محمدرضا مقدسی
توانمندی چیست ؟
برگرفته از کتاب تمرینات روانشناسی مثبت
توانمندی چیست ؟
محمدرضامقدسی
به گزارش میگنا توانمندیها را میتوان اینچنین تعریف نمود، «یک ظرفیت از پیش موجود برای یک روش خاص رفتار، اندیشه، یا احساس که برای کاربر اصیل و انرژیزا است و عملکرد، پیشرفت و کارایی بهینه را فراهم میسازد» (لینلی، 2008) توانمندی ها از چیزهایی مانند مهارتها یا استعدادها مجزا هستند.
درحالیکه فرض میشود که توانمندیها بطور طبیعی در یک فرد وجود دارند، مهارتها از طریق آموزش یا تجربه کسب میشوند. از سوی دیگر، استعدادها تواناییهای فطری هستند که به یک پیشینهی بیولوژیکی قوی مرتبط میباشند (نیمیک، 2013). طبق این تعریف، استعدادها به روشی طبیعی به یک فرد میرسند اما الزاما محرک احساسات نیستند، انرژی، شادی،توسط استعداد ها برانگیخته نمیشوند ، آنطور که استفاده از توانمندیهای شخصیتی این کار را میکند.
اگرچه هر شخصی توانمندیهای ویژهای دارد، اما گفته میشود که اغلب مردم واقعا از تواناییهایی که دارند آگاه نیستند (جونز-اسمیت، 2011؛ نیمیک، 2013). این فرضیه مورد تأیید یک یافتهی تحقیقاتی است که تصریح میکند که تنها یک سوم شرکت کنندگان از تواناییهای خود آگاهی داشتند (لینلی، 2008). گمان میرود که این عدم آگاهی از عوامل مختلفی نشأت میگیرد.
بعنوان مثال، جونز-اسمیت (2011) اظهار میکند که مردم از این حقیقت که آنها از تواناییهایی برخوردارند آگاه نیستند چرا که این تواناییها برایشان آنقدر عادی است که ازبخش خودآگاهی آنها خارج میشود. نیمیک (2013) این پدیده را «اثر بدیهی دانستن تواناییها» نامگذاری کرده است (ص 29). دلیل دیگر برای این نبود بصیرت نسبت به تواناییها میتواند به فرهنگ امروزی نسبت داده شود.
گفته میشود که آگاهی مردم از توانمندیها توسط افراد مهم مانند معلمها، خانواده، و دوستان، که بطور عمده بر نقاط ضعف یک فرد تمرکز میکنند تا بر ارتقای توانمندیهای او، شکل میگیرد(جونز-اسمیت، 2011).
یک شخص نه تنها میتواند از توانمندیهایی برخوردار باشد، بلکه میتواند توانمندیهای خود را ارتقا بخشیده و همچنین توانمندیهای جدیدی را ایجاد کند (بیسواس-دینر، کشدن، و مینهاس، 2011). اما اگر توانمندیهای ما نادیده گرفته شوند «میتوانند تحلیل بروند، بسیار شبیه عضلاتی که اگر از آن استفاده نشود، آتروفی شده وضعیف میگردد» (جونز-اسمیت، 2011). بنابراین عوامل فوقالذکر میتوانند منجر به بیگانگی با تواناییها شوند که فرد را از تواناییهای خود بی اطلاع میکنند و این نیز به نوبهی خود به انفصال میان فرد و توانمندیهای شخصیتی وی میانجامد (جونز-اسمیت، 2011).
به گزارش میگنا پژوهشی دیگر پیشنهاد نموده است که استفاده از توانمندیها با سطوح بالاتری از بهزیستی مرتبط است، احتمال میرود که بیگانگی با توانمندیها با تجربیات ناخوشایند و نامعین همراه باشد (جونز-اسمیت، 2011). بعلاوه، از آنجایی که گفته میشود که توانمندیها جوهرهی منحصر به فرد و حقیقی مردم را بازتاب میدهد و به آنها اجازه میدهد که بهترین خود باشند (نیمیک، 2013) به نظر میرسد حالتی از ناخشنودی در زمانی که فرد مطابق با توانمندیهای خود زندگی نمیکند، نتیجهای منطقی باشد. ابزاری که در این بخش ارائه میشود میتواند به افزایش آگاهی از توانمندیها کمک کند و مسیری را برای ارتقا و بهینهسازی توانمندیها ایجاد کند.
هنگامیکه اشخاص از توانمندیهای خود و نحوهی تجلی آنها در زندگی خود آگاه شوند، گام بعدی جستجوی روشهایی برای بهینهسازی استفاده از این توانمندی است. جهت بهینهسازی استفاده از توانمندی، مهم است که از پتانسیل رشد در یک شرایط معین آگاه شویم. ممکن است برای برخی از توانمندیها فضا و مجال کافی برای استفادهی مکرر و یا جدیتر آنها وجود داشته باشد. برای سایر توانمندیها، ممکن است محدودیتهای خاصی از استفادهی بیشتر این توانمندیها جلوگیری کند
برگرفته از کتاب تمرینات روانشناسی مثبت

انتشارات سخنوران
محمدرضامقدسی
به گزارش میگنا توانمندیها را میتوان اینچنین تعریف نمود، «یک ظرفیت از پیش موجود برای یک روش خاص رفتار، اندیشه، یا احساس که برای کاربر اصیل و انرژیزا است و عملکرد، پیشرفت و کارایی بهینه را فراهم میسازد» (لینلی، 2008) توانمندی ها از چیزهایی مانند مهارتها یا استعدادها مجزا هستند.
درحالیکه فرض میشود که توانمندیها بطور طبیعی در یک فرد وجود دارند، مهارتها از طریق آموزش یا تجربه کسب میشوند. از سوی دیگر، استعدادها تواناییهای فطری هستند که به یک پیشینهی بیولوژیکی قوی مرتبط میباشند (نیمیک، 2013). طبق این تعریف، استعدادها به روشی طبیعی به یک فرد میرسند اما الزاما محرک احساسات نیستند، انرژی، شادی،توسط استعداد ها برانگیخته نمیشوند ، آنطور که استفاده از توانمندیهای شخصیتی این کار را میکند.
اگرچه هر شخصی توانمندیهای ویژهای دارد، اما گفته میشود که اغلب مردم واقعا از تواناییهایی که دارند آگاه نیستند (جونز-اسمیت، 2011؛ نیمیک، 2013). این فرضیه مورد تأیید یک یافتهی تحقیقاتی است که تصریح میکند که تنها یک سوم شرکت کنندگان از تواناییهای خود آگاهی داشتند (لینلی، 2008). گمان میرود که این عدم آگاهی از عوامل مختلفی نشأت میگیرد.
بعنوان مثال، جونز-اسمیت (2011) اظهار میکند که مردم از این حقیقت که آنها از تواناییهایی برخوردارند آگاه نیستند چرا که این تواناییها برایشان آنقدر عادی است که ازبخش خودآگاهی آنها خارج میشود. نیمیک (2013) این پدیده را «اثر بدیهی دانستن تواناییها» نامگذاری کرده است (ص 29). دلیل دیگر برای این نبود بصیرت نسبت به تواناییها میتواند به فرهنگ امروزی نسبت داده شود.
گفته میشود که آگاهی مردم از توانمندیها توسط افراد مهم مانند معلمها، خانواده، و دوستان، که بطور عمده بر نقاط ضعف یک فرد تمرکز میکنند تا بر ارتقای توانمندیهای او، شکل میگیرد(جونز-اسمیت، 2011).
یک شخص نه تنها میتواند از توانمندیهایی برخوردار باشد، بلکه میتواند توانمندیهای خود را ارتقا بخشیده و همچنین توانمندیهای جدیدی را ایجاد کند (بیسواس-دینر، کشدن، و مینهاس، 2011). اما اگر توانمندیهای ما نادیده گرفته شوند «میتوانند تحلیل بروند، بسیار شبیه عضلاتی که اگر از آن استفاده نشود، آتروفی شده وضعیف میگردد» (جونز-اسمیت، 2011). بنابراین عوامل فوقالذکر میتوانند منجر به بیگانگی با تواناییها شوند که فرد را از تواناییهای خود بی اطلاع میکنند و این نیز به نوبهی خود به انفصال میان فرد و توانمندیهای شخصیتی وی میانجامد (جونز-اسمیت، 2011).
به گزارش میگنا پژوهشی دیگر پیشنهاد نموده است که استفاده از توانمندیها با سطوح بالاتری از بهزیستی مرتبط است، احتمال میرود که بیگانگی با توانمندیها با تجربیات ناخوشایند و نامعین همراه باشد (جونز-اسمیت، 2011). بعلاوه، از آنجایی که گفته میشود که توانمندیها جوهرهی منحصر به فرد و حقیقی مردم را بازتاب میدهد و به آنها اجازه میدهد که بهترین خود باشند (نیمیک، 2013) به نظر میرسد حالتی از ناخشنودی در زمانی که فرد مطابق با توانمندیهای خود زندگی نمیکند، نتیجهای منطقی باشد. ابزاری که در این بخش ارائه میشود میتواند به افزایش آگاهی از توانمندیها کمک کند و مسیری را برای ارتقا و بهینهسازی توانمندیها ایجاد کند.
هنگامیکه اشخاص از توانمندیهای خود و نحوهی تجلی آنها در زندگی خود آگاه شوند، گام بعدی جستجوی روشهایی برای بهینهسازی استفاده از این توانمندی است. جهت بهینهسازی استفاده از توانمندی، مهم است که از پتانسیل رشد در یک شرایط معین آگاه شویم. ممکن است برای برخی از توانمندیها فضا و مجال کافی برای استفادهی مکرر و یا جدیتر آنها وجود داشته باشد. برای سایر توانمندیها، ممکن است محدودیتهای خاصی از استفادهی بیشتر این توانمندیها جلوگیری کند
برگرفته از کتاب تمرینات روانشناسی مثبت

انتشارات سخنوران