تراجنسي ها این روزها چه مشکلاتی دارند؟
ترنسکشوال از دو کلمه ترنس به معنای فرا و سکشوال به معنای جنسیت جسمی تشکیل شده است. و به افرادی گفته میشود که جنسیتی روانی مخالف با اندام جنسی متولد شده با آن دارند و در تلاش و آرزوی زندگی با جنسیت و اندام جنسی و مسئولیت اجتماعی متانسب با جنس دلخواه خود هستند یک ترنسکشوال تمایل دارد پروسه تغییر جنسیت را طی کند یعنی اندام جنسی و ظاهری خود را به صورت جنس مخالف تغییر دهد و پس از این تغییر لزوماً یک ترنسکشوال یا ترنسجندر نیست و تنها یک مرد یا یک زن است. کسانی که پس از تغییر باز هم خود را ترنسکشوال میداند یک انتخاب شخصی است، ممکن است نخواهد زندگی پیش از تغییر را فراموش کند یا برای کمک به ترنسهای دیگر این کار را بکند یا هر دلیل شخصی دیگر.
ابتکار: نتايج يک پژوهش دانشگاهي نشان داد که بهطور کلي عمل جراحي در کيفيت زندگي افراد «تراجنسي» تاثير مثبتي دارد و ميانگين اختلال هويت جنسي در افراد عمل کرده بسيار کمتر از افراد عمل نکرده است و لذا افرادي که جراحي لازم را در اين نوع اختلال تجربه ميکنند از آرامش رواني بيشتري برخوردارند.
يکي از مهمترين وجوه هويت انساني، هويت جنسي است. اينکه انساني زن ناميده شود يا مرد، پس از هستي و حيات او مهمترين وجه شناسايي و ارزشگذاري هر فرد توسط خود و محيط پيرامون آن فرد است.
پس اين نقشها به کودک آموخته شده و او را در جهت تقويت رفتارهاي متناسب با جنسيت او تشويق ميکند اما اين فرآيند طبيعي که اکثريت موارد با موفقيت طي ميشود، در پارهاي موارد مسير متفاوتي را ميگذراند به طوري که کودک در مورد تعلق خود به يکي از دو جنس دچار ترديد شده يا کاملا خود را متعلق به جنس مخالف جنسيت بيولوژيک خود ميداند که در اين وضعيت وي دچار اختلال هويت جنسي ميشود.
چنين وضعيتي معمولا با رشد کودک ادامه مييابد و در مواردي نيز به قوت ادامه يافته و به حداکثر شدت خود يعني تقاضاي فرد براي تغيير مشخصات آناتوميک خود به صورت جنسيتي که فرد خود را متعلق به آن ميداند، برسد به اين دسته از افراد «تراجنسي» گفته ميشود. به گزارش ايسنا، در طول بيست سال اخير علاقهمندي به ارزيابي و بهبود کيفيت زندگي بيماران مبتلا به بيماريهاي مزمن افزايش چشمگيري يافته است و بهبود عملکرد روزانه و کيفيت زندگي بيماران مبتلا به صورت يک هدف درآمده است و مشکلات و مسائل متعددي که افراد تراجنسي با آن دست به گريبان هستند، بررسي کيفيت زندگي آنان را ضروري ميکند.در همين راستا پژوهشي توسط محققان دانشگاهي انجام شده است که به بررسي رابطهي اختلال هويت جنسيتي با کيفيت زندگي پرداخته است.
این عکس تزئینی است و مربوط به فیلم آینه های روبرو است
عوامل کاهشدهنده کيفيت زندگي تراجنسيها
نتايج اين پژوهش نشان داد که تراجنسيها با وجود اينکه ميدانند به جنس موافق خود تعلق دارند اما تفاوتهاي محسوسي بين خود و آنان حس ميکنند. بيشتر آنان پيش از سن بلوغ از وضعيت جنسيت خود متنفرند و آرزوي اصلي آنان تغيير جنسيت و قرار گرفتن در گروه جنس مخالف است. اين آرزوي هميشگي، کليهي فعاليتهاي آنان را تحت الشعاع خود قرار داده و محور اصلي جهانبيني آنان را تشکيل ميدهد.
اين وضعيت مبتلايان به اختلال را دچار تنشها و آسيبهاي رواني کرده و ارتباطات با ديگران را با چالش جدي مواجه کرده است. طرد و منزوي شدن از طرف خانواده، دوستان و بستگان، آواره شدن و فقر از جمله مواردي است که اغلب افراد تراجنسي با آن مواجه ميشوند اين شرايط به همراه اقدام نکردن جهت هورمون درماني و عمل تغيير جنسيت، اختلال هويت جنسي آنان را افزايش داده و اين امر موجب کاهش کيفيت زندگي اين دسته افراد ميشود.
عمل تغيير جنسيت، اختلال هويت جنسي تراجنسيها را کاهش ميدهد
يافتههاي تحليلي تحقيق حاکي از آن است که ميانگين اختلال هويت جنسي در بين افراد عمل کرده بسيار کمتر از افراد عمل نکرده است. مقايسه اختلال هويت جنسي افراد عمل کرده در پيش از عمل و پس از عمل نشان داد که پس از عمل جراحي تغيير جنسيت از مقدار اختلال افراد عمل کرده به شدت کاسته شده است.همچنين مقايسهي ميانگين شاخص کل کيفيت زندگي و بعد آسايش رواني در بين افراد عمل کرده و عمل نکرده تفاوت معناداري را نشان ميدهد، افراد عمل کرده کيفيت زندگي و آسايش رواني بالاتري نسبت به پاسخگوياني که دست به عمل تغيير جنسيت نزدند داشتند، اما تفاوت معناداري در ديگر ابعاد کيفيت زندگي بين افراد عمل کرده و افراد عمل نکرده مشخص نشد.
در بين تراجنسيهاي عمل نکرده، اختلال هويت جنسي تنها با بعد آسايش رواني و شاخص کل کيفيت زندگي رابطهي معناداري داشته است و رابطهي آن با ابعاد ديگر کيفيت زندگي معنادار نبوده است. اما در بين افراد عمل کرده اختلال هويت جنسي با همهي ابعاد کيفيت زندگي به غير از کيفيت محيطي رابطهي معناداري دارد.نتايج اين پژوهش نشان داد که عمل تغيير جنسيت، اختلال هويت جنسي تراجنسيها را به شدت کاهش ميدهد و انطباق جدي بين ذهن آنها و اندام جنسي آنها ايجاد ميکند.
همچنين با عمل تغيير جنسيت، بعد آسايش رواني کيفيت زندگي بهبود يافته و تراجنسيها از وضعيت روحي و رواني بسيار بهتري برخوردار خواهد بود اما ابعاد ديگر کيفيت زندگيشان تغيير نميکند اين يافته نشان ميدهد که عمل تغيير جنسيت تنها بر ذهن و روان تراجنسيها اثرگذار است و ابعاد ديگر کيفيت زندگي تحت تاثير عوامل ديگري چون ارتباط با والدين، پايگاه اجتماعي و اقتصادي و.... است.نتايج اين پژوهش نشان داد که در بين تراجنسيهاي عمل نکرده، اختلال هويت جنسي تنها جنبهي ذهني و رواني کيفيت زندگي را تحت تاثير قرار ميدهد که اين تاثير منفي است و جنبههاي ديگر کيفيت زندگي تحت تاثير اختلال هويت جنسي افراد عمل نکرده، نيست.
-
چرا تراجنسيها هويت خود را پنهان ميکنند؟
اين نتايج نشان ميدهد که تراجنسيهاي تغيير جنسيت نداده، به علت ترس از برخورد جامعه، سعي ميکنند هويت خود را پنهان کرده و مطابق انتظار جامعه رفتار کنند و اختلال هويتشان را کمتر در رفتارشان بروز دهند. در واقع پيش از آنکه نارضايتي از جنس زيستي خود را با رفتاري که از نظر جامعه نابهنجار تفسير ميشود بروز دهند، يا در بين دوستان و بستگان بسيار نزديک خود بروز ميدهند يا اين نارضايتي را نزد خود نگه ميدارند، بنابراين با اين شيوه، آنها ميتوانند کمتر موجب بروز حمايت جامعه نسبت به اختلال هويت و رفتارشان شوند و هنوز بتوانند در کنار خانواده زندگي کنند و طرد نشوند.
با اين همه نتايج اين پژوهش نشان داد که برخي از تراجنسيهاي عمل نکرده با وجود اينکه رفتارشان در جامعه مطابق با جنس زيستي آنها نيست، به علت اينکه هنوز دست به عمل جراحي تغيير جنسيت نزدند، ميتوانند همراه با خانواده زندگي کنند. به دليل دست ندادن پايگاه حمايتي خانواده، جنبههاي عيني زندگي آنها کمتر دستخوش شرايط نامناسب ميشود.بدين خاطر اختلال هويت جنسي تنها روي ذهن و روان خود فرد تاثير منفي ميگذارد و تغذيه، محيط، جسم و دسترسي به خدماتشان از آن متاثر نميشود.
تراجنسيهاي عمل کرده طرد ميشوند!
نتايج اين پژوهش حاکي از آن است که افراد عمل کرده با توجه به اينکه جنسيت خود را نيز تغيير دادهاند اغلب از طرف خانوادهها مطرود شدهاند، شدت اختلال هويت مبني آنها جنبههاي ذهني و عيني زندگيشان را تحت تاثير قرار ميدهد. معنادار نبودن رابطه اختلال هويت جنسي و کيفيت زندگي در بين افراد عمل کرده و نکرده نشان ميدهد در حالي که همبستگي ضعيفي (22 درصد) بين اختلال هويت جنسي و کيفيت زندگي در بين افراد عمل کرده وجود دارد و همچنين در حالي که 4.8 درصد از واريانس کيفيت زندگي افراد عمل نکرده را اختلال هويت جنسيشان تبيين ميکند، اختلال هويت جنسي افراد عمل کرده 25.4 درصد از واريانس کيفيت زندگيشان را تبيين ميکند.
با توجه به نتايج مطالعه حاضر، ميزان اختلال هويت جنسي ابعاد جسمي و روحي فرد پاسخگو را تحت تاثير قرار ميدهد، فردي که هنوز دست به عمل نزده است از اندام خود به شدت ناراضي بوده و خواهان تغيير تمام اندامي است که جنس وي را مشخص ميکند. اين افراد پيش از هورمون درماني و عمل تغيير جنسيت از صدا، ظاهر، پوشش، نقش جنسي و اندام تناسلي خود ناراضي هستند و خواهان سازگاري اين اندام با جنسي که خود را متعلق به آن ميدانند، هستند.
نتايج اين مطالعه حاکي از آن است که هرچه ميزان نارضايتي از اين اندام بيشتر باشد افراد سازگاري کمتري با خود و آن اندام دارند که موجب ميشود رفتاري متناسب با انتظار جامعه نداشته باشد و موجب دريافت برچسب، اذيت و آزار و مشکلات ديگر شده و وي را به مرحلهي خودکشي بکشاند.
بدين ترتيب هر چه فرد اختلال هويت جنسياش بيشتر باشد دغدغههاي وي در سطح ابتدايي زندگي باقي ميماند و کيفيت زندگي پاييني خواهد داشت و هرچه سازگاري اندامش با آن جنس که خود را متعلق به آن ميداند بيشتر باشد، سطح نيازهاي فرد بالاتر رفته و کيفيت زندگياش ارتقاء مييابد.با توجه به نتايج به دست آمده، يکي از عمده دلايل کاستن از اختلال هويت جنسي و افزايش کيفيت زندگي، تسريع در روند کسب هويت جنسي واقعي فرد تراجنسي است و از اين طريق با به دست آوردن خود واقعي، فرد مبتلا به اختلال هويت جنسي به آرامش رواني دست يافته، رفتارهاي وي با جنساش هماهنگ ميشود.هويت جنسي جديد، ارتباطات وي را با اجتماع و ديگران ترميم ميکند و فرد مبتلا به اختلال هويت جنسي با حضور خود در اجتماع و کسب وجهه و جايگاه اجتماعي با گذر از نيازهاي اوليه به زندگي عادي دست پيدا ميکند.
تراجنسي ها این روزها چه مشکلاتی دارند؟
روزنامه شهروند: چنانچه مردی پس از تغییر جنسیت و درحالی که زن شده، فرزند خویش را به قتل برساند، با توجه به اینکه پدرِ مقتول محسوب میشود و پدر نیز درصورت قتل اولاد، قصاص نخواهد شد، لذا چنین فردی از قصاص نفس معاف بوده و تغییر جنسیت، تغییری در وضع پدری و رابطه ابوت وی ایجاد نخواهد کرد.
از نظر حقوقی نیز فرد ترانس سکشوال درصورتی که متأهل باشد، بلافاصله پس ازتغییر و به عبارتی تعیین جنسیت، ازدواجش از نظر شرعی باطل و رابطه زوجیت وی با همسر سابقش منحل میشود زمان ادای شهادت است نه زمان تحمل (مشاهده) آن. از اینرو چنانچه در جرم قتل که شهادت زنان قابل قبول نیست، زنی از شهود بزه قتل تغییر جنسیت داده و درحالی که جنسیت مذکر دارد، در دادگاه حاضر و ادای گواهی کند، شهادت وی پذیرفته خواهد شد.
تغییر جنسیت ازجمله موضوعاتی است که در سالهای اخیر و با پیشرفت علم پزشکی بهعنوان یکی از مسائل مستحدثه مورد توجه حقوقدانان نیز قرار گرفته است. بحث اعتبار شهادت زنانی که مرد میشوند، یا بحث وراثت یا ازدواج و مهریه و... که همگی با تغییر جنسیت دچار دگرگونی خواهند شد. برای بررسی چالشهای حقوقی ترانس سکشوالها با سیدمهدی حجتی، حقوقدان و وکیل دادگستری به گفتوگو نشستهایم.
در رابطه با افراد «ترانس سکشوال» ترا جنسیتی ما با تغییر جنسیت روبهرو هستیم یا تعیین جنسیت؟
در رابطه با افراد «ترانس سکشوال» ترا جنسیتی ما با تغییر جنسیت روبهرو هستیم یا تعیین جنسیت؟
اصطلاح تغییر جنسیت اصطلاحی است که مسامحتا مورد استفاده قرار میگیرد و آنچه افراد دارای اختلال جنسیتی طی یک عمل جراحی انجام میدهند، درواقع تعیین جنسیت است نه تغییر جنسیت؛ زیرا اصولا امکان اینکه مرد یا زنی بدون داشتن هیچگونه اختلال جنسیتیِ فیزیکی یا روانی بتواند خود را به جنس مخالف تبدیل کند، وجود ندارد. از اینرو صرفا افرادی ممکن است خواهان تغییر جنسیت باشند که یا مصداق دو جنسیتیها (Hermaphrodite) یا در زمره ترانس سکشوالها (Transsexual) باشند.
دو جنسی به چه معناست؟
افراد دوجنسی کسانی هستند که دارای آلت تناسلی هر دو جنس هستند؛ از این افراد بهعنوان افراد دارای اختلال هویت جنسی یا دارای ابهام در جنسیت یاد میشود که در فرآیند یک عمل جراحی، یکی از دو آلت تناسلی ایشان که ضعیف، کوچک و غیرمناسب تشخیص داده میشود، حذف و آلت دیگر تقویت و جایگزین میشود. در این حالت بیمار دوجنسی به یکی از دوجنس مذکر یا مؤنث تبدیل میشود.
اما در ترانس سکشوالها ماجرا باید متفاوت باشد!
اما ترانس سکشوالها افرادی هستند که بدون اختلال فیزیکی در دستگاه تناسلی خویش، خود را به لحاظ روحی و روانی متعلق به جنس مخالف میدانند و حاضر به پذیرش جنسیت مادرزادی خویش نیستند. این گروه از افراد، از جنسیت خویش رضایت نداشته و مردانی هستند که از نظر روانی، خود را مؤنث یا زنانی هستند که خود را مذکر میپندارند.
از نظر شرع و قانون عمل تعیین جنسیت پذیرفته شده است یا خیر؟
از نظر شرعی، فقهای شیعه با لحاظ شرایطی، امکان انجام عمل جراحی و تعیین جنسیت در افراد ترانس سکشوال را جایز دانسته و فتوای بر اباحه آن دادهاند که البته پرداختن به آن از حوصله این وجیزه خارج است. اما آنچه وضع حقوقی ترانس سکشوالها را نسبت به افراد دوجنسی متفاوت میکند، آن است که افراد دوجنسی- که از آنها در کتب فقهی به افراد خنثی تعبیر میشود-
از نظر فقهی و حقوقی وضع حقوقی ثابت و شناختهشدهای دارند و لذا چالش چندانی درمورد وضع حقوقی ایشان وجود ندارد؛ درحالی که وضع حقوقی افراد ترانس سکشوال، متعاقب تغییر جنسیت بسیار متفاوت و واجد آثار حقوقی مختلفی است و متعاقب تغییر جنسیت، بسیاری از حقوق و تکالیف قانونی افراد، با تغییرات اساسی روبهرو میشود.
طی عمل جراحی، با تغییر جنسیت وضعیت هویتی این افراد چگونه مشخص میشود؟
طی عمل جراحی، با تغییر جنسیت وضعیت هویتی این افراد چگونه مشخص میشود؟
از نظر وضع هویتی، افراد ترانس سکشوال پس از تغییر جنسیت، میتوانند به استناد ماده ٢٠ قانون ثبتاحوال، با دریافت شناسنامه جدید، مشخصات هویتی خویش را از حیث نام کوچک تغییر داده و اسمی متناسب با جنسیت جدید خویش انتخاب کند. همین تغییر باعث میشود که نسبت خویشاوندی فردی که تغییر جنسیت داده، با سایر برادران یا خواهرانش تغییر کرده و اگر سابقا خواهر بوده، به برادر و بالعکس تبدیل شود و درصورت داشتن برادرزاده یا خواهرزاده، نسبت وی با آنها نیز تغییر و درصورتی که عمو باشد، به عمه تبدیل و بالعکس و درصورتی که دایی باشد، به خاله و بالعکس تبدیل خواهد شد.
اگر چنین فردی ازدواج کرده باشد، رابطه با همسر یا فرزندان چگونه خواهد شد؟
با این حال تغییرجنسیت، باعث تبدیل عنوان پدر به مادر و بالعکس نخواهد شد، زیرا ملاک رابطه ابوت و بنوت، زمان انعقاد نطفه است و در زمانی که نطفه شکل گرفته است، والدین حسب مورد، پدر یا مادر جنین بودهاند و تغییر جنسیت، باعث تغییر عنوان پدری و مادری نخواهد شد؛ از اینرو چنانچه مردی تغییر جنسیت داده و به زن تبدیل شود، این امر باعث سلب حق حضانت وی، پس از رسیدن فرزندش به سن ٧سالگی نخواهد شد.
از نظر مقررات حاکم برحقوق کیفری، تغییر جنسیت میتواند واجد آثار عدیدهای باشد، دراینباره توضیح میدهید؟
همچنانکه گفته شد، تغییر جنسیت باعث تغییر عنوان پدر به مادر و بالعکس نخواهد شد، از اینرو چنانچه مردی پس از تغییر جنسیت و درحالی که زن شده، فرزند خویش را به قتل برساند، با توجه به اینکه پدرِ مقتول محسوب میشود و پدر نیز درصورت قتل اولاد، قصاص نخواهد شد، لذا چنین فردی از قصاص نفس معاف بوده و تغییر جنسیت، تغییری در وضع پدری و رابطه ابوت وی ایجاد نخواهد کرد.
اگر مادری فرزند خود را به قتل برساند، چطور؟
همچنین اگر مادری فرزند خود را به قتل برساند و سپس تغییر جنسیت داده و به مرد تبدیل شود، تغییر جنسیت صورت گرفته باعث صدق عنوان پدر وی نبوده و درصورت مطالبه اولیای دم قصاص خواهد شد.
با این توصیف سن تکلیف و مسئولیت کیفری در افرادی که در سنین کودکی تغییر جنسیت میدهند، چگونه خواهد شد؟
یکی از شرایط لازم برای تحقق مسئولیت کیفری، بلوغ است. بدین ترتیب ممکن است دختری که به سن بلوغ جنسی رسیده، در سن ١٣سالگی تغییر جنسیت داده و به جنس مذکر تبدیل شود که دراین صورت ملحق به سن بلوغ شرعی درپسران (١٥سال تمام قمری) نخواهد بود؛ حال اگر چنین فردی در زمانی که واجد بلوغ جنسی درحین مؤنث بودن خویش بوده، مرتکب جرم شده و سپس تغییر جنسیت داده باشد و در قالب جنسیت جدید خویش فاقد وصف بلوغ باشد، دراین صورت تغییر جنسیت تأثیری در مسئولیت کیفری فرد نداشته و ملاکِ مسئولیت کیفری فرد، زمان ارتکاب جرم است نه وضع او پس از تغییر جنسیت.
آقای حجتی، اکنون اگر مردی ترنس مرتکب قتل یک زن شود، با تغییر جنسیت، دیه یا قصاص تغییر خواهد کرد؟
در مواردی که مرد ترانس سکشوالی مرتکب قتل زنی شده یا جنایتی با بیش از میزان ثلث دیه بر او وارد کرده است و اجرای قصاصِ نفس یا عضو، مستلزم پرداخت فاضل دیه از ناحیه مجنی علیها یا اولیای دم وی است، نیز تغییر جنسیت مرتکب، چالشبرانگیز خواهد بود. بهعنوان مثال، اگر مردی، مبادرت به قتل زنی کند، اولیای دم مقتوله باید برای قصاص مرد قاتل، مبلغی معادل نصف دیه کامل مرد را بهعنوان فاضل دیه، به قاتل بپردازند تا امکان اجرای قصاص فراهم شود.
حال چالش اساسی آنجاست که اگر قاتل پس از ارتکاب قتل، تغییر جنسیت داده و جنسیت مؤنث برگزیند، آیا با توجه به تساوی قاتل و مقتول درجنسیت، همچنان پرداخت فاضل دیه ضروری است یا اینکه مقتضای آن با تغییر جنسیت از بین رفته است؟
دراین موارد اگرچه اختلافنظر وجود دارد، لیکن مقتضی استصحاب، جنسیت زمان وقوع قتل است زیرا قتل در زمانی ارتکاب پیدا کرده است که مرتکب واجد جنسیت مذکر بوده و تغییر جنسیت نمیتواند واجد اثر قهقرایی بوده و وضع حقوقی حاکم بر زمان ارتکاب جرم را تغییر دهد. لازم به ذکر است که درجرایمی که جنسیت افراد موثر درمجازات ایشان است نیز، تغییر جنسیت چالشبرانگیز خواهد بود. بهعنوان مثال، رابطه نامشروع یا عدم رعایت حجاب شرعی ازجمله جرایمی است که جنسیت افراد در تحقق یا عدم تحقق جرم تأثیرگذار است.
حال اگر فردی در زمانی که متصف به جنسیت مؤنث بوده با مردی رابطه نامشروع داشته و قبل از تعقیب و مجازات با تغییر جنسیت، به جنس مذکر تبدیل شود، دراین صورت نیز اگرچه ادامه رابطه متعارف چنین فردی با همان مرد، دیگر مصداق رابطه نامشروع نیست، لیکن این امر تأثیری برجرایم سابق بر تغییر جنسیت او و آن مرد ندارد.
از نظر حقوقی نیز فرد ترانس سکشوال درصورتی که متأهل باشد، بلافاصله پس از تغییر و به عبارتی تعیین جنسیت، ازدواجش از نظر شرعی باطل و رابطه زوجیت وی با همسر سابقش منحل میشود؛ چراکه درحقوق ایران، صرفا ازدواج بین دو جنس مخالف، شرعی و قانونی شناخته شده و ازدواج افراد همجنس با یکدیگر امکانپذیر نیست.
با این حال اگر زن و شوهری به صورت همزمان تغییر جنسیت دهند و هرکدام جای آن یکی را از نظر جنسیت بگیرد، در این صورت اگرچه بقای نکاحشان بعید نیست و میتوان حکم بر تداوم رابطه زوجیت داد ولی بهتر است که مجددا بین این دوفرد، صیغه عقد نکاح جاری شود تا شبههای باقی نماند.
حال اگر کسی که تغییر جنسیت داده، در زندگی زناشویی خویش زن و به عبارتی زوجه بوده است، دراین صورت باید دید که وضع مهریه و سایر حقوق مالی و غیرمالی وی مانند حضانت چگونه خواهد شد؟
در مورد مهریه با توجه به اینکه به موجب ماده ١٠٨٢ قانون مدنی، به مجرد تحقق عقد نکاح، زن مالک مهریه میشود و حسب این فتوا که تغییر جنسیت باعث بطلان نکاح از زمان تغییر جنسیت میشود؛ لذا درصورتی که زن مهریه خویش را تا قبل از تغییر جنسیت دریافت نکرده باشد، میتواند حتی پس از تغییر جنسیت نیز مبادرت به مطالبه تمام یا نیمی از مهریه خویش حسب مورد (از حیث مدخوله یا غیرمدخوله بودن) کند؛ چراکه اصلِ حق با انعقاد عقد نکاح، ثابت و محقق شده و سقوط آن نیازمند دلیل است و تغییر جنسیت، دلیل سقوط حق مطالبه مهریه نیست. با این حال، نظرات مخالفی نیز در این زمینه از ناحیه برخی از فقهای امامیه ارایه شده که پرداختن به آن از حوصله این نوشته خارج است.
با ابطال ازدواج، مهریه چه میشود؟
معذالک بنابر نظری دیگر چنانچه تغییر جنسیت ازسوی زن و بدون اجازه شوهر باشد، چیزی برعهده شوهر نیست که از باب مهریه به زن بپردازد؛ زیرا مهریه در ازای تفویض بضع و به عبارتی استمتاعات جنسی شوهر از زن است که به وی پرداخت میشود و مردی که اقدام به ازدواج کرده و مهریه را به زوجه میپردازد، با امید و هدف تداوم زندگی مشترک با همسرش است که آن را برعهده میگیرد و لذا وقتی زن به واسطه تغییر جنسیت، خود را از علقه زوجیت و امکان استمتاع خارج میسازد، یک ضررمالی بر شوهر وارد ساخته که ضامن آن است. از اینرو اگر مهریه را دریافت کرده باشد، باید نسبت به استرداد تمامی آن به شوهر اقدام کند و اگر چیزی دریافت نکرده باشد، حق دریافت آن را ندارد.
دراین صورت عده هم نباید زمان طلاق مطرح باشد؟
در مورد رعایت عِده نیز توسط زنی که به واسطه تغییر جنسیت، نکاح سابق او منحل شده و قصد ازدواج مجدد دارد نیز اختلاف نظر وجود دارد. با این حال به نظر میرسد که عده از احکام ویژه زنان است و برای کسی که جنسیت مذکر پیدا کرده است، عده موضوعیتی نداشته و چنین فردی بلافاصله پس از تغییر جنسیت و بدون رعایت ایام عده میتواند با دیگری ازدواج کند.
مگر نه اینکه ولایت با پدر و جد پدری است، درشرایطی که فرزند دیگر پدری ندارد، دارای ٢ مادر شده بحث ولایت به چه شکلی مطرح خواهد شد؟ یا وقتی مادری پدر شود، اینجا ولایت با کدام است؟
درخصوص حق ولایت پدر بر فرزند نیز، تغییر جنسیت میتواند واجد آثار مهمی باشد، زیرا ولایت از خصوصیات پدر و جد پدری است و معذالک تغییر جنسیت باعث تبدیل وضع پدر از حالت مردانگی به زنانگی شده و همین امر اقتدار او را در اداره امور مالی و تربیت کودک به چالش میکشد، معهذا همچنانکه گفته شد، تغییر جنسیت باعث زوال وصف رابطه ابوت و پدر و فرزندی نشده و چنین فردی همچنان به واسطه متصف بودن به وصف پدری درزمان انعقاد نطفه، همچنان بر فرزند خویش ولایت دارد. به همین ترتیب، تغییر جنسیت توسط مادر، باعث ایجاد حق ولایت برای او نخواهد داشت.
طبق قانون و شرع تقسیم ارث میان زنان و مردان متفاوت است، تقسیم ارث براساس زمان فوت درنظر گرفته خواهد شد یا زمان تولد؟
درخصوص موضوع ارث نیز در باب تغییر جنسیت باید گفت که اصولا تغییر جنسیت از موانع ارث نیست، لیکن اگر کسی در زمان حیات مورث خویش تغییر جنسیت داده و از مرد به زن تبدیل شود، دراین صورت پس از فوت مورث، اگر وی فرزند او باشد، بر مبنای وضع جنسیتی خویش در زمان فوت ارث خواهد برد و سهمالارث او نصف برادرانش خواهد بود.
قبل از تقسیم ماترک تغییر جنسیت رخ دهد، چطور؟
لیکن درصورتی که کسی پس از فوت مورث خویش و تا قبل از تقسیم ماترک، تغییر جنسیت دهد، این امر باعث تغییر در میزان سهمالارث وی نخواهد شد، چراکه از نظر حقوقی به محض فوت مورث، مالکیت به صورت قهری به وراث انتقال پیدا کرده و تغییر جنسیت بعدی نمیتواند تغییری در وضع مالکیت وراث ایجاد کند.
آیا تغییر جنسیت بر ادله اثبات دعوی نیز تأثیرگذار است؟
تأثیرگذار است، به این معنی که در برخی از امور حقوقی و در برخی از جرایم، نصاب شهود و همچنین قبولی یا عدم قبولی شهادت بستگی به جنسیت فرد دارد.
شهادت زنانی که مرد شده، در دادگاه پذیرفته خواهد شد؟
آنچه در این رابطه حایز اهمیت است، زمان ادای شهادت است نه زمان تحمل (مشاهده) آن. از اینرو چنانچه درجرم قتل که شهادت زنان قابل قبول نیست، زنی از شهود بزه قتل تغییر جنسیت داده و درحالی که جنسیت مذکر دارد، در دادگاه حاضر و ادای گواهی کند، شهادت وی پذیرفته خواهد شد، چراکه با تغییر جنسیت، وی از تمامی حقوقی که برای مردان وضع شده، برخوردار میشود و دلیلی بر عدم پذیرش شهادت چنین شاهدی وجود ندارد.
مرجع : برترینها migna.ir