چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 24 Apr 2024
تاریخ انتشار :
سه شنبه ۱۴ دی ۱۳۸۹ / ۰۷:۰۰
کد مطلب: 2021
۰

الگودهی زن از منظر قرآن کریم (قسمت دوم)

  در نوشتار پیشین بیان کردیم که الگوها در قرآن یا به شکل عینی و مجسّم معرفی شده یا به بیان ویژگی­ها به منظور عبرت­گیری الگوهای علمی پرداخته شده است. به همین منظور از الگودهی زن در حوزه­ی اخلاق و فرهنگ و اعتقادات سخن گفتیم و از زبان قرآن، حضرت آسیه و حضرت مریم8 را به عنوان الگوی ایمان راسخ، و توکّل مادر حضرت موسی7 را الگوی عطوفت و مهربانی، و دختران حضرت شعیب7 و حضرت مریم3 را به عنوان الگوهای عفاف و پاکدامنی معرفی ­کردیم. حضرت خدیجه3 را به عنوان الگوی زهد و ایثار، و ملکه­ی سبأ را الگوی حق پذیری، و از آسیه در مسأله امر به معروف و نهی از منکر یاد نمودیم. و اینک؛ الگودهی زن در حوزه­ی مسایل اجتماعی و اقتصادی
بنا به ضرورت؛ حضور زن در جامعه و خدمت رسانی در امور لازم و مقتضی ملازم با رعایت شؤون دینی و اجتماعی سفارش اکید قرآن شریف است که در همین راستا نمونه­هایی را بیان می­فرماید: الف. الگوی معاشرت با نامحرم:
قرآن کریم در این­باره، دختران حضرت شعیب7 را معرفی می­نماید: ولمّا وَرَدَ مآء مدین وجد علیه أمّة مّن النّاس یَسقُون ووجد من دونهم امرأتینِ تَذودانِ قال ما خـَطبُکُما قالتا لاَنـَسِقی حتّی یُصدِرَ الرّعآء و أبونا شیخٌ کبیرٌ([1]) علامه طباطبایی1 می­فرماید: معنای آیه این است که وقتی موسی7 به آب مدین رسید، در آن­جا جماعتی را دید که به گوسفندان خود آب می­دادند و در نزدیکی آن­ها دو زن را دید که از نزدیک شدن گوسفندان به آب جلوگیری می­کردند. حضرت موسی7 از راه استفسار سؤال کرد که چرا مردی همپای گوسفندان آن­ها نیست؟ و آنان جواب دادند: ما عادتمان این است که گوسفندان را آب نمی­دهیم تا دیگران فارغ شوند و پدرمان پیرمردی سالخورده است و خود نمی­تواند متصدی این کار باشد، از همین­رو ما این کار را می­کنیم..([2]) نکات آموزنده­ی آیه­ی مورد نظر: 1. کم و گزیده سخن گفتن؛ بهتر آن است که کلمات به گونه­ای انتخاب شود که حاوی مطالب مناسب و برخاسته از فرهنگ و بینش باشد. دختران حضرت شعیب7 با سخن خود بی­رغبتی و پرهیز از برخورد با مردان اجنبی و نیز علت حضورشان را برای این کار بیان نمودند و بدون سخن پردازی و درد دل و سخن گفتن از مشکلات روزگار پاسخ کافی را دادند. 2. اجتناب از جست و جو در احوال نامحرم؛ شناسایی حضرت موسی7 را بر عهده­ی پدر گذاشتند و خود در این زمینه تحقیق و سؤال ننمودند. 3. دخالت نکردن در امور سرپرستی پدر؛ هنگامی که حضرت موسی7 را برای چوپانی صالح تشخیص دادند؛ فقط به پدر پیشنهاد نمودند تا اگر او صلاح می­داند، اقدام کند. 4. پرهیز از برخورد و نزدیک شدن به نامحرم؛ دختران حضرت شعیب7 سعی داشتند که از اختلاط با نامحرم دوری کنند و کار و مسؤولیت­های خارج از خانه، بهانه­ای برای این ارتباط نشود: ... وجد من دونهم امرأتین تذودان... 5 . مراقبت بر نحوه­ی رفتار ؛ آن­گاه که ناگزیر به اجرای دستور پیامبر ­شدند و موسی7 را به سوی پدر فراخواندند، نیز با حیای کامل قدم بر داشتند. 6 . رعایت احتیاط؛ در روایت آمده است که حضرت موسی7 از جلو حرکت می­کرد و دختران شعیب از پی او می­رفتند و این کار به تقوا نزدیک­تر است. ب. الگوی در مشورت:
قرآن کریم از ملکه­ی سبأ که پس از مشورت با بزرگان و صاحبان اندیشه و رأی نیکو راه صحیح را انتخاب نمود، یاد می­کند. او که براساس شیوه متداول خویش پس از دریافت نامه­ی حضرت سلیمان7 محتوا و عظمت نامه را بیان کرد تا اعضای شورا کار را جدّی بگیرند و نظر پخته و قابل قبول ارایه دهند: ­إنّی أُلقی إلیّ کتابٌ کریم و آن­گاه که رأی مشاوران را صلاح ندید، با دلیل کلامشان را رد کرد و راه حل خودش را ارایه نمود: و إنّی مرسلة إلیهم بهدیّة او نه تنها از رخداد جدید مرعوب نشد، بلکه از قوه­ی تعقل خویش کمک گرفت و راه را برای هرگونه اقدام عجولانه بست و خود نیز دست به جنگ و اسلحه با حضرت سلیمان7 نبرد. ج. الگوی در مشاغل اجتماعی:
از دیدگاه قرآن، زنان همانند مردان می­توانند در امور مختلف جامعه مگر در موارد خاص از جمله در مسایل اقتصادی شرکت کنند، همچنان که دختران حضرت شعیب7 مخارج زندگی خود را از راه شبانی ـ شغل­ رایج آن زمان ـ تأمین می­کردند و از این نظر ایرادی به آن­ها گرفته نمی­شد. امروز نیز حضور در جامعه و به عهده گرفتن مشاغل اقتصادی برای زنان نه تنها ایراد ندارد، بلکه به هنگام ضرورت لازم به نظر می­رسد. آن­چه مورد اهمیّت است اول این که؛ آن کار موافق شأن و جایگاه خانوادگی و اجتماعی زن باشد و دوم نیز متناسب با قدرت و توانایی او باشد و محیط کار و فعالیت به گونه­ای نباشد که زمینه را برای گناه و فساد در جامعه فراهم نماید. الگودهی زن در حوزه­ی مسایل عبادی
1. الگوی اخلاص و تقوا؛ آن­گاه که حنّه مادر حضرت مریم3 برای به اجابت رسیدن دعایش فرزند را برای خدمت در خانه­ی خدا نذر کرد: ... ربّ إنّی نذرت لک ما فی بطنی محرّراً...([3]) منظورش این بود که فرزند تحت ولایت خداوند داخل شود و تنها او را بپرستد.([4]) از این رو پس از تولد فرزند، او را مریم نام نهاد. کلمه­ی مریم در لغت آن شهر به معنای زن عابد و خدمت­کار است و این از باب محرّر نمودن دختر و ادای نذر خویش می­باشد. و حکایت نمودن این عمل از جانب خدای متعال نشان از قبول نمودن نذر مادر مریم را دارد: فتقبلّها ربّها بقبول حسن... همچنان که آیات شریفه­ی قرآن بدان اشاره دارد؛ زمانی عمل مورد پذیرش حضرت حق قرار می­گیرد که براساس تقوا و اخلاص باشد: ...إنّما یتقبّل الله من المتقّین([5]) اعطای مریم و پرورش او به نیکوترین صورت، نشانگر مناجات خالصانه­ی مادر مریم است. گذشته از این علامه طباطبایی1 تطهیر و گزینش مریم3 را از میان زنان و الگو قرار دادن وی را بر زنان و مردان عالم عبارت از استجابت دعای مادر می­داند.([6]) نکته دیگر این است که مادر به خدای متعال عرض می­نماید: و إنّی اُعیذها بک و ذریّتها من الشّیطان الرجیم او از خداوند می­خواهد که فرزند و نوادگانش به واسطه­ی گوهر ناب اخلاص در پناه خدا از شر شیطان در امان بمانند و این تقاضا اشاره به اخلاص حقیقی او می­کند. زیرا شیطان قسم خورده­ی اغوای بنی آدم است مگر کسانی که به اخلاص رسیده­اند: قال فبعزّتک لأُغوینّهم أجمعین ? إلاّ عبادک منهم المخلصین.([7]) از نمونه­های تام و تمام تقوا و اخلاص وجود ذی جود حضرت مریم3 آن است که وقتی حضرت زکریا7 سرپرست مریم شد، هر زمان که به او سر می­زد، غذای حضرت مریم3 آماده بود و چون از وی سؤال می­کرد، قانع نمی­شد، زیرا آن رزق معمول همه­ی مردم نبود، بلکه به جهت کرامت خدای متعال بر بنده­اش روزی شده بود:([8]) فتقبّلها ربّها بقبول حسن و أنبتها نباتاً حسناً و کفّلها زکریّا کلّما دخل علیها زکریّا المحرابَ وجد عندها رزقاً قال یا مریم أنّی لک هذا قالت هو من عندالله إنّ الله یرزق من یشآء بغیر حساب.([9]) 2. الگو در گزینش مکان عبادت؛ رعایت یک سلسله آداب و شرایط در انجام عبادات ارزش ویژه­ای بدان­ها می­بخشد و سبب قرب بیشتر انسان به خدا می­شود. برخی از این آداب مشترک بین زن و مرد و برخی ویژه­ی هر کدام است. عبادت در مکانی که از دید نامحرمان مستور و پوشیده باشد و حریم بین زن و مرد رعایت شود، از آن جمله است. خداوند مریم برگزیده را در این جهت نیز به عنوان الگوی جامع الاطراف معرفی فرموده است: واذکر فی الکتاب مریم إذ انتبذت من أهلها مکاناً شرقیاًّ ? فاتّخذت من دونهم حجاباً...([10]) بنابر نظر علامه طباطبایی1 کلمه­ی حجاب بدان منظور است که گویا مریم خود را از اهل خویش پوشیده داشت تا قلبش برای اعتکاف و عبادت فارغ­تر باشد.([11]) و این معنا از کلمه­ی دخل در آیات گذشته نیز استفاده می­شود، چون حضرت مریم3 در جایی قرار داشت که دیگران او را نمی­دیدند و حضرت زکریا7 نزد ایشان می­رفت. 3. الگو در مناجات و دعا و عبادت؛ خداوند در پاسخ به تقاضای حضرت زکریا برای فرزنددار شدن فرمود: فاستجبنا له و وهبنا له یحییٰ و أصلحنا له زوجَهُ إنّهم کانوا یُسارعون فی الخیرات و یدعوننا رغباً و رهباً و کانوا لنا خاشعین([12]) به کار بردن ضمیر جمع، به خاندان حضرت زکریا7 بر می­گردد و گویا تعلیلی است برای جمله­ی مقدر که از سابقه­ی کلام فهمیده می­شود. و تقدیر کلام این است که انعام ما به ایشان به جهت آن بوده است که به سوی خیرات می­شتافتند و ما را به خاطر رغبت در رحمت و یا به خاطر ثواب و رهبت و ترس از غضب و یا عقاب می­خواندند و دل­هایشان در برابر ما خضوع داشت.([13]) شاهد بر ادّعای ما نحوه­ی دعا، مناجات و تضرع به درگاه الهی است که نشانه­ی اوج ارتباط صادقانه و خالصانه­ توأم با بیم و امید به خداست. به هر تقدیر خداوند این بانو را در کنار حضرت زکریای پیامبر7 با این ویژگی­ها ستود و او را به عنوان الگویی کامل معرفی نمود، همچنان که مادر حضرت مریم3 مورد نظر قرآن است. از دیگر نمونه­های قرآنی در این زمینه دعای حضرت آسیه است: ... ربّ ابن لی عندک بیتاً فی الجنّة و نجّنی من فرعون و عمله و نجّنی من القوم الظّالمین([14]) که در سخت­ترین شرایط راه نجات را می­جوید و در جنگ و تزاحم عوامل مختلف در جست و جوی راهی برای دست­یابی به کمالات معنوی خویش است. 4. الگو در توبه و استغفار؛ ملکه­ی سبأ از جمله­ی این راه یافتگان است: قالت ربّ إنّی ظلمت نفسی و أسلمت مع سلیمان لله ربّ العالمین([15]) آن بانو وقتی نشانه­های نبوّت حضرت سلیمان را مشاهده کرد، پرده­های کفر را کنار زد و به فطرتش بازگشت و با وجود شخصیت و موقعیت خاص سیاسی و حکومتی، ایمان و هدایت را ارزنده­تر از ظواهر مادّی و طبیعی ­شمرد و دست از انحراف برداشت و توبه کرد. ابتدا به خطای خویش اقرار کرد و سپس اظهار ایمان نمود و به صورتی شیوا و زیبا خدای رحمان را دریافت و اطاعت خود را از پیامبر خدا ابراز نمود: أسلمت مع سلیمان لله ربّ العالمین و در برابر حاکمیت حق تعالی حکومت طلبی را به فراموشی سپرد. الگودهی در حوزه­ی مسایل سیاسی
قرآن حضور زنان را در طول تاریخ نسبت به مسایل سیاسی نیز مورد تأیید و تأکید قرارداده است و این حضور در حوزه­ی مبارزه با کفر و کافران، در حوزه­ی مسایل اطلاعاتی، بیعت با رهبری و ... نموداری آشکار است. 1. الگوی مبارزه با کفر؛ حضرت آسیه از جمله زنانی است که شجاعانه و قاطعانه در برابر سران کفر ایستاد. مقاومت او آموزش عملی به تمام بشر در ستیز با کفر و ظلم است: و ضرب الله مثلاً للّذین ءامنوا امرأت فرعون إذ قالت ربّ ابن لی عندک بیتاً فی الجنّة و نجّنی من فرعون و عمله ونجّنی من القوم الظّالمین([16]) هنگامی که آسیه شاهد معجزه­ی حضرت موسی7 و غلبه­اش بر ساحران شد، ایمان آورد و به همین دلیل فرعون او را از این امر بازداشت و چون با اصرار و تأکید آسیه بر حقانیت حضرت موسی7 رو به رو شد، دستور داد تا دست و پای او را با چهارمیخ به زمین بکوبند و پیکرش را در مقابل تابش خورشید قراردهند و سنگی بزرگ را بر سینه­ی او بگذارند. با این وجود باز هم آسیه دست از ایمانش بر نداشت و خدای بزرگ را چنین یاد کرد: ربّ ابن لی عندک بیتاً فی الجنّة([17]) با این جمله­ی زیبا تمام آرزوهای یک بنده­ی شایسته در مسیر عبودیت قرار گرفت. او از تمامی لذت­های قابل دسترس دنیا چشم پوشید و تنها به قرب خدا و کرامات او امید بست و عاقبت به لقای حق نایل شد. مادر حضرت موسی7 نیز که یکی از الگوهای مبارزه با سران کفر است، در واقع زمینه­ساز تحقق وعده­ی الهی و بعثت پیامبر خداست. الگودهی در حوزه­ی اطلاعات و تحقیقات
یکی از زنانی که نقش اطلاعاتی خویش را به نحو زیبا و با متانتی خاص ایفا کرد و جان مولود مبارک را از چنگال فرعونیان رهانید؛ خواهر حضرت موسی7 است. قرآن کریم درباره­ی این مأموریت اطّلاعاتی می­فرماید: و قالت لأخته قُصِّیه...([18]) وضع حال او را پی­گیری کن. و او نیز این مأموریت را انجام ­داد: ... فبصُرَت به عن جُنُب و هُم لا یَشعُرون([19]) موسی را از دور دید، در حالی که فرعونیان متوجّه او نشدند. این آیه از هوش و ذکاوت خواهر موسی حکایت می­کند، که با وجود مشاهده­ی همه­ی جریانات آنچنان بر خود مسلط می­شود که عاقلانه­ترین تصمیم را می­گیرد. حتی خود را بی­تفاوت نشان می­دهد و به قدری با طمأنینه و آرامش رفتار می­کند و برای سرپرستی حضرت موسی7 پیشنهاد خود را به راحتی بیان می­کند که نقشه­اش آشکار نمی­شود و اطرافیان فرعون متوجه خویشاوندی او با حضرت موسی7 نمی­گردند. خدای سبحان از این قسمت ماجرا به عنوان یکی از الطاف خود بر حضرت موسی یاد می­کند: إذ تمشی أُختک فتقول هل أَدلّکم علی مَن یکفله...([20]) قید لکم در آیه­ی شریفه­یهل أدُلّکُم علی أهل بیت و یکفلونه لکم و هم له ناصحون اشاره به دقت کامل و برخورد منطقی خواهر موسی7 با این قضیه دارد. در واقع این خواهر فداکار مأموریت حساس و ظریف خود را در برگرداندن حضرت موسی7 به آغوش مادر به نحو شایسته انجام داد و صیانت از جان پیامبر خدا را بر عهده گرفت. در نوشته­ی پایانی ـ به قدر کفایت و توان خود ـ به زوایای الگودهی مظهر اتم و اکمل حضرت صدیقه طاهره3 خواهیم پرداخت. ادامه دارد...      
پی­نوشت:
[1]. القصص 28 : 23. [2]. علامه طباطبایی1، تفسیر المیزان، ج 16، ص 23. [3]. آل عمران 3 : 35. [4]. ر.ک؛ تفسیر المیزان، ج 3، ص 184. [5]. المائده 5 : 27. [6]. ر.ک؛ تفسیر المیزان، ج 3، ص 188. [7]. ص 38 : 82 و 83 . [8]. ر.ک؛ تفسیر المیزان، ج 3، ص 274 ـ 270. [9]. آل عمران 3 : 37. [10]. مریم 19 : 16 و 17. [11]. ر.ک؛ تفسیر المیزان، ج 14، ص 33. [12]. الأنبیا 21 : 90. [13]. ر.ک؛ تفسیر المیزان، ج 14، ص 346. [14]. التحریم 66 : 11. [15]. النمل 27 : 44. [16]. التحریم 66 : 11. [17]. طبرسی، مجمع البیان، ج 10، ص 405. [18]. القصص 28 : 11. [19]. القصص 28 : 11. [20]. طه 20 : 40.
 
پدیدآورنده: سکینه آفرند              منبع: حوزه
نام شما

آدرس ايميل شما
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود
  • نظرات پس از تأیید مدير حداكثر ظرف 24 ساعت آينده منتشر می‌شود

ایجاد هر خاطره جدید به مغز آسیب می‌زند!
مطالعه نشانگر عصبی بالقوه برای آسیب اجتماعی در اختلالات روانی را نشان می دهد!
۱۰ شگرد رسانه‌ای برای اثرگذاری بر باورهای مخاطب
پنج اقدامی که والدین باید در مواجهه با کودکان کابوس زده انجام دهند!
«آلیس در سرزمین عجایب»؛ اختلال روانی عجیب
سندروم مسأله با پدر / آسیب‌های بی‌مهری پدران به دختران
روانشناسی که دنیای سرمایه گذاری را ۱۸۰ درجه تغییر داد
چرا گاهی نمی‌توان بخشید و فراموش کرد؟!
مغز چطور خاطرات ماندگار می‌سازد؟
روانشناسی جمع‌آوری اشیا و یا کلکسیونر شدن
دربارۀ تاثیرات عجیب «ترس از پشیمانی»
چگونه با ذهن آگاهی حواس کودکان مان را جمع کنیم؟
تونل هابه ما آموختند که حتی دردل سنگ هم راهی برای عبور هست، تونل ها راست میگویند ؛ راه است ، حتی از دلِ سنگ! " آنجا كه راه نیست ، خداوند راه را می گشاید... "