گفتوگو با بهناز بهدادفر در مورد تئاتردرماني
تئاتردرماني يا سايكودرام psychodrama
محل تلاقي روانشناسي و هنر
تئاتردرماني يا سايكودرام اصطلاحي تقريبا جديد است كه به تازگي وارد ادبيات روانشناسي ايران شده است و اكثريت جامعه از اثرات اين نوع رواندرماني و ماهيت آن بيخبر هستند. مسلما هر بار كه نام تئاتردرماني را ميشنويم شايد بيآنكه معناي دقيق آن را بدانيم تلفيقي از امكانات مشترك هنر تئاتر و علوم روانشناسي براي ما تداعي شود. اما در روانشناسي، تئاتردرماني را اينگونه تعبير كردهاند كه عبارت است از يك روش گروهدرماني كه خصوصيات برجسته شخصيت، ارتباطات بين فردي، تعارضات، كشمكشهاي رواني و اختلالات افراد توسط روشهاي مخصوص نمايش مورد مشاهده و بررسي قرار ميگيرد.
در مورد تاريخچه و كاربرد تئاتردرماني با دكتر بهناز بهدادفر، سايكودراماتيست، گفتوگويي انجام دادهايم كه در زير ميخوانيد.
تئاتردرماني يا سايكودرام اصطلاحي تقريبا جديد است كه به تازگي وارد ادبيات روانشناسي ايران شده است و اكثريت جامعه از اثرات اين نوع رواندرماني و ماهيت آن بيخبر هستند. مسلما هر بار كه نام تئاتردرماني را ميشنويم شايد بيآنكه معناي دقيق آن را بدانيم تلفيقي از امكانات مشترك هنر تئاتر و علوم روانشناسي براي ما تداعي شود. اما در روانشناسي، تئاتردرماني را اينگونه تعبير كردهاند كه عبارت است از يك روش گروهدرماني كه خصوصيات برجسته شخصيت، ارتباطات بين فردي، تعارضات، كشمكشهاي رواني و اختلالات افراد توسط روشهاي مخصوص نمايش مورد مشاهده و بررسي قرار ميگيرد.
در مورد تاريخچه و كاربرد تئاتردرماني با دكتر بهناز بهدادفر، سايكودراماتيست، گفتوگويي انجام دادهايم كه در زير ميخوانيد.
ميتوانيد تاريخچه كوتاهي از تئاتردرماني در جهان و ايران ارائه دهيد؟
تئاتر يكي از هنرهاي نمايشي است كه انسان را بيش از ساير هنرها به خود مجذوب كرده است. ارسطو اولين شخصي بود كه جذابيت اين هنر نمايشي را مورد تحليل و بررسي قرار داد و گفت: «زماني كه آدميان گرد هم ميآيند تا نمايشي را تماشا كنند، ناخواسته با قهرمانان نمايش پيوند مييابند و همانطور كه بازيگران در صحنه نمايش با ناملايمات سرنوشت به پيكار ميپردازند، تماشاگران نيز در پيكاري دروني درگير ميشوند كه از خلال اين فرآيند مفهوم همسانسازي يا همذاتپنداري شكل ميگيرد و نتيجه آن پالايش و صيقل يافتن روح تماشاگران است. پس بايد گفت كه تئاتر خصلتي درمانگر و تسكيندهنده دارد.»
مفهوم پالايش كه نخستين بار توسط ارسطو بهكار بسته شد و تكامل يافت در رواندرمانگري امروز به موضوعي بنيادين بدل شده است. سرانجام دكتر لوي مورنو (اهل روماني) اساس نظريه تئاتردرماني يا سايكودرام را در سال 1921 در وين پايهگذاري كرد. وي جزو دسته از افرادي بود كه روش تحليل فرويد را قبول نداشت و معتقد بود كه خلاقيت و عمل در تئاتر خودانگيخته است و باعث درمان اختلالات ميشود. مورنو بعدها به آمريكا مهاجرت و سايكو درام را در كلينيكي مشهور در نيويورك پايهگذاري كرد كه تا به امروز آموزش تئاتردرماني در اين كلينيك ادامه دارد. اما متاسفانه تئاتردرماني در ايران هنوز جا نيفتاده است چراكه سايكودرام يكي از رواندرمانيهاي جديد است كه وارد روانشناسي شده، به همين دليل تعداد سايكودراماتيستها در جامعه ما بسيار اندك هستند. از اين رو جامعه ايران با اين شيوه رواندرماني آشنايي چنداني ندارد.
از ديد شما بهعنوان يك سايكودراماتيست، تئاتردرماني چيست؟
محل تلاقي روانشناسي و هنر؛ شايد بهتر آن است كه بگوييم تلاقي روانشناسي و تئاتر است. سايكودرماني از جمله رواندرمانيهاي بسيار موثري است كه نتايج ثمربخش آن در پيشگيري و درمان مسايل رواني و اجتماعي به اثبات رسيده است. تئاتردرماني، نمايشنامهاي است كه سناريو را خود مراجعهكننده با كمك بقيه مراجعان كه در گروه نقش تماشاگر را دارند در صحنه بازي ميكند.
آیا تئاتردرماني نسبت به ساير رواندرمانيها و گروهدرمانيهاي ديگر امتيازي دارد؟
تئاتردرماني، حافظه هيجاني و احساسي افراد را كه در نيمكره راست مغز واقع شده در صحنه به همراه نيمكره چپ كه واقعيتهاي روزمره و منطقي است، وارد بازي ميكند. در واقع سايكودرام محل تلاقي نيمكره راست و نيمكره چپ مغز است كه اين مساله يعني بازي دادن نيمكره راست مغز باعث شده كه اين نوع شيوه رواندرماني نسبت به ساير رواندرمانيها برتري داشته باشد.
سايكو درام در چه زمينه از درمان اختلالات كاربرد دارد؟
متاسفانه تحول روانشناختي همه افراد بدون عيب و نقص تحقق نمييابد. بسياري از افراد هرگز فرصت پرداختن به بخشهايي از تحول عاطفي، شناختي و اجتماعي خود را به دست نميآورند. صحنه تئاتردرماني فرصت مجددي در اختيار اين افراد قرار ميدهد تا اين جنبه فراموششده خود را كشف كنند. بايد اشاره كرد كه سايكودراما در درمان همه نوع اختلالات كاربرد داشته و محدوديتي در اين زمينه ندارد. البته موثرترين كاربرد آن براي مشكلات روابط بين فردي است چراكه در صحنه ما رابطه «من» و «تو» را به عمل ميآوريم، علاوه بر اين در درمان اختلالات شخصيتي و هيجاني نيز كاربرد دارد چراكه تئاتردرماني از همه فنون و تئوريهاي روانشناسي كمك ميگيرد.
تئاتردرماني همچنين براي افرادي كه دچار اختلالات پس از سانحه يا اختلالات پس از استرس شدهاند از جمله براي جانبازان و كساني كه در جنگ صدمات روحي ديدهاند بسيار مفيد و نتيجهبخش است. بارها شده كه در رواندرمانيهاي فردي، من بهعنوان يك درمانگر به بنبست رسيدهام اما زماني كه مراجعهكننده را وارد تئاتردرماني كردهام كاملا جواب گرفتهام و علت آن هم اين است كه سايكودرام از موثرترين درمانهاست چراكه فرد را درگير اجرا ميكند.
تئاتردرماني بيشتر به روانشناسي نزديك است يا روانپزشكي؟
از آنجا كه تئاتردرماني جزو رواندرمانيهاست زيرمجموعه روانشناسي محسوب ميشود. البته ناگفته نماند ما مراجعاني داريم كه تحت نظر روانپزشك و دارودرماني هستند اما بنا به دستور روانپزشكشان به تئاتردرماني روي آوردهاند. معمولا نميتوان بين روانشناسي و روانپزشكي در اين زمينه تمايز قايل شد. از ديد من يك جور تعصب است كه بگوييم فقط اين يا فقط آن.
گروههاي تئاتردرماني از چه اجزا و اركاني تشكيل شده است؟
اجزاي گروه تئاتردرماني شامل 1-مراجعهكننده (بازيگر) 2-كارگردان (درمانگر) 3-صحنه 4-تماشاگران كه با بازيگر همانندسازي ميكنند، هستند كه در واقع در يك مرحله آنها جزو حضار و تماشاگران هستند و در مرحله ديگر بازيگر. آنچه در تئاتردرماني مهم است، خودانگيختگي و خلاقيت است كه مراجعهكننده در خود صحنه فرصت پرداختن به بخشهايي از تحول عاطفي و شناختي پيدا ميكند و صحنه نمايش فرصت مجددي در اختيار فرد قرار ميدهد تا جنبههايي از وجود خود را كه كشف نكرده يا فراموشش كرده، پيدا كند.
تئاتردرماني همچنين داراي سطوح سهگانه صحنه است كه عبارتند از:
سطح اوليه كه شامل مرحله آمادگي در جلسات اول است كه به مسايل و خاطرات كماهميت و رويدادهايي كه در زمان حال است، ميپردازد. سطح دوم، خاطرات مهم، مشكلات و تعارضهايي كه نزديك به گذشته فرد است مورد تحليل و بررسي قرار ميگيرد و سطح آخر كه بهعنوان درونيترين سطح مربوط به بحرانها و ضربههايي است كه مربوط به گذشتههاي دور است.
تئاتردرماني در چند جلسه محدود ميشود؟
تعداد جلسات سايكودرام محدوديتي ندارد. ممكن است از يك كارگاه يك روزه باشد تا... . تجربه شخصي من نشان داده كه حداقل بايد فرد براي درمان در چهار جلسه از تئاتردرماني شركت كند.
مراجعهكننده چه زماني اين نياز را در خود ميبيند كه براي درمان از گروههاي تئاتردرماني كمك بگيرد؟
در كل مشاور يا روانپزشك فرد بايد اين نياز را تشخيص بدهد كه بيمارش به تئاتردرماني احتياج دارد يا اينكه ما مراجعاني داشتهايم كه قبل از رفتن پيش روانشناس يا روانپزشك مستقيم سراغ تئاتردرماني آمدهاند كه بايد درمانگر در يكي، دو جلسه، شرح حال وي را مورد بررسي و تحليل قرار دهد و ببيند كه نياز به سايكو درام دارد يا خير.
میگنا: در اوایل قرن بیستم، دکتر ژاکوپ لوی مورنو اساس نظریه سایکودرام را در وین بنیان گذاشت. دکتر ژاکوپ سایکو درام رو علم کشف حقیقت نامید. شاخه اى که امروز با عنوان کلى «نمایش روانشناختى» (سایکودرام) شناخته مى شود.
اگرچه تصور عمومى از تئاتر، اجراى نمایش بر صحنه و براى تماشاگر است اما واقعیت این است که از حدود دهه سوم قرن بیستم، شکل دیگرى از نمایش پا به عرصه گذاشت که تماشاگر در آن جایى نداشت. نمایشى که ابداع آن را به ابتکارات خاص «مورنو» نسبت مى دهند. مورنو روانشناسى شیفته نمایش بود که در فلسفه، جامعه شناسى و مذهب نیز مطالعاتى عمیق داشت و صاحب نظر بود. او پى برد که هنر نمایش ظرفیت هاى مهمى براى هدف هاى روانشناختى دارد، و به دنبال آن دست به ابداع تمرین و بازى هایى نمایشى زد که منجر به ایجاد شاخه خاص در نمایش شد. شاخه اى که امروز با عنوان کلى «نمایش روانشناختى» (سایکودرام) شناخته مى شود. در این فعالیت نمایشى تماشاگرى در کار نیست و یک گروه به بازى هاى نمایشى در جمع خود و براى خود مى پردازد و موضوع آن زندگى و تمایلات خود گروه بازیگران است. ویژگى دیگر و بسیار خاص این نوع نمایش، نتیجه و کاربرد خاص آن است. نتیجه و کاربردى که اگر نتوان گفت در اجراى نمایش صحنه اى و براى تماشاگر به کلى غایب است، مى توان گفت که ابعاد و تعریف آن با اینگونه نمایش شباهتى ندارد و به عبارتى نتیجه حاصل از این نمایش از جنس و جوهر ویژه خود برخوردار است، نتیجه اى که اولاً مستقیماً متوجه همان بازیگرانى است که در جمع خود بازى مى کنند و دوماً نتیجه اى اصولاً از جنس دستاوردهایى است که روانشناسى به دنبال آن است. اصطلاح فارسى «نمایش روانشناختى» برابر نهادى آزاد براى سایکودرام (psychodrama) است، این واژه انگلیسى تا مدت ها (حتى گاهى امروزه) به «تئاتردرمانى» یا «نمایش درمانى» ترجمه شده است.
اما واقعیت این است که «نمایش درمانى» فقط جزیى و شاخه اى در درون این مفهوم است. خود این واژه اشاره اى مستقیم یا تخصصى به «نمایش درمانى» ندارد و ترکیبى ساده از دو واژه عام «نمایش» و «روان» (روان _ نمایش) است.
دکتر حسن حق شناس و دکتر حمید اشکانى که از اولین کسانى هستند که به ترجمه هاى تخصصى در این زمینه پرداخته اند، در پیش گفتار کتاب «درون پردازى» (که ویرایش قدیمى تر آن در سال ۱۳۷۰ با نام «تئاتردرمانى» به چاپ رسیده است) چنین مى گویند: «واژه «تئاتردرمانى» در مقابل «سایکودرام» تا حدودى نارسا است و سپس اضافه مى کنند: ««سایکودرام» به بیماران محدود نمى شود، بلکه این پدیده در موقعیت هاى آموزشى، مشاور ازدواج و مشکلات مراکز صنعتى به کار مى آید.»
به این مجموعه مى توان اضافه کرد که این نمایش در بسیارى زمینه هاى مشاوره و نیز آنچه که امروز به عنوان «مهارت هاى رفتارى» شناخته مى شود و همچنین توسعه و شکوفایى عواملى مثل احساس، ادراک، شناخت و تخیل برنامه هاى اساسى دارد، ضمن آنکه تفریح و تفننى است که در بازسازى آرامش و تعادل روانى به خوبى موثر است. از همین رو «سایکودرام» بسیار فراتر از حوزه «نمایش درمانى» است و این شیوه تنها شاخه اى از آن است و برابر نهاد «نمایش روانشناختى» با درونمایه و اصل واژه «سایکودرام» همخوان تر است.
اما کاربرد «نمایش درمانى» در ایران بسیار محدود بوده و هست. یکى دو نهاد موجود نیز در واقع به عنوان نهادهاى نمونه اى فعالیت مى کنند. «نمایش درمانى» از روش شناسى تخصصى و خاص خود برخوردار است و جلسات آن را کارگردانى که متخصص روانشناسى بالینى و یا متخصص در گرایشى که روانشناسى شخصیت زمینه اصلى آن است هدایت مى کند. میگنا دات آی آر.وى البته باید در زمینه نمایش نیز از شناخت تخصصى لازم برخوردار باشد و مانند کارگردان هنرى تئاتر، توان مقدمه چینى و برانگیختن درون بازیگر و ایجاد میل و شوق به بازى خلاق را داشته باشد. او باید رفتارها، معانى نهفته و عواطف را به زبان نمایشى (دراماتیک) بشناسد و اتفاقات زنده و فى البداهه جریان بازى را به شکلى خلاق جزیى از بازى و نمایشى کند که با هدفى درمانى جریان دارد و به اصطلاح با کالبدشناسى رویدادها که طى آن هدفى روانشناختى با زبانى نمایشى دنبال مى شود آشنایى کافى داشته باشد و در همه این زمینه ها دستیار یا دستیاران خود را به خوبى به کار گیرد.
جنبه دیگرى از «نمایش روانشناختى» شاخه بسیار مهم «نمایش شکوفایى» یا «نمایش خلاقیت» (creative drama) است که با نام «تئاتر خلاق» نیز معرفى مى شود، نامى که هر چند ترجمه واژه به واژه امانت دارى است اما گمان نمى کنم مفهوم آن را به درستى منتقل کند. این شیوه نمایشى بر حوزه سنى کودکان تا جوانان تاکید خاصى دارد و بیشتر تمرکز این نوشته نیز متوجه آن است.
در این نمایش آنگونه که در «نمایش درمانى» رایج است کار تخصصى روانشناختى به طور مستقیم مطرح نیست، بلکه روانشناسى در طرح و برنامه ریزى هاى کلان آن نقش اساسى دارد. برنامه هاى این تئاتر، رها شدن در دنیایى از بازى هاى حرکتى، شعر و ترانه و بازى هاى نمایشى است، در بازى هاى حرکتى، هدف هایى مانند رسیدن به رشد و خلاقیت ذهنى و جسمى (و در مسیرى از ساده به پیچیده) دنبال مى شود. در تمرین هایى مثل بازى هاى نمایشى، مهارت هاى رفتار و شناختى که با هدف درک روشن تر فرد از خود، به خصوص جنبه هاى پنهان مانده خود (از جمله استعدادها، خواسته ها و عواطفى که همیشه به راحتى خود را نشان نمى دهند) و نیز درک بهتر دیگران و محیط و یا پس زدن بعضى عوامل مزاحم درونى که راه بروز توانایى هاى نهفته در شخص را مى بندند، که از آن جمله مى توان به رشد مهارت هاى لازم براى کار گروهى اشاره کرد. به طورى که فرد با مهارت و تسلط بیشترى در جمع و با جمع کار، زندگى، شادى، رقابت و همکارى کند.
از جهتى دیگر این بازى هاى نمایشى عرصه اى براى برون ریزى هیجان ها است، که یکى از نیازهاى زیستن است، زیرا عواطف، غرایز و نیروهاى درونى ما چنان زایش و انباشتگى پربارى دارند که فعالیت هاى عادى زیستن نمى تواند آنها را به خوبى آزاد کند و تعادل لذت بخش و آرام کننده اى بسازد و این کار نمایشى با رهاسازى فرد در دنیایى از شعر و ترانه، حرکت، بازى و نمایش مانند فعالیت هاى دیگرى همچون ورزش، تفریح، آثار هنرى، هم صحبتى (که به خصوص زن ها از آن بهره مى برند)، از جمله بسترهاى لذت بخش رهاسازى هیجان ها است و این برنامه نمایشى در محدوده ماهیت و تعریف خود سهمى از این نقش را برآورده مى کند.
درکل تئاتر درمانی تلفیقی از هنر تئاتر و دانش روانشناسی است که روی بیمارهای جسمی تاثیرمستقیم ندارد، مگر بیماریهایی که ریشه روان- تنی یا ریشه تمارض داشته باشند. یعنی فرد به دلیل مشکلات و مسائل روحی و روانیاش خود را بیمارنشان دهد.
سایکو درام مستقیماً روی روان انسان تاثیرمی گذارد و دریک محیط امن و دربسته امکان تمرین زندگی را فراهم می آورد تا بیماران موقعیتهایی را تجربه کنند که در زندگی واقعی تجربه آن امکان پذیر نیست،این تجربیات اگر در زندگی واقعی روی دهد ممکن است برای اشخاص عواقب سنگینی را به همراه داشته باشد.
آدمی که دچار اختلال خلقی یا عصبی است، پرخاشگراست، خجالتی و کم رو یا حتی پرحرف است، مشکلاتش را از طریق تئاتردرمانی قابل حل است. در واقع تئاتر درمانی بیماریهای پیشرفته روانی که نمی توان ریشه آن را پیدا کرد بسیار موثر است البته با کمی دقت تفاوتهای بسیاری بین تئاتر درمانی و سایکو درام هست. بدین صورت که درسایکودرام کارگردان به صورت گفتگو وارد عمل می شود و بیشتر سوال می پرسد و با تکنیکهای خاص سعی در بهبود بیمار دارد. مثل تکنیک صندلی داغ که فرد می نشیند و افراد مختف این اجازه را دارند تا ازاو سوالات بیشماری کنند و او بدون هیچ ترس و واهمه ای به آنها جواب دهد. اما در تئاتردرمانی، کارگردان بیشتر فضا میسازد و درمانجو را از طریق فضاهایی که ایجاد می کند به عکس العمل وا می دارد. در واقع به این صورت که با پخش موسیقی و حرکات که خود کارگردان وارد صحنه می شود بقیه هم از درون به این خواسته میرسند و وارد بازی میشود که همه چیز درهمان ابتدا درمان محسوب میشود....
-فرزانه نيكروحمتين- شرق 1567
-میگنا
ميتوانيد تاريخچه كوتاهي از تئاتردرماني در جهان و ايران ارائه دهيد؟
تئاتر يكي از هنرهاي نمايشي است كه انسان را بيش از ساير هنرها به خود مجذوب كرده است. ارسطو اولين شخصي بود كه جذابيت اين هنر نمايشي را مورد تحليل و بررسي قرار داد و گفت: «زماني كه آدميان گرد هم ميآيند تا نمايشي را تماشا كنند، ناخواسته با قهرمانان نمايش پيوند مييابند و همانطور كه بازيگران در صحنه نمايش با ناملايمات سرنوشت به پيكار ميپردازند، تماشاگران نيز در پيكاري دروني درگير ميشوند كه از خلال اين فرآيند مفهوم همسانسازي يا همذاتپنداري شكل ميگيرد و نتيجه آن پالايش و صيقل يافتن روح تماشاگران است. پس بايد گفت كه تئاتر خصلتي درمانگر و تسكيندهنده دارد.»
مفهوم پالايش كه نخستين بار توسط ارسطو بهكار بسته شد و تكامل يافت در رواندرمانگري امروز به موضوعي بنيادين بدل شده است. سرانجام دكتر لوي مورنو (اهل روماني) اساس نظريه تئاتردرماني يا سايكودرام را در سال 1921 در وين پايهگذاري كرد. وي جزو دسته از افرادي بود كه روش تحليل فرويد را قبول نداشت و معتقد بود كه خلاقيت و عمل در تئاتر خودانگيخته است و باعث درمان اختلالات ميشود. مورنو بعدها به آمريكا مهاجرت و سايكو درام را در كلينيكي مشهور در نيويورك پايهگذاري كرد كه تا به امروز آموزش تئاتردرماني در اين كلينيك ادامه دارد. اما متاسفانه تئاتردرماني در ايران هنوز جا نيفتاده است چراكه سايكودرام يكي از رواندرمانيهاي جديد است كه وارد روانشناسي شده، به همين دليل تعداد سايكودراماتيستها در جامعه ما بسيار اندك هستند. از اين رو جامعه ايران با اين شيوه رواندرماني آشنايي چنداني ندارد.
از ديد شما بهعنوان يك سايكودراماتيست، تئاتردرماني چيست؟
محل تلاقي روانشناسي و هنر؛ شايد بهتر آن است كه بگوييم تلاقي روانشناسي و تئاتر است. سايكودرماني از جمله رواندرمانيهاي بسيار موثري است كه نتايج ثمربخش آن در پيشگيري و درمان مسايل رواني و اجتماعي به اثبات رسيده است. تئاتردرماني، نمايشنامهاي است كه سناريو را خود مراجعهكننده با كمك بقيه مراجعان كه در گروه نقش تماشاگر را دارند در صحنه بازي ميكند.
آیا تئاتردرماني نسبت به ساير رواندرمانيها و گروهدرمانيهاي ديگر امتيازي دارد؟
تئاتردرماني، حافظه هيجاني و احساسي افراد را كه در نيمكره راست مغز واقع شده در صحنه به همراه نيمكره چپ كه واقعيتهاي روزمره و منطقي است، وارد بازي ميكند. در واقع سايكودرام محل تلاقي نيمكره راست و نيمكره چپ مغز است كه اين مساله يعني بازي دادن نيمكره راست مغز باعث شده كه اين نوع شيوه رواندرماني نسبت به ساير رواندرمانيها برتري داشته باشد.
سايكو درام در چه زمينه از درمان اختلالات كاربرد دارد؟
متاسفانه تحول روانشناختي همه افراد بدون عيب و نقص تحقق نمييابد. بسياري از افراد هرگز فرصت پرداختن به بخشهايي از تحول عاطفي، شناختي و اجتماعي خود را به دست نميآورند. صحنه تئاتردرماني فرصت مجددي در اختيار اين افراد قرار ميدهد تا اين جنبه فراموششده خود را كشف كنند. بايد اشاره كرد كه سايكودراما در درمان همه نوع اختلالات كاربرد داشته و محدوديتي در اين زمينه ندارد. البته موثرترين كاربرد آن براي مشكلات روابط بين فردي است چراكه در صحنه ما رابطه «من» و «تو» را به عمل ميآوريم، علاوه بر اين در درمان اختلالات شخصيتي و هيجاني نيز كاربرد دارد چراكه تئاتردرماني از همه فنون و تئوريهاي روانشناسي كمك ميگيرد.
تئاتردرماني همچنين براي افرادي كه دچار اختلالات پس از سانحه يا اختلالات پس از استرس شدهاند از جمله براي جانبازان و كساني كه در جنگ صدمات روحي ديدهاند بسيار مفيد و نتيجهبخش است. بارها شده كه در رواندرمانيهاي فردي، من بهعنوان يك درمانگر به بنبست رسيدهام اما زماني كه مراجعهكننده را وارد تئاتردرماني كردهام كاملا جواب گرفتهام و علت آن هم اين است كه سايكودرام از موثرترين درمانهاست چراكه فرد را درگير اجرا ميكند.
تئاتردرماني بيشتر به روانشناسي نزديك است يا روانپزشكي؟
از آنجا كه تئاتردرماني جزو رواندرمانيهاست زيرمجموعه روانشناسي محسوب ميشود. البته ناگفته نماند ما مراجعاني داريم كه تحت نظر روانپزشك و دارودرماني هستند اما بنا به دستور روانپزشكشان به تئاتردرماني روي آوردهاند. معمولا نميتوان بين روانشناسي و روانپزشكي در اين زمينه تمايز قايل شد. از ديد من يك جور تعصب است كه بگوييم فقط اين يا فقط آن.
گروههاي تئاتردرماني از چه اجزا و اركاني تشكيل شده است؟
اجزاي گروه تئاتردرماني شامل 1-مراجعهكننده (بازيگر) 2-كارگردان (درمانگر) 3-صحنه 4-تماشاگران كه با بازيگر همانندسازي ميكنند، هستند كه در واقع در يك مرحله آنها جزو حضار و تماشاگران هستند و در مرحله ديگر بازيگر. آنچه در تئاتردرماني مهم است، خودانگيختگي و خلاقيت است كه مراجعهكننده در خود صحنه فرصت پرداختن به بخشهايي از تحول عاطفي و شناختي پيدا ميكند و صحنه نمايش فرصت مجددي در اختيار فرد قرار ميدهد تا جنبههايي از وجود خود را كه كشف نكرده يا فراموشش كرده، پيدا كند.
تئاتردرماني همچنين داراي سطوح سهگانه صحنه است كه عبارتند از:
سطح اوليه كه شامل مرحله آمادگي در جلسات اول است كه به مسايل و خاطرات كماهميت و رويدادهايي كه در زمان حال است، ميپردازد. سطح دوم، خاطرات مهم، مشكلات و تعارضهايي كه نزديك به گذشته فرد است مورد تحليل و بررسي قرار ميگيرد و سطح آخر كه بهعنوان درونيترين سطح مربوط به بحرانها و ضربههايي است كه مربوط به گذشتههاي دور است.
تئاتردرماني در چند جلسه محدود ميشود؟
تعداد جلسات سايكودرام محدوديتي ندارد. ممكن است از يك كارگاه يك روزه باشد تا... . تجربه شخصي من نشان داده كه حداقل بايد فرد براي درمان در چهار جلسه از تئاتردرماني شركت كند.
مراجعهكننده چه زماني اين نياز را در خود ميبيند كه براي درمان از گروههاي تئاتردرماني كمك بگيرد؟
در كل مشاور يا روانپزشك فرد بايد اين نياز را تشخيص بدهد كه بيمارش به تئاتردرماني احتياج دارد يا اينكه ما مراجعاني داشتهايم كه قبل از رفتن پيش روانشناس يا روانپزشك مستقيم سراغ تئاتردرماني آمدهاند كه بايد درمانگر در يكي، دو جلسه، شرح حال وي را مورد بررسي و تحليل قرار دهد و ببيند كه نياز به سايكو درام دارد يا خير.
میگنا: در اوایل قرن بیستم، دکتر ژاکوپ لوی مورنو اساس نظریه سایکودرام را در وین بنیان گذاشت. دکتر ژاکوپ سایکو درام رو علم کشف حقیقت نامید. شاخه اى که امروز با عنوان کلى «نمایش روانشناختى» (سایکودرام) شناخته مى شود.
اگرچه تصور عمومى از تئاتر، اجراى نمایش بر صحنه و براى تماشاگر است اما واقعیت این است که از حدود دهه سوم قرن بیستم، شکل دیگرى از نمایش پا به عرصه گذاشت که تماشاگر در آن جایى نداشت. نمایشى که ابداع آن را به ابتکارات خاص «مورنو» نسبت مى دهند. مورنو روانشناسى شیفته نمایش بود که در فلسفه، جامعه شناسى و مذهب نیز مطالعاتى عمیق داشت و صاحب نظر بود. او پى برد که هنر نمایش ظرفیت هاى مهمى براى هدف هاى روانشناختى دارد، و به دنبال آن دست به ابداع تمرین و بازى هایى نمایشى زد که منجر به ایجاد شاخه خاص در نمایش شد. شاخه اى که امروز با عنوان کلى «نمایش روانشناختى» (سایکودرام) شناخته مى شود. در این فعالیت نمایشى تماشاگرى در کار نیست و یک گروه به بازى هاى نمایشى در جمع خود و براى خود مى پردازد و موضوع آن زندگى و تمایلات خود گروه بازیگران است. ویژگى دیگر و بسیار خاص این نوع نمایش، نتیجه و کاربرد خاص آن است. نتیجه و کاربردى که اگر نتوان گفت در اجراى نمایش صحنه اى و براى تماشاگر به کلى غایب است، مى توان گفت که ابعاد و تعریف آن با اینگونه نمایش شباهتى ندارد و به عبارتى نتیجه حاصل از این نمایش از جنس و جوهر ویژه خود برخوردار است، نتیجه اى که اولاً مستقیماً متوجه همان بازیگرانى است که در جمع خود بازى مى کنند و دوماً نتیجه اى اصولاً از جنس دستاوردهایى است که روانشناسى به دنبال آن است. اصطلاح فارسى «نمایش روانشناختى» برابر نهادى آزاد براى سایکودرام (psychodrama) است، این واژه انگلیسى تا مدت ها (حتى گاهى امروزه) به «تئاتردرمانى» یا «نمایش درمانى» ترجمه شده است.
اما واقعیت این است که «نمایش درمانى» فقط جزیى و شاخه اى در درون این مفهوم است. خود این واژه اشاره اى مستقیم یا تخصصى به «نمایش درمانى» ندارد و ترکیبى ساده از دو واژه عام «نمایش» و «روان» (روان _ نمایش) است.
دکتر حسن حق شناس و دکتر حمید اشکانى که از اولین کسانى هستند که به ترجمه هاى تخصصى در این زمینه پرداخته اند، در پیش گفتار کتاب «درون پردازى» (که ویرایش قدیمى تر آن در سال ۱۳۷۰ با نام «تئاتردرمانى» به چاپ رسیده است) چنین مى گویند: «واژه «تئاتردرمانى» در مقابل «سایکودرام» تا حدودى نارسا است و سپس اضافه مى کنند: ««سایکودرام» به بیماران محدود نمى شود، بلکه این پدیده در موقعیت هاى آموزشى، مشاور ازدواج و مشکلات مراکز صنعتى به کار مى آید.»
به این مجموعه مى توان اضافه کرد که این نمایش در بسیارى زمینه هاى مشاوره و نیز آنچه که امروز به عنوان «مهارت هاى رفتارى» شناخته مى شود و همچنین توسعه و شکوفایى عواملى مثل احساس، ادراک، شناخت و تخیل برنامه هاى اساسى دارد، ضمن آنکه تفریح و تفننى است که در بازسازى آرامش و تعادل روانى به خوبى موثر است. از همین رو «سایکودرام» بسیار فراتر از حوزه «نمایش درمانى» است و این شیوه تنها شاخه اى از آن است و برابر نهاد «نمایش روانشناختى» با درونمایه و اصل واژه «سایکودرام» همخوان تر است.
اما کاربرد «نمایش درمانى» در ایران بسیار محدود بوده و هست. یکى دو نهاد موجود نیز در واقع به عنوان نهادهاى نمونه اى فعالیت مى کنند. «نمایش درمانى» از روش شناسى تخصصى و خاص خود برخوردار است و جلسات آن را کارگردانى که متخصص روانشناسى بالینى و یا متخصص در گرایشى که روانشناسى شخصیت زمینه اصلى آن است هدایت مى کند. میگنا دات آی آر.وى البته باید در زمینه نمایش نیز از شناخت تخصصى لازم برخوردار باشد و مانند کارگردان هنرى تئاتر، توان مقدمه چینى و برانگیختن درون بازیگر و ایجاد میل و شوق به بازى خلاق را داشته باشد. او باید رفتارها، معانى نهفته و عواطف را به زبان نمایشى (دراماتیک) بشناسد و اتفاقات زنده و فى البداهه جریان بازى را به شکلى خلاق جزیى از بازى و نمایشى کند که با هدفى درمانى جریان دارد و به اصطلاح با کالبدشناسى رویدادها که طى آن هدفى روانشناختى با زبانى نمایشى دنبال مى شود آشنایى کافى داشته باشد و در همه این زمینه ها دستیار یا دستیاران خود را به خوبى به کار گیرد.
جنبه دیگرى از «نمایش روانشناختى» شاخه بسیار مهم «نمایش شکوفایى» یا «نمایش خلاقیت» (creative drama) است که با نام «تئاتر خلاق» نیز معرفى مى شود، نامى که هر چند ترجمه واژه به واژه امانت دارى است اما گمان نمى کنم مفهوم آن را به درستى منتقل کند. این شیوه نمایشى بر حوزه سنى کودکان تا جوانان تاکید خاصى دارد و بیشتر تمرکز این نوشته نیز متوجه آن است.
در این نمایش آنگونه که در «نمایش درمانى» رایج است کار تخصصى روانشناختى به طور مستقیم مطرح نیست، بلکه روانشناسى در طرح و برنامه ریزى هاى کلان آن نقش اساسى دارد. برنامه هاى این تئاتر، رها شدن در دنیایى از بازى هاى حرکتى، شعر و ترانه و بازى هاى نمایشى است، در بازى هاى حرکتى، هدف هایى مانند رسیدن به رشد و خلاقیت ذهنى و جسمى (و در مسیرى از ساده به پیچیده) دنبال مى شود. در تمرین هایى مثل بازى هاى نمایشى، مهارت هاى رفتار و شناختى که با هدف درک روشن تر فرد از خود، به خصوص جنبه هاى پنهان مانده خود (از جمله استعدادها، خواسته ها و عواطفى که همیشه به راحتى خود را نشان نمى دهند) و نیز درک بهتر دیگران و محیط و یا پس زدن بعضى عوامل مزاحم درونى که راه بروز توانایى هاى نهفته در شخص را مى بندند، که از آن جمله مى توان به رشد مهارت هاى لازم براى کار گروهى اشاره کرد. به طورى که فرد با مهارت و تسلط بیشترى در جمع و با جمع کار، زندگى، شادى، رقابت و همکارى کند.
از جهتى دیگر این بازى هاى نمایشى عرصه اى براى برون ریزى هیجان ها است، که یکى از نیازهاى زیستن است، زیرا عواطف، غرایز و نیروهاى درونى ما چنان زایش و انباشتگى پربارى دارند که فعالیت هاى عادى زیستن نمى تواند آنها را به خوبى آزاد کند و تعادل لذت بخش و آرام کننده اى بسازد و این کار نمایشى با رهاسازى فرد در دنیایى از شعر و ترانه، حرکت، بازى و نمایش مانند فعالیت هاى دیگرى همچون ورزش، تفریح، آثار هنرى، هم صحبتى (که به خصوص زن ها از آن بهره مى برند)، از جمله بسترهاى لذت بخش رهاسازى هیجان ها است و این برنامه نمایشى در محدوده ماهیت و تعریف خود سهمى از این نقش را برآورده مى کند.
درکل تئاتر درمانی تلفیقی از هنر تئاتر و دانش روانشناسی است که روی بیمارهای جسمی تاثیرمستقیم ندارد، مگر بیماریهایی که ریشه روان- تنی یا ریشه تمارض داشته باشند. یعنی فرد به دلیل مشکلات و مسائل روحی و روانیاش خود را بیمارنشان دهد.
سایکو درام مستقیماً روی روان انسان تاثیرمی گذارد و دریک محیط امن و دربسته امکان تمرین زندگی را فراهم می آورد تا بیماران موقعیتهایی را تجربه کنند که در زندگی واقعی تجربه آن امکان پذیر نیست،این تجربیات اگر در زندگی واقعی روی دهد ممکن است برای اشخاص عواقب سنگینی را به همراه داشته باشد.
آدمی که دچار اختلال خلقی یا عصبی است، پرخاشگراست، خجالتی و کم رو یا حتی پرحرف است، مشکلاتش را از طریق تئاتردرمانی قابل حل است. در واقع تئاتر درمانی بیماریهای پیشرفته روانی که نمی توان ریشه آن را پیدا کرد بسیار موثر است البته با کمی دقت تفاوتهای بسیاری بین تئاتر درمانی و سایکو درام هست. بدین صورت که درسایکودرام کارگردان به صورت گفتگو وارد عمل می شود و بیشتر سوال می پرسد و با تکنیکهای خاص سعی در بهبود بیمار دارد. مثل تکنیک صندلی داغ که فرد می نشیند و افراد مختف این اجازه را دارند تا ازاو سوالات بیشماری کنند و او بدون هیچ ترس و واهمه ای به آنها جواب دهد. اما در تئاتردرمانی، کارگردان بیشتر فضا میسازد و درمانجو را از طریق فضاهایی که ایجاد می کند به عکس العمل وا می دارد. در واقع به این صورت که با پخش موسیقی و حرکات که خود کارگردان وارد صحنه می شود بقیه هم از درون به این خواسته میرسند و وارد بازی میشود که همه چیز درهمان ابتدا درمان محسوب میشود....
-فرزانه نيكروحمتين- شرق 1567
-میگنا