پنجشنبه ۹ فروردين ۱۴۰۳ - 28 Mar 2024
تاریخ انتشار :
سه شنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۳ / ۱۱:۲۴
کد مطلب: 29395
۱

نگاهي روان شناختي به فيلم سينمايي «سيزده»

نگاهي روان شناختي به فيلم سينمايي «سيزده»

مشکلات والدين با يکديگر که گاهي به طلاق منجر مي شود، چالش هاي بزرگي را براي فرزندان به وجود مي آورد و در تربيت آن ها، نقش بسيار پر رنگي دارد. پدر و مادري که براي ارتباط با يکديگر با مهارت هاي ابتدايي زندگي مشترک آشنا نيستند يا آن ها را در زندگي مشترک به کار نمي گيرند و سرانجام به طلاق مي رسند، نبايد توقع تربيت فرزنداني سالم و موفق را داشته باشند.

فيلم سينمايي «سيزده» که اين روزها در سينماهاي مشهد اکران مي شود، اين معضل را به چالش کشيده است. اين فيلم درباره پسر ۱۳ ساله اي است که در سن رشد، پدر و مادرش از هم جدا مي شوند. وي، به دليل تنهايي و عقده هايي که بعد از طلاق والدين اش برايش به وجود آمده است به جوان هاي بزرگ تر از خودش پناه مي برد و اين باعث تحولي در وي مي شود که هويت واقعي و اصلي او را تغيير مي دهد. اين اتفاقات درست وقتي که اين پسر بايد به ثبات شخصيتي برسد، باعث بروز اتفاقاتي در زندگي اش مي شود که در قدم اول، آينده خودش را به خطر مي اندازد. با اين حال و فارغ از تمامي نقدهايي که از جنبه سينمايي و حرفه اي بر اين فيلم وارد شده است، در ادامه اين مطلب قصد داريم از جنبه روانشناسي به بررسي اين فيلم بپردازيم تا خانواده ها با اهميت برخورد با نوجوان و نقش رفتارشان در موفقيت او در آينده آشنا شوند.

دلايل کشيده شدن نوجوان به سمت اتفاقات تلخ

در سکانس ابتدايي اين فيلم با نوجواني روبه رو هستيم که تک فرزند خانواده است و نام او «بماني» است. زندگي در بالا شهر و امکانات رفاهي متعددي که در اتاق «بماني» مشاهده مي کنيم، نشان مي دهد که والدينش براي او از لحاظ مالي چيزي کم نگذاشته اند. بنابراين تا اين جا نوجوان اين فيلم، فردي نيمه مرفه و مورد توجه پدر و مادرش است. در ادامه فيلم، مادر و پدري را مي بينيم که هر 2 شاغل هستند و آن قدر مشغول شغل خود که فراموش کرده اند چيزي به نام خانواده و فرزندي به نام «بماني» هم در زندگي شان وجود دارد و به واسطه جدايي والدين، شغل تمام وقت پدر و حضور نداشتن او در خانه، نبود فردي که شنونده حرف ها و درددل هاي او باشد، آشنايي اتفاقي با افرادي که از لحاظ اخلاقي و رفتاري اصلا موجه نيستند باعث کشيده شدن او به سمت اتفاقات ناخوشايند مي شود. اين فيلم مي تواند، يک کلاس آموزشي براي والديني باشد که اهميت چنداني به تربيت صحيح فرزندشان نمي دهند.

 

عواقب پرخاشگري هاي فيزيکي والدين

اختلافات علني والدين و پرخاشگري هاي فيزيکي آن ها در ابتدا براي فرزندان شوک آور است اما در صورت تکرار آن در حضور فرزندان، موجب عادي شدن مسئله و بي تفاوتي آن ها نسبت به اين تنش ها مي شود. البته پيامدهاي اين رفتار اشتباه به همين جا ختم نمي شود و از عواقب آن مي توان به آموزش ناخودآگاه والدين به فرزندان از سبک مقابله با چالش ها نام برد. به طور مثال برداشتن چاقو توسط «بماني»، براي مقابله با پسر شرور مدرسه شان، در واقع نماد مقابله نامطلوب والدين با چالش هاي زندگي است که نوجوان آن را ديده و ياد گرفته است؛ بنابراين هر چه والدين در مقابل تنش هايي که در زندگي تجربه مي کنند مقاوم تر و کارآمدتر عمل کنند، فرزندان آن ها نيز خواهند آموخت که در شرايط بحراني بايد چگونه عمل کنند.

 

تمايل نوجوان براي خارج شدن از مرز خانواده

نکته مهم در کشيده شدن «بماني» به سمت افراد بزهکار، نبودن والدين به عنوان مراجع عاطفي فرزند نوجوان شان است. نوجواني دوره هيجان طلبي و تمايل به کسب تجارب جديد است. در اين دوره نوجوان به طور ذاتي دوست دارد از مرزهاي خانواده خارج شود و محيط بيرون را تجربه کند، اما اگر والدين در مواجهه با اين موضوع با سهل انگاري يا مقاومت بيش از حد واکنش نشان دهند، اين امر مي تواند نتايج تلخي به بار آورد که ادامه اين فيلم بعضي از اين نتايج تلخ را به تصوير کشيده است.

 

درگيري هاي فکري و هيجاني يک نوجوان

اين فيلم حالات و درگيري هاي فکري و هيجاني يک نوجوان را به خوبي نشان داده است. از ميل به همراهي با جمع دوستان تا وابستگي هاي نامناسب عاطفي از جمله اتفاقاتي است که آن ها را در زمره تنش هاي هيجاني خاص اين دوره قرار مي دهيم. اين وابستگي هاي عاطفي را هم مي توان ، نتيجه نبود مراجع عاطفي در زندگي نوجوان دانست. نکته مهم تربيتي در اين جا اين است که وقتي والدين بتوانند از لحاظ عاطفي فرزندان خود را غني و سيراب کنند، آن ها ديگر دليلي براي جست وجوي اين نياز در خارج از خانواده نخواهند داشت.

 

بي توجهي به مرحله حساس بلوغ

نکته عبرت آموز ديگري که در داستان اين فيلم وجود دارد، اشتباهي است که بعضي والدين يا انجامش مي دهند يا آن را به عنوان يک ايده و نگرش در ذهن خود مي پرورانند. والدين «بماني» در اين فيلم با اين پيش فرض که همه چيز را براي فرزند خود فراهم کرده اند، او را در دنياي خود تنها مي گذارند و بي توجه به ورود «بماني» به مرحله بلوغ و نوجواني، درگير تعارض ها و تضادهاي بين خودشان هستند و در ادامه از او به عنوان يک اهرم فشار براي مقابله با ديگري استفاده مي کنند. نوع حرف زدن آن ها با «بماني» نشان مي دهد که فکر مي کنند او هنوز همان پسر کوچولوي چند سال قبل است و هنوز به اين باور نرسيده اند که او بزرگ تر شده است. در خور ذکر است که والدين بايد در نظر داشته باشند که فرزندان در هر مرحله از رشد خودشان، چه نيازهايي دارند و نوع برخورد مناسب با آن ها چگونه مي باشد و چگونه بايد در کنار او باشند تا احساس تنهايي نکند.

 

سرانجام کلکسيون اشتباهات والدين

نکته اي که در بخش هاي پاياني فيلم وجود دارد اين است که بماني به خاطر کلکسيون اشتباه هاي والدين اش به جرم قتل به زندان افتاده است و همين اتفاق مادر و پدر را به صورت موقتي در کنار هم قرارداده است. در اين جا هر کدام از والدين، ديگري را مقصر مي داند و تلاش مي کند تا کوتاهي هاي خود را توجيه کند تا مبادا به اصطلاح بهانه اي دست طرف مقابل باشد. در سکانس پاياني هم که بماني توسط پدرش از زندان به خانه برده مي شود، مشاهده مي کنيم پدر با پسرش طوري صحبت مي کند که هيچ همدلي و يا همدردي با تجارب تلخ او در زندان ندارد و صرفا به دنبال تبرئه خود است.

 

حضور معنادار اعضاي خانواده کنار يکديگر

والدين بايد بدانند که آن چه تضمين کننده يک خانواده سالم و کارآمد است، حضور اعضا در کنار هم و معنا دادن به واژه خانواده است. نوجوان وقتي از هم گسيختگي خانواده را مشاهده کند و ببيند که اعضاي خانواده تلاش چنداني براي حفظ ثبات در خانواده ندارند، ابتدا از اين مسئله دلگير مي شود اما در ادامه نسبت به خانواده بي تفاوت مي شود به گونه اي که حتي حضور در خانواده را نيز بي اهميت مي شمارد. آن چه در گروه خلافکاري که بماني با آن ها آشنا شده است مي بينيم در واقع همان نوجواناني بوده اند که زماني در خانواده خود زندگي مي کردند اما به دليل بي ثباتي خانواده به اين مسير کشيده شده اند.

 

کارگردان چه مي گويد؟

هومن سيدي کارگردان فيلم «سيزده» درباره دلايل ساخت اين فيلم در گفت و گو با خبرآنلاين مي گويد: معتقدم يکي از رسالت هاي سينما به تصوير کشيدن معضلات و مشکلات اجتماعي و نقد و تحليل آن هاست بنابراين با نمايش تلخي ها و خشونت هايي که در جامعه وجود دارد مي توان مسئولان و خانواده ها را آگاه کرد تا به فکر راه حلي براي اين مشکلات باشند. اين فيلم با محور قرار دادن زندگي يک نوجوان، به طرح دغدغه هاي اجتماعي مي پردازد. براي انتقال درست مسائل و مشکلاتي که نوجوانان در سن بلوغ با آن روبه رو مي شوند از تعدادي روانشناس و روانپزشک که در اين حوزه فعال هستند و روي مسائل نوجوانان کار مي کنند کمک گرفتيم. البته براي آسيب شناسي اين مسئله و ارائه تصويري واقعي از نوجوانان و مشکلات شان و دلايلي که آن ها را به سمت فرار از خانه و گاه بزهکاري سوق مي دهد با تعدادي وکيل هم مشورت کرديم تا اين فيلم را به بهترين وجه آماده پخش کنيم.

 -

 جواد غفوري نسب، کارشناس ارشد مشاوره خانواده
نام شما

آدرس ايميل شما
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود
  • نظرات پس از تأیید مدير حداكثر ظرف 24 ساعت آينده منتشر می‌شود

دربارۀ تاثیرات عجیب «ترس از پشیمانی»
چگونه با ذهن آگاهی حواس کودکان مان را جمع کنیم؟
تقاضا برای سلب اختیار تشخیص اختلال اسکیزوفرنی توسط روانشناسان بالینی!
چرا نباید برای جلب محبت یا عشق التماس کنیم؟
ویژگی‌های یک اردو مطالعاتی خوب چیست؟
چطور از فکر کردن بیش از حد به یک موضوع جلوگیری کنیم؟
نوجوانان آمریکایی بدون تلفن همراه احساس بهتری دارند
من با دروغ گفتن و آه وناله پول درمیارم
افراد کمال‌گرا چه ویژگی‌هایی دارند؟
كودكان را قرباني حرف مردم نكنيد
خودبیمارانگاری از خود بیماری مرگبارتر است!
راه‌ درمان تب بالای تمایل به عمل‌های زیبایی چیست؟
ميزان هوش، با توانايى تغيير كردن، اندازه گيرى ميشود. آلبرت انشتين