پنجشنبه ۳۰ فروردين ۱۴۰۳ - 18 Apr 2024
تاریخ انتشار :
دوشنبه ۲۷ تير ۱۳۹۰ / ۱۹:۴۸
کد مطلب: 4065
۶

بررسي علل و راههاي پيشگيري از بزهكاري در جوانان

یکی از مسائل و مشکلات بغرنج جوامع امروز که توجه بسیاری از روان شناسان، جامعه شناسان و حقوقدانان را به خود جلب کرده است مساله رواج بزهکاری در بین نوجوانان و جوانان است. بزهکاری از نظر حقوقی به اعمالی گفته می شود که بر خلاف قوانین، مقررات و هنجارهای اجتماعی از سوی جوانان زیر ۱۸ سال صورت می گیرد. اعمالی مثل غیبت از مدرسه، دروغگویی های مکرر، فرار از خانه، ولگردی، گدایی، ایجاد حریق، تخریب، رانندگی بدون گواهینامه، سرقت، حمل مواد مخدر، زیر پا گذاشتن حقوق دیگران، انحرافات جنسی و... در زمره اعمال بزهکارانه رایج در بین جوانان است(فرجاد، ۱۳۸۳).

بدیهی است اگر کودکی مرتکب چنین خطاها و اشتباهاتی شود، به دلیل آنکه معیارها، ارزش ها و رفتارهای اجتماعی مقبول و شایسته را نمی داند، قابل اغماض و بخشیدن است؛ ولی وظیفه والدین، مربیان و مراقبان نزدیک کودک است که با مشاهده چنین رفتارهایی که دال بر ناسازگاری، انحراف و کجروی اوست، هوشیار باشند و اشتباهش را به او گوشزد کنند. آموزش هنجارهای اجتماعی، ارزش های اخلاقی و رفتارهای شایسته، کودکان را نسبت به شیوه های تعاملات اجتماعی شان آگاه می کند.

بزهکاری پدیده اجتماعی جهانی است که معمولاً برای جرایم نوجوانان زیر ۱۸ سال به کار برده می شود. گرچه، جوامع گوناگون برحسب وضعیت اقتصادی و اجتماعی خود با انواع متفاوتی از آن روبه رو هستند. در همه جوامع انسانی اصطلاح بزهکار در مورد افرادی به کار برده می شود که اعمال خلاف قانون یا موازین مذهبی آن جامعه انجام می دهند. با توجه به این که احکام در جامعه های گوناگون متفاوت است، فرد متخلف در یک جامعه، ممکن است در جامعه دیگر از تخلف مبری باشد.

در کشور ما بزهکاری به مجموعه کل جرایمی گفته می شود که در صورت ارتکاب، مجازات هایی از قبیل قصاص، دیات، حدود و تعزیزات را در پی دارد.

هر روز در کنار ما جرایم متعددی به وقوع می پیوندد و با تورق روزنامه ها، در صفحه حوادث با انواع بزهکاری آشنا می شویم: چاقوکشی، ضرب و جرح، دزدی، تجاوز و وقتی از خیابان عبور می کنیم سازمان هایی نظیر کانون اصلاح و تربیت، نیروی انتظامی، و دادگاه هایی را می بینیم که برای مجازات این گونه افراد به وجود آمده اند. ولی تا حالا فکر کرده ایم چه عواملی در به وجود آوردن فرد بزهکار مؤثر است؟

پیچیدگی عوامل مؤثر در پدیده بزهکاری سبب شده است که هر گروه از محققان آن را از دیدگاهی خاص بررسی کنند. روان شناسان و روان پزشکان از دیدگاه روان شناختی، حقوق دانان از دیدگاه جرم شناسی و مسایل کیفری، پزشکان و زیست شناسان از نظر عوامل مؤثر زیستی و بالاخره جامعه شناسان از دید آسیب شناسی اجتماعی.

انتشار اولین گزارش راجع به دادگاهی ویژه نوجوان در سال ۱۸۹۹ ، باعث شده بسیاری از اندیشمندان به مطالعه بزهکاری بپردازند و عوامل موثر آن را بشناسند و از دیدگاه های مختلف آن را بررسی کنند ولی هیچ نظریه واحدی نتوانسته تأثیر متغیرهای مستقل فردی و اجتماعی را بر فرد بزهکار تبیین کند.

دو نظریه که بیش از همه به آن ها توجه دارد یکی «نظریه کنترل اجتماعی» دورکیم است که هیرشی آن را با مسئله بزهکاری تطبیق داده و دیگری نظریه «پیوندهای افتراقی» است که در اصل ساترلند و کرسی مطرح کرده اند. به عقیده هیرشی، بزهکاری به عنوان مسئله ای اجتماعی باید به همان گونه که در اجتماع رخ می دهد یعنی در عرصه خانواده، محله، مدرسه، همالان و سایر ارگان ها یا مؤسسات اجتماعی که نوجوان به نوعی در آنها عضویت دارد، بررسی شود.

از دید جامعه شناختی این بررسی باید به مجموعه ای از اصول و تعاریف متکی باشد. برخلاف دیگر نظریه های بزهکاری که تأکید فراوان براین موضوع دارند که فرد بزهکار می خواهد خود را تطبیق دهد ولی براساس فشارهای اجتماعی و اضطرارهای ساختاری برای رسیدن به موقعیت های اجتماعی ناچار می شود به کارهای خلاف و نامشروع دست بزند، هیرشی معتقد است که بزهکاری وقتی اتفاق می افتد که قیود فرد نسبت به اجتماع ضعیف شود یا به کلی از بین برود.

هیرشی در کتاب قیود اجتماعی نظریه کنترل اجتماعی یا قیود اجتماعی را مطرح کرده و آن را آزموده است ولی ابتدا تعریف واژه بزهکاری را آورده است او فرد بزهکار را شخصی می داند که از قیود اجتماعی آزاد است و در واقع به عقیده وی بزه وقتی اتفاق می افتد که فرد نسبت به قید و بندهای اجتماعی کم اعتنا یا اصلاً بی اعتنا باشد.


اگر پدر و مادر نسبت به کارهای خلاف فرزندان شان بی توجه و بی تفاوت باشند، بدون شک زمینه یی برای ارتکاب خطاهای بزرگ تر او فراهم می آورند. به عبارت دیگر، چنانچه با عادات ناپسند و ضداخلاقی کودکان در همان بدو امر برخورد درست و اصولی نشود، در دوران نوجوانی که آنان با بحران های شدید روحی ـ روانی روبه رو هستند، تغییر شکل خواهند یافت و خود را به صورت انواع بزهکاری ها، انحرافات اخلاقی، کجروی های اجتماعی، اعتیادهای خانمانسوز و... نشان خواهند داد. با توجه به اینکه ارتباطات نوجوانان با اجتماع بیشتر از کودکان است و در صدد کسب تجربه های جدیدی برمی آیند، لذا مشخص ساختن مرز خوبی و بدی، صداقت و ریا کاری، درستی و خلاف، ارزش و ضدارزش اهمیت فوق العاده یی پیدا می کند.

بزهکاری پدیده ای طبیعی و ذاتی نیست و هیچ نوجوان و جوان بزهکاری، از هنگام تولد مجرم به دنیا نمی آید؛ بلکه عوامل متعدد و گوناگونی او را به سوی ارتکاب به جرم و بزه سوق می دهد.

اغلب روان شناسان، مهمترین علل بزهکاری جوانان را عوامل فردی شخصیتی و جامعه شناسان، نابسامانی ها و ناهنجاری های اجتماع عنوان می کنند. به عبارتی، گروه اول بزهکاری را ناشی از عدم خود کنترلی فرد و گروه دوم فقدان کنترل اجتماعی می دانند. اما آنچه که همگی آنها بر آن اتفاق نظر دارند، تاثیر شیوه های تربیتی والدین و محیط های پرآشوب خانوادگی است که می تواند عاملی برای ارتکاب جوان به اعمال بزهکارانه محسوب شود. آن چه همواره نسبت به افزايش جرايم به خصوص در رده سني نوجوانان و جوانان در جامعه هشدار داده مي شود، هيچ گاه از سوي والدين و مسئولان ذي ربط جدي گرفته نشده است.

خطر و آسيب هاي اجتماعي بي شماري ممكن است جوانان و نوجوانان ما را تهديد كند اما متاسفانه علل پديد آمدن اين آسيب هاي اجتماعي و بزهكاري در جامعه ما همواره مورد غفلت بوده و هيچ گاه به صورت ريشه اي بررسي نشده است.

بزهكاري همچون سايه اي نسل جوان را دنبال و در فرصت مناسب آنان را گرفتار مي كند و تا سال ها رها نخواهد كرد و اما اين كه امر مذكور به چه اندازه مي تواند در تغيير مسير زندگي جوان تاثيرگذار باشد يا تا چه حد مي تواند براي جامعه خطر جدي محسوب شود در گفت وگو با مقامات قضايي مورد بررسي قرار داده ايم كه در پي مي آيد.

از منظر جرم شناسي بزهكاري با سن تغيير مي كند و بيشترين جرايم مربوط به دوران جواني است. بزهكار هر قدر جوان تر باشد به همان ميزان ممكن است مرتكب جرايم ديگري با فواصل زماني كوتاه تر شود.

همان علل و عواملي كه در سنين بزرگسالي زمينه هاي ارتكاب جرم را فراهم مي كند، گاهي اوقات مي تواند در اطفال هم انگيزه اي براي ارتكاب جرايم باشد. با اين تفاوت كه اطفال يك سري عوامل بزهكاري خاص دارند.


ميل شديد به تقليد در اطفال يكي از اين عوامل است
کودک با ديدن فيلم يا رفتارهاي اطرافيان ضمن تاثير پذيري شروع به تقليد از همان رفتارها مي كند و چنان چه طفلي رفتار بزهكارانه مشاهده كند، شايد بدون هر گونه تفكري نسبت به آن، شروع به تقليد از همان حركات و رفتارها كند.  

کودکان و نوجوانان سرمایه های معنوی جامعه می باشند و سلامت روح و جسم آن ها تضمین کننده ی سلامت جامعه در آینده است . بنابراین مسائل آنان از جمله مسائلی است که باید به آن ها توجه ویژه ای مبذول داشت .

بررسی ریشه ای مسائل اطفال و از آن جمله بزهکاری اطفال ، برای رسیدن به یک جامعه ی ایده آل شرطی ضروری است.از جمله مسائل همیشگی و مطرح نزد اندیشمندان و بالاخص حقوقدانان و جرم شناسان، موضوع بزهکاری اطفال و نحوه مقابله با آن و شیوه های انحراف و کجروی آن ها در جامعه می باشد.  

از آن جا که دلایل و عوامل بروز جرم در میان اطفال با افراد بزرگسال متفاوت بوده و از سوی دیگر این طبقه از جامعه دارای وضع روانی و اجتماعی حساس تر و به مراتب آسیب پذیرتری نسبت به سایرین می باشند، لذا باید روشی متناسب با شرایط و موقعیت این افراد اتخاذ شود . اصولا بزهکاری عبارت است از جرائم کم اهمیت و چون اطفال معمولا مرتکب این نوع جرائم می شوند، در مورد اطفال استفاده از واژه بزهکاری بهتراز استفاده از واژه مجرمیت است وبا یک تعریف ساده میتوان گفت، طفل بزهکار فردی است که قبل از رسیدن به سن هیجده سالگی، مرتکب جرمی شود عوامل گوناگونی در بروز بزهکاری موثر است و تنها نمی توان علت خاص و واحدی را برای آن در نظر گرفت.

عوامل مختلفی نظیر عوامل اجتماعی، اقتصادی ، فیزیولوژیکی و ... در کنار هم باعث می شوند که بزهکاری در نوجوانان واطفال به منصه ظهور برسد:  
1-نقش خانواده: محیط خانواده اولین محیطی است که فرد در آن رشد می کند و هنجارها را می آموزد . علی رغم اینکه بسیاری از عوامل در وقوع بزهکاری اطفال و نوجوانان دخیل اند اما در گام نخست این خانواده ها هستند که نقش تعیین کننده ای در سرنوشت اطفال دارند. چنانکه با تربیت درست می توانند کودک را به راه صحیح هدایت کنند و یا شرایط و محیط را برای تحقق بزهکاری توسط اطفال مهیا سازند .

معمولا والدین اطفال یا نوجوانان بزهکاراز نظر رفتاری یا بسیار خشن وسخت گیر هستند و یا نسبت به فرزند خود بسیار بی توجه و سهل انگار هستند. غالبا والدین این دسته از اطفال و نوجوانان در ارتباط برقرار کردن با فرزند خود دچار اشکال هستند و نمی توانند به درستی به تکالیف خود نسبت به فرزندشان عمل کنند.

دانشمندان با پژوهش های اجتماعی ، وضع نابسامان محیط خانوادگی را در بروز جرائم تایید کرده اند و اذعان داشته اند که وضع خانوادگی شخص رابطه مستقیم با بروز حالت خطرناک و بزهکاری وی دارد از نظر تحصیلات و مسائل فرهنگی، فرزندان خانواده های سطح پایین و متوسط به مراتب بیشتر از فرزندان خانواده های روشنفکر وسطح بالای جامعه در معرض ارتکاب جرائم مختلف هستند.
بنابراین نباید سیاست جنائی خاص بزهکاران صغیر و نوجوان را ازسیاست حمایت خانواده جدا دانست.

به عبارت دیگر حمایت درست از نهاد مقدس خانواده و نظارت اساسی و کارشناسانه بر آن سبب کاهش جرائم خاص صغار و نوجوانان خواهد شد.

به نظر روانشناسان اگر شخصی در محیط خانواده از نظر رفع نیاز های اساسی جسمی و روانی مانند نیاز های عاطفی ارضا نشود ، به احتمال فراوان در آینده ای نه چندان دور به طرق مختلف به اعمال ضد اجتماعی دست زند. عدم وجود محبت، ارتباطات صمیمی ، تفاهم متقابل و در عین حال وجود تشنج در خانواده، ازهم گسیختگی خانواده ، طلاق، فوت والدین و... از جمله عواملی هستند که در وقوع بزه توسط نوجوانان واطفال موثر است.

همچنین نحوه تنبیه والدین در مقابل سرپیچی های کودک و شلوغ کاری های وی نیز طبق بند 1 ماده 59 قانون مجازات اسلامی و همچنین تبصره 2 ماده 49 باید همراه با دو شرط باشد . اولا تادیب اطفال باید در حد متعارف باشد و ثانیا این تنبیه باید ضرورت داشته باشد. در واقع این دو ماده به نوعی جنبه پیش گیری از بزهکاری اطفال و نوجوانان دارند.

  2- عوامل اجتماعی: جامعه ای که از یک ثبات و پایداری اجتماعی برخوردار نیست و دائما دچار هرج و مرج و بی نظمی از قبیل جنگ، شورش، اختلافات طبقاتی، آلودگی هوا، وضع بد سکونت، جمعیت بالا و ... باشد، قطعا شرایط و بستر مساعدی را برای ارتکاب بزه فراهم می کند و بالعکس جامعه ای که ازیک ثبات و نظم اجتماعی واقعی برخوردار است، می تواند به مرور زمان ریشه های بزهکاری و عوامل آن را در خود بخشکاند.

3- عوامل اقتصادی: فقر از عوامل اصلی ایجاد بزهکاری است. کمبود امکانات نظیر امکانات بهداشتی، خوراک، پوشاک و مسکن باعث می شود نیازهای اشخاص بر طرف نشده و موجب تحریک وترغیب آن ها به ارتکاب بزه های مختلفی می شوند. درچنین شرایطی برخی از والدین از کودکان خود برای ارتکاب جرائمی همچون سرقت استفاده می کنند و یا با وادار کردن فرزندانشان به تکدی گری آن ها را وسیله ای برای امرار معاش قرار می دهند.

 4- نقش دوستان و همسالان: از دیگر عوامل موثر در بزهکاری اطفال ، دوستی با افراد فاسد و بی بند وبار است . نوجوان اغلب رفتار خود را با الگوهای رفتاری دیگر دوستانش همانند سازی می کند و به شدت از آنان تاثیر می پذیرد . نوجوانی که از خانواده طرد می شود برای جبران کمبود های عاطفی و روانی اش ، برای کسب حمایت و تایید به دوستان هم سن و سا ل خود روی می آورد . وی به دنبال افرادی می گردد که مانند خودش هستند . از این رو احتمال دارد با تحریک و تشویق دوستان نا باب خود دست به اعمال ضد اجتماعی و خلاف بزند.

  5- عوامل روانشناسی: روانشناسان عوامل گوناگونی را برای بزهکاری اطفال احصا کرده اند. بزهکاری با صفات روانشناختی مختلف و متنوعی همراه است که برخی از آنها عبارتند از هوش کمتر از متوسط، خلق و خوی پرخاشگرانه و ... . روانشناسان ثابت کرده اند که بزهکاران نسبت به دیگرافراد به مراتب از عزت نفس پایین تری برخوردار بوده اند . اگر به گذشته ی اطفال و نوجوانان بزهکار توجه داشته باشیم ، خواهیم دید که اکثر قریب به اتفاق آن ها ، به نحوی از انحاء مورد آزار و اذیت قرار گرفته اند. در مباحث روانشناختی ، این نظریه در بین قشری از روانشناسان وجود دارد که اگر کودکی که مورد آزار و اذیت قرار گرفته، فردی برون گرا باشد، در آینده خود به طرق مختلفی در مقام انتقام برخواهد آمد . همچنین میزان آزار و اذیت و مدت زمان این آزار و اذیت از عوامل موثر ارتکاب بزه در اطفال و نوجوانان است که این عوامل تحت عنوان کودک آزاری بحث مفصل و جداگانه ای را می طلبد که در این مجال نمی گنجد و به توضیح مختصر در مورد آن بسنده کردیم.

6- علت های دیگر بزهکاری: از عواملی که سبب افزایش بزهکاری اطفال و نوجوانان می شود، می توان به مهاجرت از روستا به شهر و مشکلات مربوط به حاشیه نشینی اشاره کرد. بعضی از جرم شنا سا ن معتقدند که امروزه مهاجرت های داخلی و همینطور بین المللی، یکی از دلایل عمده ی افزایش نرخ بزهکاری مخصوصا در میان نسل اول مهاجران است. همچنین پیشرفت و گسترش وسائل ارتباط جمعی می تواند از دیگر عوامل بزهکاری باشد. بدین صورت که پخش فیلم های رزمی و جنگی، نشان دادن روش های سرقت و ... هر کدام به نوعی می تواند تاثیراتی منفی بر کودکان بگذارد و در عین حال موجب سوق دادن آن ها به ارتکاب بزه های گوناگون گردد. همانطور که در عالم واقع می توان گفت، عامل مستقیم و مباشر اصلی این نوع جرائم خود طفل یا نوجوان است و عنصر مادی جرم توسط وی واقع می گردد. در عین حال درعالم مجازی می توان گفت عوامل دیگری نیز مانند عدم ثبات اجتماعی، فقر، خانواده از هم گسیخته و ... به عنوان معاونان جرم دروقوع اینگونه بزه ها موثر هستند و به طورغیرمستقیم و به وسیله تحریک و ترغیب اطفال یا نوجوانان تاثیر خود را بر عمل آن ها می گذارند. در مورد اطفالی که مرتکب جرائم گوناگون می شوند، باید به این نکته مهم توجه داشت که بدلیل شرایط سنی حساس و ویژه این قشر از افراد جامعه، نباید عناوینی همچون مجرم یا بزهکاربالفطره را در مورد آن ها به کار برد. در واقع برچسب زنی و به کاربردن این عناوین از لحاظ روحی و شخصیتی می تواند تاثیرات زیانباری بر اطفال داشته باشد به هر حال شایسته است برای ریشه کن شدن مساله بزهکاری اطفال و نوجوانان و پیشگیری از وقوع اینگونه جرائم در آینده و در نهایت رسیدن به جامعه ای مطلوب که نظم و امنیت نسبی و در عین حال عدالت اجتماعی بر آن حاکم باشد، در اتخاذ روش متناسب با وضعیت کودکان و نوجوانان تلاش شود. زیرا ممکن است برخورد نسنجیده و غیر کارشناسانه، نتیجه معکوس به بار دهد و موجب تشدید وضعیت انحرافی و بزهکاری این قشر از افراد جامعه گردد.

  ● شناخت ویژگی های نوجوانان بزهکار
اغلب نوجوانان و جوانان بزهکار دارای ویژگی ها و خصوصیاتی هستند که با مشاهده آنها می توان به حالت ناپایدار و نابهنجار این افراد پی برد. اینگونه رفتارها و حالات عبارتند از:
▪ نداشتن وقار و متانت کافی همراه با بی قراری و ناآرامی.
▪ عدم پایبندی به اخلاق و مقررات اجتماعی و حتی ارتکاب اعمال خلاف قانون.
▪ افراد بزهکار دچار فقدان احساسات و یا بی تفاوتی عاطفی هستند و این امـر به صورت نقصی در آنان مشهود است.
▪ گوش دادن به نصایح و عمل نکردن به آن، همچنین بدقولی برای آنها امری عادی است.
▪ عده ای از بزهکاران پس از ارتکاب جرم تظاهر به ندامت می کنند.
▪ در همه موارد برای رفتار خود دلیل می آورند و به صورت افراطی استدلال می کنند.
▪ اغلب در صدد رنجاندن، اذیت کردن و آسیب رساندن به دیگران هستند که رفتارهای شان توام با آزار و ضربات شکننده و شکستن اشیا و نابهنجاری های جنسی و دزدی های پوچ هستند.
▪ در جست وجوی محیط مناسب برای جلب لذت هستند و در این راه قواعد و اصول را نادیده می گیرند.
▪ فعالیت های شان ضد اجتماعی، زیانبخش و مخرب است و بدون علت موجه یا به علت نادرستی بروز می کند.

● عوامل موثر در بروز بزهکاری نوجوانان و جوانان
الف) خانواده: خانواده اولین و مهمترین نهادی است که سهم عمده یی در پرورش و فراگیری رفتارهای پسندیده نوجوان دارد. ارزش ها، دیدگاه ها، اعمال و گفتار والدین و اعضای موثر خانواده تاثیر مستقیمی بر فرآیند رشد و آینده فرزندان شان دارد. زمانی که بچه ها الگوها، باورها و اعتقادات منطقی و سالمی از زندگی داشته باشند، به راحتی می توانند در برابر دشواری ها و نابسامانی های گوناگون ایستادگی کنند و سر تسلیم فرو نیاورند.

عواملی که در خانواده موجب زمینه سازی جرم و بزه نوجوانان می شود، عبارتنداز:
▪ بی سوادی و فقر فرهنگی.
▪ انحرافات اخلاقی پدر، مادر و یا اعضای نزدیک خانواده.
▪ رواج خشونت و درگیری های خانوادگی.
▪ اعتیاد به الکل، موادمخدر و....
▪ تعداد زیاد فرزندان و افراد خانواده.
▪ روش های انضباطی بسیار سخت گیرانه و رواج تنبیه های بدنی.
▪ طلاق و از دست دادن والدین.
▪ دیدگاه ها و ارزش های ناپسند خانوادگی.
▪ تبعیض بین فرزندان خانواده.

بدیهی است نوجوان، هیچ گاه در دوران کودکی مفهوم جرم و بزه را درک نمی کنـد؛ او تصوری از اعمال ناپسند خود ندارد. زمانی که والدین و اعضای موثر خانواده ناخواسته در برابر عمل خلاف فرزندشان سکوت می کنند یا آن را شوخی می گیرند یا او را متوجه اشتباهش نمی کنند، نوجوان درکی از مفهوم ارزش های اجتماعی و روابط سالم پیدا نمی کند و به خیال اینکه کارش خلاف نیست آن را مجدداً تکرار می کند و در مواردی نیز حتی بر شدت آن می افزاید. تذکر بجای والدین، موجب شناخت کودک از ارزش های اجتماعی، روابط دوستی، احترام به حقوق دیگران و ادب و نزاکت اخلاقی می شود. کودکان و نوجوانانی که بتوانند با هدایت ها و راهنمایی های بزرگسالان خود تفاوت بین کارهای شایسته و پسندیده را از کارهای نکوهیده و زشت درک کنند، می توانند دوران بلوغ و نوجوانی خود را با سلامت فکری و به نحو احسن پشت سر گذارند.

نوجوانی دوره بحرانی و مشکل آفرینی است که اگر نوجوان بتواند به سلامت از آن بگذرد، در آینده دچار مشکل چندانی نخواهد شد. در دروان بلوغ، نوجوان روحیه یی تهاجمی و پرخاشگرانه دارد، مدام در برابر محدودیت ها و ممنوعیت های والدین، حالت دفاعی به خود می گیرد. بروز حالت ها و واکنش های شدید عاطفی از سوی نوجوان و جوان موجب می شود که دیگران نیز او را غیرقابل کنترل بدانند. در حالی که نوجوان نیاز به محبت، امنیت، احترام، احساس تعلق، استقلال، خودشکوفایی و قدردانی دارد.

نوع جرم و بزهکاری در میان نوجوانان ۱۴ تا ۱۵ سال با بزرگسالان بسیار متفاوت است. آنان به رغم این که به ظاهر به مرحله بلوغ جسمی رسیده اند، اما هنوز به لحاظ فکری نمی دانند که چه باید بکنند و چگونه باید تصمیم بگیرند. به همین دلیل گاه دست به کارهایی می زنند که به لحاظ اجتماعی نادرست و ممنوع است.

ب) عوامل روان شناختی:
تحقیقات مختلفی نشان می دهند که نوجوانان بزهکار دارای مشکلات روانی ـ عاطفی متعددی هستند که منجر به بروز رفتارهای ضداجتماعی آنان می شود. این گروه اغلب:
▪ از عقب ماندگی ذهنی یا هوش پایینی بر خوردارند.
▪ رفتارهای هیجانی ـ احساسی شدیدی از خود بروز می دهند.
▪ دچار ضعف عزت نفس و خویشتن داری هستند.
▪ مرتباً به حقوق دیگران تجاوز می کنند.
▪ در برقراری روابط اجتماعی سالم ناتوانند.
▪ علاقه و انگیزه یی برای پیشرفت و ترقی ندارند.
▪ اعتماد به نفس و خود پنداره ضعیفی دارند.
▪ نسبت به ارزش ها و هنجارهای اجتماعی بی تفاوت هستند.
▪ رفتارهای غیرمسوولانه و ضداخلاقی دارند.

ج) عوامل اجتماعی:
انواع نابسامانی ها و ناهنجاری های اجتماعی، تبعیض های طبقاتی، دوستان و همسالان ناباب و بزهکار، تعاملات اجتماعی ناسالم، رسانه های جمعی می توانند شرایطی به وجود آورند که زمینه بزهکاری را در نوجوانان ایجاد کنند. پژوهش های مختلف نشان می دهند، جامعه یی که دارای ثبات و پایداری اجتماعی نباشد، با معضلات و گرفتاری های زیادی رو به رو می شود. در حقیقت، بسیاری از نوجوانان بزهکار، محصول آسیب های اجتماعی هستند که نتوانسته اند با بحران ها و مسائل خاص خود به مقابله برخیزند.

د) فقر و مشکلات اقتصادی:
شاید مهمترین عامل بزهکاری کودکان و نوجوانان، فقر، بیکاری، تنگدستی، فشار مالی، عدم دسترسی به امکانات اولیه زندگی (خوراک، پوشاک، مسکن، بهداشت و...) و مشکلات مالی خانواده باشد که آنها را به نوعی به سوی انحرافات و کجروی های گوناگون از قبیل دزدی، فحشا، اعتیاد، خشونت های شدید و حضور در محیط های ناسالم اجتماعی می کشاند. فقر، امکان تحصیل، آموزش و کار مناسب را از جوانان می گیرد و موجب پریشانی خانواده های بی بضاعت می شود.

هـ) روابط با دوستان و همسالان:
نوجوانانی که از محیط های خانوادگی طرد و منزوی می شوند، به گروه هایی از دوستان و همسالان شان می پیوندند که گاه آنها نیز به نوعی از سوی خانواده های شان رانده شده اند. چنین نوجوانانی اغلب مشکلات درسی ـ مدرسه ای مشابهی دارند که موجب عدم پذیرش آنها از سوی نظام آموزشی می شود و لذا با ناکامی های شدید عاطفی، ضعف عملکرد تحصیلی و افت های آموزشی همراه می شوند. در مواردی، عکس العمل های این گروه از نوجوانان به صورت رفتارهای خشونت آمیز، خرابکاری، تجاوز به حقوق دیگران، رفتارهای ضداجتماعی و... جلوه گر می شود.

و) مهاجرت: جدا شدن نوجوان و جوان از خانواده و مهاجرت آنان به شهرها و مراکز بزرگ تر زندگی، موجب آشفتگی فکری و روحی و فشار بر آنان می شود. آنان تا زمانی که نتوانند خودشان را با معیارهای جامعه جدید سازگار کنند، گیج و سردرگم به دنبال یافتن اصول و هنجارهای اجتماعی جدید بر می آیند. کودکان دستفروش و سرگردان، محصول زندگی های نامنسجم و بی مسوولیتی هستند که فقدان محبت و عاطفه در آنها زمینه بزهکاری و ارتکاب جرم و فساد است.

علل موثر در بزهکاری نوجوان را می توان به صورت زیر مطرح نمود:
1-خانواده: خانواده های از هم گسسته، خانواده هایی که یکی از والدین دچار انحراف رفتاری هستند، بچه ها نیز آمادگی خاصی برای رفتارهای بزهکارانه پیدا می کنند.

نوجوانان بزهکار در دو نوع خانواده ممکن است وجود داشته باشند: یکی خانواده های متعادل که والدین رفتار بهنجاری دارند و برخورد و تربیت شان متناسب با هنجار پیش می رود. گاهی اوقات در این خانواده ها، نوجوانان با دوستانی که به نحوی دچار بزهکاری هستند ارتباط برقرار می نماید و در نتیجه همنشینی با این دوستان موجب یادگیری رفتارهای دیگری از قبیل دزدی و فرار از مدرسه کشیده می شوند. بنابراین والدین بایستی دوستان فرزند خود را بشناسند تا از بروز رفتارهای خلاف پیشگیری نمایند.

دوم خانواده های از هم گسیخته مثل خانواده های طلاق یا خانواده های تک والدی یا خانواده هایی که یکی از والدین خلافکار بوده و نوجوان نیز با مشاهده رفتارهای وی، بزهکاری را یاد می گیرد.

2-اختلالات روانی: برخی از نوجوانان به دلیل اختلالات روانی ممکن است دست به اعمال خلاف بزنند و نتوانند تشخیص درست و مناسبی دهند.

معمولاً مراحل اولیه دوران نوجوانی که مرحله جدایی نوجوان از خانواده می باشد، تمایل به انجام اعمال خارج از فرم شروع می شود ( 13-11سالگی). بیشترین میزان بزهکاری در سنین 15تا 18سالگی دیده می شود. زیرا نوجوانان آگاهی از اعمالشان بیشتر می شود. یعنی متوجه می شوند که می تواند هر کاری را بدون دخالت والدین انجام دهند. در صورتی که در مراحل اولیه به دلیل عدم کسب استقلال عمل کافی و کنترل توسط خانواده، کمتر مرتکب کارهای خلاف قانون می شود، اما در حال یادگیری و تجربه هستند.


به طور کلی می توان گفت که علل بروز رفتار بزهکاری عبارتست از:
1-اختلالات روانی که شامل اختلالات عصبی، افسردگی، اضطراب و جامعه ستیزی است. این دسته از افراد معمولاً قوانین، باورها و ارزشهای اجتماعی را بدون احساس تقصیر و گناه زیر پا می گذارند.
2- فقر فرهنگی – اجتماعی
3-روابط سرد عاطفی با مادر در دوره کودکی، یا همدستی با مادر و جبهه گیری در برابر پدر
4-والدین خطاکار و همانند سازی با آنان
5-همانند سازی با بزرگسالان بزهکار و یادگیری رفتار آنان

انواع بزهکاری
بزهکاری از نظر اجتماعی به سه دسته تقسیم می شود:
1-بزهکاری بر علیه جامعه و اشخاص: از قبیل ضرب و شتم، قتل و تجاوز به عنف
2-بزهکاری بر علیه دارایی و مالکیت افراد: از قبیل دزدی و جعل اسناد
3-بزهکاری بر علیه نظم عمومی: از قبیل خرید و فروش مواد مخدر، انحرافات جنسی

درمان بزهکاری
به منظور درمان بزهکاری می بایستی مراحل خاصی را در نظر گرفت که عبارتند از :
1-شناسایی نوع خلاف و رفتار بزهکارانه
2-تشخیص منشأ رفتار: مثلاً در صورت اعتیاد نوجوان اولین گام، ترک اعتیاد است و سپس عدم برقراری ارتباط با افراد ناباب و معتاد بسیار مهم است (زیرا نوجوان معتاد نیاز به فکر کردن درست دارد). این فرایند موجب تفکر درست وی خواهد شد، زیرا اعتیاد بر سیستم سمپاتیک مغز تإثیر گذاشته و مانع تفکر درست و تصمیم گیری مناسب خواهد شد. بنابراین دانستن علل و دلایل بزهکاری بسیار مهم است و درمان بر اساس آن صورت می گیرد.

3- وارد کردن نوجوان در جامعه: پذیرش اجتماعی نوجوان امر بسیار مهمی است، یعنی خانواده، آموزشگاه، محله و جامعه باید فرد را پذیرفته و به او در ورود مجد به محیط کمک کنند. وی نیاز به یاری دیگران به منظور حل مشکلات خود دارد، تا از این طریق، مجدداً بر اثر محرومیتها و مشکلات جدید بزهکاری کشیده نشود.

4-روان درمانی: در این مرحله می توان از روشهای شناختی کمک جست و نگرش نوجوانان را نسبت به خود، زندگی و آینده تغییر داد، تا از این طریق بتوانند مسائل خود را تشخیص داده و راههای مبارزه با آنرا پیدا کنند.

تقویت شناختی نوجوان سبب کسب تجارب، مقابله بهتر با مشکلات، افزایش اعتماد به نفس و عزت نفس، تغییر مثبت نگرش نسبت به خود، جامعه و دیگران خواهد شد.

در آخر باید تذکر داد که به منظور توفیق در درمان و تثبیت نتایج آن می بایستی همه افرادی که با نوجوان در تماس هستند در این فرایند شرکت داشته باشند و ارتباط تنگاتنگ و نزدیکی بین درمانگر، خانواده، دوستان و معلمین باشد و والدین بتوانند به نحو احسن نقش خود را در کنترل رفتار نوجوان ایفا کنند و فرایند درمان، کامل گردد.

در اینجا توجه به این نکته بسیار ضروری است که پیشگیری بهتر از درمان است. بنابراین والدین بایستی به این امر توجه داشته باشند که در صورت بروز اختلالات روانی در نوجوان، باید از مشاوره و راهنمایی و مراکز درمانی استفاده کنند. در صورت اشکال در روابط والدین، سعی بر بهنجاری روابط داشته باشند، دوستان ناباب نوجوان را کنترل کنند، تا نوجوان با الگوی صحیحی رشد کند و دچار خلاف نشود.  

امروز مسئله بزهكاري نوجوانان و جوانان به صورت يكي از حادترين مسائل اجتماعي جوامع مختلف درآمده است .بزهکاري پديده يي طبيعي و ذاتي نيست و هيچ نوجوان و جوان بزهکاري، از هنگام تولد مجرم به دنيا نمي آمدند. شايد مهمترين عامل بزهکاري کودکان و نوجوانان، فقر، بيکاري، تنگدستي، فشار مالي، عدم دسترسي به امکانات اوليه زندگي (خوراک، پوشاک، مسکن، بهداشت و...) و مشکلات مالي خانواده باشد که آنها را به نوعي به سوي انحرافات و کجروي هاي گوناگون از قبيل دزدي، فحشا، اعتياد، خشونت هاي شديد و حضور در محيط هاي ناسالم اجتماعي مي کشاند. فقر، امکان تحصيل، آموزش و کار مناسب را از جوانان مي گيرد و موجب پريشاني خانواده هاي بي بضاعت مي شود.

جرم- بزهكاري- جوانان بزه‌، اولين‌ پديده‌اي‌ بود كه‌ با تجمع‌ افراد به‌ دور يكديگر و شكل‌ گرفتن‌ جامعه‌، تظاهر پيدا كرد، زيرا گردهم‌ آمدن‌ افراد موجب‌ سرپيچي‌ از برخوردهاي‌ گوناگوني‌ بين‌ آنها گرديد و به‌ همين‌ دليل‌ دستورات‌ و مقرراتي‌ پديد آمد تا قدري‌ آزادي‌ افراد را به‌ سود جامعه‌ مقيد گرداند و حدود هر يك‌ از افراد جامعه‌ مشخص‌ گردد بررسي‌هاي‌ جرم‌ شناسي‌ نشان‌ مي‌دهد كه‌ هر معلولي‌، علتي‌ داردو هيچ‌ چيز بر خودي‌ خود به‌ وجود نمي‌آيد. بنابراين‌ هر جرمي‌ هم‌ داراي‌ علل‌ سازنده‌اي‌ است‌ كه‌ بر روي‌ فرد اثر مي‌گذارد و او را بسوي‌ ناسازگاري‌ و نابهنجاري‌ سوق‌ مي‌دهد.

بزهكاري‌ اصولاً از مجموعه‌اي‌ از جرائمي‌ به‌ وجود مي‌آيد كه‌ در يك‌ زمان‌ و مكان‌ معين‌ به‌ وقوع‌ مي‌پيوندد و به‌ همين‌ جهت‌ زماني‌ كه‌ مورد بررسي‌ قرار مي‌گيرند، در حقيقت‌ كليه‌ پديده‌هاي‌ اقتصادي‌ فرهنگي‌، بهداشتي‌، سياسي‌، مذهبي‌، خانوادگي‌ و... يك‌ جامعه‌ عميقاً مورد مطالعه‌ واقع‌ مي‌شوند.

بحث جرم و بزهكاري جوانان يكي از موضوعاتي است، كه همه ساله هزاران محقق دانشمند جامعه شناسي درسراسر جهان پيرامون آن قلم فرسايي نموده و چون جرم در بين جوامع مختلف و گروه هاي سني مختلف متفاوت است . علت انتخاب من از اين موضوع اين بود كه مدتي است تا روزنامه را ورق مي زنيم و حوادث را مي خوانيم اکثر جرايم اتفاق افتاده توسط افراد کم سن و سال و نوجوان يا جوان مي باشد. يا اينکه چرا جوانان در دام بلا بيشتر گرفتار شده و يا در دست قانون اسير مي شوند و يا احيانا مورد تنفر و انزجار جامعه قرار مي گيرند. اهداف هدف از انتخاب اين موضوع اينست، كه جرائم در ميان جوانان رايج و شايع است، بنابراين سرمايه گذاري عظيمي را دراين زمينه جهت برنامه ريزي بهترمي طلبد و از آنجائيكه جوانان جز طبقه ي فعال و نيروي بسيار با اهميت جامعه مي باشند، هر چه بيشتر به آن توجه شود شكوفايي رشد همه جانبه اقتصادي و استعداد هاي علمي جامعه بيشتر بارور خواهد شد درعين حال انجام اين كار پر زحمت نخواهد بود.

فرضيه
1- اكثر كساني كه در دام جرم و بزهكاري گرفتار مي شوند داراي سطح درآمد خانوادگي پايين مي باشند.
2- اكثر كساني كه داراي مدرك علمي پايين تر از سطح متوسطه مي باشند زودتر منحرف مي شوند.
3- اكثر خانواده هايي كه داراي فرزنداني بيشتر مي باشند عملا در كنترل فرزندان نا موفق تر مي باشند.

جرم به مجموعه رفتار و كردار هاي آدمي و اعمال او گفته مي شود. كه مخالف هنجار هاي قانوني موجود در جامعه مي باشد و سرپيچي از اين هنجار ها مجازات قانوني به همراه دارد.

بزهكاري مجموعه جرائمي كه در زمان و مكان معين بوقوع مي پيوندد
در اين رابطه نظريه دانشمند شهير بلژيكي اولين كسي است كه با بررسي آمار مختلف ، اثرات عوامل طبيعي و اجتماعي را مورد تحقيق قرار داده و اعتقاد دارد كه بزهكاري پديده اي است كه بدون توجه به بزهكاري مي توان آن را مورد مطالعه قرار داد و همچنين به عقيده او از ازدياد و يا تقليل جرائم و تغييرات احتمالي انواع بزه ها و لحاظ زمان و مكان،با توجه به عواملي اجتماعي،اقتصادي،سياسي و مذهبي بررسي كرد.

جوانان در اين بحث جوانان به گروه ها بين 25-17سال گفته مي شود، واين گروه سني اصولا در هنجارهايي را مبناي رفتار قرار مي دهد كه نقطه مقابل هنجار اجتماعي هست.

امروز مساله بزهكاري نوجوانان و جوانان به صورت يكي از حادترين مسائل اجتماعي جوامع مختلف درآمده است. پيدايش جوامع و ارتكاب جرم از آغاز با يكديگر همراه بوده اند،زيرا از روزي كه افراد دور هم جمع شده و تشكيل جامعه داده اند جرم نيز با آنان همراه شده و گسترش يافته است.  

رسوخ بزهكاري در ميان نوجوانان و جوانان كه سازندگان اجتماع فردا هستند و ريشه دار شدن آن موجب بيم و نگراني بيشتري شده است.اجتماعي را نمي توان يافت كه در آن جرم وجود نداشته باشد، «لاكاساين» مي گويد: «بزهكاري يك ميكروب اجتماعي است، اين ميكروب در محيطي كه آمادگي پروراندن تبهكار نداشته باشد بروز نكرده و جرمي اتفاق نمي افتد.  

به طور خلاصه برداشت دورکیم از مفهوم آنومی (غیرقانونی و بی هنجاری) بدین گونه است:
۱ – نوعی نابسامانی فردی در نتیجه نبود قانون و دستورالعمل رفتار
۲ – وضعیت اجتماعی که در آن قواعد رفتار اجتماعی با یکدیگر در ستیز بوده و فرد برای انطباق با آنها دچار پریشانی است.
۳- وضعیت اجتماعی که در آن موارد محدودی قواعد اجتماعی وجود دارد.

همان طور که گفتیم هیرشی با استفاده از نظریه دورکیم، مسئله بزهکار را بیان می کند. هیرشی بزهکاری را بی اهمیتی و بی اعتنایی به قید و بندهای اجتماعی مطرح کرده و این قیود را در چهار مفهوم کلی خلاصه می کند:
۱- وابستگی: حساسیتی است که شخص نسبت به عقاید دیگران درباره خود نشان می دهد وابستگی در حقیقت نوعی قید و بند اخلاقی است که فرد را ملزم به رعایت معیارهای اجتماعی می کند. مانند وابستگی فرزندان به والدین، اقوام نزدیک، دوستان.
۲- تعهد: میزان مخاطره ای است که فرد در تخلف از رفتارهای قرارداد اجتماعی می کند. بدین معنا فردی که خود را به قیود اجتماعی متعهد می داند از قبول این مخاطرات پرهیز می کند. مانند تعهد به پیروی از دستورات مذهبی یا حفظ شئون خانوادگی ملی.
۳- درگیر بودن: میزان مشغول بودن فرد به فعالیت های گوناگون است که باعث می شود برای کار خلاف وقت نداشته باشد، مثل درگیر بودن در کار، ورزش، درس.
۴- باورها: میزان اعتباری است که فرد برای معیارهای قراردادی اجتماعی قایل است و باعث می شود در حالی که می تواند طبق میل خود از آنها تخلف کند، پای بند به آنها باقی بماند، مانند باور به نیکوکاری، باور به حسن شهرت در بین خانواده و همالان، باور به محرمات.

هیرشی معتقد است که افراد بزهکار قادر به ایجاد وابستگی معقول و منطقی با سایرین نیستند. از این رو رابطه بین اعمال بزهکارانه و داشتن رفقای بزهکار رابطه ای ظاهری است. بر طبق نظریه هیرشی در حال حاضر سه دیدگاه اساسی بر جریان مطالعه جامعه شناسی کجرو تسلط دارد:
- نظریه های انگیزشی: انحرافات اجتماعی را نتیجه شرایطی می داند که مانع بر آورده شدن خواست های مشروع افراد است.
- نظریه کنترل: براساس این نظریه، افراد آزادانه دست به جرم و کجروی می زنند.
- نظریه انحرافات اجتماعی: فرد کجرو از هنجارهایی پیروی می کند که جامعه بزرگتر و قوی تر آن را نمی پذیرد.

نظریه پیوند افتراقی: بنابراین نظریه، نزدیکان و همسالانی که بزهکار باشند تأثیر زیادی بر تشکیل و تقویت نگرشی بزهکاری می گذارد و فرد را به سوی بزهکاری سوق می دهند. نظریه پیوند افتراقی محتوای اجتماعی بزهکاری را در نظر دارد و فرد بزهکار را در جایگاه اجتماعی او از حیث رابطه اش با خانواده، محله، رفقا و مصاحبان در نظر می گیرد.

پیوستن به بزهکاران یا جدا شدن از غیر بزهکاران (پیوند افتراقی) به فراگیری مطالبی می انجامد که موافق تخلف از قوانین است. مکرر و قالبی بودن مطالب تشویقی در باره بزهکاری و قانون شکنی در قیاس با فرا گرفته های ضد بزهکاری منجر به پذیرش بزهکاری می شود. همچنین می توان گفت که روش های خنثی سازی فرد و بی اعتنا ساختن او نسبت به قوانین و معتقدات سنتی جوامع که با شنیدن مطالبی بر ضد قوانین و مشاهده مکرر بزهکاری همراه است و نیز تحت تأثیر توجیه بزهکاران در باره بزهکاری قرار گرفتن و پذیرفتن مطالبی چون «کارهایی که مردم بزه می دانند، به کسی آسیبی نمی رساند» و «نیروهای انتظامی به همه بدگمان اند» راه را برای بزهکاری کسانی که با این قبیل بزهکاران پیوند اجتماعی می یابند، یعنی فرزندان، اقوام و دوستان آنها یا کسانی که با آنها در یک ساختمان یا یک محله زندگی می کنند، یا بر اثر کسب و کار و تحصیل با آنها تماس پیدا می کنند، هموار می کند.

هر دو نظریه نمی تواند تمام عوامل مؤثر در بزهکاری را بیان کند ولی ترکیب دو نظریه کنترل اجتماعی و پیوند افتراقی همراه با اثرهای متقابلی که متغیرهای مورد بررسی در هر یک از این دو نظریه بر روی یکدیگر دارند، نظریه جامعی را برای تبیین بزهکاری شکل می دهد.

چنان که دیدیم، نظریه کنترل اجتماعی با تکیه بر نیروهای درونی فرد و به اصطلاح با تمرکز بر «حضور روانی» افراد صاحب نفوذ بر ذهن و نوجوان به تبیین و چگونگی جلوگیری از بزهکاری می پردازد، اما از تأثیر نیروهای منفی محیط بیرون غافل می ماند. در عوض نظریه پیوند افتراقی با توجه انحصاری به نیروهای بیرونی از تأثیر حفاظتی نیروهای درونی غفلت می کنند.    



سایت خانواده ایرانی
  فردوس خبر: ذوقي، برگرفته از خراسان
پایگاه خبری پلیس    
ماندانا سلحشور  
روزنامه اعتماد
 
نام شما

آدرس ايميل شما
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود
  • نظرات پس از تأیید مدير حداكثر ظرف 24 ساعت آينده منتشر می‌شود

«آلیس در سرزمین عجایب»؛ اختلال روانی عجیب
سندروم مسأله با پدر / آسیب‌های بی‌مهری پدران به دختران
روانشناسی که دنیای سرمایه گذاری را ۱۸۰ درجه تغییر داد
چرا گاهی نمی‌توان بخشید و فراموش کرد؟!
مغز چطور خاطرات ماندگار می‌سازد؟
روانشناسی جمع‌آوری اشیا و یا کلکسیونر شدن
دربارۀ تاثیرات عجیب «ترس از پشیمانی»
چگونه با ذهن آگاهی حواس کودکان مان را جمع کنیم؟
تقاضا برای سلب اختیار تشخیص اختلال اسکیزوفرنی توسط روانشناسان بالینی!
چرا نباید برای جلب محبت یا عشق التماس کنیم؟
ویژگی‌های یک اردو مطالعاتی خوب چیست؟
چطور از فکر کردن بیش از حد به یک موضوع جلوگیری کنیم؟
ميزان هوش، با توانايى تغيير كردن، اندازه گيرى ميشود. آلبرت انشتين