پدرم همه خواستگارهايم را رد مي کند

دختري ۲۲ساله هستم. تا حالا خواستگاران زيادي داشتم، ولي پدرم به همه آن ها جواب منفي مي دهد. اصلاً با من درباره اين موضوع حرف نمي زند. لطفا راهنمايي کنيد.

-
با سلام خدمت شما دوست گرامي درباره مسئله مذکور، با عنايت به اطلاعات کمي که در اختيار ما قرار دارد، ابتدا علل احتمالي رفتار پدرتان را دسته بندي و در نهايت راهکار پيشنهادي را بيان مي  کنيم.

( توضيح: در پاسخ به سوال شما فرض را بر اين گذاشتيم که شرايط خواستگارانتان مناسب شماست و پدرتان بدون دليل منطقي به آن ها پاسخ منفي مي دهد)

1- اولين عاملي که ممکن است باعث بروز چنين رفتاري از سوي پدرتان شود، «وابستگي» او به شماست. به خصوص اگر روابط پدر و مادرتان چندان مطلوب نباشد و يا تک فرزند باشيد، رفتن شما از منزل پدري به معناي تنهايي وي خواهد بود.

2- گاهي اوقات والدين، فرزندان خود را جزو مايملک خود مي دانند. در صورتي که شخصيت پدر شما خود محور باشد و فکر کند که براي تصميم گيري درباره فرزندش، به مشورت (حتي با خود او) نياز ندارد؛ چنين شرايطي بروز مي کند. در واقع والدين خود محور از سليقه خود بهره مي برند و داماد يا عروس بايد بيشتر مورد پسند آن ها باشد تا فرزندشان.

3- در صورتي که والدين شخصيتي سخت گير وکمال گرا داشته باشند نيز نمي توانند مورد ايده آل خود براي ازدواج با فرزندشان را به راحتي پيدا کنند.

4- عامل ديگري که باعث بروز اين رفتار مي شود، «ترس» است. افزايش آمار طلاق در جامعه و مشاهده شکست اطرافيان در حوزه زناشويي، احتمالاً موجب ترس پدرتان از ازدواج شما شده است. به همين دليل سعي مي کند با اجتناب يا به تأخير انداختن ازدواج شما، احتمال بروز طلاق را کاهش دهد.

5- گاهي مشکلات مالي و هزينه هاي ازدواج، باعث ترس و دوري گزيدن والدين از امر ازدواج فرزندان  مي شود.

6- عامل مهم ديگري که ممکن است باعث امتناع پدرتان از ازدواج شما شود، اين است که پدر استحکام رواني و رفتاري مورد نياز براي ازدواج را در فرزندش نمي بيند؛ به عبارت ديگر، به دليل وجود نپختگي در رفتارهايتان، او شما را آماده رويارويي با چالش هاي ازدواج نمي داند؛ برخي از اين رفتارها مي تواند شامل وابستگي شما به خانواده، مسئوليت پذيري پايين، زود رنجي و حساسيت عاطفي بالا، نداشتن توانمندي در برخي مهارت هاي خانه‌داري و... باشد که حتماً بايد توسط شما اصلاح شود.

بهترين رفتار اين است که کاملاً محترمانه و با حفظ حريمها، اين موضوع را با پدرتان در ميان بگذاريد. علت امتناع وي را جويا شويد و در يک گفت وگوي صميمي پدر را متقاعد کنيد که راهکارهاي بهتري نيز براي حل مسائل وجود دارد. چنانچه صحبت درباره ازدواج از طرف يک دختر در خانواده شما پسنديده نيست، توصيه مي شود از افرادي که با پدرتان ارتباط بهتر و راحت تري دارند (از نظر انتقال مطلب و نفوذ کلام) مانند مادر، برادر، عمه و يا عمو کمک بگيريد. البته بهتر است انتخاب هر کدام از اين افراد با اطلاع مادر باشد. همچنين لازم است قبل از گفت وگو، مطالبي که احتمالاً بين شما و يا شخص مدنظر و پدرتان پيش خواهد آمد، از نظر نحوه شروع گفت وگو، هدف گزيني، نتيجه گيري و حتي مکان و زمان مناسب را بررسي کنيد و در صورت لزوم براي تنظيم مطالب از کمک يک مشاور بهره گيريد.

مريم اسودي-کارشناس ارشد مشاوره خانواده
-
-

جواني ۲۱ساله هستم. پنج سال است دختري را دوست دارم و قصد ازدواج با او را دارم. تمام تلاشم را مي کنم تا به او برسم. تا ۱۰شب سر کارم، از تفريحم مي زنم تا پول جمع کنم که عيد با او ازدواج کنم، ولي خانواده ام راضي نمي شوند که با او ازدواج کنم. لطفاً کمکم کنيد.

-
با سلام خدمت شما مخاطب گرامي، در اولين قدم به شما براي پشتکارتان آفرين مي گويم. اين که شما براي رسيدن به استقلال مالي تلاش مي کنيد، بسيار خوب است، اما تمرکز تنها روي مباحث مالي کافي نيست. در امر ازدواج مسائل مهم ديگري نيز وجود دارد که شما بهتر است به آن ها هم دقت کنيد.

براي يک ازدواج موفق و پايدار، رسيدن به بلوغ رواني واستقلال مالي به صورت توأمان نياز است. شما با مانور روي مسائل مالي، به بخشي از ملزومات ازدواج دست يافتيد، اما براي اين که انتخابي عجولانه و احساسي نداشته باشيد بهتر است، نشانه هاي بلوغ و نرسيدن به بلوغ رواني را نيز بررسي کنيد.
ما در ادامه به نمونه هايي از آن اشاره مي کنيم:

1.قدرت فرضيه سازي

2.قدرت استنباط و استنتاج وحل و فصل مسئله

3.قدرت درک مسائل زندگي و مسائل اجتماعي

4.منطقي وعاقلانه برخورد کردن با مسائل فردي و اجتماعي

5. کنترل و مديريت احساسات و هيجانات

6.تصميم گيري منطقي و به موقع در کارها

1.عواطف و اخلاق را فقط براساس خواسته هاي خود معنا مي کند.

2.مرزها را در هيچ رابطه اي رعايت نمي کند و به همين دليل ديگران به او اعتماد ندارند يا اعتمادشان را به او از دست مي‌دهند.

3. فرد هيچ تسلطي بر تکانه هاي عاطفي واحساسي خود ندارد.

4.تحمل شکست را ندارد و در برابر هر شکست کوچکي دچار نااميدي و بي انگيزگي مي شود .

5.چنين فردي طيف نمي شناسد. همه اتفاق ها يا سفيد هستند يا سياه؛ به طور مثال يا بايد به فلان فرد و يا خواسته برسد يا ديگر ازدواج نمي کند!

6. از نظر تفکر منطقي و نظام يافته عاجز است و همواره به جاي عقل از روي احساس تصميم مي‌گيرد. در واقع ابتدا تصميم مي گيرد و بعد براي تصميمش، دنبال توجيه عقلاني مي گردد. با بررسي موارد مذکور مي توانيد ميزان بلوغ فکري و آمادگي رواني خود و دختر مورد علاقه‌تان را براي ازدواج ارزيابي کنيد. توجه داشته باشيد که اين مورد به اندازه استقلال مالي براي يک زندگي پايدار ارزشمند و لازم است.

درخصوص مخالفت خانواده‌تان، شما به دلايل آن ها اشاره نکرديد، ولي با توجه به شرايط بيان شده، دو دليل محتمل است: دليل اول ممکن است نداشتن اطمينان به انتخاب شما، به دليل سن کم و نداشتن آمادگي رواني براي ازدواج باشد. به خاطر داشته باشيد که هر چند شما روي استقلال مالي تمرکز کرديد، اما اين کار مخالفت آن ها را براي ازدواج کاهش نمي‌دهد. مورد دوم نيز ممکن است مخالفت با ازدواج شما با دختر مورد نظرتان به دليل نداشتن برخي معيارها باشد که هر يک از اين موارد بايد جداگانه بررسي شود.

من به شما پيشنهاد مي کنم در ابتدا خودتان با مراجعه به يک مشاور، از عاقلانه بودن علاقه و درست بودن ازدواج تان اطمينان حاصل کنيد و بعد به جاي مقاومت و جنگيدن با خانواده که کاري بي نتيجه است، با آن ها گفت وگو کنيد و دلايل مخالفت آن ها را جويا شويد. در اين مرحله از يک بزرگ تر که مورد قبول خانواده است نيز مي توانيد کمک بگيريد.

راهله فارسي-کارشناس ارشد مشاوره خانواده