جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ - 29 Mar 2024
تاریخ انتشار :
چهارشنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۶ / ۱۱:۳۷
کد مطلب: 42302
۱
مایکل بادر

نیاز نیست یک روانپزشک باشید تا ذهن ترامپ را بشناسید

نیاز نیست یک روانپزشک باشید تا ذهن ترامپ را بشناسید
همه می دانند که دونالد ترامپ به لحاظ ذهنی اختلال دارد. بیماری ذهنی او در ساده انگاری اش پنهان است. فردی که هرگز نمی تواند یک اشتباه را بپذیرد یا پشیمانی از خود نشان دهد،  نامتعادل است. کسی که اغلب عصبانی می شود و دیگران را می ترساند به لحاظ احساسی متزلزل و بی ثبات است. کسی که اظهار همدلی با کسی ندارد ، چیزی درونش گم شده است.

زمانی که می گوییم همه می دانند که ترامپ اختلال دارد لازم نیست که یک روانشناس یا روانپزشک آموزش دیده باشید که معتقد باشید او با منازعاتِ احساسی شدیدی درگیر بوده که مانع توانمندی هایش به عنوان یک رهبر مسئولیت پذیر شده است.

شما به ترکیبی از حس مشترک، همدلی و بصیرت نیاز دارید. اغلب روانشناسان بیمارانشان را به وسیله این ابزارها درک می کنند. در این زمینه، تحلیل ذهن ترامپ همانقدر که برای یک فرد متخصص آسان است برای یک فرد غیر متخصص نیز این گونه است.

برای مثال آیا هیچ کس از این مسئله متعجب می شود که افرادی که دایما می خندند ممکن است در حال پنهان کردن نارحتی و افسردگی باشند؟ یا این که یک فرد قاتل ممکن است به طرز مرموزی احساس ضعف یا ترس کند؟ یا این که یک فرد متظاهر، از خودش علیه احساس نا امنی یا پستی دفاع می کند؟یا یک فرد سوء استفاده گر از یک کودک سوء استفاده کند؟ این نتیجه گیری ها به روش های تشخیصی ویژه با دانش تخصصی روانشناسی نیاز ندارد بلکه از طریق یک هوش عاطفی متعارف که در زندگی اجتماعی عادی ما وجود دارد، قابل تشخیص است.

با توجه به مقدار زیادی از اطلاعاتی که ما در مورد ترامپ داریم؛ مثل بیش از 30 هزار توئیت، بیوگرافی ها، ثبت بخش های زیادی از زندگی عمومی وی و مواردی از این قبیل، نتیجه گیری کردن قطعی و مشترک درباره وضعیت ذهنی او آسان است. برای مثال به نظر می رسد که ترامپ نمی تواند اشتباه و خطای خود را بپذیرد. او هرگز سخنی در خصوص تبعیض جنسیتی نگفته است. آیا ما واقعا برای این که بگوییم ترامپ از تحمل هر احساس شکست، گناه یا شرمی ناتوان است، نیاز به متخصص داریم؟

من فکر می کنم اغلب ما متوجه می شویم که چه هنگام مردم به شکل اجباری و دفاعی خودشان را در مقابل هر شکست، خطا یا انتقادی توجیه می کنند. آن ها به احساسات و تلخی ها که انجام گرفته است یا گفته می شود بد، نا کامل یا نا امید کننده هستند،  آلرژی دارند. البته شدتِ دفاعی بودن ترامپ در مقابل این احساسات منفی بیانگر غیر قابل تحمل بودن آن است.

تصویر روانشناسی ترامپ توسط هر ناظری به سادگی قابل درک است. او مردی است که نمی تواند احساسات ضعف، ناتوانی، شرم یا گناه را تحمل کند و به شکل جبری به هر یک از این احساسات، با بزرگ نمایی کردن از مخالفانش پاسخ می دهد. مردم برای فهمیدن این مسئله به کارشناس نیاز ندارند.

اغلب روانشناسان اعتقاد دارند که نیاز به بزرگنمایی کردن از مخالفان،  احساسی است که احتمالا ریشه در کارکرد ذهنی دارد. نه تنها ترامپ، بلکه همه ما راه هایی را می رویم که تهدید ناشی از احساسات و اعتقادات ناراحت کننده را کاهش دهیم. ما به دنبال امنیت روانی هستیم که اغلب به طور موقت در رویکرد دفاعی یافت می شود اما موکدا باید گفت اثبات این ادعا رد شده است که این مسئله ما را به زحمت بیندازد و ناراحت کند.

این کاملا برای ما روشن شده است که زمانی که ترامپ احساس توهین یا بی احترامی کند به سختی به طرف مقابل دو برابر حمله می کند. وی توسط افراد زیر مورد توهین واقع شد و بنابراین به آن ها حمله کرد: هیلاری کلینتون، سناتورها ؛ میچ مک کانل و جان مک کین، جیمز کامی، جف سشن، کیم جونگ اون (رهبر کره شمالی)، مالکولم تورنبول (نخست وزیر استرالیا)، انریکه پنه نیتو (رئیس جمهور مکزیک)، تعداد زیادی از قضات، خبرنگاران نیویورک تایمز، واشنگتن پست، سی ان ان، بی بی سی، آرنولد شوارتزنگز و رکس تیلرسون( وزیر امور خارجه).

اما گفتن این که ترامپ به مخالفانش دو برابر آن ها حمله می کند از او یک انسان اهل دعوا در ذهن می سازد تا این توضیح که این مسئله واکنش شدید او به احساس شرم و گناه از شکست در زندگی، به ویژه زندگی سیاسی اش بوده است.

زمانی که من از روانشناسی ترامپ صحبت می کنم و معتقدم که به سادگی و با استفاده از عقل سلیم به راحتی قابل درک است، منظورم این است که اگرچه مهارت تشخیص حرفه ای سلامتی ذهنی مسئله ای مفید است اما لزوما برای زندگی احساسی ترامپ نیاز نیست. یک فرد متخصص ممکن است از برچسبِ تشخیصی مثل اختلالِ شخصیتِ خودشیفتگی برای توضیح رفتارهای ترامپ استفاده کند. اما این برچسب چیز زیادی را به این تصور برای مردم غیر متخصص که ترامپ قدرت و اهمیتش را با یک حس پوشالی و متزلزل پوشانده است، اضافه نمی کند.

بر اساس کتاب معتبر و معروف روانشناسی با عنوان «راهنمای تشخیصی و آماری اختلال روانی  DSM» هر فردی که 5 ویژگی از ویژگی های زیر را داشته باشد دارای اختلال شخصیت خودشیفتگی است:

  1. دارای یک حس فوق العاده از اهمیت خویش است.
  2. شیفته فانتزی های نامحدودی از قدرت، زیبایی، موفقیت و استعداد است.
  3. باور به این دارد که او یک فرد خاص و ویژه است و تنها می تواند به وسیله دیگر افراد ویژه با همین وضعیت بالا درک شود.
  4. نیاز به تحسین بیش از حد دارد.
  5. احساس حقانیت دارد.
  6. در روابط شخصی بهره ور است.
  7. فاقد حس همدلی است.

ترامپ به شکل آشکاری داری ویژگی های ذکر شده است. شما می توانید خودتان این ویژگی ها را چک کرده و تشخیص دهید. نسخه چهارم کتاب ذکر شده به شما می گوید که ترامپ از اختلال شخصیتی خود شیفتگی رنج می برد. هیچ نتیجه و حدس و گمانی هم لازم نیست. هنگامی که شما به این تشخیص رسیدید باید بفهمید که این اختلال چه معنی دارد و چطور ممکن است به شما در پیش بینی رفتار ترامپ کمک کند.

برای این کار ناچارید به مدل کارکرد ذهنی توضیح داده شده در ابتدا برگردید. مدلی که معتقد بود افراد برای تامین احساسات و اعتقادات بد خود بر مخالفانشان تاکید می کنند. با استفاده از این مولفه، پیش بینی امکان پذیر است، به طور مثال هر زمان که ترامپ از کنگره، رسانه یا یک قدرت خارجی شکست بخورد مجبور است به شکل قدرتمندی وارد عمل شود. با توجه به قدرتی که او به عنوان رئیس جمهور دارد در این لحظات خطرناکترین و بی پرواترین اقدامات را بدون توجه به واقعیت ها و محدودیت ها انجام خواهد داد.

به طور کلی 26 متخصص سلامت روان با جزئیات نشان دادند که چطور بیماری روانی ترامپ می تواند به مثابه تهدیدی برای عموم باشد و به مردم در خصوص این اختلالات هشدار دادند. روانپزشکان همه گرایش ها، صلاحیت تخصصی درمان افراد مبتلا به اختلال شخصیت را دارند.  اما از آن جایی که درخصوص سیاست به طور کلی وضعیت متفاوت است، روان درمانان در بهترین وضعیت خود هستند زیرا می توانند پویایی روان شناسی را که زیرِ سطح بوده است توضیح داده و هرکسی می تواند با آن ارتباط برقرار کند.

متخصصین سلامت روان مطمئنا وظیفه دارند که هشدار داده و به مقدار زیادی از اطلاعات در خصوص بیماری ترامپ دسترسی داشته باشند اما حقیقت مسئله این است که مردم غیر متخصص و همه ما در حقیقت نیاز به متخصص ویژه ای که بگوید ما می توانیم دقیقا چه را ببینیم نیازی نداریم. این کاملا آشکار است که هر روز دونالد ترامپ تحت فشار برای اقدام و دفاع از خود در برابر تهدیدات دردناکِ ناشی از احساسات ضعف، ناتوانی، شرم یا گناه است و این دفاع ها است که نگرش و اقدامات نا به جای او را ایجاد می کند. ما باید به بصیرت و درک خودمان اعتماد کنیم و به توانایی تحلیل خود از شخصیت ترامپ اعتبار ببخشیم.

منبع:

https://img.alternet.org/news-amp-politics/you-dont-need-be-shrink-understand-trumps-mind

نویسنده:

مایکل بادر: روانشناس و روانکاو در سان فرانسیسکو

مترجم:

مریم فتاحی

 

مرجع : خبرگزاری فارس
نام شما

آدرس ايميل شما
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود
  • نظرات پس از تأیید مدير حداكثر ظرف 24 ساعت آينده منتشر می‌شود

دربارۀ تاثیرات عجیب «ترس از پشیمانی»
چگونه با ذهن آگاهی حواس کودکان مان را جمع کنیم؟
تقاضا برای سلب اختیار تشخیص اختلال اسکیزوفرنی توسط روانشناسان بالینی!
چرا نباید برای جلب محبت یا عشق التماس کنیم؟
ویژگی‌های یک اردو مطالعاتی خوب چیست؟
چطور از فکر کردن بیش از حد به یک موضوع جلوگیری کنیم؟
نوجوانان آمریکایی بدون تلفن همراه احساس بهتری دارند
من با دروغ گفتن و آه وناله پول درمیارم
افراد کمال‌گرا چه ویژگی‌هایی دارند؟
كودكان را قرباني حرف مردم نكنيد
خودبیمارانگاری از خود بیماری مرگبارتر است!
راه‌ درمان تب بالای تمایل به عمل‌های زیبایی چیست؟
دو بیگانه همدرد، از دو خویشاوند بی‌درد یا ناهم‌درد، با هم خویشاوندترند… علی شريعتی