وزير آموزشوپرورش برخلاف وزرای سابق، تنبیه بدنی را تکذیب نکرد
معلمي که معلق شد
میگنا: روزنامه وقایع اتفاقیه نوشت:
سالها از زماني که وسايل موردنياز براي فلککردن دانشآموزان، پاي ثابت تجهيزات در مدارس و مکتبخانهها بود، ميگذرد اما اتفاقاتي که تعدادشان هم کم نيست، نشان ميدهد تنبيهبدني دانشآموزان هنوز بهکلي از شيوههاي آموزشي برخي معلمان حذف نشده است. گسترش رسانهها و دسترسي به شبکههاي اجتماعي کاري کرده که چنين اتفاقاتي حتي اگر در دورافتادهترين روستاها بيفتند بهسرعت اطلاعرساني ميشوند و افکار عمومي را تحتتأثير قرار ميدهند. همين چند روز پيش، تصاوير دلخراش کودکي که معلمش مدادي در سر او فرو کرده بود، شبکههاي اجتماعي را پر کرد و واکنشهاي زيادي هم بهدنبال داشت. اگرچه آمار درستي از ميزان خشونت در مدارس در دست نيست اما اگر به اتفاقاتي که رسانهاي شدند، نگاه کنيم، ميبينيم که بيشتر از 10 مورد خشونت فيزيکي و رواني شديد و نيمهشديد در همين يک سال به رسانهها رسيده و هر بار هم واکنشهاي تندي را به دنبال داشتهاند. مهمترين و پربازتابترين اين موارد به حادثه شهرستان کلاله استان گلستان برميگردد که پنج دانشآموز ازسوي معلم خود بهدليل عزاداري و سينهزني مورد ضرب و شتم و استهزا قرار گرفتند که اين حادثه باعث تأسف جامعه فرهنگي آموزشوپرورش و اقشار مختلف مردم شد و هنوز چند روز از اين ماجرا نگذشته بود که يک دانشآموز در شهرستان بمپور، استان سيستانوبلوچستان با خشونت معلم خود، مواجه و از ناحيه چشم دچار جراحت شد و هنوز هم تحت درمان قرار دارد: با تمام اينها تا حد ممکن ازسوي مسئولان وزارت آموزشوپرورش کتمان شدهاند و آنها سعي کرده اين اتفاقات را موردي نشان دهند. بدتر اينکه هيچوقت شاهد برخورد مناسبي با معلماني که دست به اين خشونتها زدهاند، نبودهايم اما به نظر ميرسد اينبار تنبيهبدني دانشآموز کرماني که حتي خيلي قادر به ديدن تصويرش هم نبودند با واکنشهاي متفاوتي ازسوي مسئولان مواجه شده و شخص وزير آموزشوپرورش نهتنها به آن واکنش نشان داده بلکه دستوري هم صادر کرده است.
خشونت؟ نداريم
تنبيه دانشآموزان را نميتوان فقط مختص به زمان حال دانست بلکه دانشآموزان دهههاي 60 و 70 نيز با اين مسئله مواجه بودند؛ بهطوريکه معلمان در برابر ضعف درسي آنها يا انجامندادن تکاليف، اقدام به تنبيه بدني در قالب کتکزدن با خطکش فلزي، شلنگ و... ميکردند و دانشآموزان نيز مجبور به تحمل اين خشونتها بودند. با گذر زمان و آگاهي دانشآموزان و خانوادهها نسبت به حقوق خود، معلمان و کادر مدرسه متوجه شدند که ديگر نميتوانند دست به اعمال خشونتهاي فيزيکي و تنبيههاي بدني بزنند. آييننامه اجرايي مدارس و مصوبه «۶۵۲» در سال ۱۳۷۹ مربوط به موضوعات اجرايي و بحث تنبيه در مدرسه است؛ در فصل ششم اين آييننامه، موضوع مقررات انضباطي عنوان شده که مربوط به دانشآموزان و مسئولان مدرسه است. در فصل ششم و از ماده «۷۳» تا «۸۱»، موضوع تنبيه عنوان شده که در آن منظور تنبيه جسمي نيست و به معناي آگاهکردن قصور و سهلانگاري دانشآموز نسبت به انجام وظايف خودش است؛ مدير مدرسه هم بايد قبل از اعمال هرگونه تنبيه از وضعيت و موقعيت دانشآموز آگاهي داشته باشد و در جستوجوي انگيزه و علت تخلف باشد و نسبت به رفع آن اقدام کند.
همچنين ماده «۷۷» آييننامه انضباطي مدارس هرگونه تنبيه ديگر از قبيل بدني و تعيين تکليف درسي را ممنوع اعلام کرده و نبايد در اعمال تنبيهها هم بين دانشآموزان تبعيض و استثنايي قائل شد و انجام تمامي تنبيهها به تفکيک در اين آييننامه تشريح شده است. قانون تنبيه دانشآموزان، شرايطي هم براي مديران مدرسه بهمنظور تنبيه فراهم کرده که شامل تذکر، اخطار شفاهي در حضور دانشآموزان، تغيير کلاس، اخطار کتبي، اخراج موقت و انتقال به مدرسه ديگر است. به عنوان نمونه، درباره اخراج و انتقال دانشآموز به مدرسه ديگر که در بند «۶» عنوان شده است، اخراج و انتقال دانشآموز به مدرسه ديگر علاوه بر اينکه بايد در شوراي مدرسه تأييد شود، موافقت آموزشوپرورش منطقه را نياز دارد؛ اين مورد براي افرادي انجام ميشود که تمامي راههاي تربيتي درباره آنها اجرا شده و کارساز نباشد.
بهطور کلي بايد گفت در آييننامه اجرايي مدارس بهصراحت آمده که تنبيه بدني به هر شکلي در آموزشوپرورش ممنوع است؛ اگر کسي تخلف کند، جريمه شده و براساس قوانين، به هيأت تخلفات اداري ارجاع ميشود. شايد اغلب وزراي آموزشوپرورش با اتکا به اينکه اين قوانين توانستهاند ريشه خشونت را در جامعه از بين ببرند، هر بار که ماجرايي اتفاق ميافتد، آن را استثنا اعلام کرده و واکنش مطلوبي نداشتند؛ مثلا علياصغر فاني، وزير سابق همين دولت، در واکنش به انتقادهايي که از رواج خشونت در مدارس ميشد، گفت: «اينطور نيست که ما شاهد اعمال خشونت سيستماتيک باشيم. بههرحال، در هر قشري برخی افراد متخلف ديده ميشوند و نميتوان گفت که اين به معني رواج خشونت در مدارس است.» وزير دولت قبل يعني حميدرضا حاجيبابايي هم وقتي که ويدئويي منتشر شد که در آن دو معلم روستايي بهصورت جداگانه، با حالتي ساديستي دانشآموزان را مجبور ميکنند که نوبتي بهصورت همديگر سيلي بزنند، گفت: «تنبيه بدني در کشور ما منقرض شده و اينطور نيست که تنبيه دانشآموزان پذيرفته شده باشد اما اين به آن معنا نيست که در برخي از بخشها چنين اتفاقي رخ نداده است. اينها موردي هستند و نميتوان آن را به کل جامعه معلمان نسبت داد.» البته حاجيبابايي توضيح نداد که وقتي هرچند وقت يکبار، تصويري از خشونت معلمان عليه کودکان منتشر ميشود و قطعا تنبيههاي بسيار زيادي هم هيچوقت به رسانهها نميرسند؛ معناي رواج چه ميتواند باشد.
دستور مستقيم وزير
وقتي موردي از خشونت معلمان آن هم در حدي که کودک را نيازمند دريافت کمکهاي درماني ميکند ديده ميشود، کمترين انتظار اين است که شخص وزير به ماجرا ورود کرده و واکنشي نشان دهد؛ اتفاقي که اينبار افتاده و شخص دانشآشتياني درباره معلم کرماني خاطي که مدادي در سر دانشآموزش فروکرده و او را به اتاق عمل فرستاده است، صادر کرد.
ديروز، مرکز اطلاعرساني و روابط عمومي وزارت آموزشوپرورش نوشت: «درباره ارتکاب تخلف تنبيه بدني يکي از دانشآموزان استان کرمان و با پيگيريهاي بهعملآمده و نظر به آثار سوء اجتماعي و اداري ناشي از عمل معلم و بهلحاظ تضرر معنوي و آسيب به سرمايه اجتماعي جامعه فرهيخته فرهنگيان و نظام تعليم و تربيت، در راستاي اعمال ماده «13» قانون رسيدگي به تخلفات اداري، با دستور فخرالدين احمديدانشآشتياني، وزير آموزشوپرورش، معلم موردنظر آماده به خدمت شد. بر اين اساس، پرونده اتهامي معلم موردنظر برای بررسي و صدور حکم در هيأتهاي رسيدگي به تخلفات اداري آموزشوپرورش تحت رسيدگي است و به محض اتمام مراحل قانوني و صدور رأي نتيجه به اطلاع عموم خواهد رسيد. از آنجايي که تنبيهبدني آثار سوئي دربردارد و از آسيبهايي است که بهداشت رواني دانشآموز را در فرايند ياددهي- يادگيري دچار اخلال ميکند؛ بنابراين هرگونه تنبيهبدني براساس قوانين و مقررات نظام آموزشوپرورش ممنوع است.»
وقتي در واژهنامه تخصصي آموزشوپرورش درباره واژه «آماده به خدمت» آمده است: منظور از آماده به خدمت اين است که درحالحاضر، کارمند هيچ پُست سازمانيای به عهده ندارد و در انتظار ارجاع به يک اداره يا سازمان و اختصاص پُست سازماني است. اگرچه به نظر ميرسد بايد برخورد بازدارندهتري با چنين افرادي شود اما همين که وزير آموزشوپرورش وارد ميدان شده و شخصا موضوع را بررسي کرده است، دريچه اميدي را به برخوردهاي جديتر باز ميکند.
سالها از زماني که وسايل موردنياز براي فلککردن دانشآموزان، پاي ثابت تجهيزات در مدارس و مکتبخانهها بود، ميگذرد اما اتفاقاتي که تعدادشان هم کم نيست، نشان ميدهد تنبيهبدني دانشآموزان هنوز بهکلي از شيوههاي آموزشي برخي معلمان حذف نشده است. گسترش رسانهها و دسترسي به شبکههاي اجتماعي کاري کرده که چنين اتفاقاتي حتي اگر در دورافتادهترين روستاها بيفتند بهسرعت اطلاعرساني ميشوند و افکار عمومي را تحتتأثير قرار ميدهند. همين چند روز پيش، تصاوير دلخراش کودکي که معلمش مدادي در سر او فرو کرده بود، شبکههاي اجتماعي را پر کرد و واکنشهاي زيادي هم بهدنبال داشت. اگرچه آمار درستي از ميزان خشونت در مدارس در دست نيست اما اگر به اتفاقاتي که رسانهاي شدند، نگاه کنيم، ميبينيم که بيشتر از 10 مورد خشونت فيزيکي و رواني شديد و نيمهشديد در همين يک سال به رسانهها رسيده و هر بار هم واکنشهاي تندي را به دنبال داشتهاند. مهمترين و پربازتابترين اين موارد به حادثه شهرستان کلاله استان گلستان برميگردد که پنج دانشآموز ازسوي معلم خود بهدليل عزاداري و سينهزني مورد ضرب و شتم و استهزا قرار گرفتند که اين حادثه باعث تأسف جامعه فرهنگي آموزشوپرورش و اقشار مختلف مردم شد و هنوز چند روز از اين ماجرا نگذشته بود که يک دانشآموز در شهرستان بمپور، استان سيستانوبلوچستان با خشونت معلم خود، مواجه و از ناحيه چشم دچار جراحت شد و هنوز هم تحت درمان قرار دارد: با تمام اينها تا حد ممکن ازسوي مسئولان وزارت آموزشوپرورش کتمان شدهاند و آنها سعي کرده اين اتفاقات را موردي نشان دهند. بدتر اينکه هيچوقت شاهد برخورد مناسبي با معلماني که دست به اين خشونتها زدهاند، نبودهايم اما به نظر ميرسد اينبار تنبيهبدني دانشآموز کرماني که حتي خيلي قادر به ديدن تصويرش هم نبودند با واکنشهاي متفاوتي ازسوي مسئولان مواجه شده و شخص وزير آموزشوپرورش نهتنها به آن واکنش نشان داده بلکه دستوري هم صادر کرده است.
خشونت؟ نداريم
تنبيه دانشآموزان را نميتوان فقط مختص به زمان حال دانست بلکه دانشآموزان دهههاي 60 و 70 نيز با اين مسئله مواجه بودند؛ بهطوريکه معلمان در برابر ضعف درسي آنها يا انجامندادن تکاليف، اقدام به تنبيه بدني در قالب کتکزدن با خطکش فلزي، شلنگ و... ميکردند و دانشآموزان نيز مجبور به تحمل اين خشونتها بودند. با گذر زمان و آگاهي دانشآموزان و خانوادهها نسبت به حقوق خود، معلمان و کادر مدرسه متوجه شدند که ديگر نميتوانند دست به اعمال خشونتهاي فيزيکي و تنبيههاي بدني بزنند. آييننامه اجرايي مدارس و مصوبه «۶۵۲» در سال ۱۳۷۹ مربوط به موضوعات اجرايي و بحث تنبيه در مدرسه است؛ در فصل ششم اين آييننامه، موضوع مقررات انضباطي عنوان شده که مربوط به دانشآموزان و مسئولان مدرسه است. در فصل ششم و از ماده «۷۳» تا «۸۱»، موضوع تنبيه عنوان شده که در آن منظور تنبيه جسمي نيست و به معناي آگاهکردن قصور و سهلانگاري دانشآموز نسبت به انجام وظايف خودش است؛ مدير مدرسه هم بايد قبل از اعمال هرگونه تنبيه از وضعيت و موقعيت دانشآموز آگاهي داشته باشد و در جستوجوي انگيزه و علت تخلف باشد و نسبت به رفع آن اقدام کند.
همچنين ماده «۷۷» آييننامه انضباطي مدارس هرگونه تنبيه ديگر از قبيل بدني و تعيين تکليف درسي را ممنوع اعلام کرده و نبايد در اعمال تنبيهها هم بين دانشآموزان تبعيض و استثنايي قائل شد و انجام تمامي تنبيهها به تفکيک در اين آييننامه تشريح شده است. قانون تنبيه دانشآموزان، شرايطي هم براي مديران مدرسه بهمنظور تنبيه فراهم کرده که شامل تذکر، اخطار شفاهي در حضور دانشآموزان، تغيير کلاس، اخطار کتبي، اخراج موقت و انتقال به مدرسه ديگر است. به عنوان نمونه، درباره اخراج و انتقال دانشآموز به مدرسه ديگر که در بند «۶» عنوان شده است، اخراج و انتقال دانشآموز به مدرسه ديگر علاوه بر اينکه بايد در شوراي مدرسه تأييد شود، موافقت آموزشوپرورش منطقه را نياز دارد؛ اين مورد براي افرادي انجام ميشود که تمامي راههاي تربيتي درباره آنها اجرا شده و کارساز نباشد.
بهطور کلي بايد گفت در آييننامه اجرايي مدارس بهصراحت آمده که تنبيه بدني به هر شکلي در آموزشوپرورش ممنوع است؛ اگر کسي تخلف کند، جريمه شده و براساس قوانين، به هيأت تخلفات اداري ارجاع ميشود. شايد اغلب وزراي آموزشوپرورش با اتکا به اينکه اين قوانين توانستهاند ريشه خشونت را در جامعه از بين ببرند، هر بار که ماجرايي اتفاق ميافتد، آن را استثنا اعلام کرده و واکنش مطلوبي نداشتند؛ مثلا علياصغر فاني، وزير سابق همين دولت، در واکنش به انتقادهايي که از رواج خشونت در مدارس ميشد، گفت: «اينطور نيست که ما شاهد اعمال خشونت سيستماتيک باشيم. بههرحال، در هر قشري برخی افراد متخلف ديده ميشوند و نميتوان گفت که اين به معني رواج خشونت در مدارس است.» وزير دولت قبل يعني حميدرضا حاجيبابايي هم وقتي که ويدئويي منتشر شد که در آن دو معلم روستايي بهصورت جداگانه، با حالتي ساديستي دانشآموزان را مجبور ميکنند که نوبتي بهصورت همديگر سيلي بزنند، گفت: «تنبيه بدني در کشور ما منقرض شده و اينطور نيست که تنبيه دانشآموزان پذيرفته شده باشد اما اين به آن معنا نيست که در برخي از بخشها چنين اتفاقي رخ نداده است. اينها موردي هستند و نميتوان آن را به کل جامعه معلمان نسبت داد.» البته حاجيبابايي توضيح نداد که وقتي هرچند وقت يکبار، تصويري از خشونت معلمان عليه کودکان منتشر ميشود و قطعا تنبيههاي بسيار زيادي هم هيچوقت به رسانهها نميرسند؛ معناي رواج چه ميتواند باشد.
دستور مستقيم وزير
وقتي موردي از خشونت معلمان آن هم در حدي که کودک را نيازمند دريافت کمکهاي درماني ميکند ديده ميشود، کمترين انتظار اين است که شخص وزير به ماجرا ورود کرده و واکنشي نشان دهد؛ اتفاقي که اينبار افتاده و شخص دانشآشتياني درباره معلم کرماني خاطي که مدادي در سر دانشآموزش فروکرده و او را به اتاق عمل فرستاده است، صادر کرد.
ديروز، مرکز اطلاعرساني و روابط عمومي وزارت آموزشوپرورش نوشت: «درباره ارتکاب تخلف تنبيه بدني يکي از دانشآموزان استان کرمان و با پيگيريهاي بهعملآمده و نظر به آثار سوء اجتماعي و اداري ناشي از عمل معلم و بهلحاظ تضرر معنوي و آسيب به سرمايه اجتماعي جامعه فرهيخته فرهنگيان و نظام تعليم و تربيت، در راستاي اعمال ماده «13» قانون رسيدگي به تخلفات اداري، با دستور فخرالدين احمديدانشآشتياني، وزير آموزشوپرورش، معلم موردنظر آماده به خدمت شد. بر اين اساس، پرونده اتهامي معلم موردنظر برای بررسي و صدور حکم در هيأتهاي رسيدگي به تخلفات اداري آموزشوپرورش تحت رسيدگي است و به محض اتمام مراحل قانوني و صدور رأي نتيجه به اطلاع عموم خواهد رسيد. از آنجايي که تنبيهبدني آثار سوئي دربردارد و از آسيبهايي است که بهداشت رواني دانشآموز را در فرايند ياددهي- يادگيري دچار اخلال ميکند؛ بنابراين هرگونه تنبيهبدني براساس قوانين و مقررات نظام آموزشوپرورش ممنوع است.»
وقتي در واژهنامه تخصصي آموزشوپرورش درباره واژه «آماده به خدمت» آمده است: منظور از آماده به خدمت اين است که درحالحاضر، کارمند هيچ پُست سازمانيای به عهده ندارد و در انتظار ارجاع به يک اداره يا سازمان و اختصاص پُست سازماني است. اگرچه به نظر ميرسد بايد برخورد بازدارندهتري با چنين افرادي شود اما همين که وزير آموزشوپرورش وارد ميدان شده و شخصا موضوع را بررسي کرده است، دريچه اميدي را به برخوردهاي جديتر باز ميکند.