تحولی دیگر در آموزش و پرورش
اولین قدم برای رشد تعلیم و تعلم در کشور با تصویب قانون اجباری شدن تعلیمات در نهم آبان 1294 هجری شمسی از سوی مجلس شورای ملی برداشته شد تا ساختاری جدید در آموزش سنتی که مبنای آن بر مکتب خانهها استوار بود به وجود آید. براساس این قانون روندی که بر آموزش و پرورش کشور حاکم شده بود دورههای آموزشی را به دو دوره شش ساله ابتدایی و متوسطه تقسیم میکرد. این روند تا سال 1343 ادامه داشت تا اینکه سیستم آموزش و پرورش با اضافه شدن دوره راهنمایی تقسیمبندی جدیدی را در ساختار خود مشاهده نمود. تغییرات هر چند با کندی و حرکتی نامحسوس ادامه داشت اما در اوایل دهه 70 نظام جدید آموزش پا به میدان گذاشت تا اولین کلید واژههای سردرگمی دانشآموزان رقم زده شود. در حالی که سیستم جدید قرار بود سطح آموزش برای دانشآموزان را ارتقا دهد و محصلان را پیش از ورود به دانشگاه با این فضای تحصیلی جدید آشنا سازد اما به ظن کارشناسان نه تنها نتوانست جهشی در نظام آموزشی کشور به وجود آورد بلکه سرگردانی دانشآموزان بین نظام جدید و قدیم را رقم زد تا حتی در آزمون ورودی دانشگاه سالیان سال این دو نظام آموزشی رقابتی جداگانه را برای ورود به آموزش عالی در پیش روی داشته باشند.
تناقض در نوع آموزش و سردرگمی دانشآموزانی که دیگر قرار نبود مردودی را تجربه کنند از جمله اولین مشکلات پیش روی محصلان آن سالها بود. بسیاری از دانشآموزانی که به دلیل عدم کسب رتبه لازم نتوانسته بودند در رشتههایی همچون علوم تجربی، ریاضی و... ادامه تحصیل دهند به اجبار وارد زیر شاخهای به نام کاردانش یا فنی حرفهای شدند تا به دلیل نبود سیستمی جامع برای اطلاعرسانی و همچنین عدم تعرف بازار کار برای این افراد آینده شان رنگ و رویی نامعلوم و پر از ابهام داشته باشد. تحقیقات میدانی از دانشآموزانی که در این رشتهها مشغول به تحصیل بودند حکایت از آن دارد که حتی در سالهای اولیه جایی برای آنها در دانشگاه تعریف نشده بود و آنها باید به صورت مستقیم وارد بازار کار میشدند. این در شرایطی بود که بسیاری از این افراد مدتهای مدیدی را پشت درهای بسته بازار کار ماندند تا جای ترکه تغییر بدون کارشناسی در نظام آموزشی بر تن زندگیشان نقش ببندد.
اما این تغییرات که ناشی از فقدان نگاه کارشناسانه بود در طرحهای دیگری همچون پنجره باز ادامه پیدا کرد تا اینکه از سال 88 زمزمههایی برای یک تغییر بزرگ دیگر که هنوز افراد زیادی از چند و چون آن آگاهی نداشته و ندارند در نظام آموزش و پرورش کشور به گوش برسد.
حمیدرضا حاجی بابایی، وزیر آموزش و پرورش در همان سال گفته بود که نظام بیمار آموزشی کشور را با آنتی بیوتیک 3- 3- 6 «6 سال ابتدایی، 3 سال اول متوسطه و 3 سال دوم متوسطه» درمان خواهد کرد. بر اساس گفتههای وی نظام آموزشی جدید در دوره ابتدایی با پیوستن پیش دبستانی به آن به شش سال و دوره متوسطه نیز به شش سال افزایش خواهد یافت تا با این رویکرد دوره پیش دانشگاهی از دوره آموزشی حذف و دوره راهنمایی با همان اهداف و برنامههای قبلی در دوره متوسطه ادغام شود در حالی که دانشآموزان راهنمایی با دبیرستان در یک فضای آموزشی قرار نمیگیرند و سه ساله اول متوسطه با سه ساله دوم دارای فضای آموزشی متفاوت خواهد بود.
دانشآموزان آزمایشگاهی!
برخی از کارشناسان وزارت آموزش و پرورش بر این باورند که تغییر نظام آموزشی کشور براساس محتویات سند ملی آموزش و پرورش و مبتنی بر ارکان سند چشم انداز 20 ساله کشور به تصویب رسیده و نزدیک به مرحله اجرایی شدن قرار دارد، اما حقیقت این است که این طرح از زمان مطرح شدن آن تاکنون دو سال پشت درهای مدارس معطل مانده تا شاید پس از کش و قوسهای بسیاری که مسئولان با یکدیگر داشته و دارد از مهرماه سال 91 و مصادف با سال تحصیلی92 - 91 اجرایی شود.
در همین رابطه معاون آموزش ابتدایی وزیر آموزش و پرورش در توجیه دیر اجرا شدن این طرح چنین میگوید: «چون امسال با بهزیستی تفاهمنامهای داریم که پیش دبستانیها به ما واگذار شوند تداخل کار فراوان است و ترجیح میدهیم فعلا برای این کار دست نگه داریم». این در حالی است که چندی پیش وزیر آموزش و پرورش در تأیید اینکه این طرح هر چه زودتر باید اجرایی شود، گفته بود: «تحول انتها ندارد و تا زمانی که آموزش و پرورش هست، تحول نیز وجود دارد. مهم این است که آن را آغاز کنیم. برخی به من سفارش میکردند که دو سال فکر کنید و بعد تحول را آغاز کنید، اما در برخی از امور آموزش و پرورش اگر به روز تصمیم نگیریم دو روز آینده دیر شده و شاید آن برنامه حتی مضر هم شود».
حال باید دید با این همه تعویق به وجود آمده و اما اگرهایی که به دلیل شفاف نبودن نقشهای که به صورت غیرمستقیم آینده علمی، اقتصادی و سیاسی کشور را تحت تأثیر خود قرار میدهد چه چیزی را برای محصلان به تصویر خواهد کشید.
در همین رابطه منشی دوم کمیسیون آموزش مجلس شورای اسلامی در گفتوگو با «جوان» میگوید: «ما نقصهای بسیاری را در نظام آموزشی کشورمان در بخشهایی همچون متون درسی، روش تدریس و رویکرد تعلم و تربیت داریم. ما نمیتوانیم براساس طرحی پیش برویم که به یکباره به ذهن وزیر رسیده و هچ پشتوانه کارشناسی در خود ندارد».
سید محمود حسینی دولت آبادی ادامه میدهد: «ساختارهای آموزشی کشورهایی که تا کنون توانستهاند مدل مناسبی از آموزش را ارائه دهند میتواند کمک شایانی را به ما کند تا آموزش را ارتقا داده و با توجه به معیارهای ایرانی- اسلامی آن را برای دانشآموزان تدوین کنیم».
نماینده مردم استان اصفهان با بیان اینکه نظام آموزش و پرورش در ایران چندین بار دچار تحول شده و هر بار مسئولان با بیان اینکه طرح پیشنهادیشان مناسب حال کشور نبوده هزینههایی را برای ملت به بار آوردهاند، میگوید: «تعدد نظامهای آموزشی باعث دوگانگی آموختهها برای دانشآموزان میشود هر چند که هر یک از آنها به یک هدف برسند. در یک کلام باید این موضوع را بیان داشت که دانشآموزان موشهای آزمایشگاهی نیستند که ما بخواهیم طرحهای غیر کارشناسیمان را روی آنها اجرا کنیم و بعد از سه الی چهار سال بگوییم که طرح کارایی نداشته و باید سراغ کار دیگری برویم».
نظام آموزش نیازمند تحول
در شرایطی که آموزش یکی از ارکان مهم زندگی اجتماعی محسوب میشود و دولت به عنوان پیکان اصلی وظیفه ترویج آن را به نحو شایسسته بر عهده دارد ولی با این اوصاف در رسیدن به هدفهای از پیش تعیین شده نتوانسته به صورت مؤثری وارد کارزار شود به نحوی که چندی پیش رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز وضعیت آموزش در کشور را نامناسب توصیف کردند.
ایشان با اشاره به ضرورتهای ایجاد تحول در آموزش و پرورش فرمودند: «از آنجایی که نظام کنونی آموزش و پرورش وارداتی است و در آن، نیازها، اقتضائات و فرهنگ ملت ایران در نظر گرفته نشده است، بنابراین آموزش و پرورش نیازمند تحول است».
حضرت آیتالله خامنهای تأکید کردند: «لازمه این تحول یک الگوی مستقل و پیشرفته ایرانی- اسلامی است که هدف این الگو نیز باید تربیت انسانهایی در تراز نظام جمهوری اسلامی باشد».
تأکید مقام معظم رهبری بر ایجاد تحول در نظام آموزشی حکایت از آن دارد که مسئولان به دنبال طرحی باشند که علاوه بر دارا بودن قابلیتهای آموزشی مناسب خصوصیتهای بومی را نیز در نظر داشته باشد و بتواند زمینه را برای ارتقای علمی دانشآموزان فراهم آورد، این در شرایطی است که رسیدن به این هدف با طرحهایی که ابهاماتش بیشتر از نقاط شفاف است و هیچ مسئولی هنوز در زمینه آن به درستی سخن به میان نیاورده دستنیافتنی به نظر میرسد.
اما چندی پیش دبیرکل شورای عالی آموزش و پرورش توضیحاتی نه چندان قانعکننده در زمینه این طرح داده و گفته بود: «ساختار جدید نظام آموزشی به دو دوره شش ساله تقسیم خواهد شد که براساس آن، شش سال دوم به دو مقطع سه ساله متوسطه تقسیم میشود.همچنین با این تغییرات، سن ورود به نظام آموزشی شش سال تمام و سن خروج از آن 18 سال تمام خواهد بود و در رابطه با مقطع پیش دبستانی نیز با وجود آنکه مورد تأیید جدی آموزش و پرورش است اما اجباری نخواهد بود بلکه با تأکید شورای عالی آموزش و پرورش و با استفاده از مشارکتهای مردمی در سنین 4 و 5 سالگی به اقتضای امکانات و شرایط آموزشی تداوم خواهد یافت».
در حالی که بسیاری از کارشناسان تغییر ناگهانی در ساختار آموزش را مضر به حال نظام تعلیم و تعلم معرفی کرده و این حرکت را غیرکارشناسانه معرفی میکنند دبیرکل شورای عالی آموزش و پرورش بر این باور است که در طراحی نظام جدید از تمام کارشناسان داخلی، اساتید حوزه و دانشگاه و صاحبنظران خارج از آموزش و پرورش استفاده شده است.
مهدی نوید ادهم در توضیح این مهم میگوید: «این طرح را از تمام زوایای مختلف مورد بررسی قرار دادیم. سرعت تغییرات در دنیای امروز متفاوت از گذشته است، ضمن اینکه آموزش و پرورش یک نظام آموزشی پویاست و اگر خود را با تغییرات وفق ندهد از بین میرود. هماکنون مباحثی همچون نانو یا سلولهای بنیادین در کتابهای درسی ما وجود ندارد و به همین دلیل معتقدیم باید محتوای کتب درسی هر چه سریعتر به روز شود».
وی ادامه میدهد: «این طرح تنها برای نوآموزان و دانشآموزانی که تحصیلات خود را از ابتدایی آغاز میکنند، اجرا میشود و سایر دانشآموزان کنونی تحت پوشش این نظام قرار نمیگیرند».
و اما...
یکی از حساسترین ارکان هر نظام سیاسی سیستم آموزشی آن به حساب میآید چرا که با استفاده از آن میتوان نیروی انسانی توانمند و با تکیه بر داشتههای فردی به وجود آورد و این در حالی است که در نظام آموزشی حاکم بر ایران این خود اتکایی از تعریفی خاص بهره نبرده و غالباً دانشآموزان در کنار خود اتکایی علاقهای به کار گروهی پیدا نمیکنند. همین موضوع سبب میشود تا بسیاری از افرادی که از تحصیل فارغ میشوند با داشتن مدارک پایین تحصیلی به دنبال شغلهایی با جایگاه بالای اجتماعی بگردند. باید توجه داشت مسئولان اگر به دنبال برپایی سیستمی جدید در نظام آموزشی کشور هستند باید به این نواقص توجه کنند و پروژهای با هزار وصله و پینه را در دستور کار خود قرار ندهند. گزارش آتی نیوز به نقل از جوان
یکی از حساسترین ارکان هر نظام سیاسی سیستم آموزشی آن به حساب میآید چرا که با استفاده از آن میتوان نیروی انسانی توانمند و با تکیه بر داشتههای فردی به وجود آورد و این در حالی است که در نظام آموزشی حاکم بر ایران این خود اتکایی از تعریفی خاص بهره نبرده و غالباً دانشآموزان در کنار خود اتکایی علاقهای به کار گروهی پیدا نمیکنند. همین موضوع سبب میشود تا بسیاری از افرادی که از تحصیل فارغ میشوند با داشتن مدارک پایین تحصیلی به دنبال شغلهایی با جایگاه بالای اجتماعی بگردند. باید توجه داشت مسئولان اگر به دنبال برپایی سیستمی جدید در نظام آموزشی کشور هستند باید به این نواقص توجه کنند و پروژهای با هزار وصله و پینه را در دستور کار خود قرار ندهند. گزارش آتی نیوز به نقل از جوان