جمعه ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ - 19 Apr 2024
تاریخ انتشار :
يکشنبه ۵ شهريور ۱۳۹۱ / ۰۸:۲۰
کد مطلب: 13535
۱۱
۵۸

چگونه گذشته‌هاي تلخ را فراموش کنيم؟

چگونه گذشته‌هاي تلخ را فراموش کنيم؟
- راهکارهایی برای فراموش کردن گذشته های تلخ از ذهن
با جرات مي‌شود گفت در همه جاي دنيا كسي وجود ندارد كه تا به حال اتفاق و خاطره‌اي بد را تجربه نكرده باشد. همه ما تجربه‌هاي ناخوشايندي داشته‌ايم كه در گوشه‌اي از ذهن ما ثبت شده و هر ازگاهي مرور آن براي‌مان عذاب آور است. عده‌اي آن را به سرنوشت نسبت مي‌دهند و عده‌اي همه اتفاقات را بازتاب رفتار خود انسان‌ها مي‌دانند اما چيزي كه مهم است نحوه نگرش و برخورد ما با خاطره‌هاي تلخ است.

بطور کلي براي هر انساني فراموش کردن روزها و گذشته‌هاي تلخ زندگي و کنار آمدن با فقدان‌هاي مختلف، مانند؛ مرگ عزيزان، قطع ارتباط با يک دوست‌و... کار بسيار سختي محسوب مي‌شود و بي‌ترديد نمي‌توان گفت که اين کار، يک کار ساده است، اما با اين وجود راه‌هايي عملي، براي فراموش کردن چنين گذشته‌هاي تلخي وجود دارد.

يادآوري و تفكر در مورد خاطرات ناگوار گاهي تا آنجا پيش مي‌رود كه انرژي و توانايي ادامه زندگي را از انسان سلب مي‌كند و اينجاست كه بالاخره همه مان با اين سوال روبه‌رو مي‌شويم كه با اين خاطرات تلخ چه بايد كرد؟ اما ما راه رويارويي با خاطرات ناخوشايندتان را براي‌تان مي‌گوييم. توجه داشته باشيد که قبل از اينکه بخواهيد مثلا از يک رابطه خداحافظي کنيد، يا گذشته‌اي را به فراموشي بسپاريد، لازم است که با آنها کاملا روبرو شده و اگر اشتباهي وجود دارد که شما تاکنون با آن دست و پنجه نرم مي‌کرديد، از اين پس بايد مسئوليت اعمالتان را بپذيريد.

به هر روي در همين راستا و در ادامه مطلب، چند توصيه‌‌ روانشناسان را براي روبرو شدن با چنين مواردي، برايتان بازگو مي‌کنيم:
در مورد افکار و خاطرات خود بنويسيد، نقاشي بکشيد و در موردشان حرف بزنيد. براي فراموش کردن گذشته‌تان بايد به خاطراتتان احترام بگذاريد.
با دور ريختن احساسات و عواطف مربوط به خاطرات دردناک خود، آنها را فراموش کنيد. خواهيد ديد که بعد از آن چقدر احساس آرامش مي‌کنيد.
درصورت امکان به عقب برگرديد و با کساني‌که در آن خاطرات دخيل بوده‌اند حرف بزنيد. براي فراموش کردن گذشته‌تان بايد به عقب برگرديد.
احساسات واقعي خود را با کسي درميان بگذاريد وحتي اگر صلاح است به آنها اعتراف کنيد. براي فراموش کردن گذشته‌تان بايد احساسات خود را بروز بدهيد و اگر بايد با اشتباهات‌ خود کنار بياييد، بايد تقصير يا گناه‌تان را گردن بگيريد.
معذرت خواهي کرده و طلب بخشش کنيد. براي فراموش کردن گذشته‌تان بايد آسيب‌پذير باشيد.
براي کنترل پرخوري‌ها، اعتياد يا آسيب رساندن به خودتان بخاطر گذشته دردناکتان کمک بگيريد.

براي فراموش کردن گذشته بايد غرور را کنار بگذاريد. فراموش کردن عزيزان، چه همسرتان باشد که از او طلاق گرفته‌ايد، چه فرزندتان باشد که فوت کرده، چه خواهر يا برادرتان باشد که از شما دور شده يا هر کس ديگري، بسيار مشکل است. فراموش کردن گذشته نياز به تلاش و انرژي بسيار دارد. مطمئن باشيد که بعد از اين گذشته‌هاي دردناک، نه تنها مي‌توانيد به زندگي‌تان ادامه دهيد بلکه عاقل‌تر، آرام‌تر، و متمرکزتر خواهيد بود.  
   
فراموش کردن گذشته تلخ يعني چه؟
فراموش کردن گذشته؛ يعني اينکه قبول کنيد که براي تغيير گذشته کاري از دست‌تان برنمي‌آيد. در مواجهه با شکست خود شما هرچه از دست‌تان برمي‌آمده کرده‌ايد. بايد بدانيد که تا جاييکه مي‌توانسته‌ايد خوب، مهربان و موثر بوده‌ايد.
اگر قرار بود به عقب برگرديد مطمئنا نمي‌توانستيد کاري بيش از آن انجام دهيد. پس بايد گذشته را فراموش کنيد.

فراموش کردن گذشته؛ يعني خود را براي اشتباهاتتان ببخشيد. فکر کردن دوباره به آنچه که مي‌توانستيد يا بايد انجام مي‌دانيد هيچ اثري ندارد. اگر با اشتباهاتتان درگير هستيد يا شکست خورده‌ايد سعي کنيد خودتان را ببخشيد.

فراموش کردن گذشته؛ يعني افکارتان را بشناسيد. اگر مي‌بينيد که مدام درگير گذشته هستيد، با ملايمت افکارتان را به زمان حال برگردانيد. سعي کنيد اين عادت را کنار بگذاريد که مدام به اشتباهات گذشته‌تان فکر کنيد.

فراموش کردن گذشته؛ يعني به ذات زمان اعتماد کنيد. زمان مي‌گذرد و شما هم بايد از گذشته بگذريد. زخم‌هايتان به مرور التيام مي‌يابند و فقط جاي آن برجا مي‌ماند.

فراموش کردن گذشته؛ يعني ارتباطات جديد ايجاد کنيد. لازم نيست که حتما يک گروه دوست تازه پيدا کنيد، مي‌توانيد يک دوستي جديد را با يکي از همکارانتان شروع کنيد يا يکي از همسايه‌ها را براي شام به خانه‌تان دعوت کنيد. اگر در مورد شکست‌هايتان با کسي حرف بزنيد راحت‌تر مي‌توانيد با آنها کنار بياييد.

فراموش کردن گذشته؛ يعني در مکالمات خود به دنبال تعادل باشيد. خيلي مهم است که دردها و ناراحتي‌هايتان را با ديگران قسمت کنيد اما به همان اندازه مهم است که به زندگي ديگران هم علاقه نشان دهيد. فراموش کردن گذشته؛ يعني يک دنياي تازه را تجربه کنيد. شروع به تحصيل در يک رشته تازه کنيد يا يک سرگرمي جديد پيدا کنيد. براي فراموش کردن گذشته بايد به دنبال جهت‌هاي تازه باشيد.

فراموش کردن گذشته؛ يعني زمان‌تان را در اختيار ديگران قرار دهيد. فرصت‌هاي بيشمار تازه‌اي وجود دارد که به شما کمک مي‌کند با گذشته‌تان خداحافظي کنيد.

فراموش کردن گذشته چه به معنای ترک یک رابطه عادتی یا سوگواری از مرگ عزیزی باشد یکی از سخت‌‌ترین کارهاست. حتی بااینکه آن رابطه‌، رابطه‌ای ناسالم بوده اما هنوز هم برای جدا شدن از آن مشکل دارید.

آسان نیست، اما راه‌های عملی وجود دارد که کمکتان کند گذشته‌تان را فراموش کنید. اما قبل از اینکه با گذشته خداجافظی کنید، لازم است با خاطرات و تجربیاتتان روبه‌رو شوید.

با خودت روراست باش
قبل از هرچيز بايد با خودتان شفاف باشيد و در مورد اين موضوع به نتيجه‌اي روشن برسيد كه فكر كردن در مورد گذشته و مرور تجربه‌هاي تلخ براي‌تان آزار‌دهنده است و مثل يك سم كشنده در دراز مدت شما را از پا خواهد انداخت. بايد از اين وضعيت خسته شويد، خسته از غصه خوردن و فكر كردن و مرور تجربه‌هاي گذشته، خسته از احساس افسردگي و حسرت در مورد گذشته و بعد از اين خستگي سودمند و به موقع، بايد همه توانت را براي مقابله با اين حس يك جا جمع كني. تنها به اين فكر كن كه همين الان درست همين الان ديگر نمي‌خواهي حسرت گذشته را بخوري و از داشتن حس افسردگي و ناراحتي به اندازه كافي خسته شده‌اي.

يك راهكار عملي و موثر
يك مكان دنج و راحتي را درنظر بگيريد و آنجا بنشينيد. چشم‌هاي‌تان را ببنديد و چند نفس عميق بكشيد. به تاريكي پشت پلك‌تان توجه كنيد و سعي كنيد فضاي تاريك را در مقياسي بزرگ‌تر تصور كنيد آنقدر كه سياهي همه اطراف شما را احاطه كند. حالا يك تلويزيون را تصور كنيد كه در مقابلتان قرار گرفته است و حتي‌الامكان اين تلويزيون را قديمي در نظرتان تجسم كنيد چون شما در حال بازسازي اتفاقات گذشته‌تان هستيد. بعد از اين كار حادثه‌اي كه باعث دلخوري شما شده است را در صفحه تلويزيون خلق كنيد و با دقت به آن نگاه كنيد. شخصيت‌هايي كه هنگام به‌وجود آمدن آن حادثه تلخ وجود داشته‌اند را با جزئيات تصويرسازي كنيد. صداها، رنگ‌ها و حتي بويي كه در آن لحظه حس كرده‌ايد را از قلم نيندازيد. بعد از اين كار نوبت شماست. سعي كنيد با دكمه‌اي كه روي بدنه تلويزيون است (يادتان باشد كه تلويزيون شما از نوع قديمي است و كنترل ندارد) صداها را كم و زياد كنيد. صداهايي كه باعث رنجش‌تان شده را كم و آن‌هايي كه حس خوبي به شما مي‌دهد را زياد كنيد.migna.irمي‌توانيد رنگ صورت يا لباس شخصيت‌هايي كه در اين فيلم سينمايي خودساخته، باعث آزارتان شده است را كمرنگ تصويرسازي كنيد. به‌تدريج شخصيت‌ها را حذف كنيد و حتي مي‌توانيد نوع جملات آن‌ها را با سليقه خود تغيير دهيد. بعد از اين‌كه تصاوير كمرنگ و كمرنگ‌تر شد دست‌تان را روي دكمه خاموش تلويزيون بگذاريد و تمام صحنه مربوط به آن تجربه تلخ را براي هميشه محو كنيد. انجام اين تمرين را اگر براي چند بار انجام دهيد، مي‌تواند كمك زيادي به فراموشي اتفاق تلخ گذشته تان كند.

تغيير خاطرات آن‌طور كه دوست داريد
وقتي از يك خاطره تلخ صحبت مي‌كنيد و سعي داريد آن را با كسي به اشتراك بگذاريد تقريبا همه آدم‌ها يك جواب مشتركي را به شما مي‌دهند و آن اين جمله است« از خاطره بد بگذر و فراموشش كن» اما در دنياي واقعيت وقتي صحبت از عمل وسط مي‌آيد اينكار كمي مشكل به‌نظر مي‌رسد.

فراموش كردن اتفاق تلخ كار خيلي سختي است اما حداقل مي‌توانيد نوع احساسي كه نسبت به آن تجربه بد را داريد تغيير بدهيد. وقتي خاطره‌اي تلخ را مرور مي‌كنيد قبل از هرچيز به اين فكر كن كه اين اتفاق مي‌تواند جنبه مثبتي هم براي شما داشته باشد. به‌دنبال آن جنبه مثبت و خوب، تجربه ناخوشايند هم داشته باش تا حسي جديد را جايگزين حس آزاردهنده سابقت كني.


خودت را از قلم نينداز
هنگام مرور و تصويرسازي يك حادثه تلخ،  آيا خودت را در تصاويري كه دوباره بازسازي كرده‌اي مي‌بيني يا خير؟ اگر خودت را در صحنه نمي‌بيني اين نشان مي‌دهد كه شما هنوز غرق در احساسات باقي مانده از خاطرات گذشته‌ات هستي.میگنا دات آی آر، اما وقتي در تصويرسازي تجربه‌هاي تلخ گذشته‌ات خودت را هم تجسم مي‌كني اين نشانه خوبي است چون شما به‌عنوان يك تماشاچي به آن اتفاق نگاه مي‌كنيد و خودتان را جدا كرده‌ايد و آن صحنه تلخ را در زمان حال و جايي كه هم‌اكنون هستي نگاه مي‌كني. يادت باشد گذشته تنها يك خاطره است و اين ما هستيم كه آن‌ها را زنده مي‌كنيم. در اين تصوير‌سازي‌ و احياي دوباره زمان حال را از دست نده.  

شش قدم برای فراموش کردن گذشته
1. درمورد افکار و خاطراتتان بنویسید، نقاشی بکشید و درموردشان حرف بزنید. برای فراموش کردن گذشته تان باید به خاطراتتان احترام بگذارید.

2. با دور ریختن  احساسات و عواطف مربوط به خاطرات دردناکتان ، آنها را فراموش کنید. خواهید دید که بعد از آن چقدر احساس آرامش می کنید.

3. درصورت امکان به عقب برگردید و با کسانیکه در آن خاطرات دخیل بوده اند حرف بزنید.  برای فراموش کردن گذشته تان باید به عقب برگردید.

4. احساسات واقعیتان را با کسی در میان بگذارید. اگر صلاح است به آنها اعتراف کنید. برای فراموش کردن گذشته تان باید احساساتتان را بروز دهید. اگر باید با اشتباهاتتان کنار بیایید، باید تقصیر یا گناهتان را گردن بگیرید.

5. معذرت خواهی کرده و طلب بخشش کنید. برای فراموش کردن گذشته تان باید آسیب پذیر باشید.

6. برای کنترل پرخوری ها، اعتیاد یا آسیب رساندن به خودتان به خاطر گذشته دردناکتان کمک بگیرید.

برای فراموش کردن گذشته باید غرور را کنار بگذارید. فراموش کردن عزیزان، چه همسرتان باشد که از او طلاق گرفته اید، چه فرزندتان باشد که فوت کرده، چه خواهر یا برادرتان باشد که از شما دور شده یا هر کس دیگری، بسیار مشکل است.

فراموش کردن گذشته نیاز به تلاش و انرژی بسیار دارد. مطمئن باشید که بعد از این گذشته دردناک نه تنها می توانید به زندگیتان ادامه دهید بلکه عاقل تر، آرام تر، و متمرکز تر خواهید بود. باید بپذیرید که نمی‌توانید برای تغییر گذشته کاری کنید. هر چه در توان داشته‌اید را انجام داده‌اید. وقتی با شکست مواجه می‌شوید، بدانید که تا جاییکه می‌توانسته‌اید خوب، مهربان و موثر بوده‌اید. اگر می‌بایست به عقب برگردید، کار متفاوت‌تری نمی‌توانستید انجام دهید زیرا هر چه در توانتان بوده را همان موقع انجام داده‌اید و همه چیز تمام شده است. گذشته را فراموش کنید.

خودتان را بخاطر اشتباهاتتان ببخشید. فکر کردن به کارهایی که می‌توانستید یا باید انجام می‌دادید، بی‌تاثیر و ناسالم است. اگر می‌خواهید با اشتباهات یا شکست‌هایتان کنار بیایید، باید بتوانید خود را ببخشید.

مراقب افکارتان باشید. وقتی می‌بینید که مشغول فکر کردن به گذشته هستید، به آرامی افکارتان را به زمان حال برگردانید.

به ذات و طبیعت زمان اعتماد کنید. مطمئن باشید به مرور زمان التیام یافته و پیش می‌روید. زخم‌هایتان به تدریج رویه بسته و خیلی زود فقط جای آن باقی می‌ماند البته به شرطی که بتوانید گذشته را رها کنید.

با افراد جدید وارد رابطه شوید. لازم نیست دایره دوستانتان را به کل عوض کنید؛ می‌توانید یک دوستی تازه با یکی از همکارانتان برقرار کنید یا همسایه‌تان را برای صرف قهوه دعوت کنید. اگر درمورد اینکه مشغول کنار آمدن با شکست‌هایتان هستید برای او حرف بزنید، خیلی بهتر خواهید توانست با گذشته دردناکتان خداحافظی کنید.

در مکالماتتان به دنبال تعادل باشید. خیلی مهم است که درد و ناراحتی خود را تقسیم کنید اما به همان اندازه هم مهم است که علاقه‌تان به زندگی دیگران را نشان دهید. رها کردن گذشته یعنی رها کردن خودتان.

دنیایی تازه را تجربه کنید. در یک رشته جدید ثبت‌نام کرده و برای آموزش بروید. برای فراموش کردن گذشته، باید بتوانید از جهت‌های تازه‌ای به زندگی نگاه کنید.

وقتی می‌خواهید شریک زندگی خود در گذشته را فراموش کنید، باید جدی فکر کنید که آیا عاقلانه است با هم وقت بگذرانید یا باید به کلی او را فراموش کنید. شاید هنوز دوستش داشته باشید و افکار و احساساتتان درمورد او هنوز پیچیده باشد. ایجاد یک وقفه عاقلانه‌ترین کاری است که می‌توانید انجام دهید—شاید بتوانید با این وقفه او را به کلی فراموش کنید.


فراموش کردن گذشته ظرف 24 روز
همه ی ما در طندگی روابطی با افراد اطرافمان داریم که گاهی با شکست در این روابط مواجه می شویم. چه دختر باشیم چه پسر با این مساله آشنایی داریم و این درد را چشیده ایم. افرادی به زندگی ما سرک می کشند و آنچنان جا پای خود را در خاطرات ما محکم می کنند که کنار آمدن با خاطرات آنها بسیار دشوار است.

اما تا کی؟
تا کی میخواهی به چنین زندگی ای که با یاد او روز را شروع می کنی و با یاد او تمام می کنی را ادامه دهی؟ اکنون که این مقاله را می خوانی وقتش رسیده که به این اوضاع سرو سامان دهی. بسم الله..

روزهای اول؛ مقابله با عادت
به اولین روز «خود ساختگی» خوش آمدید.  می‌دانیم که درد زیادی روی دل شما سنگینی می‌کند

* روز اول:
می‌دانیم که انگار به شما شوک بزرگی وارد شده است و حسی کودکی را دارید که خانه رویایی با دست ساخته‌اش یک‌هو نابود و فنا شده است. طبیعی است که حس «خود گم گشتگی» پیدا کرده باشید و به عبارتی دیگر اعتماد به نفس خود را از دست داده‌اید. نگران نباشید، این حس همیشگی نیست.
با کمی صبر و کمی هم تفکر دوباره خودتان خواهید شد. فقط کافی است که به آن کمی زمان بدهید.

* روز دوم:
در این مواقع است که ارزش داشتن یک دوست خوب مشخص می‌شود. حداقل داشتن دو نفر دوست همدل که پذیرای شنیدن حرف‌های شما باشند لازم و ضروری است. هر گاه دستان شما به طرف تلفن رفت که به همسر سابق زنگ بزنید، ‌با دست دیگر محکم جلوی آن را بگیرید. در عوض به دوستان خود زنگ زده و ترتیب یک قرار دوستانه را بدهید. هیچ چیز مفیدتر از دو گوش شنوا برای شما در این شرایط بهتر نیست.

* روز سوم:
روز سوم روز سرنوشت سازی است. از این جهت که شما قرار است تمام اثرات این دوست یا همسر سابق را از زندگی خود پاک کنید. پاک کردن شامل پاک کردن شماره تلفنش، پاک کردن آدرس منزلش، پاک کردن شماره تماس تمام دوستان دور و نزدیکش،  و در آخر پاک کردن هر گونه نشانه‌ای از او در منزل و حتی اگر مجبور به عوض کردن دکوراسیون منزل شوید، این کار را بکنید. تماس شما و هر گونه موردی که باعث یادآوری او به شما شود باید از صفحه زندگی‌تان پاک شود. در نتیجه این است دست آورد روز سوم «روح زدایی» شما:
تلفن ممنوع! ناگهانی سر کار یا دم در منزلش رفتن ممنوع! به دوستانش تلفن زدن به منظور خبر گرفتن از او ممنوع! اگر به هر دلیلی مجبور شدید که با او تماس بگیرید، تماس باید کوتاه، مختصر، و سر راست باشد. می‌دانید خوبی ماجرا در چیست؟ این کار نه تنها به شما در «پاکسازی» کمک می‌کند،‌باعث می‌شود کمی او به خاطر عدم توجه شما «دیوانه» شود!

* روز چهارم:
امروز روز دفترچه خاطرات است. صفحه اول، دفتر امروز قراراست پر شود. در نهایت آرامش، لیست تمام عواملی که از نظر شما باعث بهم خوردن رابطه شما شده را تهیه کنید. در نهایت آرامش و صد البته صداقت این لیست را تکمیل کنید. این لیست فقط و فقط برای شما قرار است نوشته شود. و به هیچ کس دیگر هم نشان نخواهد داده شد. پس از کوچکترین تا بزرگ‌ترین عامل جدایی را بر روی کاغذ بیاورید. دوباره یاد آوری می‌کنیم این لیست برای شما و از طرف شما نوشته می‌شود. پس از آن که کامل شد، یک بار دیگر آن را مرور کنید. یادتان باشد، همه این‌ها در نهایت آرامش قرار است انجام شود.

* روز پنجم:
امروز روز وقت صرف کردن با خانواده است. سعی کنید که از تک تک دقایق «با خانواده» بودن استفاده کنید. آنها بهترین تکیه گاهی هستند که هر زنی دارد.

* روز ششم:
یک تقویت روحیه برای خود بسازید. مثلا یک «پلی لیست» از ترانه‌هایی تهیه کنید که با شنیدن آن‌ها حس خوبی به شما دست دهد. سعی کنید روزی چند بار به آن گوش کنید.

* روز هفتم:
امروز اولین باری است که باید تلقین «تمام شدن رابطه» به خود را شروع کنید. اگر نمی‌توانید ما به شما این را تلقین می‌کنیم: «رابطه شما تمام شده است». چه برای عذر خواهی برگشته چه بر نگشته، لیاقت داشتن شما را به عنوان همسر و همدم در کنار خود نداشته است.
یک هفته گذشت و نمردید!
بله واقعا راحت نیست، اما باید تمرین کرد و تن به سختی داد... پیروزی نزدیک است.

* روز هشتم:
امروز روز آخر پاک کردن تمام اثرات او از زندگی شماست. اگر احیانا عکسی، نامه ای، هدیه ای، یا هر چیزی دیگری از قلم افتاده بوده است، اکنون قرار است به طور کلی حذف شوند. اگر جرات پاک کردن تمام عکس هایش را ندارید، آن‌ها را در یک فولدر جداگانه با نام «هرگز آن را نبین» قرار دهید. باور کنیدء هر گونه کاری که منجر به یاد آوری دوباره او برای شما شود، به منزله یک سم مهلک برای شما خواهد بود. پس از  الان جواب این سوالات را می‌دانید: آیا دوست دارید که از او خبر داشته باشید؟ «خیر»! آیا دوست دارید که او از شما خبر داشته باشد؟ «صد البته خیر!»

* روز نهم:
پس از پاک کردن کامل او از زندگی خود، حالا نوبت این است که بدانید چگونه با او رفتار کنید. اگر مجبور شدید، یادتان باشد که شما دوست ندارید که با او در تماس باشید و تماس شما فقط در صورت اجبار خواهد بود، مکالمه هایتان کوتاه، مختصر، و سر راست خواهد بود. یادتان باشد که این که وقتی او را دیدید پشت دوستانتان پنهان شوید و یا آن که وانمود کنید که او را ندیده اید ، این طرز تصور را به او می‌دهد که هنوز به او فکر می‌کنید. پس از الان خود را آماده کنید که اگر با او برخورد کردید، شوکه نشوید. اگر شده حتی می‌توانید جلوی آینه هم تمرین کنید!

* روز دهم:
امروز روز شماست. هر چه که فکر می‌کنید و یا می‌گویید باید از شما باشد. اگر دارید راجع به دلایل شکست عاطفی فکر می‌کنید، راجع به این که او چه کرد، فکر نکنید.

* روز یازدهم:
لیستی از اهداف جدید خود را به صورت مکتوب بنویسید. به خاطر داشته باشید که این مدت بهترین فرصت برای این است که خودتان را در یابید.

* روز دوازدهم:
اما الان نوبت تغيیر دکوراسیون است. اول نوبت منزل است.  لازم نیست حتما تمام مبلمان را عوض کنید. این تغییر می‌تواند به کوچکی عوض کردن یک تابلو یا تغیير عکس قاب‌های بالای تلویزیون باشد.

* روز سیزدهم:
امروز همان روز مرگ یک بار، شیون یک بار است. امروز اجازه دارید که سراغ آن فولدر عکس‌ها یا اس ام اس‌هایی بروید که پنهان کرده بودید. اجازه دارید که ترانه مشترکتان را گوش دهید و زار زار گریه کنید. می‌توانید در تمام روز فقط «شکلات تراپی» داشته باشید و تا آن جا که می‌توانید پشت سر او حرف بزنید. از دوستانتان بخواهید به حرف‌های شما  فقط گوش بدهند. migna.ir با صدای بلند این را تکرار کنید «من زمان احتیاج دارم که در غم از دست دادن علاقه ام ناراحتی کنم. من می‌توانم برای آخرین بار گریه کنم». و بعد از آن دیگر پلی برای بازگشت به گذشته وجود نخواهد داشت. اعتماد به نفس باز می گردد.
تبریک می گوییم، باید به خودتان پاداش بدهید.

* روز چهاردهم:
باورتان می‌شود که 14 روز گذشته است؟ 14 روز از زمانی که شما «تصمیم کبری» خودتان را گرفتید گذشته است و حتی اگر هم به ما نگویید ما مطمئن هستیم که نسبت به 14 روز گذشته تغییرات روحی زیادی در شما رخ داده است. کافی است که از دوستان خود بپرسید.به پاس این وفاداری به تصمیم تان،  باید به خودتان پاداش بدهید. بهترین زمان برای خرید لباس مورد علاقه، کفش مهمانی، و یا حتی یک بسته شکلات همین الان است.

* روز پانزدهم: خب یادتان است که به شما گفتیم خودتان را برای رویارویی با او آماده کنید؟ یادتان باشد که برای شما مهم نیست و نباید باشد که حال او چه طور است. یک مکالمه کوتاه، مختصر و سرراست. به طور مثال: «وقتی او را دیدید، به چشمانش نگاه می‌کنید، سلام می‌کنید،‌ مودبانه یک لبخند می‌زنید، بعد سرتان را پایین می‌اندازید و سعی می‌کنید هر چه زود تر آن جا را ترک کنید»
حالا بلند شوید و جلوی آینه بروید، و همین‌ها را تمرین کنید.

* روز شانزدهم:
خب، دیگر در خانه ماندن بس است. برای یک پیاده روی حاضر شوید. سعی کنید به جایی بروید که تا حالا نرفتید. مثلا یک پارک یا خیابان جدید را برای پیاده روی انتخاب کنید. از بودن در هوای آزاد لذت ببرید. شما همان آدمی هستید که قبل از ملاقات با همسر قبلی تان بودید. همانی که اعتماد به نفسش به هیچ مردی اجازه نمی‌داد که به او ضربه‌ای وارد کند. زیبایی و پاکی در درون شما نهادینه شده است. اگر شریک سابق شما آن را ندیده گرفته است، به خاطر کمبود شما نبوده است. به «خود»تان یاد بدهید که از تک تک لحظاتی که در پیش رو دارید نهایت استفاده را بکنید.

* روز هفدهم:
خب، اما امروز باید کمی صحبت جدی با هم داشته باشیم. شما برای از بین بردن ناراحتی پس از جدایی چه نوع تراپی را انتخاب کرده اید: سایکو تراپی مثل رفتن به یک روانشناس یا مدیتیشن، شیرینی تراپی مانند پناه بردن به شکلات و شیرینی و نقل و نبات، خواب تراپی، سیگار تراپی، و...! حالا از شما می‌خواهیم که بنشینید و به‌طور جدی به این فکر کنید که چگونه می‌خواهید روح خود را درمان کنید. آیا این روش‌های درمانی که تا حالا انجام داده‌اید، برای شما کارساز بوده است؟ یادتان باشد که تغییرات درونی بدون پاکسازی بیرونی زیاد کار ساز نخواهد بود.

* روز هجدهم:
به سراغ دفترچه خاطرات خود بروید. و نگاهی به لیست دلایلی که باعث جدایی شما شده است بیندازید. اکنون با گذشت 18 روز ، نظری منصفانه‌تر به ماجرا خواهید داشت. اگر لازم هست تغییراتی در لیست خود بدهید.

* روز نوزدهم:
امروز؛ روز کشف استعداد است. به موسیقی علاقه دارید؟ همیشه می‌خواستید یک زبان دیگر یاد بگیرید؟ عاشق شیرینی پزی هستید؟ لحظه‌ای درنگ نکنید. پشتکار داشته باشید و مطمئن باشید که بهترین نتیجه را خواهید دید.

* روز بیستم:
زمان، زمان چیدن یک برنامه جدید برای زندگی است. لیستی که از اهداف زندگی تهیه کرده بودید را اکنون احتیاج دارید. با دقت آن را مرور کرده و از همین دقیقه برا ی رسیدن به اهداف جدید برنامه‌ریزی کنید. یادتان باشد که این کاری است که برای آن باید حسابی فکر و زمان صرف کنید و چه زمانی بهتر از الان که فکر شما آماده پذیرش هر گونه تغییری است.

* روز بیست و یکم:
سه هفته گذشت، هوراااااا! چه حسی دارید؟ آن را در دفترچه خاطرات‌تان بنویسید. شما کاری را شروع و به نیمه رساندید که از عهده هر کسی بر نمی‌آید. این یعنی یک شمای نو! ما هم در تبریک گفتن به شما شریک می‌شویم! «مبارکه!»

* روز بیست و دوم:
ممکن است هنوز هم گهگاهی به او فکر‌کنید.
به جای افسوس خوردن این که چرا رابطه شما بهم خورده است و تمام تقصیر‌ها را سر خود بگذارید، یک کار دیگر بکنید و آن این است که با آن که ممکن است تمام تقصیر‌ها از او نباشد، اما برای این قسمت «روح زدایی»، سعی کنید که او را مقصر بدانید تا بتوانید زودتر فراموشش کنید. تا زمانی که شما خود را برای وقایع اتفاق افتاده سرزنش می‌کنید، ‌نمی توانید به طور کامل او را از ذهن خود بیرون بیندازید. از ما بشنوید: کمی بی منطقی در این جا واجب است! هر کاری می‌توانید بکنید که عصبانیت شما از او به حد زیادی برسید. آن جاست که شما به راحتی حتی حاضر نخواهید بود که اسمش را بیاورید چه برسد به اینکه به او فکر کنید.

* روز بیست و سوم:
درد فراق دیگر نباید برای شما مسئله باشد. یادتان باشد که برای خوشحالی شما وجود شخص دومی نیاز نیست. شما مسئولیت کامل برای ناراحتی، خوشحالی و خوشبختی خود دارید. سعی کنید این طرز تفکر را در خود پرورش دهید  چرا که در تمام مراحل زندگی برای شما مفید خواهد بود.
خیلی زود به آخرش رسیدیم
شما از شر یادآوری خلاص شده‌اید...

* روز بیست و چهارم:
عطر خود را عوض کنید. به ویژه اگر عطر قبلی شما یک هدیه از طرف همسر سابق بوده باشد! عطر جدید، بوی جدید، زندگی جدید!    

 
نام شما

آدرس ايميل شما
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود
  • نظرات پس از تأیید مدير حداكثر ظرف 24 ساعت آينده منتشر می‌شود

Iran, Islamic Republic of
عالی بود.مرسی.امیدوارم بتونم.مرسی.
salam. khaste nabashid. matalebeton vaghean moser va khob hast mamnonam.
TAYYEBEH
KHEYLI KHOB BOOD OMIDVARAM BA IN RAH KAR HA GOZASHTEHAYEH TALKHAMO FARAMOOSH KONAM
علیرضا
عالی بود موفق باشید.
Finland
سلام خيلى ممنون از اين مشاور خوب من استفاده زياد بردم و كمكم كرد خدا ثوابتون بده اميدوارم بتونم اما زياد راحت نيست با يك نفر جند سال زندكي كردن خاطرها را فراموش كرد
ممنونم از مقاله جالبتون امیدوارم با راهکارهایی که ارائه دادید بتونم حوادث تلخ گذشته رو فراموش کنم...
بی نام
سلام:من بار اولم که به این سایت میام از روش شما برای فراموشی گذشته خوشم اومد و میخواهم این کار را انجام دهم.از همین الان شروع میکنم امیدوارم نتیجه خوبی داشته باشه 24روز دیگه نتیجه را به شما هم میگم
سایه
Finland
سلام.من اولین بار که به سایت شما مییام امیدوارم که با این مطالب بتونم مرگ پسر 4 روزمو فراموش کنم.ممنونم
سهیلا
خیلی عالیه ولی اگر این گذشته در رابطه با جدایی از همسرم و عذاب کشیدن فرزندانم به خاطر نداشتن مادر و اثرات بد آن بعد از گذشته 25 سال هر روز برایم تکرار میشود چه وقتی می خواهم فراموش کنم ولی اعمال دخترم این اجازه را به من نمی دهد هر روز زجر می کشم و دیگر حاضر به ادامه این زندگی نیستم خیلی خسته ام هرکاری می کنم فایده ندارد هر چه شما نوشته اید انجام داده ام فایده ای ندارد چه کنم
Iran, Islamic Republic of
چرا موضوع رو محدود میکنید به جدایی؟
ممنون خيلي عالي بود اميدوارم بتونم چون فراموش كردن يك زندگي ١٦ ساله با يك بچه ١٢ ساله خيلي راحت نيست ولي من شروع كردم به تحصيل وورود به محيط دانشگاه خيلي به من كمك ميكنه
حمید
Iran, Islamic Republic of
خیلی ممنون خیل خوب بود
Iran, Islamic Republic of
خواهر گلم اگر چه داغ عزیزان در هیچ واژه و قلبی نمی گنجد.اگر دنیای باقی را چه باور داشته باشید چه نه.بدانید که عزیزانتان پاک از دنیای نامردی و دروغ فریب و نیرنگ رخت بر بسته اند و ناراحتیه شما باعت رنجش انها شادیتان انها خوشحال می کند.
فریده
سلام من میخوام شک معزی بدم ایا خوب
ف
سلام.همسر من خیلی وقت بود که میگفت که میخواد تنهام بذاره و اینظوری منو از رفتنش میترسوند اما با راه حلهایی که گفتید کمی اعتماد به نفس پیدا کردم
تارا
Iran, Islamic Republic of
این همه راهکار نمیخواد فقط + خداباش - همه میشی
غزاله
Iran, Islamic Republic of
`ابتدا تشکر می کنم ار این مقاله پر ار جزنیات
3 ماه از تموم شدن رابطم میگذره
اما هنوز دچار احساسات متناقضیم
گاهی می بخشمشو بهش حق میدم گاهی درست برعکس اینم گاهی پذ از حس گناه میشم گاهی پر از عرفان و حس ارامش میشم گاهی از نپت
احساس خشم و بی قراری عذاب می کشم خسته شدم کاش بعد ار این همه روزهایی که گذشت پیدا کردن یه کار رفتن به باشگاه خوندن این همه مقاله های مختلف حتی دعا و توکل! قدر دانی بیشتر از خانواده و دوستان حداقل فقط درگیر یه احساس بودم
دلم میخواد خوب شم و دارم تمام تلاشمو میکنم اما چیزی که بیشتر از همه ازارم میده حس امید به برگشتنشه!!! می ترسمار این حس از این رویا که ...
poorya
United States
هر کاری که دلت خواست بکن.حرف بقیه مهم نیست یادت باشه دنیا دو روزه و از اول با ما ناسازگاره خب چه میشه کرد به جز عمل عکس العمل پس تو هم با دنیا ناسازگار باش
از خودت راضی باش که وجدان داری و عین خیلیا هرزه نیستی
Iran, Islamic Republic of
خوب بود مرسی انشاله بتونم
afsaneh
Iran, Islamic Republic of
من هنوز نميدونم چرا منو ترك كرد...اون بدون اينكه چيزي بگه رفت.اينو چجوري فراموش كنم؟ اين اخر نامردي نيست؟
مریم
Iran, Islamic Republic of
واسه منم همچین اتفاقی افتاده؛اونم دو بار با ی نفر؛حالافهمیدم من فقط میخاستم اشتباه اولو پاک کنم ک درگیر دومیش شدم؛پس بیخیالش؛بسپارب خدا
مریم
Iran, Islamic Republic of
من فراموش کردم؛حتی خودکشی کردم ولی فراموش کردم؛بعدسه سال ک دیدمش بازحالم بدترشد؛میخام براهمیشه نابودش کنم تا ایندفعه راحت شم
س. م
Iran, Islamic Republic of
برای کسی بمیرید که براتون تب کند.
غزل
Iran, Islamic Republic of
خیلی خوب بود ولیای زخم گذشته هاروچطوری میشه فراموش کرد خیلی درد داره
شیدا
Iran, Islamic Republic of
واقعاعالی بود.ای کاش 3ماه پیش با این سایت مواجه میشدم.روزای سختی روپشت سرگذاشتم اما الان واقعاحالم خوبه.خداروشکر.الان احساس خوشبختی میکنم.زندگیم هرروز داره قشنگ ترمیشه.بازم خداروشکر
شیدا
Iran, Islamic Republic of
واسه دوستای مجرد.ازخودت نپرس چرارفت،چون اول لیاقتتونداشت،دوم ازاولسس ک اومده بودقصدموندن نداشت،سوم ادم حسابی نبوده،شک نکن الان وقتشوداره با یکی دیگه پرمیکنه.پس خودتوازارنده.ازخدابخواه شک نکن بهت ارامش میده بروب سمت خوشبخت شدن.
عسل
Iran, Islamic Republic of
من اصلا نمی تونم خاطرات گذشتمو فراموش کنم خودمم احساس می کنم دیوونه شدم حال رمحیم اصلا خوب نیست امیدوارم با انجام این کارا نتیجه بگیرم
عسل
Iran, Islamic Republic of
من یه دختر 13 سالم حال روحیم اصلا خوب تیست و اصلا نمی تونم خاطرات گذشتم و فراموش کنم احساس می کنم دیوونم
عسل
Iran, Islamic Republic of
من کسی رو که می خوام فراموش کنم هرروز می بینمش امروز که دیدمش قطعا تصمیم گرفتم فراموشش کنم بنزرتون با اینکه هرروز می بینمش می تونم فراموشش کنم من همون دختر 13 سالم ترخدااااااااکمکم کنید!!!!


------------
سلام . حتما مي توانيد . با مشاور يا مربي مدرسه صحبت كنيد
سامان
Iran, Islamic Republic of
سلام واقعا فراموش کردن ده سال زندگی مشترک خیلی سخته ولی فک کنم با کمک شما بتونم این خاطرات لعنتی را فراموش کنم باتشکر ..سامان نصیری ۳۲ساله از گنبد
Romania
سلام حفت سال بامن بود دختر بدی بود ولی همه کار کردم که دختر خوبی بشه و شد ولی نمیدونم چرا خیانت میکرد مجبور شدم ولش کنم با این که خیانتاش بهم سابت شده اما هر کاری میکنم نمیتونم فراموشش کنم خیلی سخته .خدایا همونو کمک کن.
مهسا
Romania
زندگی من خیلی ناگهانی خراب شد در اوج خوشبختی و بعد 3سال زندگی مشترک و کلا 7 سال عشق و عاشقی 1شب اومد خونه و گفت ما به درد هم نمی خوریم... اولش فکر کردم داره شوخی میکنه ولی بعد... 1سال ونیم بعد جدا شدیم تو این مدت فقط میگفت طلاق! اخرشم نفهمیدم چرا اون مرد عاشق یهو از من زده شد الان 3ماهه که جدا شدیم و من هنوز نتونستم فراموشش کنم
مریم
United States
سلام . من دو سه بار فرزند دو سه ساله خودم رو بد جور دعوا کردم وبعد بسرعت پشیمون شدم حالا خاطره ش منو عذاب میده و مهمتر اینکه میترسم رو ذهن بچم تاثیر بد گذاشته باشه توروخدا کمکم کنین چطور میتونم از ذهن فرزندم پاک کنم
اشکالی نداره
دلارا
نترس بچها زود چیزها از یاد میبرن براش یه هدیه بخر علت دعوا کردند بهش بگو
Iran, Islamic Republic of
بهش بگو که نمیخواستم اینجوری بشه دست خودم نبود ولی من شمارو خیلی دوست دارم بدون شما زندگی برام سخت امیدبزندگی من شما هستی ماها هم دریچه گی این مشکل داشتیم بهش بگو که من بهترین دوست شما هستم ازمن ناراحت نباشید من یک مادرهستم بهترین دوست شما شب موقه خواب بقلش بری چن دقیقه بخواب بهاش مرازباش رازش بکسی نگو بهاش بهاش با مهربانی حرف بزن انشاالله نتیجه میگیری
288
Iran, Islamic Republic of
مرسی
Germany
بابا دخترک سیزده ساله فک میکنی پسرچه لذتی داره مطمئن باش اگه بیخیال بشی خودتو به درس ودوستات وکلاسات سرگرم کنی فراموش می کنی عشق کیلویی چنده خودتو عشق است تودنیاهیشکی به اندازه خودت ارزش نداره
Germany
واقعا پیشنهادهاتون عالیه من خودم قبل اینکه راهکارهای شمارو بخونم همینارو به کمک یه دوست امتحان کردم واقعا تونستم همسر لعنتیمو فراموش کنم افسانه 20ساله از تبریززندگی ادامه داره دنیاگرده هروقت به اخر خط رسیدی بدون تازه اول راهه
amin
Iran, Islamic Republic of
سلام من 17 سالمه توی جمعی از دوستان داشتیم درباره ی معلم های دوران راهنمایی صحبت می کردیم کی خوب بود کی بد بود خلاصه رسید به معلم ادبیات من کلی ازش تعریف کردم گفتم خوب بود ولی گفتم به حالت ظنز و تیکه ماشین شاسی بلند خریده و زده چپش کرده منم که حواسم نبوده که پسرش جفتم نشسته بعدش پا به فرار گذاشتم از این قضیه یک سال گذشته اما توی این دوماه اخیر هروقت بهش فکر می کنم به مدت زیاد مثلا دوهفته تمرکزم رو ازم میگیره که چرا من این حرف زدم الانم که دارم مینویسم کلی ناراحتم من رو اینقضیه سه تا از امتحانات نوبت اولم رو خراب کردمه باور کنید به شددت ناراحتم و هیچ لحظه ای هم نمی شه از فکرش بزنم بیرون تا ی مقطع کوتاهی البته اینجا که دارم بیان می کنم اعصابم یکم اروم شد ولی من واقعا نمی دونم چیکار باید کنم مطالبتون رو هم کامل خوندم ولی باز اگر من راهنمایی کنید ممنون می شم شاید اگر این مطلب بخونید خیلی ها بخندید من خودم رو جای شما بزارم می خندم من اینقدر هم وسواسی نبودم ولی از این موضوع نتیجه گرفتم که هر اتفاق به ظاهر ساده ممکنه برای هر کسی بیفته و ارامش فرد رو بگیره لطفا عاجزانه تقاضا می کنم زودتر جوابم رو بدید
زهرا ی دییووونه
Iran, Islamic Republic of
میتوونم بگم که من احمق ترین ادم روی زمینم اصلا نمیدونم خدا چرا من و افریده
. من یه ادم نفهم که اصلا متوجه نیستم اطرافم چی میگزره یه ادم که همه ی مغزش شده از چیز های احمقانه بچه گانه و کم اهمیت نمیدوننه که داره هلاکت میرسه من امسال کنکوریم تا الان لای یه کتاب رو هم باز نکردم چون تمرکز نداشتم جون یه سری فکر احمقانه توزهنمه . میخام افکارمو بهتون بگم تا بفهمید من چه ادم خلی ام . من فک میکنم نباید واسه کنکور بخوونم چون من قراره برم شریف . یا اگاهی فکر میکنم روز قبل کنکور خود کشی میکتنم یا اینکه از سر جلسه کنکور فرار میکنم یا ...... همش منتظرم یکی کمکم کنه سر کلاس میشینم این فکرای احمقانه رو میکنم باخووودم میگم اگه فکرای من اشتباهه یکی باید میوووومد بهم میگفت دیگه پس حتما همه این طوووری هستن.باخووودم میگم من الان درس نمیخووونم ولی شاید خیلی درسم خوبه خودم نمییدونم چون وگرنه یکی میوودم بهم میگفت دیگه، شبا 12 ساعت میخابم به خوودم میگم شاید همه این طووری ان مگرنه یکی باید بهم میگفت دیگه . ،،،،،،، دوووست دارم خووودمووو بکشم ترازای ازمووونام 4000 ولی فکر میکنم 80000 میدونم من دیووووونم . ادم دیییووونه هم باید بمییییره ... کلا زندگیم مختل شده گناه میکنم میگم من که میرم بهشت اشکال نداره گناه کنم خدافظ شما هم نمیتووونید به من کمک کنییید من رفتم توولجن
منا
Iran, Islamic Republic of
اخه درس نخوندنم غصه داره یکم بزرگ تر بشی میفهمی که انقدر چیزایه مهم تری تو زندگی وجود داره که اصلا نارحت میشی که چرا واسه کنکورو ترازات انقدر غصه خوردی من سر کنکورم خیلی نارحت بودمو فکر نیکردم که اگه جای بد قبول شم دیگه کسی دوسم نداره دائم از دورو بریام سوال میکردم که اگه خوب قبول نشم از چشتون میوفتم؟ همه میگفتن نه خیلی بیخودی خودمو نارحت میکردم ولی الان انقدر مشکلات پیچیده ای واسم به وجود اومده که میگم چقدر واقعا دیوونه بودم به خاطر کنکور خودمو اذیت میکردم این که ادم کجا قبول شه هیچی از ارزشش کم نمیکنه ادم باید جایی باشه که خوشحاله
Iran, Islamic Republic of
سلام
مرسی برای راه حل ها ، اما وقت اجرایی کردن خیلی جواب نمیده . وقتی هفت سال زندگیتون با عشق فداکاری بخشش مهربانی برای کسی که ادعای عاشقی میکرد میذارید و بعد میبینین با یک اختلاف ساده میگه پا رو دلم میذارم الویت برادرم و خونوادمه و عشق پیدا میشه ...
و بعد در عین ناباوری میبینین فیلم ازدواجش با یک دختره دیگه
اونوقت نه این راهکارا نه اعتقادات نه سیل دعاها دل هزار تیکه شما رو در مان نمیکنه ، غرور از دست رفته رو برنمیگردونه و عمر گذشته ...
داغون شدن همچی با تمام سلولهای بدنتون حس میکنین

هر روز سوال میکنین خدایا کجا هستی وقتی اینقدر به ادمی بد میکنن؟ کی تقاص پس میدن؟
تازه تقاص بدن ، چه از دله من ؟
مریم
Germany
واقعا خیلی سخته و تا سر آدم نیاد متوجه نمیشه آدم..
واسه من هم بعد از سه سال زندگی کردن با یه نفر و وقتی هر چیزی که داشتم رو بش دادم، یه دفه این اتفاق افتاد، یه دفه یه روز خونوادش زنگ زدن گفتن عروسیت رو با یه دختر جور کردیم و قانعش کردن، دو روز بعدش هم زنگ زدن بش گفتن سالن رو هم واسه ازدواجتون رزرو کردیم. الان ده روزه که خواب و خوراک ندارم
بهار
Iran, Islamic Republic of
ممنون از مطالب مفید..لطفا کتاب یا راهکاری به من معرفی کنین در مورد احساس گناه عذاب وحدان و تحمل دبتنگی عزیزان. همسرم بعد از هجده سال زندگی مشترک خودکشی کرد و من همراه پسر 18 ساله ام روزای سخت رو گذروندیم. به کمک مشاور تاحدودی بهتر شدم اما با هر خاطره ای خودم رو مقصر مرگش میدونم درحالیکه همسرم از بیماری اختلال خلقی دوقطبی رنج میبرد و من نهایت سعیمو کردم اما احساسات بد مثل عذاب وجدان. خشم از همسرم. دلتنگی بخاطر نبودنش و ... منو داره از پا درمیاره
ادیبه
Iran, Islamic Republic of
ازشما سپاسگذارم واقعا خیلی بهم کمک کرد تا دوباره خودم پیدا کنم .با تشکر.
لیدا
Romania
فک می کنم بشه اجراش کرد و اگه اجراش کنیم تمرینی میشه برای زندگی در زمان حال. در کل عالی بود، استفاده کردم. چون من الان از مرگ برادرم چهارساله عذاب می کشم ولی ناخودآگاه با بعضی از راهکارهای بالا تونستم از اون مود دربیام. پس میشه عملیش کرد. موفق باشید.
Parimah
Iran, Islamic Republic of
نترسید..تو کل دنیا خیلی ها این مشکل رو دارند،ناراحتی من بابت خودم و محیطی بود ک توش بزرگ شدم،ما فقر داشتیم ولی کاش فقر مالی بود،بخاطر فقر فرهنگی و رفتارهای زشت پدر و مادرم هممون الان یه سری مشکلات داریم،مخصوصا واسه من،چون تو خوابگاه زندگی میکنم هر سال یه دعوای افتضاح اونم تو فصل امتحانات دارم،با اینکه مقصر اصلی من نیستم ولی بخاطر اینکه تو عصبانیت فحش میدم ،یا به تو عصبانیت به سرپرستها بی احترامی میکنم..نهایتا من مقصر شناخته میشم...
زمان میبره من 20 سال رفتاری ک تو خونه دیدم و باهاش بزرگ شدم رو عوض کنم...متاسفم واسه پدرو مادرم چون من اونا رو مقصر میدونم...
baran
Romania
Mamnunm azatun babate syte khubetun va moshavaraye alitun.
Age baram doa konin mamnunetub misham vaqaan hale ruhiye mosaedi ndrm .saay mikonm tamame in raharo tmrin konm .mmnunm az hamatun
علی
Iran, Islamic Republic of
سلام ،،من به شدت میخوام که گذشته مو فراموش کنم لطفا کمکم کنید ؛سپاس
Iran, Islamic Republic of
عالی بود ممنون
Iran, Islamic Republic of
با سلام خسته نباشید ا ز راه نمایی خیلی ممنوع هستم خیلی کمک کرد انشاالله موفق باشید و خدا بشما سلامتی و خوشی هردو دنیادیده امین تشکر خواهرکوچک شمانفیسه عزیزی
s
Iran, Islamic Republic of
من پارسال به یکی از فامیلامون اعتماد کردم وباهاش دردودل کردم اون موقع ها بدجوری عاشق یکی شده بودم و هنوزم هستم من با این فامیلمون دردودل کردم و یک شب چون بهش اعتماد داشتم گوشیمو بهش دادم واز اتاق رفتم بیرون بعد از دو ماه دیدم توی گوشیش شماره کسی که من واقعا عاشقش بودمو داره خیلی بد ناراحت شدم اصلا قلبم خورد شد خیلی ناراحت شدم ولی از این موضوع خیلی میگذره و واسهی من قابل حضم نبود کسی م یدونه چجوری اهمیت ندم و غصه نخورم واسه ی این چیزا میخام کلا همه چیه پارسالو فراموش کنم
لیلا
Iran, Islamic Republic of
همسایه ی ما خالش بد شده بود واز معده‌اش خونریزی داشت من اون صحنه را دیدم. حالا چیکار باید کنم؟
غزل...
Iran, Islamic Republic of
سلام
مطالبتون خوب بود...ولی نمیتونم فراموش کنم..
خرگوشم همین دیروز مرد...داشت توی دستم جون میداد...لحظه ی مرگش رو دیدم...
هر روز به خودم لعنت میفرستم..
تنها موجودی بود که میتونستم باهاش ارتباط خوبی داشته باشم..
اسمش چیکو بود تازه بهش عادت کرده بود...
ولی نمیتونم فراموشش کنم...
Iran, Islamic Republic of
واقعا سخنان و راهکارهای شما عالی ست تشکر
امیر
Iran, Islamic Republic of
اگر شما فیلمی وشحتناکی دیدید یا فیلم ناخوشایندی دیدید بهتر است که فکر کنید ان فیلم صحنه سازی و تخیلی است من خودم فیلمی دیدم که وحشتناک بود بعد که فکر کردم تخیلیه دیگر نمیترسم
Iran, Islamic Republic of
سلام.15 سال پیش زمانیکه دانشجوی لیسانس بودم همکلاسیم از من خوشش میومد و پیشنهاد دوستی و ازدواج داد.من چون بچه درس خونی بودم و فک کردم که هنوز زوده برای ازدواج و اهل دوستی نبودم بش گفتم فعلا همینجوری همکلاسی و دوست باشیم.همیشه حواسمون به هم بود وقتی تهران ارشد قبول شد گاهی همدیگه رو تو کلاس و اموزشگاه و دانشگاه میدیدیم در همین حد.همین زمان من ارشد قبول شدم رفتم شهرستان.دوستم ارشد قبول شد اومد تهران.واتفاقی افتاد که نباید میافتاد.اون اقا درحال رفتن به خارج برای ادامه تحصیل و دوستم درحال تورکردن موقعیت .باهم ازدواج کردند و من اخرین نفری بودم که اینو فهمیدم.الان امریکا زندگی میکنند و همه چیزهایی که شاید سهم من بوده دیگه نیست. بعد از گذشت این همه سال نامردی دوستم رو نمیتونم فراموش کنم حسادت برام کشنده شده.حسرت روزهای ازدست رفته رو دارم و نمیتونم فراموش کنم.و اشخاص جدید رو با اون مقایسه میکنم و میخوام مشابه اونو بسازم که نشدنیه.شکست عشقی و عاطفی نخوردم ولی نمیتونم فراموش کنم که دوستم این نامردی رو کرده و موقعیت منو گرفته.چجوری میتونم بش فکرنکنم و به اوضاع زندگیشون حسادت نکنم و گذشته رو فراموش کنم؟
پنج اقدامی که والدین باید در مواجهه با کودکان کابوس زده انجام دهند!
«آلیس در سرزمین عجایب»؛ اختلال روانی عجیب
سندروم مسأله با پدر / آسیب‌های بی‌مهری پدران به دختران
روانشناسی که دنیای سرمایه گذاری را ۱۸۰ درجه تغییر داد
چرا گاهی نمی‌توان بخشید و فراموش کرد؟!
مغز چطور خاطرات ماندگار می‌سازد؟
روانشناسی جمع‌آوری اشیا و یا کلکسیونر شدن
دربارۀ تاثیرات عجیب «ترس از پشیمانی»
چگونه با ذهن آگاهی حواس کودکان مان را جمع کنیم؟
تقاضا برای سلب اختیار تشخیص اختلال اسکیزوفرنی توسط روانشناسان بالینی!
چرا نباید برای جلب محبت یا عشق التماس کنیم؟
ویژگی‌های یک اردو مطالعاتی خوب چیست؟
بادها می وزند، عده ای در مقابل آن دیوار می سازند و تعدادی آسیاب به پا می کنند