جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ - 29 Mar 2024
تاریخ انتشار :
دوشنبه ۷ ارديبهشت ۱۳۹۴ / ۱۳:۴۰
کد مطلب: 30613
۲
۱

زبان انگليسي و سياست نابخردانه آموزش و پرورش

زبان انگليسي و سياست نابخردانه آموزش و پرورش
نظام آموزش زبان انگليسي در مدارس ايران، عقب افتاده ترين و ناکارآمدترين شکل ممکن را براي آموزش دانش آموزان به کار مي گيرد و با تأکيد صرف بر گرامرمحوري، نهايتاً فارغ التحصيلاني را تحويل جامعه مي دهد که نه مي توانند به انگليسي حرف بزنند، نه بنويسند ، نه بخوانند و نه حتي بتوانند يک فيلم انگليسي را تماشا کنند و متوجه شوند! انگليسي مدارس، فقط به درد تست زدن مي خورد تا دانش آموزان در کنکور رتبه بهتري کسب کنند و ديگر هيچ: يک اتلاف وقت و سرمايه به معناي واقعي کلمه!
اخيراً يک مقام مسؤول در وزارت آموزش و پرورش گفته: برگزاري کلاس هاي آموزش زبان خارجي به صورت فوق برنامه در مدارس دوره ابتدايي ممنوع است.

در اين باره نکاتي چند قابل تأمل است:

1 - مسؤولان محترم وزارت آموزش و پرورش که در انديشه ايجاد محدوديت هاي آموزشي براي زبان هاي خارجي هستند، بهتر است اين بار کمي چشمان شان را بگشايند و هزاران مؤسسه آموزشي زبان هاي خارجي را در کشور ببينند تا بدانند که يادگيري زبان، يکي از نيازهاي آموزشي اين کشور است و آموزش و پرورش، "بايد" به اين نياز آموزشي پاسخ دهد.
مسؤولان اين وزارتخانه لابد متوجه اين امر بديهي هستند که کار دولت، خدمتگزاري به مردم است و بايد ببينيد که مردم چه مي خواهند تا آن را برآورده کنند نه اين که براي مردم تعيين تکليف و محدوديت نمايند.

اکثريت مردم ايران، تمايل جدي دارند که فرزندان شان يک زبان خارجي و ترجيحاً "انگليسي" ياد بگيرند و اين ، "وظيفه مسلّم" وزارت آموزش و پرورش است که ساز و کار اجرايي کردن اين مطالبه عيان را فراهم کند.

شايد گفته شود که بعد از پايان دوران 6 ساله دبستان، زبان انگليسي در مدارس آموزش داده مي شود و اين همان پاسخگويي به مطالبه مردم است.زبان انگليسي و سياست نابخردانه آموزش و پرورش!
اما واقعيت اين است که نظام آموزش زبان انگليسي در مدارس ايران، عقب افتاده ترين و ناکارآمدترين شکل ممکن را براي آموزش دانش آموزان به کار مي گيرد و با تأکيد صرف بر گرامرمحوري، نهايتاً فارغ التحصيلاني را تحويل جامعه مي دهد که نه مي توانند به انگليسي حرف بزنند، نه بنويسند ، نه بخوانند و نه حتي بتوانند يک فيلم انگليسي را تماشا کنند و متوجه شوند! انگليسي مدارس، فقط به درد تست زدن مي خورد تا دانش آموزان در کنکور رتبه بهتري کسب کنند و ديگر هيچ: "يک اتلاف وقت و سرمايه به معناي واقعي کلمه!"

وانگهي، بر اساس پژوهش ها، ترديدي وجود ندارد که بهترين سن براي يادگيري زبان دوم و سوم ، دوران کودکي است و حتي بعضاً سنين زير مقطع ابتدايي نيز به عنوان دوره مناسب براي يادگيري زبان غيرمادري، عنوان مي شود (+).
بنابر اين، موکول کردن آموزش زبان خارجي به دوره دبيرستان، چيزي جز سوزاندن فرصت طلايي و تکرار نشدني دوران کودکي نيست و آموزش و پرورش ، نه متهم، که "مجرم" اين ماجراست.

وانگهي در دوران دبيرستان، زبان عربي هم آموزش داده مي شود که اين امر مي تواند باعث ايجاد تداخل در آموزش دو زبان انگليسي و عربي شود.

با توجه به اين مباحث، وزارت آموزش و پرورش بايد آموزش زبان انگليسي را در دوره ابتدايي به طور رسمي آغاز کند و در عين حال، روش کنوني تدريس زبان را تغيير دهد و از روش هاي جديد که کارآمدي شان اثبات شده است، استفاده نمايد.

2 - بعضاً گفته مي شود بگذاريد هر کس که به زبان خارجي نياز دارد ، همان موقع برود و ياد بگيرد. لذا لازم نيست که از دبستان آموزش زبان خارجي را آغاز کنيم چرا که شايد بسياري از افراد، اساساً در عمرشان نيازي به آن نداشته باشند.
در پاسخ بايد گفت که:
اولاً اين پيشنهاد به معني بر باد دادن فرصت بي بديل اوايل زندگي براي آموزش زيان خارجي است.
ثانياً زبان خارجي ، کالايي نيست که بتوان آن را فوراً تهيه کرد بلکه به فرايندي طولاني نياز دارند.
ثالثاً نياز به زبان انگليسي، رو به گسترش است و کسي نمي تواند منکر اين موضوع شود؛ وانگهي اگر بحث نيازهاي آموزشي را به اين شکل مطرح کنيم، بايد بخش اعظم آموزش هاي مدرسه را تعطيل کنيم زيرا اکثر آموزه هاي آن، در زندگي به کار نمي آيد.

3 - نکته اي که برخي مخالفان آموزش زبان انگليسي در مدارس ابتدايي به آن اشاره مي کنند، اين است که آموزش زبان انگليسي محملي براي ورود فرهنگ غربي به کشور است.
اتفاقاً همين نگراني آنها، دليل موجهي براي آموزش زبان خارجي در مدارس است. هم اکنون مؤسسات و افراد مجاز و غير مجاز متعددي در سراسر کشور به کودکان، زبان انگليسي ياد مي دهند و متون و کتبي که مورد استفاده قرار مي دهند عمدتاً با فرهنگ ايراني تطابق ندارد. اگر آموزش زبان انگليسي در مدارس ابتدايي به صورت رسمي محقق شود، هم خانواده ها که به مدرسه اعتماد دارند، آسوده خاطر مي شوند و نيازي به فرستادن فرزندان خود به اين مؤسسه و آن مؤسسه نخواهند داشت و هم متون آموزشي همسو با فرهنگ ملي، توليد و عرضه مي شود.

4 - اگر در سال هاي گذشته، يادگيري زبان انگليسي امري نه چندان لازم بود، امروز بي ترديد يک الزام گريزناپذير است. کشوري که مي خواهد به طور جدي در مسير رشد علمي قرار بگيرد، نمي تواند يادگيري زبان علم را - که انگليسي است سر سري بگيرد. از سفرهاي خارجي و خواندن بروشور يک کالاي خارجي گرفته تا منوي تلفن هاي همراه و رايانه و اينترنت و ... ، همه و همه يادآور نياز مستمر ما به زبان انگليسي در دوران جديد است.
کسي که انگليسي نمي داند، درهاي بخش عمده اي از دانش بشري که در هزاران کتاب و سايت وجود دارد به رويش بسته است. همين الان يک موضوع را در نظر بگيريد و ببينيد چقدر متن بروز درباره آن به زبان فارسي وجود دارد و چند برابر آن به زبان انگليسي ؛ حال بماند مباحث متعددي که اساساً متن فارسي درباره شان وجود ندارد.

نياز به زبان انگليسي، روز به روز تشديد مي شود و محروم کردن کودکان ايراني از آموختن اين زبان، "ظلم آشکار" به آنها و آينده آنها و فرداي کشور است.

5 - محققان ثابت کرده اند که يادگيري زبان دوم ( حتي در سنين زير سه سال) باعث تقويت توانمندي هاي مغزي افراد مي شود ، انعطاف ذهني را بيشتر مي کند و عملکردهاي شناختي را ارتقا مي دهد و حتي باعث مي شود در سنين کهنسالي، شانس ابتلاي افراد به "آلزايمر" کاهش يابد. (+) (+)

با توجه به نکات فوق، اولاً ممنوعيت آموزش زبان هاي خارجي که از سوي برخي مسؤولان آموزش و پرورش اعلام شده، کاملاً نابخردانه است و انتظار مي رود وزارت آموزش و پرورش با نگاه منطقي به آينده اين موضوع را هر چه سريع تر اصلاح کند و ثانياً به خانواده ها پيشنهاد جدي مي شود، منتظر نظام کُند و تنبل نظام آموزشي رسمي نمانند و آموزش زبان انگليسي به فرزندان شان را به عنوان يک سرمايه گذاري بي بديل براي فرزندان خود در نظر بگيرند و در اولين فرصت، زمينه يادگيري زبان انگليسي شان را فراهم کنند.
کساني که انگليسي نمي دانند، کافي است دقيقه اي به اين بينديشند که اگر زبان مي دانستند، چه فرصت هاي بهتري در زندگي داشتند و اي بسا، سرنوشت شان هم به گونه اي ديگر رقم مي خورد.

قطعاً فرزندان مان در آينده ، از اين که به آموزش زبان شان اهتمام داشته ايم، قدردان ما خواهند بود.
نام شما

آدرس ايميل شما
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود
  • نظرات پس از تأیید مدير حداكثر ظرف 24 ساعت آينده منتشر می‌شود

Ali Parastar
Germany
آنچه در پی می اید نظر شخصی نیست و دیدگاه علمی است. در صورت لزوم منابع در اختیار قرار میگیرد.
1- یادگیری زبان خارجه به دو صورت کلی natural و Instructed صورت می پذیرد که هریک به عوامل زیادی بستگی دارند . مهمترین آن سیاست آموزشی کشور ، فرهنگ جامعه و میزان ارتباطات بین الملی هستند . تعیین بهترین سن یادگیری ( CHP ) منسوخ شده است و افراد در هر سنی با توجه به نیاز و داتن انگیزه لازم می توانند زبان دوم را بیاموزند.
2-موکول کردن آموزش زبان دوم به سنین بالاتر مقوله ای نیست که منحصر به ایران باشد بلکه در بسیاری از کشورهای دیگر از جمله کشورهای مطرح اروپایی نیز دیده می شود. یافته های پژوهشی معلوم کرده اند که ماکزیمم یادگیری زبان وقتی که از سنین پایین آغاز گردد تفاوت چندانی با زمانی که در نوجوانی و با تاخیر آغاز میگردد ندارد . زیرا تحول شناختی در سنین نوجوانی به راحتی می تواند مشکل آغاز دیر هنگام اموزش زبان دوم را حل کند.
3-اکنون بحث جدی درباره رسوخ فرهنگ غربی از طریق آموزش زبان دوم مصداقی ندارد ، چراکه صاحبنظران بین المللی در حوزه آموزش زبان خود نیز بر این باورند زبان خارجه به ویژه انگلیسی نه به عنوان یادگیری و یکپارچه شدن در فرهنگهای درگر بلکه به عنوان زبانی جدای از فرهنگ تاکید میکنن. در ضمن اگر بابت احتمال رسوخ فرهنگ بیگانه نگرانی وجود داشته باشد ، ابزارهای ارتاباطاتی دیگری وجود دارند که بدون نیاز به یادگیری زبان به سهولت قابل دسترسی هستند . باید فکری به حال آنها کرد نه کلاسها و موئسسات آموزش زبان.
4-وزارت آموزش و پرورش در کنار مدرسه دارای چندین هزار آموزشگاه زبان خارجه است که در کنار مدارس و در راستای سیاستهای آموزشی و فرهنگی این وزارتخوانه مشغول فعالیت هستند. این آموزشگاهها اگرچه به صورت خصوصی اداره میشوند هزینه گزافی بر خانواده ها تحمیل نمیکنند. در ضمن هر ساله بنیادهای خیریه مختلف ( مانند کمیته امداد امام خمینی ره و بنیاد کودک ) هزینه های آموزش بسیاری از کودکان و نوجوانان کم درامد را متقبل میشوند تا دانش آموز مستعدی محروم نماند . علاوه بر این باید فرهنگ کار کردن و کسب درآمد را از کودکی به دانش آموزان آموخت تا در مراحل بعدی زندگی از لحاظ اقتصادی احساس استقلال کنند و برای نیازهای مختلف خود هزینه کنند . نه اینکه هزینه های کلانی را بر بخش عمومی تحمیل کنیم و بعد منتظر ان باشیم که درصد اندکی از آن به نتیجه برسد . واقعا چند درصد از جمعیت چند میلیونی دانش آموزان مدارس ایران در دوران بزرگسالی به زبان انگلیسی نیاز خواهند داشت تا به خاطر آنان سیاست کلان وزارت آموزش و پرورش و وزارت علوم را تغییر داد و هزینه های ملی را سنگین تر کرد.
5-اولا اینکه محققان ثابت نکرده اند که یادگیری زبان باعث تقویت توانمندی ذهنی می شود بلکه احتمالا باعث بهبود برخی فرایندهای شناختی میشود . ثانیا در عین حال باعث تضعیف برخی دیگر از فرایندهای شناختی نیز میگردد.
با احترام : علی پرستار - روانشناس تربیتی











زه
دربارۀ تاثیرات عجیب «ترس از پشیمانی»
چگونه با ذهن آگاهی حواس کودکان مان را جمع کنیم؟
تقاضا برای سلب اختیار تشخیص اختلال اسکیزوفرنی توسط روانشناسان بالینی!
چرا نباید برای جلب محبت یا عشق التماس کنیم؟
ویژگی‌های یک اردو مطالعاتی خوب چیست؟
چطور از فکر کردن بیش از حد به یک موضوع جلوگیری کنیم؟
نوجوانان آمریکایی بدون تلفن همراه احساس بهتری دارند
من با دروغ گفتن و آه وناله پول درمیارم
افراد کمال‌گرا چه ویژگی‌هایی دارند؟
كودكان را قرباني حرف مردم نكنيد
خودبیمارانگاری از خود بیماری مرگبارتر است!
راه‌ درمان تب بالای تمایل به عمل‌های زیبایی چیست؟
آنكه مدام از كمبودها و ناراستي هاي زندگي خويش سخن مي گويد دوست خوبي براي تو نخواهد بود .