشيدن نقاشي منجر به پرورش تخيل کودک مي‌شود.  ج) از ديگر ويژگي‌هاي نقاشي، قابليت آن در انتقال دانش‌هاي کودک است.  د) ايجاد سرگرمي سالم و لذت بخشيدن به کودک از ديگر آثار اين هنر است. ه) شناخت محيط و فضاي زندگي از ديگر کارکردهاي مهم نقاشي است که كودك آن را به دست مي‌آورد.