اثرات طلاق عاطفي
1
ـ همسراني كه چه در مرحله بحث و جدل، دعوا و مرافعه و تنش و كشمكش باشند، چه از بحثهاي ناراحتكننده عبور كرده، به جايي رسيده باشند كه احتمالا تمام جملات رد و بدل شده ميان آنها طي يك شبانهروز به صد يا حتي ده جمله نميرسد يا اگر ميرسد هيچ حس حاكي از عطوفتي در كلامشان ديده نميشود، دچار طلاق عاطفي شدهاند.
برخي پيامدهاي طلاق عاطفي عبارت است از:
* افسردگي
* سرخوردگي
* نااميدي
* احساس تنهايي
* از دست دادن پشتوانه زندگي
* بياعتمادي به همسر
* تغيير در دوستيها
* كاهش يا قطع روابط با دوستان، اطرافيان، خانواده خود يا همسر يا هر دو
* تغيير در نگاه اقتصادي
* تمايل به روابط فرا زناشويي
* نگاه منفي به جنس مخالف
* بياعتنايي به مشكلات اعضاي خانواده يا ديگران
* قرباني كردن ذهنيت فرزندان يا ديگران براي تسويه حساب با طرف ديگر
2ـ فرزندان والديني كه از ازدواج خود راضي نيستند و همچنان با يكديگر زندگي ميكنند، به سبب تنشهاي گاهوبيگاه يا بياعتناييهاي مداوم، مستعد تغييرات ذهني و آسيبهاي بسيارند. برخي از اين تغييرات و آسيبها عبارت است از:
* سردرگمي
* نگراني از آينده
* اضطراب
* كاهش اعتماد به نفس
* ابتلا به افسردگي
* اختلال در هويت فردي، خانوادگي و اجتماعي
* خروج از حدود تعادل (كمرويي يا پررويي، نرمش يا تنش شديد و...)
* احساس حقارت
* رويكرد به شرارت براي جبران حقارت
* حس قرباني شدن به سبب نپرداختن والدين به عواطف، تربيت و نيازهاي آنها
* تغيير در دوستيابي
* احساس كمبود محبت (كه گاه با جستجوي آن در جنس مخالف و از سنين كم نمود اجتماعي مييابد)
* شكلگيري عقدههاي رواني
* خودآزاري يا ديگرآزاري
* سركشي، نافرماني و هنجار گريزي
* افت تحصيلي
* فرار از خانه و مدرسه
* رويكرد افراطي به مواد دخاني، الكلي، شيميايي، روانگرداني و...
* گرايش به بزه يا ارتكاب جرم
* پرخاشگري و تمايل به انجام اعمال مخرب جام جم آنلاين

برخي پيامدهاي طلاق عاطفي عبارت است از:
* افسردگي
* سرخوردگي
* نااميدي
* احساس تنهايي
* از دست دادن پشتوانه زندگي
* بياعتمادي به همسر
* تغيير در دوستيها
* كاهش يا قطع روابط با دوستان، اطرافيان، خانواده خود يا همسر يا هر دو
* تغيير در نگاه اقتصادي
* تمايل به روابط فرا زناشويي
* نگاه منفي به جنس مخالف
* بياعتنايي به مشكلات اعضاي خانواده يا ديگران
* قرباني كردن ذهنيت فرزندان يا ديگران براي تسويه حساب با طرف ديگر
2ـ فرزندان والديني كه از ازدواج خود راضي نيستند و همچنان با يكديگر زندگي ميكنند، به سبب تنشهاي گاهوبيگاه يا بياعتناييهاي مداوم، مستعد تغييرات ذهني و آسيبهاي بسيارند. برخي از اين تغييرات و آسيبها عبارت است از:
* سردرگمي
* نگراني از آينده
* اضطراب
* كاهش اعتماد به نفس
* ابتلا به افسردگي
* اختلال در هويت فردي، خانوادگي و اجتماعي
* خروج از حدود تعادل (كمرويي يا پررويي، نرمش يا تنش شديد و...)
* احساس حقارت
* رويكرد به شرارت براي جبران حقارت
* حس قرباني شدن به سبب نپرداختن والدين به عواطف، تربيت و نيازهاي آنها
* تغيير در دوستيابي
* احساس كمبود محبت (كه گاه با جستجوي آن در جنس مخالف و از سنين كم نمود اجتماعي مييابد)
* شكلگيري عقدههاي رواني
* خودآزاري يا ديگرآزاري
* سركشي، نافرماني و هنجار گريزي
* افت تحصيلي
* فرار از خانه و مدرسه
* رويكرد افراطي به مواد دخاني، الكلي، شيميايي، روانگرداني و...
* گرايش به بزه يا ارتكاب جرم
* پرخاشگري و تمايل به انجام اعمال مخرب جام جم آنلاين