کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

وقتی دانشجوی دکترا با 3مقاله ISI یک خط انگلیسی نمی‌تواند بخواند!

9 خرداد 1393 ساعت 0:25

افروغ می گوید: متولیان ممیزی نباید برخلاف روح قانون اساسی عمل کنند و با تنگ‌نظری مانع از انتشار آثار نویسندگان شوند؛ بهتر است ممیزی بر عهده ناشران باشد و آنها هم اگر اشتباهی کردند، تاوانش را پس می‌دهند. تاوانش هم می‌تواند جریمه نقدی باشد.


افروغ می گوید: متولیان ممیزی نباید برخلاف روح قانون اساسی عمل کنند و با تنگ‌نظری مانع از انتشار آثار نویسندگان شوند؛ بهتر است ممیزی بر عهده ناشران باشد و آنها هم اگر اشتباهی کردند، تاوانش را پس می‌دهند. تاوانش هم می‌تواند جریمه نقدی باشد.
 

عماد افروغ که به تازگی از کتاب «فریادهای خاموش، روزنوشت تنهایی» او رونمایی شده و این روزها بیشتر مشغول تحقیق و تدریس است، می گوید پیشنهاد حذف ممیزی کتاب از طریق وزارت ارشاد» که از جمله شعارهای رییس جمهور و علی جنتی در دولت یازدهم است، نخستین بار در زمانی که او رییس کمیسیون فرهنگی مجلس بود، ارائه شد که ناشران آن را پذیرفتند و دولت احمدی نژاد اما لایحه ای برای اصلاح ممیزی به مجلس نفرستاد. افروغ در خصوص سرانه پایین مطالعه هم نظرات قابل تاملی دارد از جمله اینکه می گوید مجازگرایی و روزمرگی، مردم را از مطالعه عمیق دور کرده و جامعه در یک سطح انگاری و فرمالیسم در حال حرکت است و این فرم گرایی به اداره کشور هم سرایت کرده است.

گزیده ای از گفتگوی بلند عماد افروغ با خبرگزاری ایبنا را در ادامه می خوانید:

 

- در جامعه ما، بنا به دلایلی، انگیزه دانستن عمیق کاهش پیدا کرده است. فن‌آوری‌های نوین اطلاعاتی، موجب اکتفا کردن مردم به یک درک سطحی از مسائل شده است. اقیانوسی به بند یک انگشت شدن، این روزها سکه رایج شده. فضای سایبری و اینترنتی تا حدودی می‌تواند خلاء مطالعاتی مردم را پر کند ولی میل به مطالعه عمیق را، که نوعاً با کتابخوانی محقق می‌شود، خلی برنمی‌انگیزد. این وضع کلی متعلق به ایران هم نیست؛ در همه جهان چننی وضعی حاکم است. اما در کنار این عامل فراگیر، در ایران عوامل دیگری هم موثر است. یکی اینکه، متاسفانه مردم ما ظاهراً تمایل چندانی به اندیشیدن عمیق ندارند. همه دنبال گذران زندگی روزمره خودشان هستند و اگر مطالعه‌ای هم می‌کنند، برای گذران همین امور روزمره است. این طور نیست که مردم ذهن خودشان را به مقولات ویژه هم اختصاص دهند تا تامل و تفکر و مطالعه‌ای هم درباره امور فراتر از معاش روزمره هم داشته باشند.

- نوع نگاه به سیاست و اقتصاد و نیز شکاف‌‌هایی که بین واقعیت و شعارها وجود دارد، از عوامل اصلی رویگردانی مردم از کتاب و کتابخوانی هستند. در کنار این عوامل، فشارهای اقتصادی هم تا حدودی در پرهیز مردم از پرداخت هزینه بابت کتاب، موثر است. طایفه‌ای که بیشتر با کتاب و کتابخوانی سر و کار دارند، طایفه معلمان و اساتید و دانشجویان هستند. ضمن اینکه واقعیت این است که کتاب در جامعه ما، کالای گرانی است. با توجه به وضعیت اقتصادی فعلی، نمی‌توان مشکل گرانی کتاب را در کاهش اقبال کردم به کتابخوانی نادیده گرفت.

- البته شاید تحرک جغرافیایی این نسل کمتر شده. تکنولوژی تا حدی تنبلی هم می‌آورد. جدا از این، من فکر می‌کنم سطح توقع مردم از "دانستن" هم پایین آمده است. مردم فقط می‌خواهند بدانند و سریع هم بدانند اما تامل عمیقی در پس این دانستن ندارند. من فکر می‌کنم این پدیده، الان یک واقعیت جهانی است. مجازگرایی امروز سکه رایج شده است. نه مجاز برای حقیقت؛ مجاز برای مجاز. ما در دنیای مجازگرایی به سر می‌بریم و خواه ناخواه کشش برای کسب این نوع اطلاعات شتابان و فراگیر نه چندان عمیق، بیشتر از قبل شده است.

- نمی‌توانم بگویم ممیزی تاثیری در این زمینه ندارد. اگر ممیزی به گونه‌ای باشد که نویسندگان ما راحت‌تر بنویسند، مسلماً این وضع در افزایش کتابخوانی تاثیر خواهد داشت. اما این فقط یک عامل است. عوامل دیگر هم مهم‌اند... ممیزی در کاهش تیراژ کتاب‌ها البته سهم دارد ولی این سهم، به نظر من، عمده نیست. من فکر می‌کنم ما دچار روزمرگی شده‌ایم. ابن‌الوقت شده‌ایم.

- پیشنهاد واگذاری ممیزی به ناشران را من در کمیسیون فرهنگی مجلس در دیدار با ناشران مطرح کردم و الان هم می‌توانید آن را در یکی از کتاب‌های من، "هویت ایرانی و حقوق فرهنگی"، ببینید. من به ناشران گفتم شما خودتان عهده‌دار ممیزی شوید تا این وظیفه از دوش وزارت ارشاد برداشته شود. اصل ممیزی را نمی‌توان حذف کرد. روزنامه‌‌ها هم خودشان عهده‌دار ممیزی نوشته‌هایشان هستند. ولی ناشران زیر بار نمی‌رفتند. تقریباً اکراه داشتند.

- ناشران پس از دو سه جلسه بحث، راضی شدند ولی دولت وقت باید یک لایحه به مجلس ارائه می‌کرد تا در کل دستگاه ممیزی تجدید نظر و ممیزی ناشران قانونی شود. اما دولت نهم لایحه‌ای ارائه نکرد. آن دولت هیچ لایحه‌ای در حوزه فرهنگ ارائه نکرد و آن پیشنهاد ما هم محقق نشد.

- جدا از مسائلی چون اقتصاد نشر، حقوق مردم هم مهم است. یعنی کتاب نباید به شکل سخت‌گیرانه و دلبخواهی ممیزی شود و مردم علاقه‌مند به کتاب، از بسیاری از کتاب‌‌ها محروم شوند. چرا باید ممیزی مغایر با قانون اساسی باشد و آبروی انقلاب هم با این شیوه ممیزی برود؟ متولیان ممیزی نباید برخلاف روح قانون اساسی عمل کنند و با تنگ‌نظری مانع از انتشار آثار نویسندگان شوند. به هر حال بهتر است ممیزی بر عهده ناشران باشد و آنها هم اگر اشتباهی کردند، تاوانش را پس می‌دهند. تاوانش هم می‌تواند جریمه نقدی باشد. من شخصاً معتقدم اگر مسئولیت ممیزی را به خود ناشران واگذار کنیم، این امر به درونی شدن قوانین و مقررات در حوزه فرهنگی جامعه ما کمک می‌کند. یعنی باید یک رابطه دیالکتیک بین متولیان نظام سیاسی و نیروهای مدنی ایجاد شود. این رابطه دیالکتیک فعلا برقرار نیست. شکاف بین عرصه مدنی و عرصه رسمی باید از بین برود. نظارت ناشران بر محتوای کتاب‌ها، مثل بستن کمربند ایمنی است. حتماً که نباید پلیس بالای سر ما باشد تا کمربند ایمنی‌مان را ببندیم. این رفتار باید در عرصه مدنی نهادینه شود.

 

- اولویت‌های سیاسی و اقتصادی ما، علیه گسترش کتابخوانی در جامعه ماست. فرمالیسم هم در جامعه ما، نقش موثری در کاهش تعمیق و تامل دارد. همه دنبال عناوین هستند. طرف می‌خواهد عنوان استادی دانشگاه را کسب کند بدون اینکه به اندازه یک استاد دانشگاه کتاب خوانده باشد. چند روز پیش مصاحبه دکتری با دانشجویان یکی از دانشگاه‌ها داشتم. یکی از آنها سه مقاله ISI داشت. من به او گفتم یک سطر انگلیسی از این کتاب را بخوان و ترجمه کن. باور کنید به اندازه یک دانش‌آموز نتوانست انگلیسی بخواند! پس مقالات او، صوری و فرمال بود. وقتی او به این راحتی، با یک سری کپی‌برداری، می‌تواند به مقام استادی دانشگاه برسد بدون اینکه مرارت‌های لازم برای این کسب این مقام و عنوان را تحمل کرده باشد، وضع جامعه ما نیز همین می‌شود دیگر! ما از عمق به سطح آمده‌ایم. فرمالیسم غالب در جامعه ما هم، یکی از عوامل اصلی این وضع است. به سطح آمده‌ایم و از محتوای کارمان کم شده است. شیوه اداره کشور ما در حال حرکت روزافزون به سمت فرمالیسم است. مثلاً کسی که استاد باسوادی است و دانش فراوانی دارد ولی آثار چندانی ندارد، به حساب نمی‌آید ولی فرد دیگری که نه سواد دارد نه عمق و جوهر و محتوا، صرفاً چون چند اثر قلابی منتشر کرده، جایگاه بالاتری نسبت به آن فرد اول کسب می‌کند.

 

 


کد مطلب: 25057

آدرس مطلب :
https://www.migna.ir/news/25057/وقتی-دانشجوی-دکترا-3مقاله-isi-یک-خط-انگلیسی-نمی-تواند-بخواند

میگنا
  https://www.migna.ir