درمان آسیب های روانی اولویت فراموش شده
احساسات و روان ما همواره ممکن است صدمه ببینند، همانطور که بدن ما ممکن است مصدوم شود. در واقع باید گفت هنگامی که بدن مصدوم یا زخمی میشود، طبیعت به کمک انسان میآید و با ایجاد حفاظی در برابر محل صدمه و زخم، از آسیبهای بعدی بدن دفاع میکند. درباره عواطف و احساسات نیز این امر صادق است، مثلاً هنگامی که فردی ما را ناراحت میکند، مقاومت روانی و احساس ما افزایش پیدا میکند. هنگامی که جراحتی بر روی صورت ایجاد میشود، بافتی سبب جوش خوردن زخم صورت میشود اما این امر گاهی احساس ناراحتی فرد مجروح را بهبود نمیبخشد و ممکن است فرد مورد نظر از نظر روانی دچار ناراحتی شده و اعتماد به نفس خود را از دست بدهد. اما هنگامی که این فرد عمل جراحی انجام میدهد و جراحت موجود در صورتش از بین میرود، اعتماد به نفس از دست رفتهاش بر میگردد. اما این احساس جدید حاصل غیرمستقیم عمل جراحی است و مهمترین امر، از میان رفتن جراحات احساسی خواهد بود.
باید به این نکته دقت کرد که بسیاری از افراد بدون صدمه جسمی نیز از صدمات روحی و احساسی رنج میبرند. این افراد ممکن است در گذشته از سوی شخصی دچار ناراحتی و رنجش شده باشند بهطوریکه از این رنجش یک پوسته روحی برای خود ایجاد کرده باشند. این پوستهای که ایجاد شده، نه تنها آنان را از شخص مورد نظر دور میکند بلکه آنها را از همه انسانها چه دوست و چه دشمن بر حذر میدارد. نظیر زخم صورت، دوری بیش از اندازه از منبع اولیه ناراحتی میتواند آسیب پذیری انسان را بیشتر کند. صدمات و زخمهای روانی و احساسی در واقع انسان را از زندگی خلاق باز میدارد. فردی که به بیماری احساس و روان مبتلا است، نه تنها تصویر ذهنی اشخاص دوست نداشتنی و ناتوان را دارد بلکه در نظرش دنیایی که در آن زندگی میکند، آکنده از خصومت و دشمنی است. این فرد به دور خود حصار میکشد، بهطوری که نه میتواند به خود کمک کند و نه به دیگران.
برای اینکه روان و احساس ما زخمی نشود و صدمه نبیند، راهکارهایی وجود دارد که میتواند اثربخش باشد. نخستین راهکار این است که ما نباید فردی زودرنج باشیم. زودرنجی باعث صدمات روحی و روانی می شود. درنتیجه بدین معنی که باید تصویر ذهنی بهتری برای خود بسازیم تا تحت تأثیر حوادث جزئی و اتفاقات ناخوشایند احساس خطر و ناراحتی نکنیم. انسان قوی و نیرومند در مقابل هر اتفاق جزئی احساس خطر نمیکند. همچنین باید به تقویت آرامش و عزت نفس پرداخت. در واقع انسان دارای آرامش و عزت نفس کافی ناراحتیهای جزئی را تحمل میکند و ناراحتیهای عمیق را هم آسانتر از سر میگذراند. راهکار بعدی که میتوان در نظر گرفت، اتکا به نفس و احساس مسئولیت کردن افراد است که سبب کاهش آسیبپذیری میشود. در واقع انسان منفعل و وابسته، سرنوشتش را به دست دیگران و به دست شرایط و شانس میسپارد و در نتیجه در معرض صدمات روانی قرار میگیرد. بنابراین برای دوری از صدمات احساسی و روانی باید سعی کرد اتکا به نفس بیشتری بهدست آورد و در قبال زندگی و نیازهای احساسی خود پذیرای مسئولیت شوید.
درمان صدمات احساسی روش و راهکار مفید و مؤثر دیگری است که برای از بین بردن صدمات روحی مورد استفاده قرار میگیرد. برای این کار باید آرامش خاطر خود را حفظ کنید. در واقع وقتی احساسمان جریحه دار میشود، وقتی احساس میکنیم که تحقیر شدهایم، دچار حالاتی میشویم که همگی ناشی از واکنش خود ماست. در واقع ممکن است احساس ترس کنیم و یا عصبانی شویم، در این حالات باید آرامش خود را حفظ کرده و خود را تحت تأثیر این احساسات قرار ندهیم.
در گام بعدی باید بتوانیم صدمات روانی و احساسی گذشته را از بین ببریم. برای این کار باید ناراحتی و صدمات را از ریشه از بین برد و در واقع باید روح و روان را جراحی کرد. گذشت و بخشش خطا و اتفاقهای گذشته درمان زخم روح است. ما میتوانیم با گذشت کردن و بخشش، صدمات احساسی خود را جراحی کنیم. گذشت وقتی واقعی و حقیقی باشد موجب بهبود صدمات روانی و احساسی میشود. گاهی نیز ما با محکوم کردن خویش، با احساس پشیمانی و تأسف خوردن، احساس گناه میکنیم و نمیتوانیم خود را ببخشیم. حقیقت این است که احساس پشیمانی کردن و تأسف خوردن برای وقایع گذشته ما را در همان زمان نگه میدارد به طوریکه میتوان گفت چنین فردی همواره در گذشته زندگی میکند. ما باید بدانیم که همه افراد ممکن است دچار اشتباه و خطا شوند و ما هم از این امر مستثنی نیستیم. اما برای از بین بردن صدمات روان و احساس باید هم درباره خود و هم درباره دیگران، گذشت داشته باشیم و هم خود و هم دیگران را ببخشیم و بدین وسیله روح و روان خود را سبکبار کنیم. در چنین شرایطی است که دیگر احساس گناه بر روح و روان ما فشار نمیآورد. بنابراین با بهکار بردن راهکارهای ذکر شده میتوان صدمات روانی و احساسی خود را معالجه و درمان کرد.