همکفو نبودن باعث تنهایی و بعضا به «خیانت» منجر میشود
به گزارش ایسنا، دکتر مستوره سادات مدرسی به معیارهای انتخاب همسر اشاره کرد و گفت: انتخاب ارزشهای ناپایدار برای گزینش یک فرد به عنوان شریک زندگی نمیتواند دلیل کافی و جامعی باشد تا بتوانیم بگوییم میتوان با این فرد زندگی کرد.
این روانشناس و مشاور خانواده که در یک برنامه رادیویی با عنوان "نقش خیانت در طلاق" صحبت میکرد به لزوم تعیین مهریه منطقی به عنوان پشتوانه اقتصادی یک زن اشاره و اظهار کرد: بخشیدن مهریه یا بیش از حد پایین گرفتن مهریه، تضییع حقی است که خداوند برای زن تعیین کرده است. در واقع مهریه تعیین پشتوانه اقتصادی برای یک زن است که به مجرد احساس نیاز، بتواند خودش را از این جهت غنی اعلام کند و لذا مهریه معقول برای زندگی لازم است.
وی به عندالمطالبه بود مهریه تاکید کرد و گفت: شما هر وقت بخواهید حق دارید این حق را طلب کنید و همسر شما باید به چیزی بله بگوید که در استطاعتش است.
وی در رابطه با تبیین قوانین متذکر شد: در خیلی از قوانینی که در حوزه طلاق وجود دارد تبیین انسانی از جانب دین وجود دارد اما در حوزه مجریان قانون و قانونگذاران این مسئله عموما تبیین مردانه دارد؛ البته نه از باب اینکه به نفع مردها باشد یا زن ها بلکه از این بابت که تصور بر این است که معنی قانون یا حکم به این شکل است، بنابراین باید مطالعات بیشتر و عمیق تری در این خصوص انجام شود.
مدرسی با اشاره به نقش هم کفو بودن در خیانت همسر گفت: عدم هم کفو بودن باعث ایجاد تنهایی و انزوا می شود و گاها به خیانت کشیده می شود. مردان باید این نکته را ببینند که یک زن با تمام اشکالات یک مرد ممکن است سالهای سال با همسرش زندگی کند به امید تغییر و بهبود و تمام این سال ها تمام تلاشش را میکند؛ نیازهای عاطفی زن به گونهای است که با همسرش خودش را راضی و قانع نگه میدارد.
وی به قوانینی که در چند همسری وجود دارد اشار داشت و گفت: در چند همسری یک مرد باید ببیند که آیا در توانش است بین دو تا چند نفر تساوی عاطفی و اقتصادی برقرار کند؟، اینها ترمز هایی است که در شرع برای ما گذاشته شده ؛ عدم انجام این کار (چند همسری) به معنای عدم توانایی نیست بلکه به معنای عاقل بودن فرد است.
این مشاور در خصوص زنانی که نقش متقابل در خیانت یک مرد را دارند، بیان کرد: زنی که حاضر می شود این اشتباه را بکند و زندگی را ویران کند باید توجه داشته باشد که به مرد، زن و فرزندان آن خانواده بدهکار است چون عواطف یک مرد را تحت تاثیر قرار داده و حتی اگر شروع کننده هم نبوده، به عواطف یک مرد بله گفته است، مردی که تعهدات و مسئولیتهایی دارد. همچنین این زن، فرزندی را بی پدر و همسری را بی شوهر میکند.