پنجشنبه ۳۰ فروردين ۱۴۰۳ - 18 Apr 2024
تاریخ انتشار :
سه شنبه ۴ مهر ۱۳۹۱ / ۱۶:۴۸
کد مطلب: 14235
۱
۳

درد دل اصلي دختران وپسران آماده ازدواج وجاي خالي معرف ها

دختران و پسراني که هنوز در خانه پدري مانده اند از روزگار تلخ تنهايي مي گويند «سکوت» بيشترين پاسخي بود که در آن گفت وگوي تلفني شنيدم. گاهي به قدري اين «پاسخ» طولاني مي شد که احساس مي کردم ارتباط تلفني ام قطع شده است اين بود که دوباره مي پرسيدم: «الو... صداي منو دارين خانم؟!»

صداي مرا مي شنيد ولي آن چه قفل بر زبانش مي زد، شرم و حياي پاک يک دختر ايراني بود.
-:سنگ بزرگ پيش پاي خواستگارها انداخته بوديد، مثلا خانه شخصي طلب کرديد؟
-:نه هيچ وقت داشتن خانه شخصي برايم ملاک نبوده است.

-:استخدام رسمي يا درآمد بالا مدنظرتان بود؟

-:نه همين که مطمئن باشم همسر آينده ام توان اداره يک زندگي معمولي را دارد، برايم کافي است.

-:چون خودتان ليسانس داريد، احتمالاً در را به روي خواستگارهاي زير ليسانس بسته بوديد.

-:قطعاً تحصيلات همسر براي من مهم است، ولي هيچ گاه معيار اصلي من در اين انتخاب نبود.

-:درخواست خودروي مدل بالا يا سفرهاي خارجي...؟

-:نه اين يکي را که ديگر مطمئن هستم.

تمام سخت گيري هاي بي موردي را که يک دختر خانم مي تواند در جلسه خواستگاري مطرح کند توي ذهنم مرور مي کنم، دوباره مي پرسم: لابد مهريه پيشنهادي شما خيلي بالا بود؟

«زهره» با همان لحن قبلي به اين سوال هم پاسخ مي دهد و مي گويد: نه نهايت مهريه اي که مدنظرم است ۱۴سکه طلا است.

زهره با اين که ۲ماه و ۴روز ديگر سي امين پاييز زندگي اش را تجربه مي کند، اما هنوز مجرد است و نتوانسته از ميان معدود خواستگارانش همسر مورد علاقه اش را پيدا کند. البته او به هيچ وجه حاضر نمي شد در اين باره مصاحبه کند اما وقتي پاي رسانه، مطرح کردن مشکلات، آگاهي مردم و مسئولان و تلاش براي حل موارد مشابه را پيش کشيدم، موافقتش را براي انجام مصاحبه اعلام کرد، ولي به شرط محفوظ ماندن مشخصاتش.

-:آب پرتقال يا هلو؟!

-:اگر دوغ سرد داري بعد از ناهار بيشتر مي چسبد، گفتي مغازه مال خودته يا اجاره کردي؟

صداي «آرمين» را از پشت يخچال سوپرمارکتش مي شنوم که مي گويد: نه بابا اگه مال خودم بود که تا حالا آس و پاس نبودم.

در حالي که با دستش ميزان خنک بودن بطري هاي ۲۵۰سي سي دوغ را تست مي کند ادامه مي دهد: فکر نکني جاهاي بالا بالا دنبال زن مي گردم ها، به خدا همين که زن زندگي باشه، برايم کافيه.

بالاخره از پشت يخچال بيرون مي آيد، بطري دوغ را به من مي دهد و مي گويد: وقتي گفتي مي خواي درباره علت اين که تا حالا نتونستم ازدواج کنم مصاحبه کني خيلي خوشحال شدم. با خودم گفتم چه عجب بالاخره يکي پيدا شد يک فکري براي جوونا بکنه. ببخشيد که زياد سرد نيست تازه گذاشتم تو يخچال.


آرمين ۲۸ساله است و يک سوپر مارکت دارد (البته به قول خودش هايپر مارکت)با پرايدش هم مسافرکشي مي کند، خودش مدعي است که درآمد خوبي دارد اما در مقابل بزرگتر و دلسوزي ندارد که برايش به خواستگاري برود، مادرش فوت کرده است و پدر کهنسالش نيز در شهرستان زندگي مي کند.

-:لابد از خودتان مي پرسيد چه طور مي شود من که به ازدواج آگاهانه و ساده اعتقاد دارم هنوز بعد از گذشت ۳۰سال نتوانسته ام مرد زندگي ام را انتخاب کنم؟

«زهره» که در تمام مدت فقط با جملات کوتاه سوال هاي مرا پاسخ مي داد، اساسي ترين سوال گفت وگو را خودش پرسيد و طولي نکشيد که سوالش را اين طور پاسخ داد: به اين دليل که تا حالا ۲تا خواستگار بيشتر نداشته ام، اولي ۵سال پيش در خانه ما را زد که البته در تحقيقات متوجه شدم معتاد است، دومي هم يک مرد متاهل با ۲فرزند بود که همين چند ماه پيش تقاضاي ازدواج با من را داد آن هم با اين بهانه که ادعا مي کرد علاقه اي به همسرش ندارد البته پاسخ من به هر دوي آن ها «نه» بود.

اذعان به نداشتن خواستگار شايد کار سختي براي يک دختر ايراني باشد ولي سخت ترين سوال براي يک خبرنگار پرسيدن «دليل» نداشتن خواستگار از آن دختر است.

اما زهره که متوجه همه شرايط اين گفت وگوي تلفني بود خودش به سوال نپرسيده من اين طور پاسخ داد: دليل اين مسئله کاملاً واضح است انسان ها از هم دور شده اند. من دايي، عمه و خاله خودم را فقط سالي يک بار مي بينم، از حال و روز همديگر بي خبريم و البته بي توجه، در واقع معرفي ندارم که شرايط مرا به پسري که قصد ازدواج دارد ارائه کند. ما مستاجريم، اگر همين حالا زنگ واحد بغلي را بزنيد مطمئن هستم حتي نمي دانند در خانه ما چند نفر زندگي مي کنند، چه برسد به اين که بخواهند خواستگار معرفي کنند، همان طور که من و خانواده ام از حال و روز ديگر همسايه هاي محل بي خبريم.

پول دوغ را به سختي مي پذيرد و مي گويد: خدا رفتگان شما را بيامرزد. مادر خدابيامرزم هر وقت به يک روضه زنانه يا يک مجلس عروسي مي رفت کلي دختر برايم نشان مي کرد، ولي من مي گفتم اول بايد ليسانسم را بگيرم مادر، خدابيامرز آرزو داشت تنها پسرش را در لباس دامادي ببيند....

از ميان پيامک هاي مردمي که به روزنامه ارسال مي شود، درصد قابل توجهي از آنان را دختران و پسراني مي فرستند که تاکنون نتوانسته اند ازدواج کنند. برخلاف آن چه در ابتدا تصور مي شود ملاک و معيارهاي آنان از همسر آينده شان، ملاک و معيارهاي غيرمعمول و معقولي نيست.

آن ها به دنبال فرد ويژه اي نمي گردند، به دنبال پول نيستند، آن چه آنان آرزويش را دارند تشکيل يک زندگي ساده است. غفلت و بي توجهي خانواده و اطرافيان، معرفي نشدن به ديگران و عواملي از اين دست باعث شده اين جوانان که اکنون آخرين سال هاي دوره جواني را سپري مي کنند هنوز مجرد باشند و نتوانند تشکيل خانواده بدهند.

-:«وقتي خودم را با دوستان و دخترهاي فاميل مقايسه مي کنم، بسيار عذاب مي کشم، چون آن ها خيلي خواستگار دارند، اما من ندارم. فقط به اين خاطر که پدر من آدم سرشناسي نيست و کسي ما را نمي شناسد وگرنه شرايط من بهتر از دوستان ديگرم است». اين جملات را يک دختر خانم ۲۴ساله مي گويد و ادامه مي دهد: به خاطر همين موضوع خواهر بزرگترم که ۲۷سال دارد نيز هنوز نتوانسته است ازدواج کند.

نرگس مي افزايد: با وجود اين که من هم درس خوانده ام و هم شاغل هستم، ولي خواستگار ندارم، نمي گويم خواستگار خوب ندارم بلکه اصلاً يک خواستگار هم ندارم که....

اين دانشجوي فوق ليسانس از مسئولان انتظار دارد با ايجاد مراکز قانوني همسريابي، خانواده ها را در امر مهم انتخاب همسر براي فرزندانشان ياري کنند.

او مي گويد: اين سايت ها نبايد طوري باشد که دختر و پسرها در آن عضو باشند و با يکديگر چت کنند بلکه بايد به نحوي مديريت شود که والدين بتوانند با استفاده از اطلاعات موجود در سايت همسر مناسبي براي فرزند خود بيابند.

«ازدواجي که اينترنتي باشد سرانجامش در راهروهاي دادگاه خانواده رقم خواهد خورد». مينا با اعتقاد به اين مسئله مي گويد: به نظرم ازدواج هاي سنتي پايداري بيشتري دارند، هر چند در سن ۲۵سالگي تنها يک خواستگار داشته ام و به او هم به دليل ۱۰سال اختلاف سني پاسخ منفي داده ام، اما هيچ گاه حاضر نيستم پيشنهاد دوستي يک پسر ولو اينترنتي و حتي به بهانه ازدواج را بپذيرم.او ادامه مي دهد: به انتظار شاهزاده روياهايم که مردي بي عيب و نقص و تمام عيار باشد ننشسته ام، ملاک و معيارهاي من در انتخاب همسر خيلي عجيب و غريب و پيچيده نيست ولي اين قدر آمار طلاق افزايش پيدا کرده است که ديگر خانواده ها مي ترسند دختر يا پسري را براي ازدواج به يکديگر معرفي کنند. بايد نگرش خانواده ها را تغيير دهيم انتظار مردم اين است که وقتي يک فرد معتمد خواستگاري را معرفي مي کند بايد مسئوليت همه مسائلي را که ممکن است در آينده اتفاق بيفتد بپذيرد که اين خلاف واقع است.

جاي خالي معرف ها

محمد ۲۸سال دارد و در يکي از اداره هاي دولتي کار مي کند او درباره اين که چرا تاکنون نتوانسته است ازدواج کند،مي گويد: ۳سال است که مادرم با کمک خاله و خواهرانم به دنبال همسري با شرايط مناسب براي من هستند اما جالب است بدانيد در اين مدت طولاني تنها موفق شده ايم ۵مورد را پيدا کنيم که متاسفانه به دليل برخي سخت گيري ها مانند مهريه هاي ۱۰۰۰سکه اي شرايط ما با هيچ کدام از خانواده ها جور درنيامد.

آخرين سوال اين گزارش را محمد مطرح مي کند و مي پرسد: بارها در روزنامه ها خوانده ام که تعداد دختران و پسران مجرد دم بخت که در سن ازدواج قرار دارند در کشور بسيار زياد است، به طور قطع شرايط بسياري از آن ها هم با يکديگر هم خواني دارد پس چرا آن ها نمي توانند يکديگر را بيابند و با هم ازدواج کنند؟!       خراسان /  شماره انتشار 18226
نام شما

آدرس ايميل شما
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود
  • نظرات پس از تأیید مدير حداكثر ظرف 24 ساعت آينده منتشر می‌شود

واقعا چرا؟ هر چی فکر میکنم جواب این سوال رو خودم نمیتونم پیدا کنم چرا؟تازه معرف ها هم اگر خدایی نکرده کسی رو معرفی کنن هم تحصیلاتش پایین تره هم سطح فرهنگیش فکر میکنن دختر هر چی سنش بالا تر بره به ادمهایی که تو سطح پایین ترین بیشتر راضی میشه !
افضل
پاسخ سوال اخر اقا محمد را باید در سیاست های تفکیک جنسیتی درمجالس و دانشگاه ها و مراکزی جست که امکان آشنایی دختر و پسر را منع و محدود می کنند.والا چرا باید یک دختر به خاطر این که پدر سرشناسی ندارد گمنام و نادیده و ناشناخته بماند و دیگر مقررات حقوقی و سنت های قدیمی که شرایط ازدواج دختر و مهریه را سنگین و پرهزینه کرده و تازه تشویق هم می شود هرچند که ظاهرا درشعارمی گویند این کار ها را نکنید اما درعمل تشویق می کنند
Iran, Islamic Republic of
اخه کجا تفکیک جنسیت داریم اصلا میدونی تفکیک چیه ؟دانشگاه ها واداره بیمارستان کجا؟ اصلا میدونی چه خبره ؟شاید چون همش هر روز یه رنگ به رنگتر کنار شون میشینه دیگه ازدواج کم شده ؟بعضی ها هم فقط دنبال اینن که گردن دولت بندازن که ..
«آلیس در سرزمین عجایب»؛ اختلال روانی عجیب
سندروم مسأله با پدر / آسیب‌های بی‌مهری پدران به دختران
روانشناسی که دنیای سرمایه گذاری را ۱۸۰ درجه تغییر داد
چرا گاهی نمی‌توان بخشید و فراموش کرد؟!
مغز چطور خاطرات ماندگار می‌سازد؟
روانشناسی جمع‌آوری اشیا و یا کلکسیونر شدن
دربارۀ تاثیرات عجیب «ترس از پشیمانی»
چگونه با ذهن آگاهی حواس کودکان مان را جمع کنیم؟
تقاضا برای سلب اختیار تشخیص اختلال اسکیزوفرنی توسط روانشناسان بالینی!
چرا نباید برای جلب محبت یا عشق التماس کنیم؟
ویژگی‌های یک اردو مطالعاتی خوب چیست؟
چطور از فکر کردن بیش از حد به یک موضوع جلوگیری کنیم؟
طوری زندگی كن كه اسمت با جسمت زیر خاك نرود