در ازدواج با اینها احتیاط كنید!

به عبارت دیگر مبادا در انتخاب همسر دچار اشتباه شده و فردی را با مشكلات و معضلات بسیار انتخاب نماید. به همین دلیل است كه باید در انتخاب همسر مناسب به برخی از نكات توجه خاص و ویژه ای داشته باشد. سعی كنید تا فرد مقابل تان را كامل نشناخته اید و از عدم وجود مشكلات در وی مطمئن نشده اید تن به ازدواج با وی ندهید.
مشکوکم به تو!
شک باعث میشود آدم حساسیت زیادی روی فرد مقابل پیدا کند و آنقدر کنترلش کند که به مچگیری برسد. شکاکها معمولا بسیار تیزبین هستند که این برایشان مخرب است. اکثرا در اجتماع موفق هستند و دائم احساس ترس از دست دادن دارند که به احتمال زیاد به کودکیشان برمیگردد، با همسرشان رفتاری مالکانه و دلسوزانه دارند. چنین آدمی انرژیاش بیهوده صرف میشود و دائم احساس گناه و بیارزشی دارد. جالب اینکه یک خودکمبین، در کنار یک شکاک احساس موردعلاقه بودن دارد و وقتی نامزدش به بهانههای مختلف زنگ میزند، در این تله میافتد که این یعنی دوست داشتن! خطر اینجاست که اگر او از این رابطه بیرون بیاید، در ارتباطش با یک آدم عادی، احساس میکند به حد کافی به او توجه نمیشود. شکاکیت در اکثر موارد مسری است و شاید بقیه را هم درگیر کند.
به من توجه کن
اکثر آدمها از توجه بقیه لذت میبرند، اما کسانیکه دارای اختلال رفتاری توجهطلبی هستند، بدون توجه بقیه نمیتوانند زندگی کنند. آنها به شدت به تایید محتاجند و هر ابزاری داشته باشند، خود را با آن در معرض توجه قرار میدهند. این ابزار ممکن است قیافه یا ادا یا لحن صدا باشد. توجهطلبها با آدمهای زیادی ارتباط برقرار میکنند برای اینکه اگر یکی را از دست دادند شخص دیگری وجود داشته باشد و در مجموع آدمهای وفاداری نیستند!
زبالهدان درد و بدبختی!
این گروه از آدمها همیشه خوب هستند و احساس میکنند هیچوقت نباید چیزی غیر از این باشند. همیشه خوبها، مشاور همه و زبالهدان درد و بدبختی آنها هستند و به دلیل ناتوانیشان در «نه» گفتن، دیگران از آنها سوءاستفاده میکنند. به شدت از انگ بیمعرفت شدن میترسند و از جامعه پاداش هم میگیرند، همین پاداش، فایده پنهانی است که مانع میشود متوجه مشکلشان شوند.
رابینهودم...در شروودم!
رابینهودهای نجاتدهنده، احساس میکنند باید به همه کمک کنند. دو نکته در مورد این آدمها وجود دارد: اول اینکه شاید بعضی افراد کمک نخواهند و یا حاضر نباشند برای رهایی از گرفتاری خود کاری انجام دهند. دوم اینکه رابینهودها در مثلث ظالم / قربانی / ناجی، نقش ناجی را برعهده دارند. یک قانون در این مثلث وجود دارد که میگوید ناجی این مثلث، جای دیگری نقش ظالم را برعهده دارد، پس نجاتدهندهها شاید بدون اینکه خودشان بدانند در حق شخص دیگری ظلم می کنند.
آدمهایی که اختلال رفتاری خودشیفتگی دارند، همیشه خود را مستحق دریافت امکانات میدانند. صدای خودشیفتهها آن قدر بلند است که صدای دیگران را نمیشنوند
چقدر من دوستداشتنیام!
آدمهایی که اختلال رفتاری خودشیفتگی دارند، همیشه خود را مستحق دریافت امکانات میدانند. صدای خودشیفتهها آن قدر بلند است که صدای دیگران را نمیشنوند. فکر میکنند سلیقهشان از سلیقه دیگران بهتر، سلامتیشان مهمتر و وقتشان باارزشتر است. آدمهای خودکمبین، معمولا گرفتار خودشیفتهها میشوند. و اما چطور میشود خودشیفتگی را جبران کرد؟ در درجه اول پذیرفتن اینکه صدای دیگران هم شنیدنی است، سلیقهشان خوب است، سلامتیشان مهم است و وقت آنها هم باارزش است. با یک خودشیفته چطور باید برخورد کنیم؟ بدون توجه به نظر آنها کار خودتان را انجام دهید. گاهی با دیگران مقایسهشان کنید و اشتباهاتشان را یادآور شوید.
فاتحان همیشه خسته!
کمالگراها تنها به انجام کارهایی تن میدهند که مطمئند در آن برنده خواهند شد. وقتی قلهای را فتح میکنند، هنوز لذت فتح آن را نبرده، به سراغ قله بعدی میروند. به همین دلیل همیشه خستهاند. کمالگراها باید بدانند همیشه نمیتوان در زندگی نمره 20 گرفت، باید بتوانند از نمره 18 هم لذت ببرند. کمالگراها با کنارگذاشتن این ویژگی میتوانند به خودشان آسودگی هدیه دهند.
معتادان هیجانی؛ به دنبال تجربه جدید
اعتیاد هیجانی معمولا کسانی را گرفتار میکند که همیشه پرانرژی هستند. به طور مثال شخص صبح سر کار است، عصر مشغول یک ورزش پرتحرک است اما آخر شب هنوز کلی انرژی دارد. اعتیاد هیجانی نمودهای مختلفی دارد: اعتیاد به کار، اینترنت، موادمخدر و... معتادان هیجانی در آدمهای اطراف به خصوص نامزد یا همسر، دائم به دنبال تجربه موارد جدید هستند. بخصوص اگر طرف مقابل، نیاز او به تجربههای جدید و هیجان را تامین نکند، ممکن است به سراغ روابط موازی بروند.
افرادی که هنوز درگیر روابط قبلیشان هستند
اگر هر بار که فرد مورد نظرتان را میبینید، حتماً یکی دو خاطره از نامزد یا همسر قبلیاش تعریف میکند، اگر هنوز هم موقع صحبت کردن دربارۀ زندگی مشترک قبلیاش بغض میکند یا به نحو شدیدی مشوش میشود، یا اگر هنوز به هر دلیلی ارتباط خود را با همسر سابقش قطع نکرده است، بدانید که آمادگی شروع رابطۀ جدیدی را ندارد. فرد آسیبدیده در این موارد، یا کسی را به عنوان همسر انتخاب میکند که ویژگیهایش کاملاً مخالف خصوصیات همسر سابقش باشد، یا فردی را انتخـــاب میکنـــد که ویژگیهایی کاملاً مشابه همسر قبلی داشته باشد. دلیل دیگری که ممکن است موجب انتخاب شده باشد،میگنا دات آی آر.فرار از هیجانات منفی پس از جدایی است. به هر حال آنچه مسلم است، این است که شما بهخاطر خودتان و برمبنای ویژگیهای فردیتان انتخاب نشدهاید. اگر فرد مورد نظرتان از شریک سابق خود جدا شده و طلاق را تجربه کرده است، برای کنار آمدن با شرایط جدیدش به زمان نیاز دارد.
افرادی که به بلوغ عاطفی نرسیدهاند
متأسفانه بسیاری از ما فکر میکنیم همین که همسر آیندهمان به بلوغ جسمانی رسیده باشد، برای تشکیل زندگی کافی است. غافل از آنکه رسیدن به بلوغ عاطفی و اجتماعی نیز به همان اندازۀ بلوغ جسمی مهم است. همانطور که در مورد شهاب دیدیم، اینگونه افراد مستقل نشده و بهشدت به دیگران (خانواده یا دوستان) وابستهاند و بدون کمک آنها قادر به تصمیمگیری نبوده و به هیچوجه مسئولیتپذیر نیستند. همۀ این ویژگیها، زندگی کردن با این افراد را مشکل میسازد.
افراد مبتلا به اختلالات جنسی
باربارا دیآنجلیس در کتاب «آیا تو آن گمشدهام هستی» اختلالات جنسی را به سه دسته تقسیم کرده است:
1. اعتیاد و اشتغال ذهنی مدام به روابط جنسی
2.عدم عزتنفس و نجابت جنسی
3.مشکل اجراي عمل جنسی