مانع دخالت خانوادهها شوید
زوجین با وجود متفاوت بودن روابط شان اغلب مشکلات یکسانی را تجربه می کنند. برخی از این موارد رایج که باعث بروز مشاجره بین زوجین می شود، خانواده طرفین است.
این اختلاف معمولاً در سال اول ازدواج بیشتر رخ می دهد. این مشکل عموماً هنگامی رخ می دهد که یکی از زوجین احساس می کند خانواده طرف مقابل بیش از حد منتقد یا کنجکاو است. زوجین ممکن است در رابطه با تعداد دیدارهایشان با خانواده همسر با هم به توافق نرسند یا بر این عقیده باشند که همسرشان بیش از حد به خانواده اش وابسته است.
تمام این عوامل می تواند باعث بروز مشاجره بین زوجین شود، اما این مشکل با در میان گذاشتن احساسات و گفت وگو در رابطه با نحوه ارتباط با خانواده همسر به راحتی قابل حل است. باید توجه داشت که در این گفت وگو هرگز فردی مورد سرزنش قرار نگرفته و کسی را مقصر قلمداد نکند زیرا این امر بیشتر باعث بروز دلخوری و رنجش خواهد شد. بیان خصوصیات منفی خانواده همسر شرایط را وخیم تر کرده و باعث می شود طرف مقابل حالت دفاعی به خود بگیرد. رابطه تازه عروس و دامادها با خانوادههای طرف مقابل از عوامل مهم در استحكام رابطه همسران است. با توجه به اینکه خانواده اولین و تاثیرگذارترین نهادی است که فرد در آن رشد کرده، والدین قابلیت دخالت مثبت و منفی را در همه مراحل زندگی فرزندان حتی زمانی که آنها مستقل شدهاند را دارند و البته شرایط فرهنگی و اجتماعی حاکم بر جامعه نیز به این مسئله دامن میزند که متاسفانه دخالت های نابجا و نادرست والدین از حیطههای مشکلزا برای زوجهای تازه شكل گرفته تا آنجا که آمار بالایی در زمینه طلاق را به خود اختصاص داده است. متاسفانه در فرهنگ ما روابط عاطفی بین افراد در حد افراطی که قرار می گیرد. رفت و آمدها و معاشرتها از حد اعتدال خارج می شود و توقعات بالا می رود و از طرفی وقتی ارتباطات زیاد شد به تبع آن نظردادن ها هم زیاد شده و کم کم جنبه دخالت پیدا می کند و متاسفانه در بسیاری از موارد وقتی نظری داده می شود شخص متوقع است که حتما" نظرش اعمال شود و اگر مورد بی توجهی قرار گرفت این امر را بی احترامی تلقی کرده و کم کم دلخوریها آغاز می شوند . در بسیاری از موارد دیده شده روابط زیاد از حد منجر به قطع ارتباط گردیده است. لذا برای آن که به آن مرحله نرسید بهتر است همیشه در روابط خود حد اعتدال و مرزها را رعایت کنید تا هرگز دچار مشکل نشوید. و این حد و مرزها برای افراد مختلف نیز متفاوت است و درک این تفاوتها هم بستگی به شرایط هر خانواده ای متفاوت می باشد.
والدین دخالت بكنند یا نه؟
در مورد اینکه دخالت والدین حین مشکلات عروس و دامادهایی که تازه عقد کرده اند یا قرار است به زودی زیر یک سقف بروند، باید گفت روانشناسان توصیه میکنند والدین، خود را در مشکلات و مسائل فرزندشان با همسرشان دخالت ندهند و بهترین كار این است كه آنها قوه تشخیص داشته باشند که آیا در حل این موضوع کمککننده هستند یا خیر، مگر آنکه فرزندشان مشکلساز باشد که در این صورت بهتر است که خود را درگیر قضیه كنند.
در کل در زمینه بروز مشکلات اولویت مداخله با کسی است که برای زن و شوهر از جایگاه خوبی برخوردار باشد و هر دو طرف او را قبول داشته باشند. مثلا اگر هر دو، پدر داماد یا مادر عروس را قبول دارند فقط نظر او را بپرسند و اجازه دخالت را به دیگران ندهند. زوجهای جوان باید ضمن عشق و احترامی که برای والدینشان قائل هستند با هم توافق کنند که به دلیل هیچ کس و هیچ حرفی نباید رابطهشان به هم بریزند وقتی این توافق وجود داشتهباشد، هر اتفاقی که در خانوادههای طرفین بیفتد یا هر حرفی که زده شود، ۲ طرف شروع به دعوا و جر و بحث درباره آن حرف و اتفاق نمیکنند و حساسیت نشان نمیدهند. بارها دیده شده است، زوجها خودشان ۲نفر هیچ مشکلی با هم ندارند و رابطهشان هم با هم خوب است اما به دلیل حرفهای اطرافیان یا سوتفاهمها با هم دچار مشکل میشوند یعنی دچار حواشی زندگی میشوند. هم زوجها و هم پدر و مادرها باید بدانند، ارتباط میان زن و شوهر مهمتر از هر چیز دیگری از جمله حرفها و خواستهها و فکرهای دیگران است و هیچچیزی نباید به رابطه مثبت آنها خدشه وارد کند.
مدیریت رابطه با هر خانواده
وقتی والدین یکی از زوجین در زندگی آنها دخالت میکنند خیلی خوب است که هرکدام با خانواده خود صحبت کنند یعنی اگر والدین آقا دخالت میکنند آقا خودش این مسئله را مدیریت کند به عبارتی مدیریت والدین شما با خودتان است و اگر نیازی بود در آخر همسرتان وارد شود. البته بهتر است اصلا همسر شما وارد این ماجرا نشود، هرچقدر کدورتهای داماد یا عروس با والدین همسر کمتر باشد بهتر است؛ به عبارتی اگر شما بخواهید رابطه با خانواده همسرتان را مدیریت کنید در نهایت شما، شخص بد ماجرا خواهید بود و ممکن است شما و والدین همسرتان روبهروی هم قرار بگیرید.
همچنین اگر مسئلهای وجود دارد خوب است والدین با فرزند خودشان صحبت کنند و پای عروس و دامادشان را به ماجرا باز نکنند چون در غیر این صورت ممکن است به جای حل مشکل، لجبازی بهوجود بیاید و کدورتها مشکلات بیشتری بهوجود بیاورد.
وقتی احساسات والدین زندگی را خراب میکند
پدر و مادرها باید به این امر واقف باشند، وقتی فرزندشان را دوست دارند خواهان خوشبختی او هستند و خوشبختی او در گرو رابطهای خوب با همسرش است. پس هیچ عاملی نباید باعث شود، رابطه آنها خراب و فضای بین آنها آلوده شود. متاسفانه بعضی از خانوادهها متوجه نیستند که با بعضی از خودخواهیها یا موضعگیری نسبت به خانواده طرف مقابل و با حق به جانب نشان دادن خودشان رابطه بین فرزند و همسرش را خراب میکنند و به زندگی آنها آسیب میرسانند، گاهی حرفهای پرغرض و متلکآمیز خانوادهها تنها با این قصد گفته میشود که احساساتشان تخلیه شود و اصلا توجه نمیکنند که همین حرفها میتواند رابطه بین زوجین را خراب کند و حتی ممکن است به جدایی برسند.
با احترام به خانوادهها پیام دهید
اگر خانواده شما اهل دخالت در زندگی شما و همسرتان هستند باید بهعنوان فرزندشان این پیام را با احترام به آنها بدهید که در حال دخالت در زندگی شما هستند و عملا همین دخالتها در رابطه شما مشکل بهوجود میآورد. یک زمانهایی بچهها جرات این را ندارند که به والدینشان بگویند دخالت آنها زندگیشان را به هم ریخته است یا حتی شرم میکنند یا… اینجا صحبت بیاحترامی نیست ولی خوب است به آنها گوشزد کنید و حتی در جاهایی مقابل آن بایستید.
رسمی باشید و صمیمی
این جزو مهارت هایی است که شما باید قبل از ازدواج یا حداقل در دوران نامزدی آن را کسب کنید. دختران و پسران جوانی که تشکیل زندگی مشترک میدهند باید بدانند که با پدر و مادر همسرشان هرقدر هم كه صمیمی باشند درنهایت آنها پدر و مادر طرف مقابل هستند و اگر مشکلی پیش بیاید در انتها والدین حق را به فرزند خودشان میدهند. بهترین نوع تعامل تازه عروس با خانواده شوهر و تازه داماد با خانواده همسرش، حفظ احترام و فاصلهها، احترام گذاشتن به اصول ارتباطی و پرهیز از صمیمی شدن بیش از اندازه است.
زوجهای جوان با خانوادههای همسرشان باید یک رابطه رسمی و صمیمی داشته باشند که بهترین شیوه تعامل و برخورد بین آنان در ابتدای زندگی زناشویی است بهخصوص در 2 سال اول زندگی.
اگر رفتوآمد با یکی از خانوادهها چه خانواده دختر چه پسر خیلی زیاد و بیش از اندازه باشد معمولا منشا درگیری میشود. حتی در دوران عقد، اقامت های طولانی مدت شما در خانه پدری همسرتان می تواند زمینه دخالت های آینده خانواده همسرتان در زندگی شما را فراهم کند.
نه خیلی دور، نه خیلی نزدیک
در باب معاشرت و رفتوآمد زوجها با خانوادههای طرف مقابل نمیتوان نسخه خاصی پیچید و این مسئله براساس انتظارات زوجها پایهگذاری میشود. بهترین نوع حالت دیدارها و رفتوآمدها این است که باعث به هم خوردن خلوتهای دو نفره زن و شوهر نشود.
دیدار از والدین باید بر اساس توافق و رضایت بین زن و شوهر باشد، زیرا این مسئله به هر دوی آنها مربوط است، حتی رفتوآمد والدین به خانه عروس یا دامادشان باید به نحوی باشد که برای آنها مشکلآفرین نباشد. پدر و مادرها باید گوش به زنگ باشند و به خواست همسر فرزندشان احترام بگذارند و حداقل این مسائل را در سالهای اولیه زندگی رعایت كنند.
اگر رفتوآمد با یکی از خانوادهها چه خانواده دختر چه پسر خیلی زیاد و بیش از اندازه باشد معمولا منشا درگیری میشود. حتی در دوران عقد، اقامت های طولانی مدت شما در خانه پدری همسرتان می تواند زمینه دخالت های آینده خانواده همسرتان در زندگی شما را فراهم کند.
رابطه باید با فاصله و احترام شروع شود و سپس در طول زمان مسیر صمیمیت را پیدا كند. درباره محل زندگی و اقامت زوجهای جوان پیشنهاد و توصیه روانشناسان این است که محل زندگی زوجهای تازه نه به هر دو خانواده دور باشد و نه نزدیک.
فرق میان نصیحت و دخالت
برای تمایز و تشخیص بین پند و نصیحتهای والدین و دخالت باید گفت که رابطه محترمانهای که در آن مرزها رعایت شود، تعیینکننده است. اگر در ابتدا روابط بین زوجها و خانوادهها محترمانه باشد آن وقت دختر و پسر تلاش والدین برای حل مسئله را بهعنوان نصیحت و ارائه راهکار میپذیرند اما اگر این ارتباط محترمانه نباشد، مسلما آن را دخالت میبینند.
یکی از نیازهایی که زوجین دارند این است که در سالهای اولیه تشکیل زندگی میخواهند با والدین طرف مقابلشان صمیمی شوند و بیش از اندازه به معاشرت کردن روی میآورند یا در هر کاری از آنها مشورت میگیرند و در واقع خود زوجها هستند که این اجازه را میدهند که رابطه از حالت احترام خارج شود و این را باید دانست که صمیمیتهای زیاد درگیری و تنش ایجاد میکند. از کنار دخالتها عبور کنید
گاهی پدر و مادرها حرفهای خودشان را میزنند و هرچقدر هم به آنها گوشزد میکنیم، آنها توجهی نکرده و کار خودشان را ادامه میدهند، در اینجا باید ضمن احترامی که به پدر و مادرتان میگذارید کار خودتان را بکنید و به هیچ وجه در مورد این حرفها و دخالتها نه فکر کنید و نه حرف بزنید. مسئله اصلی زوجها از جایی آغاز میشود که بهدلیل دخالت والدین با هم شروع به جر و بحث میکنند و مثلا اینکه چرا بابای تو این را گفت؟ یا چرا مادرهایتان چنین رفتاری کردند؟ و… اگر این گفتوگوها نباشد و شما و همسرتان هم این توافق را داشته باشید که قرار نیست هیچ حرفی رابطه شما را خراب کند، به راحتی از کنار دخالتها عبور میکنید و اصلا به آنها فکر هم نمیکنید چون به هر صورت این حرفها همیشه وجود خواهد داشت و لزومی ندارد رابطه شما را خراب کند.
دخالت خانوادههای پسران
علل دخالت عمده والدین در زندگی فرزندان”‹شان، حمایت مالی خانواده است که از زمان طفولیت تا هنگام ازدواج یا حتی بعد از ازدواج ادامه دارد. در واقع از نظر من یكی از نكات مهم تاثیرگذار در این مورد مسئله تحصیل و دانشگاه است. دانشگاه یک وقفه زمانی بین تولید و مفید بودن و کارایی فرد در جامعه ایجاد میکند.
18 سالگی سن مهمی در اجتماعی شدن فرد است اما حمایت مالی خانواده در دوران تحصیل فرزند را به خانواده وابسته میکند. migna.ir عموما جوانان تا حدود 25 سالگی پا به عرصه اجتماع نمیگذارند، در این وقفه کمک مالی خانواده همچنان ادامه دارد تا اینکه دختر و پسر میخواهند تشکیل زندگی دهند و برای تشکیل زندگی، هزینه ازدواج و وسایل اولیه که نسبت به 10 سال گذشته هزینه آنها چند برابر شده، محتاج خانوادههایشان هستند.
این حمایت مالی والدین آغازگر دخالت در زندگی بعد از ازدواج فرزندان میشود. در زمینه اینکه دخالت خانواده عروس یا خانواده داماد کدامیک بیشتر است، نمیتوان آمار دقیقی ارائه داد اما در میان مراجعان بهنظر میرسد میزان دخالت خانوادههای پسر بسیار افزایش یافته و تبدیل به یک معضل شده است.
وقتی همسرتان کار را سخت میکند
اگر همسر شما مشکلی با دخالتهای والدینش نداشته باشد و به عبارتی خودش اجازه دخالت را به پدر و مادرش میدهد کار خیلی مشکل میشود مسلما در چنین وضعیتی شما بسیار اذیت شده، آسیب میبینید و این میتواند رابطه را هم خراب کند مثلا اگر مادر همسرتان گلهای از شما داشته باشد و همسرتان هم این موضوع را به شما منتقل کند و پاسخ بخواهد، بحث آغاز میشود. در این لحظه از همسرتان بخواهید ببیند چه چیز برایش مهمتر است؟ به او بگویید والدینش را دوست نداشته باشد یا به آنها احترام نگذارد بلکه میخواهید اولویت اولش حفظ و مثبت نگه داشتن رابطه زناشویی باشد وگرنه چرا ازدواج کردهاست؟! به او یادآوری کنید قرار نیست شما به واسطه همسرتان نه با او بلکه با خانواده او زندگی کنید.
رفت و آمد زیاد با خانوادهها ممنوع
درکشور ایران چون روابط نزدیک و همگرایی بین خانوادهها وجود دارد و با همه حرف زیاد میزنیم به همین دلیل وقتی زمان دیدنها زیاد میشود، بر همان منوال هم مشکلات نیز زیاد میشود مثلا اگر شما یکی از دوستانتان را زیاد ببینید، بالاخره یا از هم خسته میشوید یا ممکن است یک دلخوری کوچک بین شما بهوجود بیاید. وقتی دیر به دیر یکدیگررا ببینید هم حرف بیشتری دارید، هم سعی میکنید آن فرصتهای کوتاه را با حرفهای بهتر و زیباتری بگذرانید. این موضوع در مورد ما و پدر و مادرهایمان هم صادق است. پیشنهاد من این است که رفتوآمد با خانوادهها هفتهای یکبار یا ۲هفتهای یکبار و نهایتا ۲ ساعت باشد. حالا هر کدام از طرفین اگر میخواهند بیشتر خانواده خودشان را ببینند خوب حق دارند ولی رفتن ۲نفره بهتر است کمتر باشد. وقتی قرار باشد هر روز به خانه پدر و مادرها بروید بالاخره دلخوری پیش خواهد آمد. مثلا مادر شوهر از عروس چیزی میبیند که نمیپسندد مثل اینکه هر روز سفره را جمع میکرد ولی یک روز این کار را انجام نداده و… ولی وقتی رفتوآمد کم باشد اصلا صحبتها به این حیطهها وارد نمیشود. ولی چند نکته کلی وجود دارد که باید همه به آنها توجه نمایند:
1- مهمترین نکته این است که باید در فرهنگ ما جا بیفتد که تا از ما نظری را نخواسته اند هرگز نظر ندهیم . هرگز به کسی که از ما مشورت نخواسته راهنمایی نکنیم. که اگر غیر از این باشد ارزش همفکری ما کم می شود و جنبه دخالت پیدا می کند.
2- دیگر این که اگر از ما نظری خواستند و ما نظر دادیم هرگز انتظار نداشته باشیم که حتما نظر ما اعمال شود. و قبول کنیم ممکن است نظر ما رد شود و این دلیل بی احترامی نمی باشد.
3- یکی از مهمترین مسایل این است که یک زوج وقتی ازدواج می کنند باید به استقلال اقتصادی رسیده باشند زیرا دیده شده وقتی جوانها از حمایت مالی خانواده ها برخوردار هستند متاسفانه خانواده حامی به دلیل برطرف کردن نیاز مالی فرزند خود به خود اجازه می دهد که در امور مختلف دخالت نماید. و حتی در مواردی که به این امر اعتراض می شود خانواده حامی ادعا می کند که اگر از این حق برخوردار نباشد حمایت مالی را قطع می کند. در صورتی که خانواده فداکار خانواده ای است که بدون هیچ چشم داشتی از فرزند خود حمایت نماید.
از طرفی اگر جوانها می خواهند مستقل باشند باید از نظر اقتصادی هم استقلال لازم را پیدا کنند.
4- نکته دیگر این است که هنگام ازدواج باید زوج به بلوغ فکری و سنی هم رسیده باشند. زیرا در مواردی که مثلا سن ازدواج کم است خانواده ها به بهانه این که فرزندانشان هنوز بچه هستند و تجربه ندارند به خود حق دخالت را می دهند. لذا بلوغ فکری و شخصیتی می تواند مانع از دخالت شود.
5- از طرفی همه افرادی که دخالت می کنند کار خودشان را توجیه نموده و ادعای دلسوزی و مهربانی و ارایه تجربیات به جوانها را دارند و هرگز کار خودشان را دخالت نمی دانند . به این افراد باید گفت تا از شما نخواسته اند دلسوزی نکنید و بدانید همه افراد دارای قوه تشخیص و ادراک هستند و هرکس به نوعی زندگی خود را می چرخاند. و به فرزندان خود اعتماد داشته باشید و بدانید آنها بزرگ شده اند و دیگر بچه نیستند.
6- بسیاری از والدین انتظار دارند فرزندشان پس از ازدواج همچون گذشته رفتار نماید. بنظر من این یک خواسته نامعقول است زیرا همین والدین نیز روزی ازدواج کرده اند و والدین خودشان را به قصد زندگی زناشویی مستقل ترک نموده اند و این یک چرخه طبیعی است که از ابتدا بوده و همیشه هم جریان دارد والدین فرزندانی را با زحمت به میل خود بزرگ می کنند و فرزندان نیز در زمان موعود خود به دنبال سرنوشت رفته و مستقل می شوند. لذا بزرگترها هرگز نباید توقع داشته باشند فرزندی که ازدواج کرد مثل گذشته باشد زیرا وقتی فرد متاهل شد دیگر دو نفر هستند که باید تصمیم گیری کنند. البته توقع احترام داشتن به جا است ولی توقع دخالت در امور زندگی فرزندان کاری است نادرست.
7- از طرفی جوانها هم باید بدانند وقتی ازدواج می کنند ازدواج یک تحول است که باید با تغییر همراه باشد و این تغییر در همه رفتار و کردار فرد باید نمایان شود. باید درک کرد پس از ازدواج دو نفر با دو سلیقه و عقیده متفاوت هستند که باید با یکدیگر تفاهم برقرار کنند و در مورد تمام موارد از جمله ارتباطات خود تصمیم بگیرند.
دیده شده در بسیاری از موارد زن یا مرد پس از ازدواج هم خواسته مثل گذشته روابط خانوادگی اش را داشته باشد و در تمام مسایل نظر خانواده اش برایش مهم بوده در صورتی که باید پس از ازدواج نظر همسر مهمتر از نظر دیگران باشد حتی اگر مشورت هم می کنید از یکدیگر اجازه بگیرید و در نهایت با همسر خود تصمیم گیری کنید. و در نظر بگیرید که همسرتان تا چه حد به داشتن ارتباط شما رضایت می دهد و این در مورد زن یا مرد فرقی نمی کند. این ارتباطات را تعدیل کنید. باز هم می گویم احترام گذاشتن با دخالت دادن فرق می کند. و باید بدانید وقتی ازدواج می کنید جایگاه شما در خانه پدری تان فرق می کند و دیگر مثل گذشته نیستید. این را با یک مثال ساده می گویم . شما فرض کنید در زمان مجردی در خانه اصطلاحا" پدریتان نیاز کوچکی مثل خرید کفش داشتید مسلما" به راحتی نیاز خود را با والدینتان مطرح می کردید و می خواستید که نیاز شما را برطرف کنند . ولی وقتی ازدواج می کنید دیگر به هزار و یک دلیل رویتان نمی شود یک چنین درخواستی را از والدین خود داشته باشید و همیشه سعی می کنید خودتان نیازهای خود را برطرف کنید . پس می بینید که پس از ازدواج یک چنین مثال ساده ای نشان دهنده یک تغییر در جایگاه فرد است لذا باید قبول کرد که پس از ازدواج روابط افراد حتی با والدینشان تحت تاثیر و تغییر قرار می گیرد و فقط باید کوشید بهترین تغییر را ایجاد کرد و اگر کسی بخواهد مثل گذشته اش رفتار کند دیر یا زود با مشکل روبرو خواهد شد.
دیده شده در مواردی افراد بخاطر تعصبات خانوادگی از یکدیگر جدا شده اند و به خانه پدری برگشته اند ولی همه اذعان داشته اند پس از طلاق هرگز در خانه پدریشان احساس گذشته را نداشته اند و راحت نبوده اند و احساس سربار بودن را داشته اند . اینها نشان می دهد که پس از ازدواج خواه نا خواه روابط والدین با فرزندان تغییر می کند .پس سعی کنید در این راه دچار اشتباه نشوید!
8- به نظر شخصی من برای این که از دخالتها جلوگیری شود بهتر است رفت و آمدها و معاشرتهای خود را تعدیل نمود و حتی در مواردی توصیه می شود که خیلی رسمی باید برخورد کرد . بطوری که خیلی رسمی و با ادب و احترام کامل معاشرت نمود تا رو در بایستی ها و حرمتها حفظ شود و دیگران به خود حق دخالت ندهند . زیرا همانطور که گفتم متاسفانه وقتی در روابطمان افراط کنیم دیگران صمیمیت را دلیل بر حق دخالت می دانند ثابت شده در معاشرتهای زیاد دخالتها هم بیشتر بوده است. صله رحم و ارتباط با ا قوام و خانواده اگر در چارچوب صحیح و در مرز خود باشد قابل احترام است اگر قرار باشد منجر به دخالت و در نهایت اختلاف شود جایز نیست.
9- زن و مرد باید همیشه و در همه حال تکیه گاه یکدیگر باشند . حتی در غیاب هم باید از یکدیگر دفاع کنند. به این منظور که اگر فردی به همسرتان بی احترامی کرد باید در دفاع از او بکوشید و بگویید اگر برای من ارزش قایل هستید باید برای همسر من نیز ارزش قایل باشید و اگر صحبتی هست باید در کمال احترام در حضور خودش عنوان شود تا مشکل برطرف گردد.
خانمی ادعا می کرد وقتی همسرش به تنهایی نزد خانواده اش می رود در غیاب او خانواده همسرش از نقطه ضعفهای او به شوهرش تعریفها می کنند. و مرد ادعا می کرد آنها هر حرفی می زنند برای خودشان می گویند و من اصلا تحت تاثیر خانواده ام قرار نمی گیرم و به حرفهایشان توجه نمی کنم. در پاسخ این آقا گفتم بدانید همیشه وقتی شنونده خوبی وجود داشته باشد گوینده خوبی هم وجود خواهد داشت . اگر شما شنوده حرفهای آنها نباشید پس آنها هم حرفی برای گفتن به شما نخواهند داشت. اگر فقط یک بار که خانواده تان خواست پشت سر همسرتان حرفی بزند و شما می گفتید که من اجازه نمی دهم در غیاب همسرم در موردش حرفی بزنید و اگر چنین بکنید باعث می شود حرمت و احترام خودتان را از دست دهید و اگر حرفی دارید در کمال ادب و احترام به خودش بگویید و بدانید من از او حمایت می کنم چون همسرش هستم و باید چنین بکنم لذا ایمان داشته باشید دیگر هرگز پشت سر همسرتان کسی حرفی نخواهد زد زیرا احترام به همسر احترام به شما قلمداد شده است و از طرفی همسرتان هم یقین پیدا می کند که کسی هست که همیشه از او حمایت کند. و اگر حمایت شما نباشد همسرتان خودش برای دفاع از خود اقدام می کند که ممکن است این رفتار نتایج بدتری داشته باشد. اگر شما ادعا می کنید به حرف آنها توجه نمی کنید پس لزومی هم ندارد شنونده حرفهایشان باشید زیرا کسانی که به بد گویی در پشت سر افراد دیگر می پردازند مسلما نیاتی دارند که ممکن است در ابتدا شما تحت تاثیر قرار نگیرید ولی در آینده این تکرارها باعث اختلاف در زندگیتان می شود. و اگر در ابتدا با تحکم و جذبه برخورد شود از برخوردهای دیگر جلوگیری می شود.
10- در بسیاری از موارد تعصبات شدید خانوادگی باعث اختلاف شده است و این که یکی از همسرها خواسته به نوعی دفاع از خانواده اش بکند که منجر به لج و لجبازی شده است. در صورتی که اگر افراد واقع بین باشند و نقطه ضعفهای یکدیگر و خانواده های یکدیگر را قبول کنند و تعصب به خرج ندهند مشکلی هم ایجاد نمی شود.
خانمی مدام می گفت پدرم چنین گفت و چنان کرد و معتقد بود که کار پدرش درست است . و همین امر باعث ایجاد حساسیت در همسرش شده بود که حتی کارهای درست پدر را بد می پنداشت.
توصیه می شود هرگز نظر خانواده خود را مستقیم در زندگی مشترک دخالت ندهید و اگر موردی است که فکر می کنید درست است باز هم با همسر خود مشورت کنید وتصمیم نهایی را با هم بگیرید. و هرگز تعصب به خرج ندهید که چون خانواده ام چنین است من باید فلان کار را انجام دهم یا ندهم. اگر چنین اشتباهی را مرتکب شدید یقین داشته باشید فقط باعث ایجاد دلخوری بین همسرتان و خانواده تان خواهید شد.
11- هرگز از همسر خود توقع نداشته باشید که مثل شما به خانواده تان بنگرد. و توقعات خانواده ها از عروس یا داماد نباید زیاد باشد زیرا اگر کسی به خانواده همسرش احترام بگذارد این یک وظیفه نیست بلکه یک لطفی است که به خاطر وجود همسرش روا داشته است. البته این لطف می تواند جنبه انسانی داشته باشد. ولی وظیفه محسوب نمی شود. فرزندان در قبال والدین خود وظایفی دارند ولی همسرانشان در قبال والدین آنها هیچ وظیفه ای را ندارند .
12- درنزاع های خانوادگی جوانها برای جلب حمایت خانواده واز روی مظلوم نمایی خانواده ها را دخالت ندهند زیرا باعث افزایش تشنج می شود همانطور که قبلا" گفتم در مشاجرات خود فقط باید به افراد بی طرف مراجعه نمایند زیرا متاسفانه خانواده ها برای حمایت فرزندان خود ممکن است حقایق را نادیده بگیرند
۱۳- در نهایت تاکید می کنم همیشه یک زوج موفق در همه امور نظر یکدیگر را جویا شده و برای هم احترام قایل می شوند حتی در مواردی که اختلاف سلیقه است نیز به اختلافات یکدیگر هم احترام می گذارند و هرگز به دیگران حتی والدین خود اجازه دخالت نمی دهند . و در مواردی هم که اختلافی ایجاد می شود بهتر است به خانواده ها مراجعه نشود زیرا جانبداری های بی مورد باعث تشدید اختلاف می گردد. در چنین مواردی به مشاورین با تجربه که بی طرف هم هستند مراجعه شود تا در محیطی آرام اختلافات حل شوند.
موارد بسیار دیگری را می توان برشمرد که شاید از حوصله این بحث خارج باشد.
- زندگی ایده آل / میگنا / برترین ها
این اختلاف معمولاً در سال اول ازدواج بیشتر رخ می دهد. این مشکل عموماً هنگامی رخ می دهد که یکی از زوجین احساس می کند خانواده طرف مقابل بیش از حد منتقد یا کنجکاو است. زوجین ممکن است در رابطه با تعداد دیدارهایشان با خانواده همسر با هم به توافق نرسند یا بر این عقیده باشند که همسرشان بیش از حد به خانواده اش وابسته است.
تمام این عوامل می تواند باعث بروز مشاجره بین زوجین شود، اما این مشکل با در میان گذاشتن احساسات و گفت وگو در رابطه با نحوه ارتباط با خانواده همسر به راحتی قابل حل است. باید توجه داشت که در این گفت وگو هرگز فردی مورد سرزنش قرار نگرفته و کسی را مقصر قلمداد نکند زیرا این امر بیشتر باعث بروز دلخوری و رنجش خواهد شد. بیان خصوصیات منفی خانواده همسر شرایط را وخیم تر کرده و باعث می شود طرف مقابل حالت دفاعی به خود بگیرد. رابطه تازه عروس و دامادها با خانوادههای طرف مقابل از عوامل مهم در استحكام رابطه همسران است. با توجه به اینکه خانواده اولین و تاثیرگذارترین نهادی است که فرد در آن رشد کرده، والدین قابلیت دخالت مثبت و منفی را در همه مراحل زندگی فرزندان حتی زمانی که آنها مستقل شدهاند را دارند و البته شرایط فرهنگی و اجتماعی حاکم بر جامعه نیز به این مسئله دامن میزند که متاسفانه دخالت های نابجا و نادرست والدین از حیطههای مشکلزا برای زوجهای تازه شكل گرفته تا آنجا که آمار بالایی در زمینه طلاق را به خود اختصاص داده است. متاسفانه در فرهنگ ما روابط عاطفی بین افراد در حد افراطی که قرار می گیرد. رفت و آمدها و معاشرتها از حد اعتدال خارج می شود و توقعات بالا می رود و از طرفی وقتی ارتباطات زیاد شد به تبع آن نظردادن ها هم زیاد شده و کم کم جنبه دخالت پیدا می کند و متاسفانه در بسیاری از موارد وقتی نظری داده می شود شخص متوقع است که حتما" نظرش اعمال شود و اگر مورد بی توجهی قرار گرفت این امر را بی احترامی تلقی کرده و کم کم دلخوریها آغاز می شوند . در بسیاری از موارد دیده شده روابط زیاد از حد منجر به قطع ارتباط گردیده است. لذا برای آن که به آن مرحله نرسید بهتر است همیشه در روابط خود حد اعتدال و مرزها را رعایت کنید تا هرگز دچار مشکل نشوید. و این حد و مرزها برای افراد مختلف نیز متفاوت است و درک این تفاوتها هم بستگی به شرایط هر خانواده ای متفاوت می باشد.
والدین دخالت بكنند یا نه؟
در مورد اینکه دخالت والدین حین مشکلات عروس و دامادهایی که تازه عقد کرده اند یا قرار است به زودی زیر یک سقف بروند، باید گفت روانشناسان توصیه میکنند والدین، خود را در مشکلات و مسائل فرزندشان با همسرشان دخالت ندهند و بهترین كار این است كه آنها قوه تشخیص داشته باشند که آیا در حل این موضوع کمککننده هستند یا خیر، مگر آنکه فرزندشان مشکلساز باشد که در این صورت بهتر است که خود را درگیر قضیه كنند.
در کل در زمینه بروز مشکلات اولویت مداخله با کسی است که برای زن و شوهر از جایگاه خوبی برخوردار باشد و هر دو طرف او را قبول داشته باشند. مثلا اگر هر دو، پدر داماد یا مادر عروس را قبول دارند فقط نظر او را بپرسند و اجازه دخالت را به دیگران ندهند. زوجهای جوان باید ضمن عشق و احترامی که برای والدینشان قائل هستند با هم توافق کنند که به دلیل هیچ کس و هیچ حرفی نباید رابطهشان به هم بریزند وقتی این توافق وجود داشتهباشد، هر اتفاقی که در خانوادههای طرفین بیفتد یا هر حرفی که زده شود، ۲ طرف شروع به دعوا و جر و بحث درباره آن حرف و اتفاق نمیکنند و حساسیت نشان نمیدهند. بارها دیده شده است، زوجها خودشان ۲نفر هیچ مشکلی با هم ندارند و رابطهشان هم با هم خوب است اما به دلیل حرفهای اطرافیان یا سوتفاهمها با هم دچار مشکل میشوند یعنی دچار حواشی زندگی میشوند. هم زوجها و هم پدر و مادرها باید بدانند، ارتباط میان زن و شوهر مهمتر از هر چیز دیگری از جمله حرفها و خواستهها و فکرهای دیگران است و هیچچیزی نباید به رابطه مثبت آنها خدشه وارد کند.
مدیریت رابطه با هر خانواده
وقتی والدین یکی از زوجین در زندگی آنها دخالت میکنند خیلی خوب است که هرکدام با خانواده خود صحبت کنند یعنی اگر والدین آقا دخالت میکنند آقا خودش این مسئله را مدیریت کند به عبارتی مدیریت والدین شما با خودتان است و اگر نیازی بود در آخر همسرتان وارد شود. البته بهتر است اصلا همسر شما وارد این ماجرا نشود، هرچقدر کدورتهای داماد یا عروس با والدین همسر کمتر باشد بهتر است؛ به عبارتی اگر شما بخواهید رابطه با خانواده همسرتان را مدیریت کنید در نهایت شما، شخص بد ماجرا خواهید بود و ممکن است شما و والدین همسرتان روبهروی هم قرار بگیرید.
همچنین اگر مسئلهای وجود دارد خوب است والدین با فرزند خودشان صحبت کنند و پای عروس و دامادشان را به ماجرا باز نکنند چون در غیر این صورت ممکن است به جای حل مشکل، لجبازی بهوجود بیاید و کدورتها مشکلات بیشتری بهوجود بیاورد.
وقتی احساسات والدین زندگی را خراب میکند
پدر و مادرها باید به این امر واقف باشند، وقتی فرزندشان را دوست دارند خواهان خوشبختی او هستند و خوشبختی او در گرو رابطهای خوب با همسرش است. پس هیچ عاملی نباید باعث شود، رابطه آنها خراب و فضای بین آنها آلوده شود. متاسفانه بعضی از خانوادهها متوجه نیستند که با بعضی از خودخواهیها یا موضعگیری نسبت به خانواده طرف مقابل و با حق به جانب نشان دادن خودشان رابطه بین فرزند و همسرش را خراب میکنند و به زندگی آنها آسیب میرسانند، گاهی حرفهای پرغرض و متلکآمیز خانوادهها تنها با این قصد گفته میشود که احساساتشان تخلیه شود و اصلا توجه نمیکنند که همین حرفها میتواند رابطه بین زوجین را خراب کند و حتی ممکن است به جدایی برسند.
با احترام به خانوادهها پیام دهید
اگر خانواده شما اهل دخالت در زندگی شما و همسرتان هستند باید بهعنوان فرزندشان این پیام را با احترام به آنها بدهید که در حال دخالت در زندگی شما هستند و عملا همین دخالتها در رابطه شما مشکل بهوجود میآورد. یک زمانهایی بچهها جرات این را ندارند که به والدینشان بگویند دخالت آنها زندگیشان را به هم ریخته است یا حتی شرم میکنند یا… اینجا صحبت بیاحترامی نیست ولی خوب است به آنها گوشزد کنید و حتی در جاهایی مقابل آن بایستید.
رسمی باشید و صمیمی
این جزو مهارت هایی است که شما باید قبل از ازدواج یا حداقل در دوران نامزدی آن را کسب کنید. دختران و پسران جوانی که تشکیل زندگی مشترک میدهند باید بدانند که با پدر و مادر همسرشان هرقدر هم كه صمیمی باشند درنهایت آنها پدر و مادر طرف مقابل هستند و اگر مشکلی پیش بیاید در انتها والدین حق را به فرزند خودشان میدهند. بهترین نوع تعامل تازه عروس با خانواده شوهر و تازه داماد با خانواده همسرش، حفظ احترام و فاصلهها، احترام گذاشتن به اصول ارتباطی و پرهیز از صمیمی شدن بیش از اندازه است.
زوجهای جوان با خانوادههای همسرشان باید یک رابطه رسمی و صمیمی داشته باشند که بهترین شیوه تعامل و برخورد بین آنان در ابتدای زندگی زناشویی است بهخصوص در 2 سال اول زندگی.
اگر رفتوآمد با یکی از خانوادهها چه خانواده دختر چه پسر خیلی زیاد و بیش از اندازه باشد معمولا منشا درگیری میشود. حتی در دوران عقد، اقامت های طولانی مدت شما در خانه پدری همسرتان می تواند زمینه دخالت های آینده خانواده همسرتان در زندگی شما را فراهم کند.
نه خیلی دور، نه خیلی نزدیک
در باب معاشرت و رفتوآمد زوجها با خانوادههای طرف مقابل نمیتوان نسخه خاصی پیچید و این مسئله براساس انتظارات زوجها پایهگذاری میشود. بهترین نوع حالت دیدارها و رفتوآمدها این است که باعث به هم خوردن خلوتهای دو نفره زن و شوهر نشود.
دیدار از والدین باید بر اساس توافق و رضایت بین زن و شوهر باشد، زیرا این مسئله به هر دوی آنها مربوط است، حتی رفتوآمد والدین به خانه عروس یا دامادشان باید به نحوی باشد که برای آنها مشکلآفرین نباشد. پدر و مادرها باید گوش به زنگ باشند و به خواست همسر فرزندشان احترام بگذارند و حداقل این مسائل را در سالهای اولیه زندگی رعایت كنند.
اگر رفتوآمد با یکی از خانوادهها چه خانواده دختر چه پسر خیلی زیاد و بیش از اندازه باشد معمولا منشا درگیری میشود. حتی در دوران عقد، اقامت های طولانی مدت شما در خانه پدری همسرتان می تواند زمینه دخالت های آینده خانواده همسرتان در زندگی شما را فراهم کند.
رابطه باید با فاصله و احترام شروع شود و سپس در طول زمان مسیر صمیمیت را پیدا كند. درباره محل زندگی و اقامت زوجهای جوان پیشنهاد و توصیه روانشناسان این است که محل زندگی زوجهای تازه نه به هر دو خانواده دور باشد و نه نزدیک.
فرق میان نصیحت و دخالت
برای تمایز و تشخیص بین پند و نصیحتهای والدین و دخالت باید گفت که رابطه محترمانهای که در آن مرزها رعایت شود، تعیینکننده است. اگر در ابتدا روابط بین زوجها و خانوادهها محترمانه باشد آن وقت دختر و پسر تلاش والدین برای حل مسئله را بهعنوان نصیحت و ارائه راهکار میپذیرند اما اگر این ارتباط محترمانه نباشد، مسلما آن را دخالت میبینند.
یکی از نیازهایی که زوجین دارند این است که در سالهای اولیه تشکیل زندگی میخواهند با والدین طرف مقابلشان صمیمی شوند و بیش از اندازه به معاشرت کردن روی میآورند یا در هر کاری از آنها مشورت میگیرند و در واقع خود زوجها هستند که این اجازه را میدهند که رابطه از حالت احترام خارج شود و این را باید دانست که صمیمیتهای زیاد درگیری و تنش ایجاد میکند. از کنار دخالتها عبور کنید
گاهی پدر و مادرها حرفهای خودشان را میزنند و هرچقدر هم به آنها گوشزد میکنیم، آنها توجهی نکرده و کار خودشان را ادامه میدهند، در اینجا باید ضمن احترامی که به پدر و مادرتان میگذارید کار خودتان را بکنید و به هیچ وجه در مورد این حرفها و دخالتها نه فکر کنید و نه حرف بزنید. مسئله اصلی زوجها از جایی آغاز میشود که بهدلیل دخالت والدین با هم شروع به جر و بحث میکنند و مثلا اینکه چرا بابای تو این را گفت؟ یا چرا مادرهایتان چنین رفتاری کردند؟ و… اگر این گفتوگوها نباشد و شما و همسرتان هم این توافق را داشته باشید که قرار نیست هیچ حرفی رابطه شما را خراب کند، به راحتی از کنار دخالتها عبور میکنید و اصلا به آنها فکر هم نمیکنید چون به هر صورت این حرفها همیشه وجود خواهد داشت و لزومی ندارد رابطه شما را خراب کند.
دخالت خانوادههای پسران
علل دخالت عمده والدین در زندگی فرزندان”‹شان، حمایت مالی خانواده است که از زمان طفولیت تا هنگام ازدواج یا حتی بعد از ازدواج ادامه دارد. در واقع از نظر من یكی از نكات مهم تاثیرگذار در این مورد مسئله تحصیل و دانشگاه است. دانشگاه یک وقفه زمانی بین تولید و مفید بودن و کارایی فرد در جامعه ایجاد میکند.
18 سالگی سن مهمی در اجتماعی شدن فرد است اما حمایت مالی خانواده در دوران تحصیل فرزند را به خانواده وابسته میکند. migna.ir عموما جوانان تا حدود 25 سالگی پا به عرصه اجتماع نمیگذارند، در این وقفه کمک مالی خانواده همچنان ادامه دارد تا اینکه دختر و پسر میخواهند تشکیل زندگی دهند و برای تشکیل زندگی، هزینه ازدواج و وسایل اولیه که نسبت به 10 سال گذشته هزینه آنها چند برابر شده، محتاج خانوادههایشان هستند.
این حمایت مالی والدین آغازگر دخالت در زندگی بعد از ازدواج فرزندان میشود. در زمینه اینکه دخالت خانواده عروس یا خانواده داماد کدامیک بیشتر است، نمیتوان آمار دقیقی ارائه داد اما در میان مراجعان بهنظر میرسد میزان دخالت خانوادههای پسر بسیار افزایش یافته و تبدیل به یک معضل شده است.
وقتی همسرتان کار را سخت میکند
اگر همسر شما مشکلی با دخالتهای والدینش نداشته باشد و به عبارتی خودش اجازه دخالت را به پدر و مادرش میدهد کار خیلی مشکل میشود مسلما در چنین وضعیتی شما بسیار اذیت شده، آسیب میبینید و این میتواند رابطه را هم خراب کند مثلا اگر مادر همسرتان گلهای از شما داشته باشد و همسرتان هم این موضوع را به شما منتقل کند و پاسخ بخواهد، بحث آغاز میشود. در این لحظه از همسرتان بخواهید ببیند چه چیز برایش مهمتر است؟ به او بگویید والدینش را دوست نداشته باشد یا به آنها احترام نگذارد بلکه میخواهید اولویت اولش حفظ و مثبت نگه داشتن رابطه زناشویی باشد وگرنه چرا ازدواج کردهاست؟! به او یادآوری کنید قرار نیست شما به واسطه همسرتان نه با او بلکه با خانواده او زندگی کنید.
رفت و آمد زیاد با خانوادهها ممنوع
درکشور ایران چون روابط نزدیک و همگرایی بین خانوادهها وجود دارد و با همه حرف زیاد میزنیم به همین دلیل وقتی زمان دیدنها زیاد میشود، بر همان منوال هم مشکلات نیز زیاد میشود مثلا اگر شما یکی از دوستانتان را زیاد ببینید، بالاخره یا از هم خسته میشوید یا ممکن است یک دلخوری کوچک بین شما بهوجود بیاید. وقتی دیر به دیر یکدیگررا ببینید هم حرف بیشتری دارید، هم سعی میکنید آن فرصتهای کوتاه را با حرفهای بهتر و زیباتری بگذرانید. این موضوع در مورد ما و پدر و مادرهایمان هم صادق است. پیشنهاد من این است که رفتوآمد با خانوادهها هفتهای یکبار یا ۲هفتهای یکبار و نهایتا ۲ ساعت باشد. حالا هر کدام از طرفین اگر میخواهند بیشتر خانواده خودشان را ببینند خوب حق دارند ولی رفتن ۲نفره بهتر است کمتر باشد. وقتی قرار باشد هر روز به خانه پدر و مادرها بروید بالاخره دلخوری پیش خواهد آمد. مثلا مادر شوهر از عروس چیزی میبیند که نمیپسندد مثل اینکه هر روز سفره را جمع میکرد ولی یک روز این کار را انجام نداده و… ولی وقتی رفتوآمد کم باشد اصلا صحبتها به این حیطهها وارد نمیشود. ولی چند نکته کلی وجود دارد که باید همه به آنها توجه نمایند:
1- مهمترین نکته این است که باید در فرهنگ ما جا بیفتد که تا از ما نظری را نخواسته اند هرگز نظر ندهیم . هرگز به کسی که از ما مشورت نخواسته راهنمایی نکنیم. که اگر غیر از این باشد ارزش همفکری ما کم می شود و جنبه دخالت پیدا می کند.
2- دیگر این که اگر از ما نظری خواستند و ما نظر دادیم هرگز انتظار نداشته باشیم که حتما نظر ما اعمال شود. و قبول کنیم ممکن است نظر ما رد شود و این دلیل بی احترامی نمی باشد.
3- یکی از مهمترین مسایل این است که یک زوج وقتی ازدواج می کنند باید به استقلال اقتصادی رسیده باشند زیرا دیده شده وقتی جوانها از حمایت مالی خانواده ها برخوردار هستند متاسفانه خانواده حامی به دلیل برطرف کردن نیاز مالی فرزند خود به خود اجازه می دهد که در امور مختلف دخالت نماید. و حتی در مواردی که به این امر اعتراض می شود خانواده حامی ادعا می کند که اگر از این حق برخوردار نباشد حمایت مالی را قطع می کند. در صورتی که خانواده فداکار خانواده ای است که بدون هیچ چشم داشتی از فرزند خود حمایت نماید.
از طرفی اگر جوانها می خواهند مستقل باشند باید از نظر اقتصادی هم استقلال لازم را پیدا کنند.
4- نکته دیگر این است که هنگام ازدواج باید زوج به بلوغ فکری و سنی هم رسیده باشند. زیرا در مواردی که مثلا سن ازدواج کم است خانواده ها به بهانه این که فرزندانشان هنوز بچه هستند و تجربه ندارند به خود حق دخالت را می دهند. لذا بلوغ فکری و شخصیتی می تواند مانع از دخالت شود.
5- از طرفی همه افرادی که دخالت می کنند کار خودشان را توجیه نموده و ادعای دلسوزی و مهربانی و ارایه تجربیات به جوانها را دارند و هرگز کار خودشان را دخالت نمی دانند . به این افراد باید گفت تا از شما نخواسته اند دلسوزی نکنید و بدانید همه افراد دارای قوه تشخیص و ادراک هستند و هرکس به نوعی زندگی خود را می چرخاند. و به فرزندان خود اعتماد داشته باشید و بدانید آنها بزرگ شده اند و دیگر بچه نیستند.
6- بسیاری از والدین انتظار دارند فرزندشان پس از ازدواج همچون گذشته رفتار نماید. بنظر من این یک خواسته نامعقول است زیرا همین والدین نیز روزی ازدواج کرده اند و والدین خودشان را به قصد زندگی زناشویی مستقل ترک نموده اند و این یک چرخه طبیعی است که از ابتدا بوده و همیشه هم جریان دارد والدین فرزندانی را با زحمت به میل خود بزرگ می کنند و فرزندان نیز در زمان موعود خود به دنبال سرنوشت رفته و مستقل می شوند. لذا بزرگترها هرگز نباید توقع داشته باشند فرزندی که ازدواج کرد مثل گذشته باشد زیرا وقتی فرد متاهل شد دیگر دو نفر هستند که باید تصمیم گیری کنند. البته توقع احترام داشتن به جا است ولی توقع دخالت در امور زندگی فرزندان کاری است نادرست.
7- از طرفی جوانها هم باید بدانند وقتی ازدواج می کنند ازدواج یک تحول است که باید با تغییر همراه باشد و این تغییر در همه رفتار و کردار فرد باید نمایان شود. باید درک کرد پس از ازدواج دو نفر با دو سلیقه و عقیده متفاوت هستند که باید با یکدیگر تفاهم برقرار کنند و در مورد تمام موارد از جمله ارتباطات خود تصمیم بگیرند.
دیده شده در بسیاری از موارد زن یا مرد پس از ازدواج هم خواسته مثل گذشته روابط خانوادگی اش را داشته باشد و در تمام مسایل نظر خانواده اش برایش مهم بوده در صورتی که باید پس از ازدواج نظر همسر مهمتر از نظر دیگران باشد حتی اگر مشورت هم می کنید از یکدیگر اجازه بگیرید و در نهایت با همسر خود تصمیم گیری کنید. و در نظر بگیرید که همسرتان تا چه حد به داشتن ارتباط شما رضایت می دهد و این در مورد زن یا مرد فرقی نمی کند. این ارتباطات را تعدیل کنید. باز هم می گویم احترام گذاشتن با دخالت دادن فرق می کند. و باید بدانید وقتی ازدواج می کنید جایگاه شما در خانه پدری تان فرق می کند و دیگر مثل گذشته نیستید. این را با یک مثال ساده می گویم . شما فرض کنید در زمان مجردی در خانه اصطلاحا" پدریتان نیاز کوچکی مثل خرید کفش داشتید مسلما" به راحتی نیاز خود را با والدینتان مطرح می کردید و می خواستید که نیاز شما را برطرف کنند . ولی وقتی ازدواج می کنید دیگر به هزار و یک دلیل رویتان نمی شود یک چنین درخواستی را از والدین خود داشته باشید و همیشه سعی می کنید خودتان نیازهای خود را برطرف کنید . پس می بینید که پس از ازدواج یک چنین مثال ساده ای نشان دهنده یک تغییر در جایگاه فرد است لذا باید قبول کرد که پس از ازدواج روابط افراد حتی با والدینشان تحت تاثیر و تغییر قرار می گیرد و فقط باید کوشید بهترین تغییر را ایجاد کرد و اگر کسی بخواهد مثل گذشته اش رفتار کند دیر یا زود با مشکل روبرو خواهد شد.
دیده شده در مواردی افراد بخاطر تعصبات خانوادگی از یکدیگر جدا شده اند و به خانه پدری برگشته اند ولی همه اذعان داشته اند پس از طلاق هرگز در خانه پدریشان احساس گذشته را نداشته اند و راحت نبوده اند و احساس سربار بودن را داشته اند . اینها نشان می دهد که پس از ازدواج خواه نا خواه روابط والدین با فرزندان تغییر می کند .پس سعی کنید در این راه دچار اشتباه نشوید!
8- به نظر شخصی من برای این که از دخالتها جلوگیری شود بهتر است رفت و آمدها و معاشرتهای خود را تعدیل نمود و حتی در مواردی توصیه می شود که خیلی رسمی باید برخورد کرد . بطوری که خیلی رسمی و با ادب و احترام کامل معاشرت نمود تا رو در بایستی ها و حرمتها حفظ شود و دیگران به خود حق دخالت ندهند . زیرا همانطور که گفتم متاسفانه وقتی در روابطمان افراط کنیم دیگران صمیمیت را دلیل بر حق دخالت می دانند ثابت شده در معاشرتهای زیاد دخالتها هم بیشتر بوده است. صله رحم و ارتباط با ا قوام و خانواده اگر در چارچوب صحیح و در مرز خود باشد قابل احترام است اگر قرار باشد منجر به دخالت و در نهایت اختلاف شود جایز نیست.
9- زن و مرد باید همیشه و در همه حال تکیه گاه یکدیگر باشند . حتی در غیاب هم باید از یکدیگر دفاع کنند. به این منظور که اگر فردی به همسرتان بی احترامی کرد باید در دفاع از او بکوشید و بگویید اگر برای من ارزش قایل هستید باید برای همسر من نیز ارزش قایل باشید و اگر صحبتی هست باید در کمال احترام در حضور خودش عنوان شود تا مشکل برطرف گردد.
خانمی ادعا می کرد وقتی همسرش به تنهایی نزد خانواده اش می رود در غیاب او خانواده همسرش از نقطه ضعفهای او به شوهرش تعریفها می کنند. و مرد ادعا می کرد آنها هر حرفی می زنند برای خودشان می گویند و من اصلا تحت تاثیر خانواده ام قرار نمی گیرم و به حرفهایشان توجه نمی کنم. در پاسخ این آقا گفتم بدانید همیشه وقتی شنونده خوبی وجود داشته باشد گوینده خوبی هم وجود خواهد داشت . اگر شما شنوده حرفهای آنها نباشید پس آنها هم حرفی برای گفتن به شما نخواهند داشت. اگر فقط یک بار که خانواده تان خواست پشت سر همسرتان حرفی بزند و شما می گفتید که من اجازه نمی دهم در غیاب همسرم در موردش حرفی بزنید و اگر چنین بکنید باعث می شود حرمت و احترام خودتان را از دست دهید و اگر حرفی دارید در کمال ادب و احترام به خودش بگویید و بدانید من از او حمایت می کنم چون همسرش هستم و باید چنین بکنم لذا ایمان داشته باشید دیگر هرگز پشت سر همسرتان کسی حرفی نخواهد زد زیرا احترام به همسر احترام به شما قلمداد شده است و از طرفی همسرتان هم یقین پیدا می کند که کسی هست که همیشه از او حمایت کند. و اگر حمایت شما نباشد همسرتان خودش برای دفاع از خود اقدام می کند که ممکن است این رفتار نتایج بدتری داشته باشد. اگر شما ادعا می کنید به حرف آنها توجه نمی کنید پس لزومی هم ندارد شنونده حرفهایشان باشید زیرا کسانی که به بد گویی در پشت سر افراد دیگر می پردازند مسلما نیاتی دارند که ممکن است در ابتدا شما تحت تاثیر قرار نگیرید ولی در آینده این تکرارها باعث اختلاف در زندگیتان می شود. و اگر در ابتدا با تحکم و جذبه برخورد شود از برخوردهای دیگر جلوگیری می شود.
10- در بسیاری از موارد تعصبات شدید خانوادگی باعث اختلاف شده است و این که یکی از همسرها خواسته به نوعی دفاع از خانواده اش بکند که منجر به لج و لجبازی شده است. در صورتی که اگر افراد واقع بین باشند و نقطه ضعفهای یکدیگر و خانواده های یکدیگر را قبول کنند و تعصب به خرج ندهند مشکلی هم ایجاد نمی شود.
خانمی مدام می گفت پدرم چنین گفت و چنان کرد و معتقد بود که کار پدرش درست است . و همین امر باعث ایجاد حساسیت در همسرش شده بود که حتی کارهای درست پدر را بد می پنداشت.
توصیه می شود هرگز نظر خانواده خود را مستقیم در زندگی مشترک دخالت ندهید و اگر موردی است که فکر می کنید درست است باز هم با همسر خود مشورت کنید وتصمیم نهایی را با هم بگیرید. و هرگز تعصب به خرج ندهید که چون خانواده ام چنین است من باید فلان کار را انجام دهم یا ندهم. اگر چنین اشتباهی را مرتکب شدید یقین داشته باشید فقط باعث ایجاد دلخوری بین همسرتان و خانواده تان خواهید شد.
11- هرگز از همسر خود توقع نداشته باشید که مثل شما به خانواده تان بنگرد. و توقعات خانواده ها از عروس یا داماد نباید زیاد باشد زیرا اگر کسی به خانواده همسرش احترام بگذارد این یک وظیفه نیست بلکه یک لطفی است که به خاطر وجود همسرش روا داشته است. البته این لطف می تواند جنبه انسانی داشته باشد. ولی وظیفه محسوب نمی شود. فرزندان در قبال والدین خود وظایفی دارند ولی همسرانشان در قبال والدین آنها هیچ وظیفه ای را ندارند .
12- درنزاع های خانوادگی جوانها برای جلب حمایت خانواده واز روی مظلوم نمایی خانواده ها را دخالت ندهند زیرا باعث افزایش تشنج می شود همانطور که قبلا" گفتم در مشاجرات خود فقط باید به افراد بی طرف مراجعه نمایند زیرا متاسفانه خانواده ها برای حمایت فرزندان خود ممکن است حقایق را نادیده بگیرند
۱۳- در نهایت تاکید می کنم همیشه یک زوج موفق در همه امور نظر یکدیگر را جویا شده و برای هم احترام قایل می شوند حتی در مواردی که اختلاف سلیقه است نیز به اختلافات یکدیگر هم احترام می گذارند و هرگز به دیگران حتی والدین خود اجازه دخالت نمی دهند . و در مواردی هم که اختلافی ایجاد می شود بهتر است به خانواده ها مراجعه نشود زیرا جانبداری های بی مورد باعث تشدید اختلاف می گردد. در چنین مواردی به مشاورین با تجربه که بی طرف هم هستند مراجعه شود تا در محیطی آرام اختلافات حل شوند.
موارد بسیار دیگری را می توان برشمرد که شاید از حوصله این بحث خارج باشد.
- زندگی ایده آل / میگنا / برترین ها