هر روز، هرکدام از ما با افراد مختلفی روبهرو میشویم که دارای ناهنجاریهایی از جنس پرخاشگری، گوشهگیری، اعتیاد و... هستند.
حال جامعه خوب نیست / گفتگو با دکتر شهرام محمدخانی- روان شناس
24 دی 1393 ساعت 23:55
هر روز، هرکدام از ما با افراد مختلفی روبهرو میشویم که دارای ناهنجاریهایی از جنس پرخاشگری، گوشهگیری، اعتیاد و... هستند.
ابتدا برای مخاطبانی که ممکن است ابهامی در مفهوم داشته باشند، تعریفی از بهداشت روان و حدود و ثغور آن ارایه کنید.
بهداشت روانی یعنی برخورداری از توانمندیها و قابلیتهایی که به ما کمک میکند تا بتوانیم با محیط و شرایط زندگی پیرامونی خود، سازگار باشیم و با مسائل و چالشهای موجود در این محیطها مقابله کنیم. بنابراین بهداشت روانی حالتی از رفاه و آسایش است که حس میکنیم و این رفاه، نقطه مقابل بیماری روانی است. البته براساس علم روانشناسی کسانیکه بیمار روانی نیستند و علایم بیماری روانی را در رفتار و عملکرد آنها نمیبینیم، حتما و الزاما سالم نیستند. بهداشت روانی یعنی قابلیتهای مثبتی که به کیفیت زندگی ما مربوط میشود، مانند خودشناسی و توانایی برقراری ارتباط با محیط بیرونی و بالاخره بهداشت روانی یعنی مجموع موضوعاتی که با رعایت آنها بتوانیم از زندگی خود لذت ببریم و آسایش داشته باشیم.
وضع سطح بهداشت روانی در جامعه ما چگونه است؟ آیا اظهارات کارشناسانی که میگویند در این حوزه، نقص و ضعف بسیار داریم، قابل قبول است؟
برای پاسخ به این پرسش باید به اطلاعات دقیق و آمارهای علمی و پژوهشهای عمیق اجتماعی دسترسی داشته باشیم که متاسفانه در ایران، این آمارها یا از ابتدا وجود ندارد یا دسترسی به آنها با سهولت همراه نیست. ما از یکسو با آمارهای رسمی روبهرو هستیم و از سوی دیگر آمارهای غیررسمی وجود دارد که اطلاعات موجود را دچار شبهه میکند. بههرحال با توجه به اینکه دسترسی به آمار و اطلاعات دقیق با مشکل روبهرو است، مجبوریم براساس آمارهای رسمی اظهارنظر کنیم. در زمینه بهداشت روانی، سالگذشته آماری رسمی از سوی وزارت بهداشت، درمان و آموزشپزشکی منتشر شد که نشان میداد در حدود٢٠ تا ٢۵درصد جامعه ایران، از ناهنجاریهای مرتبط با بهداشت روان رنج میبرند.
مهمترین ابعاد فقدان بهداشت روانی در جامعه ما را چه مواردی تشکیل میدهد؟
نخست اینکه بهداشت روان حجم گستردهای از موضوعات را شامل میشود اما بهطور عمومی، این مشکل به شکلهای مختلفی مانند افسردگی، خشونت، اعتیاد، طلاق، ناهنجاریهای رفتاری، بدبینی و... خود را نشان میدهد. این موارد به نوعی دماسنج جامعه ما هستند و نشان میدهند که حال جامعه ایران خوب نیست و باید گفت در زمینه بهداشت روانی، جامعه امروز ایران به ویژه نسل جوان با چالشهای جدی روبهرو هستند.
برای ارتقای بهداشت روانی در جامعه ایران چه راهکارهایی را میتوان ارایه کرد؟
برای ارتقای سلامت روانی یک جامعه برنامهها در چند سطح دستهبندی میشوند.
سطح نخست مربوط به پیشگیری است. در حوزه سلامت همواره هزینههای پیشگیری حدود یک دهم هزینههای درمان است، بنابراین اگر ما در این حوزه در مسیر پیشگیری از بروز یک ناهنجاری، X ریال هزینه کنیم، یک دهم هزینهای است که پس از ابتلا و برای درمان میخواهیم هزینه کنیم.
برای پیشگیری نیز مهمترین راه، ارایه آموزشهای اجتماعی به ویژه آموزشهای مربوط به مهارت زندگی است.
این آموزشها نیز باید از سن پایین و به ویژه در مدارس ارایه شود.
-
آموزشهای مدنظر شما چیست و چگونه قابلیت ترویج دارد؟
یکی از مهمترین مسائلی که در این زمینه باید به افراد جامعه به ویژه از سن کودکی آموزش دهیم، مربوط به مهارتهای «سالم زیستن» است. یکی از این مهارتها درخواست به موقع کمک از دیگران برای رفع مشکلات است. در این زمینه ٢ عنصر مورد تاکید قرار گرفته که عبارت است از «زمان صحیح درخواست کمک» و عنصر دوم «دیگران». افراد باید در شناخت این ٢ عنصر به مهارتهای لازم رسیده باشند تا بدانند چه زمانی باید از افراد مختلف کمک گرفته و این افرادی که از آنها کمک میگیریم، باید چه معیارها، ویژگیها، دانش و تخصصی داشته باشند. اگر افراد جامعه یاد بگیرند که به موقع از افراد متخصص و صاحبنظر و صلاحیت در حوزه سلامت و بهداشت روانی کمک بگیرند، بسیاری از این مشکلاتی که امروز با آنها دست به گریبان هستیم، برطرف میشود. این افراد صاحب صلاحیت، همان روانشناسان و متخصصان هستند که بهطور قطع نقشی تاثیرگذار در زمینه ارتقای سلامت و بهداشت روانی جامعه ایفا میکنند.
شما درباره راهکارهای ارتقای سطح بهداشت روانی در جامعه ایران صحبت و یک سطح را پیشگیری و سطح دیگر را آموزش معرفی کردید. سطوح دیگر چیست؟
سطح دیگر، فرهنگسازی است. در حوزه فرهنگی ما ضعفهای زیادی داریم و مهمترین ضعفهای ما باورهای غلطی است که در ذهن ایرانیان رسوخ پیدا کرده و بسیاری تصور میکنند که مراجعه به روانشناس نشاندهنده روانی و دیوانه بودن فرد است. یک فرد دیوانه به روانشناس مراجعه نمیکند، بلکه در تیمارستان بستری شده و توسط روانپزشکان مراحل درمان را طی میکند. درست این است که انسانهای عاقل به روانشناس مراجعه میکنند، چون مهارت «درخواست به موقع کمک از دیگران» را به خوبی آموختهاند. سطح بعدی مربوط به حوزه درمان است. متاسفانه در زمینه احداث و دسترسی اقشار مختلف جامعه به مراکز تخصصی مشاوره و رواندرمانی با کاستیها و کمبودهای زیادی روبهرو هستیم. بیشتر مراکز تخصصی مشاوره در تهران قرار گرفته و شهرستانها و مناطق مختلف کشور از این تسهیلات بیبهره هستند. اگر آماری از تعداد روانشناسان و مراکز بهداشتی فعال در حوزه بهداشت روانی را با جمعیت ٧٠ میلیونی ایران مقایسه کنیم، درمییابیم که امکانات کشور در این حوزه بسیار محدود و ناچیز بوده و همین امکانات محدود نیز به درستی و عادلانه در کشور توزیع نشده است.
در زمینه تربیت کادر متخصص، روانشناسان و مشاوران آموزشی نیز باید فکری جدی کنیم و امکانات کشور را در این زمینه افزایش دهیم و بالاخره اینکه ما باید از ظرفیتهای بسیار خوبی که در کشور برای ارتقای سطح بهداشت روانی جامعه داریم، مانند مدارس و مشاوران مدارس به درستی استفاده کنیم، تا بتوانیم مشکلات کشور در این زمینه را به حداقل برسانیم.
دولت در سال گذشته طرح تحول سلامت را ارایه کرده و در دستور کار خود قرار داده است. کارشناسان این طرح را مثبت ارزیابی کردهاند. آیا در حوزه بهداشت روانی نیز طرح فوق میتواند مفید و موثر باشد؟
واقعیت این است که در تمام دنیا بیشتر افرادی که در بهداشت روانی دارای ضعف هستند، جزو اقشار متوسط رو به پایین از نظر درآمدی هستند. این افراد عموما از مشکلات معیشتی و مالی رنج میبرند.
از سوی دیگر در جامعه خدمات بهداشت روانی هزینههای بالایی (نسبت به سطح درآمد اکثریت مردم ایران) داشته و یکی از مهمترین مشکلاتی که مردم کمتر به روانشناس مراجعه میکنند، هزینه بالای درمان در این حوزه است. متاسفانه درمان در این بخش از حمایت بیمهای برخوردار نبوده و معلوم است که اقشار کمدرآمد و محروم که بیشترین مشکلات را در زمینه بهداشت روانی دارند، استقبالی برای مراجعه به روانشناس ندارند.
به عنوان نمونه بارها افرادی را میبینیم که تنها به دلیل مشکلات اقتصادی به روانشناس مراجعه نکرده یا مراحل درمان را نیمهکاره رها میکنند لذا دولت در این زمینه باید تسهیلات را در قالب حمایتهای بیمهای یا حمایتهای دیگر ارایه کند.
در سالهای اخیر طرحهایی با هدف ارتقا بهداشت روانی جامعه (مانند آموزشهای پیش از ازدواج) از سوی دولتها ارایه و اجرا شده، آیا این طرحها موثر بوده است؟
لزوما چنین نیست! بیشتر این دورههای آموزشی فقط برای مسئولانی مناسب است که میخواهند از عملکرد خود آمار ارایه دهند. مثلا میگویند، چندهزار مشاوره پیش از ازدواج به زوجهای جوان ارایه شده است. اما وقتی دورههای آموزشی را ارزیابی میکنیم، میبینیم منظور از این آموزش، یک کلاس ٣٠ دقیقهای یا بیشتر است که در آن دهها زوج حضور یافته و چیزی هم یاد نگرفتهاند. واقعیت این است که وقتی میگوییم باورها و نگرشهای غلطی داریم، این باورها در زمان طولانی شکل گرفته و نهادینه شده است. حال چگونه میتوانیم با یک جلسه آموزشی باورهایی که ٢٠، ۴٠ و حتی ١٠٠سال در ذهن یک جامعه بوده را اصلاح کنیم؟
بنابراین مسئولان و خود مردم باید باور کنند که ما در حوزه بهداشت روانی فرد و جامعه با چالش جدی روبهرو هستیم و رفع این چالشها نیازمند اقداماتی اساسی و زیربنایی است که مهمترین بخش نیز مربوط به پیشگیری و آموزش است.
کد مطلب: 28701