بخشش 5 زندگی فرشته سفیدپوش +عکس
آن روز برای چند ثانیه سکوت معناداری بر فضای خانه سروان موسوی حکمفرما شد و این حرف دختر جوان، اعضای خانواده را به فکر فرو برد.
اما محمد موسی، پدر دختر دانشجو و همسرش تصور نمیکردند تا چند روز دیگر باید به وصیت دخترشان عمل کنند.
«خدای گلم، تو را شکر میگویم که کمکم کردی رشته پرستاری قبول شوم و بتوانم جان دیگران را نجات بدهم. خدای گلم دوستت دارم و خودت کمکم کن تا بتوانم به همه کمک کنم، صبور باشم، لبخند بزنم و هیچ وقت احساس خستگی نکنم و...».
سیده آتنا به گفتههایش عمل کرد و خدا کمکش کرد تا بتواند چراغ امید را در خانه چهار مادر بیمار و جوانی تازهداماد که با مرگ دست و پنجه نرم میکردند روشن کند.
آخرین لبخند
ساعت 12 ظهر دوشنبه بود که سیده آتنا با خودروی دوستش از دانشگاه آزاد اسلامی واحد کاشمر به سمت تربت حیدریه به راه افتاد. دختر جوان تلفنی چند دقیقهای با مادر صحبت کرد مثل همیشه سر زنده بود.
انگار میدانست این آخرین گفتوگو با مادرش است. با کلامی سرشار از مهر و عاطفه از مادر خداحافظی کرد اما ثانیههایی بعد، خودروی پراید به علت سرعت زیاد و ناتوانی راننده در کنترل آن واژگون شد. در این حادثه سیده آتنا از ناحیه سر بشدت آسیب دید.
دخترم زنده است
مادر سیده آتنا با چشمانی اشکبار گفت: آن روز غذای مورد علاقه آتنا را درست کرده بود و انتظار میکشیدم تا بیاید و سفره را پهن کنیم، اما وقتی خبری نشد دلواپسی عجیبی پیدا کردم. موضوع را به شوهرم اطلاع دادم. تا اینکه با ما تماس گرفتند و با خبر شدیم آتنا تصادف کرده است.
نفهمیدیم چه طور خود را به بیمارستان رساندیم، بشدت آسیب دیده بود ولی هنوز نفس میکشید و زنده بود اما پزشکان اعلام کردند مرگ مغزی شده است با شنیدن این خبر فقط به آسمان نگاه میکردم.
آتنا خودش را آماده کرده بود و من، شوهرم وهمسرش با قوت قلبی که وصیت او به ما داد و نوری که خدا در دل مان روشن کرد پس از تأیید مراحل نهایی مرگ مغزی، موافقت خود را برای انجام عمل پیوند اعضا اعلام کردیم.
دخترم به بیمارستان منتصریه مشهد انتقال یافت و شب جمعه بود که برای آخرین بار به صورت نازش نگاه کردیم، لبخند را در چهرهاش میدیدم. صدایش زدم، جواب نداد ولی نگاهم میکرد. او را به اتاق عمل بردند. من و پدرش زانو زده بودیم ولی، انگار یکی به ما میگفت بلند شوید و دخترتان را در راه بهشت بدرقه کنید.
کلیههای آتنا به دو زن 40 و 25 ساله اهدا شد. قرنیههای چشمهای او نور راه دو جوان 25 و 18 ساله شد و کبد او هم پس از انتقال به بیمارستان نمازی شیراز به بانویی50 ساله پیوند زده شد.
دخترم زنده است و خدا را شکر میکنم که اگر آتنا را از من گرفت چهار دختر و یک پسر به من اهدا کرد.
پدر آتنا میگوید: خدا را شکر،راضی به رضای او هستیم و امیدواریم امام رضا(ع) هم از ما راضی باشد و برای آتنا شفاعت کند./شبکه ایران