جمعه ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ - 19 Apr 2024
تاریخ انتشار :
دوشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۴ / ۱۸:۰۲
کد مطلب: 35554
۳
۳
اختصاصي ميگنا

افســردگي و درماندگي آموخته شده

دانا باباویسی
افســردگي و درماندگي آموخته شده
افســردگی️
-
ميگنـــا: اختلالات روانی، از دیرباز تا کنون، کانون توجه انسان ها بوده است. انسان ها علاقه مند بوده اند که این اختلالات را شناسایی کرده و آنها را درمان کنند. در طول تاریخ برای اختلالات روانی تبیین های مختلفی ارائه شده است. برخی، این بیماری ها را حاصل ورود شیطان در بدن افراد می دانستند، برخی دیگر فکر می کردند این بیماری ها عذابی است از جانب خداوند و... اما در دوره رنسانس، همگام با تغییرات گسترده در عرصه های مختلف و بويژه در علوم متفاوت، رویکرد انسان ها به بیماری های روانی نیز تغییر کرد. این رویکرد از ماورا نگری و توضیحات غیرمادی به رویکری تجربی و توضیحات مادی تغییر کرد و بیماری روانی نیز همانند بیماری های جسمی انگاشته شد.

اختلالات خلقی از دیر باز وجود داشته اند و در متون چهارصد سال قبل از میلاد با عنوان مانیا و مالیخولیا توصیفاتی از آنها ارائه شده است. شاخه ای از این اختلالات خلقی، افسردگی است. نمونه های بسیاری از افسردگی از دنیای باستان تاکنون وجود داشته اند و تا چندین دهه قبل، این اختلال، به عنوان اختلالی بسیار پیچیده معرفی می شد. در دنیای حاضر، این اختلال همچنان به عنوان یکی از اختلالات شایع مطرح است و در سرتاسر جهان و بالطبع کشور ما نیز، گریبان گیر بسیاری از افراد است.

طبق آمار های رسمی، میزان شیوع اختلال افسردگي در طول عمر 17% است. یعنی از هر 100 نفر، 17 نفر در طول زندگی خود حداقل یک بار به این اختلال مبتلا شده اند.
-
نشانه ها و علائم افسردگي:
افسردگی را نمی توان در یک جمله تعریف کرد اما می توان آنرا با یکسری از نشانه ها و علائم توصیف کرد:
1- خلق افسرده: کسی که افسرده است، احساس غم شدیدی می کند. این غم افراطی بوده و غیر معمولی است.ممکن است این علامت را خود فرد گزارش کند مثل غم یا احساس پوچی مفرط و یا اینکه دیگران بتوانند آن را ببینند مث گریه کردن مداوم.

2- احساس بی لذتی: فرد افسرده تقریبا از هیچ فعالیتی، حتی فعالیت هایی که قبلا برایش لذت آور بودند، لذت نمی برد.
3- افزایش یا کاهش غیر عادی وزن و یا افزایش یا کاهش اشتها
4- کم خوابی یا پر خوابی
5- فرد سراسیمه باشد و یا حرکاتش کند شود به طوری که دیگران بتوانند آن را ببینند و گزارش کنند نه اینکه فرد افسرده خود احساس کند که کند شده است.
6- احساس خستگی یا از دست دادن انرژی
7- احساس بی ارزش و یا احساس گناه مفرط
8- فرد میزان توجه و تمرکزش کاهش پیدا می کند و یا نمی تواند به آسانی تصمیم بگیرد.
9- فرد به فکر مرگ است، به خودکشی فکر می کند و ممکن است اقدام به خود کشی کند.
✅ اگر فردی از این 9 نشانه ی بالا 5 عدد را به مدت حداقل دوهفته داشته باشد به عنوان افسرده ی اساسی شناخته می شود.
✅ این نشانه ها معمولا در کارکرد فرد در موقعیت های مختلف اختلال ایجاد می کنند. همانطور که بیان شد، افسردگی یکی از اختلالات خلقی و یکی از اختلالات روانی مهم و شایع است.

در تبیین افسردگی دیدگاه های گوناگونی در روان شناسی وجود دارد.به عنوان مثال در دیدگاه روان تحلیل گری، افسردگی حاصل خشم معطوف به درون است، در دیدگاه رفتاری افسردگی رفتاری است که در اثر تقویت به وجود آمده است و...

یکی از دیدگاه هایی که در تبیین افسردگی نقش اساسی دارد دیدگاه شناختی است. این رویکرد بر اهمیت افکـــــار و شناخت های آدمی در شکل دهی عواطف و رفتار وی تاکید می کند.

یکی از نظریات مشهور و مهمی که در زمینه ی افسردگی مطرح است، نظریه درماندگی آموخته  شده (Learned helplesseness) مارتين سليگمن است.
وی در آزمایشی که بر روی سگ ها انجام میداد به این قضیه پی برد که برخی از سگ ها، از شوکی که به آن ها وارد می شود نمی گریزند.سگ ها در گوشه ای از قفس می ماندند و در انفعال کامل شوک را تحمل می کردند. این پدیده وی را کنجکاو کرد که بداند چرا سگ ها منفعل می شوند در حالی که شوک محرکی آزار دهنده است. در طی آزمایش های دیگر، متوجه شد سگ هایی که شوک مستمر دریافت می کنند و هر اقدامی که انجام می دهند به قطع شدن شوک نمی انجامد در گوشه ای دراز کشیده و رنج تحمل شوک را به جان می خرند.
 
سلیگمن این پدیده را درماندگی آموخته شده نامید.پدیده ای که در آن، ارگانیسم به این نتیجه می رسد که پیامد ربطی به تلاش و اقدامات او ندارد و با خود این گونه استدلال می کند((من هرکاری بکنم چه فایده؟ چیزی که تغییر نمی کنه.))
سلیگمن بعدها کنجکاو شد که این پدیده را در انسان ها بررسی کند.طی آزمایشاتی که وی و همکارانش طراحی کرده و انجام دادند پی بردند که این پدیده در مورد انسان ها هم صدق می کند.اگر انسان ها در موقعیتی قرار بگیرند که تلاش هایشان تغییری در نتیجه و وضعیت ایجاد نکند احتمالا به انفعال و درماندگی کشیده می شوند. وی به این نتیجه رسید که یکی از عوامل مهم در ایجاد افسردگی همین درماندگی آموخته شده است.

طی آزمایشات بعدی، او و همکارانش فهمیدند که همه ی انسان هایی که دچار درماندگی می شوند افسرده نمی گردند و این موضوع کنجکاوی وی را بر انگیخت تا دلیل این پدیده را کشف کند.او برای توضیح این پدیده از سبک های اسنادی واینر کمک گرفت( سبک های واینر دو جنبه داشت، سلیگمن یک جنبه ی دیگر به آن اضافه نمود و تغییراتی در آن داد).

سبک های توضیحی و یا سبک های اسنادی:
سلیگمن بیان کرد هر انسانی که دچار شکست می شود در درجه اول هیجان خشم را تجربه می کند،پس از مدتی دچار درماندگی می شود.اینکه این درماندگی دوام دارد و یا موقتی است به سبک های اسناد فرد بستگی دارند.
او سبک های اسنادی را به دو گروه تقسیم کرد:
سبک اسنادی خوشبینانه و سبک اسنادی بد بینانه.
-
هر کدام از این سبک ها دارای 4 جنبه هستند.
1- درونی - بیرونی: فرد شکست یا موفقیت خود را به ضعف ها یا توانایی های درونی خود ربط می دهد و یا به عوامل بیرونی.
2-پایدار - ناپایدار: فرد عوامل شکست ها یا موفقیت های خود را همیشگی می داند یا موقتی و زودگذر.
3-کلی - جزیی: فرد عوامل موفقیت و شکست های خود را به همان یک مورد محدود می داند یا به زمینه های دیگه ای پیوند می دهد.
 4- عمومی - شخصی: فرد عوامل شکست یا موفقیت خود را کلی می داند یا فقط مربوط به شخص خود.

✅ حال اگر فرد، عوامل شکست خود را، درونی، پایدار، کلی و شخصی، و عوامل موفقیت خود را عکس این بداند، سبک اسنادی وی بدبینانه بوده و اگر این سبک با نشخوار فکری همراه شود به احتمال خیلی زیاد فرد دچار افسردگی می شود. اما اگر عوامل شکست های خود را، بیرونی، ناپایدار، جزیی و عمومی بداند و عوامل موفقیت های خود را عکس این فرض کند، سبک اسناد خوشبینانه دارد و به احتمال خیلی کمتری دچار افسردگی می شود.migna.ir اگر افراد بتوانند سبک اسنادی خود را تغییر دهند به احتمال خیلی بیشتری از افسردگی مصون می مانند.

طی تحقیقات انجام شده، زنان به نسبت مردان، بیشتر دچار افسردگی می شوند. همانطور که در بالا ذکر شد چون زنان نشخوار فکری بیشتری دارند بیشتر دچار افسردگی می شوند. این درحالی است که نشخوار فکری در مردان کمتر است. آنان بیشتر اهل عمل هستند تا تفکر ناسودمند. اما چه می شود که افراد سبک اسنادی بدبینانه کسب می کنند؟

مارتین سلیگمن به این سوال سه پاسخ می دهد. وی اظهار می دارد نوع سبک اسنادی افراد در کودکی یاد گرفته می شود و سه عامل عمده تعیین کننده سبک اسنادی آن هاست.
1- سبک اسنادی مادر: اگر مادر کودک، سبک اسنادی بدبینانه داشته باشد کودک نیز سبک مادر را درونی می کند.
2- انتقادهای والدین و معلمین: اگر انتقادهایی که والدین و معلمین از کودکان می کنند القا کننده سبک اسنادی بدبینانه باشد، کودکان این سبک اسنادی را اخذ می کنند.
3- محرومیت ها و مشکلات دوران کودکی: اگر افراد در دوران کودکی دچار محرومیت ها و مشکلاتی پایدار شده باشند که کنترلی بر آن ها نداشته باشند به احتمال بیشتری بدبین می شوند. مثلا کودکی که در آن سنین مادر یا عزیزی را از دست می دهد به این نتیجه می رسد که مشکلات و فقدان های وی دائمی هستند.
-
اختصاصي سايت میگنا
-

منـــــــــــــــــابع:
1- روان شناسی پرورشی نوین-دکتر علی اکبر سیف
2-خلاصه روان پزشکی کاپلان و سادوک
3- از بدبینی به خوش بینی-مارتین سلیگمن
4-آسیب شناسی روانی- مارتین سلیگمن


نويسنده : دانا باباویسی، دانشجوی روان شناسی بالینی/ از سري مطالب ارسالي به میگنا
نام شما

آدرس ايميل شما
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود
  • نظرات پس از تأیید مدير حداكثر ظرف 24 ساعت آينده منتشر می‌شود

امين
Iran, Islamic Republic of
عالى بود
سمانه
Iran, Islamic Republic of
عاااالی.مرسی
یمین لوک زاده
Iran, Islamic Republic of
عااالی
پنج اقدامی که والدین باید در مواجهه با کودکان کابوس زده انجام دهند!
«آلیس در سرزمین عجایب»؛ اختلال روانی عجیب
سندروم مسأله با پدر / آسیب‌های بی‌مهری پدران به دختران
روانشناسی که دنیای سرمایه گذاری را ۱۸۰ درجه تغییر داد
چرا گاهی نمی‌توان بخشید و فراموش کرد؟!
مغز چطور خاطرات ماندگار می‌سازد؟
روانشناسی جمع‌آوری اشیا و یا کلکسیونر شدن
دربارۀ تاثیرات عجیب «ترس از پشیمانی»
چگونه با ذهن آگاهی حواس کودکان مان را جمع کنیم؟
تقاضا برای سلب اختیار تشخیص اختلال اسکیزوفرنی توسط روانشناسان بالینی!
چرا نباید برای جلب محبت یا عشق التماس کنیم؟
ویژگی‌های یک اردو مطالعاتی خوب چیست؟
خدايا،ميشه چند لحظه وقتتو بگيرم! اين دفعه چيزي ازت نمي خوام! فقط مي خوام  خيلي ساده بگم: ممنون براي همه چيز...