پنجشنبه ۹ فروردين ۱۴۰۳ - 28 Mar 2024
تاریخ انتشار :
سه شنبه ۲۳ دی ۱۳۹۳ / ۱۱:۲۶
کد مطلب: 28661
۰

این روش‌ها دانش‌آموزان را از هنر بیزار می‌کند

 

 

شراره زندیان - هنرمند نقاش - در گفت‌وگو با ایسنا‌، درباره‌ی خلل‌های ارائه‌ی زنگ هنر در مدارس، اظهار کرد: درس هنر، بویژه نقاشی در مدارس به دو شیوه ارائه می‌شود؛ در مدارسی که امکان استخدام مدرس متخصص دارند‌، معلم‌هایی برای تدریس درس هنر استخدام می‌شوند که تحصیلات آکادمیک دارند و واحدهای آموزش هنر در مدارس را گذرانده‌اند. در دیگر مدارس هم معلم‌هایی زنگ هنر را تدریس می‌کنند که تخصص کافی ندارند. این افراد یا معلم درس‌های دیگری هستند و هنر هم آموزش می‌دهند یا افرادی هستند که چند دوره‌ی آموزش هنر را در کارگاه‌ها گذرانده‌اند.

 

این هنرمند معتقد است: بزرگ‌ترین آسیب زنگ هنر در مدارس این است که این کار زیر نظر افراد متخصص انجام نمی‌شود و در نتیجه، خلاقیت کودک آسیب می‌بیند و او از هنر بیزار می‌شود. افراد غیرمتخصص براساس روش‌های آموزشی نادرستی که در سیستم آموزش نسل‌های قبل رایج بود‌، به دانش‌آموزان تدریس می‌کنند، مثلا به دانش‌آموزان می‌گویند، هنگام رنگ‌آمیزی از خط بیرون نزنند‌ یا سیب را درست شبیه سیب بکشند.

 

زندیان ادامه داد: چندی پیش، در جلسه‌ای که با مسوولان آموزش و پرورش داشتم، به آن‌ها گفتم اگر امکان استخدام معلم متخصص هنر را ندارید، حداقل بخش‌نامه‌ای را به مدارس ابلاغ کنید که به موجب آن، معلم‌هایی که تخصصی در این حوزه ندارند نیز در مدارس استخدام نشوند. البته مسوولان آموزش و پرورش پاسخ دادند که صدور چنین بخش‌نامه‌ای به طی کردن پروسه‌ی اداری پیچیده‌ای نیاز دارد و به‌راحتی عملی نمی‌شود.

 

وی بیان کرد: برخی فکر می‌کنند با مطالعه‌ی کتاب‌های هنر که در بازار موجود است، می‌توانند به دانش‌آموزان درس بدهند. گرچه برخی از آن‌ها تکنیک‌های جالبی را آموزش می‌دهد، ولی اکتفا کردن به آن کتاب‌ها، مانند این است که پزشکی تصمیم بگیرد از روی مطالب روی اینترنت برای بیمارش دارو تجویز کند.

 

او با اشاره به این‌که ساعت هنر در مدارس بسیار کم است‌، گفت: درس هنر حدود 45 دقیقه زمان دارد. در شرایطی که دانش‌آموزان در همان کلاسی که ریاضی می‌خوانند باید کار هنری هم انجام دهند و بخشی از وقت‌شان صرف چیدن و جمع کردن وسایل‌شان می‌شود. بنابراین عملا اجرای طرح درس در مدارس ممکن نیست.

 

این هنرمند همچنین اظهار کرد: ارائه‌ی درس هنر، به یک سالن بزرگ نیاز دارد که دانش‌آموزان در آن بتوانند بریز و بپاش کنند؛ ولی چنین امکاناتی در مدارس وجود ندارد.

 

او همچنین توضیح داد: مثلثی به نام مربی، کودک و والدین‌ وجود دارد که همراهی این سه با یکدیگر می‌تواند آموزش صحیح را رقم بزند. متأسفانه اکنون شرایط به‌گونه‌ای است که اگر معلم‌های هنر تلاش کنند تا روش‌های جدیدی را که سال‌ها روی آن پژوهش و تحلیل شده در مدارس به کار ببندند، به‌دلیل ناآشنایی مسوولان و خانواده‌ها با این روش‌ها، نتیجه‌ی مطلوبی کسب نمی‌شود، چون خانواده‌ها هنوز معتقدند که فرزندان‌شان باید سیب بکشند و سیب را قرمز بکشد و هنوز از مدارس انتظار آموزش نادرست هنر را دارند.

 

این معلم نقاشی گفت: وقتی بچه‌ها مشکلی دارند، ما از آن‌ها می‌خواهیم که روی کاغذ خط‌ خطی و برون‌ریزی کنند؛ ولی گاهی والدین به ما می‌گویند، فرزند من کلاس پنجم دبستان است، چرا باید هنوز خط‌ خطی کند؟! ما به این نتیجه رسیدیم که باید برای آن‌ها جلسات توجیهی بگذاریم. وقتی خانواده‌ها با مباحث آموزشی هنر آشنا می‌شوند و می‌فهمند که در تاریخ هنر چه اتفاقی افتاده است، از روش‌های ما حمایت می‌کنند.

 

او افزود: خانواده‌ها از آموزش هنر، انتظار آموزشی را دارند که در نسل خودشان انجام می‌شد، اما آن آموزش کلیشه‌ای، اشتیاق کودک و خلاقیت او را از بین می‌برد. در حالی که روش‌های جدید مانند معجزه عمل می‌کند و باعث می‌شود کودکان بدون استثنا عاشق نقاشی شوند و وقتی زنگ تفریح می‌خورد، دل‌شان بخواهد همچنان در کلاس هنر بمانند.

 

 

نام شما

آدرس ايميل شما
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود
  • نظرات پس از تأیید مدير حداكثر ظرف 24 ساعت آينده منتشر می‌شود

دربارۀ تاثیرات عجیب «ترس از پشیمانی»
چگونه با ذهن آگاهی حواس کودکان مان را جمع کنیم؟
تقاضا برای سلب اختیار تشخیص اختلال اسکیزوفرنی توسط روانشناسان بالینی!
چرا نباید برای جلب محبت یا عشق التماس کنیم؟
ویژگی‌های یک اردو مطالعاتی خوب چیست؟
چطور از فکر کردن بیش از حد به یک موضوع جلوگیری کنیم؟
نوجوانان آمریکایی بدون تلفن همراه احساس بهتری دارند
من با دروغ گفتن و آه وناله پول درمیارم
افراد کمال‌گرا چه ویژگی‌هایی دارند؟
كودكان را قرباني حرف مردم نكنيد
خودبیمارانگاری از خود بیماری مرگبارتر است!
راه‌ درمان تب بالای تمایل به عمل‌های زیبایی چیست؟
مشکل فکر های بسته این است که دهانشان پیوسته باز است...