پنجشنبه ۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 25 Apr 2024
تاریخ انتشار :
چهارشنبه ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۱ / ۰۵:۵۹
کد مطلب: 10903
۰

افزايش آسيب‌هاي اجتماعي در پي کاهش نقش پيش‌گيرانه خانواده‌ها

اين روزها خيلي ها از افزايش ناهنجاري هاي اجتماعي سخن مي گويند. حتي برخي پا را فراتر گذاشته و مدعي‌اند که ديگر نمي توان تنها چشم اميد به اقدامات دستگاه هاي مسئول دوخت و هر کس بايد کلاه خود را سفت بچسبد. اين سخن آن ها به اين معني است که خانواده ها بايد بيش از گذشته از درون خود به انجام اصلاحات اجتماعي و تقويت باورهاي ديني و اعتقادي اعضا بپردازند. دور از نگاه تفريطي و نه چندان خوش بينانه اين رويکرد در مورد عملکرد مسئولان، مي توان گفت که چنين ديدگاهي به خودي خود بد هم نيست.

"خانواده" کوچک ترين واحد اجتماعي است که با ازدواج زن و مرد تشکيل مي شود و باتولد فرزندان تکامل مي يابد. امّا اين که فرزندان چگونه پرورش يابند تا به اين چرخه بقا ادامه دهند و صحت و سلامت جامعه را تأمين کنند، خود حاصل تفکر، تلاش وروش هاي تربيتي خانواده است.


نقش والدين در مديريت خانواده
"سارا کي روش" کارشناس ارشد علوم تربيتي و مشاور چند مرکز مشاوره آموزشي در اين باره مي گويد: تربيت عبارت است از ساختن، نگهداري و اصلاح، اهميت دادن به رشد درک فرزندان، آموزش تدريجي نيکويي و نيکوکاري و دور کردن آن ها از بدي ها از همان دوران کودکي تا دوران بلوغ.

وي تشريح مي کند: راهنمايي درست فرزندان براي موفقيت در زندگي نشانه توجه و اهميت دادن والدين است. اسلام مسئوليت تربيت اولاد را بر دوش والدين و نزديکان گذاشته، زيرا آنان اولين کساني هستند که در تربيت او نقش مؤثري دارند. امّا گاهي بسياري از والدين از انحراف فرزندان خود، ميل آنان به فساد، ارتکاب گناه، گوش نکردن به نصايح و راهنمايي هاي آن ها شکايت مي کنند.

از وي دليل اين چنين مواردي را مي پرسم. مي گويد: اين انحرافات کودکان به دلايل مختلفي است. از جمله: رفتار بد و نادرست والدين نسبت به فرزندان، راهنمايي نکردن درست فرزندان در کارهاي مربوط به زندگي آن ها، پرنکردن اوقات فراغت آنان به شکلي درست و دقيق؛ که باعث رفاقت با افراد ناباب و دوستي با آنان مي شود و ضررهاي بسيار مخربي به بار مي‌آورد، جدايي والدين چه از نوع عاطفي و چه قانوني و رسمي، کوتاهي در نفقه دادن به فرزندان و نزاع و اختلاف نظرهاي شديد و هميشگي بين والدين.

از "کي روش" در باره مسئوليت والدين در قبال فرزندان براي جلوگيري از به انحراف کشيده شدن آن ها مي پرسم. مي گويد: اسلام به مادر به عنوان اولين مدرسه کودک، و اولين معلم که از گهواره با او همراه است، بسيار اهمّيت داده، زيرا با اصلاح او ماهيت جامعه اصلاح شده و به سوي کاشتن نهال ارزش هاي اخلاقي پسنديده، چون صداقت و امانت، عفّت و شجاعت در جان کودکانش از همان سن طفوليت گام بر مي‌دارد.

وي اضافه مي کند: پدر نيز در مورد خانواده خود مسئول است. اگر بچه خوب تربيت شود، در آينده صالح و مفيد خواهد شد و بايد دانست که تربيت او امانتي است که نبايد در نگهداري آن کوتاهي کرد . بنابراين پدر و مادر هر دو بايد در تربيت فرزندانشان حساسيت به خرج دهند و کوتاهي نکنند.

وي توضيح مي دهد: کودکان و نوجوانان بزهکار معمولاً داراي والدين بسيار خشن و سخت گيريا بسيار بي تفاوت و بي توجه هستند بي توجهي و اهميّت ندادن به نيازها و خواسته هاي جسمي و روحي کودک، ذهن و فکر او را مغشوش و دچار ناآرامي و التهاب مي کند. ازطرفي خشونت ها، سرزنش و سرکوفت هاي بي مورد، بي لياقتي، سرخوردگي و در نهايت اضطراب دايمي را به ناخودآگاه فرد انتقال مي دهد. در چنين وضعيتي کودک که جايگاه مشخصي براي خود در خانواده نمي يابد کم کم از حالت عادي خارج مي شود و به اعمالي روي مي آورد تاشايد از اين طريق توجه ديگران را به خود معطوف دارد. براي کودک در اين مرحله زياد مهم نيست که اين امر نتايج مثبت يا منفي دارد بلکه آن چه براي او حايز اهميّت است فقط نياز به نگاه و توجه ديگران است که در اثر کمبودهاي عاطفي در وجود او ريشه دوانده و او را وادار به چنين کارهايي کرده است.

وي مي افزايد: تبعيض بين فرزندان از لحاظ سن، جنس، استعداد و توانايي ها عاملي است که کودکان و نوجوانان را به فکر مي برد و چون به دليل قانع کننده اي نمي رسند وادار به ارتکاب جرم مي شوند. اگر پدر و مادر از سنين پيش از دبستان کودک را تحت آموزش هاي صحيح و پيش بيني شده قرار دهند و در مراحل مختلف تحصيلي، تکيه گاه ومشاوري مناسب براي او باشند، خواهند توانست همگام با شناخت نقاط ضعف و قوّت آنان ياري رسان و مددکار واقعي فرزند خود باشند. سردي و نابه ساماني خانواده، هرج و مرج و بي انضباطي و پاي بند نبودن به اجراي قانون، کوتاهي در انجام وظايف و مسئوليت هاي اعضا در کنار فقدان روحيه اخلاق و تربيت اسلامي از ديگر عوامل روي آوردن فرزندان به بزهکاري است.

وي مي گويد: بيشتر نوجوانان بزهکار و مجرم، اوليّن قدم هاي انحرافي را به کمک دوستان ناباب و ناشايست برداشته اند و سپس در سراشيبي سقوط قرار مي گيرند. ضمن اين که چنين افرادي از قشرهاي بي اعتقاد و ناآشنا با ارزش هاي ديني و اخلاقي هستند. بسياري از نوجوانان با وجود انحرافات گوناگون وقتي که از نظر مذهبي به مرتبه اي شايسته رسيده اند، به راحتي نجات يافته و زندگي پاک و سالمي را آغازکرده اند. بنابراين با توجه به دوره شکل گيري اعتقادات در نوجواني خانواده بايد دين را به عنوان نظامي همه جانبه و فلسفه اي روشن براي زندگي به فرزندان آموزش دهد واز طريق انس با خدا آن ها را به رضايت و خشنودي برساند و از قيد اضطراب هاي دروني برهاند.


کلاس اول تربيت
کارشناسان بر اين باورند که اولين گام هاي آموزش اخلاقي هر فرد در خانواده شکل مي گيرد. از جمله" حجت الاسلام اصغر هادوي کاشاني" پژوهشگر علوم تربيتي در اين باره معتقد است: کلاس اوّل تربيت و آموزش انسان در خانواده است و کودک دروس اوليه زندگي را از پدر و مادر و اطرافيانش فرامي گيرد. در واقع، چشمان درخشان کودکان شب و روز حرکات پدر و مادر و روابط آن ها را مي نگرند و گوش هاي حسّاس آنان، مانند يک دستگاه گيرنده قوي و مجهّز مواظب حرکات و رفتار آن هاست؛ براين اساس ناگفته پيداست که اگر کانون خانواده گرم و دوستانه باشد و پدر و مادر و اعضاي ديگر خانواده، داراي روابط خوب و صميمانه اي باشند، معمولاً کودکاني سالم، با شخصيتي مثبت و فعال در آن پا به عرصه جامعه خواهند گذاشت و گرنه افرادي بي بندوبار و لاابالي، بزهکار و بي دين و ... وارد عرصه جامعه مي شوند و چون خود مفسدند، فساد به بارمي آورند.

وي توضيح مي دهد: معمولاً کودک سخن گفتن، آداب معاشرت، رعايت نظم يا بي نظمي، امانت داري يا خيانت، راست گويي يا دروغ گويي، خيرخواهي يا بدخواهي را در محيط خانه فرامي گيرد. براين اساس، نخستين کساني که کودک از آن ها الگو مي گيرد و بسياري از روحيات و غرايز او در اثر تماس با آن ها شکل مي گيرد، والدين هستند. والدين از آن لحاظ که بسياري از ويژگي ها و صفات را از خود و اجدادشان به کودکان منتقل مي کنند، عامل وراثت اند و از آن لحاظ که در تماس هميشگي با فرزند خويش هستند و اعمال و رفتار او را زير نظر دارند و او نيز آن ها را الگوي خويش قرار مي دهد، يک عامل محيطي براي تربيت به حساب مي آيند.

وي معتقد است: پدر و مادر، اگر خود داراي ثبات نظر، آرامش روحي و دوستي باشند و هرگونه کينه و خشونت را از خود دور سازند، در ايجاد آرامش روحي فرزند و دلبستگي او به خانه و خانواده، کمک کرده اند. بسياري از کودکان منحرف و کساني که در بزرگسالي به جرم هاي سنگين رو مي آورند، به خاطر نبود آرامش در خانواده آن هاست.

"کاشاني" ارتباط سالم بين والدين و فرزندان را در اين مسير بسيار حايز اهميت مي داند و معتقد است: يکي از نيازهاي اساسي والدين و مربيان در امر تربيت و پرورش اخلاقي کودکان، برقراري ارتباط سالم با آن هاست .ارتباط صحيح بين پدر و مادر و روابط سالم آنان با کودکان، اولين و مهم ترين زمينه رشد و پرورش اخلاقي نونهالان است. بهترين ملاک و معياري که براساس آن تربيت و کيفيت پرورش اخلاقي کودکان را مي توان مورد ارزيابي و دقت قرار داد، همان شبکه ارتباطي اعضاي خانواده با يکديگر است. ازاين رو، امروزه خانواده را به نظام ارتباطي تعريف مي کنند که سلامت جامعه، بازتابي از سلامتي نظام ارتباطي خانواده است؛ زيرا جامعه سالم، بدون روابط سالم درون خانواده ها امکان پذير نيست.

همه روان شناسان معتقدند که کودکان به موازات نيازهاي زيستي و فيزيولوژيکي به ويژه در سنين نخستين، نيازمند ارتباطات عاطفي و پذيرش از جانب ديگران هستند که برآورده کردن اين نيازها، موجب بسترسازي آرامش و تعادل رواني و دست يابي به برخي از بالندگي هاي رواني است. آرامش رواني، امنيت خاطر، اعتماد به نفس، اعتماد به والدين، الگوگيري در مهرورزي به ديگران و پيش گيري از انحرافات، نمونه اي از اين امتيازات است. به اعتقاد برخي از روان شناسان، مهرورزي و محبت کردن به کودکان، نه تنها موجب تندرستي بلکه بهترين پل ارتباطي براي تربيت کودکان در ساحت هاي گوناگون اعم از تربيت اخلاقي، ديني، سياسي، عاطفي، فيزيکي و آموزشي است.


تربيت کودکان متدين
کمي جزئي تر اگر به موضوع بنگريم، در مورد تربيت ديني و رشد اخلاقي کودکان، بايد خود والدين عامل به واجبات و دوري کننده از محرمات باشند. با زبان ساده و کودکانه و به تدريج، نگرش ديني مطلوب را در آن ها به وجود آورند و توجـه آن ها را به جهان آفرينش و آفرينندۀ عالم جلب کنند.

دکتر بروجردي کارشناس جامعه شناسي و مدرس دانشگاه علامه طباطبايي در اين باره مي گويد: امروزه آسيب هاي اجتماعي به عنوان يک تهديد جدي سلامت کودکان و نوجوانان وجوانان را با خطر مواجه کرده است. رشد شهرنشيني، پيدايش جامعه توده وار يا گسترده، برخورد و تضاد ميان هنجارها، از هم پاشيدگي روابط متقابل بين افراد، تأثير گروه همسال و... توجه به آسيب هاي اجتماعي را امري اجتناب ناپذير کرده است. اگرچه آسيب هاي اجتماعي مي تواند بسيار گسترده باشد اما مي توان مسائلي از قبيل اعتياد، فرار از خانه، خشونت، انزواي اجتماعي، ناهنجاري هاي رفتاري، سرقت و کودک آزاري را از جمله نتايج آسيب هاي اجتماعي عصر حاضر تلقي کرد.

وي تصريح مي کند: خانواده در تفکر اسلامي، جايگاهي بسيار رفيع دارد. برخي امور در خانواده مهم و بعضي اهم‏اند؛ اما اموري است که با واژه اهم نيز نمي‏توان جايگاه آن را معلوم کرد که از جملۀ اين امور "تربيت ديني" است. تربيت ديني قبل از عوامل ديگر از درون خانواده ريشه مي‏گيرد و از طريق تاثير گذاري خانواده تکوين مي‏يابد. صفاتي که به ويژه به وسيلۀ مادر به فرزند منتقل مي‏شود، دستاوردهاي بعدي او را در زندگي جهت مي‏دهد. آغاز خلقت انسان که در کرۀ زمين با خانواده شروع شده، در واقع نشانگر اين است که خانواده رکن عالم هستي بوده و خانواده است که به کل هستي جهت مي‏دهد. بنابراين در طـول زندگي انسان، هيچ يک از نهادها، سازمان‏ها و عوامل اثـرگذار بر انسان، نمي‏توانند با خانواده و اثرگذاري آن بر کودک (انسان) برابري کنند. والـدين به اندازۀ قابليت‏ها و شايستگي‏هاي خود مي‏توانند محصول با ارزشي از جنبه هاي مختلف به ويژه رشــد ديني، تربيتي و اعتقادي به يادگار بگذارند.

وي تاکيد مي کند: به نظر من، سنگ بناي اوليۀ ايجاد رغبت و انگيزه در گرايش کودک به اعتقادات و آموزه هاي اخلاقي، از نام‏گذاري آغاز و در طول فرآيند رشد با تقليد، تقويت و با تشويق استمرار مي يابد و از مرحلۀ نوجواني به بعد براساس عقل و تفکر در عمق وجود فرد قوام پيدا مي کند. والدين بايد براي فرزندان خود نامي نيکو انتخاب کنند.

وي مي گويد: نبايد فراموش کرد در خانواده هايي که رفاه و درآمد اقتصادي زياد است، روابط انساني بر اثر کثرت کار و يا سرگرمي ضعيف تر مي شود. ضعف روابط انساني به نوبه خود عامل مساعدي براي کشش به سوي انحرافات اجتماعي است. امروزه والدين و فرزندان نسبت به هم احساس و عاطفه گذشته را ندارند، چون با يکديگر تماس و ارتباط کم تري دارند و از طرف ديگر افرادي که درآمد بيشتر از حد دارند، موقعيت و زمينه مساعدتري براي تفريحات متنوع در داخل و يا خارج از کشور دارند و بديهي است که اين قبيل امکانات براي مصرف و فروش مواد مخدر زمينه بسيار مساعدي است.

بروجردي مي افزايد: در مطالعات علمي نشان داده شده است که "فقر" مبنا و اساس انحرافات اجتماعي است. ارتکاب جرايم طبقات فقير از شکافي که بين خواسته هاي جوانان آن طبقه با آن چه که در دسترس آن هاست، سرچشمه مي گيرد. عمده ترين علت انحرافات اخلاقي طبقه فقير نتيجه فشارهاي حاصله از شکست در رسيدن به هدف هاي معين است.

اختلافات زناشويي و نزاع بين پدر و مادر باعث مي شود محيط خانواده براي تربيت فرزندان، ناامن و نامناسب شود. وقتي خانواده، کانون و محيط مناسبي براي زندگي نباشد، انسان سعي مي کند بيشترين اوقات خود را در خارج از خانواده بگذراند و اين کار ارتباط او را با ديگراني که مانند شکارچيان ماهري به دنبال شکار مي گردند، زياد مي کند و آن ها پس از شناخت مشکل شخص در نقش انساني دلسوز ظاهر مي شوند و براي فرار از اين واقعيت تلخ، فرد را به سوي اعتياد و ديگر انحرافات اجتماعي فرا مي خوانند. هر چقدر ستيزه هاي خانوادگي بيشتر باشد، احتمال کشش به طرف انحرافات اجتماعي بيشتر است.

وي متذکر مي شود: مطالعات و تحقيقات نشان مي دهد که رفتارهاي کودکان و نوجوانان با شيوه هاي تربيتي والدين رابطه مستقيم و تنگاتنگ دارد. شيوه هاي تربيتي والدين مي بايست با سطح نيازها و خواسته هاي مختلف فرزندان و همچنين با متدهاي تربيتي صحيح اسلامي هماهنگ باشد. چنان چه والدين از شيوه هاي تربيتي مبتني بر اصول اعتقادي و مذهبي استفاده کنند، نتيجه مطلوب در رفتار فرزندان منعکس خواهد شد.

همچنين مطالعات نشان مي دهد کساني که محروم از تحصيلات و بينش صحيحي در مورد جامعه، تربيت و... نداشته باشند، امکان فريب خوردن و انعطاف پذيري آن ها براي ارتکاب به کارهاي انحرافي و برخلاف قانون بيشتر است. چون تخصص و آگاهي ندارند، نمي توانند از طريق عادي، زندگي خود را تأمين کنند و به همين دليل است که جامعه شناسي يکي از راه هاي پيش گيري از جرايم را عدالت آموزشي مي داند.

آن چه مسلم است روابط خانوادگي نقش بزرگي در تحکيم اساس خانواده و تقويت همبستگي ميان اعضاي آن دارد. اين روابط چنان است که بر رشد و تربيت فرزندان، رسانيدن آنان به مرحله کمال و استقلال تأثير به سزايي دارد. بي شک يکي از عوامل مهم تکوين و تغيير انسان شرايط مختلف طبيعي از قبيل زمان، مکان و محيط اجتماعي است. در بسياري موارد با تغييرشرايط خانواده و فراهم کردن محيط تربيتي مساعد و مناسب مي توان رفتار، افکار وخصلت هاي فرزندان را در دامان مادران شايسته و زير چتر حمايت پدران انديشمند با تأمين صحيح نيازها و تکريم شخصيت آنان از خطر محيط هاي فاسد مصون نگاه داشت.

همچنين مسئوليت دادن و دعوت به رعايت ارزش هاي اخلاقي، پرورش ايمان و نيروي عقلاني و نيز تشويق و تنبيه مناسب به عنوان آخرين راه، خانواده را براي سعادت فرزندان و دور نگاه داشتن آنان از مسير انحراف و عصيان ياري مي کند.

چکيده گزارش
برخي از مردم و کارشناسان هم زمان با افزايش آسيب هاي اجتماعي در کشور به نقش پر رنگ و شايد مغفول مانده خانواده در پيش گيري از اين آسيب ها اشاره مي کنند و معتقدند بايد اين نقش را دوباره مطرح و حتي تشريح کرد. "خانواده" کوچک ترين واحد اجتماعي است که با ازدواج زن و مرد تشکيل مي شود و باتولد فرزندان تکامل مي يابد. امّا اين که فرزندان چگونه پرورش يابند تا به اين چرخه بقا ادامه دهند و صحت و سلامت جامعه را تأمين کنند، خود حاصل تفکر، تلاش وروش هاي تربيتي خانواده است. همه روان شناسان معتقدند که کودکان به موازات نيازهاي زيستي و فيزيولوژيکي به ويژه در خردسالي، نيازمند ارتباطات عاطفي و پذيرش از جانب ديگران هستند که برآورده کردن اين نيازها، موجب بسترسازي آرامش و تعادل رواني و دست يابي به برخي از بالندگي هاي رواني است. آرامش رواني، امنيت خاطر، اعتماد به نفس، اعتماد به والدين، الگوگيري در مهرورزي به ديگران و پيش گيري از انحرافات، نمونه اي از اين امتيازات است. به اعتقاد برخي از روان شناسان، مهرورزي و محبت کردن به کودکان، نه تنها موجب تندرستي بلکه بهترين پل ارتباطي براي تربيت کودکان در ساحت هاي گوناگون اعم از تربيت اخلاقي، ديني، سياسي، عاطفي، فيزيکي و آموزشي است.       خراسان/ شماره انتشار 18114
نويسنده: مجيد فکري
نام شما

آدرس ايميل شما
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود
  • نظرات پس از تأیید مدير حداكثر ظرف 24 ساعت آينده منتشر می‌شود

چطور از مردها تعریف کنیم؟
ایجاد هر خاطره جدید به مغز آسیب می‌زند!
مطالعه نشانگر عصبی بالقوه برای آسیب اجتماعی در اختلالات روانی را نشان می دهد!
۱۰ شگرد رسانه‌ای برای اثرگذاری بر باورهای مخاطب
پنج اقدامی که والدین باید در مواجهه با کودکان کابوس زده انجام دهند!
«آلیس در سرزمین عجایب»؛ اختلال روانی عجیب
سندروم مسأله با پدر / آسیب‌های بی‌مهری پدران به دختران
روانشناسی که دنیای سرمایه گذاری را ۱۸۰ درجه تغییر داد
چرا گاهی نمی‌توان بخشید و فراموش کرد؟!
مغز چطور خاطرات ماندگار می‌سازد؟
روانشناسی جمع‌آوری اشیا و یا کلکسیونر شدن
دربارۀ تاثیرات عجیب «ترس از پشیمانی»
در نهان به آنان دل می بندیم ؛ که دوستمان ندارند و در آشکار از آنان که دوستمان دارند غافلیم شاید این است دلیل تنهایی ما... دکتر علی شریعتی